لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تهیه شده توسط :
سجاد آقاسی زاده شعرباف
عابس علیزاده آغوئی
تهیه شده در دی ماه 1383 هـ ش
فهرست :
بخش اول : انتظار از منظر قرآن کریم
چلچراغ اول (مقدمه) 5
چلچراغ دوم ( آیه 53 سوره فصلت ) 6
چلچراغ سوم ( آیه 156 سوره بقره ) 6
چلچراغ چهارم ( آیه 7 سوره آل عمران ) 7
چلچراغ پنجم ( حدیث از امام صادق (ع) ) 7
چلچراغ ششم ( آیه 37 سوره انعام ) 7
چلچراغ هفتم ( آیه 65 سوره انعام ) 8
چلچراغ هشتم ( آیه 51 سوره یونس ) 9
چلچراغ نهم ( آیه 50 سوره سباء ) 9
چلچراغ دهم ( آیه 1 سوره معارج ) 9
چلچراغ یاز دهم (آیه 105 سوره انبیاء ) 10
چلچراغ دوازدهم (آیه 5 سوره قصص ) 10
چلچراغ سیزدهم (آیه 54 سوره مائده) 10
چلچراغ چهاردهم (آیه 56 سوره نور) 11
چلچراغ پانزدهم (آیه 33 سوره توبه) 11
چلچراغ شانزدهم (آیه 114 سوره بقره) 12
چلچراغ هفدهم (آیه 33 سوره اسراء) 12
چلچراغ هجدهم (آیه 86 سوره هود) 13
چلچراغ نوزدهم (آیه 158 سوره انعام) 13
چلچراغ بیستم (آیه 4 سوره دخان) 14
بخش دوم : انتظار از منظر روایات ائمه (علیهم السلام)
چلچراغ بیست و یکم (نقش امامان شیعه در لوح عرش ) 16
چلچراغ بیست و دوم ( تعداد امامن شیعه ) 17
چلچراغ بیست و سوم ( شجره نامه امامان از زبان رسول خدا ) 18
چلچراغ بیست و چهارم ( مصادیق اولی الامر و 19
ترسیم جریان امامت از دیدگاه رسول خدا )
چلچراغ بیست و پنجم (پدر و مادر امام زمان (عج)) 21
چلچراغ بیست و ششم ( تاریخ و کیفیت ولادت امام زمان (ع)) 22
چلچراغ بیست و هفتم(مصادیق اولی الامر و غیبت به عنوان اسرار الهی) 23
چلچراغ بیست و هشتم(شباهتهای ظاهری امام زمان با رسول خدا) 25
چلچراغ بیست و نهم (شک و تردید پیرامون غیبت امام زمان (عج)) 27
چلچراغ سی اُم (شرایط قبل و بعد از ظهور از دیدگاه امام رضا (ع) 29
چلچراغ سی و یکم (مشخصات اسلام و قرآن پیش از ظهور) 31
چلچراغ سی و دوم(ویژگی های عصر ظهور) 32
چلچراغ سی و سوم ( شرایط عمومی طبقات مردم در زمان ظهور) 33
چلچراغ سی و چهارم(علائم ظهور از نظر زمانی ) 35
چلچراغ سی و پنجم(ویژگی های منتظران ظهور) 36
چلچراغ سی و ششم(جایگاه یاران امام زمان از دیدگاه رسول خدا) 37
چلچراغ سی و هفتم (جایگاه منتظران) 38
چلچراغ سی و هشتم (رجعت شهدای کربلا در زمان ظهور) 39
چلچراغ سی و نهم (مدت زمامداری امام زمان (عج)) 41
چلچراغ چهلم (کیفیت زمامداری و حکومت جهانی حضرت مهدی (ع)) 42
پیوست آیات و ترجمه آن ها 43
منابع و مآخذ 55
بخش اول :
انتظار از منظر قرآن مجید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
انتظار بشر از دین
آیا باید پرسید: “انتظار بشر از دین چیست؟” یا: “انتظار دین از بشر چیست؟” چرا؟
استاد ملکیان دو پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” و “انتظار دین از بشر چیست؟” مانعةالجمع نیستند، تا سؤال کنیم که کدامیک از آن دو را باید پرسید .هر دو پرسش پرسیدنیاند و میتوان آنها را با هم پرسید.
در همین جا و قبل از این که به جواب سایر سؤالات بپردازم، تذکار این نکته را لازم میبینم که، با توجه به این که همه سؤالات دوازدهگانه شما حول محور “دین” میچرخد، ضرورت دارد که مراد از لفظ “دین” را تعیین کنیم .قصد ندارم که دین را تعریف کنم، که، از سویی، کاری است بسیار دشوار، بل مُحال، و، از سوی دیگر، کاری است غیرضروری، بیفایده، و حتی بیمعنا .اما عدول از تعریف دین، هر وجهی داشته باشد، به هیچ روی، ما را مُجاز نمیدارد که مراد خود را از لفظ “دین” تعیین نکنیم؛ چرا که این کار دوم، یعنی تعیین مراد، اگر صورت نپذیرد گفتوگو و دادوستد فکری ما در فضایی غبارآلود و مِهگرفته انجام میگیرد، که در آن نه هیچ اختلافِنظرِ ظاهریای دلالت بر اختلافنظرِ واقعی دارد و نه هیچ اتفاقنظرِ ظاهریای دال بر اتفاقنظرِ واقعی است؛ یعنی اصلاً گفتوگو و دادوستدی در میان نیست.
