لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
این مقاله بر اساس یک ارایه مطلب در مقالات انجمن درد نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
آینده مقوله درد
این مقاله بر اساس ارایه مطالب ملاقات انجمن در نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
سالهای قبل از 1960، تا قبل از 1960 میلادی هیچ متخصص دردی وجود نداشت. در زمینة درد فقط یک کتاب مرجع منتشر شده بود که چاپ اول کنترل درد توسط Bonica است که در سال 1953 به انتشار رسیده است. این کتاب تقریباً حاصل فعالیتهای یک نفر بود. در آن زمان هیچ ژورنالی در زمینة درد یا آزمایشگاههای مختص مطالعات روی مسأله درد، و یا برنامههای تأمین هزینه جهت انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه و یا برای آموزش پزشان وجود نداشت. تحقیقات فیزیولوژیک اکثراً روی داوطلبان سالم و فقط تعداد اندکی از آنها روی بیماران انجام میشد. آنچه به عنوان درد از آن ذکر میشود در واقع درک حس ناخوشایند بود. تعداد کمی از پیشروهای این معلم مانند Leniche، Noordeubos و Liringston از سایر همکاران خود جلوتر بودند. این افراد همگی جراح بوده اند. Liringston که دارای یک آزمایشاه درد بوده است و بررسیهای بالینی و مطالعات و فرضیات خود را در 1943 منتشر ساخت. Beecher روی پاسخ به دارونماها تحقیق کرده است. Bonica خود را فردی خود آموخته، در دوران سربازی عنوان کرده است. مراجع مختلف پزشکی، جراحی و یا سایر تخصصها مسأله کنترل درد را ندرتاً عنوان و یا مطرح میکردند. درد همیشه جزو محصولات جانبی حالات مرضی و بیماریها شاخته میشد و باور بر این بود که درمان مناسب بیماری باعث تسکین درد خواهد شد. سیستم عصبی حسی نیز به مانند یک سیستم حاوی سیمهای ارتباطی پالیو که فقط الیپالسها را به مغز منتقل مینمایند شناخته میشد.
سالهای 1960 تا 1970 . در سال 1960 بونیکا به عنوان رئیس هیأت مدیره بیهوشی در دانشاه واشنگتن شروع به کار کرده و بدنبال آن فعالیتهای بینالمللی خود را در زمینة تحقیقات روی درد و کنترل آن آغاز کرد. چنین حرکتی درست در زمانی اتفاق افتاد که دانشکدههای پزشکی و مراکز بهداشتی درمانی دانشگاهی رشد سریعی داشته و مؤسسه ملی سلامتی سریعاً در حال گسترش بود. اینها همه باعث راحتی و کثرت بودجه در دسترس جهت انجام تحقیقات شد. برنامههای تحقیقاتی اختصاصی در زمینة درد بطور گستردهای در سرتاسر جهان انجام میشد. در سال 1965 فرضیه دریچه ای Melzack-wall در مجله علم منتشر شد. تأثیر این فرضیه روی فعالیتهای بالینی و تحقیقاتی بسیار وسیع و گسترده بود. سیستم عصبی به عنوان محل پرورش اطلاعات حسی چه در محل سیناپس اولیه و چه در مغز شناخته شد. تعداد مقالات ژورنالها که به مقولة درد میپرداختند شروع به افزایش نمود اما کتب مرجع همچنان به درد به عنوان یک مشکل و مسأله با اهمیت بالینی نگاه نمیکردند.
