لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
بررسی ایجاد پرتوهای یونی سردبرای نانوتکنولوژی
عنصر اساسی در توانایی ما برای مشاهده، ساخت، و در بعضی موارد بهکاراندازی دستگاههای بسیار کوچک فراهم بودن پرتوهای ذرهای بسیار متمرکز، مشخصا" از فوتونها، الکترونها و یونها میباشد.
قانون عمومی حاکم بر اثر ذرات برخوردی، بیان میدارد که چنانچه تمایل به تمرکز یک پرتو از ذرات به یک نقطه با اندازه مشخص داشته باشیم، طول موج وابسته به ذرات برخوردی باید کوچکتر از اندازه قطر نقطه مورد نظر باشد. روابط حاکم بر انرژی و بالطبع طول موج این ذرات بیان کننده آن است که اتمها و بالطبع یونها مناسب ترین کاندیداها برای این آزمایشات میباشند (جدول 1).
انرژیهای مختلف E 0 (eV)
طول موج ذره ((m)
106
105
104
103
102
10
1
6-10*24/1
5-10*24/1
4-10*24/1
3-10*24/1
2-10*24/1
6-10*24/1
24/1
فوتونها
7-10*7/8
6-10*70/3
5-10*22/1
5-10*88/3
4-10*23/1
4-10*88/3
3-10*23/1
الکترونها
8-10*87/2
8-10*07/9
7-10*87/2
7-10*07/9
6-10*87/2
6-10*07/9
5-10*87/2
پروتونها
جدول 1: طول موج ذرات ((m) در انرژیهای مختلف Eo(eV)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .docx :
راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییر مسیر از چگونه مقالهای خوب بنویسیم)
این صفحه یکی از شیوهنامههای ویکیپدیا است و جزو رهنمودهای ویکیپدیا شمرده میشود. مفاد و توصیههای این صفحه نمایانگر آن دسته از استانداردهای مقالهنویسی/ویرایش است که بسیاری از ویراستاران با اصول بنیادی آنها موافقند. با وجود اینکه پیروی از مفاد این صفحه توصیه میشود، این مفاد جزو سیاستها نیست. در ویرایش و بهروزرسانی این صفحه جسور باشید، ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن آن تغییرات و نظرخواهی در مورد آنها استفاده کنید.
این مقاله بخشی از سیاست رسمی ویکیپدیا نیست. فقط مجموعهای از پیشنهادها برای بهتر کردن ظاهر مقالهها است.
این مقاله پیرامون شیوهٔ ویرایش صفحات نیست.
این مقاله شیوهنامهٔ نگارشی مقالهها نیست. برای دیدن شیوهنامه به وپ:شیوه رجوع کنید.
این مقاله پیرامون روشهای ابهامزدایی از صفحات و تصاویر نیست.
برای کسب اطلاع از شیوهٔ ارجاع به منابع به منابع رجوع کنید.
پس خیالتان راحت باشد. این مقاله دربردارندهٔ هیچ قانون و ضابطهای نیست. به خاطر بسپارید که: اگر قوانین و ضوابط یا چیزهایی از این قبیل شما را دستپاچه، افسرده و از شرکت از ویکی دلسرد میکند فراموششان کنید و به کار خود ادامه دهید. اما اگر همراه ما شوید به شیوهٔ صورتبندی مقالهها، شیوهٔ نگارش آنها و اینکه چگونه مقالهها را باب طبع مخاطبان بسازیم و نیز سلیس و دقیق کردن مقالهها خواهیم پرداخت. همچنین در پایان راهنماییهایی کلی پیرامون چندین موضوع ارائه خواهیم کرد.
صورت ظاهری
صورت ظاهری یک مقاله اهمیت دارد. مقالههای خوب با مطالبی مقدماتی آغاز میشوند و سپس اطلاعات را در ساختاری روشن ارائه میدهند و در انتهای آنها پیوست هایی چون فهرست منابع و جستارهای وابسته آورده میشود.
ساختمان مقاله
مطالب مقدماتی
مقالات خوب با بخشی مقدماتی آغاز میشوند که در آن موضوع بهاختصار معرفی میشود. قسمت آغازین را در آینده بهتفصیل توضیح خواهیم داد.
