انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد تاریخ قاجار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تاریخ قاجار

قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیله‌ای از ترکمان‌های منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان می‌رساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی که تیمور گورکانی به این نقطه تاخت قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آنها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.در زمان آقا محمد خان قاجار این طایفه به دو قبیله اشاقه باش و یوخاری باش (به معنای ساکن ناحیه بالا - رودخانه- و ساکن ناحیه پایین - رودخانه) تقسیم شده بود و آقا محمد خان موفق گردید این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد. برای آگاهی بیشتر به زندگی نامه آغا محمدخان قاجار نگاه کنید.بنا بر بعضی منابع تاریخی مادربزرگ آقا محمد خان بیوه شاه سلطان حسین صفوی بود که در هنگام حمله محمود افغان به اصفهان از وی باردار بود و بدلیل علاقه زیاد شاه سلطان حسین به وی، برای جلوگیری از اسارت او بدست افغانها، توسط سران قزلباش فراری داده شد و بعد از قتل شاه سلطان حسین به زوجیت پدر بزرگ آقا محمد خان درآمد. بنا به این روایت پدر آقا محمد خان، محمد حسن خان قاجار، در اصل فرزند شاه سلطان حسین صفوی بوده‌است و به همین دلیل ارتباط نزدیک و پایداری بین بازماندگان سلسله صفوی و شاهان دوره قاجاریه وجود داشته‌است.ایران در زمان این سلسله با دنیای غرب آَشنا گردید. اولین کارخانه‌های تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعدا به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن(از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر تأسیس گردید)، و اعزام اولین گروه‌ها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخه‌های طب و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به سلاحهای مدرن اروپایی نیز از زمان فتحعلی شاه قاجار - در قرار داد نظامی اش با ناپلیون امپراتور فرانسه - آغاز شد.در زمان این سلسه و بعد کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.در زمان این سلسله حکومتهای معتدد استانی بر مناطق مختلف سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سیستمی فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله بیادگار مانده‌است.این سلسله سرانجام با کودتای نظامی رضاخان (رضا شاه) در سال ۱۹۲۱ قدرت را از دست داد بدون خونریزی قدرت را به حاکم جدید سپرد. رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالبا از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفه‌ای تا پایان سلطنت محمد رضا شاه (فرزند رضا شاه) نیز ادامه یافت.

شاهان قاجار

آغا محمدخان قاجار

فتحعلی شاه

محمد شاه

ناصرالدین شاه

مظفرالدین شاه

محمدعلی شاه

احمد شاه

تبار و اطلاعات شخصی آغا محمد خان

آغامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. ندرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.

ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجار

قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمی‌گردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باش‌ا که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقه‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند.

آقامحمد در آغاز نوجوانی

در همان ۶ سالگی برای اولین بار وارد میدان جنگ گردید؛ آن موقع برابر زمانی بود که نادر و فرزندانش به قتل رسیده بودند و شاهرخ علی رغم میل باطنی اش برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. در آن جنگ مقابل قبیله یوخاری باش‌ها بسیار مردانه جنگید و همین باعث گردید تا فرماندهی بخشی از قشون با وی باشد. پس از آن شاهرخ طرح دوستی با محمدحسن خان بست. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان را برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از ان شاهرخ شاه به دست دشمنانش نابینا گشت .آغا محمد خان در سن یازده سالگی بدلیل اینکه چهره جذابی داشت توسط خواجگان حرمسرای عادلشاه حاکم مشهد در حال معاشقه با دختر و یکی از همسران وی دیده شد و بدستور عادلشاه که از بستگان نادر شاه بود (بروایتی برادرزاده نادر شاه بود) اخته گردید.

کریم‌خان و دودمان قاجار

چندی بعد محمد حسن خان سپاهی مجهز و بانظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجری‌ها گشت. اما در اثر اختلافات داخلی میان آنان محمدحسن خان شکست خورد و در حال عقب نشینی توسط برخی سرداران خود کشته شد. پس از آن خواهرانش را به شیراز فرستادند و یکی از آنان به عقد کریم خان درآمد.

پسران محمد حسنخان اسیر می‌شوند

آقا محمد خان با همیاری حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگ‌های پارتیزانی زدند ولی این‌ها برای کریمخان چندان ویژه نبود تا آن که خراج آن سال استرآباد بدستور آقامحمدخان مورد سرقت واقع گشت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخانزند و او شد که در نهایت دستگیر گشت و به تهران بردند و کریم خان همینکه فهمید او دیگر خواجه است و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل تمی باشد امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.

پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سر می‌برد. هرچند که به گفته بسیاری از مورخین (از جمله عضدالدوله برادرزاده آقامحمدخان)کریمخان با وی با احترام و محبت رفتار میکرد و او را پیران ویسه خطاب مینمود و در کارها با وی مشورت میکرد.در همین زمان برادرآقامحمد خان حسینقلی خان جهانسوز در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که میدانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ بست نشست ولی کریم خان بوساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.

بنیان نهادن حکومت قاجاریه

آقا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغ‌های اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همینکه عمه‌اش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ قاجار


تحقیق در مورد تاریخ نگاری به روش میشل فوکو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تاریخ نگاری به روش میشل فوکو (نوعی از روش پست مدرن)

خلاصه درس

بحث فوکو اساساً بحث گفتمان ها discours است. اینکه به واقع منظور فوکو از گفتمان چیست، به راحتی در یک یا چند سطر نمی گنجد امامی توان به شکلی خلاصه گفت که فوکو درهر گفتمان سه عنصر را در نظر دارد: قدرت، دانش ، سوژه.

قدرت- دانش: گفتمان اساساً از قدرت و دانش ساخته می شود. فوکو اصراری خاص دارد که این دو عبارت را با هم بیاورد چون در اجتماع از هم جدایی ناپذیر اند.

قدرت از دید فوکو یک نیروی از بالا به پایین نیست، بلکه آنچه ما در اجتماع با آن مواجه هستیم، شبکه های قدرت است. قدرت دست افراد یا موسسات جامعه است و در حقیقت توزیع می شود. حتی اگر یک مرجعی در بالای همه قرار می گیرد، با قرارداد و توافق این شبکه های قدرت است که چنین می شود. بنابراین برای بررسی قدرت در جامعه، باید بتوان به این سه پرسش پاسخ داد:

1- چه کسی قدرت دارد؟

2- قدرت چگونه اعمال می شود؟

3- نتایج آن چیست؟

قدرت را همه با اجرا می گذارند. مثل طراحی موزائیکی است که هر قطعه نقش خود را ایفا می کند. اعمال قدرت هم از طریق روابط قدرت است. در همین روابط است که حکمرانی مدیریت می شود. نتایج قدرت هم همیشه منفی نیست. فوکو معتقد است قدرت مولد است. قدرت هم اشکال دانش و هم دسته بندی ها و ساختارهای جدید اجتماعی را تولید می کند. اما مهمترین محصول قدرت ، دانش است. رابطۀ قدرت و دانش دو سویه و درونی است. شبکه های قدرت هستند که تصمیم می گیرند دانشی که باید در جامعه تولید شود، چه باید باشد.

از دیگر سو، دانش نیز مولد قدرت است. در اصل هر چه بیشتر بدانیم، قدرتی بیشتر داریم.

سوژه: قدرت- دانش بر روی سوژه اعمال می شود و به نوعی سوژه را تولید می کند. سوژه هم به معنی افراد اجتماع هستند که قدرت – دانش بر آنان اعمال می شود و هم در بحث علم البته موضوع یا فاعل اعمال و وقایع هستند. البته سوژه نیز به نوبه خود تولید دانش و قدرت می کند و حتی خود تا حدی دارای قدرت است و در شبکه های قدرت جا دارد. پس بررسی گفتمان بررسی روابط سه جانبه این سه عنصر است: قدرت- دانش ، سوژه.

در بررسی های تاریخ خود برای بررسی افراد موثر در تاریخ بررسی می کنیم که آنام محصول روابط قدرت- دانش هستند. همچنین در مطالعۀ تاریخ در نظر داریم که مورخ و موضوع انتخاب شده برای تحقیق هر دو محصول همین رابطه هستند.

مؤسسات: بحث دیگر مهم در بررسی های تاریخی فوکو، مؤسسات هستند. از دید فوکو آنچه جامعه می خواهد و سعی بر تولید آن دارد، بدن های مطیع است. برای تولید چنین سوژه هایی، انسان را از بدو تولد تا حین مرگ در مؤسسات مختلف جا می دهد تا آنان بتوانند از انسان بدنی سر به راه بسازند. مؤسسات محل اعمال قدرت و تولید دانش هستند. پس حین بررسی تاریخی مهم است که در هر دوره بتوان مؤسسات مؤثر را تشخیص داد و اعمال قدرت یا تولید دانش آنان را پیدا کرد.

