انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد نیروی انسانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 23 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسمه تعالی

عنوان طرح: نیازسنجی آموزشی پایوران نمسا

عنوان به زبان انگلیسی:

محل اجرای طرح:

تاریخ شروع طرح:

تاریخ پایان طرح: پس از تصویب طرح هفت ماه

آدرس مجری:

تهران – نبرد جنوبی – شهرک گلها – مقابل آتش نشانی – بنفشه یک – بلوک 7 طبقه اول غربی

تلفن: 3010327

مشخصات مجری و همکاران طرح:

ردیف

نام و نام خانوادگی

مسئولیت در طرح

درجه علمی

رشته تحصیلی

شغل

محل امضاء

1

تقی کثیری نژاد

مدیرطرح

کارشناسی ارشد

مدیریت آموزشی

پاسدار

2

عباس خورشیدی

مشاور علمی

دکتری

مدیریت آموزشی

نظامی

3

امیر افراخته

همکار

کارشناسی ارشد

برنامه ریزی آموزشی

پاسدار

4

حسن بابایی

همکار

کارشناسی ارشد

برنامه ریزی آموزشی

پاسدار

طرح مسئله:

امروزه آموزش، نقش مهمی در بهبود سازمان ها و رفع نیازهای فردی و سازمانی دارد و محور اساسی در بهسازی منابع انسانی است؛ علی رغم نقش و جایگاه آموزش، دلایل زیادی وجود دارد که بسیاری از دوره های آموزشی، بهره وری لازم را به همراه ندارد. چنین وضعیتی ممکن است، متأثر از عوامل و شرایط متفاوتی باشد، که یکی از این عوامل، نیازسنجی آموزش است، زیرا نیازسنجی یکی از مؤلفه های مهم بهره وری در آموزش است. بنابراین، ورود افراد جدیدالورود در نیروی مقاومت، تغییرات شرایط سازمانی سپاه، روشهای نوین و توسعه فن آوری در سازمان؛ تغییرات و تحولات در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و … نیازهای آموزشی گوناگونی را ایجاد می کند. که شناخت این نیازها و برنامه ریزی برای رفع آن در طراحی آموزشی بسیار ضروری است که این امکان از طریق نیازسنجی آموزشی برای برنامه ریزان آموزشی فراهم خواهد شد.

از این رو نیازسنجی آموزشی جهت طراحی دوره های آموزشی و به منظور تغییر رفتار، و افزایش مهارت فراگیران در نمسا حائز توجه است ، تا با اجرای درست نیازسنجی آموزشی بستر مناسبی برای اثربخشی در آموزش پایوران نمسا فراهم گردد.

با عنایت به این ضرورت و اهمیت، در تحقیق حاضر سعی بر آن خواهد بود تا با بررسی و شناسائی نیازهای آموزشی کارکنان نیروی مقاومت بسیج و براساس الگوی مناسب ، عملیات نیازسجی آموزشی برای کلیه مشاغل کارکنان نمسا اقدام گردد.

اهمیت و ضرورت تحقیق:

در هر سازمان، نیروی انسانی از ارزشمندترین سرمایه های آن سازمان محسوب می شود که استفاده صحیح از این سرمایه، دست یابی به هدف های سازمانی را آسان نموده و باعث رشد و توسعه سازمان و کارکنان خواهد شد.

از جمله عوامل بسیار مهم که در رشد و توسعه سازمان و کارکنان مؤثر است، آموزش و بهسازی منابع انسانی است.

از این رو؛ هر چقدر متون آموزش و برنامه های آموزشی به واقعیت و نیازهای سازمان نزدیک تر باشد، سازمان و کارکنان از رشد بیشتری برخوردار خواهد شد. بنابراین برای برآورده شدن نیازهای اساسی سازمان، پرداختن اصولی و عملی به نیازسنجی آموزش از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار می باشد که به نوبه خود از مراحل مهم برنامه ریزی آموزشی محسوب می گردد، ضمنا محدودیت منابع مادی، کالبدی و انسانی در نیروی مقاومت بسیج سپاه از یک سو و تحولات جامعه؛ دگرگونی در رویه ها؛ روش ها، قوانین و مقررات و سایر نرم افزارهای مورد عمل پایوران در نمسا از سوی دیگر بر این ضرورت و اهمیت افزوده و ایجاب نموده است تا آموزش پایوران براساس نیازهای واقعی و عینی و مهارتهای شغلی آنان استوار باشد تا از این طریق ، از هدر رفتن منابع مختلف جلوگیری به عمل آید و بهره وری در آموزش افزایش یابد.

