لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جغرافیای ایران
مقدمه
ایران، با نام قبلی پارس کشوری است واقع در غرب آسیا. نام ایران از واژه آریا یعنی قومی که در روزگار قدیم ساکن آن منطقه بوده اند، گرفته شده است. در سال 1314 دولت ایران از کشورهایی که با آنها روابط دیپلماتیک داشت در خواست کرد که بجای واژه "پرشیا" نام فارسی "ایران" را بکار ببرند. وزارت امور خارجه ایران نیز از تمام سفارتخانه های خارجی مستقر در تهران در خواست نمود که از این پس نام کشور را "ایران" بنامند و نام "ایران" در مکاتبات رسمی و تیتر خبرها بجای "پرشیا" قرار گرفت.
کشور ایران به گواهی همه آگاهان و صاحبنظران، از دیرباز تا امروز خاستگاه و جولانگاه یکی از غنیترین و کهنترین تمدنهای جهان به شمار رفته و در دوران چندین هزار ساله تاریخ خود، همواره در حال گسترش و بالندگی بوده و پایدار و استوار و سرافراز باقی مانده است. آثار بی شمار و درخشان تمدن و فرهنگ ایرانی نیز به گونه های مختلف در یک منطقه جغرافیایی پهناور نمایان است.
منطقه ای که در مشرق، فلات پامیر و مرزهای شرقی افغانستان را در مینوردد و در شمال غربی و مغرب، ماورای قفقاز و کرانه های دریای سیاه را در بر می گیرد و در شمال و شمال شرقی به آن سوی آمو دریا و بحر خوارزم و در جنوب، سرزمین های فراسوی سواحل خلیج فارس و دریای عمان و دریای سرخ و اقیانوس هند را در خود جای می دهد. همچنین تاثیر این فرهنگ و تمدن که همواره از یکتا پرستی جان و توان گرفته است و نیز نفوذ و حضور فرهنگ و جهانبینی پر دامنه پویا و توانمند و پر آوازه ایران اسلامی، بر فرهنگ و معارف بسیاری از اقوام و ملل در ادوار گذشته و هم اکنون، تاثیری ژرف، گسترده، چشمگیر و زبانزد همگان است.
موقعیت جغرافیایی
کشور ایران سرزمینی است نسبتاً مرتفع که بخش عمدهای از فلات ایران را در بر گرفته است. این کشور میان 25 درجه تا 45 درجه عرض شمالی و 40 درجه تا 63 درجه طول شرقی قرار گرفته است. اختلاف ساعت میان شرقی ترین و غربی ترین نقاط ایران یک ساعت و 18 دقیقه است.
شکل، وسعت و حدود: ایران کنونی دارای شکلی شبیه به لوزی است که قطر بزرگ آن 2.250 کیلومتر از دامنهی آرارات در شمال غربی تا بندر گواتر در جنوب شرقی، و قطر کوچک آن 1.400 کیلومتر از سرخس در شمال شرقی تا دهانه اروند رود در جنوب غربی است. این لوزی را در جهت شمالی - جنوبی خطی به طول 1.225 کیلومتر در امتداد نصف النهار شرقی به دو نیمه ی شرقی و غربی، و خط دیگری به طول مشابهی روی مدار شمالی به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم می کند. مساحت ایران حدود یک بیست و هفتم وسعت قاره ی آسیا ویک نودم وسعت خشکی های جهان است. ایران محدود است از شمال به جمهوریهای ارمنستان و آذربایجان، دریای خزر و جمهوری ترکمنستان، از مشرق به افغانستان و پاکستان، از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس و از مغرب به جمهوریهای عراق و ترکیه. کشور ایران 657 کیلومتر مرز آبی در جنوب دریای خزر، 784 کیلومتر در دریای عمان و 1.259 کیلومتر درخلیج فارس، یعنی جمعاً 2.700 کیلومتر مرز دریایی دارد که با 6.031 کیلومتر ، پیرامون کشور را به 8.731 کیلومتر میرساند.
