لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
تاریخچه: در گذشته مدیریت عمومی موزیم تحت اثر ریاست کلتور وهنر فعالیت مینمود.درسال 1347 هـ .ش مدیریت عمومی موزیم به دو بخش تقسیم گردید که مدیریت موزیم بجای خود باقی ماند و یک مدیریت بنام باستانشناسی در تشکیل ریاست کلتور وهنر وزارت اطلاعات وفرهنگ وقت ایجاد گردید که آن مدیریت عمومی درتشکیل خویش چهار مدیریت ابتدایی بنام های مدیریت حفریات، مدیریت آبدات ، مدیریت ترمیم آثار ومدیریت اداری داشت و بست های آن چهار بورد داشت که تا سال 1358 فعالیت داشتند، اما در سال مذکور مدیریت باستانشناسی بریاست ارتقا نمود. مدیریت موزیم ، باستانشناسی ، مرکز بین المللی تحقیقات کوشانی تحت اثر آن ریاست فعالیت مینمود، و از ریاست کلتورو هنر جدا گردید. در سال 1361 ریاست مذکور از وزارت اطلاعات وکلتور جدا و مربوط اکادمی علوم افغانستان شد و سپس درسال 1365 مدیریت آبدات تاریخی از ریاست باستانشناسی جدا و مربوط ریاست موزیم کمیته دولتی کلتور گردید ه وتاسال 1369 به صفت مدیریت عمومی آبدات تحت اثر آن ریاست فعالیت مینمود.
دراخیر سال 1369 بریاست حفظ وترمیم آبدات تاریخی ارتقاٌ کرد که بعداٌ شعبات ذیل درچوکات آن تشکیل گردید . شعبه سرمهندسی، وظایف آن کشیدن نقشه های آبده های تاریخی مرکز وولایات با ایجاد سه بست مهندسی .
شعبه سر انجنیری در بست دو با ایجاد دو بست سوم و دو بست ششم در بخش بصاحب امتیازسی و برآورد آبده های مرکز وولایات فعالیت مینماید . مدیریت عمومی ثبت سجل که از اسم آن پیداست تمام آبده های مرکز وولایات را ثبت و تسجیل مینماید و دو عضو رتبه 4و6 نیز دارد . مدیریت عمومی فلمبرداری بست سوم با داشتن یکنفر عضو بست پنجم وظیفه دارد تمام آبده های مرکز وولایات را از حالت موجود آبده قبل از ترمیم وبعد از ترمیم فلمبرداری نماید . مدیریت عمومی باستانشناسی کمبودات ، وظایف آن تعین قدامت تاریخی آبده و بکار برد مواد آن که بکدام دوره تاریخی آبده ارتباط دارد، میباشد . مدیریت عمومی اداری با داشتن دو عضوبست چهارم، وظایف آن پیش برد تمام امور اداری ریاست میباشد .
مقبره تیمورشاه:
این مقبره بطرف غرب لیسه عایشه درانی، جنوب دریای کابل موقعیت دارد.
به روایت تاریخ و اهالی مقبره تیمو شاه پسر اول احمد شاه بابا نواده زمان خان ولد دولت خان از احفاد اسد الله خان میباشد . اسد الله خان اولاده زیرک بابا سرطایفه مشهور ابدالی سره بین کندهاریست . زمانشاه مقبره تیمور شاه را از مقبره احمد شاه بابا بزرگتر بنا کرد و در مدت ده سال سلطنت وی تا همین اندازه موجوده بسر رسید. گرچه سند آغاز و انجام مراسم سرپرستی ومعماری ومهندسی ووجه مصارف آن تا حال معلوم نگشته، اما کار تعمیر سالها را دربر گرفته است .