بر این اساس؛ با توجه به ضرورت و اهمیت نیازسنجی آموزش، ضرورت انجام نیازسنجی آموزش مبتنی بر اصول علمی در نیروی مقاومت بسیج به چشم می خورد که از جمله موارد کاربرد این تحقیق به شرح ذیل بیان می گردد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد نیروی انسانی


شادی زندگی، غم انسانی 14ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

گفتگو:

شادی زندگی، غم انسانی

- مقدمتاً بگو چرا در تمامی عمر بی تاب بوده ای و چه حسی تو را به این آشوب کشانیده است؟

محسن مخملباف : پرسه های من خیلی قابل تشبیه است به پرسه های سلمان فارسی. کسی که مدام تشنة حقیقت بود و با آغوش باز به سوی هر دینی که داعیه حقیقت داشت، می رفت و پس از مدتی که می فهمید آنچه را آب پنداشته، سرابی بیش نبوده، تشنه تر از قبل به دنبال حقیقت گمشده اش می رفت.

البته در جوانی می پنداشتم، دغدغه های من از نوع دغدغه های ابوذر است و گمانم بر این بود که عدالت تنها گمشدة من است. اکنون با هزار تواضع، دغدغه های خود را به حقیقت جویی سیال مولانا شبیه می دانم. ضرب المثلی داریم آشنا که من دوست دارم آن را به فرمی غیر معمول بخوانم :

" هرچه نصیب است همان می دهند گر نستانی، به از آن می دهند "

حقیقت در هر دوره ای از زندگی جلوه ای به من نشان داد و چون مرا راضی ندید، جلوة زیباتری از خود به من نشان داد. و من اکنون ممنونم از این دست و دل بازی حقایق.

- ولی خیلی ها پس از یک دغدغه کوتاه به یک آرامش طولانی رسیدند و از آن پس یکسره تبلیغ حقیقتی را کردند که یافته بودند؟

محسن مخملباف : خوشا به حالشان. لابد حقیقت مورد جستجوی ایشان یک حقیقت دم دست بوده است. درست مثل حقایق دوران کودکی من. وقتی که بچه بودم، محله، در چشم کودکی من، مرکز عالم امکان بود و سقاخانة سر گذر، مرکز قداست عالم. همین چند وقت پیش، دلم هوای محله کودکی ام را کرد ؛ و رفتم. هنوز کسانی محله را مرکز عالم می دانستند و برای من دل می سوزاندند که چرا بیخود خودم را آواره و در به در کرده ام وهزار توصیه که برگرد و اصرار داشتند که حتی بوی لجن جوی های این محله را هم نمی شود با بوی گلاب قمصر کاشان عوض کرد. برای خودشان هم پربیراه نمی گفتند. عادات سالیان عمر را، با ارزش های ازلی یکی گرفته بودند.

