لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انقلاب فرانسه
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند. پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند. فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند. انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد. ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد. با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد. قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.
ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می گیرد. دولت «راهنما» به ناچار کناره گیری می کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می سازد و خود را اولین کنسول می خواند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
رنسانس و سه انقلاب فکری:
نوزایی یا رنسانس(Renaissance) جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلابهای علمی و اصلاحات مذهبی و تغییرات هنری در اروپا شد. عصر نوزایی دوران گذار بین سدههای میانه و دوران جدید است. معمولا شروع دوره نوزایی را در قرن چهاردهم در شمال ایتالیا میدانند. این جنبش در قرن پانزدهم شمال اروپا را نیز فراگرفت.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رِنسانس (نوزایی) مشهور شده است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
سه انقلاب فکری پایه هایی اساسی عصر رنسانس را تشکیل میدهند:
1- انقلاب فکری کوپرنیک
2- انقلاب فکری گالیله
3- انقلاب فکری دکارت
1- انقلاب فکری کو پرنیک:
کوپرنیک نظریه زمین مرکزی را مردود شمرد و بجای زمین ، خورشید محوری یا خورشید مرکز را قرارداد. بااین نظر زمین دیگر مرکز جهان و انسان نیز دیگر اشرف مخلوقات نبود. این نخستین بحران وجدان انسان غربی بود. زیرا انسان موجودی بود در کیهان بیکران.
نظریه خورشید محوری، انقلاب فکری بزرگی بود زیرا هم با اصول پذیرفته شده نجوم بطلمیوسی در تعارض بود و هم با نص کتاب مقدس. در سال ۱۵۱۴ کوپرنیک دست نوشته کوتاهی را بین دوستان خود توزیع کرد که در آن دیدگاههایش را درباره فرضیه خورشید مرکزی به اختصار بیان کرده بود.
نوشته کوتاه کوپرنیک با استقبال زیادی روبرو شد و او را در جمع دانشمندان اروپایی نامآور گردانید اما کوپرنیک هنوز نظریهاش را قابل عرضه در محافل علمی نمیدانست و سالهای بعد را صرف تحقیقات دقیق و جمعآوری شواهد و مدارک کرد تا به آن اعتبار بیشتری بخشد.
در سال ۱۵۳۳ شهرت کوپرنیک به جایی رسیده بود که آلبرت ویدمانشتات منشی پاپ کلمنت هفتم یک رشته سخنرانی درباره نظریه او برای پاپ و گروهی از کاردینالها در واتیکان ترتیب داد. در ۱۵۳۶ که تحقیقات کوپرنیک به اتمام رسید دیگر در اروپا دانشمندی نبود که درباره نظریه انقلابی او چیزی نشنیده باشد و بسیاری در گوشه و کنار قاره خواستار انتشار آن بودند. او حتی در کلیسا نیز حامیان پرنفوذی داشت؛ کاردینال نیکلاس فون شونبرگ در نامهای خطاب به کوپرنیک نوشت: «... ای مرد فاضل امیدوارم که تقاضای مرا بیجا ندانی ولی مؤکداً از تو استدعا میکنم که کشف خود در باب کائنات را در معرض قضاوت دیگر نخبگان جهان قرار دهی و ضمنا در اولین فرصت ممکن شرحی از نظریه خود را همراه با جداول و هرچه که به آن مربوط است برای من ا رسال داری...» این نامه تشویقآمیز اگر چه برای کوپرنیک بسیار ارزشمند بود ولی کافی نبود تا او را به انتشار نظریه انقلابیاش متقاعد کند.
وی همچنان به تکمیل تحقیقات خود ادامه داد تا سال ۱۵۳۹ که با ریاضیدانی به نام گئورگ یواخیم رتیکوس آشنا گردید و او را به شاگردی پذیرفت. این دو با هم نظریه جدید را مطالعه کردند. پس از دو سال رتیکوس با استفاده از اصول تئوری کوپرنیک کتاب ناراتیو پریما را درباره حرکت زمین نوشت و در ۱۵۴۲ به نام کوپرنیک بخشی از پژوهش او در مثلثات را منتشر کرد. در برابر اصرار شدید رتیکوس بالاخره کوپرنیک پذیرفت که شرح کاملی درباره نظریه خود فراهم کند و آن را به نورنبرگ بفرستد تا با نظارت او به چاپ رسد. سرانجام کتاب در ۱۵۴۳ منتشر شد.