آبده طرف جنوب دریای کابل:
درغرب لیسه عایشه درانی و جنوب دریای کابل گنبد رفیع و بزرگ مقبره تیمو شاه میباشد که دو را دور گنبد اطاقهای خورد دومنزله وجود دارد. بنای تعمیر گنبد از خشت پخته وچونه براساس بناهای بخارایی ذریعه استادان قندهاری اکمال یافته، حصه اصل مرقد را در اول عمیق تر از سطح زمین حفر و جسد شریف تیمور شاه که بعد از تعمیر گنبد در حصه تحتانی واقع شده است، گذاشتند و بعداً در صحن فوقانی اندرون گنبد مانند آرامگاه احمد شاه بابا قبر نما ساختند و اینکه محوطه فعلیه اطراف آرامگاه حصه نشیمن گاه روز با رعام تیمور شاه و از دو طرف شمال و غرب محدود به دریای کابل و موسوم بباغ شاه بود محقق است و آنچه اصل مرقد در قسمت عمق زمین مشاهده میشود محض به نسبت مناسبت گنبد است و خود عمارت خیلی بزرگ و با فقدان و سایل تعمیراتی درآنوقت نهایت دشوار بوده، اما از عمارات مشهور بزرگ علیه سلطنت اعلیحضرت زمانشاه درشهر کابل همین آرامگاه تیمور شاه بیاد گار مانده که فقط این بنا را میتوان سمبول طرز تعمیر دو صد سال قبل در شهر زیبای تاریخی کابل قرار داد .
ترمیماتیکه صورت گرفته : درسال 1365 صرف یک ترمیم مقدماتی و پاک کاری صورت گرفت .
مسجد شریف عید گاه
بین باغ علیمردان وچمن حضوری
مسجد عید گاه درسال 1311 هـ ق بنا نهاده شده و کار تعمیر آن در سال 1315 هـ ق ختم گردید. در دیوار مسجد کتیبه سنگی وجود دارد که درآن تمام خصوصیات درج است . درین مسجد غیر از ادای نماز اجتماعات وجرگه های رسمی نیز برگزار میشد مثلاً جنگ با انگلیس جهت استرداد استقلال افغانستان از منبر سنگی همین مسجد اعلان شد. و دیگر جرگه های قومی و فیصله های عمومی درهمین مسجد صورت میگرفت.
شرق باغ علیمردان وشمال غرب چمن حضوری این مسجد درچمن حضوری مقابل جوی مستان طرف جنوب پل محمود خان ساحه وسیع را اشغال نموده عمارت مسجد بصورت طولانی شمالاً جنوباً بداخل هفتاد وشش گنبد خورد ویک گنبد بزرگ ویک سلسله رواقها وکمانها ساخته شده و دارای منار هاو محراب های منقش و یک محراب بزرگ مرکزی ودو محراب خورد پائینی بوده و ده مناره های خورد وبزرگ دارد. صرف سر گنبد بزرگ و سطی آهنپوش بوده متباقی تمام گنبد های مذکور کاگل میباشد و پیشروی مسجد به طول آن تراسره یا صوفه به فرش سنگ مرمر سفید دارا میباشد. مسجد مذکور تقریباً یکمتر بلند تر از صحن حویلی ساخته شده و قبلاً ساحه مسجد مذکور با دیوار خشتی محدود شده بود. به سمت شرق سه دروازه در آمد بزرگ با کمانهای گج بری شده و تزئین شده که دارای اصالت تاریخی بود و جود داشت. متاسفانه بعد از کودتای ثور 1357 ازبین رفت و گل و بته و درخت آن کشیده شد صحن حویلی قیر و کانکریت گردیده است
بوستان سرای مقبره امیر عبد الرحمن خان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تاریخچه تاریخ :
