لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
نوجوانی دوره تغییر
نوجوانی اغلب به دورهای بین کودکی و بزرگسالی اطلاق میشود. هر دورهای از زندگی را میتوان بر مبنای پارهای از مسائل رشدی نظیر مسائل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی دستهبندی کرد. از جمله آنها که به طور مشخص ولی نه الزاما در طی دهه دوم زندگی اتفاق میافتد آگاهیهای شغلی، رشد ارزشها و خودمحوریهای مسئولانه و باز شدن گرههای عاطفی با والدین است.
دوره نوجوانی را باید یک مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی کرد دورهای که با ویژگیهایش از سایر دوران زندگی متمایز میشود.
گرچه همه دوران عمر مهم است ولی این دوره مهمتر از سایر دورههاست زیرا تاثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن این که سایر دورههای زندگی به دلیل تاثیرات درازمدت آن پر معنی و قابل توجه هستند لیکن دوره نوجوانی یکی از دورههایی است که از هر دو جنبه از تاثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است.
نوجوان در ابتدای بلوغ تصور میکند که در مرکز جهان قرار دارد و همه چیز تابعی است از وجود او، این تصور که با پایداری نشانههای بلوغ در وی همراه است پس از پایان دوران بحران بلوغ به تدریج رنگ میبازد و نوجوان به دنیای واقعیت عینی جهان پیرامون باز میگردد.
میزان تغییر در نگرشها و رفتار در طی دوره نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است و طی سالهای اولیه نوجوانی، زمانی که تغییرات بدنی با سرعت انجام میشود تغییرات در نگرشها و رفتار نیز با شتاب به وجود میآید و همچنان که تغییرات بدنی آرام به پیش میرود به همان نسبت نگرشها و رفتارها نیز تغییر مییابند.
گفتنی است؛ گرچه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد ولی مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونهای است که آنها به سختی از عهده حل شدن آن بر میآیند دو دلیل برای این مسئله وجود دارد؛ اول اینکه در سراسر دوره کودکی مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل میشود در حالی که بسیاری از نوجوانان به دلیل بیتجربگی به تنهایی از عهده حل مسائلشان بر نمیآیند.
دوم اینکه نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند، آنها درخواست ارائه راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهده حل مسائل برآیند و کوششهایی را که از جانب والدین و معلمان برای کمک به آنها ارائه میشود، نمیپذیرند.
با توسعه تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفکر عقلانی، نوجوانان رشد یافتهتر میشوند و به طور کلی به خود، خانواده، دوستان و زندگی واقعبینانهتر مینگرند در نتیجه آنها کمتر از ناامیدی و توهم معقول رنج میبرند و نسبت به سالهایی که جوانتر بودند واقعگراتر میشوند این یکی از موقعیتهایی است که آنها را در شادیهای بیشتری که خاص نوجوانان رشد یافتهتر است، مشارکت میدهد.
اختلالات دوره نوجوانی
یکی از مهمترین و در عین حال بحرانی ترین دوره های زندگی هر فردی ، دوره نوجوانی می باشد.برای اینکه بتوانیم هنجارها و ناهنجارهای این دوره را بشناسیم ناگزیر باید با دوره نوجوانی آشنا شویم.
طبق تعریف دوره نوجوانی به تقریبا ً به محدوده سنی 13 تا 19 سال گفته می شود.البته باید به این نکته توجه داشت که این محدوده تقریبی است .چرا که طبق مطالعات انجام شده سن دوره نوجوانی از حدود 150 سال پیش به این طرف به مدت 4 سال و 8 ماه گسترش پیدا کرده است.در واقع زمانی که یک فرد وظایف یک بزرگسال را می فهمد و درک می کند دیگر یک نوجوان نیست. طبق تحقیقات یکی از مواردی که سن پذیرش مسئولیت بزرگ سالان را عقب می اندازد دانشگاه رفتن می باشد.
رفتار
عوامل موثر در شکل گیری رفتارهای افراد عبارتند از :
1- عوامل زیستی
2- عوامل روانی
3- عوامل اجتماعی
و این به این معنی است که تمام رفتار ما از این سه عامل نشئت می گیرند.
بحران نوجوانی
در مورد وجود یا عدم وجود بحران در دوره نوجوانی دو نظریه عمده وجود دارد
1- نظریه اول معتقد به بحرانی بودن دوره نوجوانی است که دانشمندانی چون آقای اریکسون مدافع آن هستند
2- عده دیگر معتقد هستند که هیچ بحرانی در دوره نوجوانی وجود ندارد و بزرگانی چون آفر و بندورا مدافع آن هستند.
رفتار در نوجوان ها سه ویژگی دارد:
1- رفتارهایی را نشان می دهند که ناهنجار است ولی اختلال یا بیماری روانی نیست
2- اکثر نوجوانان خیلی زود اختلال ها را رفع می کنند
3- خیلی مشکل است بین رفتار بهنجار و نابهنجار تمایز قایل شویم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
حکمیت
تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام
امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال 38هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء خود تکیه کرده بود فریاد کشید: <سووا صفوفکم رحمکم الله >:صفهاى خود را مرتب کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار آنان از میدان نبرد آشکار گردید.در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر یافته ام .آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء <انا لله و انا الیه راجعون >را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(1)نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب چهارشنبه را<لیلة الهریر> خوانده اند.اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: <الا من یشرى نفسه لله و یقاتل مع الاشتر حتى یظهر او یلحق بالله ؟>یعنى : آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(2)امام (ع ) در این لحظات حساس در مقابل فرماندهان و افراد مؤثر سپاه خود سخنرانى کرد و فرمود: اى مردم , مى بینید که کار شما و دشمن به کجا انجامیده و از دشمن جز آخرین نفس چیزى باقى نمانده است . آغاز کارها با پایان آن سنجیده مى شود. من صبحگاهان آنان را به محکمهء الهى خواهم کشید و به زندگى ننگینشان پایان خواهم داد.(3)معاویه از مضمون سخنرانى آن حضرت آگاه شد. لذا رو به عمرو عاص کرد و گفت : این همان شبى است که على فرداى آن کار جنگ را یکسره خواهد کرد. اکنون چه باید کرد؟عمروعاص گفت : نه سربازان تو مانند سربازان او هستند و نه تو مانند او هستى . او به انگیزهء دینى و عقیدتى نبرد مى کند, در حالى که تو به انگیزهء دیگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت . سپاه عراق از پیروزى تو بر خود مى ترسد, در حالى که سپاه شام او پیروزى على هراسى ندارد.معاویه : پس چه باید کرد؟عمروعاص : باید پیشنهادى کرد که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند و اگر نپذیرند نیز دچار دو دستگى گردند; آنان را به کتاب خدا دعوت کن تا میان تو و آنان حاکم باشد. در این پپصورت تو به خواستهء خود نائل مى آیى . این مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مى کردم تا وقت آن برسد.پپمعاویه از پختگى نقشهء همکار خود تشکر کرد و در صدد اجراى آن برآمد.بامداد روز پنجشنبه سیزدهم ربیع الاول , و به قولى سیزدهم صفر, سپاه امام (ع ) با نیرنگ کاملاً بى سابقه اى روبرو شد و خدمتى که فرزند عاص به طاغیان شام کرد بحق مایهء حیات مجدد تیرهء اموى و بازگشت آنان به صحنهء اجتماع شد.سپاه شام , طبق دستور عمرو, قرآنها را بر نوک نیزه ها بستند و صفوف خود را با مصاحف آراستند. قرآن بزرگ دمشق به کمک ده نفر بر نوک نیزه حمل مى شد. آن گاه همگى یکصداشعار سر دادند که : <حاکم میان ما و شما کتاب خداست >.گوشهاى عراقیان متوجه فریادها شد و چشمهایشان به نوک نیزه ها افتاد از سپاه شام جز شعارها و فریادهاى ترحم انگیز چیزى شنیده نمى شد. همگى مى گفتند: اى مردم عرب , براى زنان و دخترانتان , خدا را در نظر بگیرید.خدا را خداى را دربارهء دینتان !پس از مردم شام چه کسى از مرزهاى شام پاسدارى خواهد کرد و پس از مردم عراق چه کسى از مرزهاى عراق حفاظت خواهد نمود؟چه کسى براى جهاد با روم و ترک و دیگر کافران , باقى خواهد ماند؟(4)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
حکمیت
تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام
امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال 38هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء خود تکیه کرده بود فریاد کشید: <سووا صفوفکم رحمکم الله >:صفهاى خود را مرتب کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار آنان از میدان نبرد آشکار گردید.در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر یافته ام .آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء <انا لله و انا الیه راجعون >را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(1)نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب چهارشنبه را<لیلة الهریر> خوانده اند.اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: <الا من یشرى نفسه لله و یقاتل مع الاشتر حتى یظهر او یلحق بالله ؟>یعنى : آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(2)امام (ع ) در این لحظات حساس در مقابل فرماندهان و افراد مؤثر سپاه خود سخنرانى کرد و فرمود: اى مردم , مى بینید که کار شما و دشمن به کجا انجامیده و از دشمن جز آخرین نفس چیزى باقى نمانده است . آغاز کارها با پایان آن سنجیده مى شود. من صبحگاهان آنان را به محکمهء الهى خواهم کشید و به زندگى ننگینشان پایان خواهم داد.(3)معاویه از مضمون سخنرانى آن حضرت آگاه شد. لذا رو به عمرو عاص کرد و گفت : این همان شبى است که على فرداى آن کار جنگ را یکسره خواهد کرد. اکنون چه باید کرد؟عمروعاص گفت : نه سربازان تو مانند سربازان او هستند و نه تو مانند او هستى . او به انگیزهء دینى و عقیدتى نبرد مى کند, در حالى که تو به انگیزهء دیگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت . سپاه عراق از پیروزى تو بر خود مى ترسد, در حالى که سپاه شام او پیروزى على هراسى ندارد.معاویه : پس چه باید کرد؟عمروعاص : باید پیشنهادى کرد که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند و اگر نپذیرند نیز دچار دو دستگى گردند; آنان را به کتاب خدا دعوت کن تا میان تو و آنان حاکم باشد. در این پپصورت تو به خواستهء خود نائل مى آیى . این مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مى کردم تا وقت آن برسد.پپمعاویه از پختگى نقشهء همکار خود تشکر کرد و در صدد اجراى آن برآمد.بامداد روز پنجشنبه سیزدهم ربیع الاول , و به قولى سیزدهم صفر, سپاه امام (ع ) با نیرنگ کاملاً بى سابقه اى روبرو شد و خدمتى که فرزند عاص به طاغیان شام کرد بحق مایهء حیات مجدد تیرهء اموى و بازگشت آنان به صحنهء اجتماع شد.سپاه شام , طبق دستور عمرو, قرآنها را بر نوک نیزه ها بستند و صفوف خود را با مصاحف آراستند. قرآن بزرگ دمشق به کمک ده نفر بر نوک نیزه حمل مى شد. آن گاه همگى یکصداشعار سر دادند که : <حاکم میان ما و شما کتاب خداست >.گوشهاى عراقیان متوجه فریادها شد و چشمهایشان به نوک نیزه ها افتاد از سپاه شام جز شعارها و فریادهاى ترحم انگیز چیزى شنیده نمى شد. همگى مى گفتند: اى مردم عرب , براى زنان و دخترانتان , خدا را در نظر بگیرید.خدا را خداى را دربارهء دینتان !پس از مردم شام چه کسى از مرزهاى شام پاسدارى خواهد کرد و پس از مردم عراق چه کسى از مرزهاى عراق حفاظت خواهد نمود؟چه کسى براى جهاد با روم و ترک و دیگر کافران , باقى خواهد ماند؟(4)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
آموزش به کمک روشهای تغییر رفتار:
تغییر رفتار به کاربرد مجموعه ای از اصول و فنون یادگیری گفته می شود که هدف آن اصلاح رفتار فرد است و در ان هم ایجاد و افزایش رفتارهای مطلوب مورد نظر است و هم کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب.تغییر رفتار اغلب با رفتاردرمانی معادل به کار می رود زیرا هردوروش بر اصول مشترکی مبتنی هستند.با وجود این هدف رفتاردرمانی غالبا درمان اختلالات رفتاری بیماران روانی است در حالی که هدف تغییر رفتار به طور عمده اموزش مهارتهای تحصیلی و اجتماعی به کودکان عادی و عقب مانده و اصلاح مشکلات رفتارهای تحصیلی و اجتماعی انان و نیز کمک به رفع مشکلات رفتاری نوجوانان بزهکار و ناسازگار است.
فرض بنیادی روشهای تغییر رفتار و رفتار درمانی این است که رفتارهای بهنجار و نابهنجار هر دو از اصول روانشناختی مشابهی پیروی می کنند.
برنامه تغییر رفتار:
تغییر دهنده رفتار پیش از ان که عملا دست به کار شود باید برنامه کار خود را مشخص کند و در این برنامه هدف روش و سایر مراحل کار خود را به دقت تعیین نماید بنابراین پیش از معرفی فنون مختلف تغییر رفتار ابتدا برنامه تغییر رفتار را توضیح می دهیم.برنامه تغییر رفتار دارای مراحلی به شرح زیر است:
تعیین هدف:
نخستین مرحله تنظیم برنامه تغییر رفتار تعیین هدف برنامه است.برای تعیین هدف برنامه ابتدا باید رفتاری را که قرار است در ان تغییر ایجاد شود مشخص کرد.در اصطلاح تغیر رفتار به این رفتار رفتار اماج گویند.
هدفهای برنامه تغییر رفتار عبارتند از افزایش کاهش نگهداری و گسترش رفتار اماج.
معلم در تنظیم برنامه تغییر رفتار می تواند هدفهای گوناگون
تحصیلی و غیر تحصیلی را انتخاب نماید مثلا افزایش دادن تعداد مسایلی که دانش اموز باید حل کند یا تعداد صفحاتی از کتاب که باید بخواند افزایش دادن زمان ارام نشستن دانش اموز در کلاس و گوش دادن به درس معلم یا افزایش دادن میزان مشارکت او در فعالیتهای کلاسی کاهش دادن بی انضباطی دانش اموز و مزاحمتهایی که برای سایر دانش اموزان فراهم می کند.
تعیین وضع فعلی رفتار و رسم خط پایه:
بعد از تعیین هدف برنامه معلم باید سطح فعلی وقوع رفتاری را که می خواهد تغییر دهد (رفتار آماج)به دقت اندازه بگیرد و آن را به صورت نموداری رسم کند.اگر هدف برنامه تغییر رفتار معلم این باشد که رفتار ساکت نشستن و گوش دادن دانش اموز را در کلاس افزایش دهد باید بداند که دانش اموز فعلا چند درصد از اوقات کلاس را صرف این کار می کند.مثلا اگر معلم بخواهد با استفاده از روش تقویت مثبت (عمل ازمایشی)رفتار ساکت
نشستن و گوش دادن به درس را در دانش اموز افزایش دهد بعد
از مدتی تقویت منجر به ایجاد تغییر رفتار در رفتار دانش اموزش در جهت مطلوب می شود.
انتخاب روش تغییر رفتار:
تغییر رفتار جنبه های گوناگون دارد.زمانی هدف از اجرای ان افزایش دادن یا نیرومند ساختن یک رفتار ضعیف است گاه منظور ان گسترش یا تعمیم رفتار به موقعیتهای تازه است زمانی قصد ان محدود کردن رفتار به زمینه ای مشخص است بعضی اوقات هدف ان نگهداری و ادامه رفتاری است که نشانه هایی از ضعف در ان دیده می شود و بالاخره گاه منظور از ان کاهش دادن رفتارهای نا خواسته است.برای هر یک از این منظورها تعدادی روش یا فن تغییر رفتار وجود دارد که معلم می تواند از میان انها روش یا روشهایی را که برای هدف برنامه خود مناسب می داند انتخاب کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
رقص تغییر در عصر نوین
بگذارید کمی با تخیل آغاز کنیم؛ تصور کنید کبوتری را که مناجاتگونه به سوی آسمان پرواز میکند و آنگاه در میان دو بال خود، دفی در بغل دارد و در میانه زمین و آسمان، دف مینوازد. صدای دف او شاید بتواند، نوای خوبی برای رقص تغییر باشد؛ کمی با خلاقیت گوش کنید؛ حتماً صدایش را میشنوید.در سلسله سخنرانیهای مشترک گروه همکاران سیستم و دانشکده مدیریت دانشگاه تهران که چهارشنبه پایانی هر ماه در محل این دانشکده برگزار میشود، اینبار شرکت کنندگان با موضوع رقص تغییر آشنا شدند. سخنران این مراسم، دکتر مصطفی جعفری استاد دانشگاه علم و صنعت ایران بود.
وی سخنان خود را با بررسی شرایط موجود آغاز کرد و گفت: هنوز بخش اعظمی از تجارت ما، با سازوکارهای قدیمی که حداقل به 250سال پیش تعلق دارد، اداره میشود؛ این درحالی است که دنیا با تغییرات جدی روبرو شده است و پارادیمهای اداره سازمانها و در کل پاردایمهای کسب و کار تغییر جدی پیدا کرده است. جعفری به تشریح، برخی تغییرات دنیا پرداخت و گفت: عصر اطلاعات و ارتباطات دنیای نوینی را پیش روی انسان گشوده است که تا کنون آثار آن در بسیاری ابعاد از جمله کسب و کار تجلی پیدا کرده است. به عنوان نمونه شکلگیری تجارت الکترونیک، استفاده از فضای مجازی و.... دوران نوینی از کسب و کار را موجب شده است، اما این همه تغییرات نیست، بخش بسیاری از این تغییرات در پرده ابهام قرار دارند و با مرور زمان آثارش آرام آرام خود را نشان خواهد داد. وی در همین ارتباط ادامه داد: از همین الان میتوانیم با گمانهزنی و حتی با استفاد از ابزار تخیل، نمایی اجمالی از زندگی آینده و کسب و کار آینده را ترسیم کنیم. در همین ارتباط ادیسون معتقد است: «تخیل مهمتر از دانش» است. سخنران در ارتباط با اهمیت تخیل و ایدهپردازی گفت: انسان همواره با «تخیل» توانسته است، مسیر رشد و پیشرفت را برای خود و همنوعانش بگشاید، به دلیل اینکه تا حد زیادی، زندگی آینده انسان توسط تخیلاتش رقم میخورد. بنابراین ما اگر میخواهیم فردای خود را چه در جایگاه فردی و چه در جایگاه سازمانی بسازیم، باید الزامات دنیای فردا را از هماکنون بشناسیم. به عنوان نمونه بدانیم که هر یک از ما در دهه آینده به چه دانشی نیاز داریم؟ مفهوم سواد در سالهای آینده چه خواهد بود؟ یا اینکه چه ابزارها و محصولاتی به بازار عرضه خواهد شد و این محصولات چه تاثیری بر زندگی آینده ما میگذارد؟ جعفری، سپس وجه غالب زندگی آینده را «زندگی هوشمند» (Intelligent Life) عنوان کرد و گفت: ساختمان هوشمند، خودرو هوشمند، پارکینگ هوشمند، خرید هوشمند، باغبانی هوشمند و... از جمله مسائلی است که زندگی ما با آن عجین خواهد بود و از هماکنون بسیاری از آثار آن هویدا شدهاند، اما تا چند سال پیش اینها بیشتر در حد رویا تصور میشد. البته این دور از تصور نیست که ما فکر کنیم در چند دهه آتی یخچال هوشمند، با اتصال به شبکه اینترنت، دستور خرید مواد خوراکی لازم را بدهد. وی عصر آینده را عصر سازمانهای