لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
مقدمهای بر پیشینه تاریخی باغ ایرانی
انسان کاشف طبیعت و عامل برقراری تداوم و پایداری بقاء و عاملی در تجلی امکانات و استعدادهای نهانی طبیعت شناخته شده و اوست که با تصور در طبیعت، رزاهای نهانی خود را آشکار ساخته و گهگاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زیبایی، صفا و صمیمت میتراود. در این فلسفه روابط انسان و طبیعت به صورت یکپارچه مشاهده میشود و انسان نه جزئی جداشدنی از طبیعت و نه حاکم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهای تزئینی ایران خواه از زمان هخامنشیان و خواه از زمان سامانیان و دورة اسلامی، همیشه سرشار از احترام و علاقه به طبیعت است.
طبیعت کلیت و مظهر تجلی وجود است، مقام خاص و مقدسی دارد و در آن همه چیز در حالت نظم و تعادل قرار دارد. در باغ ـ این طبیعت از پیش اندیشیده ـرابطه انسان و طبیعت در نهایت هماهنگی است. باغ به کمک اشکال منظم هندسی، رابطه میان طبیعت و دنیای درونی تصور میشود. باغ مفهوم عرفانی و مذهبی طبیعت و نظم جهانی را منعکس و مفاهیم فضاها را مطرح میکند.
در باغ، خواه طبیعی و خواه ساخته دست انسان، آدمی با محیط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبیعت در همسویی کامل بودند. زمین وحشی و عقیم. در باغ به کمال مقدر خویش دست می یافت. قرآن کریم در آیههای متعددی، خوشیهای بهشت را توصیف میکند. شادی و لذت عمیق کسانی را که به خدای خویش ایمان آوردند و سرانجام آرامش، برکت و آسایش یافتند و برای همیشه در باغهایی جای گرفتند که آب از زیر آنها جاری است؟ در سایههای خنک و برای همیشه، آراسته به چشمههای سرشار.
باغ، ایرانی نه تنها جای امن و آرام که در عین حال جایی است برای تفکر آرام یا مذاکرات فلسفی. جایی است برای تأمل و تحقیق، جایی که روح خسته آدمی میتواند تازه شود و آرامش یابد و منظرههای تازه بر او مکشوف گردد. آرمان باغ بسیار نیرومند و با دوام بود. هر شهر و هر قصری باغهایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بودند. همه آنها برای مراسم نوروز باز بودند. کلاریخو توصیف میکند که جادههای زیبا دارای محوطههای باز بودند به صورت چهارراههای بزرگی که در میان آنها، آبنمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گلسرخ.
بیشک آرمان باغ در همه هنرها به طور کامل نفوذ کرده به فرشهای بزرگ، همه آفرینشهای شاعرانه و مجسمکننده گل و گیاه کامل بهشت است. نیلوفر آبی در سراسر اعصار و در تمامی آسیا یک نماد مقدس آسمانی بود. آرایش معماری در سراسر اعصار منحصر به گل و گیاه بوده و میباشد.
تاریخچه باغ ایرانی
باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی و کمتر متناسب با نیزهای آب قابل سنجش است. از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه میکرد. بیشک باغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه کند. ولی هنگامیکه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. این یک موضوع فرعی بود. از آنجا که همه چیز را از مشیت خداوند میدانستند.
دعا ضرورت داشت. تصور میشد مطمئنترین راه جلب توجه جادوی است: ایجاد فضایی هرچه شبیهتر به آنچه مورد نیاز است و تشویق به تقلید از آن ـ در مقیاس بسیار وسیعتر. به عنوان مثال، ایجاد باغی در کنار یک معبر یا کاخ ممکن است قادر مطلق را به تکمیل تلاش کوچک انسان در راه آبادانی زمین تشویق کند.
