لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بررسی اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی در کاهش بزهکاری زندانیان
چکیده
یکی از مشکلات زندانهای کشور نرخ بالای وقوع بزهکاری و رفتارهای غیرقانونی زندانیان در داخل زندان است. این رفتارها عمدتاً عبارتند از: پرخاشگری و درگیری، سرپیچی از مقررات و قوانین، مصرف مواد و نگهداری داروهای غیرمجاز، خودآزاری و خودزنی، آشوبگری و تخریب اموال.
برای بررسی میزان کارآمدی درمان یکپارچه توحیدی در کاهش بزهکاری زندانیان، 100 نفر از زندانیان زندان مرکزی قم به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه ساماندهی شدند. گروه اول به مدت 9 ماه در معرض درمان یکپارچه توحیدی قرار گرفت، ولی گروه گواه بهجز موارد بحرانی، مداخله سازمان یافتهای دریافت نمیکرد.
تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که نرخ وقوع رفتارهای مجرمانه در گروه درمان یکپارچه توحیدی 90درصد کاهش یافت، اما در گروه گواه کاهش معناداری مشاهده نگردید.
واژههای کلیدی
درمان یکپارچه توحیدی، بزهکاری، اصلاح رفتار زندانیان، رواندرمانی یکپارچه، رواندرمانی دینی.
رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روانی در بین دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه اصفهان
دکترمحمد باقر کجباف
حفیظ اله رئیس پور
چکیده
نقش متغیرهای شناختی، شخصیتی و اجتماعی در تبیین رابطة بین نگرش مذهبی و سلامت روانی از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما کمتر به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفته است؛ بدینمنظور در این پژوهش به بررسی رابطة نگرش مذهبی و سلامت روانی پرداخته شده است.
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشآموزان دختر دبیرستانی بوده و فرضیة اصلی تحقیق این است که بین نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشآموزان دختر دبیرستانی رابطه وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونة مورد بررسی 100 نفر از دانشآموزان دختر دبیرستانی که در رشتههای مختلف علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی 85-84 مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونهگیری تصادفی ساده از میان پنج مدرسه انتخاب گردیدند. آزمون نگرش مذهبی (دارای 18 سؤال، سه گزینهای) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) برای سنجش ملاکهای سلامت، شامل جسمیسازی، اضطراب و بیخوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد و دادههای بهدست آمده با روش آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرمافزار (SPSS-13) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین نگرش مذهبی و سلامت روان (r = -0/23)، همچنین بین نگرش مذهبی و اضطراب(r = -0/20) و اختلال در کارکرد اجتماعی (r = -0/21) در سطح معناداری (p<0/05)رابطه وجود دارد؛ اما بین جسمیسازی و افسردگی با نگرش مذهبی رابطه معنیداری دیده نشد. ضرایب همبستگی منفی بدینمعنی است که هرچه نگرش مذهبی بالاتر باشد، علائم بیماری کمتر و درنتیجه سلامت روان بیشتر است. بهطور خلاصه میتوان گفت یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که نگرش مذهبی با افزایش سلامت روان در رابطه است. پژوهشهای آینده لازم است میزان تعمیمپذیری این یافتهها را بررسی کنند.
واژههای کلیدی: نگرش مذهبی، سلامت روانی، دانشآموزان دختر دبیرستانی.
رابطة بین ابعاد دینداری با شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان
دکتر احمد عابدی، علیرضا شواخی، مریم تاجی
چکیده
پژوهش حاضر تحت عنوان «بررسی رابطة بین ابعاد مختلف دینداری (بعد اعتقادی، بعد عاطفی، بعد پیامدی، بعد مناسکی) با میزان شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان»، به دنبال تعیین رابطه و سهم نسبی ابعاد مختلف دینداری در تبیین میزان شادی دانشآموزان بوده است. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بوده است. 240 نفر از دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان با روش نمونهگیری به شیوة تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب و بررسی شدند. دادههای بدست آمده با روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مشخص شد بین ابعاد مختلف دینداری (بعد اعتقادی، بعد عاطفی، بعد پیامدی، بعد مناسکی) با میزان شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه رابطة معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بعد اعتقادی 22/0، بعد مناسکی 19/0 ، بعد پیامدی 17/0 و بعد عاطفی 15/0 به ترتیب پیشبینیکننده و تبیینکننده میزان شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه شهر اصفهان بودهاند؛ بنابراین میتوان بیان کرد که دینداری و ابعاد مختلف آن در تبیین سلامت روان و ازجمله شادی دانشآموزان دختر دورة متوسطه نقش مهم و بسزایی دارد.