مراد من از “دین”، در جوابهایی که به سؤالات شما میدهم، مجموعه تعالیم و احکامی است که، بنا بر ادعایِ آورنده آن احکام و تعالیم و پیروان او، حاصل ذهن بشر نیست، بلکه، برعکس، دارای منشأ الهی است، خواه وَحیانی باشد (مانند اسلام) و خواه عرفانی (مانند آیین بودا) .بدین قرار، فیالمثل، کمونیزم، لیبرالیزم، و امانیزم که گاهی “دین” خوانده میشوند، با توجه به خاستگاه و گرایشهایشان و این که چیزی بیش از دستاورد فکر بشر نیستند، در مواضعه و اصطلاح ما “دین” نامیده نمیشوند (و البته این امر هیچ چیزی را، در عالم واقع، اثبات یا نفی نمیکند؛ زیرا قراردادهای زبانی نفیاً و اثباتاً به عالم واقع کاری ندارند.) اگر “دین” را به این معنا اخذ کنیم ادیان بزرگ روزگار ما عبارتند از: اسلام، مسیحیت، دین یهود، آیین هندو، آیین بودا، آیین دائو، شینتو، و زرتشتیگری؛ و میتوان گفت که در این سؤال و جوابها بیشتر به این هشت دین ناظریم.
آیا معتقدان به حقانیت متون مقدس دینی میتوانند جواب سؤالِ “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدسِ دینی خود طلب کنند یا باید پاسخ را از غیر این طریق بجویند؟ چرا؟ اگر به غیر متون مقدس رجوع باید کرد آن غیر چیست؟
به نظر میرسد که معتقدان به حقانیتِ متونِ مقدسِ دینی نمیتوانند جواب سؤال “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدس دینیِ خود طلب کنند؛ زیرا، به نحوِ پَسین و از طریق رجوع به متونِ مقدسِ ادیانِ مختلف، میدانیم که جواب این سؤال در هیچیک از آن متون نیامده است .وانگهی، حتی اگر جواب سؤال مذکور در متن مقدس دینیای هم آمده بود، باز آدمیان میبایست صحت و سقم آن جواب را با خویشتننگری و درونبینی معلوم میداشتند و، در این صورت، در واقع جواب را از خود طلب میکردند .ظاهراً باید پاسخ را از غیرِ طریقِ رجوع به متونِ مقدسِ جُست و یافت؛ و آن غیر هم، چنانکه به اشارت گذشت، خویشتننگری و درونبینی است: یکایک متدینان باید به خود رجوع کنند و دریابند که از تدین خود، یعنی از التزام همه جانبه به دین خود، انتظار و توقع حصول چه مطلوبی را دارند .البته از این که جواب سؤال مذکور را باید با خویشتننگری و درونبینی دریافت لزوماً استنتاج نمیشود که انتظار بشر از دین امری است خصوصی، بدین معنا که در آن جایی برای حجت و دلیل و نیز رد و تکذیب نیست، بلکه کاملاً امکان دارد که مشاهدات و گردآوری آمارها نشان دهد که همه یا اکثریت قریب به اتفاق یا بیشتر متدینان یا انسانها چشمداشتشان از دین امر واحدی است (که فعلاً با تعیین آن امر واحد کاری نداریم).
بلی، سؤال دیگری میتوان کرد، و آن این که: آیا نمیتوان با رجوع به متون مقدس پاسخ این پرسش را یافت که: “انتظار بشر از دین چه باید باشد؟” به تعبیر دیگر، اگر متون مقدس انتظار بشر از دین را گزارش نمیکنند، لااقل، به اصلاح و تصحیح آن نمیپردازند؟ و باز، به تعبیر سوم، آیا متون مقدس بیان نمیکنند که چه انتظاراتی از دین داشتن بجاست و چه انتظاراتی نابجا؟ بعید نیست که جواب این سؤال مثبت باشد، یعنی متون مقدس بیان کرده باشند که دین فقط چه انتظار یا انتظاراتی را برآورده میکند یا، به عبارت دیگر، چه وعده یا وعدههایی میدهد و، به عبارتی که اندکی مسامحهآمیز است، چه کارکرد یا کارکردهایی برای خود قائل است .اما اگر هم چنین باشد، باز، باید دانست که در صورتی بشر به دین اقبال میکند که وعدهای که دین میدهد در جای دیگری، به نحو بهتر یا لااقل به همان نحو، انجاز نشود.
آیا یافتن پاسخی برای پرسشِ “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی دارد یا نتیجه نظری هم دارد؟ فیالمثل آیا در فهم متون مقدس هم تأثیری دارد یا نه؟ اگر بلی، چگونه؟
یافتن پاسخی برای پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی ندارد، بلکه نتیجه نظری هم دارد و، فیالمثل، در فهم متون مقدس هم مؤثر است .اگر فهم احکام و تعالیم مندرج در متون مقدس را به معنای عام آن بگیریم که شامل علم به معنای احکام و تعالیم، علم به اهمیت نسبی هر یک از احکام و تعالیم در قیاس با سایر احکام و تعالیم، علم به علت و جهت (یا فلسفه وجودی) آنها، و تفسیر آنها بشود، با اندک تأمل، میتوان دریافت که انتظار هر فرد از دین در فهمی که وی از متون مقدس میتواند داشت تأثیر تام و قاطع دارد .البته نه به این معنا که هیچ گزارة دینی و مذهبیای نیست اِلا این که انتظار از دین در فهم آن اثر دارد؛ اما، به صورت موجبهای جزئیه، میتوان گفت که فهم بسیاری از گزارههای دینی و مذهبی بر تعیین انتظار از دین توقف دارد.