تاریخ؛ تفسیر زمان حال از رویدادهای گذشته: فوکو مانند تمامی طرفداران پست مدرن معتقد است هیچ الگوی واحد برای محک زدن مطالب ، برای تشخیص درست و غلط و امثال آن وجود ندارد. هر امری و نظریه ای مانند اثری هنری است که تنها می توان نظر خود را درباب آن اظهار کرد اما نمی توان گفت آن اثر درست یا غلط است. در اصل حقیقتی وجود ندارد که با آن بتوان سایرین را محک زد. تاریخ نویسی همواره تفسیری جدید از یک رخداد است. هیچ اصل ماجرا یی وجود ندارد که مورخ به دنبال آن باشد بلکه صرفاً نظراتی جدید است که هر بار مورخ – که خود محصول قدرت- دانش است – در باب یک رخداد اظهار می کند. تفسیرها همواره و در ادوار مختلف بنا بر نظام های مختلف قدرت – دانش می تواند متفاوت باشد. هر جامعه رژیم های حقیقت خود را دارد.این نوعی از گفتمان است که حکم های صحیح و غلط را وعظ می کند. رژیم های حقیقت برساخته و ما حصل شبکه های قدرت یک اجتماع است.

بر همین مبنا تاریخ بررسی زمان حال است. تمامی تاریخ ، تاریخ زمان حال ست. مورخ تمامی پیش فرض ها و دیدگاه هایش را با خود به گذشته می برد و با چشم حال به گذشته می نگرد تا درک رخدادی را در زمان حال بکند. در همین جا بحث زبان هم مطرح می شود که البته ما از آن صرف نظر می کنیم.

رد تصور جبر در تاریخ: از دید فوکو وقایع تاریخی ضروری و جبری نیستند و یک سلسله علت و معلول نیست که ناچار به رخدادی ختم شود بلکه وقایع هر یک در نوبه خود منحصر به فرد هستند و "اتفاقاً" رخ می دهند. این به معنی تصادف هم نیست بلکه اصطلاح eventually را به کار می برد.

تبارشناسی و باستان شناسی: دو اصطلاح در روش تاریخ نویسی فوکو است. در کل باستان شناسی بررسی گفتمان هاست. گفتمان ها مستقل و بسته به خود نیستند بلکه با هم در ارتباط ، توافق و اختلاف اند. باستان شناسی این روابط را به خصوص بررسی می کند زمانی که گفتمان ها درجایی اختلاف دارند . در این حال با وجود تمامی اختلافات موجود ، از نظر فوکو، گفتمان ها به زبانی مشترک می رسند که با آن حتی به مخالفت و درگیری با هم می پردازند.

تبارشناسی در ادامه باستانشناسی است و جدای از آن نیست. تبارشناسی بررسی روابط قدرت – دانش و سوژه است.

البته همانگونه که همواره تاکید می کنیم، هرگز نمی توان مدعی بود که تاریخ نویسی پست مدرن همین است و ما قادریم به این روش واقعا کار کنیم اما از دور دستی است که بر آتش می رسانیم.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ نگاری به روش میشل فوکو


تحقیق در مورد تاریخ معماری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

معماری

 

برش گنبد کلیسای جامع فلورانس

معماری یا مهرازی یعنی ارائه بهترین راه حل، چه استفاده از راه‌حل‌های گذشته، چه آفریدن راه‌حل جدید برای رسیدن به هر هدفی.

معماری هنر و دانش طراحی بناها و سایر ساختارهای کالبدیست. تعاریف جامع تر، بیش‌تر معماری را شامل طراحی تمامی محیط مصنوع از طراحی شهری و طراحی منظر تا طراحی خرد جزییات ساختمانی و حتی طراحی مبلمان می‌دانند.

طراحی معماری در اصل استفاده خلاقانه از توده، فضا، بافت، نور، سایه، مصالح، برنامه و عناصر برنامه ریزی مانند هزینه، ساخت و فناوری است به منظور دستیابی به اهداف زیباشناختی، عملکردی و اغلب هنری. این تعریف، معماری رااز طراحی مهندسی که استفاده خلاقانه از مصالح و فرمها با بهره گیری از ریاضیات و قواعد علمی است، متمایز می‌کند.

آثار معماری به عنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته می‌شوند. تمدن‌های تاریخی نخست از طریق همین آثار معماری شناخته می‌شوند. ساختمان‌هایی چون تخت جمشید(پارسه)، اهرام ثلاثه مصر (هرم های سه گانه)، کالاسیوم روم از جمله چنین آثاری محسوب می‌شوند. آثاری که پیوند دهنده مهم خودآگاهی‌های اجتماعی بوده‌اند. شهرها، مذاهب و فرهنگ‌ها از طریق همین یادواره‌ها خود را می‌شناسانند.

