لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
موسیقی چنان که گذشت فن ترکیب اصوات و بیان احساسات توسط صوتها است . به گفته «موزارت» موسقی بیان خوشایند زندگی و به زغم «بولیوز» موسیقی شاعرانه ترین ، ارزنده ترین، نیرومندترین و اندارترین هنرهاست و باید آزادترین آنها هم باشد. به موجب داستانهای دین یونان «آپولن» خدای موسیقی با نه فرشته خود در کوه «پارناس» زندگی می کرد و این فرشتگان را «موز» می گفتند و موسیقی از نام آنها اشتقاق یافته است.
در تاریخ تحول موسیقی از باستان تحول موسیقی از باستان تا امروز، نخست موسیقی نزد ملل باستانی ، سومری، آکادی، ایلامی، مصری، یونانی و لاتینی را بررسی می کنیم:
بر اثر کاورش هایی که در اواخر قرن نوزدهم در گورستان «اور» که تاریخ بنیاد آن به سی قرن قبل از میلاد می رسد به عمل امده ریشه اصلی موسیقی آسیایی تا حدی روشن گردیده است.
از سومر قدیم دو ستوان که بر آن آهنگ موسیقی حک شده به دست آمده است. از خزانه های اور اسباب موسیقی بادی کشف شده، که می توان عمده نغمه های متداول امروز را از آن استخراج نمود. این آلت متعلق به 1800 قمری پیش از میلاد است. بر اثر تتبعات دقیق و به اتکاء تصاویر و نقش و نگارهای موجود، موسیقی سومر شامل: سرود، شکوائیه و مرثیه بوده. از جمله نوحه بر ویرانی «نیپور که شش آهنگ داشه و با طبل و لیر اجرا می شده است و این تغنی با اسباب به دوران «گودآ» (2400 قمری پیش از میلاد) ارتباط می یابد.
پزشکان کلده پیش از عمل، آهنگی مقدس می سرودند و در وراء این موسیقی دینی، دربار از موسیقی خاصی بهره مند می شد و نوازندگان را آلتی شبیه «لیر» که پنج وتر داشته استفاده می کردند.
رقص هم به طور قطع رواج داشته است و اثار باقی مانده گورستان شاهی متعلق به 2700 قمری پیش از میلاد این مدعا را به اثبات می رساند. آلات موسیقی آن عصر زهی و باید و ضربی بوه، یک نوع نی مضاعف نقره نیز که دارای چهار سوارخ است از این قبرستان (مربوطب ه 27090 تا 3200 قمری پیش از میلاد) به دست آمده است. فلوتی با لوله، فقی و هفت سوراخی متعلق به (2000 قمری پیش از میلاد) هم از همانجا کشف شده است.
اشعار مقدسی درباره «استار» مربوط به قرن 6 و 7 و حجاری شیپوری به طول پنجاه تا شصت سانتیمتر از قرن 8 ق. م در دست است.
از مقبره ملکه «شوهد» نقش چنگی به طول یک متر و دارای یازده وتر به دست آمده است و نشان می دهد نوازندگان او هنگامی که ملکه خودکشی می کرده یا به میل خود سم می خورده می نواخته اند. این آلت شبیه چنگی دیگر است که بر اثر حفاری سال 1809 در «لاگاش» کشف شده متعلق به 2400 ق. م است. از آن عصر عودی طلایی با یک وتر و عود نقره و چنگی که با این دو آلت همراهی می کرده است و متعلق به 2700 ق. م است، به دست امده است.
نوازندگان که در حدود 680 ق. م در رکاب شاهان ایلام بوده، چنگی 13 وتری داشته اند. چنگی نیز 21 و 22 وتری وسه گوشه در «سوز» متعلق به 1900 تا 2000 ق. م پیدا شده است.