2- انقلاب فکری گالیله:
در عصر رنسانس دومین انقلاب فکری را گالیله کرد که فزیک را مستقل از الهیات ساخت شاخص ترین متفکر رنسانس گالیله است. گالیله مفهومی تازه از حقیقت یعنی طبعیت را اعلام کرد که بنیاد های تعالیم کلیسا را متزلزل کرد. گالیله می گفت : حقیقت طبعیت همواره در برابر چشم های ماست. این حقیقت چیزی نیست که یک بار به انبیای بنی اسرائیل و حضرت مسیح وحی شده باشد. حقیقت طبعیت همواره در برابر چشمان ماست. اما برای فهم این حقیقت باید با زبان ریاضی آشنا بود. زبان این حقیقت اشکال هندسی یعنی دایره و بیضوی و مثلث و امثالهم است.که در کتاب مقدس سخنی از ریاضی و هندسه به میان نیامده است. گالیله علم فزیک را سکولار کرد و آن را از الهیات مستقل دانست. تکیه گاه علم فزیک از آن پس خرد انسان بود.
گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار میرود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده میکنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت میشوند در بر میگیرد گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.
گالیلئو گالیله در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیههای فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن ۴ پیش از میلاد میزیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار میآمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک میکرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمیآمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط میکنند گالیله ادعا میکرد که این قاعده اشتباه است به طوری که میگویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن ۵ کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).
بعدها این اصل که به قانون "سقوط آزاد" یا "اصل هم ارزی" معروف شد، اساس فیزیک مدرن را بنا نهاد. آلبرت اینشتین، تئوری معروف خود "نسبیت عام" را بر پایه درستی همین اصل نگاشته است.
گالیله همچنان موفق به ساختن یک نوع دوربین گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت« ونیز» تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کرهای صاف و صیقلی میدانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر میسازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکههای خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال ۱۶۱۰ تمام این نتایج را در جزوهای به نام« کتاب قاصد »آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او میپرسیدند چرا تعداد سیارات را ۷ نمیداند و حال آنکه تعداد فلزات ۷ است و شمعدان معبد ۷ شاخه دارد ودر کله آدمی ۷ سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیههای علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن میگشتند مردود میشمرد. نزدیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .docx :
انقلاب اسلامی. تداوم نهضت عاشورا
در اصطلاحات سیاسی و اجتماعی، «انقلاب» (Revolution) دارای تعاریف متعدد و مختلفی است: از دیدگاه نذا اسکاچیل؛ «انقلاب سیاسی با تغییر حکومت، بدون تغییر در ساختار اجتماعی همراه است، اما انقلاب اجتماعی عبارت است از: انتقال و دگرگونی سریع و اساسی حکومت و ساختارهای اجتماعی و تحول در جهان بینی غالب کشور» و در یک جمع بندی: «انقلاب حرکتی است مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی ارزش ها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روش ها و فعالیت های حکومتی یک جامعه، که البته با خشونت توأم است».
انقلاب اسلامی ایران ، به معنی قیام و اراده مردم مسلمان و با ایمان ما برای سرنگونی حکومت ستم شاهی و برقراری حق و عدالت براساس مکتب انسان ساز اسلام است.
طلوع فجر
اینک، برخیزید ای شهیدان راه خدا؛ باغبان سبز عاطفه، برای دوباره روییدن دانه سرخ وجودتان، به دیدار آمده است. برخیزید که ذوالفقار عدالت، در دست فرزند علی است! امروز، پرچم سه رنگ وطن، با نام سبز روح الله آغاز می شود و با سپیدی صبح آزادی و سرخی خون عدالت خواهان، در می آمیزد تا بر قلّه های رفیع شرافت و صداقت سرزمینمان برافراشته شود. مبارک باد طلوع فجر، در گلزار وطن.
