لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
انقلاب ما انفجار نور بود.
امام خمینی (قدس سره)
در دوران معاصر، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حادثه مهم و حیرت انگیزی برای جهانیان بود. این حادثه ی بزرگ قرن، از یکسو معادلات سیاسی استکبار را در ادامه ی سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان بر هم زد و از سوی دیگر، یکی از استوارترین رژیم های وابسته را که از حمایت قدرت های بزرگ برخوردار بود، ریشه کن ساخت، و در کشوری چون ایران، با اهمیتی که از نظر استراتژیکی و اقتصادی برای قدرت های بزرگ جهان دارد، تحولی سیاسی – مردمی و عظیم به وجود آورد و این جریان سیاسی، یک بار دیگر اسلام را به عنوان یک قدرت تعیین کننده در جهان مطرح نمود و چشم انداز وحدت جهان اسلام، حرکت عظیم بازیابی خویشتن خویش، گریز از سلطه، ایستادگی در برابر استعمار کهنه و نو، ایجاد قطب سیاسی جدید در جهان و فروریزی رژیم های وابسته و تحمیلی را در سرزمین های پر نعمت اسلامی، در برابر دیدگان مشتاق، بیش از یک میلیارد مسلمان گشود و موجی از وحشت و اضطراب در دل های جهان خواران پدید آورد.
معنای انقلابانقلاب در لغت، برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، رجعت، تغییر، تحول و ... است و در اصطلاح رایج جهان، شورش عدّه ای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات، ساختار سیاسی و اجتماعی و جایگزینی سازمانی نوین و مطلوب در چهارچوب اهداف و آرمان های خاص می باشد.
در قرآن واژه ی انقلاب به کار نرفته ولی ده مورد مشتقات آن آمده است. در تمام این آیات، تناسب موضوع و منظور آیات، مفهوم لغوی آن، یعنی تغییر و دگرگونی و برگشتن مورد توجه بوده است، که گاهی انقلاب به سوی تعالی و کمال است (اعراف 119) و گاهی بازگشت به عقب و انحطاط (آل عمران 144) و گاهی نه این و نه آن.
مشروطیت در ایران (1324 ق) که دستاورد تلاش مجموعه ای از اقشار مختلف جامعه و غرب گرایان و روشنفکران برای اصلاح بنیادین در نظام دینی و اجتماعی ایران بود، سرانجام توانست با وضع قانون اساسی و متمم آن، تأسیس مجلس شورا و برخی نهادهای سیاسی و اجتماعی دیگر، گام هایی برای تحقق آرمان های خود بردارد. اما به دلایل فراوان، اهداف نظام مشروطه و مردم، برآورده نشد. استقرار دیکتاتوری رضاشاه (1299 تا 1320 ش) انحطاط عمیقی در ابعاد مختلف پدید آورد. او با نهادهای ملی و مذهبی در افتاد و شعائر دینی مورد دشمنی قرار گرفت. وی آداب مذهبی را خلاف تجدد می دانست حوزه های علمی دینی را تعطیل کرد، لباس روحانیت را خلاف رویه مملکت اعلام نمود و سرانجام در بازگشت از سفر به ترکیه اقدام به کشف حجاب کرد. مشروطیت نیز به طور کلی به فراموشی سپرده شد. در جریان جنگ جهانی دوم، در سال 1320 شمسی، دیکتاتوری بیست ساله فرو پاشید و آزادی های سیاسی و اجتماعی قابل توجهی پدید آمد.
در فضای پس از شهریور 20، به طور کلی سه جریان عمده ی فکری – سیاسی پدید آمدند که عبارت بودند از:مارکسیستی، ملی، اسلامی،حزب توده ی ایران مظهر جریان مارکسیستی بود که در برابر این جریان قدرتمند، انجمن های ملی و اسلامی تشکیل گردید. این دوران با کودتای 28 مرداد 1332، پایان گرفت. از سال 1332 تا 1342، اندیشه و سمت گیری افکار دینی به سوی یک تحول انقلابی و عمومی در جامعه و در میان روشنفکران و جوانان اوج بیشتری گرفت.
انقلاب سفیددر سال 1960، جان.اف. کندی، رییس جمهور امریکا به منظور جلوگیری از تعمیق اندیشه های انقلاب و مبارزات ضدِاستعماری و در نهایت حفظ منافع امریکا، برنامه های اصلاحی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی چندی را به حکومت های وابسته توصیه کرد. محمدرضا شاه در سال 1339، در جهت اجرای سیاست «کندی» ، لایحه ی اصلاحات ارضی را به مجلس برد، اما لایحه متوقف شد و کاری از پیش نرفت.
به توصیه امریکا، دکتر علی امینی در اردیبهشت 1340، به نخست وزیری منصوب شد. وی دست به انجام اصلاحاتی، از جمله اصلاحات ارضی زد، حکومت ایران و مطبوعات خارجی و به خصوص امریکایی، نام این اقدامات را انقلاب نهادند که رفته رفته نام «انقلاب سفید» بر آن اطلاق شد. به خاطر رقابتی که بین شاه و امینی به وجود آمد، شاه امینی را عزل کرد و در تاریخ 27 تیر 1341، اسد الله علم به نخست وزیری منصوب شد. در تاریخ 16 مهر 1341، مطبوعات نوشتند که در دولت لایحه ای با سه نکته تازه به تصویب رسید(1)
1- به زنان حق رأی داده شد.
2- قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته شد.
3- به جای سوگند به قرآن «کتاب آسمانی» آورده شد.
پس از انتشار این خبر، نخستین موج مخالفت از سوی روحانیت و مراجع دینی پدید آمد و در میان بازاریان و دیگر اقشار جامعه، گسترش یافت و رژیم ناچار به عقب نشینی شد واسد الله عَلَم طی تلگرافی به علمای قم نوشت:
1- نظریه دولت در مسأله « اسلامیت» همان نظریه علمای اسلام است.
2- سوگند با قرآن مجید است.
3- در مسأله مسکوت بودن عدم شرکت بانوان در انجمن های ایالتی و ولایتی ...
دولت نظرات آقایان را به مجلس تسلیم و منتظر تصمیم مجلسین خواهد بود.
امام خمینی (قدس سره) که در آن دوران یکی از مراجع بزرگ تقلید بودند آن را کافی ندانسته و خواستار ادامه ی مبارزه تا لغو رسمی تصویب نامه شدند. سرانجام، پس از پنجاه روز مبارزه، در 7 آذر 1341، در مطبوعات نوشته شد:
«در هیأت دولت تصویب شد که تصویب نامه مورخه 14/7/1341، قابل اجرا نخواهد بود.»
پس از پایان این ماجرا، تبلیغات دامنه داری علیه روحانیت، که هماورد غیر منتظره ای برای رژیم تلقی می شد، آشکارا و پنهان آغاز شد. در 19 دی 1341، شاه اصول پیشنهادی خود را که بعدها «لوایح شش گانه» نام گرفت و تا سال 1356، تا 19 اصل گسترش یافت، اعلام کرد و از مردم خواست که با شرکت در همه پرسی، به آن ها رأی دهند.
این لوایح عبارت بودند از:
1- الغای رژیم ارباب و رعیتی.
2- تصویب لایحه قانونی ملی کردن جنگل ها در سراسر کشور.
3- تصویب لایحه فروش کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی.
4- تصویب لایحه ی قانون سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی.
5- لایحه ی اصلاحی قانون انتخابات.
6- لایحه ی ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری.
مراجع تقلید قم و تهران طی اعلامیه ای رفراندم را خلاف شرع و قانون اعلام و شرکت در آن را تحریم کردند.
دانشگاه ها، بازاریان و اصناف با اجتماعات، تظاهرات، اعتصابات و بیانیه ها در تهران، قم و برخی شهرهای بزرگ به حمایت از روحانیون برخاستند.
در روز ششم بهمن 1341، همه پرسی انجام گرفت و اعلام شد که پنج میلیون و ششصد هزار رأی موافق و چهارصد هزار و صد و پنجاه رأی مخالف به صندوق ریخته شده است. کندی و دیگر رهبران جهان به شاه تبریک گفتند، در حالی که موج مخالفت روحانیت ایران به خارج از کشور نیز سرایت کرد و علمای عراق در سطح گسترده ای به حمایت از علمای ایران برخاستند.
شروع نهضتنوروز سال 1342 شمسی بر اساس پیشنهاد امام خمینی (قدس سره) و تصویب مراجع قم، عزای عمومی اعلام شد. بعد از ظهر روز دوم فروردین به مناسبت سالروز شهادت امام صادق علیه السلام مجلس سوگواری در مدرسه ی فیضیه قم برگزار گردید. جمعیت انبوهی در آن شرکت کردند، مأموران رژیم، جلسه را به هم ریختند و شرکت کنندگان بخصوص طلاب و روحانیون را مجروح و مضروب ساختند و تنی چند نیز به شهادت رسیدند. پس از این حادثه اعلامیه هایی از علمای قم، تهران، نجف و دیگر شهرها صادر شد که رژیم شاه به دلیل بی حرمتی به دین و اصل دیانت و علما و طلاب محکوم است. رژیم شاه کارت تحصیلی طلاب را لغو و روحانیون جوان را دستگیر و به سربازخانه ها اعزام کرد.