معانی و تعاریف

باید توجه داشت که امروزه واژه «معماری» در دو معنای وابسته بکار می‌رود:

یکی معماری به عنوان «فرایند ساماندهی فضا» که اسم‌معنا شمرده شده‌است و به یک فعالیت آفرینشگر (خلاقانه) آدمی توجه دارد و بر پایهٔ علمی-تجربی، هنر و فناوری ساخت پدید می‌آید. این برداشت بیشتر از سوی معماران صورت می‌گیرد.

دوم معماری به عنوان «دستاورد ساماندهی فضا» یا اثر معماری که اسم‌ذات شمرده شده‌است و به ساختمان‌هایی اشاره دارد که پیش از ساخت آنها این فرآیند پیموده شده‌است. این برداشت بیشتر از سوی باستان‌شناسان و مورخین معماری بکار می‌رود.

در یک تعریف کلی از معماری ویلیام موریس چنین می‌نویسد:

معماری؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می‌گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می‌آییم، نمی‌توانیم خود را از حیطهٔ آن خارج سازیم، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای نیازهای انسان، بر روی کرهٔ زمین ایجاد شده‌است که تنها صحراهای بی آب و علف از آن بی نصیب مانده‌اند. ما نمی‌توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند، کشف کنند، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس شگفتزده شویم که ویژگی و کارکرد آن چیست. بعکس این بر ماست که هر یک، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و دیدبانی کنیم و هر یک از ما باید از دستها و مغز خود، سهم خود را در این وظیفه ادا کند.

در تعریفی دیگر از لوکوربزیه (یکی از بزرگترین معماران تاریخ) می‌گوید:

معماری بازی استادانه و درست اشکال در زیر نور است

ریشه واژه

واژه ی «معماری» در زبان عربی از ریشهٔ «عمر» به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و «معمار»، بسیار آباد کننده. در زبان فارسی برابرهایی گوناگونی برای آن آمده‌است مانند: «والادگر»، «راز»، «رازیگر»، «زاویل»، «دزار»، «بانی کار» و «مهراز». مهراز، واژه‌ای است که از «مه» + «راز» درست‌شده و مه برابر مهتر و بزرگ بنایان است. بنابراین از دو بخش «مه»، به‌معنای بزرگ و «راز» به‌معنای سازنده درست شده‌است. این واژه برابر مهندس معمار به تعبیر امروزی است. در زبان لاتین نیز واژه "architect" از دو بخش archi به معنای سر، سرپرست و رئیس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملاً همتراز با واژه مهراز می‌باشد. مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانی archi-tecture به معنای ساختن ویژه دارد, ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد. آرخه(arkhe)از فعل آرخین(arkhin) به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.

معماری مدرن (نوین)

امروزه برخی از نویسندگانی که به این موضوع می‌پردازند، حتی مدعی‌اند که جنبش نوین، حکم گونه‌ای «کلاف سردرگم» را دارد؛ آنان بر این باورند که معماران مدرن در عالم واقع، «ایدیولوژی» مشترکی نداشتند و به طریق اولی معماری مدرن نمی‌توانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بی‌تردید مبنا و جهت‌گیری ویژه خود را داشته‌است، و تنها آن دم که این به درستی درک گردد، امکان رسیدن به ارزیابی منصفانه‌ای از پیامدهای آن، و از جمله کوشش‌های پست مدرن اخیر، فراهم می‌آید. به این طریق می‌توان به نقطه عزیمتی برای جست و جو و پیگیری معماری‌ مردم سالار در عصری که در آن به سر می‌بریم، دست یافت.

هدف کلی معماری مدرن این است که برای انسان محل سکونتی جدید ایجاد کند. این سکونتگاه جدید باید نیاز به شناسایی را برآورده سازد و بدین ترتیب تجلی «رابطه دوستانه» جدید بین انسان و محیط زیست او باشد. لو کوربوزیه در سال ۱۹۲۳ نوشت: «مسئله خانه، مسئله عصر است.»، «تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد. معماری، در



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ معماری


تحقیق در مورد تاریخ خط در ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 26 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تاریخ خط در ایراندر روایات زردشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهورث پیشدادی پس از آنکه بر اهریمن پیروز شد هفت گونه خط را که بکسی یاد نمیداد بزور از او فرا گرفت. در اسناد سریانی آمده است که زردشت کتاب اوستارا بهفت زبان سریانی و فارسی و آرامی و سگستانی و مروزی و یونانی و عبری نوشته است. آیا هر یک از این زبانها خطی نداشته‌اند؟ مامیدانیم که در ایران پیش از اسلام خط سریانی و خط میخی برای پارسی باستان و خط آرامی و یونانی و عبری در میان یهود ایران رواج داشته است. پس میتوان گفت که برای زبان سگستانی(سیستانی) و مروزی(زبان مرو)نیز خطی بکار برده‌اند.