چگونه است واژه اشو ( عاش ) در هیچ جای کشوری به وسعت وقدمت این سرزمین ( ایران ) مصطلح نیست و فقط در هرمزگان رایج است ؟ با تفسیر جناب آقای پشتکوهی هرمزگان را باید مهد زرتشت نامید در حالیکه همه می دانند زرتشتی های ایران هم اکنون در چه نقاطی از ایران ساکن هستند . انگار این نویسنده که مرا کم خوانده پیش پا بین و خود را علامه دهر می بیند فقط در عهد زرتشت می زیسته و به خوابی چند هزار ساله فرو رفته و اکنون برخاسته است و هیچکدام از تحولات تاریخی و زبانی این مرز و بوم را ندیده و نخوانده است . اینکه هرمزگان چند هزار سال قدمت دارد کاملا واضح و مبرهن است آثار تاریخی نه تنها از زرتشتیان که از بسیاری از اقوام و ادیان در این سرزمین به یادگار مانده است . جناب نویسنده توجه داشته باشید که آثار بسیاری از فنیقیها و بابلیها ، سومریها بر جای مانده اما سرنوشت زبان آنها چه شد ؟ آیا همان مردمانی که اطراف آن ویرانه ها زندگی می کنند آیا به آن زبانها تکلم می کنند ؟ توجه داشته باشید که مردم قاهره در کنار اهرام ثلاثه و مقبره های فرعونیان هم اکنون زندگی می کنند . وقتی تعبیر شما را از ایوه ( بلی ، آری ) هرمزگانیها ، نام ضبط صوت آیوا( AIWA ) خواندم عرق شرم بر پیشانی ام نشست و مطمئن هستم دیگران هم حالی بهتر از من پیدا نکردند . آری من هم می دانم که گویش بندری بخشی از آن مربوط به فارسی میانه و پهلوی است اما اینکه این گویش واژه های زیادی را از زبانهای دیگر وام گرفته است که دیگر قابل انکار نیست ، واژه هایی مثل عاش ، ایوه ، یا سلام ، الله علیک و . .. که ورد زبان جنوبیهاست را که دیگر نمیتوان به زرتشت ربط داد . پس حتما یمبو سعنه ( ظاهرا از واژه های وارداتی آفریقایی است ) از دیدگاه جنابعالی زرتشتی است . در اینجا لازم دیدم جهت تنویر افکار کسانی که مطلب نویسنده ساده اندیش اشو همان اشو زرتشت است را خوانده اند جوابیه ای به وب سایت هرمزگانی دات نت ارسال کنم تا حداقل من باب زبانشناسی آقای پشتکوهی از سیر و تحولات این علم مطلع شوند ومن بعد با آگاهی به وسائل ارتباط جمعی مطلب ارسال کنند .
حیرت انگیز است که جناب آقای پشتکوهی زبان عربی با تاریخ بیش از پنج هزار ساله اش را به امارات متحده عربی نسبت داده اند و تاثیرات آن بر زبان پارسی را چنان نادیده گرفته اند که گویی چنین زبانی وجود نداشته است مثل اینکه ایشان متوجه نیستند که حد اقل 3/1 زبان پارسی را واژگان عربی تشکیل داده اند . بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ این سرزمین به تاسی از همین زبان آثار فراوانی را به یادگار گذاشته اندعلم زبانشناسی میگوید هیچ زبانی برتر از سایر زبانها نیست بر اساس شواهد تاریخی در ایران تا 200 سال اجازه سخن گفتن جز به زبان عربی وجود نداشت محمد علی گلشیری اعتقاد دارد ریشه زبان پارسی دری ، پارسی مادری می باشد زیرا در همین زمان در خانه توسط مادران و پدران به فرزندان آموزش داده می شد . نویسنده رمان سلوک اظهار می دارد: «در زمان حکومت عباسی یکی از کارهایی که هویت ایرانی را شکل داد رسمی کردن زبان فارسی در کنار زبان عربی بود. اما این سلطه به معنای طرد شدن زبان عربی و کنار رفتن آن از جامعه نبوده است زیرا زبان عربی، زبان قرآن بود و جایگاه خود را داشت طوری که بسیاری از آثار به این زبان تألیف می شد محمد علی سپانلو شاعر در پاسخ به این سؤال که چرا زبان عربی با وجود تمام تأثیرات و تأثراتی که بر زبان پهلوی یا فارسی میانه گذاشت، نتوانست زبان غالب و دایم مردم ایران شود، می گوید : « ببینید! زبان