سالهای 1970 تا 1980. در ماه می 1973 بونیکا اولین سمپوزیوم بین المللی درد را در واشنگتن برگزار کرد. حرکتها و فعالیتهای مربوط به مسأله درد که در آن سالها شروع شدند همگی تا حد بسیار زیادی در اثر فعالیتهای وی صورت گرفتند. انجمن مطالعه و بررسی جهانی درد در واقع از این سمپوزیوم زاده شد. علاوه بر آن، در این سمپوزیوم سایر مسایل مربوط به این انجمن از جمله ژورنال درد و گروههای همکار آن، کمیتههای مختلف، کنگرههای سه سالانه و گزارشات ملی نیز مشخص و راهاندازی شدند. مجلات دیگری نیز توسط افرادی با اطلاعات تخصصی لازم و یا امکانات منطقهای شروع به انتشار کردند. برخورد بیولوژیک – روان شناختی – اجتماعی جایگزین برخورد بیومدیکال با مسأله درد شد و نیاز به برخورد چند رشتهای و همه جانبه با درمان درد به صورت اصول اولیه و پایة کنترل درد در آمد. پرورش و تحلیل اطلاعات آوردن به عنوان یک اصل و نه یک استثناء بطور گستردهای تحت توجه قرار گرفت. پژوهشها روی مسأله درد سریعاً رو به افزایش گذاشند ولی مدلهای حیوانی جهت بررسی دردهای مزمدن که مهم ترین مشکل بیماران بود هنوز ابداع نشده بودند. مؤسسه ملی سلامتی نهایتاً متوجه شد که تحقیق روی مسأله درد در حیطة فعالیتهای آن قرار گرفته و لذا شروع به پشتیبانی از چنین مطالعاتی نمود. آموزش و نیز برنامههای بازآموزی مداوم بطور شایعتری بزگزار میشدند. مقالات تحقیقاتی در زمینة درد سریعاً از نظر تعداد و نیز کیفیت پیشرفت کرده، نهایتاً تعداد معدودی از کتب مرجع نیز درد را به عنوان یک موضوع مهم بالینی مورد توجه قرار دادند.
سالهای 1980-1990. مانند تمام سایر جنبههای علوم اعصاب ، تحقیقات مربوط به درد در این دهه بطور انفجارآمیزی افزایش یافتند. استانداردها و خطمشیهای مشخصی برای آموزشهای بالینی و مواظبت از بیماران طرح شد. تعداد کتب و مقالات علمی در زمینة درد افزایش یافته و ترمینولوژی درد به حالت استاندارد درآمد. امکان بررسیهای بالینی چند مرکزی فراهم شده و خدمات تسکینی به صورت تخصصی مجزا در آمده و به خاطر افزایش روز به روز جمعیت افراد مسن در اکثر کشورها چنین خدماتی بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. در ایالات متحده در ابتدا چنین طرز تفکری به خوبی از استقبال برخوردار شد. در ایالات متحده، خدمات بهداشتی و نیز هزینهها و توجیهات مربوط به خدمات بهداشتی به صورت موضوعاتی شایع برای ژورنالیستها و سیاستمداران درآمد. این سرویس خدمات ارایه شده به بیمار نبود که احتیاج به بررسی و مدیریت داشت بلکه هزینههای ارایه چنین خدماتی بود که تحت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
این مقاله بر اساس یک ارایه مطلب در مقالات انجمن درد نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
آینده مقوله درد
این مقاله بر اساس ارایه مطالب ملاقات انجمن در نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
سالهای قبل از 1960، تا قبل از 1960 میلادی هیچ متخصص دردی وجود نداشت. در زمینة درد فقط یک کتاب مرجع منتشر شده بود که چاپ اول کنترل درد توسط Bonica است که در سال 1953 به انتشار رسیده است. این کتاب تقریباً حاصل فعالیتهای یک نفر بود. در آن زمان هیچ ژورنالی در زمینة درد یا آزمایشگاههای مختص مطالعات روی مسأله درد، و یا برنامههای تأمین هزینه جهت انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه و یا برای آموزش پزشان وجود نداشت. تحقیقات فیزیولوژیک اکثراً روی داوطلبان سالم و فقط تعداد اندکی از آنها روی بیماران انجام میشد. آنچه به عنوان درد از آن ذکر میشود در واقع درک حس ناخوشایند بود. تعداد کمی از پیشروهای این معلم مانند Leniche، Noordeubos و Liringston از سایر همکاران خود جلوتر بودند. این افراد همگی جراح بوده اند. Liringston که دارای یک آزمایشاه درد بوده است و بررسیهای بالینی و مطالعات و فرضیات خود را در 1943 منتشر ساخت. Beecher روی پاسخ به دارونماها تحقیق کرده است. Bonica خود را فردی خود آموخته، در دوران سربازی عنوان کرده است. مراجع مختلف پزشکی، جراحی و یا سایر تخصصها مسأله کنترل درد را ندرتاً عنوان و یا مطرح میکردند. درد همیشه جزو محصولات جانبی حالات مرضی و بیماریها شاخته میشد و باور بر این بود که درمان مناسب بیماری باعث تسکین درد خواهد شد. سیستم عصبی حسی نیز به مانند یک سیستم حاوی سیمهای ارتباطی پالیو که فقط الیپالسها را به مغز منتقل مینمایند شناخته میشد.
