لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
به اطراف خود نگاه کنید.
چه می بینید؟ از آنچه که میبینید چه احساسی دارید؟ برای شما چه پرسشهائی در این زمینه ایجاد میشود؟ برای یافتن پرسشهای خود چه پاسخهائی دارید. ما پدیدههای بسیار گوناگونی را درمحیط اطراف خود مشاهده میکنیم و همواره درصدد پیداکردن نظم یا نظام یا ارتباط بین پدیدههای طبیعی هستیم.
با مشاهدات دقیقتر انسان به این نتیجه میرسد، اگرچه پدیدههائی که در محیط اطراف او رخ میدهد ممکن است از نظر ظاهری با هم متفاوت باشندولی همه آنها از نظامهای کاملاً مشخصی پیروی میکنند. هدف اصلی علم فیزیک کشف، بیان و بررسی این نظامها و قوانین است. فضای اطراف ما از ماده و انرژی تشکیل شده است.
شاید نیم میلیون سال پیش بود که انسانهای اولیه آتش را کشف کردند. پیش از این کشف آدمی، بوته و جنگلهایی را که بر اثر صاعقه یا توفان به آتش کشیده شده بود، دیده و از برابر آنها گریخته بوده است.
اما کشف آتش به عنوان یک منبع انرژی میسر شد که بشر درباره مزایای آن اندیشیده و بر ترس غریزی خود چیره شود. پس از کشف آتش او توانست با سوزاندن چوب و افروختن آتش، مأمن خود را روشن و گرم کند. با این که اختراع آتش و استفاده از چوب به عنوان اولین انرژی و مهمترین اختراع تاریخ بشری محسوب می شد. ولی طی هزاران سال بشر از چوب تنها برای گرم کردن خود، ایجاد روشنایی در شب، و گداختن فلزها و ساختن ظروف سفالی و شیشهای استفاده کرده است.
در قرون وسطای میلادی، انسان ماده دیگری را به نام زغال سنگ را شناخت و از آن به عنوان منبع انرژی استفاده کرد. از این ماده علاوه بر گداختن فلزات و ساخت شیشه و سفالینه، توانست ماشین بخار را راهاندازی کند.
در سال 1764 میلادی یک مهندس اسکالندی به نام جیمز وات نخستین ماشین بخار واقعا عملی را ساخت در این ماشین مصرف سوخت باعث میشد که ماشین کار کند به این ترتیب به تدریج ماشین جای نیروی ماهیچهای انسان را گرفت. و راه رسیدن به دنیای جدید را هموار کرد.
از ماشین بخار ابتدا برای کشیدن آب از معدن یا چاه استفاده میشد ولی به تدریج از آن به عنوان انرژی برای راهاندازی کشتیهای عظیم الجثه، و لوکومتیو و نیز دستگاههای کارخانجات صنعتی استفاده شد و به این ترتیب انسان توانست با تبدیل انرژی نیروی زغال سنگ را جانشین نیرو و زور بازوی آدمی کند.
استفاده از نیروی زغال سنگ در ماشینهای بخار اگر چه در قرنهای گذشته برای تولید نیرو به مقدار زیاد و مداوم بسیار مناسب بود اما بشر به دنبال کارمایهای بود تا کارهایی انجام دهد که از عهده بخار بر نمیآید؛
استفاده از نیروی زغال سنگ در ماشینهای بخار اگر چه در قرنهای گذشته برای تولید نیرو به مقدار زیاد و مداوم بسیار مناسب بود اما بشر به دنبال کارمایهای بود تا کارهایی انجام دهد که از عهده بخار بر نمیآید؛
جان تاردیر دانشمند فرانسوی برای اولین بار در سال 1618 میلادی راه تولید گاز از زغال سنگ را برای روشنایی به کار برد.
طبیعتاً توجه دانشمندان به خصوص به این جلب شد که چگونه میتوان انرژی را از جایی به جای دیگر منتقل کرد. دانشمندان میخواستند بدانند که از یک مقدار معین سوخت دقیقا چه مقدار انرژی میتوان به دست آورد. برای این کار آنها کم کم فهمیدند که چگونه میتوان مقدار انرژی را دقیقتر و دقیقتر اندازهگیری کرد.