معمولا واضع خط را در جهان فنیقیان میدانند. این نکته تنها درباره‌ٔ ملل سامی درستست و ملل آریائی مخصوصاً در هند شاید پیش از فنیقیان خطهای دیگری اختراع کرده‌اند که از سلسلهٔ خطوط سامی مأخوذ از خط فنیقی نیست.

در ایران ما خط داستانی بسیار مفصل دارد و موضوع باندازه‌ای وسیعست که میتوان کتاب جداگانه‌ای در تاریخ خط در ایران نوشت. کسانی که درین زمینه اندکی ممارست بکنند فوراً بنکتهٔ مهمی برمیخورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما درین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیده‌اند و هر زمان که خط آسان‌تر و بهتری‌پیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکرده‌اند.

اکنون قدیم‌ترین اسنادی که در دست ماست از دورهٔ هخامنشیان بخط میخی است. این نام را اروپائیان از روزی که با‌آن روبرو شده‌اند بروی آن گذاشته‌اند زیرا که این خط مرکب از خطوط افقی و عمودی و منکسرست که بالای آن پهن‌تر و پائین آن باریک‌ترست بشکل میخ. ناچار درین خط برای هر حرف و مخرجی چند خط افقی و عمودی و منکسر بانواع مختلف باید ترکیب کرد تا هرعلامتی با علامت دیگر اشتباه نشود وقهراً نوشتن باین خط وقت زیاد میگیرد و باری هر حرفی‌چندین بار باید دست راباینطرف و آن طرف حرکت داد و گرداند.

این خط را نخست برای زبانهای بین‌النهرین یعنی زبان الامی و بابلی و آسوری بکار برده‌اند و چون الامیان در خوزستان امروز میزیسته‌اند و همسایهٔ پارسیان بوده‌اند مردم پارس یا پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و یا در آغاز این دوره این خط را برای زبان پارسی باستان هم پذیرفته‌اند و میتوان حدس زد که مادها نیزبرای خود آنرا اختیار کرده باشند زیرا که ایشان نیز با آسوریان و بابلیان همسایه بوده‌اند.

در پذیرفتن خط میخی برای زبان پارسی باستان تصرفی کرده‌اند باین معنی که پیش از سال سه هزار قبل از میلادسومریان خطی اختراع کرده‌اند که در قرن نوزدهم اروپائیان بآن خط میخی گفته‌اند زیرا که این خط مرکب از خطوط عمودی و افقی و منکسرست که شکل میخ دارد و سپس آکادیان و آسوریان و کلدانیان و الامیان و هیتی‌ها و ایرانیان وارمینان نیز آنرا برای زبانهای خود اختیار کرده‌اند. درخطوط میخی ملل دیگر چند نقش از هشتصد تا سه هزارعلامت بکار می‌رفته است. ایرانیان تصرف جالبی که در خط میخی برای زبان پارسی باستان کرده‌اند اینست که تنها چهل و دو علامت برای اصوات مرکب بکار برده‌اند. این خط تا پایان دورهٔ هخامنشی در کتیبه‌ها و سکه‌ها بکار رفته است اما برای زبان بابلی تا آغاز تاریخ میلادی آنرا بکار برده‌اند. ازین ۴۲ علامتی که در خط میخی ایرانی بکار میرفته است یک علامت حکم نقطه را دارد و برای وقف در میان حروف بکار می‌رفته و پنج علامت دیگر باصطلاح فنی ایدئوگرام بوده است یعنی در برابر پنج کلمه‌ٔ رایجی که بسیار بکار می‌رفته می‌نوشته‌اند و حاکی از صدای مخصوص نیست. یک علامت را برای کلمهٔ شاه ودو علامت را برای کلمهٔ کشور و یک علامت را برای‌کلمهٔ زمین و یک علامت را برای کلمهٔ اهورمزد بکار میبرده‌اند و علائم دیگر برای حروف مرکب از یک حرف باصدا و یک حرف بی‌صدا بوده‌است.

خط میخی چنان می‌نماید که تنها برای زینت و در کتیبه‌ها و سکه‌ها بکار رفته و چون نوشتن هرحرفی چندین حرکت دست و چندین خط افقی و عمودی و منکسر لازم داشته است در حوائج روزانه‌ و درکارهای عادی آنرا بکار نمی‌برده‌اند زیرا که تاکنون جز در کتیبه‌ها و سکه‌ها و الواح سیم‌وزر که برای تاریخ ساختمانهای مهم ترتیب می‌داده‌اند و در مهرها در جای دیگر دیده نشده است. قدیم‌ترین کتیبه خط میخی ایران از کورش بزرگ از سال ۵۳۸ و آخرین آن از اردشیر سوم از سال۳۳۸ پیش از میلادست.

