لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخ نگاری به روش میشل فوکو (نوعی از روش پست مدرن)
خلاصه درس
بحث فوکو اساساً بحث گفتمان ها discours است. اینکه به واقع منظور فوکو از گفتمان چیست، به راحتی در یک یا چند سطر نمی گنجد امامی توان به شکلی خلاصه گفت که فوکو درهر گفتمان سه عنصر را در نظر دارد: قدرت، دانش ، سوژه.
قدرت- دانش: گفتمان اساساً از قدرت و دانش ساخته می شود. فوکو اصراری خاص دارد که این دو عبارت را با هم بیاورد چون در اجتماع از هم جدایی ناپذیر اند.
قدرت از دید فوکو یک نیروی از بالا به پایین نیست، بلکه آنچه ما در اجتماع با آن مواجه هستیم، شبکه های قدرت است. قدرت دست افراد یا موسسات جامعه است و در حقیقت توزیع می شود. حتی اگر یک مرجعی در بالای همه قرار می گیرد، با قرارداد و توافق این شبکه های قدرت است که چنین می شود. بنابراین برای بررسی قدرت در جامعه، باید بتوان به این سه پرسش پاسخ داد:
1- چه کسی قدرت دارد؟
2- قدرت چگونه اعمال می شود؟
3- نتایج آن چیست؟
قدرت را همه با اجرا می گذارند. مثل طراحی موزائیکی است که هر قطعه نقش خود را ایفا می کند. اعمال قدرت هم از طریق روابط قدرت است. در همین روابط است که حکمرانی مدیریت می شود. نتایج قدرت هم همیشه منفی نیست. فوکو معتقد است قدرت مولد است. قدرت هم اشکال دانش و هم دسته بندی ها و ساختارهای جدید اجتماعی را تولید می کند. اما مهمترین محصول قدرت ، دانش است. رابطۀ قدرت و دانش دو سویه و درونی است. شبکه های قدرت هستند که تصمیم می گیرند دانشی که باید در جامعه تولید شود، چه باید باشد.
از دیگر سو، دانش نیز مولد قدرت است. در اصل هر چه بیشتر بدانیم، قدرتی بیشتر داریم.
سوژه: قدرت- دانش بر روی سوژه اعمال می شود و به نوعی سوژه را تولید می کند. سوژه هم به معنی افراد اجتماع هستند که قدرت – دانش بر آنان اعمال می شود و هم در بحث علم البته موضوع یا فاعل اعمال و وقایع هستند. البته سوژه نیز به نوبه خود تولید دانش و قدرت می کند و حتی خود تا حدی دارای قدرت است و در شبکه های قدرت جا دارد. پس بررسی گفتمان بررسی روابط سه جانبه این سه عنصر است: قدرت- دانش ، سوژه.
در بررسی های تاریخ خود برای بررسی افراد موثر در تاریخ بررسی می کنیم که آنام محصول روابط قدرت- دانش هستند. همچنین در مطالعۀ تاریخ در نظر داریم که مورخ و موضوع انتخاب شده برای تحقیق هر دو محصول همین رابطه هستند.
مؤسسات: بحث دیگر مهم در بررسی های تاریخی فوکو، مؤسسات هستند. از دید فوکو آنچه جامعه می خواهد و سعی بر تولید آن دارد، بدن های مطیع است. برای تولید چنین سوژه هایی، انسان را از بدو تولد تا حین مرگ در مؤسسات مختلف جا می دهد تا آنان بتوانند از انسان بدنی سر به راه بسازند. مؤسسات محل اعمال قدرت و تولید دانش هستند. پس حین بررسی تاریخی مهم است که در هر دوره بتوان مؤسسات مؤثر را تشخیص داد و اعمال قدرت یا تولید دانش آنان را پیدا کرد.
تاریخ؛ تفسیر زمان حال از رویدادهای گذشته: فوکو مانند تمامی طرفداران پست مدرن معتقد است هیچ الگوی واحد برای محک زدن مطالب ، برای تشخیص درست و غلط و امثال آن وجود ندارد. هر امری و نظریه ای مانند اثری هنری است که تنها می توان نظر خود را درباب آن اظهار کرد اما نمی توان گفت آن اثر درست یا غلط است. در اصل حقیقتی وجود ندارد که با آن بتوان سایرین را محک زد. تاریخ نویسی همواره تفسیری جدید از یک رخداد است. هیچ اصل ماجرا یی وجود ندارد که مورخ به دنبال آن باشد بلکه صرفاً نظراتی جدید است که هر بار مورخ – که خود محصول قدرت- دانش است – در باب یک رخداد اظهار می کند. تفسیرها همواره و در ادوار مختلف بنا بر نظام های مختلف قدرت – دانش می تواند متفاوت باشد. هر جامعه رژیم های حقیقت خود را دارد.این نوعی از گفتمان است که حکم های صحیح و غلط را وعظ می کند. رژیم های حقیقت برساخته و ما حصل شبکه های قدرت یک اجتماع است.