عربی، تنها پدیده ای بود که عرب در آن تبحر داشت اما با تسلط مسلمانان به ایران، این ایرانیان بودند که دستور زبان عربی را نوشتند و برای آن چارچوب تعیین کردند. در واقع زبان فارسی توانست با جذب نقاط قوت زبان عربی به اعتلای خود کمک کند . زبان فارسی همواره در تقابل با زبان ها و گویش های مختلف بوده است و همواره نیز خود را در مواجهه با آنها نه تنها حفظ کرده بلکه تداوم بخشیده است. این خصوصیت، ویژگی هر زبان زنده و کاملی است که در گوشه و کنار جهان، وجود دارد . اما قبل از همه، در همین ابتدا باید به فهرستی از عوامل و حقایق اشاره شود تا جناب نویسنده مطلب اشو زرتشت ( پشتکوهی ) دقیق با برخی از بدیهیات زبانشناسی آشنا شود. جناب پشتکوهی درنظر داشته باشید که :
زبانها در عین تفاوتهای ریشه ای از مشابهتهای زیادی برخوردارند.- زبانها از نظر ساختاری در گروههای مشابه طبقه بندی میشوند.- زبانها همواره در طول زمان در داد و ستد بوده و متاثر از یکدیگر بوده اند.
برخی از زبانها به سبب تهاجمات استعماری و فقر فرهنگی در معرض نابودی قرار دارند.
علی رغم اختلافات عجیب و قریب بین زبانها و کدهای آنها، زبانها به تعبیری از ساختار واحدی برخوردارند.
زبان هیچ ملتی برتر و یا پست تر نیست، و این قدرتهای فائقه اقتصادی و یا امپراطوریهای مالی است که سبب فراموشی ویا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تاریخچه آنکارا و اطراف آن به تمدن هیتی در دوران مفرغ برمیگردد. 2هزارسال قبل از میلادمسیح ، هیتی ها قدرت حاکم بر منطقه شدندوسپس اقوام فینیقی ، لیدی و پارسی آمدند . در قرن سوم پیش از میلاد مسیح ، نژادی سلتی بنام گالاتی آنکارا را به عنوان پایتخت خود ساختند. اسم آنکارا از واژه « آنکیرا » به معنای لنگر گرفته شده است .
آنکارا تحت رهبری آتاتورک در پایداری ملی همراه با جنگ جهانی اول اهمیت زیادی یافت . هنگامی که جنگ استقلال ملی ترکیه را از اشغال بیگانگان آزاد کرد ، آنکارا پایتخت جمهوری جدید ترکیه در 13 اکتبر سال 1923 گردید .
یکی از قسمتهای برجسته شهر آنیت کبیر است که مقبره ای مجلل به یاد بود آتاتورک ساخته اند . این ساختار که در سال 1953 تکمیل گردید، ترکیبی از مضامین معماری کهن ونو است ونشاندهندة زیبایی و استحکام معماری ترکیه ای است .
قدیمی ترین قسمت شهر اطراف قلعه قرار دارد .مسجد علاء الدین که در داخل دیوارها پیدا شده هنوز یکی از بهترین نمونه های هنر و هنروری بر روی چوب است ، علیرغم این حقیقت که این مسجد توسط عثمانی ها بازسازی شده است .این منطقه با بازسازی بسیاری از خانه های قدیمی مورد علاقه ترکیه ای ها احیا شده وگالری های هنزی و رستورانهای خوب که نمونه هایی از آشپزخانه های سنتی ترکیه ای هستند افتتاح شده است. نزدیک دورازه قلعه موزة تمدن آناتولی قرار دارد که بازسازی شده بسیار زیبای بازارقدیمی است . در این موزه مصنوعات گرانبهای متعلق به دوران نئولتیک و پالئولتیک و همچنین تمدنهای هستی ، هیتیتی ، اورارتو ورم وجود دارد. آنکارا فرهنگی زنده وحیاتی هنری با بسیاری گروههای رقص ، تئاتر ، اپرا و رقصهای سنتی دارد . ارکستر موسیقی دوستان شهر که همیشه می نوازند بسیار معروف است .