در دهه 1840 میلادی دانشمندی انگلیسی به نام ژول (1889- 1818 میلادی) اندازهگیریهای بسیاری در این مورد انجام داد. او با شکلهای گوناگون انرژی مثل نور، صوت، حرکت، گرما، الکتریسیته و مغناطیس کار کرده و انرژی را از شکلی به شکل دیگر و از جایی به جای دیگر تبدیل و منتقل میساخت. چون متوجه شده بود که در همه این تغییرها و جابهجاییها مقدار کل انرژی هیچ وقت تغییر نمیکند. در سال 1842 نیز یک پزشک آلمانی به نام روبرت مایریل نتیجهگیری ژول را با انجام اندازهگیریهای دقیق تایید کرد.
از سوی دیگر بشر با تکمیل فرضیات و آزمایشات دو هزار و پانصد ساله خود به تولید الکتریسیته و به منبع عظیم انرژی الکتریکی دست یافته و با انجام فرضیه ها و نتایج تکمیلی توانست هم الکتریسیته را در معرض خدمت به جامعه قرار دهد و هم به آرزوی صد هزار سالهاش تبدیل شب به روز تحقق بخشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
به اطراف خود نگاه کنید.
چه می بینید؟ از آنچه که میبینید چه احساسی دارید؟ برای شما چه پرسشهائی در این زمینه ایجاد میشود؟ برای یافتن پرسشهای خود چه پاسخهائی دارید. ما پدیدههای بسیار گوناگونی را درمحیط اطراف خود مشاهده میکنیم و همواره درصدد پیداکردن نظم یا نظام یا ارتباط بین پدیدههای طبیعی هستیم.
با مشاهدات دقیقتر انسان به این نتیجه میرسد، اگرچه پدیدههائی که در محیط اطراف او رخ میدهد ممکن است از نظر ظاهری با هم متفاوت باشندولی همه آنها از نظامهای کاملاً مشخصی پیروی میکنند. هدف اصلی علم فیزیک کشف، بیان و بررسی این نظامها و قوانین است. فضای اطراف ما از ماده و انرژی تشکیل شده است.
شاید نیم میلیون سال پیش بود که انسانهای اولیه آتش را کشف کردند. پیش از این کشف آدمی، بوته و جنگلهایی را که بر اثر صاعقه یا توفان به آتش کشیده شده بود، دیده و از برابر آنها گریخته بوده است.
اما کشف آتش به عنوان یک منبع انرژی میسر شد که بشر درباره مزایای آن اندیشیده و بر ترس غریزی خود چیره شود. پس از کشف آتش او توانست با سوزاندن چوب و افروختن آتش، مأمن خود را روشن و گرم کند. با این که اختراع آتش و استفاده از چوب به عنوان اولین انرژی و مهمترین اختراع تاریخ بشری محسوب می شد. ولی طی هزاران سال بشر از چوب تنها برای گرم کردن خود، ایجاد روشنایی در شب، و گداختن فلزها و ساختن ظروف سفالی و شیشهای استفاده کرده است.
در قرون وسطای میلادی، انسان ماده دیگری را به نام زغال سنگ را شناخت و از آن به عنوان منبع انرژی استفاده کرد. از این ماده علاوه بر گداختن فلزات و ساخت شیشه و سفالینه، توانست ماشین بخار را راهاندازی کند.
در سال 1764 میلادی یک مهندس اسکالندی به نام جیمز وات نخستین ماشین بخار واقعا عملی را ساخت در این ماشین مصرف سوخت باعث میشد که ماشین کار کند به این ترتیب به تدریج ماشین جای نیروی ماهیچهای انسان را گرفت. و راه رسیدن به دنیای جدید را هموار کرد.
از ماشین بخار ابتدا برای کشیدن آب از معدن یا چاه استفاده میشد ولی به تدریج از آن به عنوان انرژی برای راهاندازی کشتیهای عظیم الجثه، و لوکومتیو و نیز دستگاههای کارخانجات صنعتی استفاده شد و به این ترتیب انسان توانست با تبدیل انرژی نیروی زغال سنگ را جانشین نیرو و زور بازوی آدمی کند.