واژههای کلیدی: دینداری، شادی، دانشآموزان دورة متوسطه.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثر بخشی رفتار والدین در ارتقای سلامت روانی فرزندان
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
لازمه ماندگاری و بقاء، حرکت کردن هم جهت و همسو با این تحولات است.
با توجه به شرایط پیچیده زندگی والدین به جهت نداشتن فرصت کافی برای تربیت و آموزش فرزندان خود تربیت و آموزش آنها را به نهادهای آموزشی سپرده اند تا علاوه بر آموزش مهارتهای تحصیلی، آموزش مهارتهای زندگی راهم ییاموزند.
آیا می توان گفت دانش آموزی که صرفاَ در فعالیت های تحصیلی موفق است از نظر روانی، سلامت کاملی را دارا می باشد؟
آیا می توان نقش خانواده را در سلامت روان این فرزندان که خود سرمایه های این مرز و بوم هستند، نادیده گرفت.
سرمایه هایی که در صورت برخورداری از سلامت کامل می توانند منجر به نوآوری و اندیشه کار درجامعه شوند.
باید بتوان نسلی خود آغازگر، خود مشاهده گر، خود قضاوت کننده، خود راهبر مدیر و خود تغییر دهنده تربیت کرد و آنها را قادر ساخت تا ظرفیت های جدیدی در خود بوجود آورند و آگاهانه، مستمرانه و سریع تغییرات ایجاد نموده و پاسخگوی سریع در جامعه در حال یادگیری باشند.
این زمانی مؤثر است که این سرمایه ها در سلامت کامل روانی باشند.
خانواده به عنوان اولین، مؤثرترین، مهمترین کانون رشد و تربیت ومنبع کسب اطلاع در شکل گیری و ایجاد سلامت روانی نقش ارزنده ای را دارد و هیج جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر این که از خانواده های سالمی برخوردار باشد، خانواده ای که بتواند خود را با تغییرات اجتماعی وسیعی که ناشی از گذر سنت به مدرنیزه است تطبیق دهد و در این راستا به تربیت فرزندانی توجه داشته باشد که بتوانند برای خود و جامعه شان مفید واقع شوند.
سازمان جهانی بهداشت (WTO)، سلامت روانی را توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمانی تعریف کرده است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شد.
سلامت روانی همان سلامت فکر کردن و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است نه تنها جسم، بلکه روح نیز احتیاج به مراقبت دارد و این دو جدای از هم نیستند.
ایجاد سلامت روانی، هدف سازگاری فرد با محیط اطراف خود است در صورتی که بتواند خود را با محیط تطبیق دهد، قابلیت های خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفی و رفتاری باشد، در این صورت می توان گفت، از سلامت روانی برخوردار است.
● ویژگیهای فردی که دارای سلامت روانی است
ـ نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.
ـ با دیگران سازگاری دارد.
ـ به خود و دیگران احترام می گذارد.
ـ شاد و مثبت اندیش است.
ـ به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.
ـ در برابر ناکامی ها تسلیم نمی شود و خود را نمی بازد.
ـ در برابر موقعیت ها و شرایط، انعطاف پذیر است.
ـ از توانایی های خود شناخت دارد و به دنبال رشد استعدادهایش است.
ـ دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.
ـ نیازهایش را به گونه پاببای برآورده می کند که با ارزش های جامعه منافات نداشته باشد.
ـ صداقت و درستکاری در رفتار و گفتارش دارد.
ـ امید و شوق به زندگی دارد.
ـ فردی خود کنترل در تمام شرایط زندگی است.