زندگی در ایران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلی زندگی است. ایرانیان به منظور بهرهگیری نسبی از منابع آب، با قدرت تخیل و ابداع، چاره اندیشی کرده بودند و کاریزهایی عمیق که از ٨٠ الی ١٦٠ کیلومتر طول داشتند. حفر مینمودند. حتی در ٣٥٠٠ سال پیش از میلاد، آرایش سفال پیش از تاریخ، علاقه شدید به آب و حاصلخیزی را نشان میدهد. این نقش های کهن، همه عناصر آن را به صورت واقعی یا نمادی، ثبت کردهاند : کوه، ابر، برکه، جنگل، پرندگان آبی و درختان که هدف عمده از آنها دریافت پاسخ مساعد از قدرتهای آسمانی بود. در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه. در مفرغهای لرستان (حدود ١٠٠٠ قبل از میلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کردهاند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد.
کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته شد. گزنفون yenophon در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصاًُ لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که: لیزاندر از مشاهدة زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها و زاویهها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میکند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند.
باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد: ترکیب هندسی منظم، میان اسة اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند: گاه نزدیک به ٢٥ کیلومتر مربع مساحت داشتند. باغی که توسط خسروپرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود.
در دوران اسلامی، باغهای انبوهی کاخ را احاطه میکرد و از لحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظرگرفته میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند. از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوة ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گسترة خود را وسیعتر میکند. باغهای زیبای آندلسی (الحمرا) و باغهای باربری کشمیر نمونههایی از باغهایی هستند که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند. شیوة باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است.
بابرشاه از شاهان مغولی حاکم بر هند شیوة باغآرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.
در کتاب تاریخ تمدن ـ عصر ایمان ـ ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمین و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها به باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصرة باغهای سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند.
باغ ایرانی، نقش زیبا و دل انگیز و رازآمیزی از جهان نگری ایرانی است. باغ در فرهنگ کهن ومعنوی ما، تجلیگاه یکی از دلنشین ترین و چشم اندازهای پیوستگی و ارتباط بین انسان و طبیعت است. ارتباطی که از منظر و دیدگاه عارفانه نگرش ایرانیان به جهان هستی مایه می گیرد. بنابر این باغ ایرانی بخشی از هویت فرهنگی ایران زمین است.
باغ ایرانی حاصل شعور و ذوق آفرینی آرمانی مردمی است که با شعور مکاشفه در پی وحدت درون و برون هستند. پس باغ تظاهر عالی ترین مرتبه تعالی و یگانگی حس و حال درونی و بیرونی ماست و نماد شادی و طراوت روح و جان ما محسوب می شود. باغ در تفکرات ایرانی می تواند تمثیل قطعه ای از بهشت، باغ بهشت ، باشد. بهشتی که از اسطوره های کهن دینی و ادیان آسمانی متولد شده است.
ایجاد مکان و فضای بهشت گونه در باغ سازی نخستین انگیزه ایرانیان در طراحی پردیس ها محسوب می شود، فضایی که با گل و گیاه و درخت و سبزه و آب سرشار از شادابی و احساس زندگی و زنده بودن است. باغ در ادبیات عرفانی و کلاسیک ایران نیز جایگاه و منزلتی رویایی و آسمانی داشته و تمثیل مکانی فرح بخش و روح بخش و پر طراوت برای زیستن آدمی است و سرانجام باغ ایرانی مکانی بی انتهاست برای اندیشیدن و مکاشفه.
مینیاتور و باغ ملکوت
مینیاتور ایرانی عالم خیال ناب است. جادوی جاودانه نقش و رنگ است. افسون قلم است بر پرنیان کاغذ. دریچه ای است گشوده به باغ های بی انتهای خیال. مکاشفه حس و حال هنرمند است برای درک و شهود معنویت ناپیدا و رازآمیز جهان هستی. و سرانجام مینیاتور ایرانی ذات اندیشه های پاک و عارفانه انسانی است که توانسته است بینش معنوی و اشراق اندیشه را به نمایش در آورد. پس مینیاتور یعنی انعکاس شگفت انگیز و سکرآور عوالم (لاهوتی و ناسوتی) بر صفحه ای کوچک و کمترین فضای ممکن.