به نظر شما، انتظار ما انسانها از دین چیست؟
ما انسانها، در طی زندگی اینجهانی و دنیوی، همواره، خود را در اوضاع و احوالی نامطلوب مییابیم .این زندگی آگنده است از دردها و رنجهای جسمانی، روحی، فردی، و جمعی؛ و این واقعیت با چنان وضوح و بداهتی مشهود و معلومِ یکایکِ ما انسانهاست که کسی در آن چون و چرا ندارد و، در نتیجه، کسی هم خود را محتاج اقامه حجت و دلیل بر آن نمیبیند و حتی میتوان گفت که هر گونه شرح و بسط و تفصیل و اطناب در باب آن نه فقط چیزی بر معلومات مخاطب نمیافزاید بلکه از شدتِ وضوح و ظهورِ این واقعیت همیشگی و همهجایی و همگانی میکاهد. امورِ واقعِ دردانگیز و رنجآور را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: یکی آن گروه از امور واقع دردانگیز و رنجآور که تغییرپذیر و، به تعبیری، قابلِ اِمحاءاند، و دیگری آن گروه که چنین نیستند .این که هر امر واقع دردانگیز و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انتظار بشر از دین
آیا باید پرسید: “انتظار بشر از دین چیست؟” یا: “انتظار دین از بشر چیست؟” چرا؟
استاد ملکیان دو پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” و “انتظار دین از بشر چیست؟” مانعةالجمع نیستند، تا سؤال کنیم که کدامیک از آن دو را باید پرسید .هر دو پرسش پرسیدنیاند و میتوان آنها را با هم پرسید.
در همین جا و قبل از این که به جواب سایر سؤالات بپردازم، تذکار این نکته را لازم میبینم که، با توجه به این که همه سؤالات دوازدهگانه شما حول محور “دین” میچرخد، ضرورت دارد که مراد از لفظ “دین” را تعیین کنیم .قصد ندارم که دین را تعریف کنم، که، از سویی، کاری است بسیار دشوار، بل مُحال، و، از سوی دیگر، کاری است غیرضروری، بیفایده، و حتی بیمعنا .اما عدول از تعریف دین، هر وجهی داشته باشد، به هیچ روی، ما را مُجاز نمیدارد که مراد خود را از لفظ “دین” تعیین نکنیم؛ چرا که این کار دوم، یعنی تعیین مراد، اگر صورت نپذیرد گفتوگو و دادوستد فکری ما در فضایی غبارآلود و مِهگرفته انجام میگیرد، که در آن نه هیچ اختلافِنظرِ ظاهریای دلالت بر اختلافنظرِ واقعی دارد و نه هیچ اتفاقنظرِ ظاهریای دال بر اتفاقنظرِ واقعی است؛ یعنی اصلاً گفتوگو و دادوستدی در میان نیست.
مراد من از “دین”، در جوابهایی که به سؤالات شما میدهم، مجموعه تعالیم و احکامی است که، بنا بر ادعایِ آورنده آن احکام و تعالیم و پیروان او، حاصل ذهن بشر نیست، بلکه، برعکس، دارای منشأ الهی است، خواه وَحیانی باشد (مانند اسلام) و خواه عرفانی (مانند آیین بودا) .بدین قرار، فیالمثل، کمونیزم، لیبرالیزم، و امانیزم که گاهی “دین” خوانده میشوند، با توجه به خاستگاه و گرایشهایشان و این که چیزی بیش از دستاورد فکر بشر نیستند، در مواضعه و اصطلاح ما “دین” نامیده نمیشوند (و البته این امر هیچ چیزی را، در عالم واقع، اثبات یا نفی نمیکند؛ زیرا قراردادهای زبانی نفیاً و اثباتاً به عالم واقع کاری ندارند.) اگر “دین” را به این معنا اخذ کنیم ادیان بزرگ روزگار ما عبارتند از: اسلام، مسیحیت، دین یهود، آیین هندو، آیین بودا، آیین دائو، شینتو، و زرتشتیگری؛ و میتوان گفت که در این سؤال و جوابها بیشتر به این هشت دین ناظریم.