ـ مسئولیت پذیر ومتعهد است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
وجدان فقهى و راههاى انضباط بخشى به آن در استنباط
بخش اول
نقش انصراف در استنباط و ضوابطى در باره آن
استنباط از هماورد عواملى چند در یک فرایند ذهنى و کنکاش اندیشه اى پدید مى آید. دسته بندى این عوامل و سنخ شناسى آنها از پیچیدگى بررسى این پدیده مى کاهد وراه رابراى تلاش هاى منضبط و تعریف پذیر، هموار مى سازد.
سنخ شناسى این عوامل به رمز گشایى فرایند استنباط کمک مى کند تا ادراکى روشن تر وکاربردى تر از واژه استنباط و نقش آن در فقه پدید آید. این عوامل را مى توان به سه سنخ کلى تقسیم کرد:
الف)
عواملى که تکوین آنها در فراسوى دقت و ذهن خود آگاه مستنبط شکل مى گیرند وبى آن که از آنها براى شرکت در فرایند استنباط، دعوتى به عمل آید، همانند اوضاع جوى برشکل گیرى استنباط تاثیرات مهمى بر جاى مى گذارند. نگاره هاى پستوخانه ذهن آدمى چارچوب هایى محکم و استوار هستند که رهیدن از آنها به صورت مطلق هرگز میسر نیست و خواسته یا ناخواسته فرایند استنباط، پا در بند آنها دارد.
اما این که پیش فرض ها و عوامل نامریى و امورى مانند آنها چگونه شکل مى گیرند و تحت چه اوضاعى فربه مى گردند و نیز چسان مى توان از نقش آنها هر چند محدود رهید وچندین پرسش اساسى دیگر، سوالاتى هستند که درحوزه دانش هر مونوتیک جاى مى گیرند. روایاتى نیز در دست است که به فهم شناسى و مراحل آن توجه نشان داده است. طرح این سنخ از عوامل و بررسى تطبیقى روایات یاد شده و اصول دانش هر مونوتیک ضرورتى تام دارد که در جاى دیگر بدان باید پرداخت.
ب)
اندیشه هایى که آشکارا در سرسراى ذهن مستنبط، جولان مى کنند و شخص ازحضورآنها آگاهى مى یابد اگر چه بسیارى از اوقات بى آن که بخواهد این عوامل را در ذهن خود فعال مى بیند. از این اندیشه ها مى توان با نام وجدانیات یا به تعبیر بهتر وجدان فقهى یاد کرد.
وجدان فقهى با معنایى فارغ از جلوه هاى اخلاقى که وجدان اخلاقى نام گرفته است درقاموس فقه شکل مى گیرد. وجدان فقهى مجموعه اى از ارتکازات، ذوق فقهى، انصراف شناسى و را شامل مى شود.
ج)
قواعد رایج و کد گذارى شده که در واقع تحت کنترل آگاهانه و مستقیم مستنبط، شکل مى گیرند. میزان خود آگاهى و دخالت مستنبط در قبال این قواعد بالا است و با تشخیص موضوع هریک، نسبت به فراخوانى و به کارگیرى آنها، اقدام مى ورزد مانندقواعد اصاله الاباحه، اصاله البرائه، استصحاب، عموم و خصوص و...
مجموعه اى که از آن با نام وجدان فقهى یاد مى کنیم، گاه به کانون اختلاف در فقه در آمده است و بسیارى از اختلاف نظرها یاعدم دست یابى متقابل به فهم نکته طرف دیگر را سبب شده است.
آیا وجدانیات فقهى ضابطه پذیرند؟
تلاش براى انضباط بخشى به وجدان فقهى با این ابهام روبه رو است که وجدان، محصول وضع ذهنى انسان ها است. تعداد وجدان ها برابر باتعداد انسان ها است. ازاین جهت نمى توان شاکله و چارچوب هاى مشترکى را پى گرفت که به انسجام و نظم دهى به وجدان، بیانجامد!
پاسخ آن است که اگر چه وجدان در حریم شخصى ذهنى افراد تعریف مى یابد،ولى یافته هاى درون ذهنى انسان در دو گونه اساسى،جاى مى گیرند:
اول:
یافته هاى درون ذهنى غیر فراگیر (شخصى) که به تعداد آدمیان تکثر دارند.