ناحیه ها :
آلتینداگ Altindag
این ناحیه در 1کیلومتری مرکز شهر است و از دوران پیش از تاریخ وجود داشته است . این ناحیه مرکزی مهم در دوران عثمانی و سلوکی بوده ومکانهای دیدنی زیادی برای بازدید کنندگان دارد. درمیان آنها می توان از قلعة آنکارا معبد آگوستس ، ستون جولیان ، حمام رومی ها ، یادبود عمومی ، موزه تمدنهای آناتاولی ، موزه ایالتی نقاشی و مجسمه ، موزه قوم شناسی ، موزه جنگ استقلال و موزه ملی نام برد . همچنین در این ناحیه ، مقبره های کاراکابی Karacabey آهی سرافتینA hi Serafettin هاکی بایرام Haci Bayram ولی افندی Veli Efendi کاریقدی Karyagdi گل بابا Gulbabaو گمزتین بابا Izzettin baba و مساجد Haci Bayram ، اصلان هان Aslanhane ، آهن الوان Ahi Elvan ، علاالدین Alaaddin ، زین سیرلی Zincirli وجود دارد .
کانکایا Cankaya
یکی از نواحی مهم آنکارا است . این ناحیه وسیع شامل مکانهای دیدنی بسیاری است . دریاچه ایمیر Eymir ، ساختمانهای الماج اسکای Elmadg Ski و مرکز تفریحی ورزشی آهلا تسلیبل همه در این ناحیه قرار دارند .
لیست جاذبه های توریستی شامل : آنیت کبیر ، موزه آتاتورک ، یادبود آتاتورک ، موزه تاریخ طبیعی MTA یادبود امنیتی ، یادبود قوم شناسی آتاتورک ، موزه تاریخ طبیعی ، موزه باستان شناسی دانشگاه تکنیکی خاورمیانه ، نمایشگاه مجسمه و نقاشی ، پارک یادبود ، باغ گیاهشناسی ، پارک عبدی ایپکی Abdi Ipekci ، پارک گوون Guven ، پارک کورتولوس Kurtulus پارک کوگولو ( قو ) پارک استقلال ملی ، پارک احمد عارف و ساختمانهای ورزشی مانند زمین اسکی روی یخ وابسته به شهرداری و استخر سرپوشیده است . همچنین موزه اسباب بازی (قسمت آموزش دانشگاه کبک - آنکارا ) یادبود هیتیتی ، ساختمانهای مجلس ملی ترکیه نیز از مناطق دیدنی هستند .
ککیورن Kecioren
این ناحیه یکی از نواحی مرکزی آنکارا و میزبان بزرگترین مرکز هواشناسی جهان وهمچنین ساختمانهای متعدد دانشگاههای آنکارا ، آکادمی نظامی پزشکی گولهین Gulhane است . همچنین در این ناحیه قدیمی ترین مدرسه کشاورزی آنکارا قرار دارد که توسط مصطفی کمال آتاتورک به عنوان مرکز فرماندهی نظامی در جنگ استقلال مورد استفاده قرار می گرفت و اکنون تبدیل به موزه شده است .
ینی محله Yenimahalle
این ناحیه درون شهر است و جاذبه هایی دارد که تاریخی غنی منطقه را منعکس می کند .مشخص ترین آنها پل آکوپرو Akkopru است که در سال 1222 توسط حاکم سلوکی علاء الدین کیقباد در طول جادة قدیمی بازرگانی بگدارت بر روی نهر آنکارا ساخته شده که دارای 4 آرک بزرگ و 3 آرک کوچک است .