چدر بابل به سال 1600 و در نیپور به سال 1900 ق. م عودهایی با 2 تا 3 سیم به دست آمده. در آن دوران شرقی ها از «سمبال» و «تمپال» و طبل مخصوصاً بالگ که شبیه صندوق بزرگی بوده است استفاده می کرده اند و همه این سازها با یکدگیر به صورت جمعی به کار می رفته است. در «بریتیش میوزیوم» لندن نقشی از ایلام قدیم وجود دارد که به موجب آن ده نوازنده و پانزده خاننده با کمک چنگ و نی مضاعف طبل (متعلق به 689 ق. م) هنرنمایی می کنند همچنین در نقشی دیگر نوازنده عود دیده می شود. در حدود 2500 ق. م بابل بر سومر غلبه کرد ولی از لحاظ هنر مغلوب این قوم شد و خود نیز در حوالی قرن 14 از «آسور» شکست خورد.
به موجب منابع مصری، سومریها در حدود قرن 19 ق. م با آن کشور ارتباط یافتند و با ملل دریایی یا «مردان دریا» نیز آشنا شدند و در نتیجه آلات موسیقی و آداب موسیقیدانی آنان از دریای اژه و آدریاتیک گذشت و به رم رسید و به این ترتیب دنیای کهن از هنر سومریان برخوردار شد و هر کشوری برای مقصدی از رواج موسیقی استقبال کرد. چون موسیقی رکن اصلی مراسم دین است بعضی ملل در اجرای آهنگاهی مذهبی و یا جشن ها و تشریفات درباری از آن استفاده می کردند. مثلا مراسم مربوط به «میترا» که از ایران به خاور نزدیک وغرب رخنه نمود، با موسیقی توأم و نفوذ سومر در همه جا جلوه گر بود. حتی اگر گام منسوب به فیثاغورث هفت نت داشته، بدان جهت است که منجمان کلده به یونانیها وجود و خواص هفت ستاره را آموخته اند... مصریان قدیم به اتکاء افکار دینی خود و اعتقاد به زندگی بعد از مرگ و تصور به تساوی بین حیات و ممات، منابعی سرشار درباره موسیقی به یادگار گذارده اند. اینک در حدود پنجاه فلوت از عهد باستان مصر باقی مانده است.
این قوم به فواصل موسیقی آشنا بوده، وزن را از کوفتن دو دست به هم استخراج می کرده اند. سرودهای دینی به وسیله فرعون و دیگران با اشعاری سه یا چهار بندی خوانده می شد. فرعون می ایستاده یا به زانو در می آمده، دست خود را بلند می نموده است. قدیمی ترین سرود که به دست ما رسیده از Amon-Ra است. که نقاشان نخستین هرم «ساکاراه» با خط میخی جریان آن را بر دیوار ترسیم کرده اند و در آن «هاها یا ای ای» نی به کار می رفته است.
رقص در مصر ظاهرا قدیمی تر است. زیرا مجسه زنی رقاص که تقریبا به پنج هزار سال قبل از میلاد می رسد، موود می باشد و در جدار دیوار هرمی، مطالبی بدین شرح نگاشته شده است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
تاریخ ادبیات
ابتدای مرحله انسانیت را باید هنگام پیدایش کلمهو کلام دانست و با همین وسیله بود که انسانیت انسان آشکار گردید. در واقع انسانیت از آنروز آغاز شد که موجودی نیم انسان و نیم حیوان در غار با بر روی درختی نشست و مغز خود را برای بافتن و اختراع علاماتی صوتی بکار انداخت که بتواند معرف دسته ایی از اشیا مشابه باشد. مانند کلمه حابه برای همه خانه ها و انسان برای همه انسان ها از آنروز برای پیشرفت عقلی انسانراه جدیدی بازشد که پایان ندارد زیرا کلمه برای فکر منزلت افرار کار را دارد
نظر باینکه تاریخ دورانهای ابتدایی از حدس و تخمین تجازو نمی کند در مورد پیدایش تکلم نیروی خیال می تواند در فضای سیعی بپرواز درآید. شاید بوان فت که نخستین دکل تکلم و زبان گشودن انسان- که می توان آن را ارتباط با دیگران بوسیله علامات نامید- همچون فریاد عاشقانه یک حیان برای حیوانی دیر بوده است. اگر چنین باشد، می توان گفت سراسر جنگلها و بیشه ها پر از لغاتی است که جانوران متعدد بوسیله آنها با یکدیگر سخن می گویند. گارنر در مورد پرگویی تمام باشد بی بوزنتگان لااقل بیست نوع صوت و تعداد زیادی اشاره پیدا کرده است از همین اصواتو لغاب حقیر استکه س از تکمیل سیصد کلمه تشکیل شده که پاره ای از قبایل عقب افتاده با آن سخن می گویند و رفع احساس می کنند.