با آغاز محرم سال 1342 شمسی اغلب سخنرانی ها و عزاداری ها به صورت سیاسی برگزار شد. عصر روز عاشورا امام (قدس سره) در مدرسه ی فیضیه ی قم، در حضور انبوه مردم، سخنرانی کرد و در آن از اعمال رژیم شاه و کشتار مردم و قانون شکنی و خطر اسراییل و خطری که اسلام و کشور را تهدید می کند، یاد نمود و آشکارا شاه را مخاطب قرار داده و گفتند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 117
عملیات استانچ چه عملیاتی بود؟
پس از پیروزی ایران در عملیات خیبر در سال 1362، « بنیاد هریتیج آمریکا» طرحی را مبنی بر از بین بردن «اصل امید» به ریگان رئیس جمهور آن کشور ارائه کرد، این سیاست به منزله تشدید فشار به ایران و نا امید کردن از دست یابی به پیروزی در جنگ بود این سیاست بر چند اصل استوار بود که یکی از اصول آن اجرای عملیات استانچ با هدف جلوگیری از فروش سلاح به ایران بود این عملیات از پائیز 1983 به فرماندهی ویلیام اشنایدر دستیار امور خارجه آمریکا در مسائل امنیتی شروع شد، به این ترتیب که آمریکائیها با جمع آوری اطلاعات در مورد خرید سلاح و وسائل نظامی توسط ایران، از طریق دولت یا واسطهها و یا بازار سیاه، بلافاصله وارد عمل میشدند و به کشور فروشنده تذکر میدادند و یا بعضاً اقدام به دست گیری فروشنده و واسطه و یا خریدار میکردند این اقدام آمریکائیها چند نتیجه به دنبال داشت: 1. مسیر دست یابی ایران به سلاح طولانیتر میشد. 2. سلاحها با قیمت بالاتر خریداری میشدند، ضمن اینکه برخی از این وسائل از رده خارج بوده و فاقد کیفیت لازم بودند. اجرای این عملیات محدودیتهای قانونی برای فروش سلاح به ایران که قبلاً در تمام دنیا به اجرا در آمده بود، فروشندگان بین المللی اسلحه را بیش از گذشته، به بازار خرید اسلحه از طرف عراق جذب نمود. انجام عملیاتهای مکرر رزمندگان در طول سالهای نبرد با حداقل امکانات و سلاحها شکست این اصل را نشان داد و آمریکائیها نا امیدتر از گذشته در تدارک طرحهای دیگر افتادند.
عملیات والفجر مقدماتی؛ رویارویی با تمام تجربیات دشمن
عملیات «والفجر مقدماتی» با هدف تصرف پل «غزیله» و سپس پیشروی به سوی شهر «العماره» عراق طرح ریزی شده بود. البته انجام عملیات محرم دسترسی به این مهم را آسان جلوه میداد.
دراین عملیات48 گردان از سپاه و16 گردان از ارتش به مصاف80 گردان از عراق رفتند. در ساعت21 و30 دقیقه18 بهمن ماه1361 رمز عملیات از قرارگاه «خاتمالانبیا9)») به گوش رزمندگان مستقر در خطوط «فکه» رسید: «یاالله یا الله یا الله». حمله از سه محور آغازشد و نیروها در تاریکی مطلق شب به منظور شکستن خطوط دفاعی دشمن پیش رفتند. نکته قابل ملاحظه در این عملیات، موانع ایذایی، استحکامات، کانالهای عمیق و متعدد و وجود میدانهای مین فراوان و گوناگون دشمن در دشتهای رملی و خشک بود که عراق طی چند ماه کوشش آنها را فراهم آورده و چیده بود. این عوامل سبب کندی حرکت یگانهای خودی شده و در نتیجه- با وجود شکسته شدن خط دشمن، نیروها به یکدیگر ملحق نشده و همانجا در عمق موانع و خطوط دشمن موضع گرفتند. این موضوع با روشنایی سپیده دم مشکل را دو چندان کرد. عراقیها هر آنچه از عملیات رمضان و حملههای مشابه درس گرفته بودند،- از جمله لایههای تو در تو و پیچیده دفاعی- در عملیات والفجر مقدماتی (فکه) به کار بستند. از آنجا که انجام این حمله با روزهای دهه فجر سال1361 مقارن شده بود، پیشبینی میشد که در سرنوشت جنگ تاثیرگذار باشد، ولی چنین نشد و پسوند «مقدماتی» بر عملیات «والفجر» گذاشته شد. در آستانه این عملیات «غلامحسین افشردی» معروف به «حسن باقری» فرمانده اطلاعات و عملیات قرارگاه خاتمالانبیا و فرمانده نیروی زمینی سپاه و چند تن دیگر از جمله «مجید بقایی» فرمانده قرارگاه کربلا به شهادت رسیدند. در این عملیات بیش از80 دستگاه تانک و نفربر،120 دستگاه خودرو و تعداد زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین،5 فروند هواپیما منهدم و4620 نفر از نیروهای دشمن کشته، زخمی و اسیر شدند.
نام عملیات: والفجر مقدماتی زمان اجرا: 11/18 /1361 تلفات دشمن:4620 (کشته، زخمی و اسیر) رمز عملیات: یا الله - یا الله - یا الله مکان اجرا: منطقه عمومی فکه ارگانهای عملکننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی اهداف عملیات: تصرف پل غزیله و پیشروی به سوی شهر العماره عراق
عملیات والفجر 8 (فاو)؛ اوج حماسه رزمندگان سپاه اسلام
با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رویارویی با رزمندگان اسلام به لاک دفاعی فرو رفت. پیروزیهایی که پس از آن به دستآمد، برتری قدرت ایران را در جبهههای جنوب آشکار کرد. این روند تا سال1364 یعنی شروع حمله ایران به شبه جزیره «فاو» ادامه داشت.