آیا معتقدان به حقانیت متون مقدس دینی میتوانند جواب سؤالِ “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدسِ دینی خود طلب کنند یا باید پاسخ را از غیر این طریق بجویند؟ چرا؟ اگر به غیر متون مقدس رجوع باید کرد آن غیر چیست؟
به نظر میرسد که معتقدان به حقانیتِ متونِ مقدسِ دینی نمیتوانند جواب سؤال “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدس دینیِ خود طلب کنند؛ زیرا، به نحوِ پَسین و از طریق رجوع به متونِ مقدسِ ادیانِ مختلف، میدانیم که جواب این سؤال در هیچیک از آن متون نیامده است .وانگهی، حتی اگر جواب سؤال مذکور در متن مقدس دینیای هم آمده بود، باز آدمیان میبایست صحت و سقم آن جواب را با خویشتننگری و درونبینی معلوم میداشتند و، در این صورت، در واقع جواب را از خود طلب میکردند .ظاهراً باید پاسخ را از غیرِ طریقِ رجوع به متونِ مقدسِ جُست و یافت؛ و آن غیر هم، چنانکه به اشارت گذشت، خویشتننگری و درونبینی است: یکایک متدینان باید به خود رجوع کنند و دریابند که از تدین خود، یعنی از التزام همه جانبه به دین خود، انتظار و توقع حصول چه مطلوبی را دارند .البته از این که جواب سؤال مذکور را باید با خویشتننگری و درونبینی دریافت لزوماً استنتاج نمیشود که انتظار بشر از دین امری است خصوصی، بدین معنا که در آن جایی برای حجت و دلیل و نیز رد و تکذیب نیست، بلکه کاملاً امکان دارد که مشاهدات و گردآوری آمارها نشان دهد که همه یا اکثریت قریب به اتفاق یا بیشتر متدینان یا انسانها چشمداشتشان از دین امر واحدی است (که فعلاً با تعیین آن امر واحد کاری نداریم).
بلی، سؤال دیگری میتوان کرد، و آن این که: آیا نمیتوان با رجوع به متون مقدس پاسخ این پرسش را یافت که: “انتظار بشر از دین چه باید باشد؟” به تعبیر دیگر، اگر متون مقدس انتظار بشر از دین را گزارش نمیکنند، لااقل، به اصلاح و تصحیح آن نمیپردازند؟ و باز، به تعبیر سوم، آیا متون مقدس بیان نمیکنند که چه انتظاراتی از دین داشتن بجاست و چه انتظاراتی نابجا؟ بعید نیست که جواب این سؤال مثبت باشد، یعنی متون مقدس بیان کرده باشند که دین فقط چه انتظار یا انتظاراتی را برآورده میکند یا، به عبارت دیگر، چه وعده یا وعدههایی میدهد و، به عبارتی که اندکی مسامحهآمیز است، چه کارکرد یا کارکردهایی برای خود قائل است .اما اگر هم چنین باشد، باز، باید دانست که در صورتی بشر به دین اقبال میکند که وعدهای که دین میدهد در جای دیگری، به نحو بهتر یا لااقل به همان نحو، انجاز نشود.
آیا یافتن پاسخی برای پرسشِ “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی دارد یا نتیجه نظری هم دارد؟ فیالمثل آیا در فهم متون مقدس هم تأثیری دارد یا نه؟ اگر بلی، چگونه؟
یافتن پاسخی برای پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی ندارد، بلکه نتیجه نظری هم دارد و، فیالمثل، در فهم متون مقدس هم مؤثر است .اگر فهم احکام و تعالیم مندرج در متون مقدس را به معنای عام آن بگیریم که شامل علم به معنای احکام و تعالیم، علم به اهمیت نسبی هر یک از احکام و تعالیم در قیاس با سایر احکام و تعالیم، علم به علت و جهت (یا فلسفه وجودی) آنها، و تفسیر آنها بشود، با اندک تأمل، میتوان دریافت که انتظار هر فرد از دین در فهمی که وی از متون مقدس میتواند داشت تأثیر تام و قاطع دارد .البته نه به این معنا که هیچ گزارة دینی و مذهبیای نیست اِلا این که انتظار از دین در فهم آن اثر دارد؛ اما، به صورت موجبهای جزئیه، میتوان گفت که فهم بسیاری از گزارههای دینی و مذهبی بر تعیین انتظار از دین توقف دارد.
