لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرحمن الرحیم
« تربیت کودک در اسلام »
گرد آورنده : اعظم زرین
شماره دانشجویی : 85673105
فهرست
بخش اول
ساختار مقاله
مقدمه
بخش دوم
بررسی مفهوم
شاخص ها
اهداف
روش
محتوا
بخش سوم
نتیجه گیری
منابع
ساختار مقاله
یکی از مسائل مهم و اساسی در جهان کنونی ، مسئله تربیت و پرورش انسانها می باشد . و البته لازمه رشد و تعالی انسانها و جلوگیری از هزاران رنج و نا امیدی و خطر در عصر امروز نیز نه ازطریق توسعه اختراعات و افزایش وسایل مادی و تجعلی ممکن است و نه بوسیلة بالا بردن سطح اقتصاد و در آمد بلکه فقط از راه تربیت و پرورش صحیح می توان به چنین آرزویی دست یافت . 1) تربیت و پرورش صحیح نیز تنها یا تربیت اسلامی میسر می شود .
تربیتی که بر مبنای آموزه های اسلام و قرآن باشد .
بنابراین با توجه به این مطلب که تربیت صحیح تنها از طریق تربیت اسلامی بدست می آید هدف از نوشتن این مقاله نیز این است که آشنایی بیشتری با یکی از جنبه های تربیت یعنی تربیت کودک البته از دید اسلام حاصل شود .
زیرا برای اینکه والدین فرزندان را بر طبق تعالیم اسلامی تربیت کنند ابتدا باید خود شناخت کاملی از تربیت در اسلام داشته باشند و سپس این تعالیم را در عمل به کار بندند و فرزندان را بر طبق این تعالیم اسلامی تربیت کنند که فقط از این طریق است که فرزندان شایسته و کاملی تربیت می کنند که باعث سعادت خود و جامعه می شوند .
سعادتمند – 1362 – ص 9
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تربیت در نهج البلاغه
دکتر على شریعتمدارى
پیش از بررسى تربیت در نهج البلاغه، یادآورى یک نکته ضرورت دارد.
معمولا وقتى از تربیت بحث مىشود، دو معنا به ذهن مىآید، اول معناى عام و دوم معناى خاص. تربیت در معناى خاص با پرورش انسان بطور کلى و امر تعلیم و تعلّم سر و کار دارد. تربیت بمعناى عام با امورى مانند خویشتن شناسى، رابطه انسان و خدا، رابطه انسان و طبیعت، رابطه انسان با همنوعان و رشد و تکامل انسان در رابطه با ارزشهاى الهى و انسانى و حرکت او بسوى اللَّه ارتباط دارد. بدون تردید این دو معنا با هم ارتباط نزدیک دارند.
مطالعه نهج البلاغه و زندگى حضرت على علیه السلام این حقیقت را آشکار مىسازد که تربیت در دو معناى عام و خاص در رفتار و گفتار این شخصیت الهى متبلور و منعکس است.
نهج البلاغه یک کتاب تربیتى
کتاب نهج البلاغه در مجموع یک کتاب تربیتى است. با مطالعه نهج البلاغه فرد مىتواند خود را بشناسد و موقع خود را در جهان آفرینش درک کند، با جهان شناسى الهى آشنائى پیدا کند، وظیفه خود را در برابر خدا تشخیص دهد، رابطه خود را با همنوعان در سایه ضوابط و معیارهاى اسلامى استحکام بخشد، از مطالعه موجوداتمختلف به پیچیدگى مسئله آفرینش و نقش خدا در خلقت موجودات پى برد، از بررسى تاریخى عبرت گیرد، وضع خود را در برابر ارزشهاى معنوى و دنیائى روشن سازد و با الهام از تعلیمات اخلاقى نهج البلاغه شخصیت اخلاقى خود را به سوى رشد و تکامل سوق دهد.