خارج از شهر :
آکیرت Akyurt
این ناحیه در 33 کیلومتری مرکز شهر واقع شده و از ابتدای عهد مفرغ تا قرن14 مورد استفاده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تاریخچه عدد صفر یکی از معمول ترین سئوالهائی که مطرح می شود این است که: چه کسی صفر را کشف کرد؟ البته برای جواب دادن به این سئوال بدنبال این نیستیم که بگوئیم شخص خاصی صفر را ابداع و دیگران از آن زمان به بعد از آن استفاده می کردند. اولین نکته شایان ذکر در مورد عدد صفر این است که این عدد دو کاربرد دارد که هر دو بسیار مهم تلقی می شود یکی از کاربردهای عدد صفر این است که به عنوان نشانه ای برای جای خالی در دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) بکار می رود. بنابراین در عددی مانند 2106 عدد صفر استفاده شده تا جایگاه اعداد در جدول مشخص شود که بطور قطع این عدد با عدد 216 کاملاً متفاوت است. دومین کاربرد صفر این است که خودش به عنوان عدد بکار می رود که ما به شکل عدد صفر از آن استفاده می کنیم. هیچکدام از این کاربردها تاریخچه پیدایش واضحی ندارند. در دوره اولیه تاریخ کاربرد اعداد بیشتر بطور واقعی بوده تا عصر حاضر که اعداد مفهوم انتزاعی دارند. بطور مثال مردم دوران باستان اعداد را برای شمارش تعداد اسبان، ... بکار می برند و در اینگونه مسائل هیچگاه به مسئله ای برخورد نمی کردند که جواب آن صفر یا اعداد منفی باشد. بابلیها تا مدتها در جدول ارزش مکانی هیچ نمادی را برای جای خالی در جدول بکار نمی بردند. می توان گفت از اولین نمادی که آنها برای نشان دادن جای خالی استفاده کردن گیومه (") بود. مثلاً عدد6"21 نمایش دهنده 2106 بود. البته باید در نظر داشت که از علائم دیگری نیز برای نشان دادن جای خالی استفاده می شد ولیکن هیچگاه این علائم به عنوان آخرین رقم آورده نمی شدندبلکه همیشه بین دو عدد قرار می گیرند بطور مثال عدد "216 را با این نحوه علامت گذاری نداریم. به این ترتیب به این مطلب پی می بریم که کاربرد اولیه عدد صفر برای نشان دادن جای خالی اصلاً به عنوان یک عدد نبوده است. البته یونانیان هم خود را از اولین کسانی می دانند کهدرجای خالی ,صفر استفاده می کردند اما یونانیان دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) مثل بابلیان نداشتند. اساساً دستاوردهای یونانیان در زمینه ریاضی بر مبنای هندسه بوده و به عبارت دیگر نیازی نبوده است که ریاضی دانان یونانی از اعداد نام ببرند زیر آنها اعداد را بعنوان طول خط مورد استفاده قرار می دادند. البتهبعضى ازریاضی دانان یونانی ثبت اطلاعات نجومی را بر عهده داشتند. در این قسمت به اولین کاربرد علامتی اشاره می کنیم که امروزه آن را به این دلیل که ستاره شناسان یونانی برای اولین بار علامت 0 را برای آن اتخاذ کردند، عدد صفر می نامیم. تعداد معدودی از ستاره شناسان این علامت را بکار بردند و قبل از اینکه سرانجام عدد صفر جای خود را بدست آورد، دیگر مورد استفاده قرار نگرفت و سپس در ریاضیات هند ظاهر شد. هندیان کسانی بودند که پیشرفت چشمگیری در اعداد و جدول ارزش مکانی اعداد ایجاد کردند هندیان نیز از صفر برای نشان دادن