عملیات در اروند، پس از بررسیهای لازم و استفاده از تجربیات و به کارگیری تدابیر مهم نظامی و اطلاعاتی انجام شد. این تدابیر در سه بخش مهم یعنی آموزش، شناسایی و تدارک متمرکز میشد. آموزش نیروهای ایرانی در یگانهای مختلف با روحیههای بالا ادامه پیدا کرد و تعدادی از گردانها آموزشهای تخصصی و ویژه دیدند. به موازات آن شناسایی منطقه و بررسی همه عوامل دخیل در عملیات انجام پذیرفت. این کار با حساسیت و وسواس از سوی فرماندهان دنبال میشد. سعی بر آن بود که دشمن به هیچ وجه متوجه حرکات در منطقه نشود، چرا که این قطعه از جبهه برای عراق اهمیت ویژه داشت. فاو زمینی است محصور در میان رودخانه اروند، خلیج فارس و خور عبدالله که از سمت خشکی به بصره منتهی میشود. در شمال این منطقه رودخانه اروند و جزیره آبادان واقع شده و در فاصله90 کیلومتری شمال غربی آن، شهر صنعتی بصره قرار دارد. همچنین در جنوب فاو خور عبدالله، خلیج فارس و در جنوب غربی بندر امالقصر قرار دارد. گذشته از همهاین موارد، دو دلیل عمده نزدیکی به بصره و گذرگاه اتصال به خلیج فارس کافی بود که عراق تدابیر شدید و امکانات وسیعی را در منطقه لحاظ کند. نکته دیگر در شناساییها که قوای ایران میبایست بر آن اشراف و آگاهی کامل مییافتند، وجود عوارض طبیعی بود که از مهمترین آنها میتوان به رودخانه خروشان اروند اشاره کرد. رودخانهای که با اتصال به آبهای آزاد، شرایطی استثنایی دارد و به لحاظ عمق و عرض نیز با رودخانههای دیگر متفاوت است و شاید یکی از دلایل غافلگیری دشمن همین بود که عراق تصور نمیکرد یگانهای رزمی ایران قادر به عبور از اروند باشند. از ماهها پیش یگانهای مهندسی و تدارکاتی مشغول آمادهسازی منطقه و تأمین نیروها بودند، که از جمله میتوان به احداث چند جاده در میان نخلستانها و تدارک چندین اسکله یاد کرد. سرانجام عملیات والفجر8 در ساعت22 و10 دقیقه روز بیستم بهمن ماه1364 آغاز شد. نیروهایی که ماهها منتظر چنین شبی بودند، با شنیدن رمز عملیات هجوم گسترده خود را آغاز کردند: «بسم الله الرحمن الرحیم. لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه. یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا»(سلام الله علیها). با آغاز عملیات، لشکرها و تیپهای نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش توپخانه ارتش مبادرت به شکست خط دشمن کردند. با توجه به احتمالی که در هوشیاری دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاکسازی و گرفتن سر پل مناسب نقش اساسی را در تضمین موقعیت عملیات داشت. غواصها میبایست معابر را برای نیروهای قایقسوار باز کنند تا آنها بتوانند از این معابر وارد ساحل دشمن شده و تا روشنایی صبح منطقه را جهت تثبیت و استحکام سر پل پاکسازی کنند. در لحظه شکستن خط و درگیری با عراقیها، هوای مه آلود و نم نم باران غواصان را برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دیگر پسری نخواهد بود
حذف تصاویر و رنگها | تاریخ ارسال: 14/7/1383 | نویسنده: جواد زوار رضا |
ترجمه : جواد زوار رضا کول برن و همکارانش که در مؤسسه تحقیقاتی حیات وحش در واشنگتن دی سی فعالیت می کنند، اطلاعاتی را گردآوری کرده اند که نشان می دهد مواد شیمیایی گوناگونی به دستگاه هورمونی ما حمله می کنند، به باروری مردان آسیب می رسانند و حتی خطر ابتلا به سرطان بیضه را افزایش می دهند. به علاوه اطلاعات وی نشان می دهد که بر تعداد و مقدار این ترکیبات روز به روز افزوده می شود.
کول برن بیش از چهارده سال است که به طوری جدی از آلاینده هایی صحبت می کند که اثرات هورمون های انسانی را تقلید یا متوقف می کنند. از این رو آنها را اخلال گران دستگاه هورمونی می نامند. با وجود این، بعضی از محققان براین باورند که هیچ ارتباط ثابت شده ای بین اخلالگران دستگاه هورمونی و مشکلات مربوط به زاد آوری انسان وجود ندارد. اما کول برن و همکارانش معتقدند که این مواد شیمیایی، حتی در مقادیر کم نیز می توانند اثرات جانبی شدیدی داشته باشند.
تا این اواخر، بحث ها روی مقلدین استروژن یعنی مواد شیمیایی که اثرات شبیه هورمون های زنانه دارند، متمرکز بود. گروهی از محققان این مواد شیمیایی را به کاهش تعداد اسپرم در مردان و افزایش تعداد مبتلایان به سرطان مرتبط می دانند، در حالی که بعضی دیگر به شدت این ارتباط را نفی می کنند. این مجادلات هنوز ادامه دارند، ولی اکنون بحث ها پیرامون گروه جدیدی از مواد شیمیایی داغ است که آنها را اخلالگران آندروژن می نامند. این مواد شیمیایی عمل هورمون های جنسی مردانه از جمله تستوسترون را مهار یا تقلید می کنند. از لحاظ نظری این مواد نسبت به مقلدین استروژن، اثرات شدیدتری روی باروری مردان دارند. آیا ما باید نگران باشیم؟
نخستین نشانه ها که آلایند های محیط زیست ممکن است در عمل هورمون های مردانه تداخل ایجاد کنند، حدود ۲۰ سال قبل به دست آمدند. یک ماهی شناس در دانشگاه سن فورد به نام «مایک هاول» کشف کرد پشه ماهی های ماده ای که در رودخانه های فلوریدا زندگی می کنند، به تدریج به پشه ماهی های نر تبدیل می شوند. او ماهی های ماده ای در پایین دست یک کارخانه کاغذ سازی یافت که به طور اسرارآمیزی باله مخرجی بزرگتری داشتند. این نوع باله در حالت عادی مشخصه پشه ماهی های نر است و در عمل جفت گیری استفاده می شود. از آن زمان به بعد، ماده های نر نما در سایر گونه های ماهی ها در رودخانه های آمریکا، کانادا و اروپا ظاهر شده اند.