بر همین مبنا تاریخ بررسی زمان حال است. تمامی تاریخ ، تاریخ زمان حال ست. مورخ تمامی پیش فرض ها و دیدگاه هایش را با خود به گذشته می برد و با چشم حال به گذشته می نگرد تا درک رخدادی را در زمان حال بکند. در همین جا بحث زبان هم مطرح می شود که البته ما از آن صرف نظر می کنیم.
رد تصور جبر در تاریخ: از دید فوکو وقایع تاریخی ضروری و جبری نیستند و یک سلسله علت و معلول نیست که ناچار به رخدادی ختم شود بلکه وقایع هر یک در نوبه خود منحصر به فرد هستند و "اتفاقاً" رخ می دهند. این به معنی تصادف هم نیست بلکه اصطلاح eventually را به کار می برد.
تبارشناسی و باستان شناسی: دو اصطلاح در روش تاریخ نویسی فوکو است. در کل باستان شناسی بررسی گفتمان هاست. گفتمان ها مستقل و بسته به خود نیستند بلکه با هم در ارتباط ، توافق و اختلاف اند. باستان شناسی این روابط را به خصوص بررسی می کند زمانی که گفتمان ها درجایی اختلاف دارند . در این حال با وجود تمامی اختلافات موجود ، از نظر فوکو، گفتمان ها به زبانی مشترک می رسند که با آن حتی به مخالفت و درگیری با هم می پردازند.
تبارشناسی در ادامه باستانشناسی است و جدای از آن نیست. تبارشناسی بررسی روابط قدرت – دانش و سوژه است.
البته همانگونه که همواره تاکید می کنیم، هرگز نمی توان مدعی بود که تاریخ نویسی پست مدرن همین است و ما قادریم به این روش واقعا کار کنیم اما از دور دستی است که بر آتش می رسانیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 128
کلیات
« مختصری از تاریخ نگاری در ایران تا عصر پهلوی »
نتیجه می گوید: «نخستین بار ایرانیان تاریخ را درک کردند و آن را به دورانهای مختلف تقسیم کردند» و هرودوت تاریخ خویش را چنین آغاز می کند: «به روایات ایرانیان بهترین تاریخ شناسان هستند….».
غرض از نقل دو قول مذکور این بود که در آغاز، علم تاریخ در بیشتر کشورهای شرق و غرب، علمی ناشناخته بود و فقط در ایران وقایع روزانه در بار و رویدادهای کشور را در روزنامه ها، آیین نامه ها، خداینامه ها، تاج نامه ها، سالنامه ها و شاهنامه ها می نوشتند. اما این بدان مفهوم نیست که در آن دوره، تاریخنگاری به مفهوم امروزین رواج داشته است، بلکه بر عکس در ایران عصر باستان تاریخنگاری اهمیت زیادی نداشت و حتی یک اثر تاریخی واقعی که متعلق به این دوره باشد در دست نیست.
اشپولر می گوید: «در میان نوشته های جوامع زردشتی بعد از اسلام و در میان آثار فارسیان هند(پناهندگان زردشتی سال 98/717) هیچ اثر واقعی تاریخی، چه از ریشه قبل از اسلامی و چه بعد از اسلامی دیده نمی شود.»
وی پس از ذکر تاریخچه ای از تاریخنگاری اعراب قبل و بعد از ظهور اسلام، نتیجه می گیرد که بنابر این در بان عربی نوعی تاریخنگاری وجود داشت که در زبان فارسی دیده نمی شده است و همین امر دلیلی بوده برای اینکه ایرانیان، آثار تاریخی شان را به زبان عربی بنویسند همچنانکه تاثیر زبان عربی در جهان اسلام و ضرورتی که ایرانیان برای حفظ تماس خودشان با دنیای عرب احساس می کردندن، می تواند دلایل دیگر این رویکرد در عرصه تاریخنگاری باشد.