اندازه
خود مقالات باید کوتاه باشند. آنچه گفتنی است را بگویید اما افراط نکنید. باید سعی شود که اندازهٔ مقالات (جز فهرستها) کمتر از ۳۲ کیلوبایت باشد. وقتی متن قابل خواندن (یعنی شامل کدهای ویکی نمیشود) از این مقدار (۳۲ کیلوبایت) بیشتر میشود باید به بخشهای ریزتر شکسته شود. این کار به خوانشپذیری و سادهکردن ویرایش کمک خواهد کرد. برای این کار مطالب زیربخش به مقالهٔ جدیدی منتقل میشود عنوان زیربخش مقاله حفظ میشود و عنوان مقالهٔ جدیدی که بر آن اساس نوشته شده است به صورت ایتالیک میآید. مثلا: مقالهٔ اصلی: تاریخ عجیبستان ولی خلاصهٔ مطالب منتقل شده در همان مقالهٔ اصلی میآید.
همچنین هنگام ویرایش مقالههای ۳۲کیلوبایتی ممکن است مشکلاتی فنی پیش بیاید. به علاوه فقط تعداد اندکی از ویراستاران حاضرند یک متن ۵۰ یا ۷۰ کیلوبایتی و فاقد ساختاری درست را از آغاز تا انجام بخوانند تا مثلاً اطمینان حاصل کنند که فلان مطلبی که میخواهند به آن بیفزایند از قبل وجود ندارد. نتیجه این میشود که اطلاعات در جای غلط وارد میشود یا دوبارهکاری میشود یا اصلاً وارد نمیشود.
بندها
بندها باید کوتاه باشند تا کمتر به چشم فشار بیاید، اما نه بیش از اندازه کوتاه. موارد و جملههای شبیه هم را در کنار هم بیاورید تا خوانشپذیری مطلب بهتر شود. معمولاً یک بند بلند را میتوان به دو یا چند بند کوتاهتر با مضامینی شبیه هم شکست، به شرطی که بندهای دوم به بعد با جملهای مقدماتی از لحاظ معنایی به هم ارتباط داده شوند. این عبارت آغازین میتواند خیلی کوتاه باشد مثلا «مثال دیگر ...». از طرف دیگر یک بند تکجملهای توجه خیلی زیادی به خود جلب میکند پس مطلب آوردهشده باید بسیار مهم باشد. مقالهای که تماماً از بندهای تکجملهای تشکیل یافته است معمولاً میتواند به صورت مقالهای با چند بند چندجملهای نوشته شود.
عنوانها
عنوانها به قابلفهمساختن مقالهها و نیز ایجاد فهرست مندرجات کمک میکنند. (رجوع کنید به ویکیپدیا:بخشها). از آنجا که عنوانها شامل سلسله مراتب میشوند و بعضی از افراد ترجیحاتشان به گونهای است که عنوانها با عدد میآیند، هنگام عنوانبندی باید با ==عنوان== آغاز کنید و بعد ===زیرعنوان=== و بعد زیرزیرعنوان الی آخر... بله، ==عنوان== در بعضی از مرورگرها به طرز فجیعی بزرگ است، این مشکل در آینده خیلی راحت با style sheet رفع خواهد شد در حالی که یک مقالهٔ فاقد سلسله مراتب به این راحتی قابل اصلاح نیست.
گرچه بسیاری ترجیح میدهند از bullet point به جای زیرعنوان استفاده کنند، قلم سیاه نباید استعمال شود. رفتارهای خوب مرتبط با HTML اقتضا میکند که عنوانها با عنوان مشخص شوند. اینکه زیرعنوانهای مفصل باید به مقالههای جداگانه منتقل شوند یا در همان صفحه بمانند یک امر سلیقهای است.
تصویرها
اگر مقالهای با آوردن تصاویری گویاتر میشود، تصویر را جایی نزدیک متنی که تصویر به فهم آن کمک میکند قرار دهید. هرگاه شک داشتید خواننده را متوجه تصویر سازید (نگاره سمت چپ). برای کسب اطلاعات بیشتر به ویکیپدیا:خودآموز تصویر رجوع کنید.
پیوستهای استاندارد
بعضی از بخشهای اختیاری در پایان مقاله میآیند.
گفتاوردها (یا نقل قولها)
در این بخش فهرست از گفتاوردهای به یادماندنی پیرامون مطلب آورده میشود.
جُستارهای وابسته
در اینجا لیست سایر مقالههای ویکیپدیا که مرتبط با موضوعند آورده میشود. ترتیب این لیست مهم نیست (Bullet list).
منابع
در این قسمت فهرست منابع آورده میشود برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به شیوهنامهٔ ارجاع به منابع. در هر صورت به خاطر بسپارید که مهمترین چیز آوردن کامل مشخصات منبع است شیوهٔ ارائهٔ آن در درجهٔ بعدی اهمیت است.
پیوند به بیرون
توجه داشته باشید که هیچ پیوندی بدون توضیح یا با توضیح مبهم نگذارید. توضیح پیوندها باید گویا باشد.