آن روز، پرنده آهنین، حامل فرشته ای بود که بر فرودگاه چشمان منتظرانش می نشست و جاده ها، شاخه شاخه گل در مسیرش می ریختند تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال کنند. گل ها، اشاره ای سرخ بود برای رسیدن او به بهشت زهرا؛ آنجا که جوانان عاشق، قطعه به قطعه عشق خود را با نام و تاریخ شهادت، بر مزار پاکشان امضا کرده بودند.
... و سرانجام، روح خدا بر بلندای سخن خویش، اشتیاق دیدار را به اوج تماشا رساند. آن روز، زنگ اول مدرسه ای بود که استاد عشق با درس «اللّه اکبر»، تمام مسیر را خلاصه می کرد.
چگونه یک «انقلاب» متولد می شود
در اصطلاحات سیاسی و اجتماعی، «انقلاب» (Revolution) دارای تعاریف متعدد و مختلفی است: از دیدگاه نذا اسکاچیل؛ «انقلاب سیاسی با تغییر حکومت، بدون تغییر در ساختار اجتماعی همراه است، اما انقلاب اجتماعی عبارت است از: انتقال و دگرگونی سریع و اساسی حکومت و ساختارهای اجتماعی و تحول در جهان بینی غالب کشور» و در یک جمع بندی: «انقلاب حرکتی است مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی ارزش ها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روش ها و فعالیت های حکومتی یک جامعه، که البته با خشونت توأم است».
انقلاب اسلامی ایران ، به معنی قیام و اراده مردم مسلمان و با ایمان ما برای سرنگونی حکومت ستم شاهی و برقراری حق و عدالت براساس مکتب انسان ساز اسلام است.
به طور کلی چهار عامل عمده برای وقوع انقلاب در یک جامعه لازم است که معمولاً در هر انقلابی دیده می شود:
1)نارضایتی عمیق از شرایط موجود.
2)گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشه های جدید جانشین (که همان جهان بینی انقلاب است).
3) گسترش روحیه انقلابی در افراد جامعه.
4) وجود رهبری و نقش آفرینی در ساختارهای سیاسی اجتماعی.
نارضایتی ویژه از وضع موجود در قشرهای مختلف دیده می شد و نشانه هایی مثل تظاهرات، درگیری و اعتصاب عمومی و تنفر همگانی از رژیم شاهنشاهی و سیاست های ضد مردمی و ضد اسلامی در مردم وجود داشت. و البته تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها در این بود که این نارضایتی در بخش گسترده ای از جامعه و همه گیر و به شدت واقعی و عمیق بود.
آموزه های اسلامی به عنوان جهان بینی و اندیشه سیاسی جانشین، در انقلاب اسلامی مطرح بود و در شعارها، بیانیه ها، سخنرانی ها و اعلامیه ها به وضوح، به چشم می خورد و اصالت فرهنگی آن از تفاوت های شاخص انقلاب اسلامی با سایر انقلاب های معاصر بود.
انقلاب اسلامی ایران در حقیقت ریشه در اعتقاد مردم به اسلام و پیروی آن ها از پیامبر اسلام ( ص) و ائمه اطهار دارد. همه پیامبران و امامان ما که از طرف خدا و رسولش انتخاب می شدند مردم به به یکتا پرستی ، صلح و دوستی ، صداقت و دانایی دعوت می کردند و از ظلم و ستم و شرک و نادانی باز می داشتند.پیامبران ما از حضرت نوح گرفته تا پیامبر اکرم و از حضرت علی ( ع ) گرفته تا حضرت مهدی ( عج) به فکر سود جویی و جاه و مقام نبودند و ظالمان را ابتدا با خوشرفتاری و زبان نرم به دین دعوت می کردند و اگر قبول نمی کردند جنگ را پیشه می کردند و در میدان جنگ نیز با موعظه سعی در هدایت آنها داشتند . در زمان انقلاب اسلامی ایران نیز امام خمینی ابتدا با صحبت و موعظه و پند با شاه و اطافیانش سعی در هدایت آنها داشت و وقتی دید آنها گوش به حرف قرآن و احادیث و روایات ائمه ندارند مردم هوشیار را حکم جهاد داد تا به خیابان ها بریزند و برعلیه شاه ستمکار قیام کنند.