درست است که شعر و تاریخ در اعراب، عمری دیرینه داشته ولی نوشته هرودوت، پدر تاریخ را که بی شک با تاریخ ایران و ملل مختلف آشنایی کامل داشته است را نیز نباید با بی اعتنایی برگزار کرد.
به هر حال با ورود اعراب به ایران نیز تاریخنگاری ایرانی دستخوش دگرگونی چدی نشد و رشدی کیفی نکرد. با ظهور سلسله های ایرانی نژاد که گسترش زبان فارسی و تکامل فرهنگی را در پی داشت، تاریخنگاری ایرانی نیز ایجاد شد و تاریخ طبری در عصر سامانیان که یک «سلسله ایرانی نژاد» بود به فارسی ترجمه شد. بلافاصله بعد از ترجمه تاریخ طبری به فارسی(در حدود سال 352/963) سلسله های ترک نژاد در اکثر ولایات ایران به حکومت رسیدند. آنها که سرسپردگان مذهب تسنن به شمار می رفتند و ارثان فرهنگی سلسله های ایرانی نژاد شدند. بزرگترین سلطان سلسله غزنوی یعنی سلطان محمود، حامی فردوسی و از جمله طرفتداران واقعی تسنن اسلامی در دره سند محسوب می شد. مقارن روی کار آمدن سلجوقیان در قرن پنجم، سه نوع تاریخنگاری در ایران قابل شناسایی است. تاریخنگاری اسلام شمولی، تاریخنگاری محلی و تاریخنگاری سلسله ای.
سلجوقیان علاقمند بودند که فرهنگ ایرانی را اقتباس نمایند و سعی می کردند که نژاد تورانی خود را فراموش کرده و در عمق ایرانیت فرو روند. ترکان پیروز زبان فارسی را به صورت دومین زبان فرهنگی جهان اسلام مسجل کردند ولی در عرصه تاریخنگاری جز تعداد زیادی از ترجمه های متون تاریخی که در واقع روایاتی از شرایط زندگی ایرانیان بودند، چیز چندانی تولید نکردند، دامنه تاریخنگاری این عصر محدود و تنگ و محصولات تاریخنگاری فارسی در زمان حکومت سلاجقه و خوارزمشاهیان، بی نهایت کمتر است.
تحولات تاریخنگاری فارسی اما در حوالی ایلغار مغول در سال 616/1220 و بعدها در سال 654/1256 رخ نمود. این لشکر کشی برای مردم شرق یعنی ماورءالنهر خراسان مصیبت بار بود، اکثر دهقانهای ایرانی از بین رفتند و طبقه دهقان هم نفوذ خود را از دست داد.
مغولان با تاکید بر مذهب و فرهنگ خود، چندین دهه سنتهای ملی و فرهنگی شان را حفظ کردند و این در حالی بود که ایرانیان نیز برای احیاء زبان و فرهنگ ایرانی بیکار ننشستند. در عرصه تاریخنگاری این دوره، دو مورخ برجسته یعنی عطاملک جوینی و رشید الدین فضل الله همدانی ظهور کردند که اولی به سبک پیچیده و مصنوع و دومی به سبک ساده و صریح می نوشت، هر دو مورخ مذکور به روش تاریخنگاری اعراب آشنا بودند و در آثار آنان می توان درک عمیق، فهم تاریخی و توجه به مسایل اجتماعی و اقتصادی را مشاهده کرد.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که علی رغم ضعف هایی که تاریخنگاری ایرانی از سده سوم تا هشتم، دچار آن بود، فن تاریخنویسی به طور کلی پیشرفت کرد و در بعضی زمینه ها آثار نوی را عرضه نمود و حتی جهش های بسیار مترقی داشت. از لحاظ وقعه یابی و واقع بینی، برخی از مورخین روش نقد علمی درست را به کار بردند، برخی به تحلیل و تعلیل حوادث پرداخته، نتیجه گیری تاریخی نمودند و مورخان دیگری به موضوعات اجتماعی و اقتصادی توجه داشته اند، اما به جریانهای اصلی تاریخ پی نبرده اند. در هر حال در آن دوره تاریخ نویسان ایرانی از همقطاران فرنگی خود که غرق در جهالت نصرانیت بودند، فرسنگ ها جلو بودند.