استفاده از نیروی زغال سنگ در ماشینهای بخار اگر چه در قرنهای گذشته برای تولید نیرو به مقدار زیاد و مداوم بسیار مناسب بود اما بشر به دنبال کارمایهای بود تا کارهایی انجام دهد که از عهده بخار بر نمیآید؛
استفاده از نیروی زغال سنگ در ماشینهای بخار اگر چه در قرنهای گذشته برای تولید نیرو به مقدار زیاد و مداوم بسیار مناسب بود اما بشر به دنبال کارمایهای بود تا کارهایی انجام دهد که از عهده بخار بر نمیآید؛
جان تاردیر دانشمند فرانسوی برای اولین بار در سال 1618 میلادی راه تولید گاز از زغال سنگ را برای روشنایی به کار برد.
طبیعتاً توجه دانشمندان به خصوص به این جلب شد که چگونه میتوان انرژی را از جایی به جای دیگر منتقل کرد. دانشمندان میخواستند بدانند که از یک مقدار معین سوخت دقیقا چه مقدار انرژی میتوان به دست آورد. برای این کار آنها کم کم فهمیدند که چگونه میتوان مقدار انرژی را دقیقتر و دقیقتر اندازهگیری کرد.
در دهه 1840 میلادی دانشمندی انگلیسی به نام ژول (1889- 1818 میلادی) اندازهگیریهای بسیاری در این مورد انجام داد. او با شکلهای گوناگون انرژی مثل نور، صوت، حرکت، گرما، الکتریسیته و مغناطیس کار کرده و انرژی را از شکلی به شکل دیگر و از جایی به جای دیگر تبدیل و منتقل میساخت. چون متوجه شده بود که در همه این تغییرها و جابهجاییها مقدار کل انرژی هیچ وقت تغییر نمیکند. در سال 1842 نیز یک پزشک آلمانی به نام روبرت مایریل نتیجهگیری ژول را با انجام اندازهگیریهای دقیق تایید کرد.
از سوی دیگر بشر با تکمیل فرضیات و آزمایشات دو هزار و پانصد ساله خود به تولید الکتریسیته و به منبع عظیم انرژی الکتریکی دست یافته و با انجام فرضیه ها و نتایج تکمیلی توانست هم الکتریسیته را در معرض خدمت به جامعه قرار دهد و هم به آرزوی صد هزار سالهاش تبدیل شب به روز تحقق بخشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انسانهای اولیه مطابق یک فرضیه علمی معاصر، سیر تکاملی نخستین میمونهای انسان نما (اجداد انسان) در حدود 4 میلیون سال پیش در آفریقا آغاز گردید. سپس ، میل دگرخواهی مهاجرت این میمونهای انسان نما را به آسیا و اروپا جایی که آنها تکامل خود را ادامه دادند ، منتقل نمودند آنهایی که در آفریقا باقی ماندند به روند تکامل خود ادامه دادند و به صورت انسانهای امروزی در آمدند و سرانجام آنها به همه نقاط جهان مهاجرت کردند و جای همه میمونهای انسان نمای اولیهhominids را گرفتند. مردم در حدود 40000 سال پیش برای اولین بار وارد استرالیا شدند. تا قبل از 30000 سال پیش آنها در سراسر قاره پراکنده شده بودند و از سرزمینهای خطر ناک عبور کرده بودند چنین مهاجرتی در آن زمان می توانست همانند سفر بشر به کره ماه در قرن بیستم ، اهمیت داشته باشد.
تغییر سطح آب دریاها در بیشتر 5/1 میلیون سال گذشته ، زمانی که سطح آب دریاها در دوران یخبندان، پایین بود ، استرالیا از طریق خشکی به جزایر گینه نو و تاسمانی، متصل بود. اما حتی هنگامی که سطح آب دریاها در پایین ترین حد خود قرار داشت ، هیچ گذر گاه زمینی که خاک استرالیا را به قاره آسیا وصل کند، وجود نداشت. این به آن معنی است که مردم از راه دریا و پیمودن حداقل 90 کیلو متر (56 مایل) در آبهای آزاد، وارد استرالیا شدند.
اولین مهاجران به طور دقیق مشخص نیست که اولین مهاجران از کجا آمدند و در کجا ساکن شدند. تحتمال می رود مردمی که در طول سواحل جزیره هایی مثل Timor تیمور ، زندگی می کردند، دارای قایقهایی بودند که برای سفر در طول سواحل و دیدن جزایر نزدیک، آنها را مورد استفاده قرار می دادند .
