لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مختصری در باره اقتصاد آموزش
فهرست مطالب
1. بررسی مسئله
2. تاریخ مختصر آموزش در ایران
3. عرضه و تقاضای آموزش
4. نرخ بازده سرمایه گذاری در آموزش
5. هزینه مالی آموزش و پرورش در ایران
6. مروری بر وضعیت مقاطع مختلف تحصیلی در ایران
7. افت تحصیلی
8. شاخصهای آموزشی
9. موانع بررسی میزان کارآیی مدارس غیرانتفاعی و دولتی
10. جمعیت و هزینه های آموزشی
11. مقایسه وضع آموزش در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
12. تحلیل کارکردهای نظام آموزشی در ایران
13. نتیجه گیری و پیشنهادات
1. بررسی مسئله
از دیرباز تاکنون، توسعه یافتن مسئله اصلی کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته بوده است. آنچه مسلم است، دو منبع طبیعی و انسانی عناصر اصلی موجد توسعه اقتصادی و اجتماعی هستند و ترکیب و تناسب مطلوب آنها، توسعه به بار می آورد. لیکن، هدایت منابع طبیعی بوسیله منابع انسانی میسر است. در اینجا، کمیت و کیفیت منابع انسانی در فرایند توسعه مؤثرند. منابع طبیعی و منابع انسانی در کنش متقابل هستند، لذا، ارتقاء کمی و کیفی منابع انسانی بر منابع طبیعی و سرمایه، در یک دوره زمانی تأثیر می گذارد، به ویژه اگر دولتها استراتژی های خاصی را در پیش گیرند. به طور مثال، انتخاب استراتژی توسعه اقتصادی مبتنی بر سازو کار بازار، مسئله بررسی تأمین مالی ارتقاء منابع انسانی از سوی دولت را با اهمیت تر می کند. به هر حال، آموزش ابزاری است که منابع انسانی را به طور کیفی ارتقاء می دهد و یک سرمایه گذاری خوب محسوب می شود که بازدهی اقتصادی و اجتماعی دارد. هزینه مالی آموزش، بر حسب درجه توسعه یافتگی یک کشور (شاخصهای توسعه) متفاوت است و هرچه کشور توسعه نیافته تر باشد به منابع مالی بیشتری برای گسترش آموزش نیاز دارد. این در شرایطی است که سایر بخشهای اقتصادی نیز برای کسب اعتبارات بیشتر، توان مالی دولت را تقلیل می دهند. در این هنگام، نابسامانی در تأمین مالی آموزش، ممکن است با تخصیص نامناسب بودجه آموزش نیز همراه گردد و مسئله را غامض تر نماید. این گزارش مسئله تخصیص بهینه بودجه آموزش در ایران را با توجه به چرخش سیاست اقتصادی حرکت به سمت اقتصاد بازار، بررسی می نماید.
2. تاریخ مختصر آموزش و پرورش در ایران
آموزش در ایران، قدمتی دیرینه دارد. بررسی تاریخی آموزش، به اختصار، در دوره قبل از ورود دین اسلام به ایران نشان می دهد که آموزش بر اساس تعالیم دین زردشت، توسط جامعه و والدین انجام می شد. در زمان حکومت ساسانیان (224 قبل از میلاد تا 642 بعد از میلاد) نخستین دانشگاه که رشته های پزشکی، فنی، و علوم طبیعی و اجتماعی را تدریس می کرد، پایه گذاری گردید.
بعد از ورود اسلام به ایران، مساجد، مکتب خانه و حوزه های علمیه، مراکز اصلی تعلیم و تربیت شدند. دروس اصلی مدارس آن زمان، صرف و نحو عربی و منطق بود که عموماً فرزندان طبقات متوسط در آن آموزش می دیدند و طبقات بالای جامعه برای فرزندان خویش معلم سرخانه استخدام می کردند. در چنین نظام قشربندی که البته با نظام کاستی پیش از اسلام تفاوت اساسی کرده بود، فرزندان طبقات پایین تر، بویژه در مناطق روستایی، به ندرت سواد می آموختند.