به لحاظ روش شناسی نیز تا این زمان دو رویکرد قابل شناسایی است، نخست رویکرد جزء گرایانه یا تجزیه ای که ویژگی اصلی آن تجزیه زمانی و مکانی پیکر تاریخ بشر به اتم های حوادث، اندیشه ها، اختراعات و غیره است. در این مشرب، گذشته ، با پلوی هم قرار دادن این واحدهای تاریخی و از تجمع آنها تشکیل می گردد. تواریخی مثل تاریخ طبری از این دست است. در این تاریخ یکایک وقایع به یکدیگر پیوند داده شده اند. اما در آنها، نویسنده به ترسیم نقش کلی و چشم انداز عمومی تاریخ خویش نپرداخته است. دوم، نگرش کل گرایانه که در آن اقوام و ملتها، پیکر های زنده ای هستند که مثل هر ارگانیسم زنده دیگری دارای مراحل پیایی، رشد، پیری و زوال می باشند. در این زمینه تاریخ کسانی چون ابن مسکویه، فیلسوف و مورخ ایرانی سده چهارم هجری را می توان از تاریخ نگاران کل گرای به شمار آورد. وی مانند اخوان الصفا، از اندیشمندان دانشنامه نویس سده چهارم هجری، گونه ای قانونمدی برای جوامع و دولتها قایل شده است. ابن مسکویه در چشم انداز تاریخی جوامع به جستجوی علل رفتار جوامع (ظهور – ترقی – انحطاط و فتور) می رود.
ابن خلدون نیز مانند اخوان الصفا، ابن مسکویه، فارابی و بسیاری از پیشینیان دیگر جوامع و دولتها را ارگانیسم زنده ای می پندارد و برای آنها مراحل پیدایی – رشد، پیری و زوال قائل می شود. نظر وی بر آن است که دولتها (عوامل کنترل کننده جوامع) همانند مردم عمر طبیعی دارند که پس از طی آن دوره به پیری می رسند و دچار انحطاط و نیستی می گردند.
به طور کلی تا این زمان دو جریان متمایز در تاریخ نویسی ایران می توان تشخیص داد که پابه پای هم رشد کردند 1- تاریخنگاری ملی- باستانی 2- تاریخنگاری اسلامی. در نوع اول تاریخ از پادشاهی کیومرث و در جریان دوم از هبوط آدم شروع می شده است. آنچه از تاریخ ایران باستان وجود داشته آشفته، در هم و بر هم و آمیخته به افسانه بوده است مگر درباره عصر ساسانی که به عهد اسلامی نزدیک است. جریان دوم تاریخنگاری یعنی تاریخنگاری اسلامی – اشکال مختلف زیر را داشته است :
تاریخ عمومی که از آفرینش انسان شروع می شده و تا زمان مولف ادامه می یافته است.
تواریخ محلی که بر اثر توصیه امرای یک ولایت پس از غلبه بر ولایت دیگر به رشته تحریر در می آمد.
و شامل سالشماری و تاریخ رجال و تراجم احوال بوده است. «این تاریخ با تاکید عمده بر شرح حال خاندانها و مامورین محلی نوشته می شد. در واقع می توان گفت مناسبات مرید و مراد و وابستگی ویژه ایالتی دو نماد از تلقیاتی بوده است که در حیات اجتماعی سده های میانه ایران نقش چشمگیری داشته است. دلیل پیشرفت تواریخ محلی این بوده که شهرها، واحدهای مستقلی بوده اند که در مواقع آشوب، منحصراً تحت رهبری قاضی یا شیخ محل عمل می کرده اند و این امر زمینه ای بوده است تا تواریخی پدید آید که در آن شرح حال مردان معروف شهر در آن نگاشته شود مانند تاریخ گزیده اثر حمد الله مستوفی که شرح خاندانهای عمده قزوین است و محاسن اصفهان فروخی (مکتوب به عربی در سال 421/1030) که شرح حال مردان معروف اصفهان است.
3- تک نگاری در مورد افراد ، مثل النوادر ابن شداد راجع به صلاح الدین ایوبی.
4- نوعی کتاب اداری که تحت عنوان قوانین الدواوین تالیف می شده است.