در انقلاب اسلامی، رهبری بی نظیر و هوشمندانه امام خمینی و پیوند ویژه دینی و تاریخی روحانیت با مردم و استفاده از شبکه مساجد و انجمن های اسلامی، بهترین وضعیت را برای ایجاد یک تحول عمیق، مهیا کرده بود. رهبری امام خمینی و تدابیر ویژه و در خور تأمل ایشان، از مهم ترین عواملی است که انقلاب ایران را از سایر انقلاب ها متمایز می کند؛ زیرا مردم می دیدند یکی مثل خودشان، با شجاعت حرف می زند و با شجاعت هم عمل می کند.
«روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخص هایی چون تسلیم ناپذیری انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه آن و وجود روحیه شهادت طلبی و جان فشانی در راه آرمان انقلاب، به خوبی قابل اثبات است.
و با توجه به چنین عواملی است که انقلاب اسلامی ایران ـ همان طور که اندیشمندان و نویسندگان متخصص و مشهور نیز اذعان دارند ـ در شمار انقلاب های کبیر اجتماعی و سیاسی جای دارد».
چند تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها
1. وجود یک رهبر اندیشمند و مدبر مثل امام خمینی(ره) که از میان خود مردم برخاسته بود.
2. اهداف انقلاب، تغییر جزئی در یکی از ساختارهای جامعه نبود؛ بلکه به طور گسترده تمامی بخش ها و ساختارها را شامل می شد و ادعای انقلاب اسلامی، تغییر نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود.
3. انقلاب اسلامی ایران بر اساس موازین و ارزش های اسلامی و جهان بینی توحیدی شکل گرفت و شعارها و اهداف سیاسی در آن، اصل نبود.
4. معمولاً انقلاب ها بر اساس منافع شخصی یک فرد یا گروه شکل می گیرد؛ اما در انقلاب اسلامی ایران، منافع شخصی مطرح نبود و هرچه بود، براساس تشکیل یک جامعه واحد اسلامی بود؛ به همین علت، آگاهی و ایمان همه آحاد کشور در آن تأثیر داشت.
5. انقلاب اسلامی ایران، برخلاف بسیاری از انقلاب های سیاسی دیگر که ساختار جامعه را عوض کرده اند، بر مبنای دین شکل گرفت و به توفیق رسید. در واقع، نخ تسبیح تمام وقایعی که در شکل گرفتن انقلاب مؤثر بودند، «اسلام» بود.
حفظ و تداوم انقلاب اسلامی ایران:
امام راحل و جانشین شایسته اش حضرت آیت الله خامنه ای ؛ بارها سفارش کردهاند که حفظ و دفاع از انقلاب اسلامی مهم تر از پیروزی آن است. دشمنان قسم خورده انقلاب با استفاده از شیوه های مختلف سعی در نفوذ در انقلاب و از بین بردن آن را دارند . در سال های قبل با توطئه و تحمیل جنگ هشت ساله و فعالیت منافقین و ترور و … گرفته و در حال حاضر هم با جنگ نرم و استفاده از روش های ضد فرهنگی و رواج فساد و بی بند و باری در جامعه نوجوانان و جوانان و بویزه دانش آموزان و دانشگاهیان را نشانه گرفته و سعی در ایجاد بدبینی به نظام را در بین آنها دارند.
راه های حفظ انقلاب و ادامه آن :
1) ایمان به خدا 2) وحدت و پیروی از رهبری
انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی(ره)
شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب ها جداست. هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که این انقلاب اسلامی، یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است.
* ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز شد...
