آموزش مکاتبات اداری جزوه فایل پی دی اف
با تشکر از خرید شما www.medikakala.ir
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
خلاصه جزوه ی سخت افزار
Cpu:
ریزپردازنده واحد پردازش مرکزی یا مغز رایانه می باشد.
این بخش مدار الکترونیکی بسیار گسترده و پیچیده ای می باشد که دستورات برنامه های ذخیره شده را انجام می دهد. جنس این قطعه کوچک (تراشه) نیمه رسانا است. CPU شامل مدارهای فشرده می باشد و تمامی عملیات یک میکرو رایانه را کنترل می کند. تمام رایانه ها (شخصی، دستی و…) دارای ریزپردازنده می باشند. نوع ریزپردازنده در یک رایانه می تواند متفاوت باشد اما تمام آنها عملیات یکسانی انجام می دهند. تاریخچه ریزپردازنده
ریزپردازنده پتانسیل های لازم برای انجام محاسبات و عملیات مورد نظر یک رایانه را فراهم می سازد. در واقع ریزپردازنده از لحاظ فیزیکی یک تراشه است. اولین ریزپردازنده در سال ۱۹۷۱ با نام Intel ۴۰۰۴ به بازار عرضه شد. این ریزپردازنده قدرت زیادی نداشت و تنها قادر به انجام عملیات جمع و تفریق ۴ بیتی بود. تنها نکته مثبت این پردازنده استفاده از یک تراشه بود، زیرا تا قبل از آن از چندین تراشه برای تولید رایانه استفاده می شد. اولین نوع ریزپردازنده که بر روی کامپیوتر خانگی نصب شد. ۸۰۸۰ بود. این پردازنده ۸ بیتی بود و بر روی یک تراشه قرار داشت و در سال ۱۹۷۴ به بازار عرضه گردید. پس از آن پردازنده ای که تحول عظیمی در دنیای رایانه بوجود آورد ۸۰۸۸ بود. این پردازنده در سال ۱۹۷۹ توسط شرکت IBM طراحی و در سال ۱۹۸۲ عرضه گردید. بدین صورت تولید ریزپردازنده ها توسط شرکت های تولیدکننده به سرعت رشد یافت و به مدل های ۸۰۲۸۶، ۸۰۳۸۶، ۸۰۴۸۶، پنتیوم ۲، پنتیوم ۳، پنتیوم ۴ منتهی شد.
این پردازنده ها توسط شرکت Intel و سایر شرکت ها طراحی و به بازار عرضه شد. طبیعتاً پنتیوم های ۴ جدید در مقایسه با پردازنده ۸۰۸۸ بسیار قوی تر می باشند زیرا که از نظر سرعت به میزان ۵۰۰۰ بار عملیات را سریعتر انجام می دهند. جدیدترین پردازنده ها اگر چه سریعتر هستند گران تر هم می باشند. کارآیی رایانه ها به وسیله پردازنده آن شناخته می شود ولی این کیفیت فقط سرعت پروسسور را نشان می دهد نه کارآیی کل رایانه را به طور مثال اگر یک رایانه در حال اجرای چند نرم افزار حجیم و سنگین است و پروسسور پنتیوم ۴ آن ۲۴۰۰ کیگاهرتز است ممکن است اطلاعات را خیلی سریع پردازش کند. اما این سرعت بستگی به هارددیسک نیز دارد یعنی این که پروسسور جهت انتقال اطلاعات زمان زیادی را در انتظار می گذراند.
پروسسورهای امروزی ساخت شرکت Intel، پنتیوم ۴ و سلرون هستند.
پروسسورها با سرعت های مختلفی برحسب گیگاهرتز (معادل یک میلیارد هرتز با یک میلیارد سیکل در ثانیه است) برای پنتیوم ۴ از ۴/۱ گیگاهرتز تا ۵۳/۲ متغیر است و برای پروسسور سرعت از ۸۵/۰ گیگاهرتز تا ۸/۱ گیگاهرتز است. یک سلرون همه کارهایی را که یک پنتیوم ۴ انجام می دهد را می تواند انجام دهد اما نه به آن سرعت.