چون در دورهٔ هخامنشیان اقوام آرامی از نژاد سامی ساکنان ایالات غربی ایران در کرانه‌های فرات‌و دجله بوده‌اند و خط و زبان مخصوص از نژاد خط‌ها و زبانهای سامی داشته‌اند خط ایشان که از خط فنیقی گرفته شده آسان‌تر بوده و هر حرفی از آن بیش از یک حرکت دست لازم نداشته است، درایران رایج شده و ناچار زبانشان هم در کارهای اداری و دیوانی دورهٔ هخامنشی رواج یافته است، چنانکه قراین بسیار گواهی میدهد این خط و زبان در دورهٔ هخامنشیان درایران متداول بوده است و زبان پارسی باستان را بخط آرامی هم می‌نوشته‌اند چنانچه قسمی از کتیبه‌ای از اردشیر اول بهمین خط مانده است در همین دوره هنوز زبان ایلامی و خط میخی مخصوص آن بعنوان زبان اداری در دربارهخامنشی بکار می‌رفته ‌است.

در ۱۳۱۲ در گوشهٔ شمال غربی صفهٔ تخت جمشید در ضمن خاک برداری بآستانهٔ دری برخوردند که از همان زمان هخامنشیان تیغه کرده بودند ودر پشت‌آن تیغه،‌سی‌هزار لوحهٔ گلی یا خشت‌های کوچک و بزرگ بشکل مربع مستطیل‌بدست آمد که بخط و زبان ایلامیست. چندی بعد۷۵۰خشت دیگر درجنوب شرقی همان صفه بدست آمد و ثابت شد که حساب ساختمانهای مختلف کاخ هخامنشیان را باین خط وزبان می‌نوشته‌اند.

استیلای یونانیان و مقدونیان برایران در سال ۳۳۰ پیش از میلاد‌خط و زبان یونانی را در ایران رواج داد و ناچار در سراسر دورهٔ سلوکی وقسمتی از دورهٔ اشکانی تاآغاز تاریخ میلادی این خط در ایران رواج یافته‌ ودرین مدت خط میخی و زبان پارسی باستان متروک شده است. ‌خط و زبان یونانی تا اوایل دورهٔ ساسانی تا اندازه‌ای هنوز در ایران رایج بوده است زیرا که در کتیبه‌های شاپور اول که از ۲۴۱ تا۲۷۲ میلادی در ایران پادشاهی کرده است خط وزبان یونانی دیده میشود و مهم‌ترین نمونه‌های آن در کتیبهٔ معروف زردشت در صحرای مرودشتست.

تا زمان بلاش دوم در سکه‌های اشکانی جز خط وزبان یونانی چیزی دیده نمی‌شود و تنها درسلطنت بلاش دوم که از۱۲۱ میلادی آغاز شده است نخستین بار حروف آرامی در سکه‌های ایران پدیدار شده است. زبانی را که در سکه‌های اشکانی درین تاریخ بخط آرامی پدید ارشده بخطا خاور شناسان و دانشمندان اروپائی بازبان پهلوی یکی دانسته‌اند و نخست آنراپهلوی شمالی یا پهلوی اشکانی نامیده‌اند و درین



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ خط در ایران


تحقیق در مورد تاریخ اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

تاریخ اسلامی

قرنها بر انسان گذشت و از تدوین تاریخ بی بهره بود،چه انسان آن دوران خواندن و نوشتن نمیدانست و تمام سعیش صرف آن میگشت که لوازم ضروری زندگی خود را فراهم سازد بعلاوه وضع ساده بدوی انسان آنروز به تدوین تاریخ احتیاج نداشت،فقط چیزهائی که در زندگی ساده انسان مؤثر میشد در خاطرش باقی میماند،یعنی اگر مردم بدوی آن روزگار گرفتار قحطی و جنگ و یا طوفانی میشدند شرح آن حوادث در نظرشان میماند و برای آیندگان نقل میکردند و چون بشر طبعا از شنیدن اخبار عجیب و غریب لذت میبرد حوادث مزبور بتدریج با افسانه و اغراق آمیخته میگشت و همینکه مدتی از وقوع آن میگذشت،حوادث با شاخ و برگ های زیادی نقل میشد و از آنرو می بینیم که داستانهای باستانی غالبا بصورت اوهام و خرافات در آمده است و در اثر مقتضیات زمان و مکان پاره ای رنگ دینی بخود گرفته بعضی بصورت افسانه های رزمی در آمده و قسمتی هم مانند خیالات شاعرانه ظهور کرده است.نمونه این افسانه های تاریخی یکی ایلیاد یونانی و دیگر روایات شاهنامه ایرانی و مهابهاراته هندی و داستانهای اعراب بائده (ناپدید شده) میباشد که در اصطلاح امروز آن را میتولوژی یا افسانه و افسون میخوانند.مثلا داستانهائی که عربها از عاد و ثمود و طلسم و جدیس و سیل عرم و ملکه بلقیس و مانند آن میگویند یک سلسله حقایق تاریخی است که بمرورزمان افسانه هائی بر آن افزوده اند.