رمز پیاگر بخواهیم انقلاب اسلامی را صادر کنیم، باید کاری کنیم که مردم خودشان حکومت را به دست بگیرند».[روزی شما اول ایمان ثابت، و بعد وحدت کلمه بود
امام و انقلاب اسلامی در نگاه دیگران
دکتر فرانسیسکو اسکودرو بداته، رئیس فدراسیون جوامع اسلامی اسپانیا:
چهره حیات بخش امام خمینی(ره) در جهان اسلام، امری اغماض پذیر نیست و ایشان یکی از بزرگ ترین شخصیت های قرن حاضر محسوب می شوند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) سبب بروز تحولات و دگرگونی های عظیم در جهان اسلام شد و وی چهره جدیدی از اسلام را ارائه کرد. انقلاب ایران، درس مبارزه علیه بی عدالتی و مقابله با حکومت های دیکتاتوری و غیرانسانی را آموخت. و امام خمینی(ره) با اتکا به سلاح ایمان به خداوند یکتا، در مبارزه با رژیم پر قدرت شاه در ایران، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند. زندگی ایشان، الگوی مناسبی برای همه مسلمانان است
میخائیل لمشف، نویسنده روسی:
از بعد بین المللی، اندیشه امام، سراسر جهان اسلام را دربرگرفت و با امریکا و اسرائیل به عنوان معضلات گریبان گیر جهان اسلام به مبارزه پرداخت و ثابت کرد که انقلاب اسلامی، با انقلاب های مادی روسیه و فرانسه متفاوت است.
پرفسور رفیق علی اف، اندیشمند آذربایجان:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انقلاب ایران
اصلاح و انقلاب هر دو براى رسیدن به یک هدف واحد صورت مىگیرند و این هدف عبارت است از تغییر دادن اوضاع وخیم و آشفته اصلاح با تفکر و اندیشه و خونسردى آغاز مىشود. اصلاح کننده ابتدا به بررسى اوضاع و اندیشه درباره اسباب وخامت آن مىپردازد و سپس راههاى رفع نواقص موجود را کشف مىکند و تا حد لزوم به قوه تخریبى متوسل مىگردد در حالىکه انقلاب با خشم و غضب و حس انتقامطلبى آغاز مىشود.
بدین ترتیب در اکثر اوقات وظیفه یک فرد مصلح همان وظیفهاى است که یک انقلابگر بهعهده دارد با این تفاوت که اصلاح کننده ابتدا چگونگى مسائل و میزان آنها را بررسى مىکند و سپس به رفع آن مىپردازد در حالىکه شخص انقلابى بدون اینکه به عوامل خوب و بد و مفید و مضر توجه کند همه را از میان برمىدارد معمولا با افزایش مسائل و مفاسد در جامعه صبر و حوصله افراد، به پایان رسیده و این وضعیتبه آنها فرصت نمىدهد که بتوانند با شناخت مشکلات جامعه به رفع آن بپردازند و امور را اصلاح نمایند. بنابراین در چنین شرایطى روشهاى انقلابى بیشتر از تدابیر اصلاحى مؤثر واقع مىشوند.
اما این واقعیت را نیز باید پذیرفت که انقلابات موفق وخامت و آشفتگى گذشته را بکلى از بین برده و همزمان با خاتمه تدریجى خشونتها نظام نوینى را پایهگذارى مىکنند.
در تاریخ معاصر جهان سه انقلاب عظیم ثبت گردیده است که به ترتیب در فرانسه روسیه و ایران به وقوع پیوستهاند. انقلاب فرانسه برخلاف سایر انقلابات که دوام چندانى ندارند تاکنون باقى است و امروز این انقلاب از دیدگاههاى زمان و فرهنگ غرب شناخته مىشود. اهدافى که انقلاب فرانسه بر پایه آنها شکل گرفته است عبارتند از آزادى فکرى، مساوات جسمانى، روشنفکرى و نظام جمهورى ولى در عین حال عنصر تندروى نیز در این انقلاب وجود داشت و در آن زمان نیز تحت تاثیر روحیه انقلابى تلاشهایى براى نابودى همه امور و عناصر گذشته صرف نظر از مثبتیا منفى بودن آنها انجام گرفت و اصول و قوانین جدید انقلابى اجرا گشت. در نتیجه این بحران شدید انقلابى کشور فرانسه تاکنون اعتدال مطلوب را در زمینههاى سیاسى اقتصادى و تمدن حاصل نکرده است. گفته مىشود که انقلاب فرانسه یک انقلاب موفق بوده است ولى امروز مشاهده مىشود که تمام شعبههاى ملى این کشور غیر مستحکمند.