على (ع) یک أسوه حسنه (الگوى تربیتى
شخصیت حضرت على علیه السلام یک الگوى عالى تربیتى است. زندگى على (ع) بمنزله یک مکتب بزرگ تربیتى است. گفتار و کردار و اندیشههاى پیشواى بزرگ ما همه جنبه تربیتى دارند. او نه تنها با الهام از مکتب اسلام ارزشهاى عالى انسانى را مطرح نمود، بلکه خود در زندگى مظهر و نمونه این ارزشها بود. بحث على (ع) از آفرینش جهان عمق و گسترش درک او را نشان مىدهد. او الگوى عالى تربیتى براى انسانهاى خداشناس، کمال جوى، حکمت دوست، عدالتخواه و حق طلب بود.
آنچه نویسندگان معروف، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، در باره او گفته یا نوشتهاند، نشانه عظمت شخصیت او و نقشى است که در طرح مبانى الهیات و ارزشهاى عالى انسانى داشته است.
بطور کلى رفتار على (ع) در تعلیم، عبادت، جنگ، مبارزه علیه کفر و نفاق، مراعات حق و عدالت و ایثار و از خود گذشتگى، سرمشقى عالى براى پویندگان راه حق و عدالت و آزادى است.
ابعاد اساسى شخصیت على علیه السلام
در شخصیت پیامبران و پیشوایان معصوم، علاوه بر بعد معنوى، مىتوان چند بعد دیگر را در نظر گرفت. این ابعاد از لحاظ تربیتى اهمیتى خاص دارند. ابعاد مذکور عبارتند از:
1- بعد شناخت.
2- بعد جامعیت.
3- بعد وحدت.
این ابعاد در شخصیت على علیه السلام بشکلى بارز متجلى هستند.
بعد شناخت:
بحثهاى حضرت على در باره آفرینش جهان و مبدأ اعلاى آن، نمایشگر عمق و گستردگى شناخت او است. در حدیثى که از قول پیامبر اکرم خطاب به على (ع) نقل شده، اهمیت شناخت مورد تاکید قرار گرفته است: یا علىّ اذا عنّ النّاس أنفسهم فی تکثیر العبادات و الخیرات فأنت عنّ نفسک فی ادراک المعقولات حتّى تسبقهم. حدیث بالا از قول ابو على سینا نقل شده و بصورت زیر بیان گردیده است.
یا علىّ اذا رأیت النّاس یتقرّبون الى خالقهم بأنواع البرّ تقرّب انت الیه بأنواع العقل تسبقهم. در این حدیث، شناخت و ادراک در مقایسه با انجام عبادات و خیرات، مهمتر تلقى شده است. على علیه السلام در خطبه معروف خود، شناخت را آغاز و اساس دیندارى تلقى میکند و مىگوید: «اوّل الدّین معرفته» همین شناخت است که در گفته او منعکس میباشد: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا»
بعد جامعیت:
افراد برگزیده در جوامع انسانى اعم از دانشمندان، رهبران سیاسى، نویسندگان و هنرمندان، غالبا در یک یا دو جهت، برجستگى خاصى دارند و نظر مردم را بخود جلب میکنند. از باب مثال، دانشمندى در طرح نظریات یا مسائل تازه، ابتکار بخرج مىدهد و در میان دیگر دانشمندان، برجستگى خاصى پیدا میکند. رهبرى، قدرت جلب مردم را دارد و از لحاظ اخلاقى در سطح عالى قرار مىگیرد و بهمین سبب در میان رهبران سیاسى وجههاى خاص کسب میکند.
آنچه در شخصیت پیامبران و پیشوایان دینى مشاهده مىگردد، جامعیت است.
على (ع) بعد از پیامبر گرامى از لحاظ جامعیت در فضائل اخلاقى و قدرت فکرى، بىنظیر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
اهداف اموزشی تربیت بدنی درهمه جنبه های : عاطفی، شناختی ،و اجتماعی و روانی موثر است . اما باید دارای هدف بندی ، طرح درس و برنامه ریزی کامل و صحیح باشد. تربیت بدنی و اموزش ورزشی در جهان اهمیت ویژه ای دارد و باید صحیح اموزش داده شود و این اموزش به روش علمی صحیح بستگی دارد. علوم ورزشی جزء لاینفک نظام اموزشی و تربیتی جهان امروزی است . ورزش باعث تفهیم بسیاری از فضائل به دانش اموزان است ، از جمله: احساس فدا کاری ، اعتماد به نفس، کار دسته جمعی و ..... میشود.