سالهای 1960 تا 1970 . در سال 1960 بونیکا به عنوان رئیس هیأت مدیره بیهوشی در دانشاه واشنگتن شروع به کار کرده و بدنبال آن فعالیتهای بینالمللی خود را در زمینة تحقیقات روی درد و کنترل آن آغاز کرد. چنین حرکتی درست در زمانی اتفاق افتاد که دانشکدههای پزشکی و مراکز بهداشتی درمانی دانشگاهی رشد سریعی داشته و مؤسسه ملی سلامتی سریعاً در حال گسترش بود. اینها همه باعث راحتی و کثرت بودجه در دسترس جهت انجام تحقیقات شد. برنامههای تحقیقاتی اختصاصی در زمینة درد بطور گستردهای در سرتاسر جهان انجام میشد. در سال 1965 فرضیه دریچه ای Melzack-wall در مجله علم منتشر شد. تأثیر این فرضیه روی فعالیتهای بالینی و تحقیقاتی بسیار وسیع و گسترده بود. سیستم عصبی به عنوان محل پرورش اطلاعات حسی چه در محل سیناپس اولیه و چه در مغز شناخته شد. تعداد مقالات ژورنالها که به مقولة درد میپرداختند شروع به افزایش نمود اما کتب مرجع همچنان به درد به عنوان یک مشکل و مسأله با اهمیت بالینی نگاه نمیکردند.
سالهای 1970 تا 1980. در ماه می 1973 بونیکا اولین سمپوزیوم بین المللی درد را در واشنگتن برگزار کرد. حرکتها و فعالیتهای مربوط به مسأله درد که در آن سالها شروع شدند همگی تا حد بسیار زیادی در اثر فعالیتهای وی صورت گرفتند. انجمن مطالعه و بررسی جهانی درد در واقع از این سمپوزیوم زاده شد. علاوه بر آن، در این سمپوزیوم سایر مسایل مربوط به این انجمن از جمله ژورنال درد و گروههای همکار آن، کمیتههای مختلف، کنگرههای سه سالانه و گزارشات ملی نیز مشخص و راهاندازی شدند. مجلات دیگری نیز توسط افرادی با اطلاعات تخصصی لازم و یا امکانات منطقهای شروع به انتشار کردند. برخورد بیولوژیک – روان شناختی – اجتماعی جایگزین برخورد بیومدیکال با مسأله درد شد و نیاز به برخورد چند رشتهای و همه جانبه با درمان درد به صورت اصول اولیه و پایة کنترل درد در آمد. پرورش و تحلیل اطلاعات آوردن به عنوان یک اصل و نه یک استثناء بطور گستردهای تحت توجه قرار گرفت. پژوهشها روی مسأله درد سریعاً رو به افزایش گذاشند ولی مدلهای حیوانی جهت بررسی دردهای مزمدن که مهم ترین مشکل بیماران بود هنوز ابداع نشده بودند. مؤسسه ملی سلامتی نهایتاً متوجه شد که تحقیق روی مسأله درد در حیطة فعالیتهای آن قرار گرفته و لذا شروع به پشتیبانی از چنین مطالعاتی نمود. آموزش و نیز برنامههای بازآموزی مداوم بطور شایعتری بزگزار میشدند. مقالات تحقیقاتی در زمینة درد سریعاً از نظر تعداد و نیز کیفیت پیشرفت کرده، نهایتاً تعداد معدودی از کتب مرجع نیز درد را به عنوان یک موضوع مهم بالینی مورد توجه قرار دادند.