اگر سر و کارتان با موضوعات بحثانگیز است خوب است که اشاره کنید که وبگاه متعلق به طرفداران کدام دیدگاه است. در ضمن خوب است که پیوندها را دستهبندی کنید.
هنگامی که به پیوندهای ویکیپدیایی (پیوند داخلی) نیاز داریم، از پیوند خارجی استفاده نکنید. یعنی اگر احتیاج به مقالهای در ویکیپدیا داریم پیوندی داخلی ایجاد کنیم (هرچند که خالی است). پیوندهای بیرونی فقط در قسمت مربوط به پیوند به بیرون بیاورید. مثلاً اگر در حال نوشتن مقالهای پیرامون دکارت هستید و یک مقالهٔ عالی برخط پیرامون راسیونالیسم (عقلگرایی) میشناسید کلمهٔ راسیونالیسم را به آن مقاله پیوند ندهید بلکه فقط به آن پیوندی داخلی به صورت [[راسیونالیسم]] بدهید. این پیوند به آن مقاله را در بخش پیوندهای بیرونی بیاورید. حتی هنگام ارجاع بهتر است که نخست به پاورقی ارجاع دهید و بعد پیوند بیرونی را ذکر کنید نه در داخل متن مقاله.
صورت ظاهری مقالهای بلند
مدخلهای ویکیپدیا به تدریج که افراد اطلاعات جدیدی به آنها اضافه میکنند بلند میشوند. این امر نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد. مدخلهای بینهایت بلند مشکلزا هستند. بنابراین بهتناوب باید مطالب را از مدخلها خارج کنیم. مسلماً اطلاعات نباید از ویکیپدیا حذف شود چرا که این امر با هدف ویکیپدیا در تضاد است بلکه باید مدخلهای جدیدی ایجاد شده و مطالب به آنها منتقل شوند.
مقالههای دارای زیرموضوع
مدخلهای ویکیپدیا با گذشت زمان به نحوی رشد میکنند که نیاز به ایجاد مقالههای جدید به طور طبیعی احساس میشود. متن هر مقاله شامل دنبالهای از زیرموضوعات متفاوت اما مرتبط است. وقتی متن یکی از این موضوعات به اندازهای بلند شد که میتوانست تشکیل مقالهای جداگانه دهد. مطالب به مقالهٔ جدیدی منتقل میشود و در مقالهٔ اصلی پیوندی به مقالهٔ جدید گذاشته میشود. (البته خلاصهای از مقالهٔ جدید در همان مقالهٔ قدیم میآید.) نشانهها:
مقالههای بلندتر به بخشهایی چند شکسته میشوند (هر کدام از این بخشها چندین بند است.)
در حالت آرمانی بسیاری از این بخشها هریک درواقع خلاصهای از مقالهٔ جداگانه و مفصلتری که فقط به موضوع آن بخش میپردازد، هستند. (در ابتدای بخش پیوند به مقالهٔ مفصلتر به صورت:مقالهٔ اصلی: فلان میآید.
مقالههای پیرامون زیرموضوعها هرکدام یک قسمت آغازین (پیشدرآمد) دارند.*[۱]
یک قانون عمومی میگوید مقالهها نباید منجر به پیغام (هشدار اندازهٔ این مقاله...) شوند. البته این قانون استثنائاتی هم دارد. چون ممکن است اندازهٔ بخش خوانشپذیر (شامل ویکیکد نمیشود) کمتر از ۳۲ کیلوبایت باشد در این صورت این هشدار نادیده گرفته میشود.
توازن بخشهای مختلف صفحه
هنگامی که به مقالهای بلند با چندین و چند بخش میپردازید سعی کنید که میان بخشهای مختلف مقاله توازن برقرار کنید. اینطور نباشد که به یک بخش بیش از حد وزن و بها بدهید و سایر بخشها را مغفول بگذارید. در مقالههای کوتاهتر اگر یکی از زیرموضوعات خیلی درازتر از بقیه است شاید نشانهٔ آن باشد که باید مقالهٔ جداگانهای به آن اختصاص داده شود و تنها خلاصهای از آن در صفحهٔ اصلی بیاید.
چه سبک نگارشیای به کارگیریم؟
معمولاً یکی از دو سبک نگارشی زیر (که البته شباهت بسیاری به هم دارند) در ویکیپدیا مرسوم است.
سبک اخباری
بعضی از ویکینویسان از طرفداران سبک اخباریاند. این سبک، سبک نثر خبرهای کوتاه صفحهٔ آغازین روزنامهها و گزارشهای خبری رادیو و تلویزیون است. نه تنها شامل انتخاب واژگان و ساختار جملات میشود بلکه شیوهٔ خاصی هم برای ارائهٔ اطلاعات و لحن و غیره دنبال میکند.