جای خالی در جدول استفاده می کردند. اکنون اولین حضور صفر را به عنوان یک عدد مورد بررسی قرار می دهیم اولین نکته ای که می توان به آن اشاره کرد این است که صفر به هیچ وجه نشان دهنده یک عدد بطور معمول نمی باشد. از زمانهای پیش اعداد به مجموعه ای از اشیاء نسبت داده می شدند و در حقیقت با گذشت زمان مفهوم صفر و اعداد منفی که از ویژگیهای مجموعه اشیاء نتیجه نمی شدند، ممکن شد. هنگامیکه فردی تلاش می کند تا صفر و اعداد منفی را بعنوان عدد در نظر بگیرید با این مشکل مواجه می شود که این عدد چگونه در عملیات محاسباتی جمع، تفریق، ضرب و تقسیم عمل می کند. ریاضی دانان هندی سعی بر آن داشتند تا به این سئوالها پاسخ دهندو در این زمینه نیز تا حدودى موفق بوده اند . این نکته نیز قابل ذکر است که تمدن مایاها که در آمریکای مرکزی زندگی می کردند نیز از دستگاه اعداد استفاده می کردند و برای نشان دادن جای خالی صفر را بکار می برند. بعدها نظریات ریاضی دانان هندی علاوه بر غرب، به ریاضی دانان اسلامی و عربی نیز انتقال یافت. فیبوناچی، مهمترین رابط بین دستگاه اعداد هندی و عربی و ریاضیات اروپا می باشد. http://www-gap.dcs.st-and.ac.uk/~history/HistTopics/Zero.html
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تاریخچه مختصر شیمی
-------------------------------------------شیمی یکی از علومی است که هموراه در زندگی بشر دخالت کامل داشته و وارد و به اندازه که تمدن کنونی بیشتر شود دخالت آن در شئون مختلف زندگی نیز زیادتر خواهد شد. ما در دنیایی زندگی می کنیم که پر از مواد شیمیایی گوناگون است. بعضی از این مواد مانند آب کاملاً برایمان آشنا است اما بسیاری مواد دیگر وجود دارند که چندان آشنا نیستند. واقعیت آن است که ما از هر لحاظ با مواد شیمیایی روبرو هستیم. لباسی که می پوشیم، غذایی که مصرف می کنیم، کاغذی که مطالب را روی آن می خوانیم همگی مواد شیمیایی به شمار می روند. علم شیمی از اجسام و خواص و ساختمان آنها و واکنشهایی که آنها را به اجسام دیگر تبدیل می نماید بحث می کند. طی هزاران سال، دانش شیمی تنها منحصر به تهیه اکسیرها، عطرها و جوهر های پاره ای از فلزات بود. یونانیان قرن پنجم که همواره در صدد پی بردن به رموز و اسرار طبیعت بودند آب را که مایه حیات سایر موجودات است عنصری ساده می پنداشتند حال آنکه آب ترکیبی از دو عنصر ساده اکسیژن و هیدروژن است. فکر اولیه وجود عناصر ساده ابتدا از امپدوکل و سپس از ارسطو می باشد. ارسطو معتقد بود که چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش مظهر خواص اصلی از قبیل رنگ، استحکام و حالت اجسام می باشند و از ترکیب آنها مواد گوناگون به وجود می آید. شیمی در طول تاریخ طولانی و تکاملی خود دورانهای گوناگونی را پشت سر گذاشته که می توان آن را به سه بخش عمده تقسیم کرد: دوران باستان که هنوز شیمی به صورت یک علم مشخص درنیامده بود. دوران کیمیاگری از آستانه پیدایش مسیحیت تا سالهای 1700 میلادی و دوران شیمی جدید.