تأسیس مدارس جدید ابتدایی و متوسطه، به سبک اروپایی، مقارن مشروطیت و سلطنت احمدشاه بود، هر چند که، پیش از این مقدمات تأسیس دارالفنون فراهم شده بود. ریشه های تغییر نظام آموزشی به اوایل دوره قاجاریه و جنگهای ایران و روس برمی گردد که طی آن، رهبران جامعه از تحولات غرب مطلع شدند و به عقد قراردادهایی مبادرت ورزیدند. اجزای این قراردادها، به ویژه قرارداد عباس میرزا و انگلیس که اعزام محصل به خارج را نیز در بر می گرفت، زمینه ساز ورود اندیشه غرب به عنوان یک حرکت غیردینی به ایران می باشد. با وقوع انقلاب مشروطیت، که ریشه در تحولات اجتماعی ایران داشت، تغییر نظام آموزشی و شکلگیری نهاد جدید آموزش سرعت گرفت. البته بعد از سالهای 1313، با ورود دوباره اندیشه دینی به محافل و محیطهای فرهنگی و آموزشی از سرعت رشد اندیشه سکولاریسم در پهنه آموزش کاسته شد.
در دهه 1330 و 1340، با عضویت ایران در یونسکو، شرکت در کنفرانسهای جهانی و میزبانی کنفرانس وزیران آموزش و پرورش در دهه 1340 در تهران، آموزش و کاهش بیسوادی به عنوان شاخص مهم توسعه از عوامل درون زای برنامه های اقتصادی و اجتماعی گردید.
بعد از انقلاب اسلامی، ساخت نهاد آ»وزش تغییر اساسی نکرد و تنها آموزشهای مذهبی، غنای بیشتری یافت. این امر، علاوه بر کارکرد آشکار به جامعه ایران، دارای کارکرد پنهان نیز می باشد، که به عنوان مثال می توان از آموزش قوانین جدید مملکتی، احترام به ارزشها، مقدسات دینی و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران نام برد.
به هر حال، توسعه ارتباطات و آگاهی از پیشرفتهای ملل دیگر، بر تقاضای آموزشی و نظام آموزش تأثیر زیادی می گذارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مختصری در باره اقتصاد آموزش
فهرست مطالب
1. بررسی مسئله
2. تاریخ مختصر آموزش در ایران
3. عرضه و تقاضای آموزش
4. نرخ بازده سرمایه گذاری در آموزش
5. هزینه مالی آموزش و پرورش در ایران
6. مروری بر وضعیت مقاطع مختلف تحصیلی در ایران
7. افت تحصیلی
8. شاخصهای آموزشی
9. موانع بررسی میزان کارآیی مدارس غیرانتفاعی و دولتی
10. جمعیت و هزینه های آموزشی
11. مقایسه وضع آموزش در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
12. تحلیل کارکردهای نظام آموزشی در ایران
13. نتیجه گیری و پیشنهادات
1. بررسی مسئله
از دیرباز تاکنون، توسعه یافتن مسئله اصلی کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته بوده است. آنچه مسلم است، دو منبع طبیعی و انسانی عناصر اصلی موجد توسعه اقتصادی و اجتماعی هستند و ترکیب و تناسب مطلوب آنها، توسعه به بار می آورد. لیکن، هدایت منابع طبیعی بوسیله منابع انسانی میسر است. در اینجا، کمیت و کیفیت منابع انسانی در فرایند توسعه مؤثرند. منابع طبیعی و منابع انسانی در کنش متقابل هستند، لذا، ارتقاء کمی و کیفی منابع انسانی بر منابع طبیعی و سرمایه، در یک دوره زمانی تأثیر می گذارد، به ویژه اگر دولتها استراتژی های خاصی را در پیش گیرند. به طور مثال، انتخاب استراتژی توسعه اقتصادی مبتنی بر سازو کار بازار، مسئله بررسی تأمین مالی ارتقاء منابع انسانی از سوی دولت را با اهمیت تر می کند. به هر حال، آموزش ابزاری است که منابع انسانی را به طور کیفی ارتقاء می دهد و یک سرمایه گذاری خوب محسوب می شود که بازدهی اقتصادی و اجتماعی دارد. هزینه مالی آموزش، بر حسب درجه توسعه یافتگی یک کشور (شاخصهای توسعه) متفاوت است و هرچه کشور توسعه نیافته تر باشد به منابع مالی بیشتری برای گسترش آموزش نیاز دارد. این در شرایطی است که سایر بخشهای اقتصادی نیز برای کسب اعتبارات بیشتر، توان مالی دولت را تقلیل می دهند. در این هنگام، نابسامانی در تأمین مالی آموزش، ممکن است با تخصیص نامناسب بودجه آموزش نیز همراه گردد و مسئله را غامض تر نماید. این گزارش مسئله تخصیص بهینه بودجه آموزش در ایران را با توجه به چرخش سیاست اقتصادی حرکت به سمت اقتصاد بازار، بررسی می نماید.