انقلاب روسیه نیز چنین حادثه بزرگى بود که در تمدن غرب رخ داد ولى این انقلاب در مدت یک قرن اهداف خود را بکلى تحریف کرد و اثرى را برجاى نهاد که غربیان را به تفکر واداشت که این انقلاب چرا شکستخورد و حتى براى آنان این سؤال را مطرح کرد که چرا این انقلاب برپا گردید. اما انقلاب ایران با توجه به نوع خود منحصر به فرد است. این انقلاب خارج از محدوده فرهنگ غرب بوده و معیارهاى فرهنگى آن بسیار متفاوت با معیارهاى غربى است.
آنچه انقلاب ایران را کاملا از انقلاب فرانسه متمایز ساخته است این است که انقلاب ایران برخلاف انقلاب فرانسه مدعى ایجاد نظام جدید نبود بلکه روح ابدیت را در نظام موجود دمیده و آن را با روش حیات ابدى هماهنگ ساخت.
براى تحلیل صحیح انقلاب ایران و اوضاع فعلى باید همه تعصباتى را که در مورد این انقلاب در اذهان ما وجود دارد کنار بگذاریم. زیرا بزرگترین مشکلى که مانع شناخت انقلاب اسلامى مىگردد این است که مسلمانان معمولا از دیدگاههاى نژادى و فرقهاى به آن مىنگرند. جهان اشتراکى و وابستگان آن سعى مىکنند این انقلاب را در پرتو افکار و عقاید کارل مارکس، لنین و انگلس در چارچوب جنگ تاریخى سرمایهدارى و غربت و انقلاب جدلیاتى نشان مىدهند، و تمام امور مربوط را فقط از دیدگاه قدرت مادى بررسى مىکنند. لذا ما نباید انقلاب ایران را با معیارهاى فکرى اعتقادى و با توجه به نظریات و منافع خود بسنجیم بلکه باید با توجه به اوضاع و افکار و عقاید موجود در این کشور پیرامون آن تحقیق نماییم هنگامى که انقلاب فرانسه یا روسیه را مطالعه مىکنیم هیچ کدام از عقاید و نظریات شخصى در ذهن ما وجود ندارند و تمام وقایع این انقلابها را فقط به وسیله آن افکار و نظریات مطالعه کرد که قوه محرکه انقلاب را فراهم کردهاند. در مورد انقلاب ایران نیز اگر به همین روش عمل شود مشکلى باقى نخواهد ماند. مسلم است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
معماری معاصر ایران پهلوی دوم و بعد از انقلاب
مقدمه
شروع معماری معاصر ایران را می توان از حدود سال 1300 به بعد دانست این زمان است که در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی جریان زندگی اجتماعی و اقتصادی ایران تغییر کرد سیمای شهرهای ایران محول شد و بناهای لازم برای زندگی جدید مانند ادارات ، کارخانه ها ، بانکها ، ایستگاههای راه آهن ، دانشگاه و غیره و همچنین واحدها و مجموعه های مسکونی جدید در شهرها بوجود آمدند . این بناها برخلاف بناهای پیشین که معماران سنتی طراحی شده اند که در ابتدا غیر ایرانی بودند و بتدریج ایرانیانی که در مدارس معماری خارج از ایران تحصیل کرده بودند و به دنبال آن فارغ التحصیلان اولین مدرسه معماری در ایران در حدود سال 1320 نیز به آنها اضافه شدند . از همان ابتدا و از طراحی اولین آثار در معماری ایران دو جریان موازی هم پدید آمد یک جریان که هیچگونه توجهی به میراث فرهنگی گذشته ایران نداشت و جریانهای معماری معاصر جهان را با یک دوره تاخیر و به صورتی غیر ماهرانه تقلید می کرد و جریان دیگری که کوشش داشت هر چند سطحی اما رابطه خود را با معماری گذشته ایران باقی نگاه دارد . البته هر دوی این جریانها که تا به امروز در ایران ادامه دارند موفقیت چندانی بدست نیاوره اند . آن بخش از معماری که دنباله روی جریانهای معماری معاصر جهان بودند به علت عدم ارتباطی که با آن داشتند و با توجه به تاخیری که در انتقال مبانی و اصول این معماری به ایران صورت می گرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر این اصول و بد فهمی آن صرفا به تقلید ناشیانه جریانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جریان دیگری که معماری گذشته ایران و پیوند با آن را مطرح می کرد نیز عمدتا به تقلید سطحی و ساده لوحانه و در مواردی زننده از معماری گذشته ایران بسنده کرد .