بعد از این اخبار مطالب دیگری مانند جنگ های قدیم عربها و مهاجرت آنان و هم چنین داستان عام الفیل و امثال آن در ضمن تاریخ عرب مذکور است که جنبه حقیقت آن بر افسانه های کهن می چربد و ما قسمتی از آنرا ضمن علوم جاهلیت اعراب یادآور شدیم.بهر حال هنگامی که اسلام ظهور کرد از علم تاریخ جز آن اخبار و افسانه هائی که گفتیم چیزی در میان اعراب نبود جز اینکه نسب های خود را تا حدی میدانستند و از ملت های مجاور آنان تا حدی که مربوط بخودشان بود مختصر اطلاعی داشتند و از پیشوایان دینی یهود و نصاری مطالب کوتاهی از حوادث توراه و تلمود شنیده بودند که البته صورت تاریخی نداشت بلکه اطلاعات کوتاهی بود که از پاره ای حوادث و وقایع حکایت میکرد.

از اینرو باید گفت عربهای جاهلیت از حیث دانستن تاریخ ناتوان ترین مردم دنیا بودند،اما همینکه اسلام آمد مسلمانان بجنگ رفتند و ممالک دیگران را فتح کردند و همینکه از کشورگشائی فارغ شدند به مملکت داری پرداختند و در علم تاریخ مانند سایر علوم اسلامی پیشرفت نمودند و اینکه تاریخ را جزء علوم اسلامی گفتیم نه برای آنست که مسلمانان واضع علم تاریخ شدند بلکه از آن نظر که اسلام تاریخ را برای اعراب (مسلمانان) آورد. پیش گفتیم (ضمن گفتگو از اینکه دانشمندان اسلام بیشتر ایرانی بودند) که عربها بیش از هر علمی بشنیدن اخبار گذشتگان علاقه داشتند و همینکه آن اخبار را می شنیدند با دقت حفظ کرده برای دیگران میگفتند و پیش از هر چیز بسر گذشت دلیران،سخنوران،شاعران و گویندگان علاقه مند بودند.چه که شنیدن اخبار آنان همت بر می انگیزد و روح انسانی را نیرو میبخشد.

اتفاقا هر یک از خلفاء که هشیارتر و سیاس تر بودند بیش از خلفای دیگر بشنیدن اخبار ابراز علاقه میکردند.مثلا معاویه بن ابوسفیان نابغه بنی امیه هر شب بعد از شام تا پاسی از نیمه شب گذشته (دو سوم شب) با داستان سرایان و اشخاص مطلع شب نشینی داشت و از آنان داستان جنگ عربها-ایرانیان و رومیان و غیره را میشنید و از شرح حال پادشاهان و طرز مملکت داری و سیاست آنان خبر میگرفت و از حیله ها و تدبیرهای آنان در اداره امور کشور آگاهی مییافت،آنگاه یک سوم شب را در بستر میگذراند و همینکه صبح نزدیک میشد عده ای از کتابخوانها که در موقع خواب او مشغول مطالعه کتب تاریخی بودند کنار بستر معاویه میآمدند و خلاصه آنچه را که راجع بجنگها و سیاستمداریها و غیره در کتاب خوانده بودند برای معاویه باز میگفتند.تصور میرود که کتب مزبور بزبان یونانی و لاتینی بوده و اخبار مربوط بتاریخ قهرمانان یونان و روم مانند اسکندر،ژولی سزار،هانیبال و غیره در آن کتب دیده میشده و کتابخوانها (غلامان) آنرا بعربی برای معاویه ترجمه میکرده اند و جز این هم نمیتواند بود،چه که اعراب پس از معاویه بتالیف کتاب دست زدند.