سالهای 1980-1990. مانند تمام سایر جنبههای علوم اعصاب ، تحقیقات مربوط به درد در این دهه بطور انفجارآمیزی افزایش یافتند. استانداردها و خطمشیهای مشخصی برای آموزشهای بالینی و مواظبت از بیماران طرح شد. تعداد کتب و مقالات علمی در زمینة درد افزایش یافته و ترمینولوژی درد به حالت استاندارد درآمد. امکان بررسیهای بالینی چند مرکزی فراهم شده و خدمات تسکینی به صورت تخصصی مجزا در آمده و به خاطر افزایش روز به روز جمعیت افراد مسن در اکثر کشورها چنین خدماتی بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. در ایالات متحده در ابتدا چنین طرز تفکری به خوبی از استقبال برخوردار شد. در ایالات متحده، خدمات بهداشتی و نیز هزینهها و توجیهات مربوط به خدمات بهداشتی به صورت موضوعاتی شایع برای ژورنالیستها و سیاستمداران درآمد. این سرویس خدمات ارایه شده به بیمار نبود که احتیاج به بررسی و مدیریت داشت بلکه هزینههای ارایه چنین خدماتی بود که تحت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
این مقاله بر اساس یک ارایه مطلب در مقالات انجمن درد نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
آینده مقوله درد
این مقاله بر اساس ارایه مطالب ملاقات انجمن در نیوانگلند در فوریه 2000 میلادی نگارش شده است.
سالهای قبل از 1960، تا قبل از 1960 میلادی هیچ متخصص دردی وجود نداشت. در زمینة درد فقط یک کتاب مرجع منتشر شده بود که چاپ اول کنترل درد توسط Bonica است که در سال 1953 به انتشار رسیده است. این کتاب تقریباً حاصل فعالیتهای یک نفر بود. در آن زمان هیچ ژورنالی در زمینة درد یا آزمایشگاههای مختص مطالعات روی مسأله درد، و یا برنامههای تأمین هزینه جهت انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه و یا برای آموزش پزشان وجود نداشت. تحقیقات فیزیولوژیک اکثراً روی داوطلبان سالم و فقط تعداد اندکی از آنها روی بیماران انجام میشد. آنچه به عنوان درد از آن ذکر میشود در واقع درک حس ناخوشایند بود. تعداد کمی از پیشروهای این معلم مانند Leniche، Noordeubos و Liringston از سایر همکاران خود جلوتر بودند. این افراد همگی جراح بوده اند. Liringston که دارای یک آزمایشاه درد بوده است و بررسیهای بالینی و مطالعات و فرضیات خود را در 1943 منتشر ساخت. Beecher روی پاسخ به دارونماها تحقیق کرده است. Bonica خود را فردی خود آموخته، در دوران سربازی عنوان کرده است. مراجع مختلف پزشکی، جراحی و یا سایر تخصصها مسأله کنترل درد را ندرتاً عنوان و یا مطرح میکردند. درد همیشه جزو محصولات جانبی حالات مرضی و بیماریها شاخته میشد و باور بر این بود که درمان مناسب بیماری باعث تسکین درد خواهد شد. سیستم عصبی حسی نیز به مانند یک سیستم حاوی سیمهای ارتباطی پالیو که فقط الیپالسها را به مغز منتقل مینمایند شناخته میشد.
سالهای 1960 تا 1970 . در سال 1960 بونیکا به عنوان رئیس هیأت مدیره بیهوشی در دانشاه واشنگتن شروع به کار کرده و بدنبال آن فعالیتهای بینالمللی خود را در زمینة تحقیقات روی درد و کنترل آن آغاز کرد. چنین حرکتی درست در زمانی اتفاق افتاد که دانشکدههای پزشکی و مراکز بهداشتی درمانی دانشگاهی رشد سریعی داشته و مؤسسه ملی سلامتی سریعاً در حال گسترش بود. اینها همه باعث راحتی و کثرت بودجه در دسترس جهت انجام تحقیقات شد. برنامههای تحقیقاتی اختصاصی در زمینة درد بطور گستردهای در سرتاسر جهان انجام میشد. در سال 1965 فرضیه دریچه ای Melzack-wall در مجله علم منتشر شد. تأثیر این فرضیه روی فعالیتهای بالینی و تحقیقاتی بسیار وسیع و گسترده بود. سیستم عصبی به عنوان محل پرورش اطلاعات حسی چه در محل سیناپس اولیه و چه در مغز شناخته شد. تعداد مقالات ژورنالها که به مقولة درد میپرداختند شروع به افزایش نمود اما کتب مرجع همچنان به درد به عنوان یک مشکل و مسأله با اهمیت بالینی نگاه نمیکردند.