دوم:
وجدانیات فراگیر که گر چه درحوزه شخصى ذهن انسان پروریده اند،اما هرانسان درمراجعه به ذهن خود بى درنگ در مى یابد که دیگر انسان ها نیز به این قضایا، اذعان واعتراف دارند.
امور وجدانى درعرصه فقه از سنخ دوم است که فراگیر مى باشد یعنى هر آشناى به فقه،ناچار به این سنخ از وجدانیات به تناسب آشنایى خود دست مى یابد بدین سان مجموعه وجدانیات فقهى، در واقع داراى چارچوبه هایى قابل تحصیل ونظام مند است چرا که اولا، ریشه درنهاد بشرى دارد و ثانیا، درمصاف مشترک فقیهان با فقه که مجموعه اى منظم و داراى حد و فصل مشخصى است، به وجود آمده است.
تلاش براى دست یابى به قواعد این دسته از اندیشه ها، راهى است ناپیموده،ولى پیمودنى و قابل تحصیل، دراندیشه فقهى است.
آیا ضابطه مند کردن وجدانیات فقهى لازم یا مفید است؟
ممکن است بپنداریم وجدانیات فقهى برفرض که انسجام و انتظام پذیر باشندکارا مدى شان در دست نزدن به آنها وقاعده مند نکردن شان است چه آن که بهره گیرى استنباط از وجدان در گروه همزیستى طبیعى ودمسازى ذاتى آن با وجدان است و نباید رابطه هاى دست ساخته و تصنعى را به جاى این همزیستى و دمسازى طبیعى نهاد! نباید وجدان را اسیر دست کارى ها و دسته بندى هاى متاثر از بحث ها کنیم تا بتواند هنر و نقش خویش را در هاله اى از خاموشى، بروز و ظهوردهد. این نقش در هیاهوى بحث ها گم و ناپیدا مى شود و از حالت پررمز و راز و بى پیرایه وخالص بودن دور مى افتد و راه تنفس برآن، بسته مى گردد.
در پاسخ به این پندار مى توان به چند دلیل تمسک جست:
اول:
بسیارى از قواعد فعلى اصول که امروزه با نام و محدوده اى مشخص در سرفصل هاى اصول جاى گرفته اند، برگرفته از وجدان هستند.درواقع قبل از تلاش علمى براى ردیابى ونام گذارى آنها، از طریق وجدان تاثیر گذار بوده اند مثلا پاره اى از قواعد و ضوابط کنونى عموم و خصوص، روزگارى اگر اعمال مى شد،از گذر وجدان فقهى، انجام مى پذیرفت. آن گونه که یکى از فقیهان در یک مورد اذعان به این قواعد رابا رجوع به وجدان انجام داده است.()
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ارتقای اثر بخشی مطالعات مهندسی ارزش با استفاده از مدیریت ریسک
حسین مهدیخانی، سید مهدی رضوی، داودرضا عرب
1و2و3 شرکت مهندسان مشاور کریت کارا- صندوق پستی1415/14515
mehdikhani@kuritkara.com
چکیده
مهندسی ارزش ابزار موثر تصمیم سازی برای مدیران میباشد. مطالعات ارزش فرصتهای مناسبی برای کاهش هزینه طول عمر، بهبود کیفیت، بهبود ساختپذیری، کاهش زمان ساخت، افزایش طول عمر و گاه ترکیب موارد بالا در اختیار قرارمیدهد. تحت فشار قرارگرفتن مدیران در پذیرش و اعمال تغییرات پیشنهادی از یک سو و مسوولیت ایشان در قبال حوزه تحت اختیار به همراه ریسک و ابهام ذاتی گزینههای پیشنهادی از سوی دیگر اغلب این افراد را در وضعیت دشوار قرار می دهد. از اینرو مدیران زیادی بدلیل ابهام در مورد مقدار ریسک گزینههای ارائه شده در مطالعات ارزش از قبول انجام این مطالعات سرباز زده یا در طول مطالعات مقاومت مینمایند. از اثرات این تصورات میتوان به انتخاب گزینههای کمخطرتر و اغلب کم ارزشتر، رد گزینههای خلاقانه، عدم تناسب ریسک در تصمیمها و پروژهها و در نهایت تاخیر در تصمیمگیری اشاره کرد. در این مقاله به اثر بکارگیری مدیریت ریسک در مطالعات ارزش و شفافسازی ذهن مدیران نسبت به اثرات طرح مبنا و گزینههای پیشنهادی و اقدامات چهارگانه حذف، تسکین، انتقال و پذیرش ریسک یا ترکیبی از اقدامات با اشاره به چند مطالعه موردی بررسی میشود و در نهایت روش پیشنهادی تلفیقی و تحلیل کیفی ریسک به کمک AHP را تلفیق مهندسی ارزش با مدیریت ریسک بعنوان نتیجه این نوشتار، ارائه میگردد.