درنزد مردم ابتدایی برای انتقال فکر، ایما و اشاره مقدم بر زبان و سخن گفتن بوده است توسل باشاره در میان هندیان امریکا باندازه ای حایز اهمیت استه مردم قبیله آراپاهو مانند بسیاری از مردم امروز جهان نمی تانستنددر تاریکی مطاب خود را به یکدیگر تفهیم کنند شاید نخستین کلماتی که انسان به آنها پی برده و ادا کرده فریادهایی مانند صدای حیوانات برای بیان پاره ای عاطف بوده است. پس از هزاران سال تغییرات و بطور آتی که برای لغت و زبان پیش آمدهف هی ربانی نیست ک در حال حاضر صدها لغت تقلیدی در آن موود نباشد مانند خرخر کردن، خش خش کردن، نق نق کردن نظایرآنها شاید ریشه بسیاری از لغات درزبانهای مختلف از همین راه ایجاد شده است.
شک نیست که نسلهای زیادی از مردم پشت سر هم آمده و رفته اند با انسان توانسته است از اسامی خاص اسم کلی و مطلق را استخراج کند در میان بسیاری از قبایل کلماتی که دلالت بر رنگها- بدون سنگی باشیا رنگین- داشته باشد و همچنین واژه های نماینده محردابی مانند: نغمه، نوع مکان، عقل، کمیت و نظایر آنها وجود ندارد . پیدایش این کلمات مجرد ظاهرا نتیجه ترقی فکر نشری ارتباط آنها با تفکر انسانی، ارتباط علت و معلولی است این کلمات همچون افزارها ادواتی هستند که بدقت فکر کمک کرده و در واقع رموز و علایم تمدن بشمار می روند.
کلمات و الفاظ نه تنها وسیله اندیشیدن واضح و روشن بلکه سبب پیدایش بهبودی در سازمان اجتماعی بوده است. با ظهور لغات وسیله جدیدی برای اتصال و ارتباط افراد با یکدیگر پیدا شد. بطوریکه مذهب و عقیده واحدی توانست افراد یک ملت را در قالب متجانس واحدی قالب ریزی کند.
بزرگترین فایده کلمات و الفاظ پس از توسعه فکر، آموزش و پرورش است. درمیان ملتهای ابتدایی تربیت بسیار ساده و بدون پیچ و خم بود و بصورت عملی تعلیم داده می شد این نوع تربیت سرعت کودک را سرحد رشد می رسانید در قبیله اوماها یک بچه ده ساله آنچه را که پدرش می داند تقریبا می داند در قبایل آلئوت بچه ده ساله برای خود خانه می سازد احیانا زن هم اختیار می کند با چنین اوضاع و احوال یک بچه دوازده ساله فردی کامل است و نمی تواند از دوران نسبتا طولانی و اطمینان بخش کودکی عصر جدید استفاده کند.
آن محیط زندگی که انسان فطری در آن بسر می برد، بطور نسبی دارای وضعی ثابت بود، و آنقدر که نیازمند شجاعت و تکامل شخصیت بود، بتوانایی عقلی احتیاج نداشت نهمین جهت همه کوش یک پدر ابتدایی آن بود که شخصیت فرزند خود را خوب بسازد، چنانچه یک پدر امروزی همش مصروف بر آن است که قدرت عقلی کودک خود را سخت پرورش دهد او سعی داشت که مردی بسازد وهرگز در اندیشه آن نبود که دانشمند و محققی تربیت کند. در ضمن این تشریفات آمادگی جوان برای کشیدن بار جنگ مسئولیت زناشویی مورد آزمایش قرار می گرفت.