در سراسر دوران تاریک قرون وسطی دانش شیمی نیز همچون دیگر رشته های علوم پیشرفت قابل ملاحظه ای ننمود. کشف الکل و جوهر گوگرد به وسیله کیمیاگر ایرانی محمد زکریای رازی و کشف فسفر در سال 1675 میلادی توسط براند آلمانی از آثار دوره کیمیاگری است. کیمیاگری تنها در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم بود که به صورت دانشی حقیقی و واقعی به نام شیمی در آمد. رابرت بویل انگلیسی نخستین کسی بود که دلیرانه با نظرات و عقاید قدما درباره وجود عناصر چهارگانه و تبدیل فلزات مخالفت نمود. به عقیده بویل عنصر جسمی است غیرقابل تجزیه و از ترکیب آنها اجسام مختلف پدید می آید. نظریات بویل در کتاب شیمیدانان شکاک کم و بیش یادآور نگرش ابن سینا در کتاب «ابطال کیمیا» است که در شش قرن پیش از آن به رشته تحریر درآورد. ژوزف بلاک شیمیست اسکاتلندی در سال 1757 گاز کربنیک را به دست آورد و آن را هوای ثابت نامید. ژوزف پریستلی انگلیسی در سال 1774 گاز اکسیژن را ضمن حرارت دادن اکسید قرمز جیوه برای نخستین بار تهیه کرد. هنری کاواندیش دانشمند انگلیسی نیز در سال 1766 هیدروژن خالص را کشف نمود و خواص آن را معلوم و مشخص نمود. برگمان شیمیست سوئدی این نظر را ارائه کرد که هوا مخلوطی از سه گاز است. هوای معیوب (ازت)، هوای خالص (اکسیژن) و اسید هوایی (گاز کربنیک) بالاخره شارک گیوم سئل شیمیست دیگر سوئدی درباره بی اکسید منگنز مطالعاتی کرد و همین موضوع راهنمای او برای تهیه اکسیژن گردید. لاووازیه که در حقیقت بنیانگذار شیمی جدید محسوب می شود گامهای بلندی در راه آزمایش و پژوهش علمی برداشت. کشف گازهای اکسیژن و هیدروژن به لاووازیه این امکان را داد که به تفسیر علمی درستی برای پدیده سوخت و ارتباط آن با هوا نائل آید. لاووازیه ثابت نمود که عمل سوختن ترکیب جسم است با اکسیژن و در این مورد یکی از قوانین اصلی شیمی یعنی اصل بقاء ماده را به شرح زیر وضع کرد:هیچ چیز از بین نمی رود و هیچ چیز خلق نمی شود. در تمام واکنشهای شیمیایی مجموع وزنهای مواد پیش از فعل و انفعال شیمیایی مساوی وزنهای مواد به دست آمده است. در آغاز قرن هجدهم یعنی در سال 1800 میلادی ولتا فیزیکدان انگلیسی نخستین پیل را کشف کرد و از آن پس الکتروشیمی در دسترس جهانیان قرار گرفت. دیوی انگلیسی از تجزیه الکتریکی پتاس مذاب فلز پتاسیم و سپس از سود گداخته فلز سدیم را به دست آورد. او با تجزیه الکتریکی ثابت کرد که برخلاف عقیده لاووازیه که اکسیژن را عامل ترشی می نامید تمام اسیدها اکسیژن ندارند. همچنین وهلر آلمانی در آغاز این قرن با استفاده از پتاسیم موفق به کشف آلومینیوم گردید و از آن پس عناصر یکی پس از دیگری پیدا شدند. در اواخر نوزدهم دیمتری مندلیف شیمیست نابغه روس با تنظیم جدول تناوبی معروف خود عده زیادی از عناصر را از خاصیت تکرار اتمها پیش بینی کرد و با کشف آنها شیمی در ردیف علوم مدرن و درجه اول قرار گرفت. بالاخره در حدود سال 1760 برتلو شیمیست بزرگ فرانسوی توانست از ترکیب مستقیم کربن و هیدروژن استیلن را تهیه نماید. شیمی جدید به عنوان یک علم نظام یافت طی 200 سال گذشته شکل گرفت و از همان آغاز به کلی از شیوه های کیمیاگری دور شد. از آغازقرن نوزدهم تا کشف و نوآوری در علم شیمی و کاربردهای آن در