کلمات کلیدی: مهندسی ارزش، مدیریت ریسک، تحلیل ریسک،AHP،
1- مقدمه
مدیریت ریسک و مهندسی ارزش هر دو پدیدههای نوظهور و جدیدی در ایران هستند. در ایران از طرفی با توجه به بحرانهای مکرر و کمبود روزافزون منابع، مدیریت نوین ناگزیر از استفاده از تمامی ابزارها و تواناییهای خویش در جهت دستیابی به اهداف میباشد. تقریباً تمام مدیران بهدنبال ابزاری هستند تا خطرات و پیامدهای ناشی از تصمیمات را تا حداقل ممکن کاهش دهد. مدیریت ریسک ابزار جدیدی است که در زمان کوتاه توانسته است جایگاه مناسبی برای خود پیدا کند. غیر از ابزارهای کمیسازی ریسک که بهدلیل محاسبات پیچیده مانع فراگیری همگانی آن میشوند، ابزارهای ساده و بررسی کیفی ریسک، ساده و برآمده از تفکر منطقی میباشد.
ترکیب عوامل مختلف طرح در پروژههای عمرانی به صورتی پیشبینی شده است که اغلب ریسکها به عوامل غیرتصمیمگیر منتقل میشود. با ترکیب سه عاملی (کارفرما، مشاور و پیمانکار) که ترکیبی معمول و جا افتاده میباشد، ریسکهای طراحی به مشاور طرح و ریسکهای اجرا به پیمانکار انتقال مییابد. در ترکیبهای چهارعاملی ریسکهای مدیریتی به مدیریت طرح و ریسکهای باقیمانده مدیریت به این دو عامل نیز انتقال مییابد. ظهور مهندسی ارزش و اجباریشدن آن در طرحهای پرهزینه و پیچیده، بهدلیل ماهیت دگراندیش آن و تفکر خارج از چهارچوب عادات و روشهای معمول و پذیرفته شده، موقعیت دشواری برای کارفرما ایجاد میکند.
توجه به این نکته ضروری است که در فرآیند تصمیمگیری برای اجرای پروژهها باتوجه به اینکه در کشور ما دولت، کارفرما و تصمیمگیر اجرای بسیاری از پروژههای عظیم میباشد، در بسیاری از مواقع محافظهکاری و ریسکگریزی غیرمنطقی مدیران دولتی سبب انتخاب گزینههای پرهزینه و کم ارزش گردیده است. دلیل این محافظهکاری و ریسکگریزی معقول ریشه در ریسکی که مدیران از گزینههای مختلف متصورند، باید جستجو نمود. این ریسکهای تصوری بههمراه عدم آگاهی و دانش نسبت به طرحهای پیشنهادی و ریسکهای عناصر مختلف این طرحها سبب انتخاب گزینههای نابهینه و از بین رفتن فرصتها میگردد.
2-تحلیل و مدیریت ریسک
تعاریف مختلفی از ریسک ارائه شده است که میتوان از مهمترین آن به موارد ذیل اشاره نمود]1[:
اتفاق افتادن احتمالات واقعهای نامطلوب
رویدادی که با احتمال شناخته شدهای روی میدهد.