موضوع تاریخ تا این زمان، شامل تاریخ انبیاء ، تاریخ امم و قرون، تاریخ مغازی رسول، تاریخ فتوح، تاریخ خلفا و سلاطین و وزراء ، تاریخ بلاد، تاریخ مذاهب و فرق، تاریخ طبقات و رجال، تاریخ حوادث و رفیات، تاریخ مقابر مزارات و تاریخ حوادث طبیعی بوده است. موادی که مورخین به کار می برده اند بیشتر به روش سینه به سینه (سماع) به دست می آمده است، به طور مثال ابن اثیر می گوید، که در مورد اتابکان، اکثر مواد کتاب خود را از پدرش شنیده است. در اینگونه موارد، مورخ بعد از اتمام پژوهش، اثرش را پیش یکی از شیوخ می برد تا به قول ابن عساکر صحت نسخ خطی خود را با سماع بیازماید. اکثر مورخین دوره های مورد بحث مشاغلی غیر از تاریخنویسی هم داشتند و قریب به اتفاقشان، دارای پست های درباری بودند. چنانکه بلاذری در دستگاه متوکل، ندیم بود. ابوعلی مسکویه در دربار آل بویه کتابداری می کرد و عطاملک جوینی و عبدالله و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخ نگاری به روش میشل فوکو (نوعی از روش پست مدرن)
خلاصه درس
بحث فوکو اساساً بحث گفتمان ها discours است. اینکه به واقع منظور فوکو از گفتمان چیست، به راحتی در یک یا چند سطر نمی گنجد امامی توان به شکلی خلاصه گفت که فوکو درهر گفتمان سه عنصر را در نظر دارد: قدرت، دانش ، سوژه.
قدرت- دانش: گفتمان اساساً از قدرت و دانش ساخته می شود. فوکو اصراری خاص دارد که این دو عبارت را با هم بیاورد چون در اجتماع از هم جدایی ناپذیر اند.
قدرت از دید فوکو یک نیروی از بالا به پایین نیست، بلکه آنچه ما در اجتماع با آن مواجه هستیم، شبکه های قدرت است. قدرت دست افراد یا موسسات جامعه است و در حقیقت توزیع می شود. حتی اگر یک مرجعی در بالای همه قرار می گیرد، با قرارداد و توافق این شبکه های قدرت است که چنین می شود. بنابراین برای بررسی قدرت در جامعه، باید بتوان به این سه پرسش پاسخ داد:
1- چه کسی قدرت دارد؟
2- قدرت چگونه اعمال می شود؟
3- نتایج آن چیست؟
قدرت را همه با اجرا می گذارند. مثل طراحی موزائیکی است که هر قطعه نقش خود را ایفا می کند. اعمال قدرت هم از طریق روابط قدرت است. در همین روابط است که حکمرانی مدیریت می شود. نتایج قدرت هم همیشه منفی نیست. فوکو معتقد است قدرت مولد است. قدرت هم اشکال دانش و هم دسته بندی ها و ساختارهای جدید اجتماعی را تولید می کند. اما مهمترین محصول قدرت ، دانش است. رابطۀ قدرت و دانش دو سویه و درونی است. شبکه های قدرت هستند که تصمیم می گیرند دانشی که باید در جامعه تولید شود، چه باید باشد.
از دیگر سو، دانش نیز مولد قدرت است. در اصل هر چه بیشتر بدانیم، قدرتی بیشتر داریم.
سوژه: قدرت- دانش بر روی سوژه اعمال می شود و به نوعی سوژه را تولید می کند. سوژه هم به معنی افراد اجتماع هستند که قدرت – دانش بر آنان اعمال می شود و هم در بحث علم البته موضوع یا فاعل اعمال و وقایع هستند. البته سوژه نیز به نوبه خود تولید دانش و قدرت می کند و حتی خود تا حدی دارای قدرت است و در شبکه های قدرت جا دارد. پس بررسی گفتمان بررسی روابط سه جانبه این سه عنصر است: قدرت- دانش ، سوژه.
در بررسی های تاریخ خود برای بررسی افراد موثر در تاریخ بررسی می کنیم که آنام محصول روابط قدرت- دانش هستند. همچنین در مطالعۀ تاریخ در نظر داریم که مورخ و موضوع انتخاب شده برای تحقیق هر دو محصول همین رابطه هستند.
مؤسسات: بحث دیگر مهم در بررسی های تاریخی فوکو، مؤسسات هستند. از دید فوکو آنچه جامعه می خواهد و سعی بر تولید آن دارد، بدن های مطیع است. برای تولید چنین سوژه هایی، انسان را از بدو تولد تا حین مرگ در مؤسسات مختلف جا می دهد تا آنان بتوانند از انسان بدنی سر به راه بسازند. مؤسسات محل اعمال قدرت و تولید دانش هستند. پس حین بررسی تاریخی مهم است که در هر دوره بتوان مؤسسات مؤثر را تشخیص داد و اعمال قدرت یا تولید دانش آنان را پیدا کرد.