پردازنده دو عمل مهم انجام می دهد:
۱- کنترل تمام محاسبات و عملیات
۲- کنترل قسمت های مختلف
پردازنده در رایانه های شخصی به شکل یک قطعه نسبتاً تخت و کوچک به اندازه ۸ یا ۱۰ سانتی متر مربع که نوعی ماده، مانند پلاستیک یا سرامیک روی آن را پوشانده است تشکیل شده در واقع فرآیند به وجود آمدن این مغز الکترونیکی به این گونه می باشد که از سیلیکان به علت خصوصیات خاصی که دارد جهت ایجاد تراشه استفاده می شود. بدین گونه که آن را به صورت ورقه های بسیار نازک و ظریف برش می دهند و این تراشه ها را در درون مخلوطی از گاز حرارت می دهند تا گازها با آن ها ترکیب شوند و بدین صورت طبق این فرآیند شیمیایی سیلیکان که از جنس ماسه می باشد به فلز و بلور تبدیل می شود که امکان ضبط و پردازش اطلاعات را در بردارد. این قطعه کار میلیون ها ترانزیستور را انجام می دهد.
پردازنده وظایف اصلی زیر را برای رایانه انجام می دهد:
۱- دریافت داده ها از دستگاه های ورودی
۲- انجام عملیات و محاسبات و کنترل و نظارت بر آن ها
۳- ارسال نتایج عملیات با دستگاه های خروجی
پردازنده مانند قلب رایانه است و از طریق کابل های موجود با واحدهای دیگر مرتبط می شوند.
در واقع از نظر فنی عملکرد پردازنده با دو ویژگی تعیین می شود:
۱- طول کلید- تعداد بیت هایی که یک پردازنده در هر لحظه پردازش می کند و طول این کلمات معمولاً ۴ و ۸ و ۱۶ و ۳۲ و یا ۶۴ بیتی می باشد.
۲- تعداد ضربان الکترونیکی که در یک ثانیه تولید شده است و با واحد مگاهرتز سنجیده می شود.
محل قرارگیری پردازنده ها بر روی مادربرد می باشد. بنابراین بایستی هماهنگی لازم بین مادربرد و پردازنده وجود داشته باشد. این هماهنگی باعث بالا رفتن عملیات رایانه می شود در غیر این صورت نتیجه خوبی به دست نمی آید.
نکته:
بر روی پردازنده حروف و ارقامی دیده می شود که در واقع نشان دهنده شماره سریال ها ،سرعت، ولتاژ، مدل، نسل و نام سازنده آن می باشد. با توجه به نوع دستورالعمل ها یک ریزپردازنده با استفاده از واحد منطبق و حساب خود (ALU) قادر به انجام عملیات محاسباتی مانند جمع و تفریق و ضرب و تقسیم است. البته پردازنده های جدید اختصاصی برای انجام عملیات مربوط به اعداد اعشاری نیز می باشند. ریزپردازنده قادر به انتقال داده ها از یک محل حافظه به محل دیگر می باشند و می توانند تصمیم گیری نمایند و از یک محل به محل دیگر پرش داشته باشد تا دستورالعمل های مربوط به تصمیم اتخاذ شده را انجام دهد.
مقایسه پردازنده های شرکتIntel وAmd
همیشه و هنگامی که سوال می شود که شما کدام مدل از پردازشگر ها را می پسندید جواب های متفاوتی شنید می شود ، در ایران و به دلیل سود بیشتر در فروش پردازشگر های مدل INTEL بیشتر فروشندگان انواع مختلف این مدل را پیشنهاد میکنند.
اما ببنیم که چه فرقی بین پردازشگر های ساخته شده توسط شرکت INTEL و شرکت AMD وجود دارد. سپس خودتان تصمیم بگیرید که هنگام خرید CPU چه مارک و مدلی را انتخاب کنید.
این مقایسه ها بین CPU های موجود و حاظر در بازار صورت گرفته است و محصولاتی که در آینده توسط این دو شرکت ارائه خواهد شد را در این مقایسه شرکت نداده ایم.