زمین شناسی ایران
در سطح کره زمین چند کمربند چین خورده مهم مشخص شده که یکی از آن ها کمربند مدیترانه – هیمالیا - اندونزی است. در این کمربند چندین رشته کوه عظیم، و در میان آنها چندین فلات مرتفع وجود دارد که یکی از آنها فلات ایران است. آنچه سیمای امروزی ایران زمین را به وجود آورده، فعل و انفعالات فراوانی است که در یک میلیون سال اخیر یا در دوران چهارم زمین شناسی (کواترنر) در این سرزمین به وقوع پیوسته است. حدود نیمی از سطح ایران امروز را نهشته های دوران چهارم تشکیل می دهد که نظر به اهمیتی که در زندگی گذشته و امروز مردم این سرزمین داشته و دارند.
آبرفته: این نوع خاکها دارای بافتی سستند و سنگهای آنها به آسانی فرسوده، و از هم پاشیده می شوند. آبرفتها زمینهای کم شیبی را تشکیل می دهند که به نامهای گوناگون مانند جلگه، دشت، هامون، کویر، کفه، دق و جز آنها نامیده می شوند و در ارتفاعات مختلف از 200 تا 650 متر در کویر و تا 1.500 متری در جلگه های میان کوهی دیده می شوند رسوبات تبخیری: منظور از رسوبات تبخیری تشکیلات نمکی و گچی همراه با مارن و رس شور است که در حوضه های بسته مانند کویر نمک، کویر بجستان، کویر ابرقو و امثال آن به وجود آمدهاند. سطح این رسوبات را معمولاً لایهای از نمک به قطر یک تا چند سانتی متر می پوشاند.
بادرفته: باد پدیدهایی مانند ماسه پهنه ای، ماسه بادکوب، تل ماسه، ماسه پشته ای و امثال آن را به وجود آورده است. وسیع ترین ماسه های بادی ایران در شرق دشت لوت میان کرمان و زاهدان قرار دارد که وسعت آن به 15 هزار کیلومتر مربع می رسد.
خاکها و سنگهای آتش فشانی: این نوع خاکها نواحی وسیعی پیرامون آتشفشانهای دماوند,سهند، سبلان, تفتان، بزمان، و جز آنها را پوشانده اند و تحت تاثیر چشمه های آب گرم اطراف آن کوهها قرار دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
جغرافیای جشن نوروز
جشن ایرانی نوروز امروزه در کشورهای گوناگون به عنوان جشن رسمی برگزار می شود.
در برخی دیگر کشورها، نوروز با وجود رسمی نبودن هر ساله شمار فراوانی از مردم آن ها اقدام به برگزاری این جشن ایرانی می کنند. همانند سوریه که جشن نوروز نزد کرد های ساکن سوریه از اعتبار و احترام ویژه ای برخوردار است.
نوروز در تاجیکستان
جشن نوروز برای مردم تاجیکستان بویژه بدخشانیان تاجیکستان جشن ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد میکنند و به نام خیدیر ایام یعنی جشن بزرگ معروف است. مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان تاجیک در ایام عید نوروز خانه را پاک کرده و به اصطلاح خانه تکانی میکنند، همچنین ظروف خانه را کاملا" شسته و تمیز میکنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک سر نیزه بالا آمد دو جارو را که سرخ رنگ است و در فصل پاییز از کوه جمع آوری کردهاند و تا جشن نوروز نگاه داشتهاند در جلوی خانه راست میگذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید هر خانوادهای میکوشد هر چه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال را در داخل خانه مرتب چیده و با باز کردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را که معتقدند حامل برکت و شادی است وارد خانه نماید.
در این سرزمین پختن شیرینی ویژه و غذاهای متنوع جزء رسم و رسوم این ایام است، همچنین برگزاری مسابقاتی از قبیل، تاب بازی، تخم مرغ بازی، کبک جنگی، خروس جنگی، بزکشی، کشتی محلی نیز در این ایام به شادی آن میافزاید و یکی از غذاهای معروف این ایام باج نام دارد در این غذا کله پاچه گوسفند را با گندم پخته و دیگران را با آن مهمان میکنند.
نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برکزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ ودیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی که در آن لاله میسوزد این گل فقط در بلخ به وفور و کثرت میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود. در اولین روز عید نوروز علم امام علی با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته میشود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نیز رسما" آغاز میشود و تا چهل شبانه روز ادامه مییابد و در این چهل شبانه روز حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله مینشینند. گفته شده بسیاری از بیماران لاعلاج در زیر همین علم شفا یافته اند. مردم این سرزمین بر این باورند که اگر بر افراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود. نوروز در ترکیه عثمانیان یا مردم ترکیه امروز عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که (نوروزیه) نامیده میشد جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده است که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با فاطمه دانسته اند.
آیینهای نوروزی در کابل
نوروز در مناطق کردنشین عراق و ترکیه
نوروز تا نخستین سالهای تشکیل جمهوری ترکیه در میان ترکان ترکیه پایدار ماند و سپس رفته رفته اهمیت پیشین خود را از دست داد و تنها در مناطق کردنشین و در پارهای از مناطق شمال رسم وآیین نوروز موجودیت خود را حفظ کرده است.
کردهای ترکیه سالها برای به رسمیت شناخته شدن نوروز در این کشور تلاش کردند. اکنون نوروز در ترکیه تعطیل رسمی بهشمار میرود.
نوروز در جمهوری آذربایجان
یکی از جشنهای بزرگ مردم اران (جمهوری آذربایجان) نوروز است. در جمهوری آذربایجان درباره پیدایش جشن نوروز اسطورهها و افسانههای گوناگونی نقل شده است. مثلا" در روایتی آمده است، سیاوش پسر کیکاووس به کشور افراسیاب سفر میکند افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی پذیرایی میکند و حتی دخترش را به عقد وی در میآورد و سیاوش به یاد سفرش از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا میکند. ولی دشمنان که از این امر ناخرسند بودهاند میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده به طوری که افراسیاب تصمیم به قتل سیاوش میگیرد و پس از کشته شدن سیاوش دستور میدهد جنازهاش را روی کنگرههای دیوار بخارا قرار دهند. زرتشتیان جسد وی را برداشته و در قدمتگاه دروازه شرقی دفن میکنند و مرثیههای بسیاری در وصف سیاوش و مرگش سرودند به طوری که این مرثیهها بین مردم گسترش یافت و در همین سیاوش مرثیهها روز دفن سیاوش را زرتشتیان نوروز نامیدند.
مردم اران به واسطه اعتقادات شدید به آیین و مراسم نوروز برای با شکوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارک ویژهای میبینند. از قبیل: سرودن ترانهها پیش از نوروز، تدارک بساط شادی ایام نوروز، تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره نوروز، تهیه چیستانهای نوروزی، ستایش و نفرینهای نوروزی، پند و امثال نوروزی، اعتقادات نوروزی، عادات نوروزی، تماشای نوروزی،آزردنیهای نوروزی و انجام آیین و مراسم نوروزی.
درمیان مردم اران رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز میروند، در رابطه با عید نوروز جای مهمی به اعتقادات و فالها داده میشود به طوری که در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب و موافقی بشنوند آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی میشنیدند نیتشان عملی نمیگشته است. بنابر این برمبنای آیین عید مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری میجویند.
در میان عادات نوروزی مراسم خاطره انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه عید در این سرزمین موسوم است.
نوروز در قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود. همچنین قزاقها معتقدند که نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی دربارهٔ نوروز وجود دارد. نوروز روزی است که یک سال منتظرش بودهاند نوروز روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است که سنگ نیلگون سمرقند آب میشود:
در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مساله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت میکنند.
در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد غذایی به نام اویقی آشار همراه با آویز میپزند و از جوانهایی که دوستشان دارند پذیرایی میکنند. آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عظر هدیه میکنند که آن را سلت اتکیتر مینامند و به معنی علاقه آور میباشد.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریف مردم را بیدار نمایند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن میکنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز میباشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (کوژه = آش) که تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین میباشد.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به (قول توزاق) اشاره نمود که بین گروههای مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات میتوان به کوکپار برداشتن بز از مکانی مشخص توسط سواران، آودار یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.