جواب این راز خاص تنها در سال گذشته به دست آمد. گروه تحقیقاتی هاول نمونه های آب های آلوده را که از پایین دست کارخانه کاغذ سازی دیگری به دست آمده بودند، بررسی کرد. آنان مقادیر بسیار اندکی از چند نوع آندروژن را یافتند که ابتدا در محیط زیست پیدا شده بودند. یکی از این آندروژن ها «آندروستن دیون» (پیش ساز تستوسترون و یک استروئید آنابولیک دلخواه بدن سازان) بود. این هورمون به این دلیل در آب ظاهر شده بود که کارخانه خمیر کاغذ را به داخل رودخانه ریخته بود. باکتری های آب، استرول های خمیر چوب کاج را به آندرستن دیون تبدیل کرده بودند.
گروه تحقیقاتی هاول معتقد است ممکن است فرایند های زیستی مشابهی مقادیر بسیار بیشتری آندروژن به محیط زیست وارد کنند.
اما تنها آندروژن ها نگران کننده نیستند، بلکه مواد ضد آندروژن (مواد شیمیایی که اعمال هورمون های جنسی مردانه را مهار می کنند) نیز نگران کننده اند. ضد آندروژن ها می توانند اثرات خود را به چندین طریق نشان دهند: توقف تولید تستوسترون، مهار توانایی تستوسترون در انتقال پیام به سلول ها برای شروع رونویسی ژن های کلیدی آنها و یا حتی سرکوب مستقیم ژن هایی که تستوسترون آنها را روشن می سازد.
از آنجا که تستوسترون برای تکوین عادی اندام های جنسی مردانه ضروری است، این مسایل نگران کننده اند. حدود هشت سال پیش «ارل گری» در آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده ( EPA ) این مواد ضد آندروژن را در محیط زیست کشف کرد. این مواد شیمیایی می توانند به طور ناخواسته به شکل قارچ کش هایی که به طور معمول روی میوه ها و سبزی ها اسپری می شوند، وارد غذای ما شوند. این گروه تحقیقاتی دریافت قارچ کشی مانند «ونیکلوزین» تکوین جنسی جنین های موش را در رحم متوقف می کند. روز به روز بر تعداد این ضد آندروژن ها افزوده می شود و موادی که پیش از این اثرات شبه استروژنی آنها شناخته شده بود نیز به این فهرست اضافه شده اند. «فتالات ها» (که به عنوان نرم کننده پلاستیک ها استفاده می شوند) و DDE (یک فرآورده حشره کش DDT ) نیز می توانند به عنوان ضد آندروژن عمل کنند. مطالعه روی جانوران نشان می دهد که آنها می توانند این مشکلات را به وجود آورند. برای مثال، علف کش «لیندرون» ضد آندروژنی است که می تواند سبب ناباروری در موش های نری که در دوران جنینی در معرض آن قرار گرفته اند، شود. محققان دیگری نیز دریافته اند که این ماده در نمو سلول های جنینی به صورت اسپرم تداخل می کند.
لیندرون می تواند به بیضه های در حال رشد نیز آسیب برساند تا حدی که می تواند موش های بالغ را نابارور کند و باعث تحلیل بیضه های آنها شود. موش های نری که در معرض فتالات ها قرار گرفته بودند، تعداد اسپرم بسیار پایینی داشتند و خطر ایجاد سرطان بیضه در آنها بالابود. البته، در آزمایش های تحقیقاتی، از مقادیر بالای ضد آندروژن ها استفاده می شود. برای مثال در مورد فتالات ها این مقدار ۳۰۰ برابر مقداری است که مردم به طور معمول در معرض آن قرار دارند.
یکی دیگر از اخلال گران دستگاه هورمونی «دی اتیل استیبو سترول» (یک استروژن مصنوعی که تا سال های ۱۹۷۰ برای کاهش خطر سقط جنین برای زنان باردار تجویز می شد) است. زنانی که مادران آنان دی اتیل استیبو استرول دریافت کرده بودند، مشکلات باروری داشتند و نرخ سرطان های مربوط به زنان در آنان بالا بود. مساله مورد اختلاف این است که آیا اخلال گران دستگاه هورمونی می توانند در مقادیر پایین نیز مشکلی ایجاد کنند؟
افراد شکاک استدلال می کنند که مقدار اخلالگران دستگاه هورمونی که ما معمولاً با آنها در تماس هستیم، بسیار کم تر از آن است که اثرات خطرناکی داشته باشند. در عین حال غذای ما ترکیبات طبیعی زیادی دارد که اعمال هورمون ها را تقلید یا مهار می کنند و هیچ ضرری نیز به ما نمی رسانند. به نظر «استفن سیف» (سم شناس دانشگاه ایالتی تگزاس) تقریباً هر چیزی که ما می خوریم، از نظر هورمونی فعال است. اما این که ماده ای یک فعالیتی دارد بدین معنا نیست که همه چیز را به هم خواهد ریخت و باید بررسی شود که آیا اثرات جانبی شدیدی دارد یا نه. اما گروه دیگری از محققان استدلال می کنند که اگر اخلالگران دستگاه هورمونی در مرحله بسیار مهمی در نمو اندام های جنسی اختلال ایجاد می کنند، اثرات آنها پایدار خواهد بود.