اما جایگاه و نقش باغ در ترکیب مینیاتورهای ایرانی به مثابه اصلی ترین عنصر بصری در ساختار و کلیت این هنر می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. در نگاه نخستین به یک مینیاتور با طبیعت دلنشینی روبه رو هستیم که هنرمند با شیوه ای نمادین از اجزایی همچون کوه و صخره، ابر و آسمان، درخت و درختچه(سرو - چنار)، بوته ها و شکوفه های الوان با ظرافت و زیبایی تمام، ترسیم کرده است تا محیطی شاداب و لطیف وشاعرانه را برای بیننده فراهم سازد. برای نمایش طبیعتی چنین زیبا و رؤیایی ، نگارگران ما از حداکثر خلاقیت و مهارت خود بهره می گیرندتا با استقرار صحیح و اصولی این عناصر، باغی بهشت گونه بیافرینند در خور ادراک معنوی.
سابقه چنین تفکری (ایجاد عالم ملکوتی) از زمانهای کهن همراه اسطوره ها و ادیان آسمانی وارد تفکر فلسفی ما شده و بخشی از فرهنگ هنری ما را شکل داده است. این سنت و اعتقاد دینی در طی تاریخ به یک نظام قابل قبول در باغ سازی و باغ آرایی نگارگری تبدیل شده است. از سوی دیگر گل و گیاه و طبیعت به عنوان عناصر اساسی و تزیینی اجتناب ناپذیر همواره در هنر مینیاتور موقعیت خود را حفظ کرده اند.
در نگاه دوم می بینیم که باغ در مینیاتور ایرانی تأکیدی است بر ستایش طبیعت زیبا (گل و گیاه و طبیعت) در فضاهای کوچک مینیاتوری با در نظر گرفتن باورها و اسطوره ها و تفکرات دینی و معنوی در واقع تمثیل بهشت است. این باغ زمانی در قالی های ایرانی نمایان می شود و زمانی دیگر در نقوش اسلیمی و ختایی و گل های شاه عباسی کاشی ها، و گاه در گچبریهایی که با نظم خاص چیده شده اند. به هر تقدیر کشف زیباشناسی مینیاتور قبل از هر عنصر تعیین کننده به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
مقدمهای بر پیشینه تاریخی باغ ایرانی
انسان کاشف طبیعت و عامل برقراری تداوم و پایداری بقاء و عاملی در تجلی امکانات و استعدادهای نهانی طبیعت شناخته شده و اوست که با تصور در طبیعت، رزاهای نهانی خود را آشکار ساخته و گهگاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زیبایی، صفا و صمیمت میتراود. در این فلسفه روابط انسان و طبیعت به صورت یکپارچه مشاهده میشود و انسان نه جزئی جداشدنی از طبیعت و نه حاکم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهای تزئینی ایران خواه از زمان هخامنشیان و خواه از زمان سامانیان و دورة اسلامی، همیشه سرشار از احترام و علاقه به طبیعت است.
طبیعت کلیت و مظهر تجلی وجود است، مقام خاص و مقدسی دارد و در آن همه چیز در حالت نظم و تعادل قرار دارد. در باغ ـ این طبیعت از پیش اندیشیده ـرابطه انسان و طبیعت در نهایت هماهنگی است. باغ به کمک اشکال منظم هندسی، رابطه میان طبیعت و دنیای درونی تصور میشود. باغ مفهوم عرفانی و مذهبی طبیعت و نظم جهانی را منعکس و مفاهیم فضاها را مطرح میکند.
در باغ، خواه طبیعی و خواه ساخته دست انسان، آدمی با محیط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبیعت در همسویی کامل بودند. زمین وحشی و عقیم. در باغ به کمال مقدر خویش دست می یافت. قرآن کریم در آیههای متعددی، خوشیهای بهشت را توصیف میکند. شادی و لذت عمیق کسانی را که به خدای خویش ایمان آوردند و سرانجام آرامش، برکت و آسایش یافتند و برای همیشه در باغهایی جای گرفتند که آب از زیر آنها جاری است؟ در سایههای خنک و برای همیشه، آراسته به چشمههای سرشار.