اهداف تربیت بدنی در اموزش و پرورش :
هدف ورزش در تعلیم و تربیت ، رشد در تمام ابعاد گوناگون همانند ذهنی، روانی، اجتماعی .... است. یک برنامه کامل تربیت بدنی همراه دیگر برنامه های اموزشی میتواند فرد به بلوغ جسمی ، روحی و روانی برسد. در فعالیت ورزشی فرد به انعطاف پذیری و سازگاری بالا در گروه میرسد . کشش و گرایش افراد به ورزش با هم متفاوت اند. اگر فرد از لحاظ جسمانی دارای زمینه کافی باشد ، با اموزش صحیح مربیان ، میتواند جنبه ی قدرت و ورزیدگی خود را به کمال برساند. و این قدرت ورزیدگی موجب تحکیم سلامتی جسمی و روحی فرد میشود.
اهداف عمومی تعلیم و تربیت :
اهداف عمومی اموزش و پرورش و تعلیم و تربیت شامل رشد تمامی جنبه های رشد ادمی میشود . ارزش اموزش حرکتی و ورزش از طریق بررسی اهداف کلی تعلیم و تربیت و نزدیکی ان به اهداف اختصاصی بارزاست. بدون این ارتباط و نزدیکی این اهداف ، فعالیت های ورزشی وهدت خود را از دست میدهند. در جامعه ی ما نیز پرورش همه ابعاد مد نظر است. ( اجتماعی_شناختی_ اخلاقی و ...) این اهداف کلی هماهنگ کننده هستند .
اهداف اختصاصی تربیت حرکتی و ورزش :
نتنها این اهداف شامل حیطه ی روانی_حرکتی نمیشود بلکه اهداف شناختی، اجتماعی، عاطفی را نیز در بر میگیرد . اهداف از قبیل : شناختی ، تعامل اجتماعی ، شناخت خود، رفع خستگی و استرس .... .
مراحل رشد و تکامل کودکان 11 ساله ( مقطع ابتدایی) :
رشد از تولد تا 6 سالگی تقریبا تند پیش میرود ، از 6- 12 سالگی کم کم کند میشود . وظیفه ی مربیان در این مقطع اطلاع از خصوصیات رشدی کودکان است . مربیان بدین وسیله میتوانند : به خواسته ها و نیاز های شاگردانشان اگاهی پیدا کنند _ کودکان سالم را از عقب مانده تشخیص دهند و نهایتا برنامه ریزی صحیحی برای تکامل رشد کودکان داشته باشند.
خصوصیات رشد و اهداف تخصصی تربیت بدنی در مقطع ابتدایی :
الف) ویژگی های کلی دانش اموزان کلاس پنجم :
در این سن دانش اموز از یک جهش ذهنی برخوردار است . ذهنیات کودک در این سن از شدت خاصی برخوردار بوده و سعی میکند هر چه بیشتر هوش خود را تقویت نماید و دنبال دلیل بگردد . کودک سعی میکند با اطراف خود ارتباط برقرار کند .
در این سن دختران از پسران رشد بیشتری دارند و عضلات بدن سریع رشد میکنند . فعالیت های معمول این سن بیشتر شامل : شنا، شیرینکاری ها ، حرکات موزون ، بازی های قدرتی و.... میشود .
ب) اهداف تخصصی تربیت بدنی کلاس پنجم :
شامل ویژگی روانی و جسمانی : افزایش حس کنجکاوی _ اموزش اولیه مهارت های ورزشی _ شناخت استعدادهای جسمانی _ و.....