مساله دیگری که وجود دارد این است که بسیاری از این ترکیبات از بدن دفع نمی شوند و به تدریج در بافت های بدن تجمع می کنند. برای مثال، براساس گزارش مرکز بیماری و پیشگیری ایالات متحده در آتلانتا، میزان فتالات ها در زنان آمریکایی که در سن باروری هستند، بیشتر از سایر سنین و یا مردان همسن است. اکثر ما در بافت های بدنمان به خصوص بافت چربی صدها ترکیب متنوع مصنوعی داریم. هنگامی که چربی در بدن می سوزد، این مواد در خون رها می شوند. این عمل هم در اوایل بارداری و هم در دوران شیر دهی اتفاق می افتد. کسی نمی داند که چگونه مواد شیمیایی که در این مجموعه وجود دارند، با یکدیگر تعامل می کنند و باعث کاهش و یا افزایش اثر کلی آنها بر سلامتی ما می شوند.
محققان با مقدار کم این مواد نیز آزمایش هایی را روی جانوران انجام داده اند، اما نتایج این آزمایش ها هنوز جای بحث دارد. به هرحال برخی از زیست شناسان معتقدند که این مواد در مقادیر بسیار کم نیز سبب ناهنجاری در رشد و نمو دستگاه تولید مثل می شوند. یکی از محققان که اثرات ماده ای بنام «بیس فنل A » را در موش ها بررسی کرده است، این ماده را که در همه چیزی از پتوی پلاستیکی تا شیشه شیر بچه به کار می رود را «تنباکوی ثانی» نامیده است. به هرحال صنایع شیمیایی تولید کننده یا مصرف کننده این مواد یا یافته ها را انکار می کنند.
آیا جمعیت انسانی به واقع تحت تاثیر این اخلال گران دستگاه هورمونی قرارگرفته است؟ به نظر می رسد که قوی ترین مدرکی که در این زمینه وجود دارد، مربوط به یافته هایی است که نشان می دهند نرخ سرطان بیضه در دنیای غرب از سال ۱۹۶۰ به بعد دو برابر شده است. این نرخ به ویژه در دانمارک بالاست. محققانی که در این زمینه کار می کنند می گویند که مسایل تولید مثلی مردان از جمله سرطان بیضه، نقص آلت تناسلی و کاهش تعداد اسپرم ها، همگی با هم افزایش یافته و بنابر این با یکدیگر رابطه دارند. آنان عقیده دارند که این عوارض نتیجه نوعی اختلال در رشد و نمو بیضه ها است که «سندرم نابودی بیضه» یا TDS نامیده می شود به نظر می رسد که یک عامل در پس تمام این اختلالات وجود دارد.
اما اگر اخلال گران دستگاه هورمونی مقصر هستند، شما باید انتظار داشته باشید که اختلالات تولید مثلی در کشورهایی که مصرف این مواد شیمیایی مرسوم هستند، افزایش یابد، ولی چنین چیزی وجود ندارد در عوض تفاوت های منطقه ای زیادی در نرخ سرطان بیضه مشاهده می شود. برای مثال نرخ سرطان بیضه در دانمارک چهار برابر کشور مجاورش فنلاند است. اکنون محققان تلاش می کنند دلیل این تفاوت ها را در نرخ سرطان بین دانمارک و فنلاند بیابند. طی چهار سال گذشته محققان غلظت این مواد را در شیر مادران و خون زنان باردار اندازه گیری کرده اند. آنان تاکنون چند هزار نوزاد را بررسی کرده اند، ولی هنوز یافته های خود را آنالیز نکرده اند.
دلیل احتمالی دیگر که نقش این مواد را در باروری اثبات می کند بیماری «هیپوسپریا» است. این بیماری یک نقص مادرزادی شایع در میان پسران است که در آن آلت تناسلی به طور صحیح رشد پیدا نمی کند و پیشابراه ممکن است در همه جایی از آلت و یا حتی در کیسه بیضه باز شود. در ایالات متحده از هر ۱۲۵ پسری که به دنیا می آیند، یک نفر درجات مختلفی از این بیماری را نشان می دهد.
شیوع این بیماری در سال های اخیر افزایش یافته است. براساس نظر مرکز کنترل و پیشگیری بیماری، نرخ این بیماری در میان آمریکائیان بین سال های ۱۹۶۸ تا ۱۹۹۳ دو برابر شده است. در همین زمان، میزان تولید ترکیبات شیمیایی ضد آندروژن نیز افزایش یافته است. چند کشور اروپایی از جمله نروژ، سویس، انگلستان، ولز، هلند، دانمارک، ایتالیا و فرانسه افزایش نرخ بیماری هپپوسپریا را در دهه های ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ گزارش کرده اند. اما تفاوت های جغرافیایی موضوع را پیچیده تر می کند. در خارج از ایالات متحده، افزایش نرخ هیپوسپریا در نروژ و دانمارک قابل توجه بوده، در حالی که در بریتانیا، کانادا و ایرلند جنوبی بعد از سال ۱۹۸۵ تغییر چندانی نکرده است.