سال ها عمر لازم بود و از کودکی باید به نوجوانی می رسیدیم، تا محله جایش را به شهر و کشور بدهد و گرایشات ناسیونالیستی، جای تعصبات محلی را بگیرد و محله را جزئی از یک کل بزرگتر بدانیم که کشور نام دارد و برای دفاع از ارزش های میهن پرستانه باید هزاران ناسزا به هزار جای دیگر می دادیم. غافل از اینکه تمدن بشری، یک قافله است که صدها سال پیش، شتر سرزمین ما از آن غافله جا مانده بود. ـ اینکه چرا جا مانده بود، موضوع بحث من نیست، فقط می دانم که جا مانده بود. ـ اما ما از این نکته غافل بودیم و هر کشوری را که از تاریخ ما عقب مانده بود، عقب افتاده و هرکه را جلو افتاده بود، گمراه دانستیم و گمان بردیم زمان واقعی عالم، زمان جاری در سرزمین ماست و سال ها عمر لازم بود تا بدانیم که نه تنها سرزمین ما مرکز عالم نیست که اساساً کرة زمین مرکز عالم نیست و این تازه کشفی نبود که ما کرده باشیم و جوان که شدیم تازه فهمیدیم آنچه را ما قرار است از فردا کشف کنیم، قافلة تمدن بشری ده نسل پیش از ما کشف کرده. چرا که وقتی دیگران مشغول کشف چیزی بودند، ما حضور نداشتیم و اگر حضور داشتیم آن را درک نکردیم. نمونه اش هنرمند فرزانة ما کمال الملک است که در عصر امپرسیونیست ها در پاریس حضور یافت، اما درنیافت که نقاشی تا دورة امپرسیونیسم پیش رفته و برای همین فقط چند تا کپی از آثار کلاسیک برای ما سوغات آورد. می پرسید چرا کمال الملک فقط به آثار کلاسیک توجه کرد ؟ برای آنکه کلاسیسم، هنر برخاسته از دوران قرون وسطی است و برای کمال الملکی که در قرون وسطی ایران زیسته بود، بسیار سخت بود که قبل از آنکه در سرزمینش ایران، مراحل تاریخی بعد از قرون وسطی را درک کرده باشند، بتواند امپرسیونیسم را در نقاشی درک کند. فرزانة هنر ما گناهی هم نداشت. او معلول علل تاریخی و جغرافیایی سرزمین عقب ماندة خویش بود. کمال الملک و سرزمینش که به همراه قافلة تمدن بشری نمی رفته اند، تا مثلاً در نقاشی، از کلاسیسم برسند به رمانتیسم، آن چنان که در فلسفه و تمدن، از قرون وسطی برسند به اومانیسم و از اومانیسم برسند به عصر تجربه و علم حصولی ،آنچنان که از رمانتیسم لاجرم برسند به رئالیسم و حتی امپر سیونیسم. کمال الملک و زادگاهش یک جایی جامانده بودند و وقتی سر از "موزة لوور" در می آورند بسیاری از مسایل را به جا نمی آورند. برای همین است که نسل بعد از کمال الملک وقتی ملتفت عقب افتادگی تاریخی اش از قافلة تمدن بشری می شود، مجبور می شود عقب افتادگی های تاریخی یک ملت را از قافلة تمدن، فوراً در شخص خود جبران کند و آنچه را ملل دیگر در پانصد سال طی کرده اند، ایشان در یک دهه، در خود شخصی شان طی کنند و اگر قافلة تمدن، هر ایسمی را با یکی دو نسل تجربه، پخته کرده است، هم عصران من با خواندن یک کتاب و دیدن یک موزه می باید این دوره و ایسم را طی کنند. چرا که این هنرمندان، نه تنها تاوان عقب ماندگی تاریخی ملتشان را می پردازند که غرامت عدم درک به موقع فرزانگان ملی شان را هم باید بپردازند و مجبور می شوند ظرف یکی دو دهه، راهی را طی کنند که ملل دیگر در پانصد سال طی کرده اند. چرا که امروزه ما در عصری ایستاده ایم که عقب افتاده و جلو افتاده را در یک عرصه و با یک متر اندازه می کنند. شما اگر به حقیقت سیال هستی ایمان آوردید و از این عقب افتادگی و آن پیشرفت ها، مطلع شدید و مصدر هیچ امری هم نبودید که بتوانید منشأ تغییرات بنیادی در جامعة خودتان باشید، چاره ای نمی ماند جز این که یک تنه به جای همه تغییر کنید و همة آن جا ماندن های تاریخی جامعه تان را، لااقل در خودتان جبران کنید.