به طور کلی معماری ایران را در این دوران معاصر می توان به چند دوره تقسیم کرد :
آثار مهم معماری در دوره اول ( سالهای 1300 تا 1320 ) که پهلوی اول بر ایران حاکم بود عمدتا توسط حکومت ایجاد شدند توجه به معماری گذشته به صورت تکرار سطحی و ظاهری بناهای معماری ایران به خصوص در دوره های قبل از اسلام یعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر می شد و این امر از خود بزرگ بینی حکومت ایران در آن زمان ناشی می شد که خود را وارث امپراتوریهای با عظمت گذشته ای می دانست بدین ترتیب ساختمانهای دولتی و بناهای عمومی که نمود تحکیم قدرت مرکزی و دولت بود بیشتر فضاها و میادین جای گرفتند که از ویژگیهای فضای شهری نئوکلاسیک بهره داشتند . در کنار این آثار کارهای معماری دیگری نیز بودند که به صورت التقاطی عناصری از معماری ایران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری اروپایی و در هم آمیخته بود به هر حال این آثار از نظر معماری منحط و فاقد ارزش بودند از آن جمله بانک ملی شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن . بعد از جنگ جهانی دوم ایران آرام آرام به سوی شهر نشینی مدرن روی آورد . احداث خیابانهای سراسری و شبکه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی کرد و قطعات مالکیت منظم و مستطیل شکل بوجود آورد با این تغییرات در شکل شهر به دوران معماری درون گرا با حیاط مرکزی پایان داده شد و معماران به الگوی تک بناهای جدید از یکدیگر روی آوردند و مسکن جدید از جانب از جانب گروه اجتماعی محدود و روشنفکر آن زمان ساخته می شد که می خواستند با آداب زندگی فرنگی زندگی کنند بخصوص در تهران این افراد متمکن متمایل به ترک مرکز مسکونی و تجاری شهر ( بازار و محله اطراف ) شدند و به تدریج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه کوه البرز بنا نهادند . در اختیار داشتن قطعات بزرگ زمین و نبودن یک ساخت شهری پیشین برای شکل دادن به این قطعات بزرگ زمین موجب شد که محله های جدید تهران به صورت یک استخوان بندی شهری بلکه پیرو الگوی شبیه به حومه شهرهای آمریکا شکل گیرند . در واقع باید پذیرفت پس از به وجود آمدن محورهایی مانند خیابان امام خمینی و فردوسی و انقلاب مکانهای شهری موفقی که قادر باشند مرکزیت و خصوصیات ویژه ای برای تهران تامین کنند بوجود نیامد . مرکز شهر در محدوده ای که بین دو جمگ ایجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسکونی پراکنده در خارج آن شروع به شکل گرفتن کرد . در جریان این مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معماری تهران با مسئله تک خانه روبرو بود تکخانه ای که هیچگونه گفتگوی معمارانه با یک بافت شهری موجود در برابر خود نداشت .