تاریخ؛ تفسیر زمان حال از رویدادهای گذشته: فوکو مانند تمامی طرفداران پست مدرن معتقد است هیچ الگوی واحد برای محک زدن مطالب ، برای تشخیص درست و غلط و امثال آن وجود ندارد. هر امری و نظریه ای مانند اثری هنری است که تنها می توان نظر خود را درباب آن اظهار کرد اما نمی توان گفت آن اثر درست یا غلط است. در اصل حقیقتی وجود ندارد که با آن بتوان سایرین را محک زد. تاریخ نویسی همواره تفسیری جدید از یک رخداد است. هیچ اصل ماجرا یی وجود ندارد که مورخ به دنبال آن باشد بلکه صرفاً نظراتی جدید است که هر بار مورخ – که خود محصول قدرت- دانش است – در باب یک رخداد اظهار می کند. تفسیرها همواره و در ادوار مختلف بنا بر نظام های مختلف قدرت – دانش می تواند متفاوت باشد. هر جامعه رژیم های حقیقت خود را دارد.این نوعی از گفتمان است که حکم های صحیح و غلط را وعظ می کند. رژیم های حقیقت برساخته و ما حصل شبکه های قدرت یک اجتماع است.
بر همین مبنا تاریخ بررسی زمان حال است. تمامی تاریخ ، تاریخ زمان حال ست. مورخ تمامی پیش فرض ها و دیدگاه هایش را با خود به گذشته می برد و با چشم حال به گذشته می نگرد تا درک رخدادی را در زمان حال بکند. در همین جا بحث زبان هم مطرح می شود که البته ما از آن صرف نظر می کنیم.
رد تصور جبر در تاریخ: از دید فوکو وقایع تاریخی ضروری و جبری نیستند و یک سلسله علت و معلول نیست که ناچار به رخدادی ختم شود بلکه وقایع هر یک در نوبه خود منحصر به فرد هستند و "اتفاقاً" رخ می دهند. این به معنی تصادف هم نیست بلکه اصطلاح eventually را به کار می برد.
تبارشناسی و باستان شناسی: دو اصطلاح در روش تاریخ نویسی فوکو است. در کل باستان شناسی بررسی گفتمان هاست. گفتمان ها مستقل و بسته به خود نیستند بلکه با هم در ارتباط ، توافق و اختلاف اند. باستان شناسی این روابط را به خصوص بررسی می کند زمانی که گفتمان ها درجایی اختلاف دارند . در این حال با وجود تمامی اختلافات موجود ، از نظر فوکو، گفتمان ها به زبانی مشترک می رسند که با آن حتی به مخالفت و درگیری با هم می پردازند.
تبارشناسی در ادامه باستانشناسی است و جدای از آن نیست. تبارشناسی بررسی روابط قدرت – دانش و سوژه است.
البته همانگونه که همواره تاکید می کنیم، هرگز نمی توان مدعی بود که تاریخ نویسی پست مدرن همین است و ما قادریم به این روش واقعا کار کنیم اما از دور دستی است که بر آتش می رسانیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 111
بخش چهارم این نوشته ها با توجّه به اعتبارهای مختلفی چون مقاله، گزارش، داستان نامه و غیره تقسیم می شود که با توجه به اهمّیت آنها در نمودار زیر آورده می شود:
علمی
ادبی
اداری
روزنامه ای
گفتاری
کودکانه
انواع نوشته ها
دینی و مذهبی
ادبی و هنری
سیاسی و اجتماعی
فلسفی و عرفانی
تعلیمی و اخلاقی
علمی و فنّی
ورزشی
جدی
طنز
مقاله
گزارش
نامه
داستان
خبر
قطعه ادبی
نمایشنامه، فیلمنامه
مردم عادی
متخصّصان و کارشناسان
دانش آموزان
کودکان
کوتاه
متوسط
بلند
تعریف مکاتبات اداری:
به مجموعه ی مبادلات اداری در شکل های مختلف، مکاتبات اداری می گویند. درتعریف دیگر، به کلیّه ی مکاتباتی گفته می شود که در اداره ها و سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی نوشته و ردّ و بدل می شود. گونه های مختلف مکاتبات اداری شامل نامه، حکم، بخش نامه، دستور العمل، صورتجلسه، آگهی، اطلاعیّه، احکام اداری، اسناد و نوشته های حقوقی می باشد.