ویژگی های رشدی سنین 6-11 :
این دوره از نظر روانشناسان ، سنین گرایش به 2 دسته است. یعنی دوره ای که کودکان به پذیرفته شدن در گروه و تائید از جانب اعضای دسته و گروه توجه زیادی می کنند و بسیار تلاش می کنند تا خود را از نظر ظاهر و گفتگو و رفتار با دسته و گروه همسالان خود تطبیق دهند . به همین دلیل روانشناسان این دوره را سن همانند سازی معرفی کردند . همچنین این دوره از دیدگاه روانشناسان سن بازی نیز معرفی کردند ، چرا که زمانی که کورکان وارد مدرسه میشوند ، میزان باری انها نسبت به قبل کمتر میشود ، بلکه به ان دلیل که فعالیت های بازی در این دوره بسیار متنوع است ، بازی های این دوره خصوصیات دوره اول و ویژگی های دوره نوجوانی را با هم دارند. این دوره بسیار دارای اهمیت است زیرا خصوصیات رشد این دوره در مقایسه با مقاطع دیگر ، نمودی + و سازنده دارد و این پیشرفت برای معلمین و مربیان کودک اشکار است . رشد در این دوره مراحل مشخصی دارد که اگر کودک از عهده تکالیف و وظایف موجود در هر مرحله بر اید ، به پختگی لازم در رشد دست خواهد یافت و در غیر این صورت رفتار ناپخته را از خود نشان میدهد . مهمترین مراحل رشد در این دوره :
1_ یادگیری مهارتهای جسمانی لازم برای بازی های معمولی .
2_ ایجاد یک نگرش ساده و مفید در کودک به عنوان یک انسان زنده و در حال رشد .
3_یادگیری رفتار با همسالان .
4_شروع رشد نقشهای مناسب جنسی و اجتماعی مردانه و زنانه .
5_یادگیری مهارت های اصلی خواندن ، نوشتن، و حساب کردن .
6_ رشد مفاهیم لازم برای زندگی عادی و روزمره .
7_رشد وجدان ،اخلاق، و معیارهای ارزشی .
8_رشد نگرشها نسبت به گروهها و نهادهای اجتماعی.
9_نیل به استقلال شخصی .
رشد جسمی :
این دوره از نظر رشد جسمی ، ارام و نسبتا یکنواخت است. این ارمش تا شروع بلوغ وی است ، یعنی 2 سال قبل از بلوق جنسی کودک . اما در این دوره تغییرات جسمانی فرد سریع است . مهمترین تغییرات عبارت است از:
قد :
افزایش متوسط قد در این دوره بین پنج تا هشت سانتیمتر است. بلندی قد یک دختر متوسط یازده ساله ، 147 سانتیمتر و بلندی قد یک پسر متوسط در همین سن نیز تقریبا همین اندازه تا حدودی کمتر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت ) در تولید علم
در این مقاله راهکارهای برای پیشرفت و تولید علم ارائه شده و نقش تعلیم و تربیت به عنوان عامل رشد و تحول اساسی مورد بررسی قرار گرفته است.
در اسلام «تفکر» زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم پروردگار عالمیان اتصالی که با حق برقرار میکند به نحوه ی تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا میشود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می گردد لذا به همراه علم آموزی و تفکر تربیت یا پرورش اخلاقی و تهذیب نفس نیز مطرح میشود که در اسلام بر این امر بسیار تاکید شده و از همان ظهور اسلام مبادی و مبانی تعلیم و تربیت به عنوان یک علم بنا نهاده شده است. تعلیم و تربیت نه تنها میتواند در رشد اخلاقی، عقلانی، رفتاری و حتی جسمانی فرد موثر باشد بلکه وسیله ای در جهت رفع نیازهای حقیقی و مصالح اجتماعی، به شمار میآید، و عامل رشد و تحول اساسی جامعه میگردد و مسلمانان که در ابتدا به این ضرورت پی برده بودند توانستند در مدت کوتاهی گوی سبقت در زمینهی تولید علم از تمدن های مطرح آن روز بربایند و به دلیل مشکلات و حوادثی که در تاریخ مسلمانان به وقوع پیوست این حرکت سریع آنها را به شدت کند نمود به طوری که تا این قرن مسلمانان جهان در کشورهای مختلف نتوانستند مجددا عرض اندام نمایند و امروز وقت آن رسیده که عوامل محدود کننده و موانع پیشرفت بررسی شود و با دلسوزی و دور از نفع طلبیهای فردی راهکارهای موثر ارائه و جامه ی عمل پوشیده شود. که در این مقاله بعضی از این راهکارهای ارائه شده است که عبارتند از: استقلال فکری- فکر دینی- توسعه ی آموزشی- رفاه مادی و معنوی- تبادل اندیشه و آزادی خرد ورزی که با توجه به اهمیت موارد در قسمت راهکارها و نتیجه آورده شده اند.