از سالهای 1320 به بعد سیاست ایجاد فعالیت ساختمانی در شهرها جهت بالا بردن اشتغال از اولویت خاص برخوردار شد فعالیتهای ساختمانی مربوط به منازل توسط خود مردم ضرورت میگرفت لیکن فعالیتهای ساختمانی به عهده مشاوران خارجی یا آرشیتکتهای ایرانی فرنگ رفته انجام می گرفت که این گروه با انجام این کارها فرصتی یافتند تا افکار جدید خودشان را پیاده نمایند . معهذا آنچه به صورت حاوی تا قبل از فعالیت این گروه و حتی در اوائل فعالیت این معماران مشاهده می شود وجود راه حلهای جدید معماری در رابطه با تحولات موجود و رواج تقلیدهای صرف و بی محتوا از معماری دوران گذشته بود ولی رفته رفته رویکرد دیگری به معماری گذشته ایران روی آورد که از کیفیت بهتری برخوردار بود و صرفا به تقلید عناصر معماری گذشته ایران نمی پرداخت و کوشش می کرد که از عناصر معماری ایران به صورت سمبلیک ( نمادین ) استفاده کند و به جای تقلید عناصر این معماری از هندسه آن استفاده کند لکن نتایجی که این دوره معماری به دست داد نیز ارزش مهمی نبوده و ره به جائی نبرد . وارتان دیگر از نخستین معماران تحصیلکرده ایران در سال 1325 در مجله آرشیتکت این گونه اظهار می کند :
« راجع به مبارزه بین نسل جدید و قدیم باید گفت که این مبارزه در کلیه شئون زندگی و در هر موقع وجود داشته و خواهد داشت و انتخاب راه درست از این میان و انتخاب معماری مدرن و یا معماری سنتی فقط با در نظر گرفتن تمام عوامل موثر در معماری امکان پذیر می باشد با توجه به پیشرفتهائی که از نظر مصالح ساختمانی ، اسلوب بناسازی ، رعایت تناسب و اصل هماهنگی شکل ظاهری حجم دیوارها و ضخامت دیوارها صورت گرفته و شرایط فوق در حال حاضر تفاوت یافته است پذیرفتن عوامل فوق در معماری عصر حاضر درست به نظر نمی رسد این عصر ما را به تکاپو و امید دارد و اثرات آن در تمام شئون پیداست . در عین حال استفاده از اسلوب قدیم و مدرن نشان دادن آن توسط تزئینات زائد نیز مضحک می باشد و در صورت ادامه این روش می توان گفت که ما روح این قرن را نفهمیده ایم . در مورد اسلوب فعلی ساختمان می توان گفت که در پیدایش این اسلوب غیر از عوامل فرهنگی و زندگی اجتماعی پیشرفت صنعت و ظهور مصالح ساختمانی جدید از قبیل آهن و سیمان موثر بوده اند و استعمال سیمان در عمارت بتن آرمه کمک زیادی در به حقیقت پیوستن اسلوب جدید معماری نموده است از نمونه کارهائی که با این شیوه در این دوره انجام گرفته می توان هنرستان دختران ( کاروارطان ) را نام برد . »
غربی شدن و سبک بین المللی 1356-1321
هر چند معماران دوران مدرنیزاسیون در تهران تا حد زیادی مدیون کارکردگرایی معماری اروپایی هستند آغاز غربی شدن معماری اروپائی در تهران را می توان حدودا سال 1325 و ساختن وزارت مالیه به وسیله فروغی دانست . نمای اصلی این بنا به سبک بوزار است و جناحهای ساختمان کاملا سبک مدرن دارند . به دنبال ساخته شدن این بنا چندین بنای مدرنیستی برای اداره رایو و ایستگاههای قطار و نیز ادارات و بانکها طراحی شد .
بدین ترتیب بود که سیحون باک سپه مرکزی را با بتن و بدون تزئینات طراحی کرد ( 1332 ) فروغی و غیاثی ساختمان مدرنیستی مجلس سنا را طراحی کردند ( 1338 ) و ساختمان مرکزی شرکت ملی نفت ایران در سال 1340 بر اساس طرحهای اتحادیه و فرمانفرئیان ساخته شد . ساختمان شرکت ملی نفت ایران که تکنولوژی دال بتنی ساخته شده بیش از هر بنای دیگری تجسم پیروزی سبک بین المللی است که در سالهای بعد در ساختمان ادارات بی شماری به کار گرفته شد .