لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
جغرافیای شهری چیست؟
جغرافیای شهری چیست؟
تعاریف مختلفی در رابطه با جغرافیای شهری بیان شده است که به ذکر چند مورد از آنها میپردازیم:
1- جغرافیای شهری روی نظام فضایی و موقع شهر تأکید دارد و نظیر سایر شاخههای علم جغرافیا، علل پراکندگی مکانهای شهری، تشابهات و تناقضات اجتماعی- اقتصادی میان آنها را در ارتباط با شرایط مکانی مطالعه میکند.
بر اساس تعریف فوق، جغرافیای شهری موارد زیر را تأکید مینماید:
-نظام داخلی شهرها و ماهیت الگوها به ویژه کاربری زمین و حوزههای اجتماعی در شهرها.
-بررسی روند این الگوها و شکلگیری آنها در طول زمان
2- جغرافیای شهری درباره الگوهای فضایی پدیدههای شهری، از نظر پراکندگی فضایی و نیز تأثیر متقابل فضایی آنها مطالعه کرده و همچنین روندها را در داخل شهرها بررسی میکند.
3- جغرافیای شهری، مطالعه جغرافیایی از شهرنشینی و حوزههای شهری است. در واقع، در جغرافیای شهری، در یک طرف جغرافیای سیستماتیک (نظام یافته) و در سمت دیگر جغرافیای ناحیهای قرار میگیرد. پایگاه جغرافیای شهری میان این دو شاخه اصلی جغرافیا قرار دارد.
جنبههای فضایی توسعه شهری از دو دیدگاه بررسی میشود:
الف- درون شهری:
در این قسمت، شهر به عنوان یک پدیده مجزا و منفک در سیستم سکونتگاهی مطالعه میشود که مباحثی مثل: کیفیت کاربری زمین، مورفولوژی شهری و کارکرد شهر از آن جمله است.
ب- برون شهری یا تأثیرات متقابل فضایی یک حوزه شهری در حوزه شهری دیگر:
در اینجا تأثیرات مادر شهرهای جهانی در مادر شهرهای ملی، ناحیهای و تأثیرات شهر مسلط به سایر شهرها و نواحی کشور و وابستگی فضایی شهر و ناحیه مورد بررسی قرار میگیرد.
مفهوم پراکندگی فضایی در جغرافیای شهری:
مفهوم آن شکلگیری پدیدههای شهری در سطوح خطی، شبکهای، سطحی و نظایر آن میباشد و در آن تأثیر متقابل فضایی، آمد و شد روزانه از محل کار به مرکز خرید، جابجایی محله مسکونی و مسکن در داخل شهرها و موضوعاتی از این قبیل بررسی میشود.
قلمروهای جغرافیای شهری:
شهرنشینی و شهرگرایی، سکونتگاههای انسانی را شکل دوباره میبخشد.شهرنشینی علت و محصول تغییرات مهمی است که از پراکندگی جغرافیایی مردم و فعالیتهای اجتماعی- اقتصادی آنها در مکان ویژهای به وجود میآید. شاید بتوان پدیده شهر و شهرنشینی را بدین شرح مورد بررسی قرار داد:
1- شهرنشینی به منزله تسلط امر تراکم در همه سازمانها، مؤسسات، واحدهای مسکونی و افزایش جمعیت مکانهای ویژه.
2- شهر به عنوان کانون اصلی عرضه خدمات به جمعیت متراکم در شهر و منطقه نفوذ آن.
3- شهر به عنوان تمرکز فعالیتهای اقتصادی غیر کشاورزی در سکونتگاههای انسانی.
4- شهرنشینی به عنوان تسلط شیوه خاص زندگی و بیانگر سیر مدنیت و تمدن جوامع انسانی.
بدون شک، هیچ شاخه علمی، مثل جغرافیا، این چنین گسترده با شهر و زندگی شهری برخورد نمیکند.
در دورههای گذشته به طور سنتی جغرافیای شهری از موقع، موضع، وسعت، شکل، کارکرد، مورفولوژی و سازمانهای داخلی شهرها بحث میکرد. اما به موازات توسعه شهرها، افزایش جمعیت شهرهای بزرگ، ظهور مسائل گوناگون و پیچیده اجتماعی- اقتصادی در داخل شهرها، ورود شهرهای بزرگ جهان سوم به سیستم اقتصادی جهانی ابعاد تازهای در جغرافیای شهری به وجود آمد و تحلیل دقیق سیاسی و اجتماعی را در قلمرو جغرافیای شهری سبب گردید.