سفر از راه دریا در فصول بارانی، بادهای موسمی شمال غربی به همراه امواج و جریانهای دریایی، می توانستند یک کلک یا ناوگانی از کلکها را به آسانی در امتداد خط افق به حرکت درآورند و ظرف مدت یک هفته ، به سواحل شمالی استرالیا برسانند. تعداد مناسبی از انسانها بطور تصادفی یا از روی طرح و نقشه قبلی، توانستند خود را به آنجا برسانند و زنده بمانند و نسل جدیدی بوجود بیاورند.
خلق یک فرهنگ از آنجایی که استرالیا برای مدت طولانی با جهان خارج ارتباطی نداشت، دارای مجموعه ای منحصر بفرد از گیاهان و حیوانات بود که برای افراد تازه واردها بسیار نا آشنا می نمود تازه واردان برای هماهنگی با محیط جدید و شرایط جوی متغیر دوران یخبندان ، ابزارهای جدید ساختند. آنها ، با ساختن بعضی از قدیمی ترین آثار هنری در جهان کنده کاری های برجسته بر روی صخره های پانارامیتی، واقع در جنوب استرالیا یک فرهنگ جالب توجه و پیچیده را خلق کردند. این مردم همچنین جزو اولین اقوامی بودند که مردگان خود را می سوزانند، و این امر نشان می دهد که آنها دارای اعتقادات مذهبی بودند.
تکامل انسان باستان شناسان می توانند درباره تکامل انسان با مطالعه باقیمانده اسکلت های انسانهای نخستین، مطالب زیادی را کشف کنند انسان در طول سیر تکاملی خود، به تدریج دارای جمجمه های بزرگتری شد. فک ها و دندان ها کوچکتر شدند و این به خاطر تغییر برنامه غذایی انسان بود. 1000000 سال پیش قدمت فسیلهای باقی مانده از نئاندر تالها که در اروپا ، خاورمیانه ، شمال آفریقا و آسیا پیدا شده اند به این تاریخ باز می گردد. انسان نئاندرتال با هیکل کوتاه ، ستبر و نیرومندش دارای مغز بزرگی به اندازه 450/1 سی سی بود. او مانند انسان امروزی راه می رفت و در غار ها زندگی می کرد. و ابزارهای سنگی و نیزه های چوبی استفاده می کرد و احتمالاٌ مردگان خود را دفن می کرد ( امروزه، نسل نئاندرتال نه به عنوان نیای بشر امروزی، بلکه تنها به عنوان یکی از اعقاب هومو ایر کتوس شناخته می شود ). نخستین شواهد دال بر پیدایش بشر امروزی هوموساپینزساپینز (انسان هوشمند) ، به این زمان باز می گردد . هوموساپینز ساپینز در آفریقا همزمان با انسان نئاندر تال خاور میانه ، زندگی می کرد اولین آثار هنری از این دوره باقی مانده است .