2. تاریخ مختصر آموزش و پرورش در ایران
آموزش در ایران، قدمتی دیرینه دارد. بررسی تاریخی آموزش، به اختصار، در دوره قبل از ورود دین اسلام به ایران نشان می دهد که آموزش بر اساس تعالیم دین زردشت، توسط جامعه و والدین انجام می شد. در زمان حکومت ساسانیان (224 قبل از میلاد تا 642 بعد از میلاد) نخستین دانشگاه که رشته های پزشکی، فنی، و علوم طبیعی و اجتماعی را تدریس می کرد، پایه گذاری گردید.
بعد از ورود اسلام به ایران، مساجد، مکتب خانه و حوزه های علمیه، مراکز اصلی تعلیم و تربیت شدند. دروس اصلی مدارس آن زمان، صرف و نحو عربی و منطق بود که عموماً فرزندان طبقات متوسط در آن آموزش می دیدند و طبقات بالای جامعه برای فرزندان خویش معلم سرخانه استخدام می کردند. در چنین نظام قشربندی که البته با نظام کاستی پیش از اسلام تفاوت اساسی کرده بود، فرزندان طبقات پایین تر، بویژه در مناطق روستایی، به ندرت سواد می آموختند.
تأسیس مدارس جدید ابتدایی و متوسطه، به سبک اروپایی، مقارن مشروطیت و سلطنت احمدشاه بود، هر چند که، پیش از این مقدمات تأسیس دارالفنون فراهم شده بود. ریشه های تغییر نظام آموزشی به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
آنچه باید در باره انواع فشار سنج ها بدانید
ر یک نگاه سطحی به اطرافیان خود بیندازید میبینید تعداد افرادی که به فشار خون بالا مبتلا هستند، چندان کم نیست و هر چه سن بالا میرود بر این شیوع هم افزوده میشود به طوری که در میان افراد مسن گاهی تا حدود 20درصدشان دچار فشار خون بالا هستند. این فشارخونهای بالا علاوه بر اینکه میتوانند علایم حادی نظیر سردرد، درد قفسه سینه و ... ایجاد کنند، در بلند مدت میتوانند عملکرد بسیاری از دستگاههای بدن نظیر قلب، کلیهها و حتی چشم را تخریب کنند و بنابراین به بروز آسیبهای جبران ناپذیر منجر شوند.
با توجه به شیوع بسیار بالای این بیماری و نیز با توجه به علایم حاصل از آن و اهمیت عوارض طولانی مدت آن بسیار مهم است که همه افراد با نحوه اندازهگیری فشارخون آشنا باشند.
وسایل اندازه گیری فشارخون
در حال حاضر دو گروه از وسایل و ابزار آلات پزشکی برای اندازهگیری فشارخون وجود دارد: ابزارهای دستی و ابزارهای خودکار ابزارهای دستی: ابزار دستی اندازهگیری فشار خون، همان دستگاه فشارخونی است که عمدتا در مطب پزشکان با آنها مواجه شدهاید. این ابزارها دارای یک کیسه باد هستند که توسط یک تلمبه بادی کوچک باد میشود. پزشک یا فردی که فشارخون شما را اندازهگیری میکند این کیسه را ابتدا به دور بازوی شما میبندد و آنقدر آن را باد میکند تا فشار آن از فشار شریانهای شما بیشتر شده و بنابراین با فشار وارد کردن برروی شریانها آنها را ببندد. گاهی اوقات برای اطمینان از بسته شدن شریانهای بازوی بیمار از نبض بیمار استفاده میشود. اگر شریانهای بازوی بیمار بسته شده باشند، دیگر نبضی در ناحیه مچ دست بیمار قابل لمس نخواهد بود. پس از کسب اطمینان از اینکه فشار کاف از فشار شریانهای بازوی بیمار بالاتر رفته است، پیچ تخلیه باد به آرامی باز میشود بدینترتیب فشار در درون کاف به تدریج پایین میآید. وقتی این فشار به حد فشارخون شریانها رسید، حالا به تدریج شریان باز شده و جریان خون در آن برقرار میشود. این امر باعث میشود که در مچ دست بیمار هم نبض دوباره برقرار شود. پس شما میتوانید حداکثر فشارخون بیمار (یعنی فشار سیستولیک بیمار) را از روی برقرار شدن نبض در مچ دست بیمار و مشاهده فشاری که عقربه دستگاه فشارسنج در این زمان به شما نشان میدهد، مشخص کنید. البته راه دیگری هم هست، معمولا پزشکان در زیر دستگاه فشارسنج یک گوشی پزشکی میگذارند. به محض اینکه فشارکاف به فشار خون سیستولیک فرد رسید، به علت برقراری جریان خون در شریان، صدای نبض از گوشی به گوش میرسد. شما در این زمان میتوانید از روی عقربه فشارسنج، فشارکاف (که معادل فشار شریانی سیستولیک فرد است) را مشاهده کنید.