به نظر شما، انتظار ما انسانها از دین چیست؟
ما انسانها، در طی زندگی اینجهانی و دنیوی، همواره، خود را در اوضاع و احوالی نامطلوب مییابیم .این زندگی آگنده است از دردها و رنجهای جسمانی، روحی، فردی، و جمعی؛ و این واقعیت با چنان وضوح و بداهتی مشهود و معلومِ یکایکِ ما انسانهاست که کسی در آن چون و چرا ندارد و، در نتیجه، کسی هم خود را محتاج اقامه حجت و دلیل بر آن نمیبیند و حتی میتوان گفت که هر گونه شرح و بسط و تفصیل و اطناب در باب آن نه فقط چیزی بر معلومات مخاطب نمیافزاید بلکه از شدتِ وضوح و ظهورِ این واقعیت همیشگی و همهجایی و همگانی میکاهد. امورِ واقعِ دردانگیز و رنجآور را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: یکی آن گروه از امور واقع دردانگیز و رنجآور که تغییرپذیر و، به تعبیری، قابلِ اِمحاءاند، و دیگری آن گروه که چنین نیستند .این که هر امر واقع دردانگیز و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
در راستای انتظار حضرت مهدی (عج) واپسین بخش
معنای انتظار
اشاره: در شماره قبل، بخش نخست مقاله «قدر اصغر و قدر اکبر»، که در آن به ارزش و اهمیت نیمه شعبان از زوایای مختلف پرداخته شد از نظر خوانندگان گرامی گذشت، واپسین بخش این مبحث به فلسفه انتظار اختصاص دارد.گروه اندیشهآیت الله محمدرضا مهدوی کنیامروزه برخی از علمای علوم سیاسی قائل اند که مردم خودشان حکومت را انتخاب می کنند و به آن مشروعیت می بخشند. اما در مورد ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام چنین نمی گوییم. گرچه برخی چنین پنداشته اند، ولی این مطالب درباره ولایت ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین قطعاً نادرست است. لذا شما ملاحظه کنید تعبیر روایت را که می فرماید:«بنی الاسلام علی خمس: الصلاه و الزکوه و الحج و الصوم و الولایه و لم یناد احد بشی کمانودی بالولایه»(۹)این ولایت دایر مدار ضرورت اجتماعی و نشأت گرفته از خواست مردم نیست تا مردم تأسیسش کنند و به آن مشروعیت ببخشند.شگفت تر آن که برخی اشتباه بزرگتری مرتکب شده اند و گفته اند که مشروعیت ولایت الله هم به پذیرش مردم است! و به آیه «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(۱۰) استناد جسته اند، که ما راه را به انسان نشان داده ایم، می خواهد بپذیرد یا نپذیرد. یعنی این مردم اند که می توانند به اختیار خود ولایت خود را بپذیرند و یا نپذیرند. پس ولایت خدا نیز وابسته به اراده مردم است، ولی بطلان این استدلال روشن است. زیرا آیه شریفه در مقام نفی جبر است نه در مقام نفی تکلیف و الزام. یعنی انسان در عین حال که مختار آفریده شده، ولی شرعاً ملزم است که راه راست را اختیار کند و ولایت خدا را بر ولایت دیگران مقدم بدارد. این آیه هیچ ربطی به تغییر تشریعی و مشروعیت ندارد، بلکه اشاره بر یک واقعیت عینی و خارجی است که انسان تکویناً با اراده و اختیار آفریده شده است. لذا در آیه بعد می فرماید: «انا اعتدنا للکافرین سلاسل و...» یعنی ما برای کافران غل ها و زنجیرها در دوزخ آماده کردیم. انسان بالطبع آزاد است، ولی شرعاً مکلف است. اصولاً تا انسان دارای اختیار نباشد تکلیف معنی ندارد. یعنی چون قادر به انجام کارهای خوب و بد است، خداوند او را مکلف به کارهای نیک کرده و از کارهای زشت بازداشته است، تا با اختیار به خوبی ها عمل و از بدی ها پرهیز کند.تأسف حقیر از این است که این مطالب در مرکز تشیع و در مرکز حکومت اسلامی گفته می شود. آنگاه که ما اعلام خطر می کنیم، متوسل به مسأله آزادی بیان می شوند و بانگ و فریاد برآرند که مسلمانی نیست. بحث بر سر این نیست که نظریات طرح نشود. بحث بر سر این است که بی پایه ترین مطالب و پایین ترین مطالب از لحاظ سطح علمی، به عنوان مطالب باارزش علمی به مخاطبی که در این امور آگاهی کافی ندارد، ارائه می شود. این نوعی خیانت به مخاطب و تضییع حقوق آنان است. مقصود ما احساس خطر از شخص یا افراد یا اصل طرح یک مطلب نیست. مقصود ما احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت مردم است.اولین اصلی که در طرح مطالب علمی باید رعایت شود، رعایت حق مخاطب است. مخاطب باید بداند که این مطلبی که ارائه شده، تا چه حد از سطح علمی قابل قبول برخوردار است. طرح هر مسأله علمی نیاز به اصول موضوعه و مشترکی دارد که مورد قبول باشد. بدون آن اصول، ایراد این گونه مباحث به سفسطه و مغالطه نزدیک تر است. شما امروز با نمونه هایی از آن آشنا شدید. مطالب به گونه ای مطرح می شود که گویی مطالب ارائه شده از بدیهیات است! لذا ما نسبت به این مخاطب و این مردم احساس مسئولیت می کنیم. والا مسأله مخالفت با شخص یا گروه مطرح نیست. این گونه افراد، هر زمان که با واکنش عمومی روبه رو می شوند و از پاسخ منطقی در می مانند، اعتراض و انتقادها را سیاسی و یا گروهی جلوه می دهند!نکته آخر، مسأله «انتظار» است. «انتظار» به معنای امید خام نیست. بلکه مفهوم درست آن «چشم به راه بودن» است. حالا ببینیم چشم به راه بودن چه آثاری دارد؟آیا ما در حکومت حضرت مهدی علیه السلام نیازی به عالم، حوزه و دانشگاه نداریم؟! آیا در زمان آن حضرت تمام حوزه ها و دانشگاه ها بسته می شود؟ خیر این گونه نیست. گرچه در حدیث آمده است:(۱۱) «هنگامی که قائم آل محمد صلی الله علیه وآله و سلم ظهور کند، خداوند دست عنایت بر سر بندگانش می نهد تا عقول آنها مجتمع و رشدشان به کمال برسد.»یعنی: موانع از سر راه برداشته و استعدادها شکوفا می شود، ولی این مطلب ظاهراً از طریق اعجاز و خرق عادت رخ نمی دهد که مدرسه و دانشگاه ها را ببندند و مردم دست از کار و کوشش بکشند. پس معنی انتظار آن نیست که دست روی دست بگذارید و هیچ گونه آمادگی نداشته باشید و آن حضرت بیاید و همه چیز را یک دفعه درست کند. چنین نیست. این انتظار برای ما آنقدر جدی و مهم است که در دعای عهد از خدا می خواهیم: اگر «مرگ» میان من و آن حضرت جدایی افکند، خدایا مرا از آرامگاهم برانگیز، در حالی که شمشیر و نیزه ام در دستم باشد، (۱۲) یعنی کاملاً آماده باشم.در حدیث آمده: «ولیعد احدکم لخروج القائم و لو سهماً».(۱۳) یعنی با فراهم کردن یک تیر هم که شده، برای ظهور آن حضرت آماده باشید. پس جوانها باید از لحاظ علمی و فنی و نظامی آموزش ببینند و مهمتر از همه، تقوا داشته باشند، تقوا از همه امور بالاتر است. این معنای «انتظار» است که فرمود:«افضل اعمال امتی، انتظار الفرج«(۱۴)من روایات «افضل الاعمال» را در معجم بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی بررسی کردم. در میان عبادات، اعمال بسیاری است که افضل شمرده شده است. ولی تفاوت اساسی آن اعمال با مسأله انتظار فرج در این است که همه آن اعمال جنبه فردی دارد. ولی مسأله انتظار، انتظار جمعی است. یعنی انتظار امت برای امر مهمی که مربوط به امت است. حدیثی که من دیدم، دنباله ای هم دارد:«افضل اعمال امتی، انتظار الفرح من الله» (۱۵)لذا ما باید این انتظار را از جنبه فردی فراتر بدانیم و جنبه امتی و جمعی به آن بدهیم تا «انتظار الامه» محقق شود.پس آن چه برخی گفته اند که همه کارها را باید به حضرت حواله دهیم تا تشریف بیاورند و اصلاح کنند، سخن درستی نیست. این گونه انتظار و این گونه حوالت دادن راحت ترین اعمال است، نه افضل اعمال. که فرموده اند: «افضل الاعمال، احمزها» (۱۶)«بالاترین عمل آن است که سخت باشد.»پس باید برای این امر مهم، انتظار سختی کشید و ضررها مادی و جانی را تحمل کرد تا افضل الاعمال صدق کند.جمله آخر من به شما طلاب و دانشجویان عزیز این است که جامعه اسلامی به عالم متقی نیاز مبرم دارد. لذا شما باید خود را برای رفع این نیازها آماده کنید. دانشگاهها، قوه قضاییه، مردم، نیروهای انتظامی و نظامی، کشورهای خارج از لحاظ درک معارف دینی، همه و همه به عالم متقی نیازمندند. امروز باید به یک یا چند زبان خارجی مسلط شد. غفلت نکنید و فرصت ها را غنیمت بشمارید. من به عنوان کسی که بیش از پنجاه سال تجربه دارم می گویم که اگر درست درس بخوانید و تقوا داشته باشید و خود را در مسیر خدمت به قرآن و اهل بیت علیهم السلام و مردم قرار بدهید، زندگانی دنیای شما نیز بهترین زندگانی خواهد بود. غصه دنیا را نخورید که در دنیا و آخرت آبرومند خواهید بود.یثبت الله الذین امنوا بالقول الثابت فی الحیوه الدنیا و فی الاخره (۱۷)خداوند مؤمنان را با قول ثابت در دنیا و آخرت استوار می دارد.حضرت مهدی روحی له الفدا خادمان خود را رها نمی کند. به شرط این که ما در خادم بودن صادق باشیم. البته ممکن است که نوسانات و مشکلاتی در زندگی هر کس پیدا شود که برای امتحان است. خداوند فرموده است:«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتنون (۱۸)آیا مردم گمان دارند همین که بگویند ما ایمان آورده ایم آنها را رها می کنیم و آنها مورد آزمایش قرار نمی گیرند.این آزمایش های الهی برای ساخته شدن ما لازم است. اگر در زندگی مشکلات نداشته باشیم و همواره در رفاه و آسایش باشیم، در آینده نمی توانیم با مسائل و مشکلاتی که در جهان هست، مبارزه کنیم. قهراً باید طعم سختی ها را بچشیم. اما اگر در این راه ثابت قدم باشیم، یقین داشته باشیم که آبرومند و سربلند خواهیم بود.برادران من، هوشیار باشید. ما باید بیش از دیگران مراقب اعمال خود باشیم و مواظبت کنیم. مبادا یک قلم خطا، یک قدم، یک سخن خطا و یک نگاه خطا موجب سقوطمان بشود. امید است که همه ما از یاران صادق و منتظران واقعی امام منتظر علیه السلام باشیم. ان شاءالله تعالی.پانوشتها:۹- بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۶۸، ص ۳۳۱.۱۰- سوره انسان، آیه ۳. ۱۱. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۱، ص ۳۵.۱۲. مفاتیح الجنان، فرازی از دعای عهد. متن عربی آن چنین است:«اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاً فاخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی مجرداً.»۱۳. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص ۳۶۶.۱۴. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص۱۲۸.۱۵. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص۱۲۸.۱۶. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۷۰، ص۲۳۷؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۱۲۶، حدیث ۱۴۳۱۲، حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.۱۷. سوره ابراهیم، آیه ۲۷.۱۸. سوره عنکبوت، آیه ۲.