باغ، ایرانی نه تنها جای امن و آرام که در عین حال جایی است برای تفکر آرام یا مذاکرات فلسفی. جایی است برای تأمل و تحقیق، جایی که روح خسته آدمی میتواند تازه شود و آرامش یابد و منظرههای تازه بر او مکشوف گردد. آرمان باغ بسیار نیرومند و با دوام بود. هر شهر و هر قصری باغهایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بودند. همه آنها برای مراسم نوروز باز بودند. کلاریخو توصیف میکند که جادههای زیبا دارای محوطههای باز بودند به صورت چهارراههای بزرگی که در میان آنها، آبنمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گلسرخ.
بیشک آرمان باغ در همه هنرها به طور کامل نفوذ کرده به فرشهای بزرگ، همه آفرینشهای شاعرانه و مجسمکننده گل و گیاه کامل بهشت است. نیلوفر آبی در سراسر اعصار و در تمامی آسیا یک نماد مقدس آسمانی بود. آرایش معماری در سراسر اعصار منحصر به گل و گیاه بوده و میباشد.
تاریخچه باغ ایرانی
باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی و کمتر متناسب با نیزهای آب قابل سنجش است. از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه میکرد. بیشک باغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه کند. ولی هنگامیکه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. این یک موضوع فرعی بود. از آنجا که همه چیز را از مشیت خداوند میدانستند.
دعا ضرورت داشت. تصور میشد مطمئنترین راه جلب توجه جادوی است: ایجاد فضایی هرچه شبیهتر به آنچه مورد نیاز است و تشویق به تقلید از آن ـ در مقیاس بسیار وسیعتر. به عنوان مثال، ایجاد باغی در کنار یک معبر یا کاخ ممکن است قادر مطلق را به تکمیل تلاش کوچک انسان در راه آبادانی زمین تشویق کند.
زندگی در ایران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلی زندگی است. ایرانیان به منظور بهرهگیری نسبی از منابع آب، با قدرت تخیل و ابداع، چاره اندیشی کرده بودند و کاریزهایی عمیق که از ٨٠ الی ١٦٠ کیلومتر طول داشتند. حفر مینمودند. حتی در ٣٥٠٠ سال پیش از میلاد، آرایش سفال پیش از تاریخ، علاقه شدید به آب و حاصلخیزی را نشان میدهد. این نقش های کهن، همه عناصر آن را به صورت واقعی یا نمادی، ثبت کردهاند : کوه، ابر، برکه، جنگل، پرندگان آبی و درختان که هدف عمده از آنها دریافت پاسخ مساعد از قدرتهای آسمانی بود. در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه. در مفرغهای لرستان (حدود ١٠٠٠ قبل از میلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کردهاند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد.
کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته شد. گزنفون yenophon در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصاًُ لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که: لیزاندر از مشاهدة زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها و زاویهها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میکند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند.
باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد: ترکیب هندسی منظم، میان اسة اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند: گاه نزدیک به ٢٥ کیلومتر مربع مساحت داشتند. باغی که توسط خسروپرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود.
در دوران اسلامی، باغهای انبوهی کاخ را احاطه میکرد و از لحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظرگرفته میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند. از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوة ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گسترة خود را وسیعتر میکند. باغهای زیبای آندلسی (الحمرا) و باغهای باربری کشمیر نمونههایی از باغهایی هستند که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند. شیوة باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است.
بابرشاه از شاهان مغولی حاکم بر هند شیوة باغآرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.
در کتاب تاریخ تمدن ـ عصر ایمان ـ ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمین و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها به باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصرة باغهای سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند.
باغ ایرانی، نقش زیبا و دل انگیز و رازآمیزی از جهان نگری ایرانی است. باغ در فرهنگ کهن ومعنوی ما، تجلیگاه یکی از دلنشین ترین و چشم اندازهای پیوستگی و ارتباط بین انسان و طبیعت است. ارتباطی که از منظر و دیدگاه عارفانه نگرش ایرانیان به جهان هستی مایه می گیرد. بنابر این باغ ایرانی بخشی از هویت فرهنگی ایران زمین است.