AMD .1 بر اساس معماری اجرایی 9 مرحله ای ساخته شده است اما معماری پردازنده های INTEL شش مرحله ای میباشد. بدین معنا که AMD در هر چرخه کاری 9 عملیات انجام میدهد د رای که INTEL فقط 6 عمل را انجام میدهد.
AMD .2 از 640Kb Cache برخوردار است در حالی که Intel ، از 532Kb بر خوردار است هر چقدر که میزان Cache پردازنده بیشتر باشد ، پردازنده کارایی بیشتری خواهد داشت اطلاعات بیشتری میتواند ذخیره کند ودیگر لازم نیست پردازنده برای بدست آوردن اطلاعات یا دستور ها مدت زمان بیشتری را رفت و برگشت به حافظه برد اصلی برای جذب اطلاعات یا دستور العمل ها صرف کند.
AMD. 3از مس برای اتصال ترانزیستور های بکار رفته در پردازنده ها استفاده میکند در صورتی که در ساختمان پردازنده های Intel آلومینیوم بکار رفته است.مس هادی الکترسیته بهتری است ، ازاین رو پهنای اتصالهای بین ترانزیستورها را به میزان چشمگیری کاهش می یابد .که این امر باعث مصرف کمتر مواد اولیه و در نتیجه منجر به کاهش هزینه می شود این دلیل ارزان تر بودن AMD نسبت به P4 است.
.4از دیگر تفاوت های میان AMD وIntel میتوان به راندمان Cache بروی چیپ اشاره کرد ، AMD از معماری انحصاری استفاده میکند که راندمان بیشتری نسبت بیشتری نسبت به طراحی معماری غیر انحصاری Intel دارد.
AMD.5 از تکنولوژی پردازش موازی در مقایسه با Hyper -Threading اینتل استفاده میکند ، در بسیاری از کاربردهای امروزی فعال بودن Hyper -Threading کارائی پائین تری ارائه میدهد ، نتایج تحقیقات بیشمار منتشر شده در نشریات رایانه ای و پایگاهای اطلاعاتی معتبر بیانگوی این پدیده هستند.
6. یکی دیگر از مهمترین نکات برتر پردازنده های AMD واحد ممیز شناور آن است که از FPU اینتل بسیار قویتر میباشد که این امر باعث اجرای سریع تر برنامه های چند منظوره Multimedia میشود.
7. زمانی که اینتل P4 را طراحی کرد طول PIPELINE را از 10 مرحله در P3 به 20 مرحله افزایش داد Intel همین تغیر توانست که تعداد عملیاتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 66 صفحه
قسمتی از متن .doc :
Why study programming languages ?
هر چه قابلیت ابزار را بشناسیم ابزار شناسی بهتر می شود .
الگو ریتم های بهینه تر می شود .
قدرت انتخاب زبانها بالا تر می رود .
یادگیری زبانهای جدید آسان تر می شود .
برای طراحی زبان جدید می توان از قابلیتهای زبانهایی که شناختیم استفاده کنیم و نقاط ضعف را رفع کنیم . (مانند java )
Attributes of a good language :
ساختار زبان ساده و روشن و واضح (کد نویسی راحت باشد)
سنخیت با آن طبیعت مسئله.
orthognaliy (تعامل) قابلیت ترکیب دستور العمل ها و استفاده ازساختاریدر ساختارهای دیگر .
مثال :
A=b>3; if (a=b)
استفاده یکassignment در ساختار if
:Support for abstraction .4
data مجرد که ساخته میشود مهم نیست در کجا کار میکند و از محیط خارج مستقل است و محیط خارج هیچ دخل و تصرفی در بر نامه ندارد . به data type یک زبان هر چه لازم است می توان اضافه کرد .
مثال : link list یک تایپ data type مجرد است .
5. Ease of program verificatin ( تشخیص صحت برنامه ) :
6. programming enviroment : ( محیط مجتمع توسعه IDE که محیط های user friendly هستند )
7. portability of programs : ( قابلیت حمل )
از یک دستگاه به دستگاه دیگر کار کند مانند زبان java .