سالهای 1970 تا 1980. در ماه می 1973 بونیکا اولین سمپوزیوم بین المللی درد را در واشنگتن برگزار کرد. حرکتها و فعالیتهای مربوط به مسأله درد که در آن سالها شروع شدند همگی تا حد بسیار زیادی در اثر فعالیتهای وی صورت گرفتند. انجمن مطالعه و بررسی جهانی درد در واقع از این سمپوزیوم زاده شد. علاوه بر آن، در این سمپوزیوم سایر مسایل مربوط به این انجمن از جمله ژورنال درد و گروههای همکار آن، کمیتههای مختلف، کنگرههای سه سالانه و گزارشات ملی نیز مشخص و راهاندازی شدند. مجلات دیگری نیز توسط افرادی با اطلاعات تخصصی لازم و یا امکانات منطقهای شروع به انتشار کردند. برخورد بیولوژیک – روان شناختی – اجتماعی جایگزین برخورد بیومدیکال با مسأله درد شد و نیاز به برخورد چند رشتهای و همه جانبه با درمان درد به صورت اصول اولیه و پایة کنترل درد در آمد. پرورش و تحلیل اطلاعات آوردن به عنوان یک اصل و نه یک استثناء بطور گستردهای تحت توجه قرار گرفت. پژوهشها روی مسأله درد سریعاً رو به افزایش گذاشند ولی مدلهای حیوانی جهت بررسی دردهای مزمدن که مهم ترین مشکل بیماران بود هنوز ابداع نشده بودند. مؤسسه ملی سلامتی نهایتاً متوجه شد که تحقیق روی مسأله درد در حیطة فعالیتهای آن قرار گرفته و لذا شروع به پشتیبانی از چنین مطالعاتی نمود. آموزش و نیز برنامههای بازآموزی مداوم بطور شایعتری بزگزار میشدند. مقالات تحقیقاتی در زمینة درد سریعاً از نظر تعداد و نیز کیفیت پیشرفت کرده، نهایتاً تعداد معدودی از کتب مرجع نیز درد را به عنوان یک موضوع مهم بالینی مورد توجه قرار دادند.
سالهای 1980-1990. مانند تمام سایر جنبههای علوم اعصاب ، تحقیقات مربوط به درد در این دهه بطور انفجارآمیزی افزایش یافتند. استانداردها و خطمشیهای مشخصی برای آموزشهای بالینی و مواظبت از بیماران طرح شد. تعداد کتب و مقالات علمی در زمینة درد افزایش یافته و ترمینولوژی درد به حالت استاندارد درآمد. امکان بررسیهای بالینی چند مرکزی فراهم شده و خدمات تسکینی به صورت تخصصی مجزا در آمده و به خاطر افزایش روز به روز جمعیت افراد مسن در اکثر کشورها چنین خدماتی بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. در ایالات متحده در ابتدا چنین طرز تفکری به خوبی از استقبال برخوردار شد. در ایالات متحده، خدمات بهداشتی و نیز هزینهها و توجیهات مربوط به خدمات بهداشتی به صورت موضوعاتی شایع برای ژورنالیستها و سیاستمداران درآمد. این سرویس خدمات ارایه شده به بیمار نبود که احتیاج به بررسی و مدیریت داشت بلکه هزینههای ارایه چنین خدماتی بود که تحت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 76
پیشگفتار
انجمن خوشنویسان ایران از سال 1329 با همت استادان بزرگواری چون زنده یاد سید حسین میرخانی و دیگر استادان والامقام نظیر شادروانان علی اکبر کاوه ، ابراهیم بوذری و سید حسن میرخانی ، با اهتمام زنده یاد دکتر مهدی بیانی محقق و استاد دانشگاه و تنی چند از عالی همتان فرهنگ خواه ، با همکاری وزارت فرهنگ و هنر وقت تاسیس و راه اندازی شد و نام کلاسهای آزاد خوشنویسی زینت بخش این خانه عشق و دلدادگی گردید. این نهاد اصیل و مردمی بنیاد نامه رسمی خود را با نام انجمن خوشنویسان ایران در تاریخ 19 شهریور ماه 1346 اخذ و فعالیتهای درخشان و تاثیر گذار خود را پی گرفت. انجمن خوشنویسان ایران به تدریج و در آغاز دهه سوم حیات پربار خود دوره رونق و گسترش را تجربه کرد و در مواجهه با رویکرد وسیع و پرشور اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان اقدام به تاسیس فراگیر شعب در سراسر کشور نمود که این روند همچنان ادامه دارد.