لزومی ندارد که مقالههای دانشنامه از این سبک خاص نوشتاری تبعیت کنند اما آشنایی با این سبک در تدوین صورت ظاهری و ساختار مقالهها میتواند بسیار مفید باشد.
سبک چکیدهگویی
این سبک بسیار شبیه سبک اخباری است با این تفاوت که سر و کارش با مباحث (زیر موضوعها) است نه با جملات. جان کلام این است که اطلاعات باید به گونهای در مقالهها بیاید که افراد با سطح تقاضاهای مختلف همگی به راحتی مستفید شوند. یعنی بسته به خواننده است که تا چه عمقی میخواهد بداند. آوردن خلاصههای بلندتر و بلندتر به دنبال هم باعث میشود مقدار زیادی اطلاعات ناگهان بر سر خواننده فرونریزد.
توجیه
ویکیپدیا بر خلاف بعضی دانشنامههای دیگر چون بریتانیکا به دو بخش خرد و کلان تقسیم نشده است. ما باید هر دو گروه خوانندگان را در همین دانشنامه مستفید کنیم. اساس سبک چکیدهگویی بر آن است که تمام اطلاعات پیرامون یک مبحث نباید در یک تکمقاله گرد آید. چرا که خوانندگان مختلف نیازهای مختلفی دارند:
بعضی خوانندگان تنها نیاز به یک خلاصهٔ کوتاه دارند. (قسمت آغازین)
عدهٔ بیشتری احتیاج به حجم متوسطی اطلاعات دارند. (مجموعهای از بخشهای چندبنده)
برخی نیز اطلاعاتی جامع و مفصل میخواهند. (پیوند به مقالهای کامل و جداگانه).
ما باید تمام این گروهها را بهرهمند کنیم.
نکتهٔ دیگر آن که از نوشتن جملات به صورت اول شخص و دوم شخص باید خودداری شود. جملههایی که از زبان «من» یا «ما» نوشته میشوند، دیدگاه بیطرفانهای را نمایش نمیدهند. جملههایی که با لحن دوم شخص («تو» یا «شما») نوشته شوند هم نامناسب دانسته میشوند.
خواننده را در نظر بگیرید
خوانندگان ویکیپدیا پیشزمینهها، تحصیلات و جهانبینیهای گوناگونی دارند. سعی کنید مقالهتان را تا آنجا که میتوانید همهفهم کنید. خواننده احتمالاً به قصد یادگیری مقاله را میخواند. بنابراین کاملاً ممکن است که هیچ چیز پیرامون موضوع نداند. مقاله باید برای چنین خوانندهای هم مفید باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
اوره برای مصارف صنعتی
اندازه گیری خاکستر
روش وزنی
- 1هدف
هدف از این استاندارد شرح روشی وزنی جهت اندازه گیری خاکستر اوره برای مصارف صنعتی میباشد.
- 2اصل
تکلیس (گداختن) محصول در 25± 800درجه سانتیگراد تا رسیدن بوزن ثابت
- 3وسائل
وسائل معمولی آزمایشگاهی و
-1-3جام پلاتینی یا سیلیسی، ته صاف بقطر تقریبی 50میلیمتر و ارتفاعی در حدود 25میلیمتر
-2-3کوره برقی قابل تنظیم در ± 25 800درجه سانتیگراد
-4روش عمل
-1-4تهیه نمونه آزمایش
100گرم از نمونه مورد آزمایش را با تقریب به 0/1گرم وزن کنید.
-2-4اندازه گیری
جام 1 (1-3) را در حرارت ± 25 800درجه سانتیگراد گداخته و سپس در دسیکاتور سرد و با تقریب به 0/1میلی گرم وزن کنید. سپس آنرا زیر یک هوت هواکش دار روی شعله کوچکی قرار دهید و نمونه آزمایش (1-4) را در قسمتهائی اندک داخل آن بریزید و دقت کنید که این افزایش طوری انجام گیرد که آن قسمت از محصول بتدریج نسبتأ ذوب و تجزیه گردد.
سپس جام محتوی محصول نسبتأ تجزیه شده را در کوره برقی (2-3) که حرارت آن تقریبأ 300درجه است قرار دهید. سپس بتدریج بر حرارت تا ± 25 800درجه بیافزاید بطوریکه از پرتاب ذرات داخل جام
به خارج جلوگیری شود (تقریبأ یک ساعت ) حرارت را ادامه دهید تا باقیمانده تجزیه کاملا تکلیس شود (در حدود سی دقیقه) جام را از کوره خارج کنید و آنرا در دسیکاتوری بگذارید. پس از سرد شدن، آنرا وزن کنید. سپس مجددا تکلیس را در کوره برقی تکرار کنید تا بوزن ثابت برسید.