نامه:
انواع نامه ها:
بطور کلی نامه ها را به دو دسته ی نامه های رسمی و غیررسمی تقسیم می کنند.
نامه های غیررسمی:
این نامه ها معمولاً میان دوستان و بستگان ردّ و بدل می وشد. و بیشتر حاوی مسایل شخصی و دوستانه و خانوادگی است اساسی ترین ویژگی این نامه ها آن است که تقلیدی و کلیشه ای نبوده و لحن آن خودمانی است. نویسنده ی نامه های خصوصی، شخصی حقیقی است.
نامه های رسمی:
اینگونه نامه ها بطور رسمی و با آداب خاص نوشته می شوند. نامه های رسمی از سوی افراد، سازمانها و نهادها و مؤسّسات دولتی و خصوصصی و بالعکس نوشته شده و مبادله می شوند و معمولاً از الگوهایی همانند و اصطلاحات خاص استفاده می شود، لحن نویسنده رسمی و جدی است و مقصود با صراحت و روشنی بیان می شوند.
نکته: نامه های اداری وقتی در یک اداره وارد و در دفترهای اداری ثبت می شوند رسمی تلقی می شوند. بنابراین انواع مکاتبات رسمی اعم از بخش نامه، آیین نامه، حکم صورتجلسه، دستورالعمل، گزارش، اساس نامه، صورتحساب ها و یا حتی مناقصه، مزایده، تبریک و تسلیت، ....... و به محض ثبت در دفاتر اداری، رسمی تلقی می شود. نویسنده نامه های اداری شخصی و حقوقی می باشد.
تمامی مکاتبات در دبیرخانه ثبت وضبط و بایگانی می شوند و از لحاظ ارزش و اعتبار جزو اسناد دولتی محسوب می شوند و در مواردی نیز از اعتبار حقوقی برخوردار بوده و قابل استناد هستند. این مکاتبات به اعتبار مکان نگارش و عرضه و اجرای آن که در مؤسّسات است.« اداری» و به اعتبار ثبت و ضبط در دفاتر اداری« رسمی» نامیده می شوند.
نامه های درون سازمانی:
کلّیه مکاتبات و مراسلاتی است که در د اخل یک اداره و یا یک سازمان و بین واحدهای مختلف آن انجام می شود. این نامه ها ممکن است بین دو و احد هم سطح و یا از سطح بالا و پائین به بالا انجام گیرد. نامه هایی که از سطوح بالاتر به سطوح پایین تر ارسال می گردد اغلب به شکل دستورالعمل، ابلاغ، بخش نامه و پی نوشت. مأموریت، تشویق نامه ها و توبیخ های اداری است. نامه هایی که از سطوح پائین تر به سطوح بالاتر ارسال می شود یا در پاسخ به مقام بالاتر است که شکل گزارش ارائه می شود و یا در خواست انجام کار که در این صورت باید به صورت مستدل و همراه با مدارک کافی ارائه شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات
دانشکده مهندسی پزشکی
سمینار درس پلیمر در پزشکی
موضوع:
طیف نگاری UV, FTIR, IR
طیف نگاری UV, FTIR, IR
موضوعات مورد بررسی در این سمینار، خصوصیات پرتوهای IR,UV و وسایل طیف نگاری است و همچنین کاربرد این پرتوها به عنوان آنالیز سطوح بر روی مواد می باشد.
فصل 1
1-1) خصوصیات و ویژگی های پرتو UV (وراء بنفش)
اشعه واراء بنفش بدسته ای از امواج الکترو مغناطیس اطلاق می شود که پس از طیف مرئی قرار گرفته و طول موج آن بین A3900-1800 ( و یا 39/0 مو و 0144/0 مو) می باشد. این اشعه قابل رویت نیست ولی از روی خاصیت شیمیایی آن می توان به وجودش پی برد حد اخیر قرار دادی است چون بین اشعه وراء بنفش واشعه ایکس از لحاظ خواص فیزیکی حد فاصل مشخص و واضحی وجود ندارد.
طبق توصیه کنگره کپنهاک (سال 1932) اشعه UV را به سه منطقه تقسیم می کنند.