ملل ابتدایی در تربیت از خط نویسی کم استفاده می کرده و شاید اصلاً از آن بهره نمی گرفته اند. بعضی از قبایل در نتیجه آمیزش با ملتهای متمدنی که باستعمار و استثمار آنان شتافته اند، خط نویسی را فراگرفته و برخی با وجود آنه مدت پنج هزار سال است با ملتهای خط نویس آشنایی دارند، هنوز قادر ننوشتن خط نیستند. این مردم ناچار حافظه ای قوی دارند. آنچه را که می خواهند بفرزندان خود بیاموزند با صدای بلند می خوانند و فرزندان پس از شنیدن در خاطر نگاه می دارند و باین ترتیب تاریخ مختصری قبیله و آداب و سنن فرهنگی سینه به سینه منتقل می شود. بدون شک اختراع خط نویسی در ابتدا با مخالفت شدید رجال دینی مواجه شده و این مردم بعنوان آنکه خط نویسی سبب انهدام اخلاق و تخریف آینده بشر خواهد شد، بمخالفت با آن برخاسته اند.
بدیهی است که مادر خصوص اصل پیدایش این افزار شگفت انگیز جز توسل بحدس و تخمین راهی نداریم. ممکن است ریشه پیدایش خط با من کوزه گری ارتباط داشته و یا با توسعه ارتباط بازرگانی میان قبیله ها، مردم خود را نیازمند وضع رموز و علایم کسی دیده باشید.
قطعا نخستین صروت این نشانه ها و علامتها تصاویری بوده است که کالای رد وبدل شده و حساب طرفین را نشان می داده است. بدون شک علامتهای نماینده اعداد زودتر از سایر نشانه های کتابت اختراع شده و اعداد در ابتدا بصورت خطوط موازی بوده که انگشتان دست را نمایش می داده است. واژه های five
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
علم منطق
یکی از علومی که از جهان خارج دارد حوزه فرهنگ اسلامی شد و پذیر ش عمومی یافت و حتی به عنوان مقدمه ای بر علوم دینی جزء علوم دینی قرار گرفت علم منطق است.
علم منطق از متون یونانی ترجمه شد، واضح و مدون این علم از سلطاطالیس یونانی است. این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت اضافاتی بر آن شد و بر سر حدکمال رسید.
بزرگترین منطق های ارسطویی که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفای بوعلی سینا است .
منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است . متن یونانی، ترجمه عربی و هم ترجمه دیگر منطق ارسطو به زبانهای دیگر اکنون در دست است . منطق ارسطو را ضین بن اسحاق ترجمه کرد و اکنون عین ترجمه موجود است .
در قرون جدید به وسیله فرانسیس بیکن انگلیسی و دکارت فرانسوی منطق ارسطویی سخت مورد هجوم و ایراد قرار گرفته سالها و بلکه در سه قرن گذشته در حالیکه اروپا ایمان خود را به منطق ارسطویی به کلی از دست داده بود تدریجاً از شدت حمله و هجوم به آن کاسته شد . برای ما لازم است نه مانند عده ای چشم بسته منطق ارسطویی را ینپذیریم و همچنین مانند عده ای دیگر چشم بسته آن را محکوم نکنیم بلکه تحقیق کنیم و ببینیم ارزشی که منطق ارسطویی برای خود قایل است چه ارزشی است . ناچاراً باید آن را تعریف کنیم .
تعریف منطق
((منطق قانون صحیح فکر کردن است )) یعنی قواعد و قوانین منطقی به نزدیک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هرگاه بخواهیم درباره برخی از موضوعات علمی یا فلسفی تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را با این مقیاس ها و معیارها بسنجیم و ارزیابی کنیم که به طور غلط نتیجه گیری نکنیم .