سر گذشت پیدایش خط در دوران قبل از اسلام بحث دیگری دارد ، ولیکن در دوره اسلامی و مقارن قرنهای اول و دوم هجری برپایه خطی موسوم به نبطی و حجازی ، خط کوفی شکل گرفت ودر دوره های بعد به ترتیب و تدریج خطوط سته ، ثلث ، نسخ ، ریحان ، رقاع ، محقق ، و توقیع ، و سپس ، خط تعلیق به دست هنرمندان ایرانی ابداع شد ، تا نوبت به قرن هشتم و ظهور خط نستعلیق رسید ، این قلم از تلفیق خط نسخ و تعلیق و نوعی خط تحریر که در بین مردم ایران رایج بود و به وجود آمد و اندکی بعد ، در قرن دهم خط شکسته نستعلیق پدیدار شد. خطوط رایج در ایران اسلامی عبارتند از ثلث ، نسخ ، نستعلیق و شکسته نستعلیق ، این خطوط از مواریث گرانقدر ملت با فرهنگ ایران به شمار آمده و در موزه های بزرگ دنیا چون جواهرات بی نظیر نگهداری می شوند که موجب افتخار و نشانه ظرافت طبع ملت کمال طلب و هنردوست و هنر آفرین ایران است. هنر خوشنویسی و نستعلیق ویژگی هنر ناب را در ساختار هندسی خود دارد و با نمود بارز خود در منزلت و جایگاهی قرار گرفته است که نهضت امپرسیونیزم و آبستره می خواهد به آن برسد و ساختار هندسی و ریاضی هنر خوشنویسی و وجود تناسبهای ایزدی و طلایی در این هنر ویزگی ها و امتیازات خاصی به این هنر بخشیده است ، میدان و محتوای هنر خوشنویسی که مبتنی بر دستاوردهای ملی و دینی است از طرفی در ذهن و قلب مردم جاری است و مردم با آن آشنایی بصری وسیع دارند و این نگرش قداست خاصی برای این هنر ایجاد کرده است.