مقدمه:
نظام تربیتی اسلام بر تفکر صحیح استوار است و مقصد آن است که تربیت شدگان این نظام اهل تفکر صحیح باشند و پیوسته بیندیشند؛ چنانکه آن نمونه ی اعلایی که همه جهت گیری های تربیتی باید به سوی او باشد این گونه عمل میکرد از امام مجتبی (ع) از هند ابن أبی هاله تمیمی آمده است: «رسول خدا همواره تفکر میکرد». بنابراین سیر تربیت باید به صورتی باشد که متربّی به تفکر صحیح راه یابد و اندیشیدن درست شاکلهٔ او شود تا زندگی حقیقی به او رخ نماید. زیرا نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال میشود و با گشودن دریچه تفکر درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده میشود. از این رو در اسلام تفکر، زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است. زیرا انسانیت انسان و ادراک او از عالم و آدم و پروردگار عالمیان و اتصالی که با حق برقرار میکند به نحو تفکر اوست. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا می شود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم میشود. (۱). امام خمینی میفرماید: «تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه ی لازمه حتمیه ی سلوک انسانیت است». از نظر علامه طباطبائی: « زندگی انسان یک زندگی فکری است و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد و از لوازم بنای زندگی بر فکر این است که هرچه پایبند باشیم و در هر راه رفته شده و یا ابتدائی که قدم برداریم، زندگی پابرجا مربوط به فکر صحیح و قیم و مبتنی به آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد و از آن بهره گرفته شود، زندگی هم اقوام و استقامت خواهد داشت. (۲) تفکر تجزیه و تحلیل معلوماتی است که ذهن اندوخته است. تفکر سیر در فراورده هایی است که ابتدائاً برای ذهن پیدا شده است. اهل منطق فکر را چنین تعریف میکنند: فکر عبارت است از اجرای عملیات عقلی در معلومات موجود برای رسیدن به مطلوب و مطلوب همان علم به مجهول غائب است. (۳) انسان هیچ وقت خالی و فارغ از تفکر نیست، و از همین روست که میگوئیم تفکر فطری انسان است و قرآن انسان را به روش فطری صحیح تفکری میخواند و سبک خود قرآن و سیره ی معصومین چنین است. در انسان گرایش فطری به حقیقت جوئی و کشف واقعیتها- آن سان که هستند- ودرک حقایق اشیا وجود دارد. یعنی انسان می خواهد جهان را و هستی اشیا را آنچنان که هستند دریابد، دعایی از حضرت محمد روایت شده است که:
پروردگارا موجودات را آنچنان که هستند به ما بنمایان
انسان به ذات خود در پی آن است که حقایق جهان را درک کند و به راز هستی دست یابد. رفتن انسان در پی حکمت و فلسفه تلاشی است در جهت پاسخگوئی به حقیقت جوئی آدمی.(۴) براساس همین میل وگرایش است که نفس دانائی و آگاهی برای انسان مطلوب و لذت بخش است. انسان به فطرت خود از جهل بی زار است و دوستدار دانائی و بینائی است. البته با وجود آنکه حقیقت جوئی امری فطری است اما در تمام انسانها به یک میزان نیست و در نتیجه تاثیر برخی عوامل درونی مانند نفس پرستی و خودخواهی و صفات منفی موروثی و اکتسابی و برخی عوامل بیرونی مانند القائات منفی گوناگون از طرف محیط و اجتماع ، شدت و اصالت خود را از دست میدهد و در بعضی انسانها به حداقل می رسد.
ضرورت تعلیم و تربیت:
تعلیم و تربیت صحیح میتواند فرد را به اوج ارزشها برساند و یا اینکه وی را به سقوط بکشاند.