8. cost of use : ( هزینه اجرا ، هزینه ترجمه ، هزینه تولید ، هزینه نگهداری )
cost of program execution : برنامه سریع اجرا شود و کد بهینه وقت زیادی برای اجرا از cpu نگیرد .
cost of program translation:مدت زمانی که compile کد تولید می کند زمان کمی باشد .
مثال : pascal سریع تر اجرا می شود و کند تر compile می شود زیرا پاسکال بهینه سازی کد انجام می دهد ، زمان بیشتری می برد ولی c بر عکس .
cost of program creation , testing and use : برنامه نویس سریعتر تویط زبان ، برنامه را تولید کند و تعداد برنامه نویس کمتری لازم باشد .
cost of program maintenance : زبانی که توسعه و خوانایی بالاتری داشته باشد .
مثال : pascal هزینه نگهداری کمتری دارد چون ، چند ماه بعد قابل فهم تر است .
زبان خوب برای دانشجو زبانی است که هزینه compile پایین باشد .
بستگی به معیارهای زبان برنامه نویسی مناسب مشخص می شود .
Language paradiagms :
Imperative languages :
زبانهایی مانند : PLI ، Pascal ، c ، fortran
زبانهایی که الگو ریتم ها را در غالب function ، procedure می نویسیم و هر procedure یک شرح وظیفه ای دارد که برنامه نویس کد آنرا می نویسد و مجموعه دستور العمل ها ، state ماشین ( موقعیت cpu و حافظه ) را تغببر می دهد .
بعد از انجام هر دستور العمل نتیجه را در جایی بریزیم و ببینیم . ( procedural languages )
Applicative languages :
زبانهایی مانند ML ، Lisp
اساس کار function است و زبان با کار کردن این function به نتیجه کار می رسد.
object- oriented programming :
محور اصلی این زبان شی ها هستند و با استفاده از این زبان می توان data type پیچیده را از ترکیب data type های جدیدی بدست آورد .(link list : مجموعه ای از data type های ساده بدست آمده )
: Rule – based languages (شاخه ای از زبان توصیفی )
ساختار این rule ها دو بخش است :
action
validtion
languages evtiarative :
زبانهایی هستند که دانش (rule ، fact ) داخل آن توصیف می شود و از آنها برای پاسخگویی به یک سری پرسشها استفاده می شود .
زبانهایی که دانش در خطوط برنامه مستقر است .
زبان prolog اجازه داده می شود که دانش در قالب به صورت facts ، rules معرفی شود .
جلسه دوم :
Enviroment : محیطی که تحت آن برنامه نویسی انجام می شود و بر طراحی و پیاده سازی زبان تأثیر گذار است .
در محیط dos ،می بینیم که زبان بر نامه نویسی هم تأثیر پذیر است به طور مثال در محیط dos ، mouse programming سخت است .
درc و turbo pascal مشکل است با mouse کار کنیم باید driver موس را داشته باشیم و بعدا با intrupt ها ، mouse را کنترل کنیم . چون محیط اجازه کار با موس را راحت نمی دهد ، برنامه نویس باید با lintrupt این کار را پیاده کند . ولی همین c و pascal در ویندوز به علت وجود توابع و امکانات os اجازه کار با موس به راحتی امکان پذیر می سازد.
اگر پاسکال در محیط ویندوز اجرا شود ( زبان Delphi) کار راحتتر است و با mouse می توان کار کرد .
بنابراین محیط در feature هایی که می تواند در اختیار قرار دهد تاثیر گذار است ، مثلا در سیستمهای قدیمی که main frame بودند batch proccessing داشتند .