45000-35000 سال قبل انسان امروزی به اروپا قدم می گذارد . 40000 سال پیش انسان امروزی به استرالیا قدم می گذارد. 35000 سال پیش طبق مدارک باستانشناسی، انسان نئاندرتال در این تاریخ از روی کره زمین ، محو می گردد . 15000 سال پیش انسان امروزی در آمریکای شمالی حضور دارد. م-س-پ یعنی یک میلیون سال پیش106 م.س.پ 404 م.س.پ شواهدی دال بر وجود استرالو پیته کوس ( میمون جنوبی) در جنوب و شرق آفریقا به دست آمده است استرالوپیته کوس دارای دو گونه مشخص- یکی با جثه ای لاغر و سبک و دیگری درشت اندام و سنگین وزن – می باشد هر دوی آنها دارای مغزی کوچک شبیه به مغز میمون، هستند هر دو گونه احتمالاٌ می توانند بر روی دو پایشان باایستند و را بروند استرالوپیته کوس همچنین ابزارهای سنگی ابتدایی می سازند. 2 م.س.پ – 5/1 م.س.پ شواهدی مبنی بر وجود هوموهبیلی (انسان چالاک ) در نواحی جنوبی صحرای شمال آفریقا به دست آمده است هوموهبیلی ها دارای مغزی بزرگ با حجمی در حدود 500 تا 800 سی سی ( سانتیمتر مکعب ) و دندانهایی نسبتاٌ کوچک هستند این موجودات که نخستین ابزار ساز واقعی محسوب می گردد قادر است دستهای خود اشیا را بدقت جا به جا کند و بخوبی روی دو پایش باستد و راه برود. 106 م.س.پ -250000 سال پیش در این زمان هوموایرکتوس (انسان راست قامت)احتمالاٌ در جاوه ، چین و و نواحی شرقی و شمالی آفریقا و همچنین در اروپا زندگی می کرده است او یک ابزار ساز ماهر و دارای مغزی به بزرگی 1000 سی سی ( سانتیمتر مکعب) بوده ، که مستقیم و روی دو پا راه می رفته در غارها زندگی می کرده حیوانات را شکار می کرده و به آتش تسلط پیدا کرده بود امروزه اعتقاد بر آن است که هوموایرکتوس اجداد مستقیم بشر امروزی و یا انسان نئاندرتال ، بوده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انسانهای اولیه مطابق یک فرضیه علمی معاصر، سیر تکاملی نخستین میمونهای انسان نما (اجداد انسان) در حدود 4 میلیون سال پیش در آفریقا آغاز گردید. سپس ، میل دگرخواهی مهاجرت این میمونهای انسان نما را به آسیا و اروپا جایی که آنها تکامل خود را ادامه دادند ، منتقل نمودند آنهایی که در آفریقا باقی ماندند به روند تکامل خود ادامه دادند و به صورت انسانهای امروزی در آمدند و سرانجام آنها به همه نقاط جهان مهاجرت کردند و جای همه میمونهای انسان نمای اولیهhominids را گرفتند. مردم در حدود 40000 سال پیش برای اولین بار وارد استرالیا شدند. تا قبل از 30000 سال پیش آنها در سراسر قاره پراکنده شده بودند و از سرزمینهای خطر ناک عبور کرده بودند چنین مهاجرتی در آن زمان می توانست همانند سفر بشر به کره ماه در قرن بیستم ، اهمیت داشته باشد.
تغییر سطح آب دریاها در بیشتر 5/1 میلیون سال گذشته ، زمانی که سطح آب دریاها در دوران یخبندان، پایین بود ، استرالیا از طریق خشکی به جزایر گینه نو و تاسمانی، متصل بود. اما حتی هنگامی که سطح آب دریاها در پایین ترین حد خود قرار داشت ، هیچ گذر گاه زمینی که خاک استرالیا را به قاره آسیا وصل کند، وجود نداشت. این به آن معنی است که مردم از راه دریا و پیمودن حداقل 90 کیلو متر (56 مایل) در آبهای آزاد، وارد استرالیا شدند.
اولین مهاجران به طور دقیق مشخص نیست که اولین مهاجران از کجا آمدند و در کجا ساکن شدند. تحتمال می رود مردمی که در طول سواحل جزیره هایی مثل Timor تیمور ، زندگی می کردند، دارای قایقهایی بودند که برای سفر در طول سواحل و دیدن جزایر نزدیک، آنها را مورد استفاده قرار می دادند .
سفر از راه دریا در فصول بارانی، بادهای موسمی شمال غربی به همراه امواج و جریانهای دریایی، می توانستند یک کلک یا ناوگانی از کلکها را به آسانی در امتداد خط افق به حرکت درآورند و ظرف مدت یک هفته ، به سواحل شمالی استرالیا برسانند. تعداد مناسبی از انسانها بطور تصادفی یا از روی طرح و نقشه قبلی، توانستند خود را به آنجا برسانند و زنده بمانند و نسل جدیدی بوجود بیاورند.
خلق یک فرهنگ از آنجایی که استرالیا برای مدت طولانی با جهان خارج ارتباطی نداشت، دارای مجموعه ای منحصر بفرد از گیاهان و حیوانات بود که برای افراد تازه واردها بسیار نا آشنا می نمود تازه واردان برای هماهنگی با محیط جدید و شرایط جوی متغیر دوران یخبندان ، ابزارهای جدید ساختند. آنها ، با ساختن بعضی از قدیمی ترین آثار هنری در جهان کنده کاری های برجسته بر روی صخره های پانارامیتی، واقع در جنوب استرالیا یک فرهنگ جالب توجه و پیچیده را خلق کردند. این مردم همچنین جزو اولین اقوامی بودند که مردگان خود را می سوزانند، و این امر نشان می دهد که آنها دارای اعتقادات مذهبی بودند.