-5بیان نتایج
مقدار خاکستر، برحسب درصد وزنی از فرمول زیر بدست میاید
که در آن
m1 وزن جام خالی برحسب گرم
m2 جام محتوی خاکستر برحسب گرم
m0 وزن نمونه آزمایش برحسب گرم
6- گزارش آزمایش
در گزارش آزمایش نکات زیر باید قید گردد
الف - ماخذ روشی که بکار رفته است
ب - نتایج و شکل بیانی که مورد استفاده قرار گرفته است
ج - وقایع غیرعادی که درطول آزمایش پیش آمده است
د - کلیه اعمالی که در این استاندارد پیش بینی نشده و یا به اختیار صورت پذیرفته است
-1برای مقادیر خاکستر کمتر یا برابر 0/001درصد (m/m) و یا اگر باقیمانده بایستی برای اندازه گیری آهن بکار رود، از یک جام پلاتین استفاده کنید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
بسط فرایند ریسک برای اداره فرصتها
مولف/مترجم: مترجمان: علی ابدالی و علیمراد ناصری
موضوع: مدیریت ریسک
سال انتشار(میلادی): 2003
وضعیت: تمام متن
منبع: ماهنامه تدبیر-سال چهاردهم-شماره136
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریتwww.system.parsiblog.com
چکیده:
دیدگاه رایج و سنتی درمورد ریسک، یک دیدگاه منفی است که تداعی کننده خسارت، تلفات، قمار، زیان و پیامدهای مضر است. ولی بعضی از دستورالعملها و استانداردهای امروزی امکان ریسک فراسوی (UPSIDE) یا فرصت را مطرح می کنند. منظور عدم اطمینانهایی است که می توانند تاثیر سودمندی درجهت نائل شدن به اهداف سازمان داشته باشند. علی رغم این تئوری، بیشترین کاربردهای فرایند ریسک هنوز بر مدیریت تهدیدات متمرکز است و روشهای مدیریت فرصتهـا هنوز به صورت ناجور و واکنش دار (REACTIVE AND PATCHY) باقی مانده است. به نظر می رسد ابزارها و تکنیکهای قابل دسترس برای کاربران ریسک تنها برجنبه منفی ریسک تاکید دارند. این مقاله حوزه فرایند ریسک را تا جایی بسط می دهد که مدیریت فرصتها را نیز دربر بگیرد.
1 - مقدمه
تنها تعداد کمی از مدیران این مطلب را انکار می کنند که «در تمام پروژه ها عدم اطمینان وجود دارد». عدم اطمینانی که منشاهای مختلفی دارد که می توان به مسائل تکنیکی، مدیریتی، بازرگانی و مسائل داخلی و خارجی مرتبط با طرح اشاره کرد. همچنین این مسئله کاملاً به رسمیت شناخته شده و پذیرفته شده است که مدیریت موفق عدم اطمینانها درنهایت با موفقیت پروژه ارتباط دارد، همانند یک مدیریت پویا که دائماً در تلاش برای هدایت پروژه درجهت دستیابی به اهداف مطلوب سازمان است. این مسئله بیانگر این واقعیت است که سیمای مدیریت ریسک به سوی محبوبیت عــــامه سوق یافته و به نظر می رسد یک روش نظام مندی را برای اداره کردن نامطمئن ها ارائه دهد. همچنین روشن است که اگــر زمانی عدم اطمینان تشدید یابد می تواند یک گستره ای از پیامدها را در دستیابی به اهداف پروژه موجب شود، از یک فاجعه اساسی گرفته تا یک نتیجه خوشایند غیرمنتظره. علی رغم این، فرایند سنتی مدیریت ریسک که توسط اکثر مدیران تجربه شده است صریحاً بر اثرات منفی تردیدها (نامطمئنی ها) متمرکز است. درنتیجه این نگرش، تلاش قابل توجهی روی تشخیص و اداره تهدیدها صرف شد، درحالی که فرصتها به فراموشی سپرده شدند.
این مقاله استدلال می کند که یک روش ترکیبــی برای مدیریت تهدیدات و فرصتها، می تواند در آن واحد به حداقل رسیدن نتایج منفی ناخوشایند و همین طور به حداکثر رساندن شانس استفاده از نتایج مثبت خوشایند را تضمین کنند.