ظهورت روشنی بخش نظرباد...
موعود مقدس فرهنگ ساز است چراکه همه فضایل عالی انسانی را در خود مجتمع می سازد فضایلی که در همه ادوار مورد تقدیس مردان و زنان ایرانی بوده است. شجاعت، سخاوت، جوانمردی، عدالت، صفا، رحمت، شفقت و ماندن بر سر عهد و پیمان، بی گمان رمز ماندگاری آثاری چون شاهنامه، خمسه نظامی، الهی نامه عطار، فتوت نامه ها، داستان های عامیانه سمک عیار، گلستان و بوستان، مثنوی، بهارستان جامی و حتی آثار عبید زاکانی در این است که جملگی آئینه مرام و سنتی هستند که مردم این سرزمین در طول تاریخ، حافظ آن بوده اند؛ به همان سان که همه این آثار نامردی، جبن، ریا، زهدفروشی و دروغ را در زمره لشکریان اهریمن معرفی می کنند و با همه توان و با زبان و عمل قهرمانان با آن می ستیزند.این مردم، رسم فتوت را در سینه داشتند و خاطره اش را در ضمیر ناخودآگاه و یادش را در حضور پهلوانان، تا آن که، جملگی را در سنت و سیره علی و فرزندان او یافتند و اهل بیت را از خود دانسته و با جان در خدمتش درآمدند؛ در سوگشان به سوگ نشستند و با سورشان به شادی برخاستند تا شیعه باشند و پیرو.شیعگی، مترادف با جوانمردی شد و از شیعه بودن علی وار زیستن و حسین وار بودن و زینب وار پای در رکاب مردی گذاردن را فهمیدند تا به امروز که مهدی(ع)، موعود ادیان، فرزند علی، تمثال سوشیانت، نماد اسم رحمت، فتی و جوانمرد اهل بیت با شمشیر آخته علی، اسب محمد، منتقم خون حسین، هادم ابنیه شرک و نفاق، گریزان از دروغ و نیرنگ و ریا، چونان شهاب ثاقب می آید تا آرزوهای مانده در سینه ها را مبدل به واقعیتی انکارناپذیر کند؛ او که عموم یارانش جوانند و مشاورانش از ایرانیان اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
نقش دین ، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای اجتماعی
پس هر یک از شما باید کاری کنید تا به محبت و دوستی ما نزدیک شوید.وظیفه منتظران، پیوند دادن و آشنا کردن مردم با امام زمان(عج) و گوشزد کردن دوستی و محبت حضرت به آنان است تا خود را در جهت پیوند معنوی با امام زمان(عج)، متعهد و پایبند به هنجارهای دینی گردانند و از هنجارشکنی و کجروی دست بردارند. منتظر واقعی کسی است که به خود سازی بپردازد، معارف، ارزشها و محبت آنان را نشر دهد و به دیگران بیاموزد تا مکتب اهلبیت: احیا شود:امام صادق(ع)میفرماید:رحم الله عبداً اجترّ مودّة الناس إلینا، فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون؛[51]خداوند رحمت کند بندهای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آنچه میشناسند با آنان سخن بگوید و آنچه را منکرند واگذارد.بنابراین، منتظران براساس شفقت بر همنوعان، احسان به خَلق و مهرورزی و رعایت قوانین اجتماعی، به وحدت انسانی در سطح جهانی با همنوعان میاندیشند آنان تکیهگاه مردمند و دیگران به ایشان امیدوارند. مردم برای حل معضلات فردی و اجتماعی خویش، به منتظران، چشم امید دارند و به آنان اعتماد میکنند. امام عسکری7 میفرماید:أولی الناس بالمحبّة منهم من أمّلوه؛[52]سزاوارترین شخص به دوستی کسی است که مردم به او امید دارند.نظریه بریتویت در کنترل اجتماعی، شرمندهسازی کجروان بود. به اعتقاد او، با شرمندهسازی متخلف، میتوان ناهنجاری را کنترل کرد.[53] در راهکار انتظار که مبتنی بر عزت و کرامت انسانی است، حتی هنجارشکنان نیز شرمنده نمیشوند، بلکه در دریای کرم و مهر مهدوی، با رغبت و ارادة خویش، از هنجارشکنی و کجروی، دست بر میدارند و با مهرورزی و حمایت عاطفی و امید به زندگی سالم، در پرتو فرهنگ انتظار، به گروه منتظران میپیوندند. همچنین برای ارزشهای متعال جامعه مهدوی، ارزش قائل میشوند و نه تنها هنجارهای مؤمنان را نادیده نمیگیرند، بلکه با فراگیری هنجارها، برای نهادینه کردن آنها در جامعه میکوشند.