در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز میشود که مسابقه شعر و شاعری است.
نوروز در ترکمنستان
در کشور ترکمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال جشن نو گرفته میشود. یکی از این جشنها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی (سال نو) شناخته میشود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانهٔ احیای دوبارهٔ آداب و رسوم دیرینه مردم ترکمنستان است.
مردم ترکمنستان عقیده دارند زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند.
مردم ترکمنستان دراین ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند: نوروز کجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازیهای مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی میدهند.
در ایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار میشود که میتوان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره بازی، تاب بازی اشاره نمود.
دید و بازدید در ایام نوروز در میان مردم ترکمن از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار میباشد.
نوروز در قرقیزستان
عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است که به 29 روز یا 30 روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند 29 روز باشد اول فروردین و اگر 30 روز باشد در روز دوم فروردین برگزار میشود. تا قبل از فروپاشی شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شکوهتر از سال قبل برگزار میشود.
مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک میبیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها در بیابانهای اطراف این جشن برگزار میشود.
در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل (بش بارماق) مانته برسک و کاتما مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن پخش میشود.
در قرقیزستان در این روز افزون بر جشن برگزاری یکسری مسابقات از قبیل سوارکاری و غیره نیز مرسوم است و به گونه چشمگیری در این روز مسابقات دنبال میشود و جوایز ارزندهای به نفرات برتر داده میشود.
== افسانه غذای عید قرقیزهااما == «کوجه سومولوک» افسانه خاص خود را دارد: سالها و سالها پیش در میان کوهها روستای کوچکی بود. در این روستا زن بیوهای زندگی میکرد که به زحمت از عهده سیر کردن شکم بچههایش بر میآمد. یک روز که در خانه چیزی برای خوردن نمانده بود و بچهها از شدت گرسنگی به گریه افتاده بودند، زن برای آرام کردن بچهها وانمود کرد قصد پختن غذا را دارد و به همین دلیل دور از چشم بچهها چند قلوه سنگ را توی دیگ پر از آب قرار داد و دیگ را هم روی اجاق گذاشت: «گریه نکنید، غذا رو بار گذاشتم؛ پختنش زیاد طول نمی کشه». بچهها که این حرف مادر ساکتشان کرده بود تا شب به انتظار غذا نشستند، اما آنقدر از غذا خبری نشد که آخر سر خواب شان برد. شکم خالی اجازه تا صبح خوابیدن را به بچهها نداد. آنها قبل از طلوع آفتاب بیدار شده و سراغ غذا را گرفتند. مادر که گیج شده بود، از سر ناچاری رفت سر اجاق و در دیگ را برداشت که یکهو دید سنگها بدل به غذای خوشبویی شدهاند که با محصولات زراعی مختلف درست میشود.... زن و بچهها که سر سفره نشستند، این احساس به آنها دست داد که سر سفره عید نشسته اند... و از آن روز سومولوک به غذای نوروزی قرقیزها بدل شد.
نوروز در پاکستان
در پاکستان نوروز را عالم افروز یعنی روز تازه رسیده که با ورود خود جهان را روشن و درخشان میکند مینامند.
در میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سالنمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین جهت گروهها و دستههای مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویمهای خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند و این تقویم را در پاکستان (جنتری) مینامند.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان میتوان به خانه تکانی و یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و کاشانه و پوشیدن لباس و تهیه نمودن انواع شیرینی مثل (لدو) گلاب حامن، رس ملائی، کیک، برفی، شکرپاره، کریم رول، سوهن حلوا، و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
جغرافیای طبیعی آفریقا:
قاره آفریقا یکی از پنج قاره جهان و از حیث بزرگی دومین قاره پس از آسیا می باشد . مساحت آن 30335000 کیلومتر مربع است که به این مقدار 20% خشکی های جهان را داراست . آفرقا به واسطه تنگه سوئز و صحرای سینا به آسیا اتصال داشته و هم اکنون توسط کانال سوئز از آن جدا شده است . در شمال آفریقا دریای مدیترانه، در غرب آن، اقیانوس اطلس و در شرق آن نیز اقیانوس هند و دریای سرخ و خلیج عدن قرار دارد. قسمتهای شمالی و مرکزی این قاره پوشیده از صحرایی بی آب و علف است و بزرگترین صحرای جهان به نام صحرای بزرگ آفریقا با 8400000 کیلومتر مربع مساحت، در آن قرار دارد. اما دو منطقه شمال آن در مجاورت دریای مدیترانه و جنوب این قاره معتدل و حاصلخیزی می باشند. خط استوا این قاره را به دو بخش تقریبا مساوی تقسیم می کند به همبن دلیل بیشتر مساحت آفریقا در منطقه مدارین ( مدار راس السرطان و مدار راس الجدی ) قرار گرفته که گرمای زیاد آنرا توجیه می کند. آب و هوای مناطق مجاور با آبهای اقیانوس، گرم و مرطوب ( شرجی ) است، باران های سیل آسا فرو می ریزد و لذا این نواحی پوشیده از جنگلهای استوایی می باشند. بزرگترین رود جهان که نیل نام دارد از رشته کوههایی در مرکز این قاره سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی در حدود 6671 کیلومتر به دریای مدیترانه می ریزد. یکی از قدیمی ترین تمدن های جهان، یعنی تمدیان مصریان باستان نیز در کنار همین رود شکل گرفت . قدمت این تمدن به چهار الی پنج هزار سال پیش می رسد . اهرام ثلاثه و معابد دیگر از جمله آثار این دوره می باشد . در قستهای مرکزی آفریقا رشته کوههایی قرار گرفته و بلندترین قله این قاره کایمانجارو نام دارد. این قله با 5895 متر ارتفاع بیست و یکمین قله جهان محسوب می گردد. همچنین سومین دریاچه جهان از حیث بزرگی با 68800 کیلومتر مربع مساحت، به نام دریاچه ویکتوریا در شمال کشور تانزانیا جای گرفته است. قاره آفریقا از حیث منابع زیرزمینی یکی از غنی ترین قاره های جهان است. تقریبا تمام الماس جهان و بیش از یک سوم طلاهای کشف شده متعلق به این قاره می باشد. لازم به ذکر است که بعضی از سرشارترین منابع مس جهان در غرب دریاچه های داخلی قرار دارد. این قاره از حیث تنوع جانوری نیز در مکان بالایی ایستاده است . جانورانی مانند زرافه، اوکایی، اسب آبی، گوریل، شیر، پلنگ، کرگدن دو شاخ،. گورخر آفریقایی، آهو، بوفالوی آفریقایی، فیل آفریقایی، مرغ گینه، کفتار آفریقایی، انواع مارها، شترمرغ صحرایی، انواع تمساحها و انواع حشرات.
تمدن و تاریخ آفریقا:
همانطور که گفته شد قاره آفریقا محل پذیرش یکی از قدیمیترین تمدنهای جهان در دره نیل می باشد و تمدن مصری با چهار هزار سال سابقه در ردیف کهنترین تمدن ها یعنی تمدن بین النهرین جای دارد. داخل این قاره تا قرن 15 میلادی ناشناخته و نفوذ به آن به دلیل موانع بی شمار طبیعی غیرممکن می نمود و البته هنوز هم شناسایی کامل آن میسر نگشته است. در ایام باستانی کوششهایی برای نفوذ به عمق این قاره انجام شد. هرودوت در قرن پنم قبل از میلاد و هیئت اعزامی نرون ( امپراطور روم ) در قرن اول بعد از میلاد، هردو برآمدند تا یکی از معماهای قدیم یعنی کشف منبع نیل را حل کنند، ولی ناکام ماندند. در سال 146 قبل از میلاد، دولت کارتاژ که در شمال آفریقا، حکومت بسیار نیرومندی تشکیل داده بود از رومی ها شکست خورد و به این ترتیب شمال آفریقا برای مدت زیادی تحت استعمار رومیان درآمد. در قرن هفتم میلادی مطابق با قرن اول هجری پای مسلمانان به آفریقا باز شد و در مدت چند قرن پس از آن سراسر شمال آفریقا تحت سلطه آنان قرار گرفت. مسلمانان حتی از طریق شمال آفریقا و تنگه جبل الطارق به اندلی ( اسپانیا ) حمله کردند و سالها در آن به حکومت پرداختند. آخرین حکومتهای مسلمانان مربوط به دوران عثمانی در قرون 17 و 18 و 19 می باشد. اما در قرن 15 اروپائیان شروع به جستجوی سواحل آفریقا کردند. در همین ایام توانستند قاره آفریقا را از قسمت جنوبی آن دور بزنند ( دماغه افیدیک----) در قرون 16 و 17 میلادی به تدریج پای سوداگران پرتغالی، هلندی، فرانسوی، بریتانیایی به این قاره باز شد و سرانجام جستجوی « سپیک » در سال 1876 و دیگران سرچشمه رود نیل را مکشوف ساخت. کشف ثروت سرشار در داخل این قاره، باعث استعمار پر دامنه آن از سوی اروپائیان شد، به طوریکه در سال 1912 این قاره بین دول اروپائی تقسیم شد و تنها مصر و حبشه و لیبی تا حدودی استقلال داشتند.
پس از جنگ جهانی اول، مستعمرات آلمان بین فرانسه و انگلستان تقسیم گردید. در دومین سال جنگ جهانی دوم، یعنی در سال 1941 آلمان به کمک متحد خود یعنی ایتالیا به شمال آفرقا شتافت و توانست تا نزدیکی های کانال سوئز نیز پیشروی کند. در این منطقه جنگ های بسیار مهمی بین متحدین و متفقین به وقوع پیوست و نقطه عطف جنگ جهانی دوم نیز در این منطقه رقم خورد. اما با تلاشهای گسترده بریتانیا که در مصر مستقر بود و با کمک های آمریکا، متحدین در این ناحیه شکست خوردند و سرانجام بقایای سپاه آلمان در سال 1943 از این قاره خارج گشتند. پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج تمامی کشورهای این قاره زیر نظر سازمان ملل متحد به استقلال رسیدند.
مشخصات پوشش گیاهی
در مناطق مختلف این زیستگاه ارتفاع درختان بین 30 تا 40 متر است. تنها در مناطق محدودی ارتفاع بیشتر یا کمتر از این اندازه است. تاج درختان بسیار فشرده است. بطوری که مقدار بسیار اندکی از نور آفتاب به لایههای پایینی جنگل میرسد. شدت تابش نور آفتاب و سطح خاک این جنگل 100/1 شدت نوری است که بر لایه بالای تاج جنگل میتابد.
لایه درختی علاوه بر انبوهی و فشردگی از لحاظ ترکیب گونههای تشکیل دهنده بسیار متنوع است و از این نظر با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اندونزی بزرگترین مجمعالجزایر جهان است که در امتداد خط استوا و بین قطعه خشکی جنوب شرقی آسیا و استرالیا قرار دارد.%81 درصد از کل مساحت اندونزی را آ ب پوشانده است. مجمعالجزایر اندونزی دارای پنج جزیره بزرگ و نزدیک به 30 گروه مجمعالجزایر میباشد. بر اساس اعلام مقامات اندونزی در سال 1994 اندونزی دارای 17508 جزیره کوچک و بزرگ بوده اما فقط 6000 جزیره آن مسکونی میباشد. پنج جزیره مهم آن عبارتند از: 1- سوماترا 2- جاوه 3- کالیمانتان 4- سولاوسی 5- ایریان جایا.
اندونزی دارای آب و هوای استوایی و دارای دو فصل خشک و بارانی هر یک به مدت چهار ماه میباشد. اندونزی بعد از برزیل دارای بزرگترین ذخایر جنگلهای استوایی(معروف به ششهای جهان) میباشد که نزدیک به 120 میلیون هکتار را در بر میگیرد.خاک بیشتر مناطق اندونزی به دلیل وجود با تلاقهای فراوان جلگهها و دشتهای وسیع و نیز رسوبات آتشفشانی برای کشاورزی مناسب است. جزایر جاوه وبالی دارای حاصلخیزترین خاکها هستند. اندونزی دارای رشته کوههای فراوان و قلههای مرتفع بسیاری است که در بین آنها حدود 400 آتشفشان وجود دارد که یک چهارم آنها فعال است .