2 - یک تعریف یا دو تعریف؟
این پیشنهـــــاد که «یک فرایند مشترک می تواند برای اداره فرصتها و تهدیدها به کار برود» از جنبه های مثبت تعریفات اخیر از ریسک است. این موضوع به نوبه خود بحثهای داغی را میان جامعه کاربران ریسک با گروههای موافق و مخالف با آن به جریان انداخته است. بحث این است که واژه ریسک باید مشتمل برفرصتها و تهدیدها باشد یا اینکه ریسک صرفاً یک واژه منفی است و با فرصت از لحاظ کیفی تفاوت دارد. دو گزینه وجود دارد:
1 - «ریسک» یک واژه پوششی است، با دو متغیر:
- فرصت یک ریسک با نتایج مثبت است.
- تهدید یک ریسک با نتایج منفی است.
2 - «عدم اطمینان» یک واژه اساسی است با دو متغیر:
- ریسک منحصراً مربوط به تهدید می شود یعنی عدم اطمینان با اثرات منفی.
- فرصت عدم اطمینان است با اثرات مثبت.
شکی نیست که منظور مردم از استعمال لغت ریسک فقط بـــه جنبه منفی آن مربوط می گردد. اگر از یک فرد در خیابان سوال کنید آیا او دوست دارد یک واقعه همراه با ریسک داشته باشد، در اغلب موارد یک جواب منفی می شنوید: «ریسک برای شما بد است». این مسئله بازتاب تعاریف سنتی از لغت ریسک هم در لغت نامه های استاندارد و هم در بعضی از لغت نامه های تخصصی است. به هرحال بعضی از صاحبنظران و سازمانها تدریجاً تعریف خود را از ریسک متحول می کنند طوری که تعریف جدید هم «ریسک فراسوی و هم ریسک فروسوی(DOWNSIDE RISK) » را شامل می گردد. در بسیاری از تعاریف ارائه شده توسط صاحبنظران ماهیت اثر ناشناخته است و هرکدام به طور ضمنی تاثیرات مثبت و منفی را در تعریف خود می گنجانند، مابقی در نامیدن فرصتها و تهدیدها در تعاریف خود صریح هستند. آخرین استانداردهای تعریف ریسک که فرصتها و تهدیدها را شامل شود در آخرین سری از نشریه (THE PROJECT MANAGEMENT BODY OF KNOW LEDGE)PMBOK توسط «انستیتو مدیریت پروژه» در دسامبر 2000 منتشر شد که قید می کند: «ریسک یک رویداد نامعلومی است که اگر رخ دهد یا تاثیر مثبت یا منفی بر اهداف پروژه دارد... ریسک هم تهدیدات اهداف و هم فرصتهای بهبود اهداف را دربرمی گیرد.
به نظر نگارنده یک تعریف از ریسک که هر دوی فرصتهای و تهدیدها را دربرگیرد، یک بیان روشن برای منظور موردنظر است. پذیرفتن اینکه این دو به یک اندازه مهم هستند در موفقیت پروژه تاثیر می گذارد و هر دو نیاز به اداره کردن پویا دارند. این استدلالی است براینکه فرصتها و تهدیدها در کیفیت، ذاتاً متفاوت نیستند زیرا هر دو شامل عدم قطعیت می گردند که پتانسیل بالایی برای تاثیر بر اهداف پروژه دارد. درنتیجه هر دو می توانند با فرایندهای مشابهی اداره شوند، اگرچه به خاطر رفتار موثر با فرصتها ممکن است یکسری اصلاحات برای استانداردساختن روش مدیریت ریسک لازم باشد.
3 - یک فرایند یا دو فرایند؟
در ادامه بحث درمورد تعریفهای ریسک، گفتمان هم راستا با آن درباره فرایندهاست. کسانی که ریسک را کاملاً منفی معنی می کنند و فرصت را یک چیــزی ذاتاً متفاوت با ریسک می بینند، خواهان جداکردن مدیریت ریسک و مدیریت فرصت هستند. کسانی که ریسک را یک واژه مشترک شامل هم فرصتها و هم تهدیدها می بینند، پذیرفته اند که اداره هر دوی آنها با یک روش ترکیبی - ازطریق یک فرایند عمومی - امکانپذیر است. به عنوان مثال، نشریه انستیتو مدیریت پروژه، مدیریت ریسک را «فرایند سیستماتیک شناسایی کردن، تجزیه و تحلیل کردن و عکس العمل نشان دادن به ریسک پروژه» تعریف می کنند. آن یعنی به حداکثررسانیدن احتمال وقوع رخدادهای مثبت و پیامدهای حاصله و به حداقل رساندن احتمال وقوع رخدادهای منفی و پیامدهای ناشی از آن در راستای اهداف پروژه است.