شکی نیست که شنیدن و خواندن اخبار و سرگذشت بزرگان همت اشخاص را بر می انگیزد و آنرا بکارهای مهم وادار میکند و از همین جهت سرکردگان و سیاستمداران بزرگ دنیا (چه عرب و چه غیر عرب) اخبار و سرگذشت پیشینیان را با اشتیاق تمام گوش میکردند و اگر بمشکلی دچار می شدند با شنیدن و خواندن سرگذشت گذشتگان راه چاره را پیدا کرده رفع محظور میساختند.

میگویند منصور عباسی چندی در قتل ابومسلم خراسانی مردد بود،از طرفی او را رقیب بزرگ خود میدید و از وی بیم داشت و از طرف دیگر نمیخواست مساعدت های فوق العاده ابو مسلم را در تاسیس دولت با قتل آن راد مرد پاداش دهد و بقدری در این اندیشه فرومانده بود که غالب شبها تا صبح بیدار میماند تا آنکه روزی از آن شب زنده داری ها خسته و ناتوان سر برآورد و اسحق بن مسلم عقیلی را خواسته گفت داستان آن پادشاه و قصه حیره را برای من بازگو کن.

اسحق گفت:

«شاپور پادشاه وزیر خود را بخراسان فرستاد تا مردم آنجا را باطاعت او (شاپور) دعوت کند،وزیر بخراسان رفت و با مردم خراسان بقدری خوشرفتاری کرد که اهالی او را (وزیر را) بیش از شاپور خواستار شدند،سپس با اعیان و بزرگان خراسان نزد شاپور بازگشت.شاپور که از ماجرا خبردار بود بطور ناگهان سر وزیر را بریده پیش پای بزرگان خراسان افکند و آنان از بیم جان مطیع شاپور گشتند.»منصور تا این داستان را شنید قدری بفکر فرو رفت و وضع خود و شاپور را با وزیر و ابومسلم یکسان دیده سر برآورد و این شعر را خواند:

لذی الحلم قبل الیوم ان تقرع العصا.

و ما علم الانسان الا لیعلمها.

و با خواندن آن شعر فایده شنیدن تجربیات گذشتگان را متذکر شد و سپس به قتل ابومسلم تصمیم گرفت و در مدت کوتاهی فکر خود را عملی ساخت.

بدر الدین لؤلؤ فرمانروای موصل تمام شب های ماه رمضان را بشنیدن داستانهای تاریخی میگذرانید و همینقسم سایر فرمانروایان و پادشاهان اسلام علاقه بسیاری بتاریخ پیدا کردند بقسمیکه در همان اوایل اسلام این مثل میان مسلمانان شایع بود:

«پادشاهان علم تاریخ میخواهند،جنگجویان داستانهای رزمی میپسندند و بازرگانان کتاب و حساب دوست دارند.»

همینکه خلفاء ناتوان شدند و قدرت بدست وزیران افتاد خلفاء را از مطالعه کتب تاریخی و سرگذشت پیشینیان منع کردند که مبادا از خواندن آن مطالب چیزی بفهمند و فهم آنان بضرر وزیران تمام شود.

میگویند مکتفی از وزیرش کتابهائی خواست تا خود را بدان مشغول دارد وزیر هم بملازمان خود گفت کتابهای لازم را تهیه کرده بنظر او برسانند و سپس بخلیفه بدهند.اتفاقا کتابهائی از تاریخ و شرح حال وزیران و طریقه جمع آوری مالیات و مانند آن برای خلیفه انتخاب شد و تا چشم وزیر بآن کتابهای افتاد فریادش برخاست که «واقعا شما دشمن من هستید»من گفتم کتابهایی باو بدهید تا از من و دیگران دست بردارد و با آن سرگرم شود.شما بر عکس کتابهائی آورده اید که طریقه جمع آوری اموال و آزار وزیران را باو میآموزد و کشور را از این خراب تر ساخته کار او را بسامان میرساند.فوری این کتابها را بردارید و چیزی باو بدهید که سرگرم باشد،آنها هم مطابق دستور وزیر عمل کردند.

منابع تاریخی اسلامی

منابع تاریخ اسلام متعدد است که بر حسب مقتضیات زمان و پیش آمدها تهیه شده است مثلا:

موقعیکه مسلمانان بجمع آوری قرآن و تفسیر و جمع آوری احادیث پرداختند محتاج بآن شدند که از محل (نزول) قرآن (مکه و مدینه) و صدور احادیث و اوضاع و احوال آنروز نیز اطلاعاتی بدست آورند،لذا بتدوین شرح حالات حضرت رسول اکرم (ص) پرداختند.چه که با جمع آوری آن مطالب تمام احتیاجات آنان بر طرف میشد.نخستین کسیکه سیره نبوی را جمع نمود بقول مشهور محمد بن اسحق متوفی بسال ۱۵۱



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ اسلامی