batch proccessing:
وقتی برنامه ای را برای اجرا می فرستیم در صفی قرار می گیرد تا نوبت به آن برسد . در آن وقت چند برنامه در صف قرار می گیرند و میتوانند با هم کار کنند . د ر آن وقت شروع به کار می کنند ، از زمانیکه در صف قرار می کیرند تا زمانیکه اجرا شود.userهیچ دخل و تصرفی نمی تواند به آن داشته باشد . برنامه برای اجرا فرستاده می شود و دیگر منتظر نمی ایستد که کاربر data ای را وارد کند ( توسط کی برد ) یا مثلا اطلاعاتی را روی صفحه ببینیم . بنا براین حالت interaction بین user و برنامه وجود ندارد . چون محیط اینطور است زبانهایی که تحت این محیط طراحی و پیاده سازی می شوند ، featureهایی مثل demo کارهای mouse و کارهایی که حالت interaction بین user و برنامه باشد دیده نمی شود . ( ارتباط بر قرار کردن و رد و بدل کردن اطلاعات : interaction ) . ولی در عوض بدلیل اینکه کار با دستگاههای جانبی مثل دیسکها و tape ها و کارتخوان و ... بیشر نیاز است ، featureهایی که بتواند با آنها کار کند بیشتر شده است .( مثل cobol در Dosvs) .
یعنی محیط بسیار در طراحی زبان و feature هایی که آن زبان می تواند در اختیار کاربر بگذارد موثر است .
در بعضی سیستمها ممکن است feature هایی لازم باشد که محیط نمی دهد ، زبان برنامه سازی باید آنرا شبیه سازی software simulation کند .
برای طراحی و پیاده سازی زبان اولین کاری که باید بکنیم این است که چون می دانیم محیط روی زبان موثر است ، محیطی را که با این زبان قرار است کامپایل شود روی آن و یا محیطی که این زبان باید روی آن اجرا شود شناسایی کنیم .
پس شناسایی اینکه روی چه دستگاهی عملیات کامپایل انجام شود و برنامه روی چه دستگاهی اجرا می شود اهمیت دارد..معمولا روی همان دستگاه که برنامه کامپایل می شود روی همان اجرا می شود .
پس باید تا حدودی معماری کار را بشناسیم که چه اتفاقاتی می افتد داخلی ترین لایه Actual Computer است که همانن سخت افزار است و به تنهایی قابل استفاده نیست و برای قابل استفاده شدن به لایه های نرم افزاری روی آن نیاز است .
شکل Virtual Computer:
یک لایه نازک نرم افزاری به اسم Bios که روی لایه Actual comp. قرار میگیرد . یک سری سرویسهای اولیه مربوط به ورودی و خروجی در آن قرار گرفته .
این نما سطوح Virtuality
را نمایش میدهد.
وقتی کامپیوتر را روشن می کنیم قبل از اینکه سیستم عامل بالا بیاید Keyboard و Ram گراقیک روشن میشوند و hard چشمک می زند ، این سرویسها مربوط به bios است.
یک لایه دیگر روی bios قرار میگیرد به نام os . این لایه یک سری امکانات بیشتر با خودش میآورد و از لایه زیرین (bios) یک سری امکانات را می گیرد و به لایه بالایی میدهد و خودش هم یکسری امکانات اضافه میکند .همین os مجموعه ای از managerها است ، بخاطر اینکه resurceها در این لایه محدود است .
Cpu وI/O device ها همگی resurce هستند ، منابعی که برنامه ها از آن استفاده میکنند برای اینکه هرج و مرج رخ ندهد ، نیاز به برنامه ای است که کنترل کند و مدیریت resurce ها را انجام دهد .بنابراین لازم است os یک سری سرویسها از لایه های پایین گرفته و به لایه بالایی دهد و یک سری هم خودش( برنامه ای مانند storage management ) را اضافه کند .
لایه بالاتر لایه programming language یا زبانهای برنامه سازی است . این لایه ای است که ما روی آن بحث می کنیم . این لایه سرویسهای لایه زیرین را گرفته و ضمن اینکه اگر نقاط ضعفی در لایه های پایینتر وجود دارد سعی می کند آن نقاط ضعف را برطرف نماید و سرویسها را به لایه های بالاتر منتقل می کند .
لایه بالاتر ، لایه application program است که شامل برنامه هایی که می نویسیم ،است .مجموعه ای از لایه های زیرین ممکن است که مستقیما سرویسها را از لایه پایینتر نگیرد بلکه از لایه های زیرین بگیرد ( چند لایه پایینتر) .مثل اینکه در لایه application program مستقیما با یک پورت کار کند . یعنی مستقیما با یک پورت کار کند .یعنی مستقیما با لایه actual computer در ارتباط است. یا در یک application program از intrupt bios یا intropt os استفاده کنیم و یا از زبانی استفاده کنیم که خودش می داند چه کار بکند مثل توابع کتابخانه ای sin،sqrt ، که اینجا از لایه programming lang. استفاده کردیم.
Actual comp. ای که اطرافش لایه های نرم افزاری است که سرویس دهی را بیشتر میکند تشکیل دهنده virtual comp. است .زمانیکه بخواهیم زبانی را طراحی کنیم باید بدانیم روی چه virtual comp. ای طراحی را انجام میدهیم .فقط actual comp. به تنهایی کفایت نمیکند"،باید بدانیم تحت چه سیستم عاملی است .اگر c++ را تحت dos روی ibm compatible پیاده سازی کنیم ، با زمانیکه تحت ویندوز پیاده سازی میکنیم متفاوت است.
محیط روی feature های زبان تاثیر میگذارد. لایه های نرم افزاری واقعی نیستند .به همین دلیل به آن virtual comp. میگوییم و به لایه های آن virtuality levels می گوییم .
بنابراین در زمان طراحی و پیاده سازی لازم است بدانیم virtual comp. مورد نظر چیست .
ممکن است سطوح های computer virtual مستقیما feature را در اختیار زبان برنامه نویسی قرار ندهد . در آن وقت زبان برنامه نویسی سرویس ها را باید soft ware simulation کند .
مثال :در کامپوتر های قدیمی 80286 ، 80386 ، sx 80486 ،8086 ،actual computer نمی توانست پردازشهای floating point را انجام دهد و زبانهایی که طراحی میشدند نمی توانستند محاسبات اعشاری را انجام دهند پس از software simulation استفاده می شد .
مثلا : اگر با fortran برنامه ای که floating point processing داشت نوشتیم بنابر این به assemble code اش نگاه می کردیم از یک طرف function call استفاده شده بود که این function نرم افزاری ، این کار را انجام می دهد . (software simulation ) .
بسته به computer virtual ای که زبان برنامه نویسی روی آن قرار گرفته سرویس داده می شود و هر چه قدر قوی باشد امکانات را از سطوح زیرین می گیرد و در اختیار سطوح بالاتر می گذارد و امکاناتی را که سطوح زیرین نمی دهد را program language همه سرویس ها را software simulation می کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
شناسنامة جزوه
( عنوان:
«عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز»
( استاد:
حجت الاسلام والمسلمین آقای یثربی
( دبیر کرسی:
حجت الاسلام والمسلمین آقای ایزدپناه
( نوع فعالیت:
کرسی آزاداندیشی و نظریه پردازی5
( زمان برگزاری:
26/10/84
( مکان برگزاری:
سالن همایش ساختمان شماره 2
( تعداد صفحات:
40
( کد رایانه:
841150/ ن ج
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
سنگ شناسی
(کلیات سنگهای رسوبی، آذرین و دگرگونی)
گروه مهندسی معدن
دانشگاه آزاد اسلامی اردکان
تهیه:
علی شکاری فرد
سنگهای آذرینIgneous Rocks
- بافت در سنگهای آذرین
بافت سنگهای آذرین به اندازه، شکل، چگونگی قرار گرفتن و رابطه فیزیکی کانیهای موجود در سنگ اشاره می کند. برخی سنگها از بلورهای بسیار دانه درشت ساخته شده اند ، بلورهای سازنده برخی دیگر بسیار ریز بوده و گروهی مخفی بلور و یا فاقد بلور می باشند. به طور کلی سنگهای آذرین دارای یکی از بافتهای درشت بلور، ریز بلورو یا شیشهای هستند.