امکان حادثشدن واقعهای نامعین از پیش برنامهریزی نشده که ماهیتی منفی در آن نهفته (صدمهزا و مخرب) بر حسب احتمال وقوع آن واقعه و شدت عوارض و پیامدهای آن واقعه
معیاری برای تعیین احتمال و شدت وقوع یک پدیده مخرب که بصورت کمی توسط رابطه ذیل بیان میگردد:
احتمال وقوع* عواقب وقوع = ریسک
مدیریت ریسک یکی از بخشهای اصلی و جدانشدنی حرفه مهندسی میباشد. این مدیریت، فرآیندی سیستماتیک جهت تعریف، تحلیل و پاسخگویی ریسک سیستمها میباشد]2[. وظیفه مدیریت ریسک افزایش احتمالات و دوره تکرار رخدادهای مطلوب و کاهش احتمال وقوع رخدادهای نامطلوب و یا کاهش شدت اثرات منفی وقایع نامطلوب را دارا میباشد]1[. این فرآیند را میتوان یک فرآیند تصمیمگیری، جهت انتخاب و اجرای با صرفهترین تکنیکها و اقدامات در رویارویی با ریسکهای مختلف سیستم جهت به حداقل رساندن آن ریسک در سیستم دانست. مدیریت ریسک درباره حذف، کاهش، انتقال عواقب منفی حوادث و بهرهجستن از فرصتهای احتمالی سخن میگوید.
دلایلی را که معمولاً برای بکارگیری مدیریت ریسک برمیشمارند عبارتند از:
حداقلرساندن بحرانها
حداقل رساندن مسایل غیر منتظره و مشکلات
افزایش میزان موفقیت و یا کاهش شکستها
انجام هزینهها و برنامه زمانی کار مطابق برآوردها و پیشبینیهای صورتگرفته.
میتوان فرایند مدیریت ریسک را به مراحل زیر طبقه بندی نمود]3[:
برنامهریزی مدیریت ریسک
تعریف ریسک
تحلیل کمّی و یا کیفی ریسک و رتبهبندی ریسکها
ارزیابی ریسک و مقایسه با ریسکهای قابل قبول جامعه
برنامهریزی پاسخ و مقابله با ریسک
کنترل و نظارت ریسک
مدیریت ریسک دربرگیرنده ارزیابی ریسکهای سیستم و قیاس با ریسکهای دیگر سیستم و با ریسکهای قابل قبول اجتماعی است که از این ارزیابی جهت تعیین مکانیزمهای کاهش شدت ریسک و یا مهار ریسک سیستم با در نظر گرفتن مسایل اقتصادی و فنی استفاده می گردد. ریسک قابلقبول اجتماعی پاسخی به نیاز جامعه برای برآورد کمّی ریسک تحمیلی و ابزاری برای برآورد ارزش جانی بدون استفاده از ارزش مادی میباشد]4[.
انتخاب بهترین تکنیکها برای مدیریت ریسک یکی از مراحل پر اهمیت فرآیند تصمیمگیری میباشد. در مرحله نظارت بر بهبود برنامه مدیریت ریسک، مدیریت توانایی بررسی روش بکارگیری و اجرای تکنیکهای انتخاب شده را بدست میدهد(شکل1).
شکل1- نمونهای از ساختار مدیریت ریسک سدها]1[
منشا ریسکها را میتوان در وجود محدودیت و نقص در آگاهی، دانش، تجربه، اطلاعات و وجود عدم قطعیت در آینده دید. عدم قطعیت در هر سیستمی به عنوان یک واقعیت شناخته شده است
محدودیت جدی برای اعمال مناسب عدم قطعیتها در تحلیل ریسک وجود دارد. این محدودیتها تحلیل ریسک را میان روشهای قطعی (عدم قطعیت ناچیز) و روشهای فازی (بدون کنترل برعدم قطعیت) قرار میدهد. در حقیقت تحلیل ریسک بهعنوان تلفیقی از قضاوت مهندسی و علم، امکان ارزیابی همسنگ شرایط نامطلوب را فراهم میسازد و امکان بررسی عمیقتر و همه جانبهتر ایمنی سیستمها را ممکن میسازد و در گستره وسیعی تمامی عواملی که ایمنی سیستم را تهدید نموده و یا آنرا بهبود میبخشد، شامل میگردد. گامهای مختلف تحلیل و بررسی ریسک یک پدیده شامل موارد ذیل میباشد:
شناسایی تمام ریسکهای وقایع نامطلوب اثرگذار در یک سیستم( استفاده از چکلیست، مشابهت با سیستمهای مشابه، طوفان ذهنی و ...)