فایده منطق
از تعریفی که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق جلوگیری ذهن است از خطایی در تفکر با در اینجا لازم است فکر و تفکر را تعریف کنیم زیرا تا تعریف فکر ، به مفهومی که منطق در نظر دارد روشن نشود، ابراز بودن منطق برای فکر و به عبارت دیگر ((خطاسنج)) بودن علم منطق برای فکر ، روشن نمی شود.
تفکر عبارت است از مربوط کردن چند معصوم به یکدیگر برای به دست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم .
در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوی یک سلسله مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای تبدیل آن به معلوم .
ذهن معلومات خویش مجهولی را تبدیل به معلوم می کند و باید به آن معلومات شکل و نظم و صورت خاص اساساً عمل فکر کردن چیزی جز نظم دادن به معلومات و پایه قراردادن آنها برای کشف یک امر جدید نیست پس وقتی که می گوییم منطق قانون صحیح فکر کردن است و ازطرف دیگر می گوییم فکر عبارت است از حرکت و سیر ذهن از مقدمات به نتایج معنی اش این می شود که منطق کارش این است که قوانین درست حرکت کردن زمین را نشان می دهد.
پس کار منطق این است که حرکت ذهن را در عین تفکر تحت کنترل خود قرار دهد.
خطای ذهن
ذهن هنگامی که تفکر می کند ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. منشا خطا یکی از دو امر ذیل ممکن است باشد
1-آن مقدماتی که آنها را پایه قرار داده و معلوم فرض کرده خطا و اشتباه باشد یعنی مقدماتی که مصالح استدلال ما را تشکیل می دهد فاسد باشد.
2-نظم وشکل و صورتی که به مقدمات داده شده غلط باشد یعنی هرچند که مصالح استدلال ما درست باشد ولی شکل استدلال ما غلط است .
از مجموع آنچه گفته شد معلوم گشت که ارزش منطق ارسطویی این است که خطا سنج عمل فکر کردن است . یعنی خطاسنج صورت و شکل استدلالهای انسانی است . اما این که منطق چه قوانینی برای درست استدلال کردن عرضه می دارد مطلبی است که از تحقیق تفصیلی منطق روشن می شود.
موضوع منطق
موضوع علم عبارت است از آن چیزی که آن علم در اطراف آن بحث می کند و هر یک از مسایل آن علم را در نظر بگیریم خواهیم دید بیانی است از یکی از احوال و خواص و آثار آن .
در اینجا دو نظریه مطرح است :
1-علت این امر این است که مسایل هر علمی بالاخره در اطراف یک حقیقت یعنی بحث می کند پس از این دو هر علمی نیازمند به موضوع است و تمایز علوم از یکدیگر نیز ناشی از تمایر موضوعات آن علوم است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
تاریخ هنر فرش ایران
از آغاز تا کنون (دوران معاصر)
استاد:
جناب آقای محمود سلیمانی کوشکی
دانشجو:
امیر حسین آریامپور
سید علی هاشمی نژاد
فهرست
عنوان
صفحه
1- پیشگفتار
1
2- مقدمه
2
3- تاریخچه
7
4- ساسانیان
12
5- دوران اسلامی
15
7- سلجوقیان
20
8- مغول و تیموریان
22
9- صفویان
25
10- عصر جدید (افشار – قاجار – پهلوی)
29
11- دوران معاصر
34
پیشگفتار:
با سپاس از خدای مهربان که همیشه در کنارم بوده و بنده را مورد لطف و عنایت قرار داده است؛ جمع شدن این مطالب و نوشتن این کتاب با کمک های عظیم پروردگار میسر شده است.
باز از پروردگارم کمال تشکر را دارم که مردی بزرگوار را در جلوی راهم قرار داد، تا بتوانم بعد از کمک از او از این مرد نازنین کمک بخواهم.
با تشکر و قدردانی از استاد بزرگوارم جناب آقای امیر احمد ذریه زهرا.
در آخر از کلیه کسانیکه در این تحقیق مرا یاری دادند کمال تشکر را دارم.
سارا ایران نژاد
آذر 1383