پس از تعیین فشار سیستولیک، باز هم به تخلیه باد کاف ادامه دهید. با گوش دادن به صداهای نبض و جریان خون از طریق گوشی بالاخره فشار تا حدی پایین میآید که دیگر هیچ صدایی به گوش شما نمیرسد. در این زمان به عقربه دستگاه فشارسنج نگاه کنید و آن را ثبت کنید. این فشار همان فشار پایین یا دیاستولیک فرد است. بدینترتیب شما از طریق سمع جریان خون از طریق گوشی دو فشار بدست میآورید که یکی فشار بالا یا سیستولی (زمان شروع صداهای جریان خون در شریانها) و دیگری فشار پایین یا دیاستولی (زمان خاتمه صداها در گوشی) بود.
نکات فشار سنجی
بعضی از دستگاههای فشارسنج هستند که عقربه ندارند. در این دستگاهها، یک ستون جیوه مثل دستگاه درجه حرارت هوا وجود دارد که فشار را به شما نشان میدهد. اصول کار با این دستگاهها هم مثل همان دستگاههای عقربهدار است. فقط هنگام خواندن فشار، باید به اعدادی دقت شود که در دو طرف ستون جیوه ارائه شدهاند.
دستگاههایی که گفته شد (کاف فشارسنج دستی) دستگاههای استاندارد فشار سنج هستند و بنابراین بهتر است برای اندازهگیری فشار خون از آنها استفاده شود. از آنجا که در موارد نادر دستگاههای دیجیتالی و خودکار فشارخون را اشتباه محاسبه میکنند، همیشه ترجیح داده میشود که از کاف فشارسنج استفاده شود و استفاده از دستگاههای دیجیتالی تنها برای بیمارانی توصیه میشود که توانایی استفاده از این وسایل استاندارد را ندارند.
به طور معمول فشار خون در دست چپ و راست اندکی با هم فرق دارد. برای همین اگر میخواهید فشارخون را به طور مرتب اندازهگیری و کنترل کنید و سپس نتایج حاصل را با هم مقایسه کنید (مثلا برای کنترل اثر بخش بودن درمان) بهتر است همیشه فشار خون خود را فقط از یک دست بگیرید. مقایسه فشار خونهای دو دست با همدیگر چندان کار معقولی نیست.
گاهی حتی در برخی از بیماریها لازم است که فشارخون اندام تحتانی مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه این کار چندان شایع نیست و در مواردی که لازم باشد، معمولا توسط پزشک متخصص انجام میشود، باید بدانید که در این موارد کاف فشارسنج روی ساق پای فرد بسته میشود.
زمانی که میخواهید فشارخون خود را اندازهگیری کنید حتما توجه داشته باشید که باید در آرامش کامل به سر ببرید، اضطراب و نگرانی نداشته باشید، آرام در جایی نشسته باشید، یکی دو ساعت قبل سیگار نکشیده باشید طی چند دقیقه قبل از پله بالا نرفته باشید و در ضمن از اندازهگیریهای مکرر و پشت سر هم فشارخون هم خودداری کنید.
اگر فشار خون شما بیش از حد بالا بود، نگران و دست پاچه نشوید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
پرسشی در باره دروغ
بهنظر میرسدکه دروغ در جامعه ما امری نهادینه، یا هنجاری عمومی شده است و تقریبا در همه سطوح اجتماعی میتوان لایههای متنوعی از آن را مشاهده کرد. همچنین بهنظر میرسد که توصیههای مذهبی و اخلاقی برای کاستن از این موج فزاینده تاثیری نداشته است. اکنون پرسشهایی که در این مورد میتوانم طرح کنم عبارتند از:
1- آیا دروغ گویی برای پیشبرد امور زندگی چیزی لازم، ضروری و مفید است؟
به عنوان نمونه، میتوانم از کسانی یاد کنم که نیاز به شغل دارند. بهنظر میرسد اکثر کسانی که در سالهای گذشته و اکنون، برای استخدام شدن در یکی از ارگانهای رسمی کشور خود را آماده میکردند، تجربهای از دروغ گویی را در مصاحبههای استخدامی و سودمندی آن را در مورد استخدام شدن داشته باشند.
همچنین، بسیاری از مردم عادی و خردهپا که بهنحوی با پرداخت مالیاتهای مستقیم با دولت سر وکار دارند سودمندی دروغ گفتن را در میزان پرداخت مالیات تجربه کردهاند. بسیاری از دختران که خود را نیازمند داشتن دوست پسر میبینند و ارتباط پنهانی با دوست پسر برقرار میکنند، در صورتی که خطر آشکار شدن روابط پنهانی پیش آید، دروغ گفتن به والدین و مربیان را سودمند تشخیص میدهند. اینها نمونههایی آشکار از نیاز به دروغ گفتن است. بگذریم از کسانی که مثلا به نماز خواندن اعتقادی ندارند اما برای مصلحت شغلی، خانوادگی، و اجتماعیِ خویش نماز میخوانند.
2- اگر فرض اول را بپذیریم، که دروغ در پارهای موارد سودمند و ضروری است و در سرنوشت و زندگی فرد تاثیری جدی و انکار ناپذیر دارد، اکنون میتوان این پرسش را طرح کرد که کدام بخش از اجتماع، و کدام گروه سنی، و کدام طبقهی اجتماعی نیاز شدیدتری به دروغ گویی دارد؟
شاید به آسانی و بدون یک پژوهش میدانی، نتوان گفت که کدام گروه سنی و کدام طبقهی اجتماعی نیاز بیشتری به دروغ گفتن دارد، اما بهنظر میرسد که با تعریف تشخیص نیازهای ابتدایی برای هر انسانی، و موانع برآورده شدنِ آن نیازها، ضرورت دروغ گفتن آشکار میشود. بهتعبیر دیگر، همانگونه که در هنگام ضرورت، خوردنِ مردار(اکل میته) امری جایز دانسته شده است، دروغ گفتن ممکن است برای بخشی از مردم فرو دست و درمانده یک اضطرار باشد. اما این اضطرار برای کدام گروه سنی و کدام گروه اجتماعی است؟
3- عوامل باز دارندهای که از راستگویی افراد پیشگیری میکند کدام است؟
مثلا شاگرد مدرسهای که در هنگام امتحان تقلب میکند، چنانچه مراقب جلسه به او مشکوک شود و او را متهم به تقلب کند، برای شاگرد دو راه در پیش است، اگر دروغ بگوید و تقلب خود را انکار کند بههرحال نمرهای کم یا زیاد خواهد گرفت اما اگر راست بگوید و اقرار کند که تقلب کرده است معمولا با نمره صفر مواجه میشود. دختر یا پسری که روابط خود را با جنس مخالف پنهان میکند هنگامی که مورد پرسش قرار گیرد اگر راست بگوید ممکن است مورد سرزنش یا تنبیه قرار بگیرد در صورتی که اگر دروغ بگوید این سرزنش و تنبیه بهسراغش نخواهد آمد. آیا عوامل بازدارندهی راستگویی را میتوان از این دست دانست؟
4- بهنظر میرسد که همیشه هم دروغ گویی به عنوان یک ضرورت در حد خوردن گوشت مردار به هنگام ضرورت (اکل میته) نیست، یعنی ممکن است گروههایی، یا طبقهی اجتماعیِ خاصی در جامعه باشد که نه برای برآورده کردن نیازهای ابتدایی بلکه برای برآورده کردن امیال دیگری دروغ میگویند که شاید این امیال در مناسبات انسانی و در پیشگاه خردِ جمعی محکوم باشد. مثلا مانند ممکن است کسانی مانند مسئولان و مدیران ردههای بالا، یا صاحبان قدرت و صاحبان سرمایههای کلان، برای حفظ موقعیت خود، یا برای بهدست آوردن موقعیتی فراتر به دروغ گویی متوسل شوند. برای ورود به این قسمت از بحث، میتوان با انجام یک پژوهش میدانی، مشخص کرد که آیا از نظر مردم عادی، به ویژه از نگاه نسل جوان، انی گونه کسان، راستگو تلقی میشوند یا دروغگو؟.