باغ ایرانی حاصل شعور و ذوق آفرینی آرمانی مردمی است که با شعور مکاشفه در پی وحدت درون و برون هستند. پس باغ تظاهر عالی ترین مرتبه تعالی و یگانگی حس و حال درونی و بیرونی ماست و نماد شادی و طراوت روح و جان ما محسوب می شود. باغ در تفکرات ایرانی می تواند تمثیل قطعه ای از بهشت، باغ بهشت ، باشد. بهشتی که از اسطوره های کهن دینی و ادیان آسمانی متولد شده است.
ایجاد مکان و فضای بهشت گونه در باغ سازی نخستین انگیزه ایرانیان در طراحی پردیس ها محسوب می شود، فضایی که با گل و گیاه و درخت و سبزه و آب سرشار از شادابی و احساس زندگی و زنده بودن است. باغ در ادبیات عرفانی و کلاسیک ایران نیز جایگاه و منزلتی رویایی و آسمانی داشته و تمثیل مکانی فرح بخش و روح بخش و پر طراوت برای زیستن آدمی است و سرانجام باغ ایرانی مکانی بی انتهاست برای اندیشیدن و مکاشفه.
مینیاتور و باغ ملکوت
مینیاتور ایرانی عالم خیال ناب است. جادوی جاودانه نقش و رنگ است. افسون قلم است بر پرنیان کاغذ. دریچه ای است گشوده به باغ های بی انتهای خیال. مکاشفه حس و حال هنرمند است برای درک و شهود معنویت ناپیدا و رازآمیز جهان هستی. و سرانجام مینیاتور ایرانی ذات اندیشه های پاک و عارفانه انسانی است که توانسته است بینش معنوی و اشراق اندیشه را به نمایش در آورد. پس مینیاتور یعنی انعکاس شگفت انگیز و سکرآور عوالم (لاهوتی و ناسوتی) بر صفحه ای کوچک و کمترین فضای ممکن.
اما جایگاه و نقش باغ در ترکیب مینیاتورهای ایرانی به مثابه اصلی ترین عنصر بصری در ساختار و کلیت این هنر می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. در نگاه نخستین به یک مینیاتور با طبیعت دلنشینی روبه رو هستیم که هنرمند با شیوه ای نمادین از اجزایی همچون کوه و صخره، ابر و آسمان، درخت و درختچه(سرو - چنار)، بوته ها و شکوفه های الوان با ظرافت و زیبایی تمام، ترسیم کرده است تا محیطی شاداب و لطیف وشاعرانه را برای بیننده فراهم سازد. برای نمایش طبیعتی چنین زیبا و رؤیایی ، نگارگران ما از حداکثر خلاقیت و مهارت خود بهره می گیرندتا با استقرار صحیح و اصولی این عناصر، باغی بهشت گونه بیافرینند در خور ادراک معنوی.
سابقه چنین تفکری (ایجاد عالم ملکوتی) از زمانهای کهن همراه اسطوره ها و ادیان آسمانی وارد تفکر فلسفی ما شده و بخشی از فرهنگ هنری ما را شکل داده است. این سنت و اعتقاد دینی در طی تاریخ به یک نظام قابل قبول در باغ سازی و باغ آرایی نگارگری تبدیل شده است. از سوی دیگر گل و گیاه و طبیعت به عنوان عناصر اساسی و تزیینی اجتناب ناپذیر همواره در هنر مینیاتور موقعیت خود را حفظ کرده اند.
در نگاه دوم می بینیم که باغ در مینیاتور ایرانی تأکیدی است بر ستایش طبیعت زیبا (گل و گیاه و طبیعت) در فضاهای کوچک مینیاتوری با در نظر گرفتن باورها و اسطوره ها و تفکرات دینی و معنوی در واقع تمثیل بهشت است. این باغ زمانی در قالی های ایرانی نمایان می شود و زمانی دیگر در نقوش اسلیمی و ختایی و گل های شاه عباسی کاشی ها، و گاه در گچبریهایی که با نظم خاص چیده شده اند. به هر تقدیر کشف زیباشناسی مینیاتور قبل از هر عنصر تعیین کننده به