«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ نمی دانستید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد تا شکرگزار باشید.»(۶)
از این رو مکتب اسلام برای تربیت در تمام مراحل و مقاطع زندگی دستورهای ویژهای داده است تا انسان از کدر کانون خانواده و در آغوش والدین و معلم و فرهنگ تعلیم و تربیت مناسب و لازم را ببیند و برای مراحل عالی تر زندگی انسانی آماده شود و پرورش یابد . تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر بر فراز کره خاکی و تصرف او در طبیعت و تاثیر وی در جامعه وجود داشته است و همواره شناسایی نیازهای مادی و معنوی انسان و روش ارضای آنها از طریق تعلیم و تربیت به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما درباره تعلیم و تربیت در اسلام است . تعلیم و تربیت ، بحث ساختن افراد انسانها است . یک مکتب که دارای هدفهای مشخص است و مقررات همه جانبهای دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی و سیستم اقتصادی و سیستم سیاسی دارد ، نمیتو اند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد . یعنی مکتبی که میخواهد در مردم طرحهای خاص اخلاقی ، اقتصادی و سیاسی را پیاده کند بالاخره اینها را برای انسانها میخواهد ، اعم از اینکه هدف، فرد باشد یا جامعه ، که این خود مسألهای است ، که در همین جا باید بحث بشود .
اگر هدف ، جامعه باشد ، بالاخره این افراد هستند که به وسیله آنها باید این طرحها پیاده شود . افراد باید آموزش ببینند و طوری پرورش پیدا کنند که همین طرحها را در اجتماع پیاده کنند . و اگر هدف فرد باشد نیز ] بدیهی است که آموزش و پرورش افراد ضروری است ] . در اسلام ، هم اصالت فرد محفوظ است و هم اصالت اجتماع ، یعنی فرد خودش خالی از اصالت نیست . پس بالاخره طرحی و برنامهای برای ساختن فرد وجود دارد ، اعم از اینکه فرد را باید ساخت برای طرحهایی که برای اجتماع و جامعه است - و این طرح و برنامه را به عنوان مقدمه ساختن اجتماع در نظر بگیریم - یا فرد را باید ساخت از این نظر که هدف ، ساختن افراد است ، و یا از یک نظر جمعی فرد باید ساخته بشود ، هم از آن جهت که باید مقدمهای و ابزاری برای ساختن اجتماع باشد و هم از نظر اینکه خودش هدف است . اینجاست که ما باید با اصول تعلیم و تربیت اسلامی آشنا بشویم . اولا آیا اسلام برای مسأله تعلیم به عنوان آموزش دادن و آگاهی دادن اهمیتی قائل است یا نه ؟ و به عبارت دیگر آیا اسلام عنایتی به پرورش عقل و فکر انسان دارد یا چنین عنایتی ندارد ؟ این همان مسأله علم است که از قدیم میان علما مطرح بوده ، هم اصل مطلب که اسلام دینی است که به علم دعوت کرده است ، و هم خصوصیات آن که آن علمی که اسلام به آن دعوت کرده است چه علمی است ؟ که افرادی نظیر غزالی ، فیض و دیگران در این زمینه بحث کردهاند . و از نظر تربیت و پرورش هم که مقررات اخلاقی اسلام ، همه ، مقررات پرورشی انسانها است که انسانی که اسلام میخواهد پرورش بدهد ، انسان نمونه اسلام چگونه انسانی است و مدل آن انسان چگونه مدلی است . البته مسائل دیگری هم در اینجا هست که مربوط به کیفیت اجرای مطلب است ، یعنی هدفها مشخص ، ولی برای تربیت انسان از چه متود و روشی بایداستفاده کرد ؟ یعنی تا چه اندازه ملاحظات روانی در تعلیمات اسلامی منظور شده است ؟ مثلا در تعلیم و تربیت کودک چه دستورهایی رسیده و در آن دستورها چقدر واقع بینی و ملاحظات روانی رعایت گردیده ، و درگذشته ، تعلیم و تربیتهای قدیمی ما چقدر منطبق با تعلیمات اسلامی بوده و چقدر نبوده ، و تعلیم و تربیتهای امروز ما چقدر منطبق است ؟
پرورش عقل