5- آیا دروغ گویی در این شرایط که ما در آن هستیم آسیب زا هم هست؟ و اگر هست آسیب های ناشی از آن چیست و متوجه چه بخش از جامعه خواهد بود؟
6- اگر مشخص شود که دروغگویی بههرحال آسیبهایی هم دارد، به این معنی که زیانمندیِ آن بیش از منافع آن است، بنا براین نمیتوان در برابر آن بیتفاوت ماند. ممکن است این آسیبها روانی باشد، یا ممکن است اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد. فرض کنید دختری روابط خود را با دوست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 91
ترجمه سه مقاله در باره :
پایداری وانتقال رژیمهای سیاسی در کشورهای جنوب
دکتر افشین زرگر
دکتری روابط بین الملل
مقدمه
وقوع تحولات سیاسی در آخرین دهه های قرن بیستم و ظهور گونه ای جدید از رژیم های سیاسی تحت عنوان " نیمه اقتدارگر" موجب شد علاقه مندان به مباحث نظام های سیاسی اعم از دانشگاهیان و موسسات پژوهشی به بررسی این تحولات بپردازند . در این میان برخی همچون هانتینگون از راه افتادن "موج سومی" سخن گفتند که با دیدگاهی خوش بینانه به تحلیل چگونگی گذار رژیم های سیاسی اقتدارگر به رژیم های لیبرال دموکراسی می پرداخت . این دیدگاه به زودی در محافل دانشگاهی غلبه یافت و آثار زیادی دراین باره نگاشته شد . اما با گذشت بیش از دو دهه از این تحولات آشکار شد موانع بسیاری بر سر راه این "گذار" وجود دارد که نه تنها باعث گذار برخی رژیم ها به دموکراسی نشده است بلکه در عمل موجب شکل گیری نوع جدیدی از نظام های سیاسی نیمه اقتدارگرایی شده است از این رو تلاش گردی تا دیدگاه های واقع بینانه ای برای تحلیل مسائل ترویج شوند . در گزارش حاضر سه مقاله که به پایداری و انتقال رژیم های سیاسی می پردازند انتشار می یابد .
پایان پاردایم گذاز
روند رویدادهای هفت منطقه مختلف در ربع قرن آخر قرن بیستم حکایت از تغییر چشم انداز سیاسی جهان دارد :
سقوط رژیم های راست گرای اقتدار طلب اروپای جنوبی در اواسط دهه 1970
روی کار آمدن حکومت های منتخب غیر نظامی به جای دیکتاتوری های نظامی در سراسر امریکای لاتین از اواخر دهه 1970 تا اواخر دهه 1980
زوال حکومت های اقتدار طلب در بخش های آسیای شرقی و جنوبی از اواسط دهه 1980
سقوط رژیم های کمونیستی اروپای شرقی در پایان دهه 1980
فروپاشی اتحاد شوروی و تاسیس 15 جمهوری در 1991
زوال رژیم های تک حزبی در بسیاری از بخش عای آفریقای زیر صحرا در نیمه اول دهه 1990
روند ضعیف اما قابل شناسایی آزاد سازی در برخی از کشورهای خاورمیانه در دهه 1990 .
علل ، اشکال و آهنگ این روند تفاوت قابل ملاحظه ای با هم دارند اما در یک ویژگی با هم مشترک هستند و آن حرکت همزمان چندین کشور دیکتاتوری از هر منطقه به سوی حکورانی لیبرال و غالبا دمکراتیک تر است . تفاوت این روندها مانع از تاثیر پذیری و تاثیرگذاری آن ها بر یکدیگر نشده است نتیجه این که . از سوی بسیاری از ناظران ،به ویژه غربی ، به عنوان بخش های تشکیل دهنده یک روند جهانی دمکراتیک در نظر گرفته می شوند که در اثر ساموئل هانیتنگتون در سطح گستردهای به عنوان "موج سوم " دمکراسی شناخته شده است .
این موج گسترده تغییر سیاسی با استقبال پرشور حکومت ایلات متحده و سیاست خارجی ایالات متحده مواجه شد. در اواسط دهه 1980، رئیس جمهور وقت رونالد ریگان، وزیر امور خارجه جورج شولتز و دیگر مقامات عالی آمریکا به طور منظم به « انقلاب جهانی دمکراتیک» اشاره می کردند. در دهه 1980 ، مجموعه فعالی از سازمانهای حکومتی، شبه