2. انتظار و کنترل اجتماعیکنترل اجتماعی، سبب میشود فرد به واسطه تعلق به گروههای اجتماعی، و از ارزشهای آنها پیروی کند.[54] کنترل اجتماعی، ادامه فرآیند جامعهپذیری است. جامعهپذیری، همنوایی داوطلبانه و اختیاری به شمار میآید. وقتی همنوایی صورت نگیرد، مکانیسمهای کنترل اجتماعی برای انتقال و تحمیل و اجرای هنجارها و انتظارات اجتماعی به کار میروند. در واقع، در جامعهپذیری، ارزشها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته میشود و سپس رفتار او به وسیله «کنترل اجتماعی» زیر نظارت قرار میگیرد.[55]مکانیسمهای مختلفی برای تنظیم رفتارهای مقبول و جلوگیری از بینظمی در جوامع وجود دارد که عبارتند از:ـ مکانیسمهای رسمی:[56] مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است که سرپیچی از آنها کیفر به دنبال دارد.ـ مکانیسمهای غیر رسمی:[57] در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه و در خانواده، مدرسه، محل کار و ... تحقق مییابد؛ در این حالت حفظ آبرو و ترس از بیآبرویی یا بیاحترامی، فرد را از هنجارشکنی باز میدارد.[58] مکانیسمهای غیررسمی عبارتند از:الف) بیرونی و درونی (وجدانی)؛ب) ارزشی، عاطفی، اقتصادی؛ج) انتظامی، ارشادی.[59]در همه جوامع انسانی، نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر هنجارهای مقبول و سنتهای متداول بر چارچوب رفتارهای اجتماعی مردم نظارت میکند و گرچه همنوایان را تشویق میکند، بیشتر بر تنبیه هنجارشکنان و مخالفان تأکید میورزد.[60]هرشی یکی از مهمترین نظریهپردازان کنترل اجتماعی است که علت ناهنجاری را سست شدن رابطه فرد با جامعه میداند.[61]«دین» به طور عام و «انتظار فرج» به طور خاص، ارزشهای خود را به مردم عرضه میکند تا به صورت هنجار درآید و از طریق تقویت آنها، نقش خود را در کنترل رفتار افراد به شکل مؤثری ایفا کند.
انتظار فرج، یکی از مهمترین ابزارهای کنترل اجتماعی غیررسمی است؛ چون مؤمنان براساس آن، همواره خود را در محضر حضرت ولیعصر(عج) میبینند و تردید ندارند که امام، شاهد و ناظر ایشان است.حضرت مهدی(عج) میفرماید:فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم ولا یعزب عنّا شیء من أخبارکم؛[62]ما بر اخبار و احوالتان آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست.تمام همت منتظران، انجام دادن وظایفی است که در برابر آن حضرت بر عهده دارند. مولیالموحدین، حضرت علی7 میفرماید:إن غاب عن الناس شخصه فی حال هدایتهم، فإنّ علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبتة، فهم بها عاملون؛[63]اگر شخص او [ولیعصر(عج)] از مردم در حال صلح و متارکه با مخالفان، غایب ماند، به راستی که علم و آداب او در دلهای مؤمنان ثبت است که به آن عمل میکنند.منتظران واقعی معتقدند «حضرت بقیهالله، شاهد و ناظر است»[64] و آنان را برای ایفای نقش خویش در جامعه و انجام دادن رسالت امر به معروف و نهی از منکر آماده میکند.[65]در جامعهای که «فرهنگ انتظار» در آن رواج داشته باشد و به درستی نهادینه شود، افراد در برابر سرنوشت همدیگر احساس مسئولیت میکنند و مسئولیتپذیری، وظیفهای دینی تلقی میگردد. امام صادق(ع)میفرماید:یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة؛[66]نصیحت کردن مؤمن، بر مؤمن [دیگر]، واجب است.امام باقر(ع)در اهمیت امر به معروف میفرماید:إنّ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و ترّد المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر؛[67]بیتردید، امر به معروف و نهی از منکر، طریق انبیا و صالحان و وظیفهای سترگ و عظیم است و دیگر واجبات دینی به واسطه آن انجام میپذیرد؛ راهها به وسیله آن امنیت مییابد و درآمدها (کسبها) به واسطه آن مشروع و حلال میشوند و مظالم دفع میگردند و زمین، آباد میشود و از دشمنان انتقام گرفته میشود و امور سامان مییابد.
تسلیم بودن، کنارهگیری و بیاعتنایی در برابر تباهی و فساد اجتماعی، با فلسفه انتظار سازگاری ندارد؛[68] چون همه، روزی اعمال خود را میبینند و خود را در محضر خدا میدانند:gوَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَf.[69]منتظران چون خود را در برابر سرنوشت جامعه، مسئول میدانند، پیوند افراد با آرمانهای متعالی را مستحکم میکنند تا از گسستن و سست شدن پیوند افراد با جامعه و شکلگیری ناهنجاری جلوگیری کنند.آنان نه تنها براساس احساس نظارت ولیعصر(عج)، به اصلاح خویش مشغولند، بلکه در راه اصلاح دیگران نیز تلاش میکنند. این برنامه، فردی نیست بلکه تمام عناصر تحول، باید در آن شرکت جویند و کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد. عمق و وسعت این همآهنگی، باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. بنابراین، هیچ فردی نباید از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرگونه ضعف و کاستی را در همه جا اصلاح کند و با ترمیم هر موضع آسیبپذیری، و هر ناتوانی را تقویت کند.[70]پیامبر اعظم6 میفرماید: