لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
ده اصل تغییر مدیریت دکتر مینا جمشیدییزدان پوریوسفی
چکیده
به زمانی برمی گردیم که مدیران اجرایی شرکتهای بزرگ، به دنبال یک هدف ساده برای خود و سازمانهایشان بودند: ثبات. سهامداران نیز خواهان کسب منفعت، کمی بیشتر از میزان پیش بینی شده، بودند. از آنجایی که تعداد زیادی از بازارها تعطیل و یا توسعه نیافته بودند، رهبران فقط می توانستند براساس چارچوبی که اصلاحات ناچیزی را به همراه داشت عمل کنند. قیمتها تحت کنترل بود، مردم دارای امنیت شغلی بودند و درنتیجه روند زندگی خوب و مطلوب بود.اما امروزه شفافیت بازار، نیروی انسانی پویا، رونق سرمایه جهانی و ارتباطات سریع موجب گردیده است تا سناریوی قدیمی رضایتبخش با نگاه دقیق تری موردبررسی قرار گیرد. امروزه اکثر صنایع و تقریبا" تمامی شرکتها – از غولهای صنعتی تا خرده پاهای تجاری – بر روی هدف مشترک مدیریت یعنی «تغییر» که در گذشته به کلی از آن پرهیز می شد، تمرکز کرده اند.برنامه تغییر، بیشترین مدیران اجرایی را با یک کشمکش ناآشنا و غریب مواجه کرده است. در اکثر برنامه های تغییر و تبدیل در شرکتهای بزرگ، معمولا" مدیران و مشاورانشان همه توجه خود را به اتخاذ بهترین تدابیر و سیاستها معطوف می کنند، درحالی که به منظور کسب موفقیت، لازم است که به بعد انسانی تغییر مدیریت – مطابق با فرهنگ سازمان، ارزشها و رفتارهای اعضای سازمان – نیز توجه کنند. طرحها و برنامه ها به خودی خود ارزشی ندارند. ارزش آنها ازطریق عکس العمل مشترک هزاران و شاید دهها هزار کارمندی مشخص می شود که مسئول طراحی، اجرا و زندگی در محیط تغییر یافته، هستند.تغییرات با ساختاری درازمدت دارای چهار ویژگی به شرح زیر است درحالی که شرکتها در زمان اجرای برنامه تغییرات فقط به مسئله پاداش اشاره می کنند: مقدار (میزان تاثیر برنامه تغییر بر کل یا بخش اعظم سازمان)، اهمیت (مستلزم اعلام مستمر وضعیت در طول جریان برنامه تغییر است)، مدت زمان (زمانی که برای اجرای برنامه تغییر لازم است) و اهمیت تدابیر و سیاستها.برخی از مدیران ارشد به این مسئله واقف هستند و درمورد آن ابراز نگرانی می کنند. هنگامی که از آنها درباره این موارد پرسش می شود، مدیران درگیر در برنامه تغییر اظهار می دارند که آنها همیشه نگران نوع واکنش کارکنان در برابر برنامه تغییر هستند و هم اینکه چگونه میتوانند تیم خود را ترغیب به انجام کارگروهی کنند. آنها همچنین نگران حفظ ارزشهای شرکت و ایجاد حس یکی بودن و فرهنگ مسئولیت پذیری نیز هستند. تیم های رهبری که در طراحی و برنامه ریزی، بعد انسانی را نادیده می گیرند اغلب شگفت زده می شوند که چرا بهترین برنامه ریزیهای آنها به شکست می انجامد و از بین می رود.1 – به طور مستمر و منظم به بعد انسانی توجه کنید: درهر تغییر و تبدیل قابل توجه و مهمی، حتما" باید اعضای سازمان مدنظر قرار گیرند. از مدیران جدید انتظار می رود که موجب پیشرفت، بروز تغییرات، توسعه مهارتها و تواناییها در سازمان گردند، درحالی که کارکنان در برابر این مسائل مقاومت نشان می دهند. رویارویی مدیر با این مسائل آن هم در یک محیط نامناسب که کارکنان واکنش درستی از خود نشان نمی دهند، نه تنها سرعت جریان برنامه را کاهش و روحیه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
خلاقیت همراه با مدیریت تغییرمترجم: محبوبه ادراکیمنبع: اینترنتedraki_mah@yahoo.com
مقدمه
درمقاله حاضر، ضمن بیان نمونه ای از طوفان ذهنی، که سبب کسب موفقیت در زمینه کوهنوردی شده است، ضمن ارائه پندهایی برای تجار، ارتباط مستقیم استعداد را با ژن ها انکار کرده، معتقد است هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد و تنها چیزی که در زمینه بروز خلاقیت موثر واقع می شود، تحریک مغز است وهرچه بیشتر درجهت رشد ذهن از آن استفاده شود، نتایج بهتری را به ارمغان می آورد.این مقاله همچنین برای مدیران سازمانها، راهکارهایی جهت هدایت و پرورش خلاقیت ارائه کرده است که با بهره گیری از آن خواهند توانست محیطی مناسبتر برای رشد و پویایی افراد فراهم سازند و از این طریق عملکرد سازمان خود را نیز بهبود بخشند.درمورد طوفان ذهنی و طراحی ابزار برای ایجاد این صاعقه ذهنی، «مک گارتلند» تکنیک های جرقه زدن عقاید جدید را برای رهبری سازمانها به وسیله این عقاید نو و بهبود اجرای کار، پیشنهاد می کند با «گریس» در آدرس http://www.thunderboltthinking.com ارتباط برقرار کنید.در سال 1975 «کولینز» به عنوان اولین فرد به قله سایکو واقع در «دورادوکایون» نزدیک «بولدر» در «کلرادو» صعود کرد. سالها بود که کوهنوردان تلاش کرده بودند این قله را فتح کنند. آنها ناموفق بودند چون گستردگی صخره بیش از پهنای بازوان آنها بود. «کولینز» دریافت هنگامی که بازوانش بیش از اندازه برای رسیدن به نوک صخره کوتاهند، پاهایش این چنین نیستند سپس او راهی برای نگهداشتن صخره برای رفتن معکوس، پیشنهاد کرد. راه او این بود: استفاده از پاها وانگشتان پا برای نگهداشتن صخره. پس از آن او موفق شد که به کمک بازوانش به نوک کوه برسد.به عبارت دیگر، با چرخاندن خودش به سمت بالا، «کالینز» روش جدیدی برای صعود به یک صخره غیرقابل صعود پیدا کرد. او ارتباطات موجود در فرایند صعود با روش جدید را پیدا کرد که ثمره اش یک راه حل ابداعی بود.
درسهایی برای تجارچه موقعی لازم است شما فکرتان را به روش معکوس منعطف سازید؟ داستان «کولینز» درسهایی برای به کارگیری خلاقیت در محیط کار داشت. هریک از ما ظرفیت پیروزی بر خلاقیت به کار گرفته شده توسط رقبای تجاری را دارد. خلاقیت یک مهارت است که میتوان آن را آموخت.همان گونه که خلاقیت، فرایند به کارگیری منابع موجود در زمینه های جدید است. نوآوری، فرایند تنظیم عقاید موثر و یافتن راههایی برای عملی نمودن این ارتباطات است.نوآوری عبارت است از: «یک تغییر جهت اصولی به منظور دستیابی به نتایج بهتر». نوآوری = خلاقیت + تغییر
موانع دست وپاگیربیشتر از تضمین بقای سازمان، خلاقیت نقش ویژه ای در دستیابی به موفقیت بازی می کند. بیشتر بازرگانان از تحلیل احتمال در تصمیمگیریهایشان استفاده می کنند. «جیم کالینز» هشدار می دهد که اگر شما زندگیتان را صرف این کنید که عقاید آزاد داشته باشید این تمام آن چیزی است که شما همیشه تصمیم داشته اید که انجام دهید، اما شما نمی توانید به نوک کوه برسید درحالی که یک پای شما روی زمین باشد. پس چه چیز است که مانع پیشرفت ما می شود؟ افسانه ای هست که می گوید خلاقیت یک استعداد ذاتی و ارثی است که مستقیما در ارتباط با ژن هاست. اما مطالعات و پژوهش در زمینه خلاقیت و اساس آموزش و پرورش می گوید که هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد. به علاوه پژوهشهای پزشکی نشان می دهد زمانی که قربانیان ضربه مغزی تحت معالجه قرار می گیرند، اغلب مشاهده می شود که برخی از اعمال مغز مثل ارتباطات جدیدی است که از آن منشعب می شود. درواقع تحریک مغز سبب ایجاد رشد می شود. با وجود این به نظر می رسد بیشتر مردم ظرفیتهای خلاق خود را در هنگام پیری از دست می دهند.یک مطالعه دانشگاه کلرادو نشان می دهد که در 5 سالگی ما 98 بار در روز از خلاقیت درکارها بهره می بریم. 113 بار می خندیم و 65 بار سوال می پرسیم.در 44 سالگی که سن جاافتادگی است، تعداد دفعات به کارگیری خلاقیت به 2 بار در روز و خندیدن به 11 بار و سوال پرسیدن به شش بار تقلیل می یابد.گروه مطالعاتی دانشگاه کلرادو همچنین دریافت که یک نرخ واکنش منفی بین افزایش سن و ارائه ایده های نو وجود دارد.
راه برداشتن موانعتحریک ذهن، رشد ذهنی اشخاص و تحریکهای مثبت، همه برای غلبه بر موانع بروز خلاقیت مفیدند. مدیران باید آشکارا مشکلات را مطرح سازند و خلاقانه کار کنند تا افراد را در پرورش عقایدشان برای رسیدن به راه حلهای ارزشمند یاری کنند. سخت ترین روش برای ازبین بردن موانع بر سر راه خلاقیت، ایجاد یک محیط ذهنی اثربخش است.راهنمایان باید فرایند خلاقیت را به وسیله ایجاد ارتباط بین خلاقیت و ذهن تحلیلگر به منظور شکوفایی ایجاد کنند.بین ذهن خلاق و تحلیلگر، ارتباط دوجانبه ای برقرار است به این نحو که شما برای نوآور بودن به هر دوی آنها نیاز دارید.ذهن تحلیلگر، بحث درمورد ماهیت یک راه حل یا مشکل را انجام می دهد و تعیین می کند که کدام دسته اعمال بهتر به نتیجه میرسند. تصحیح و انتخاب عقاد و تهیه طرحهای انجام کار به همان اندازه برای ابداع مهمند که کسب عقاید جدید مهم هستند.
13 خوش یمناگر شما می خواهید شرایط جدیدی در محیط کارتان ایجادکنید، سعی کنید «13 خوش یمن» را که راههایی برای تغذیه، پرورش و هدایت خلاقیت آزمون کرده است، پیاده کنید.1 – درپی رازی برای دستیابی به خلاقیت نباشید: پیشامدهای قابل انتظار را تعریف کنید؛2 – پیدا کنید که اشخاص چگونه خلاق تر می شوند؛3 – نظارت را معنا و بویژه روی قسمتی که راه حلهای خلاقیت موردنیاز واقع می شوند تمرکز کنید؛4 – ترس از شکست را به حداقل برسانید: راههایی برای ازبین بردن مخاطره بیابید. به اشتباهات به عنوان فرصتهایی برای یادگیری توجه کنید؛5 – بازی را بپذیرید: به افراد فرصت دهید که مهارتهای بازی را خوب یاد بگیرند؛6 – برای ارتقای یک سازمان به افراد برای تقویت نوآوری مسئولیت بدهید؛7 – در رفتارتان یک روند مشخص را به کار ببرید. به افراد نشان دهید که برای آنها کار می کنید و به عقیده ها و ایده های تکمیل شده، شانس مجددی بدهید؛8 – به خاطر داشته باشید که رفتار نوآور به خودی خود اتفاق نمی افتد. ابزار و مدل های مختلف اندیشیدن را که توسط آنها، افراد میتوانند آزمایش کنند و بپذیرند فراهم سازید؛9 – ارتباطات فعال را تشویق کنید: بین گروههای مختلف موانعی قرار دهید تا تبادل متقابل اندیشه ها در یک گروه رشد کند و سریعتر انجام گیرد؛10 – به عقاید فرصت کافی دهید تا رشد کنند و پرورش یابند؛11 – مسیرهایی ایجاد کنید که از آنها عقایدخلاق به مرحله عمل وارد شوند؛12 – خلاقیت در امر یافتن پست به عنوان یک اصل، به نحوی که موفقیت سازمان را به ارمغان آورد و نه به صورت تقلب در این امر. سعی کنید خلاقیت را به اهداف حرفه خود بیفزایید؛13 – مهارتها و رفتارهای خلاق خود را افزایش دهید. برای مثال، اگر شما جایی را برای شروع، جستجو می کنید ناحیه ای را انتخاب کنید که ازآنجا لازم است تغییر در سازمان شما صورت پذیرد. یا جایی که بهتر به تغییر واکنش نشان می دهد.
نتیجه گیریاغلب ما عادت داریم عدم کامیابی به هدفهای خود را که ناشی از کم کاری، کم توجهی و بی دقتی است، با بهانه های واهی مانند نداشتن استعداد ذاتی، موافق نبودن تقدیر و عواملی مشابه توجیه کنیم. لیکن در بسیاری از مواقع در نهاد خود به این مسئله واقفیم که با تلاش، جدیت و نگاه دقیق تر به مسائل می توانستیم روشهای جدیدی ابداع کنیم که ما را به سمت موفقیت راهنمایی کند. در سازمانها نیز اغلب شکستها و شکافهای موجود بین وضعیت حال واهدافی که در برنامه مشخص شده است به این موضوع برمی گردد که مدیران از شکوفایی خلاقیت درکارکنان استقبال نمی کنند و به دلایل مختلف از جمله سن بالا و عدم ریسک پذیری، تمایلی به استفاده از نوآوری و روشهای جدید پیشنهادی ندارند.درنتیجه، محیط اثربخش برای رشد و پرورش ذهن کارکنان نیز وجود نخواهد داشت. همچنین کارکنان تمایل بسیار زیادی به کارهای تکراری دارند و این گونه است که حتی بسیاری از کارشناسان در سالهای انتهایی خدمت نیز برای نوشتن یک نامه ساده به دنبال نامه مشابه آن هستند تا از آن الگو بردارند.تاکید بر صرفا موروثی نبودن خلاقیت می تواند راهگشای ما در بسیاری از مشکلات این چنینی باشد. منبع: source:www.leader-values.com
بازگشت به صفحه اول سایت سازمان مدیریت صنعتی
در این شماره مى خوانید:
سر مقاله
استراتژی رشد؛ عقلایی کردن هزینه ها
میز گرد
رکود اقتصادی؛ زنگ خطرتوسعه
مقالات
مدیریت دولتی نوین و توسعه پایدار
برنامه ریزی توسعه فردی
آموزههایی از بهترین شرکتهای ناشناخته جهانی
تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در رشد اقتصادی
مدیریت تقاضا
نظامهای کنترل مدیریت درسازمانهای امروز
ده اصل تغییر مدیریت
اندیشه های مایکل پورتر
موردکاوی;یونایتدوی
به سوی جامعه اطلاعاتی
گزارش ویژه
پولشویی خط قرمز اقتصاد
گزارشهاى داخلى
فرصتی تهدیدآمیز برای اقتصاد
همگرایی با بانکداری بین المللی
کوتاه و خواندنى
(میراث یک قرن مشاهده گری(به مناسبت درگذشت پیتردراکر
خلاقیت همراه با مدیریت تغییر
مدیرعامل موفق
روى خط اینترنت
نگاهی به یک کتاب
معرفى کتاب
روی جلد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
رقص تغییر در عصر نوین
بگذارید کمی با تخیل آغاز کنیم؛ تصور کنید کبوتری را که مناجاتگونه به سوی آسمان پرواز میکند و آنگاه در میان دو بال خود، دفی در بغل دارد و در میانه زمین و آسمان، دف مینوازد. صدای دف او شاید بتواند، نوای خوبی برای رقص تغییر باشد؛ کمی با خلاقیت گوش کنید؛ حتماً صدایش را میشنوید.در سلسله سخنرانیهای مشترک گروه همکاران سیستم و دانشکده مدیریت دانشگاه تهران که چهارشنبه پایانی هر ماه در محل این دانشکده برگزار میشود، اینبار شرکت کنندگان با موضوع رقص تغییر آشنا شدند. سخنران این مراسم، دکتر مصطفی جعفری استاد دانشگاه علم و صنعت ایران بود.
وی سخنان خود را با بررسی شرایط موجود آغاز کرد و گفت: هنوز بخش اعظمی از تجارت ما، با سازوکارهای قدیمی که حداقل به 250سال پیش تعلق دارد، اداره میشود؛ این درحالی است که دنیا با تغییرات جدی روبرو شده است و پارادیمهای اداره سازمانها و در کل پاردایمهای کسب و کار تغییر جدی پیدا کرده است. جعفری به تشریح، برخی تغییرات دنیا پرداخت و گفت: عصر اطلاعات و ارتباطات دنیای نوینی را پیش روی انسان گشوده است که تا کنون آثار آن در بسیاری ابعاد از جمله کسب و کار تجلی پیدا کرده است. به عنوان نمونه شکلگیری تجارت الکترونیک، استفاده از فضای مجازی و.... دوران نوینی از کسب و کار را موجب شده است، اما این همه تغییرات نیست، بخش بسیاری از این تغییرات در پرده ابهام قرار دارند و با مرور زمان آثارش آرام آرام خود را نشان خواهد داد. وی در همین ارتباط ادامه داد: از همین الان میتوانیم با گمانهزنی و حتی با استفاد از ابزار تخیل، نمایی اجمالی از زندگی آینده و کسب و کار آینده را ترسیم کنیم. در همین ارتباط ادیسون معتقد است: «تخیل مهمتر از دانش» است. سخنران در ارتباط با اهمیت تخیل و ایدهپردازی گفت: انسان همواره با «تخیل» توانسته است، مسیر رشد و پیشرفت را برای خود و همنوعانش بگشاید، به دلیل اینکه تا حد زیادی، زندگی آینده انسان توسط تخیلاتش رقم میخورد. بنابراین ما اگر میخواهیم فردای خود را چه در جایگاه فردی و چه در جایگاه سازمانی بسازیم، باید الزامات دنیای فردا را از هماکنون بشناسیم. به عنوان نمونه بدانیم که هر یک از ما در دهه آینده به چه دانشی نیاز داریم؟ مفهوم سواد در سالهای آینده چه خواهد بود؟ یا اینکه چه ابزارها و محصولاتی به بازار عرضه خواهد شد و این محصولات چه تاثیری بر زندگی آینده ما میگذارد؟ جعفری، سپس وجه غالب زندگی آینده را «زندگی هوشمند» (Intelligent Life) عنوان کرد و گفت: ساختمان هوشمند، خودرو هوشمند، پارکینگ هوشمند، خرید هوشمند، باغبانی هوشمند و... از جمله مسائلی است که زندگی ما با آن عجین خواهد بود و از هماکنون بسیاری از آثار آن هویدا شدهاند، اما تا چند سال پیش اینها بیشتر در حد رویا تصور میشد. البته این دور از تصور نیست که ما فکر کنیم در چند دهه آتی یخچال هوشمند، با اتصال به شبکه اینترنت، دستور خرید مواد خوراکی لازم را بدهد. وی عصر آینده را عصر سازمانهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
ده اصل تغییر مدیریت دکتر مینا جمشیدییزدان پوریوسفی
چکیده
به زمانی برمی گردیم که مدیران اجرایی شرکتهای بزرگ، به دنبال یک هدف ساده برای خود و سازمانهایشان بودند: ثبات. سهامداران نیز خواهان کسب منفعت، کمی بیشتر از میزان پیش بینی شده، بودند. از آنجایی که تعداد زیادی از بازارها تعطیل و یا توسعه نیافته بودند، رهبران فقط می توانستند براساس چارچوبی که اصلاحات ناچیزی را به همراه داشت عمل کنند. قیمتها تحت کنترل بود، مردم دارای امنیت شغلی بودند و درنتیجه روند زندگی خوب و مطلوب بود.اما امروزه شفافیت بازار، نیروی انسانی پویا، رونق سرمایه جهانی و ارتباطات سریع موجب گردیده است تا سناریوی قدیمی رضایتبخش با نگاه دقیق تری موردبررسی قرار گیرد. امروزه اکثر صنایع و تقریبا" تمامی شرکتها – از غولهای صنعتی تا خرده پاهای تجاری – بر روی هدف مشترک مدیریت یعنی «تغییر» که در گذشته به کلی از آن پرهیز می شد، تمرکز کرده اند.برنامه تغییر، بیشترین مدیران اجرایی را با یک کشمکش ناآشنا و غریب مواجه کرده است. در اکثر برنامه های تغییر و تبدیل در شرکتهای بزرگ، معمولا" مدیران و مشاورانشان همه توجه خود را به اتخاذ بهترین تدابیر و سیاستها معطوف می کنند، درحالی که به منظور کسب موفقیت، لازم است که به بعد انسانی تغییر مدیریت – مطابق با فرهنگ سازمان، ارزشها و رفتارهای اعضای سازمان – نیز توجه کنند. طرحها و برنامه ها به خودی خود ارزشی ندارند. ارزش آنها ازطریق عکس العمل مشترک هزاران و شاید دهها هزار کارمندی مشخص می شود که مسئول طراحی، اجرا و زندگی در محیط تغییر یافته، هستند.تغییرات با ساختاری درازمدت دارای چهار ویژگی به شرح زیر است درحالی که شرکتها در زمان اجرای برنامه تغییرات فقط به مسئله پاداش اشاره می کنند: مقدار (میزان تاثیر برنامه تغییر بر کل یا بخش اعظم سازمان)، اهمیت (مستلزم اعلام مستمر وضعیت در طول جریان برنامه تغییر است)، مدت زمان (زمانی که برای اجرای برنامه تغییر لازم است) و اهمیت تدابیر و سیاستها.برخی از مدیران ارشد به این مسئله واقف هستند و درمورد آن ابراز نگرانی می کنند. هنگامی که از آنها درباره این موارد پرسش می شود، مدیران درگیر در برنامه تغییر اظهار می دارند که آنها همیشه نگران نوع واکنش کارکنان در برابر برنامه تغییر هستند و هم اینکه چگونه میتوانند تیم خود را ترغیب به انجام کارگروهی کنند. آنها همچنین نگران حفظ ارزشهای شرکت و ایجاد حس یکی بودن و فرهنگ مسئولیت پذیری نیز هستند. تیم های رهبری که در طراحی و برنامه ریزی، بعد انسانی را نادیده می گیرند اغلب شگفت زده می شوند که چرا بهترین برنامه ریزیهای آنها به شکست می انجامد و از بین می رود.1 – به طور مستمر و منظم به بعد انسانی توجه کنید: درهر تغییر و تبدیل قابل توجه و مهمی، حتما" باید اعضای سازمان مدنظر قرار گیرند. از مدیران جدید انتظار می رود که موجب پیشرفت، بروز تغییرات، توسعه مهارتها و تواناییها در سازمان گردند، درحالی که کارکنان در برابر این مسائل مقاومت نشان می دهند. رویارویی مدیر با این مسائل آن هم در یک محیط نامناسب که کارکنان واکنش درستی از خود نشان نمی دهند، نه تنها سرعت جریان برنامه را کاهش و روحیه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
خلاقیت همراه با مدیریت تغییرمترجم: محبوبه ادراکیمنبع: اینترنتedraki_mah@yahoo.com
مقدمه
درمقاله حاضر، ضمن بیان نمونه ای از طوفان ذهنی، که سبب کسب موفقیت در زمینه کوهنوردی شده است، ضمن ارائه پندهایی برای تجار، ارتباط مستقیم استعداد را با ژن ها انکار کرده، معتقد است هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد و تنها چیزی که در زمینه بروز خلاقیت موثر واقع می شود، تحریک مغز است وهرچه بیشتر درجهت رشد ذهن از آن استفاده شود، نتایج بهتری را به ارمغان می آورد.این مقاله همچنین برای مدیران سازمانها، راهکارهایی جهت هدایت و پرورش خلاقیت ارائه کرده است که با بهره گیری از آن خواهند توانست محیطی مناسبتر برای رشد و پویایی افراد فراهم سازند و از این طریق عملکرد سازمان خود را نیز بهبود بخشند.درمورد طوفان ذهنی و طراحی ابزار برای ایجاد این صاعقه ذهنی، «مک گارتلند» تکنیک های جرقه زدن عقاید جدید را برای رهبری سازمانها به وسیله این عقاید نو و بهبود اجرای کار، پیشنهاد می کند با «گریس» در آدرس http://www.thunderboltthinking.com ارتباط برقرار کنید.در سال 1975 «کولینز» به عنوان اولین فرد به قله سایکو واقع در «دورادوکایون» نزدیک «بولدر» در «کلرادو» صعود کرد. سالها بود که کوهنوردان تلاش کرده بودند این قله را فتح کنند. آنها ناموفق بودند چون گستردگی صخره بیش از پهنای بازوان آنها بود. «کولینز» دریافت هنگامی که بازوانش بیش از اندازه برای رسیدن به نوک صخره کوتاهند، پاهایش این چنین نیستند سپس او راهی برای نگهداشتن صخره برای رفتن معکوس، پیشنهاد کرد. راه او این بود: استفاده از پاها وانگشتان پا برای نگهداشتن صخره. پس از آن او موفق شد که به کمک بازوانش به نوک کوه برسد.به عبارت دیگر، با چرخاندن خودش به سمت بالا، «کالینز» روش جدیدی برای صعود به یک صخره غیرقابل صعود پیدا کرد. او ارتباطات موجود در فرایند صعود با روش جدید را پیدا کرد که ثمره اش یک راه حل ابداعی بود.
درسهایی برای تجارچه موقعی لازم است شما فکرتان را به روش معکوس منعطف سازید؟ داستان «کولینز» درسهایی برای به کارگیری خلاقیت در محیط کار داشت. هریک از ما ظرفیت پیروزی بر خلاقیت به کار گرفته شده توسط رقبای تجاری را دارد. خلاقیت یک مهارت است که میتوان آن را آموخت.همان گونه که خلاقیت، فرایند به کارگیری منابع موجود در زمینه های جدید است. نوآوری، فرایند تنظیم عقاید موثر و یافتن راههایی برای عملی نمودن این ارتباطات است.نوآوری عبارت است از: «یک تغییر جهت اصولی به منظور دستیابی به نتایج بهتر». نوآوری = خلاقیت + تغییر
موانع دست وپاگیربیشتر از تضمین بقای سازمان، خلاقیت نقش ویژه ای در دستیابی به موفقیت بازی می کند. بیشتر بازرگانان از تحلیل احتمال در تصمیمگیریهایشان استفاده می کنند. «جیم کالینز» هشدار می دهد که اگر شما زندگیتان را صرف این کنید که عقاید آزاد داشته باشید این تمام آن چیزی است که شما همیشه تصمیم داشته اید که انجام دهید، اما شما نمی توانید به نوک کوه برسید درحالی که یک پای شما روی زمین باشد. پس چه چیز است که مانع پیشرفت ما می شود؟ افسانه ای هست که می گوید خلاقیت یک استعداد ذاتی و ارثی است که مستقیما در ارتباط با ژن هاست. اما مطالعات و پژوهش در زمینه خلاقیت و اساس آموزش و پرورش می گوید که هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد. به علاوه پژوهشهای پزشکی نشان می دهد زمانی که قربانیان ضربه مغزی تحت معالجه قرار می گیرند، اغلب مشاهده می شود که برخی از اعمال مغز مثل ارتباطات جدیدی است که از آن منشعب می شود. درواقع تحریک مغز سبب ایجاد رشد می شود. با وجود این به نظر می رسد بیشتر مردم ظرفیتهای خلاق خود را در هنگام پیری از دست می دهند.یک مطالعه دانشگاه کلرادو نشان می دهد که در 5 سالگی ما 98 بار در روز از خلاقیت درکارها بهره می بریم. 113 بار می خندیم و 65 بار سوال می پرسیم.در 44 سالگی که سن جاافتادگی است، تعداد دفعات به کارگیری خلاقیت به 2 بار در روز و خندیدن به 11 بار و سوال پرسیدن به شش بار تقلیل می یابد.گروه مطالعاتی دانشگاه کلرادو همچنین دریافت که یک نرخ واکنش منفی بین افزایش سن و ارائه ایده های نو وجود دارد.
راه برداشتن موانعتحریک ذهن، رشد ذهنی اشخاص و تحریکهای مثبت، همه برای غلبه بر موانع بروز خلاقیت مفیدند. مدیران باید آشکارا مشکلات را مطرح سازند و خلاقانه کار کنند تا افراد را در پرورش عقایدشان برای رسیدن به راه حلهای ارزشمند یاری کنند. سخت ترین روش برای ازبین بردن موانع بر سر راه خلاقیت، ایجاد یک محیط ذهنی اثربخش است.راهنمایان باید فرایند خلاقیت را به وسیله ایجاد ارتباط بین خلاقیت و ذهن تحلیلگر به منظور شکوفایی ایجاد کنند.بین ذهن خلاق و تحلیلگر، ارتباط دوجانبه ای برقرار است به این نحو که شما برای نوآور بودن به هر دوی آنها نیاز دارید.ذهن تحلیلگر، بحث درمورد ماهیت یک راه حل یا مشکل را انجام می دهد و تعیین می کند که کدام دسته اعمال بهتر به نتیجه میرسند. تصحیح و انتخاب عقاد و تهیه طرحهای انجام کار به همان اندازه برای ابداع مهمند که کسب عقاید جدید مهم هستند.