پس طبیعی است که آن هم محله ای کودکی ام، که محله را همچنان مرکز جهان خلقت می داند و درویش زیر گذرش را با یک واسطه، به خدای خلقت منسوب می داند، آرامشش بیشتر از من باشد و یا طبیعی است که آن منتقد شهرستانی که فهم هم ولایتی هایش را متر و معیار می داند و همین که فیلمی از سطح شعور هم شهریانش بالاتر رفت، فیلم را روشنفکرانه و بیهوده می داند، به این ناآرامی من بخندد و بگوید: عمو جان چرا خودت را اذیت می کنی درست است که نبایستی روستایی بود و جهان بینی محدود داشت، اما جهان مگر چقدر گسترده تر از ولایت ماست ؟ و من از او می پرسم: مگر منطق شووینیزم آلمان چه بود؟ جز همین نوع استدلال که آلمان مرکز جهان بشری است و هیتلر شخص اول کرة زمین. و جالب این است که پیرزن های آلمانی، همان حسی را به هیتلر داشتند که روستاییان اینجایی، به کدخدایشان. این یکی مشد حسن را با یک واسطه برگزیدة خداوند می داند، آن یکی هیتلر را.

و من نه خیلی زود و نه خیلی دیر، اما سرانجام و بالاخره باورم شد که محلة ما مرکز توجة ویژة خداوند نیست و همین طور خوب فهمیدم که لجن جوی محلة ما از گلاب قمصر کاشان خوش بوتر نیست و اگر ما به آن معتادیم از برای عادت ماست نه از بابت ارزش آن.

و همین طور باورم شد که خداوند حساب ویژه ای برای من باز نکرده، هم چنان که برای تو، و آن چنان که برای او و سنگینی وزن من و تو همان اندازه ای است که ترازوها به سبب جاذبة کرة زمین از ما نشان می دهند و نه بیشتر. و این در مقایسه با وزنی که ترازوهای قیاس، از کرة زمین نشان می دهند، ناچیز است و تازه کرة زمین، غبار سبک و سرگردانی است در یکی از کهکشان های گمنام هستی.

اخیراً فیلمی دیدم به اسم "میکروکاسموس" که حاصل پنج سال از عمر یک زن و شوهر بیولوژیست فرانسوی بود، بر روی زندگی



خرید و دانلود  شادی زندگی، غم انسانی 14ص


شاخص توسعۀ انسانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

شاخص توسعۀ انسانی

مقدمه

از هنگامی که اقتصاد دانان به بررسی مسائل توسعه کشورهای در حال توسعه پرداختند رشد اقتصادی (رشد تولید ناخالص داخلی) به عنوان بهترین شاخص رشد و توسعه اقتصادی کشورها مقبولیت عام یافت. ولی تجربه کشورها در طی چند دهه گذشته نشان داد که اگر چه رشد اقتصادی شرط لازم برای بهبود زندگی افراد جامعه است ولی شرط کافی نیست. حداقل سه دلیل وجود دارد که درآمد سرانه بالاتر ممکن است لزوماً به معنای در آمد بالاتر برای همه یا حتی اکثر خانوارها نباشد:

1- دولت ها ممکن است منافع حاصل از رشد اقتصادی و درآمد سرانه بالاتر را صرف بهبود رفاه شهروندان نکنند، بلکه برای تقویت قدرت سیاسی خود درآمد را صرف هزینه های نظامی و یا پروژه های جاه طلبانه پر هزینه کنند.

2- دولتها ممکن است با سرکوب کردن میل به مصرف منابع تحصیل شده از رشد اقتصادی را صرف سرمایه گذاریهای آینده نمایند به گونه ای که افزایش مصرف در دورههای بعد امکان پذیر شود که در این صورت نسل حال از سطح رفاه پائین تری برخوردار خواهند شد.

3- حتی اگر میانگین در آمد و مصرف جامعه افزایش یابد با توجه به وجود شکاف در آمدی بسیار متحمل خواهد بود که آنانی که وضع رفاهی بهتری دارند بخش اعظم منافع حاصل از رشد را به خود اختصاص دهند و سهم گروههای فقر بسیار کمتر از گروههای دیگر افزایش یابد.