«لاری باسکین» اورولوژیست دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو می گوید: که ما دقیقاً نمی دانیم چه عواملی در ۹۵درصد از بچه ها باعث هیپوسپریا می شوند. اما وی عقیده دارد که اکثر این نقص ها در اثر قرار گرفتن در معرض مواد ضد آندروژن و شاید هم مقلدین استروژن طی دوران بارداری بوجود می آیند.
به هرحال توضیح قانع کننده ای برای تفاوت های منطقه ای ارایه نشده است. اما بدون دلیل قانع کننده، مشکل است که سیاستی را تعیین کرد و برای اجرا به صنعت داد. تاکنون تعداد اندکی از ۱۵۰۰۰ ماده شیمیایی که در بالاترین حجم در ایالات متحده تولید می شوند، برای اثرات ضد آندروژنی آزمایش شده اند. برآورد هزینه و تحریم تمامی این مواد شیمیایی حداقل به خاطر این که ما به تولیداتی وابسته هستیم که از آنها ساخته می شوند، غیر عملی است.
ما چگونه این مشکل پیچیده را حل کنیم؟ بزرگترین مشکلی که در این راه وجود دارد این است که وقتی دانشمندان اخلال گران دستگاه هورمونی را روی حیوانات آزمایش می کنند، در تعداد اندکی از آنها اثرات تولید مثلی ایجاد می شود. ما به روش های جدیدی نیاز داریم تا بتوانیم اثرات مخرب و غیرقابل پیش بینی این مواد را شناسایی کنیم. به رغم مشکلاتی که در اثبات ارتباط بین بیماری های انسانی و این گروه ترکیبات وجود دارد، رویکرد احتیاطی ضروری و لازم به نظر می رسد و زمان آن رسیده است که ما بحث و جدل را کوتاه کنیم و در مورد موادی که به محیط زیست آزاد می کنیم، با احتیاط بیشتر عمل نماییم.
Newscientist 29 June 2002
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 146
علاوه اورا طبعی نقاد بود, که اشعار نیکو می سرود چنانچه در وصف جنگ امیر تیمور میآورد:
آنرمان کز گرد میدان, چشم گردان, گشت کور
وآنزمان کز بانگ اسبان, گوش گیتی, گشت کر
آسمان افکند بر دوش, از شفق, خونین کفن
آفتاب انداخت برآب, از فلک, زرین سپر
آستین افشان علم, در رقص, برآوای کوس
پای کوبان از تزلزل, همچو اسبان, کوه ودر
صفدرانی در مان نیزه ها, جولان کنان
چون ز اطراف نیستان, روز کین, شیران نر
جز سپر نقشی, نمیگردید, آندم, در خیال
جز سنان چیزی نمی کرد, آنزمان, بردل گذر
از بهار فتح دولت, لاله زاری گشت, دشت
گرد ابر, کوس رعدو تیر برق و, خون مطر
أفتاب عالم افروزی, که در یکدم, چه صبح
لشکری مانند انجم, کردی ا زعالم بدر
باد رحمت بر دلیرانی, که پیش تیغ و تیر
در پیت جانها سپر, کردند و تنها بی سپر
فوت امیر بدر الدین در ابتدای سال800 در تبریز واقع و در همانجا مدفون گشت.
ابو حنیفه زوزنی
ابوحنیفه عبدرالرحمان بن حسن زوزنی ا زمشاهیر محدثین ومعاریف خوشنویسان بود و گوی مسابقت را در اغلب علوم وفنون از همعصران میر بود, مخصوصاً در سرعت و خوشی خط نسخ یدوبیضا داشت, وبیشتر صاحبان حسن خط را در بوته استغراب و استعجاب میگذاشت چنانچه چهارصد قرأن در اوقات حیات خویش نگاشت که اجرت هریکرا پنجاه دینار(دویست و پنجاه تومان حال ایران )بگرفت تا عاقبت در سنه چهارصدو پنجاه وپنج در مسافرت مکه وفات یافت.
اظهر تبریزی
مولانا اظهر تبریزی ملقب باستاد استادان از افاضل زمان و اجله صاحب کمالان بود, ودر خدمت حکیم جعفر مدتها باکتاب علوم و فضایل پرداخته, ودر تعلیم خط ودرس مشق خودرا فارغ نساخت أنگاه از تبریز بطرف خراسان و هرات وکرمان و اصفهان شتافت, ودر اصفهان رحل اقامت افکند. ودر اکمال خط رنجها برد, تا یکی از اساتذه زمان لیکن متأسفانه تیشه بیداد روزگار نخل جوانیش را در أغاز شباب قلم نمود و زود درگذشت ودر قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون گشت.