علی رغم این دامنه روشن، فرایند مدیریت ریسک که در نشریه یادشده، شرح داده شده، هنوز متمایل به مدیریت تهدیدات است، که این مسئله بازتاب تجربیات آن دسته از کاربران ریسک است که به جای جستجو برای مزیتهای پنهان یا فراسوی ریسک (فرصتها)، مشکلات و خطرات بالقوه ریسک را موردتوجه قرار دادند. دیگر فرایندهای مدیریت ریسک که مدعی اند هم تهدیدها و هم فرصتها را در فرایندهای خود لحاظ می کنند، بیشتر شبیه به نوعی دوگانگی برای مدیریت فرصت به نظر می رسند، که این ضعف، در سازگار نشدن تعریف جامع آنها با یک فرایند - که صریحاً هر دو نوع ریسک را شامل شود - آشکار می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
برنامه ریزی برای ایجاد نیروگاه های جدید :
مقدمه
ساخت یک نیروگاه معمولاً 5 تا 6 سال از زمان تصمیم گیری برای ساخت تا زمان بهره برداری از اولین واحد آن بطول می انجامد. بنابراین برنامه ریزی سالانه CEGB شامل اقدام در مورد نیروگاه های جدیدی است که قرار است در مدت هفت الی نه سال آینده (که به این مدت اصطلاحاً سالهای پیاده سازی گفته می شود) به مرحله بهره برداری برسند قبل از هر تصمیم جدی در مورد سفارش یک نیروگاه جدید CEGB بایستی موافقت و زیر کشور را تحت بخش دوم از قانون روشنایی الکتریکی مصوب 1909 همراه با هر نوع رضایت و امتیاز مربوط به آن را کسب کرده و همچنین باید بطور جداگانه مجوز مالی را از طرف دولت دریافت نموده باشد. CEGB بایستی نیاز به ایجاد نیروگاهها را در پرتو وظایف قانونی خود بدقت بررسی کند . اوست که باید بررسی نماید که آیا نیاز به ظرفیت جدید به منظور تامین اطمینان از بابت دسترسی به برق کافی ، یا درآمد بیشتر و یا ایجاد اطمینان در مورد تنوع در ذخیره سازی انواع سوخت وجود دارد یا نه علاوه بر آن ممکن است که ساخت یک نیروگاه جدید با ظرفیت مورد نظر به منظور زمینه سازی جهت منافع آتی توجیه پذیر باشد.
ملاحظات ظرفیتی
ظرفیت مورد نیاز بر اساس حداکثر تقاضای سالیانه برآورد می گردد. لذا اولین قدم در تخمین ظرفیت پیش بینی حداکثر تقاضا برای هر زمستان در طول سالهای برنامه ریزی است.
در این پیش بینی فرض بر آنست که بار حداکثر عمدتاً در اثنای روزهای کاری هفته در ماههای دسامبر تا فوریه هنگامی که هوا از سردی با شدت متوسط برخوردارست ، روی می دهد و لذا به آن میانگین تقاضای حداکثر زمستانی (ASC) گفته می شود . شرایط ASC بوسیله تحلیل آماری اطلاعات هواشناسی و تغییرات تقاضا که بر اثر تغییرات آب و هوا بوجود می آید تعیین می شود .
رعایت امور اقتصادی
پیش بینی ظرفیت جدید که تقاضای مورد نیاز را تامین نماید تنها دلیل و توجیه برای ساخت یک واحد تولیدی جدید نیست. ساخت و ساز جدید بایستی از لحاظ اقتصادی غیر قابل توجیه باشد و همچنین اجازة از کار اندازی بعضی از واحدهای قدیمی موجود را نیز بدهد.
در اصل یک واحد تا زمانی که از نظر اقتصادی از یک واحد جدید با صرفه تر باشد در حال سرویس نگه داشته می شود. از انواع هزینه ها می توان هزینه قابل اجتناب خالص (NAC) و هزینه موثر خالص (NEC) را نام برد.
شکل 1 ـ 1 دیاگرام مربوط به ترکیبی از واحدهای ممکن در آینده که در سال 1985 توسط CEGB مد نظر قرار گرفته است را نشان می دهد .
مطالعات برنامه ریزی سیستم :
عمل برنامه ریزی اولیه با بررسی شدت بار سیستم و تشخیص میزان تولید آینده و نیازهای انتقال برق شروع می شود. در مراحل مقدماتی نوع و اندازه نیروگاه انتخاب می شود برای هر نیروگاه می توان ارزیابی فنی اولیه ، هزینه های کلی و برنامه ساخت را تهیه کرد.
هنگامی که این مطالعات کامل شد لیست نیروگاههای گوناگون تهیه شده و در برنامه توسعه اولویت بندی می گردد.