ناکافی بودن معیار در آمد سرانه و رشد اقتصادی در تعیین رفاه شهروندان موجب شد که برخی اقتصاد دانان توجه خود را به شاخصهایی معطوف سازند که علاوه بر متغیرهای اقتصادی در برگیرنده متغیرهای اجتماعی و انسانی نیز باشد.یکی از مهمترین این شاخص ها "شاخص توسعه انسانی" Human Development Inde (HDI) است.

شاخص توسعۀ انسانی

این شاخص در سال 1990 توسط آمارتیاسن ( Amartya Sen) – برنده جایزه نوبل- و اقتصاددان پاکستانی محبوب الحق (Mahbub-UL Hag) و با همکاری گوستا و رانیس (Gustav Ranis) استاد دانشگاه ییل و دسای  (Desai) استاد مدرسه اقتصاد لندن توسعه یافت و از همان زمان توسط "برنامه توسعه سازمان ملل" (UNDP) مورد استفاده قرار گرفت.

تأکید این شاخص بجای استفاده از درآمد سرانه به جنبه های وسیعتر توسعه معطوف گردید. این شاخص ضمن اینکه معیاری برای اندازه گیری رفاه شهروندان بدست می دهد اثر سیاستهای اقتصادی بر کیفیت زندگی شهروندان را اندازه گیری می کند.

این شاخص کشورها را بر حسب کیفیت زندگی شهروندان و نه صرفاً براساس ارقام سنتی در آمد سرانه آنها رتبه بندی می کند.

معیار محاسبه این شاخص میانگین سه نماگر امید به زندگی (Life Expectancy )، پیشرفت آموزشی (Educational Attainments )و در آمد سرانه تبدیل شده بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) است.

اگر چه درآمد و ثروت ملی بطور بالقوه دامنه انتخاب افراد را گسترس می دهد ولی ممکن است لزوماً چنین نباشد. در واقع آنچه تعیین کننده است نه خود ثروت بطور فی نفسه بلکه روشی است که کشورها ثروت را به مصرف می رسانند.

بهترین راه برای ارزیابی توسعه یافتگی کشورهای مختلف جهان رجوع به شاخصی چون درآمد سرانه است. منظور از درآمد سرانه نسبت تولید ناخالص داخلی هر کشور به جمعیت آن کشور است که تا مدتها تنها معیار توسعه یافتگی بود. اما با تشکیک و انتقادهایی که به این شاخص شد، صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی شاخصی به نام «شاخص توسعه انسانی» یا«Human Developmen Indica tors» که به اختصار HDI نامیده می شود را معرفی کردند. به عقیده این صاحبنظران هرچند رشد اقتصادی ابزار مهمی در توسعه انسانی است اما توسعه فقط وابسته به رشد و سطح درآمد نیست.

توجیه دیگر برای تضعیف درآمد سرانه در توسعه انسانی این است که توسعه به این مسأله بستگی دارد که درآمدها چگونه هزینه می شود، آیا ثروت کشورها صرف گسترش تسلیحات می شود یا نه این ثروت برای افزایش تولید مواد غذایی، ساختمان و آب سالم مورد استفاده قرار می گیرد.

با توجه به این ادله گزارش توسعه انسانی که توسط سازمان ملل منتشر می شود اکنون شامل ۳۳ جدول و ۲۰۰ شاخص مختلف است. نرخ امید به زندگی در کودکان زیر ۵ سال، نرخ باسوادی، دسترسی به آب سالم، تبعیض بین زنان و مردان، فقر و فاصله طبقات اجتماعی همه جزء متغیرهایی است که در تبیین جایگاه توسعه انسانی هر کشور نقش دارد.

اما محور همه این متغیرها سه شاخص اساسی است. به عبارت دیگر برای رسیدن به شاخص توسعه انسانی اقتصاد دانان از سه شاخص عمده که به عقیده ایشان بخش عمده ای از واقعیت های اقتصادی در آنها نهفته است استفاده می کنند. بهداشت و سلامتی با شاخص نرخ امید به زندگی، علم و دانش با شاخص نرخ باسوادی و وضعیت اقتصادی با شاخص درآمد سرانه سه متغیر اصلی هستند که سه ضلع شاخص توسعه انسانی را تشکیل می دهند.