نگاهی به خطوط ششگانه (اقلام ستّه )
اقلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقیع، رقاع و ریحان است. این اقلام توسط یاقوت مستعصمى از بین اقلام مختلف انتخاب شد. وى در زیبا کردن این خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع این خطوط توسط وى ظهور کرد. این اقلام به خطوط اصول نیز مشهورند. کوفی ریحان توقیع رقاع ثلث نسخ محقق کوفى نخستین نوع خوشنویسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود. بعد از ظهور اسلام در ایران، این خط نیز رواج یافت. با تأسیس شهرهاى کوفه و بصره در دومین دههٔ شکوفایى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زیادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعیینکنندهاى در خط مکّى - مدینهاى داشت؛ و خط جدیدى پدید آمد که بنام خط کوفى مشهور شد. خط کوفى در نیمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسید و سه قرن دوام یافت. بطورکلى خط کوفى در دو نوع ظاهر شده است. یکى تحریری، کتابتی، ساده و تزئینى و موشّح و دیگرى کوفى بنّایى ومعقّلی. خط کوفى تزئینی، از قرن دوم هجرى عامل بسیار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجید، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى یادبود بشمار مىآمد. اما مهمترین جلوۀ خط کوفى تزئینى را باید در قرن چهارم هجرى در کتیبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعالیت داشتند، جستوجو کرد. از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهایى شکل تزئینى یافت و این تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه یافت. از این زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئینى گشت. خط بنایى یا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح. خط بنایى تشکیل شده از خطوط مستقیم عمود برهم که زوایایى را بوجود مىآورد. اصل و منشأ خط کوفى از خط سریانى است. خط کوفى ایرانى نیز براساس نتایج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است. این خط کوفى شیوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مویین به یکدیگر پیوسته و در آن شباهتى با خط اوستایى و پهلوى یافت شده است که آن را کوفى شیوهٔ ایرانى نامیدهاند. خط کوفى در ایران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بیشتر در کتابت قرآن و تزئین ابنیه و کتب، ظروف و ... بکار مىرفته است. ثلث خط ثلث با ساختارى ایستا و موقر، بیشتر در تزئین کتابها و کتیبهها بکار مىرفته است. انواع گوناگون ثلث تزئینى توسط ابنبواب و یاقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و دیگر کتب مذهبى بکار مىرفته است. ابنبواب زیبایى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد. خط ثلث در ایران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کریم، پشت جلدنویسی، سرلوحهها، و بخصوص در کتیبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نیز رایج مىباشد. ریحان خط ریجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نیز بهره گرفته است ولى از آن ظریفتر است. خط ریحانى بسیار نزدیک به خط محقق است. این خط از ابداعات على ابن - عبیدالله ریحانى است و به همین دلیل نام ریحانى گرفته است. برخى نیز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زیرا براى این خط و زیباسازى آن تلاشهاى شایانى کرده است. برخى نیز خط ریحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پدید آمده است. این خط همهٔ محاسن و ویژگىهاى خط محقق را دارد. ولى ظریفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است
اختراع نوشتن
Hieroglyphs یا حروف تصویری در مصر باستان
با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاریخ به یادگار بگذارد و دانسته های خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند.
اما نیاکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟ حدود شش هزار سال قبل مردمی که سریعتر از همه، جاده تمدن را در می نوردیدند، ظاهرا سومری ها و مصری ها بودند که به ترتیب در بین النهرین (وادی بین دجله و فرات) و دره نیل به سر می بردند، این مردمان در کار ابداع فن نوشتن بودند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مختصری از تاریخچه انجمن ما
در سال 1935 میلادی پدیده ای به نام ( alcoholics anonymous) الکلی های گمنام که به AA معروف است، در دنیای ما به وجود آمد که تاثیرات آن در زندگی الکلی ها و معتادان، مانند تاثیر پیغمبران در زندگی بی اعتقادان بود. بنیان گذار این انجمن در اثر یک تجربه عمیق روحانی از وسوسه اعتیاد به الکل رها شده بود و به تجربه دریافت که رسانیدن پیام بهبودی به الکل های دیگر، تضمینی جهت بهبودی شخصی اوست. او متوجه شده بود که فقط با در میان گذاشتن تجربه بهبودی خود، قادر به حفظ آن می شود.
گسترش ابعاد این کشف بزرگ روز به روز فرا تر رفت و اکنون حدود 250 برنامه خود یاری در زمینه های مختلف اعتیاد و نا هنجاری روانی، از همین روش که به نام برنامه دوازده قدمی، معروف شده بهره برداری می کنند. الکل های گمنام اکنون بیش از دو میلیون نفر عضو بهبود یافته دارد.
در سال 1953 میلادی تعدادی از دو میلیون که در AA در حال بهبودی بودند، انجمنی به نام ( Narcotics Anonymous) معتادان گمنام که به NA معروف است، تاسیس کردند. امروز این انجمن جهانی دارای بیش از یک میلیون عضو در حال بهبودی در سراسر جهان است.