اخذ مجوز جهت تأسیس یک نیروگاه جدید :
مطالعات مربوط به مکان و طراحی نیروگاه تا آنجا که رضایت دولت را برای توسعه یک مکان جلب کند ادامه می یابد . سپس بر اساس روند قانونی کار ، طبق مقررات بخش 2 قانون روشنایی الکتریکی مصوب سال 1909 درخواست ساخت نیروگاه به وزیر ایالت داده می شود . علاوه بر رضایت نامه بخش 2 ، CEGB درخواست مجوز برنامه ریزی برای ساخت را بر اساس مقررات قانون برنامه ریزی شهر و منطقه مصوب 1971 داشته باشد. بخشی از این قانون به وزیر ایالت این اجازه را می دهد که مجوز برنامه ریزی را همزمان با رضایت نامه بخش 2 صادر نماید. در عین حال وزیر ایالت ممکن است شرایط اصلی را که بدنبال رضایت نامه بخش 2 و همچنین مجوز مالی CEGB طراحی و ساخت پروژه را شروع می کند. شکل 3 ـ 1 یک نمونه از برنامه زمان بندی برای طراحی و ساخت مقدماتی نیروگاه را نشان می دهد.
قسمت عمده ای از برنامه مطالعاتی را مشاوره با مقامات مسئول وزارتی و ایالتی و همچنین مقامات قانونی دیگر مانند مسئولین آب تشکیل می دهد.
سند جزئیات توسعه نیروگاه همچنین شامل یک بخش فنی است که در رابطه با اتصالات سیستم انتقال و پارامترهای نیروگاه اصلی است ، بویژه ترانسفورماتور ژنراتور که باید بطور مناسب با سیستم انتقال متناسب باشد. جزئیات مربوطه شامل موضوعاتی از قبیل ضریب قدرت امپدانس سن کرون ، تنظیم فرکانس و عکس العمل دینامیکی واحد در مقابل تغییرات میزان تقاضای برق و همچنین راهنمای های لازم در مورد سیستم کمکی است که موجب می گردد که این شبکه دارای اطمینان کافی باشد.
تحقیق در انتخاب محل نیروگاه :
نیازهای اصلی محل نیروگاه
یک نیروگاه به طور ساده کارخانه ایست که انرژی ذخیره شده در سوخت را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند. بنابراین نیازهای اصلی یک نیروگاه مشابه کارخانجات دیگر است .
وجود منبع ماده خام اولیه (سوخت) با قیمت رقابتی.
دسترسی به بازار برای فروش محصولات (انتقال).
نیروی کارگر با میزان و کیفیت لازم.
در دست داشتن وسایل برای رفع نشتی ها و محصولات جانبی .
زمین لازم برای ساخت و عملیات .
مادة خام اولیه که از آن در یک نیروگاه حرارتی الکتریسیته بدست می آید می توان ذغال سنگ، نفت ، اورانیوم و یا گاز طبیعی باشد. الکتریسیته بعنوان محصول اصلی از طریق سیستم انتقال و توزیع به مراکز مصرف فرستاده می شود. محصولات جانبی مانند خاکستر و یا پس مانده های سوخت اورانیوم و همچنین روش مقرون به صرفه ای برای رفع این فضولات اغلب از مسائل عمده هستند. نشتی های نیروگاه مقادیر بسیار زیاد حرارت می باشد که دفع آنها معمولاً نیازمند منابع بسیار زیاد آب است که بخاطر قیمت بایستی در نزدیکی محل نیروگاه در دسترس باشد. محصولات احتراق نیز که همراه گازهای سوخته شده با حجمهای زیاد خارج می شوند نیز باید به گونه ای به محیط داده شوند که با مقررات هوای پاک مغایرت نداشته و یا آلودگی جوی ایجاد نکند.
به نیازهای تکنیکی عمده برای جایگاه نیروگاههای هسته ای و ذغال سنگی همراه با اندازه نیروگاهی که هم اکنون مورد نظر هستند در جدول 1-1 آمده است.
طرح ریزی مقدماتی نیروگاه :
به منظور ارزیابی متناسب یک محل بخصوص برای نیروگاهی که مدنظر قرار می گیرد لازمست که طراحی مقدماتی نیروگاه انجام شود. این موضوع مشخص خواهد کرد که جای واحد اصلی و یا مجموعه واحدها در محوطه ساختمانهای نیروگاه کجا باشد. نتیجه این عمل تعیین شکل و اندازه ساختمانها و سپس دسته بندی تک تک آنها و همچنین موارد خارجی دیگر که به طراحی اقتصادی نیروگاه با کمترین مخارج و علاوه بر آن راحتی ساخت و عملکرد موثر نیروگاه و تعمیر و نگهداری آن مربوط می