بایسنقر میرزا
سلطان بایسنقر میرزا ابن شاهرخ میرزا ابن امیر تیمور گورکانی جامع فضایل و کمالات گوناگون, وحاوی خصائل وأیات فنون متنوعه می بود, وکمتر شاهزاده ئی بدین پایه هنرمند وهنرپرور درطبقه شاهزادگان گورکانی دیده شده, چنانجه صاحب تاریخ حبیب السیر میأورد, باوجود حشمت و جلال دستگاه سلطنتی واشتغال بامور مملکتی و حکمرانی هیچگاه در تعظیم و تجلیل اصحاب فضل و کمال , اهمال نمیفرمود, وأنان را بنوازشات امیرانه و اشفاقات ملوکانه بهره ور می نمود, و همواره درگاهش مأمن پیر وبرنا, و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
اسفندیار پهلوانی بزرگ و پسر شاه گشتاسب بود و مادرش کتایون فرزند قیصر روم بود .سه فرزند پسر داشت که بهمن از همه بزرگتر بود .
اسفندیار خسته ولیکن پیروز از جنگ با ارجاسب برمی گشت . او دو خواهر خود را از چنگ اسارات ارجاسب نجات داده بود .
او میدانست که دوران سختی بسر رسیده و تمام دشمنان ایران سرکوب شدند و حالا بیایستی پدرش به پیمانش وفا می کرد و تخت شاهی را دست او میسپارد و دیگر هیچ دلیل و بهانه ای وجود نداشت تا از این کار خودداری کند .
در شهر جشن بزرگی بر پا بود و شاه طهماسب بهمراه نامداران و فرزانگان و موبدان از پسرش استقبال کرد . سفره های رنگین مهیا شد و مهمانان مشغول شدند . گشتاسب از پسرش خواست تا ماجرای را تعریف کند . اسفندیار به گشتاسب گفت که در هنگام شادی این درخواست را نکن زیرا با سخنهای تلخ گذشته کام خود را تلخ میکنیم . فردا همه چیز را برای شما خواهم گفت .
شب که اسفندیار از مهمانی بازگشت ناراحت بود . اسفندیار به مادرش کتایون گفت : که شهریار با من بد می کند . به من گفت : هنگامیکه انتقام ما را از ارجاسب بگیری و خواهرانت را از بند آزاد کنی و نام ما را در گیتی سربلند کنی ، تخت و تاج شاهی را به تو واگذار می کنم . فردا صبح که شاه از خواب بیدار شود این سخن ها را به او خواهم گفت . مادرش از این سخن ها ناراحت شد چون می دانست که شاه تاج و تختش را نخواهد بخشید . مادر پاسخ داد : ای پسر رنج دیده من، تمام سپاه به رای و فرمان تو هستند و پدرت فقط تاجی بر سر داد ، بیشتر از این مخواه . زمانیکه او به دیار باقی برود این تاج و تخت به تو خواهد رسید و بهتر است فرزندی بمانند تو ، در برابر پدرش فرمانبردار باشد .
تا دو روز افراسیاب نزد گشتاسب نرفت و روز سوم گشتاسب از خواسته فرزندش آگاه شد و آنگاه جاماسپ فال گو را نزد خود خواست . جاماسپ گفت : کاش زمانه مرا بدست چنگال شیر می سپارد تا این اختر بد را نمی دیدم ، که باید این چنین در غم اسفندیار نشست همان پهلوانی که جهان را از دشمنان پاک کرد . گشتاسب از او پرسید : زود به من بگوی که این اتفاق کجا خواهد افتاد . جاماسپ گفت : این غم در زابلستان بدست رستم اتفاق خواهد افتاد .
روز بعد شاه بر تخت نشست و اسفندیار نزد او رفت و همه موبدان و ناموران نیز ایستاده بودند . اسفندیار گفت : شاه پاینده باشد که زمین از تو شکوهمند شد . تو مظهر داد و عدالتی و همه ما بنده و فرمانبردار توئیم . می دانی که ارجاسب با سواران به جنگ آمد و من در دشت گورستانی از اجساد آنها درست کردم و سر ارجاسب را از تن جدا کردم و بواسطه سوگند و پیمان تو ، دلم به فرمان تو گرمتر شد . حال بهانه چیست ؟
شاه به فرزندش پاسخ داد : تو بیش از این انجام داده ای و پروردگار یاور تو باشد ، اما اینک مردی است که از آغاز پادشاهی ما تا کنون به بارگاه نیامده و در برابر شکوه ما سر خم نکرده است و او کسی نیست جر رستم پسر زال . تو باید به سوی سیستان بروی و رستم را در بند، نزد ما آوری .و مطمئن باش که اگر فرمان مرا اطاعت کنی و دستور مرا اجرا کنی تخت و تاج شاهی را به تو می سپارم .
اسفندیار پاسخ داد : ولی از زمان منوچهر تا کیقباد همه سرزمین ایران از رشادت این پهلوان در امنیت بسر برده است .
شاه اینطور به اسفندیار پاسخ داد که : آیا نشنیدی که اهریمن چگونه موجب می شود انسان راه درست را گم کند . لباس رزم بر تن کن و به سمت سیستان برو . و دست رستم را ببندد و پیاده او را به درگاه بیاور
اسفندیار به شاه گفت : تو با رستم دستان کاری نداری ، دنبال راهی هستی که مرا دور نگه داری . این تخت پادشاهی برای تو باشد که برای من گوشه ای از این جهان کافی است . من هم مانند بقیه لشکر فرمانبردار تو هستم
پدر گفت : در قضاوت عجله نکن که با این کار سربلند خواهی شد .