1-وراء بنفش با طول موج بلند یا وراء بنفش A-این اشعه بین طول موجهای 39/0 و 315/0 مو قرار دارند. نسبت این اشعه در نور آفتاب، قوس الکتریکی ذغال و چراغهای الکتریکی معمولی زیاد است. از نظر بیولوژیک تولید اریتم نمی کند مگر اینکه تابش شدید و طولانی باشد.
2- وراء بنفش با طول موج متوسط یاوراء بنفش B- که بین طول موجهای 315/0 مو و 28/0 مو واقع شده اند. این اشعه در نور چراغ، بخار جیوه و قوس های الکتریکی با الکترودهای فلزی وجود دارد. تاثیر آنها در پوست شدید است و زودتر از وراء بنفش A، اریتم تولید می کند. پس از برطرف شدن اریتم، به علت پیگمانتاسیون شدید تا مدتی پوست تیره می ماند.
3-وراء بنفش با طول موج کوتاه و یا وراء بنفش C که شامل طول موج های کوتاهتر از 28/0 مو می باشد و فقط درقوس الکتریکی جیوه وجود دارد. خواص شیمیایی آن خیلی شدید است ولی چون در طبقات سطحی پوست جذب می شود، اریتم و تیرگی پوست در آن خفیف است. اما اثر میکروب کشی آن (باکتریها و مخمرها و غیره) بسیار شدید می باشد.
جذب اشعه وراء بنفش- از شیشه معمولی فقط اشعه وراء بنفش A عبورمیکند در صنعت، شیشه هائی با ترکیبات مخصوص می سازند که تا طول موج 26/0 مو یعنی وراء بنفش A و B و قسمتی ازC نیز ازآنها می گذرد.
آب خالص برای اشعه وراء بنفش شفاف ترین مایعات است وطبقات نازک آن امواج بلندتر از 2/0 مو را از خود عبور می دهند
آلبومین ها بر حسب فرمول شیمیایی خود، طول موجهای مختلفی را عبور می دهند و دارای نوارهای جذبی مخصوصی هستند که به ترکیب شیمیایی آنها بستگی دارد.
گازها معمولاً برای اشعه برای اشعه وراء بنفش شفاف هستند و طول موجهای بلندتر از 18/0 مو از طبقات نازک هوا بخوبی می گذرند.
اندازه گیری اشعه وراءبنفش
اساس اندازه گیری اشعه وراء بنفش متکی بر خواص فیزیکی و شیمیایی است.
اسباب هائیکه برای اندازه گیری اشعه وراء بنفش وجود داردکه اکتی نومتر (Actinomre) نامیده می شود و به سه دسته تقسیم می گردد.
1-پیل ترموالکتریک
2-اکتی نومتر فیزیکی
3-اکتی نومتر شیمیایی
پیل ترمو الکتریک – اندازه گیری انرژی اشعه مانند اندازه گیری طیف مرئی واشعه زیر قرمز می باشد بدین معنی که جسمی را که کلیه اشعه را جذب می کند در معرض تابش اشعه قرار داده و حرارت حاصل را اندازه گیری می کنند.
در عمل این روش در پزشکی نتایج دقیق نمی دهد زیرا اغلب مقدار اشعه وارء بنفش خیلی کم است درصورتیکه اثر بیولوژیکی آن از اشعه مرئی زیر قرمز زیادتر و مهمتر است. برای اینکه شدت اشعه وراءبنفش به تنهایی اندازه گیری شود کافی است که ابتدا شدت تمام اشعه منبع نورانی را اندازه گیری نمود و سپس به کمک صافیهای مناسب که کلیه اشعه وراء بنفش راجذب می نماید، اندازه گیری را تکرارکرد. تفاضل این دو مقدار اشعه وراء بنفش را نشان می دهد.
2-اکتی نومتر فیزیکی – مهمترین این نوع اکتی نومترها، سلول فوتو الکتریک است که تشکیل شده از یک حباب از جنس کوارتز که به خوبی تخلیه شده است و شامل دو الکترود می باشد. کاتد تشکیل شده از یک رسوب فلزی نازک که جدار داخلی حباب به غیر از قسمت کوچکی را که برای ورود نور است می پوشاند. آند در داخل حباب بوده و از یک حلقه فلزی ساخته شده است. هر گاه بین دو الکترود اختلاف سطحی در حدود صد ولت برقرار نماییم به شرطی که قطب منفی به رسوب فلزی متصل باشد، و سلول در تاریکی باشد جریانی نمی گذرد ولی اگر