مسأله اول که باید بحث کنیم همان مسأله پرورش عقل و فکر است . در اینجا ما دو مسأله داریم ، یکی مسأله پرورش عقل ، و دیگر مسأله علم . مسأله علم همان آموزش دادن است . " تعلیم " عبارت است از یاد دادن . از نظر تعلیم ، متعلم فقط فراگیرنده است و مغز او به منزله انباری است که یک سلسله معلومات در آن ریخته میشود . ولی در آموزش ، کافی نیست که هدف این باشد . امروز هم این را نقص میشمارند که هدف آموزگار فقط این باشد که یک سلسله معلومات ، اطلاعات و فرمول در مغز متعلم بریزد ، آنجا انبار بکند و ذهن او بشود مثل حوضی که مقداری آب در آن جمع شده است . هدف معلم باید بالاتر باشد و آن اینست که نیروی فکری متعلم را پرورش و استقلال بدهد و قوه ابتکار او را زنده کند ، یعنی کار معلم در واقع آتشگیره دادن است . فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا این تنور را داغ کنید ، و تنوری که در آن ، هیزم و چوب جمع است ، شما آتشگیره از خارج میآورید ،آنقدر زیر این چوبها و هیزمها آتش میدهید تا خود اینها کم کم مشتعل بشود و تنور با هیزم خودش مشتعل گردد . چنین به نظر میرسد که آنجا که راجع به عقل و تعقل - در مقابل علم و تعلم - بحث میشود نظر به همان حالت رشد عقلانی و استقلال فکری است که انسان قوه استنباط داشته باشد .
دو نوع علم
جملهای دارند امیرالمؤمنین که در نهجالبلاغه است ( و من مدتها پیش ، ذهنم متوجه این مطلب شده بود و شواهدی هم برایش جمع کردهام ( . میفرمایند : « العلم علمان » ( و در یک نقل دیگر : » العقل عقلان ) ، علم مطبوع و علم مسموع » ( یا : « عقل مطبوع و عقل مسموع ( ولا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع » ( 1 ). علم دو علم است ، یکی علم شنیده شده ، یعنی فرا گرفته شده از خارج ، و دیگر علم مطبوع . علم مطبوع یعنی آن علمی که از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه میگیرد ، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ابتکار شخص است . بعد میفرماید : و علم مسموع اگر علم مطبوع نباشد فایده ندارد . و واقعا هم همین جور است . این را در تجربهها درک کردهاید : افرادی هستند که اصلا علم مطبوع ندارند . منشأ آن هم اغلب سوء تعلیم و سوء تربیت است ، نه اینکه استعدادش را نداشتهاند . تربیت و تعلیم جوری نبوده که آن نیروی مطبوع او را به حرکت درآورد و پرورش بدهد .
سیستم آموزشی قدیم و پرورش عقل
اغلب سیستم آموزشی قدیم خودمان همین جور بوده . شما میبینید که افرادی - حال یا به علت نقص استعداد و یا به علت نقص تعلیم و تربیت - نسبت به آن معلوماتی که آموختهاند درست حکم ضبط صوت را دارند . کتابی را درس گرفته ، خیلی هم کار کرده ، خیلی هم دقت کرده ، درس به درس آن را حفظ کرده و نوشته و یاد گرفته ، بعد مثلا مدرس شده و میخواهد همان درس را بدهد ، آنچه که در این کتاب و در حاشیهها و شرح آن بوده ، همه را مطالعه کرده و از استاد فراگرفته است . هر چه شما راجع به این متن و این شرح و این حاشیه بپرسید ، خوب جواب میدهد ، یک ذره که پایتان را آن طرف بگذارید ، او دیگر لنگ است ، معلوماتش فقط همین مسموعات است و اگر مطلب دیگری در جای دیگر باشد که او بخواهد از این مایههای معلومات خودش آنجا نتیجهگیری بکند عاجز است . و بلکه من دیدهام افرادی را که بر ضد آنچه که اینجا یاد گرفتهاند آنجا قضاوت میکنند . و لهذا شما میبینید که یک عالم ، مغزش جاهل است . عالم است ولی مغزش مغز جاهل است . عالم است ، یعنی خیلی چیزها را یاد گرفته ، خیلی اطلاعات دارد ولی آنجا که شما مسألهای خارج از حدود معلوماتش طرح میکنید میبینید که با یک عوام صد درصد عوام طرف هستید ، آنجا که میرسد ، یک عوام مطلق از آب درمیآید .