بافت پورفیری: بافت پورفیری یکی از معمولیترین و فراوانترین بافتهای سنگهای آتشفشانی (ولکانیک) است. در این سنگها بلورهای درشت در یک زمینهی ریزدانه و یا شیشهای قرارگرفتهاند. این اختلاف اندازهی بین بلورها و زمینه سنگ ناشی از تغییر شرایط تبلور ماگما است. بلورهای درشت در اعماق زمین به آرامی شکل میگیرند و در اثر خروج ناگهانی مواد مذاب و سردشدن سریع آن در سطح زمین، زمینه ی ریزبلور یا شیشهای شکل میگیرد. این بافت معمولاً در سنگهای آتشفشانی، دایکها، سیلها، و یا تودههای نفوذی کوچک دیده میشود.
بافت درشت بلور یا فانریتیک: در اثر انجماد آرام مواد مذاب در اعماق زمین، بلورها فرصت کافی برای رشد پیدا می کنند و گاهی طولشان به چندین سانتی متر نیز می رسد. این نوع بافت فاقد بخش شیشهای و غیر متبلور بوده و کانیهای سازنده آن دارای شکل بلورشناسی مشخصی هستند. بافتهای درشت بلور انواع مختلفی چون بافت دانهای، بافت پگماتیتی ، بافت کروی و ... دارند.
بافت ریز بلور یا آفانیتیک: این نوع بافت مخصوص سنگهای آذرین بیرونی (آتشفشانی)، دایکها، سیلها و سطح خارجی تودههای نفوذی است. در این نوع بافت که در اثر انجماد سریع ماگما پدید آمده است گاهی بلورهای دانه ریز با چشم غیر مسلح قابل تشخیص نمیباشند. از انواع بافت ریز بلور میتوان به بافت دانهای ریز بلور اشاره کرد که مشخصات بافت دانهای درشت بلور را در مقیاس کوچکتر دارا میباشد. در این نوع بافتها فضای بین بلورها را شیشه و یا خمیرهای با بلورهای بسیاردانه ریز پر نموده است.
بافت شیشهای Hyaline: در این نوع بافت تقریبا تمامی سنگ غیر متبلور و شیشهای است. این بافت بیانگر سرد شدن بسیار سریع ماگما است و در ماگماهای بازالتی بیشتر از ماگماهای اسیدی و خنثی دیده میشود.
- شکل و ساخت تودههای ماگمایی
مواد آتشفشانی بر اساس انجماد در اعماق و یا سطح زمین اشکال متنوعی پدید میآورند. تودههای آذرین بیرونی عمدتاً مخروط آتشفشانی، گدازه و مواد تخریبی یا آذرآواری را ایجاد میکنند. تودههای آذرین درونی نسبت به سنگهای اطراف خود ( سنگهای درونگیر) اشکال متفاوتی ایجاد مینمایند که بر حسب وضعیت نسبت به لایهبندی سنگهای رسوبی و یا شیستوزیته ( تورق ) سنگهای دگرگونی مجاور خود به دو دستهی تودههای نفوذی همشیب و دگرشیب یا متقاطع تقسیم میگردند.
- باتولیت Batholithe Bothos : به معنی عمیق و lithos به معنی سنگ می باشد. باتولیتها توده های آذرین نفوذی بسیار بزرگی هستند که وسعتی بالغ بر 100 کیلومتر مربع را اشغال می کنند. با افزایش عمق، وسعت باتولیتها افزایش می یابد و در زیر آنها مواد رسوبی دیده نمی شود. حجم ماگمای سازنده این توده ها به قدری زیاد است که انجماد کامل آن گاهی میلیونها سال به طول می انجامد. توده های کوچک باتولیت که وسعتی کمتر از 100 کیلومتر مربع داشته باشند، استوک خوانده می شوند که استوک سرچشمه که عامل اصلی کانی سازی مس است از مثالهای معروف آن است.
دایک dike: تودههای نفوذی لایهای شکل که طبقات دربرگیرندهی خود را قطع میکنند و نسبت به آنها به صورت زاویه دار قرار میگیرند(قطع لایه بندی). ضخامت دایک بین چند سانتیمتر تا چندین متر و طول آن ممکن است به دهها کیلومتر برسد. به دلیل مقاومتر بودن جنس این تودهها نسبت به سنگهای اطرافشان، پس از فرسایش به صورت دیوارهای دیده میشوند. مدت انجماد کامل ماگما در دایکهای سطحی به چند روز و در دایکهای عمیق به صدها سال میرسد.
لاکولیت : در اثر تزریق مواد به درون لایههای رسوبی اشکالی شبیه به عدسی پدید میآید به گونهای که سطح محدب آن به سمت بالا و سطح مسطح آن به سمت پایین قرار میگیرد. این اشکال را که با سنگهای درونگیر خود هم شیب بوده و ممکن است قطرشان به چندین کیلومتر و ضخامتشان به یک کیلومتر برسد لاکولیت نامیده میشوند. لاکولیتها نسبت طول به ضخامت کمتر از 10 بوده و طبقات رویی آنها معمولاً گنبدی شکل هستند.
لوپولیت lopolith: تودههای نفوذی پیاله مانندی که به صورت همشیب با طبقات درونگیر خود ایجاد میشوند و سطح بالای آنها مقعر و سطح زیرینشان محدب است. گاهی قطر لوپولیتها به صد کیلومتر و ضخامت آنها به 1 کیلومتر نیز میرسد.
فاکولیت phacolite: فاکولیتها تودههای نفوذی هم شیبی هستند که لولای چین و فضای بین طبقات چین خورده را پر می کنند و در قله تاقدسیها و یا قعر ناودیسها دیده می شوند.
سیل :sill تودههای نفوذی با ضخامت کم و به صورت صفحهای هستند که به موازات طبقات رسوبی یا شیستوزیته ( تورق) سنگهای دگرگونی تزریق شدهاند. سیلها، بافت متراکم و بدون حفره داشته و از نظر اندازهی بلورهای سازنده دارای ساخت یکنواخت میباشند. سن این لایهها همواه از سنگهای درونگیرشان کمتر است و به کمک این مشخصه میتوان آنها را از گدازهها که تنها از لایههای زیرین خود جوانترند تشخیص داد. نسبت طول به ضخامت در سیلها بیشتر از 10 میباشد.
- مشخصات ماگما
ترکیب : ماگما از عناصرSi, Al , Ca, Na, K, Fe, Mg, H, O تشکیل شده است. مهمترین ترکیبات موجود در ماگما AL2o3,Sio2,H2o,Cao میباشند. سنگهای آذرین درونی نمیتواند معرف خوبی برای ترکیب شیمیایی ماگما باشند چون کانیهای مختلف بسته به نقطه انجماد خود در مراحل مختلف از ماگما جدا میشوند و سنگهای متفاوتی را تشکیل می دهند. به همین خاطرنماینده و نشانگر قسمت خاصی از ماگما میباشد ولی اگر گدازه به سرعت سرد شود در این حالت مراحل تفریق ماگما صورت نگرفته و این دسته سنگها به ترکیب واقعی ماگما نزدیکتر هستند. با بررسی این دسته گدازهها آنها را به سه دسته کلی که 45 تا 75 درصد وزنی آنها را سیلیس تشکیل میدهند تقسیم کردهاند.
1) ماگمای بازالتی (ماگمای بازیک ) 2) ماگمای آنذریتی (ماگمای حد واسط) 3)ماگمای ریولیتی (ماگمای اسیدی)
گازهای محلول در ماگما در حدود 5% ماگما را تشکیل میدهند. تعیین نوع و مقدار واقعی آنها بسیار مشکل است ولی میتوان مهمترین آنها را، بخار آب همراه با دیاکسیدکربن دانست که 90% گازهای خروجی آتشفشانها را تشکیل میدهد. از جمله این گازها در ماگما ازت، کلر، گوگرد و آرگون میباشند. از مطالعات به عمل آمده در مورد منشاء بخارات آب ماگما چنین برداشت میشود که تمام بخار آب خارج شده از آتشفشان به صورت محلول در ماگما نبوده بلکه مقداری از آن از تبخیر آبهای زیرزمینی در نتیجه حرارت ناشی از ماگما حاصل شده است.
دما : دما در ماگمای گرانیتی(اسیدی) و بازالتی(بازی) متفاوت است. دمای ماگما از 800 تا 1200 درجه متغیر میباشد. دمای ماگمای بازالتی از ماگمای گرانیتی بیشتر است.