13 خوش یمناگر شما می خواهید شرایط جدیدی در محیط کارتان ایجادکنید، سعی کنید «13 خوش یمن» را که راههایی برای تغذیه، پرورش و هدایت خلاقیت آزمون کرده است، پیاده کنید.1 – درپی رازی برای دستیابی به خلاقیت نباشید: پیشامدهای قابل انتظار را تعریف کنید؛2 – پیدا کنید که اشخاص چگونه خلاق تر می شوند؛3 – نظارت را معنا و بویژه روی قسمتی که راه حلهای خلاقیت موردنیاز واقع می شوند تمرکز کنید؛4 – ترس از شکست را به حداقل برسانید: راههایی برای ازبین بردن مخاطره بیابید. به اشتباهات به عنوان فرصتهایی برای یادگیری توجه کنید؛5 – بازی را بپذیرید: به افراد فرصت دهید که مهارتهای بازی را خوب یاد بگیرند؛6 – برای ارتقای یک سازمان به افراد برای تقویت نوآوری مسئولیت بدهید؛7 – در رفتارتان یک روند مشخص را به کار ببرید. به افراد نشان دهید که برای آنها کار می کنید و به عقیده ها و ایده های تکمیل شده، شانس مجددی بدهید؛8 – به خاطر داشته باشید که رفتار نوآور به خودی خود اتفاق نمی افتد. ابزار و مدل های مختلف اندیشیدن را که توسط آنها، افراد میتوانند آزمایش کنند و بپذیرند فراهم سازید؛9 – ارتباطات فعال را تشویق کنید: بین گروههای مختلف موانعی قرار دهید تا تبادل متقابل اندیشه ها در یک گروه رشد کند و سریعتر انجام گیرد؛10 – به عقاید فرصت کافی دهید تا رشد کنند و پرورش یابند؛11 – مسیرهایی ایجاد کنید که از آنها عقایدخلاق به مرحله عمل وارد شوند؛12 – خلاقیت در امر یافتن پست به عنوان یک اصل، به نحوی که موفقیت سازمان را به ارمغان آورد و نه به صورت تقلب در این امر. سعی کنید خلاقیت را به اهداف حرفه خود بیفزایید؛13 – مهارتها و رفتارهای خلاق خود را افزایش دهید. برای مثال، اگر شما جایی را برای شروع، جستجو می کنید ناحیه ای را انتخاب کنید که ازآنجا لازم است تغییر در سازمان شما صورت پذیرد. یا جایی که بهتر به تغییر واکنش نشان می دهد.
نتیجه گیریاغلب ما عادت داریم عدم کامیابی به هدفهای خود را که ناشی از کم کاری، کم توجهی و بی دقتی است، با بهانه های واهی مانند نداشتن استعداد ذاتی، موافق نبودن تقدیر و عواملی مشابه توجیه کنیم. لیکن در بسیاری از مواقع در نهاد خود به این مسئله واقفیم که با تلاش، جدیت و نگاه دقیق تر به مسائل می توانستیم روشهای جدیدی ابداع کنیم که ما را به سمت موفقیت راهنمایی کند. در سازمانها نیز اغلب شکستها و شکافهای موجود بین وضعیت حال واهدافی که در برنامه مشخص شده است به این موضوع برمی گردد که مدیران از شکوفایی خلاقیت درکارکنان استقبال نمی کنند و به دلایل مختلف از جمله سن بالا و عدم ریسک پذیری، تمایلی به استفاده از نوآوری و روشهای جدید پیشنهادی ندارند.درنتیجه، محیط اثربخش برای رشد و پرورش ذهن کارکنان نیز وجود نخواهد داشت. همچنین کارکنان تمایل بسیار زیادی به کارهای تکراری دارند و این گونه است که حتی بسیاری از کارشناسان در سالهای انتهایی خدمت نیز برای نوشتن یک نامه ساده به دنبال نامه مشابه آن هستند تا از آن الگو بردارند.تاکید بر صرفا موروثی نبودن خلاقیت می تواند راهگشای ما در بسیاری از مشکلات این چنینی باشد. منبع: source:www.leader-values.com
بازگشت به صفحه اول سایت سازمان مدیریت صنعتی
در این شماره مى خوانید:
سر مقاله
استراتژی رشد؛ عقلایی کردن هزینه ها
میز گرد
رکود اقتصادی؛ زنگ خطرتوسعه
مقالات
مدیریت دولتی نوین و توسعه پایدار
برنامه ریزی توسعه فردی
آموزههایی از بهترین شرکتهای ناشناخته جهانی
تاثیر موانع ارتباط فردی بر تعارض سازمانی
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در رشد اقتصادی
مدیریت تقاضا
نظامهای کنترل مدیریت درسازمانهای امروز
ده اصل تغییر مدیریت
اندیشه های مایکل پورتر
موردکاوی;یونایتدوی
به سوی جامعه اطلاعاتی
گزارش ویژه
پولشویی خط قرمز اقتصاد
گزارشهاى داخلى
فرصتی تهدیدآمیز برای اقتصاد
همگرایی با بانکداری بین المللی
کوتاه و خواندنى
(میراث یک قرن مشاهده گری(به مناسبت درگذشت پیتردراکر
خلاقیت همراه با مدیریت تغییر
مدیرعامل موفق
روى خط اینترنت
نگاهی به یک کتاب
معرفى کتاب
روی جلد