تاریخچه معتادان گمنام در ایران:
در سال 1369 دو برادر که در خارج از کشور با کمک انجمن، در بهبودی به سر می برند و به ایران آمده بودند، اولین جلسه معتادان گمنام را در مرکز بازپروری قرچک برگزار کردند. این جلسات به مدت یک سال ادامه داشت اما به علت دیده گاه های آن زمان نسبت به بیماری اعتیاد، این دو برادر از ادامه این راه باز ماندند و انجمن معتادان گمنام ایران که تازه تاسیس و نو پا بود برای مدتی فعالیتش متوقف شد، اما این پایان راه نبود زیرا در سال 1372 دو نفر که در ایالات متحده و کانادا از طریق انجمن، سلامتی خود را باز یافته بودند، در تهران به طور اتفاقی در یک مهمانی با هم آشنا می شوند و تصمیم می گیرند که به یاری هم و با همکاری سازمان بهزیستی پیام بهبودی را به معتادانی که در مرکز بازپروری قرچک بسر می برند برسانند. در این بین یکی از اعضای نسبتا با سابقه و فعال انجمن در خارج از کشور نیز به جمع آنها اضافه شد و پس از آن شکل گیری انجمن معتادان گمنام در ایران شتاب بیشتری به خود گرفت و بالاخره آنان موفق شدند نظر مسئولین بهزیستی را برای برگزاری جلسات هفتگی در مرکز باز پروری قرچک در تاریخ( 31/1/73 ) جلب نمایند. این گروه 3 نفری در مرداد 1373 توانستند محلی مستقل در تهران برای برگزاری جلسات خود اجاره نمایند. ضمنا یکی از دو برادری که در ابتدا از آنها یاد کردیم نیز به این گروه نو پا پیوست و هم اکنون پس از سالها همه روزه جلسات متعددی در تهران، مراکز استانها، شهرستانها، روستاها واقصی نقاط کشور برگزار می شود و تعداد قابل توجهی از معتادان توانسته اند با کمک انجمن بهبودی و سلامتی خود را بازیابند.
منبعی در اجتماع شما:
معتادان گمنام، تشکیلاتی غیر انتفاعی، بین المللی و انجمنی برخاسته از بطن اجتماع می باشد که با هدف بهبودی معتادان، در 127 کشور فعال است. اعضای انجمن معتادان گمنام NA ، چگونگی زندگی کردن بدون مواد مخدر را از یکدیگر یاد گرفته و از عوارض اعتیاد در زندگی شان بهبود می یابند.
اگر در نظر دارید ، انجمن معتادان گمنام را به کسی که با مواد مخدر مشکل دارد، توصیه کنید، ممکن است سوالاتی داشته باشید. این جزوه برای پاسخگویی به چنین سوالاتی ، طراحی شده است.
اعضای انجمن معتادان گمنام چه کسانی هستند؟
هر کسی که بخواهد مصرف مواد مخدر را قطع کند ، می تواند عضوی از انجمن معتادان گمنام باشد. عضویت محدود به مصرف ماده خاصی نمی باشد. کسانی که احساس می کنند با مواد مخدر ( از نظر ما الکل هم نوعی ماده مخدر است) چه انواع قانونی آن و چه غیر قانونی که البته شامل الکل هم می شود. مشکل دارند به جمع ما خوش آمدند. تمرکز بهبودی در NA بر روی مشکل اعتیاد است نه یک ماده خاص.
گمنامی:
اصل اساسی گمنامی، باعث می شود تا معتادان بدون ترس از ممانعت های اجتماعی و قانونی، در جلسات شرکت کنند. این برای معتادی که قصد دارد برای اولین بار در جلسات شرکت کند. مسئله مهمی است. همچنین، گمنامی، فضای یکسان و مساوات را در جلسات به وجود آورده و این اطمینان را ایجاد می کند که هیچ فرد یا شرایطی، مهمتر از پیام های بهبودی که در قالب مشارکت مطرح می شود، نیست.
جلسات:
روش اصلی بهبودی در NA ، باور این برنامه و ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر است. اعضاء ، با حرف زدن درباره تجربیات و بهبودی شان از مصرف مواد مخدر، در جلسات شرکت می کنند. ساختار جلسات NA غیر رسمی است و در مکانی که توسط گروه اجاره می شود، برگزار می گردد و توسط اعضلیی که به نوبت جلسه را باز و