تکامل انسان باستان شناسان می توانند درباره تکامل انسان با مطالعه باقیمانده اسکلت های انسانهای نخستین، مطالب زیادی را کشف کنند انسان در طول سیر تکاملی خود، به تدریج دارای جمجمه های بزرگتری شد. فک ها و دندان ها کوچکتر شدند و این به خاطر تغییر برنامه غذایی انسان بود. 1000000 سال پیش قدمت فسیلهای باقی مانده از نئاندر تالها که در اروپا ، خاورمیانه ، شمال آفریقا و آسیا پیدا شده اند به این تاریخ باز می گردد. انسان نئاندرتال با هیکل کوتاه ، ستبر و نیرومندش دارای مغز بزرگی به اندازه 450/1 سی سی بود. او مانند انسان امروزی راه می رفت و در غار ها زندگی می کرد. و ابزارهای سنگی و نیزه های چوبی استفاده می کرد و احتمالاٌ مردگان خود را دفن می کرد ( امروزه، نسل نئاندرتال نه به عنوان نیای بشر امروزی، بلکه تنها به عنوان یکی از اعقاب هومو ایر کتوس شناخته می شود ). نخستین شواهد دال بر پیدایش بشر امروزی هوموساپینزساپینز (انسان هوشمند) ، به این زمان باز می گردد . هوموساپینز ساپینز در آفریقا همزمان با انسان نئاندر تال خاور میانه ، زندگی می کرد اولین آثار هنری از این دوره باقی مانده است .
45000-35000 سال قبل انسان امروزی به اروپا قدم می گذارد . 40000 سال پیش انسان امروزی به استرالیا قدم می گذارد. 35000 سال پیش طبق مدارک باستانشناسی، انسان نئاندرتال در این تاریخ از روی کره زمین ، محو می گردد . 15000 سال پیش انسان امروزی در آمریکای شمالی حضور دارد. م-س-پ یعنی یک میلیون سال پیش106 م.س.پ 404 م.س.پ شواهدی دال بر وجود استرالو پیته کوس ( میمون جنوبی) در جنوب و شرق آفریقا به دست آمده است استرالوپیته کوس دارای دو گونه مشخص- یکی با جثه ای لاغر و سبک و دیگری درشت اندام و سنگین وزن – می باشد هر دوی آنها دارای مغزی کوچک شبیه به مغز میمون، هستند هر دو گونه احتمالاٌ می توانند بر روی دو پایشان باایستند و را بروند استرالوپیته کوس همچنین ابزارهای سنگی ابتدایی می سازند. 2 م.س.پ – 5/1 م.س.پ شواهدی مبنی بر وجود هوموهبیلی (انسان چالاک ) در نواحی جنوبی صحرای شمال آفریقا به دست آمده است هوموهبیلی ها دارای مغزی بزرگ با حجمی در حدود 500 تا 800 سی سی ( سانتیمتر مکعب ) و دندانهایی نسبتاٌ کوچک هستند این موجودات که نخستین ابزار ساز واقعی محسوب می گردد قادر است دستهای خود اشیا را بدقت جا به جا کند و بخوبی روی دو پایش باستد و راه برود. 106 م.س.پ -250000 سال پیش در این زمان هوموایرکتوس (انسان راست قامت)احتمالاٌ در جاوه ، چین و و نواحی شرقی و شمالی آفریقا و همچنین در اروپا زندگی می کرده است او یک ابزار ساز ماهر و دارای مغزی به بزرگی 1000 سی سی ( سانتیمتر مکعب) بوده ، که مستقیم و روی دو پا راه می رفته در غارها زندگی می کرده حیوانات را شکار می کرده و به آتش تسلط پیدا کرده بود امروزه اعتقاد بر آن است که هوموایرکتوس اجداد مستقیم بشر امروزی و یا انسان نئاندرتال ، بوده اند.