امروزه جمعیتیابی شدید شهرها به همراه مسائل اجتماعی- اقتصادی آنها شکل کاملاً تازهای از شهر، شهرنشینی و شهرگرایی به وجود آورده است، از این رو امروزه، در بررسیهای جغرافیایی شهرها، از ایدئولوژی حاکم بر شهرها، تحلیل تصمیمات حکومتی در ارتباط با خلق فضای فیزیکی و اجتماعی شهرها وابستگی به اقتصاد جهانی برای بررسی مسائل مهم شهرهای جهان سوم، عدالت اجتماعی، کیفیت دسترسی مردم شهرها به نیازهای اساسی، مکانگزینی همه سازمانها و تأسیسات شهری نظیر کارخانهها، پارکها، بیمارستانها، مناطق مسکونی، مناطق تجاری و صنعتی، مناطق فرهنگی، فرودگاهها و ترمینالهای مسافربری، مدارس، درمانگاهها، منطقه گذران اوقات فراغت، حوزههای اجتماعی، علل دو قطبی شدن جهان سوم و دهها موضوع شهری در ارتباط با فضای شهری سخن به میان میآید. از این رو، جهتگیری جغرافیای شهری، برای ورود به قلمروهای تازه، کاملاً با اقتصاد سیاسی،و نظامهای حکومتی پیوند میخورد.
تا نیمه اول قرن بیستم به سبب افزایش جمعیت شهرها، ایجاد شهرکهای جدید با 5000 نفر جمعیت و حداکثر تا 40000 نفر لازم مینمود؛ اما هماکنون شهرکهای اقماری شهرهای بزرگ در حدود 250000 نفر و حتی گاهی تا 400000 نفر را در خود جای میدهند. در نتیجه بر خلاف سابق که مکانهای شهری در برابر مکانهای روستایی قرار میگرفت، امروزه سیستمهای شهری به صورت حوزههای مادر شهری منطقه شهرنشین، مجموعههای شهری و بالاخره به شکل مگالاپلیس (Megalopolis) ظاهر میشوند که در تمام آنها مادر شهرها، شهرهای بزرگ، شهرهای میانی، شهرکها و روستاها، در داخل مجموعهها و سیستمهای سلسله مراتبی قرار میگیرند و یک واحد منسجم و به هم پیوسته شهری را تشکیل میدهند که از شرایط سیستمی تأثیر میپذیرند و برخوردی سیستمی میطلبند.
این سیستم شهری و سلسله مراتبی نه تنها به ناحیه جغرافیایی شهر سامان میدهد بلکه در جهان سوم از سیستمهای مادر شهرهای جهانی شدیداً نیرو میگیرند؛ پس امروزه در جغرافیای شهری، درباره شهرها با توجه به ناحیه شهر و رابطه آن با دیگر نواحی جغرافیایی جهان مطالعه میگردد و ابعاد جغرافیای شهری با سیاستهای جهانی و ناحیهای پیوند داده میشود.
در جغرافیای شهری سنتی، روی شرایط طبیعی، موقع و یا تنها به مورفولوژی شهرها تأکید میشد. امروزه در جغرافیای شهری، از شرایط فیزیکی حاکم بر شهرها دور میشود و به جای آن، همه پدیدههای شهری ذر ارتباط با ایدئولوژی اهداف نظامهای حکومتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی مورد مطالعه قرار میگیرد، زیرا محیط ساخته شده شهری و ساخت فضایی از سیاست نظامهای حکومتی منشأ میگیرد و گروههای انسانی و فعالیتهای اجتماعی- اقتصادی آنها را در نقاط معین شهری جای میدهد. به سخن روشن، در زمان ما، این ساخت طبیعت شهر نیست که ساخت داخلی شهرها و مورفولوژی آنها را شکل میدهد بلکه این شرایط داخلی داخلی شهرها متأثر از ارزشهای اجتماعی- اقتصادی نظام حاکم بر کشورها است که کیفیت کاربری زمین و سیاستهای برنامهریزی شهری را تعین میکند. از این رو جغرافیای شهری جدید، با تحلیل ارزشهای اجتماعی- اقتصادی کشورها، ساخت فضایی شهرها را بررسی میکند، و در نهایت ملاحظه میشود که ارزشهای اجتماعی، متأثر از تفاوتهای فرهنگی، مورفولوژی شهری و شرایط زندگی در شهرهای بزرگ را به شکلهای گوناگون سامان میدهد.
مورفولوژی شهر همواره با کارکرد آن پیوند محکمی دارد. انتقال صنایع از بخشهای مرکزی شهرها به فضاهای بیرونی و