برآورد احتمال رخداد واقعههای نامطلوب
برآورد عواقب شکست و یا خسارات ناشی از واقعه نامطلوب.
محاسبه ریسک
اولویت بندی ریسکهای مؤثر بر سیستم
برای مقایسه و رتبه بندی ریسکها میتوان از مکانیسم ماتریس رتبه بندی ریسک و یا درخت حوادث بهره جست(شکل2و3)]5[.
شکل2- ماتریس رتبه بندی ریسک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثر بخشی رفتار والدین در ارتقای سلامت روانی فرزندان
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
لازمه ماندگاری و بقاء، حرکت کردن هم جهت و همسو با این تحولات است.
با توجه به شرایط پیچیده زندگی والدین به جهت نداشتن فرصت کافی برای تربیت و آموزش فرزندان خود تربیت و آموزش آنها را به نهادهای آموزشی سپرده اند تا علاوه بر آموزش مهارتهای تحصیلی، آموزش مهارتهای زندگی راهم ییاموزند.
آیا می توان گفت دانش آموزی که صرفاَ در فعالیت های تحصیلی موفق است از نظر روانی، سلامت کاملی را دارا می باشد؟
آیا می توان نقش خانواده را در سلامت روان این فرزندان که خود سرمایه های این مرز و بوم هستند، نادیده گرفت.
سرمایه هایی که در صورت برخورداری از سلامت کامل می توانند منجر به نوآوری و اندیشه کار درجامعه شوند.
باید بتوان نسلی خود آغازگر، خود مشاهده گر، خود قضاوت کننده، خود راهبر مدیر و خود تغییر دهنده تربیت کرد و آنها را قادر ساخت تا ظرفیت های جدیدی در خود بوجود آورند و آگاهانه، مستمرانه و سریع تغییرات ایجاد نموده و پاسخگوی سریع در جامعه در حال یادگیری باشند.
این زمانی مؤثر است که این سرمایه ها در سلامت کامل روانی باشند.
خانواده به عنوان اولین، مؤثرترین، مهمترین کانون رشد و تربیت ومنبع کسب اطلاع در شکل گیری و ایجاد سلامت روانی نقش ارزنده ای را دارد و هیج جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر این که از خانواده های سالمی برخوردار باشد، خانواده ای که بتواند خود را با تغییرات اجتماعی وسیعی که ناشی از گذر سنت به مدرنیزه است تطبیق دهد و در این راستا به تربیت فرزندانی توجه داشته باشد که بتوانند برای خود و جامعه شان مفید واقع شوند.
سازمان جهانی بهداشت (WTO)، سلامت روانی را توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمانی تعریف کرده است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شد.
سلامت روانی همان سلامت فکر کردن و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است نه تنها جسم، بلکه روح نیز احتیاج به مراقبت دارد و این دو جدای از هم نیستند.
ایجاد سلامت روانی، هدف سازگاری فرد با محیط اطراف خود است در صورتی که بتواند خود را با محیط تطبیق دهد، قابلیت های خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفی و رفتاری باشد، در این صورت می توان گفت، از سلامت روانی برخوردار است.
● ویژگیهای فردی که دارای سلامت روانی است
ـ نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.
ـ با دیگران سازگاری دارد.
ـ به خود و دیگران احترام می گذارد.
ـ شاد و مثبت اندیش است.
ـ به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.
ـ در برابر ناکامی ها تسلیم نمی شود و خود را نمی بازد.
ـ در برابر موقعیت ها و شرایط، انعطاف پذیر است.
ـ از توانایی های خود شناخت دارد و به دنبال رشد استعدادهایش است.
ـ دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.
ـ نیازهایش را به گونه پاببای برآورده می کند که با ارزش های جامعه منافات نداشته باشد.
ـ صداقت و درستکاری در رفتار و گفتارش دارد.
ـ امید و شوق به زندگی دارد.
ـ فردی خود کنترل در تمام شرایط زندگی است.
ـ مسئولیت پذیر ومتعهد است.