اما وقتی صحبت از شاخص می شود، سؤال اساسی این است که این شاخص چگونه محاسبه می شود. برای مثال، در گزارش سالانه سازمان ملل شاخص بهداشت یا شاخص دانش چگونه به دست می آید؟

کارشناسان این سازمان از یک فرمول کلی برای به دست آوردن شاخص ها استفاده می کنند. برای مثال اگر نرخ امید به زندگی در کشوری در سال ۲۰۰۲ برابر ۷۸ سال باشد این میزان از کمترین نرخ امید به زندگی در آن کشور مثلاً ۲۵ سال کسر شده و حاصل آن بر تفاضل بیشترین و کمترین نرخ امید به زندگی مثلاً (۶۰=۲۵-۸۵) تقسیم می شود و به این ترتیب شاخص امید به زندگی در آن کشور به دست می آید. شاخص علم و شاخص اقتصادی نیز به شیوه ای مشابه محاسبه می شود. بعد از محاسبه این سه شاخص از آنها میانگین موزون گرفته شد و شاخص توسعه انسانی به دست می آید.

جایگاه ایران در شاخص توسعه انسانی

مطابق فرمولی که ذکر شد می توان عدد شاخص توسعه انسانی ایران را به دست آورد. در گزارش توسعه انسانی نرخ امید به زندگی در ایران ۱/۷۰ سال در نظر گرفته شد که براساس آن شاخص امید به زندگی (Life Expectancy Index) برابر ۷۵/۰ است.

گفتنی است که هر شاخص عددی بین ۰ تا یک می باشد که یک بهترین و صفر بدترین وضعیت است. همچنین در این گزارش نرخ باسوادی در افراد بالای ۱۵ سال ایرانی ۱/۷۷ درصد ذکر شده که شاخص تعلیم و تربیت(Education Index) در ایران ۷۴/۰ می باشد. در گزارش سازمان ملل متحد درآمد سرانه هر ایرانی براساس قدرت خرید ۶ هزار و ۶۹۰ دلار اعلام شده که شاخص تولید ناخالص(GDP Index) ایران حدود ۷۰/۰ است. به این ترتیب با جمع سه شاخص فوق یعنی اعداد ۷۵/۰ ، ۷۴/۰ و ۷۰/۰ عدد ۷۳۲/۰ به دست می آید که نشان دهنده شاخص توسعه انسانی ایران می باشد. ایران با این شاخص در رده ۱۰۱ از حدود ۱۷۷ کشور جهان قرار دارد. اکوادور، یونان، سریلانکا، السالوادور، سوریه و الجزایر از جمله کشورهایی هستند که از نظر شاخص توسعه انسانی در ردیف ایران می باشند.

نروژ، سوئد، استرالیا، کانادا و هلند با اعداد ۹۵۶/۰ ، ۹۴۶/۰ ، ۹۴۶/۰ ، ۹۴۳/۰ ، ۹۴۲/۰ در رتبه اول تا پنجم شاخص توسعه انسانی قرار دارند.

بلژیک، ایسلند، آمریکا، ژاپن و ایرلند نیز در رتبه های ۶ تا ۱۰ شاخص توسعه انسانی قرار دارند. همچنین کشورهای سیرالئون، نیجر، بورکینافاسو، مالی و بروئنی پنج کشور جهان هستند که در رده های آخر شاخص توسعه انسانی قرار دارند.

تحلیلی بر شاخص توسعه انسانی ایران و سایر کشورها

اگر چه انتظار می رود که کشورهای با درآمد سرانه بالاتر از شاخص توسعه انسانی بالاتری برخوردار باشند ولی لزوماً چنین نیست. مقایسه های بین کشوری نشان می دهد که بسیاری از کشورها با درآمد سرانه بالاتر در سطح پائینی از شاخص توسعه انسانی قراردارند و بالعکس در برخی از کشورها رتبه شاخص توسعه انسانی از رتبه در آمد



خرید و دانلود  شاخص توسعۀ انسانی