اندونزی دارای راههای دریایی مهمی است که اقیانوس هند را به اقیانوس آرام پیوند میدهد. از مهمترین این آبراهها میتوان به 1- تنگه مالاکا، 2- تنگه سوندا، 3- تنگه ماکا سار که از دیرباز مورد استفاده کشتیهای تجاری بوده است اشاره نمود.شهر جاکارتا پایتخت اندونزی است و شهرهای مهم دیگر اندونزی عبارتند از: 1-سورابایا 2- باندونگ 3- جوگجاکارتا 4- مالانگ 5- مدان 6- پالمبانگ 7-اوجونگ 8- بانجار ماسین.
شهر جاکارتا از بنادر مهم تجارتی قدیمی اندونزی میباشد این بندر در ابتدا سونداکلاپا نام داشت که پس از شکست نیروهای پرتغالی از نیروهای مسلمان به رهبری فتحاللهخان در سال 1527 م به جایاکارتا (پیروزی بزرگ) تغییر نام یافت. در سال 1618م هلندیها به جاکارتا حمله و پس از اشغال آن مقر کمپانی هند شرقی هلند را به آنجا منتقل و نام آنرا به باتاویا تغییر دادند. تا اینکه در جنگ جهانی دوم و اشغال اندونزی توسط ژاپن به جاکارتا تغییر نام یافت. در اندونزی به علت وسعت زیاد در میان حدود شرقی وغربی آن سه منطقه زمانی مختلف وجود دارد:
1-بخش غربی اندونزی 7 ساعت جلوتر از گرینویچ، 2-بخش مرکزی اندونزی 8 ساعت جلوتر از گرینویچ، 3-بخش شرقی اندونزی 9 ساعت جلوتر از گرینویچ.
اندونزی چهارمین کشور پرجمعیت جهان و سومین کشور در حال توسعه و پرجمعیتترین کشور اسلامی است.جمعیت فعلی اندونزی بین 210 تا 212 میلیون نفر تخمین زده میشود. دولت اندونزی با پیروی از سیاستهای یهودی صلیبی در مورد کنترل جمعیت که هدف آن کاهش جمعیت مسلمین میباشد پیشتاز دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه بوده و توانسته رضایت اربابان صلیبی یهودی خود را جلب نماید. نرخ رشد جمعیت از 3/2 در سال 1971م به کمتر از 5/1 درصد تقلیل یافته و این روند همچنان ادامه دارد. ژنرال سوهارتو رئیس دولت وقت اندونزی در سال 1989م به خاطر خوش خدمتی در راستای اهداف استعمارگران نو جایزه ویژه سازمان ملل در مورد تنظیم خانواده را دریافت کرد.
«شورای ملّی تنظیم خانواده» با همکاری آژانسهای کمکرسانی یهودی صلیبی و با همکاری وزارت بهداشت اندونزی384 هزار مرکز کنترل خانواده تا سال 1993م در اندونزی تأسیس نمود که بر اثر تبلیغات و عملکرد آنها 31 میلیون زوج 24 میلیون آنان از روشهای مختلف جلوگیری از بارداری و عقیمی استفاده نمودهاند.
برنامة صهیونیسم بینالملل و اتحاد صلیبی منحصر در کنترل جمعیت مسلمین نیست، بلکه در برنامههای دولت و بانک جهانی سیاست توازن جمعیت و یا کاستن از جمعیت مسلمین در مناطق حساسی که اکثریت با مسلمین است تحت پوشش مهاجرتهای داخلی در جریان است.
اندونزی از نظر قومی و نژادی جامعه متنوعی بوده و فاقد یک گروه نژادی است. با این حال بیشتر مردم از نژاد ملایو هستند. اندونزی دارای بیش از 200 زبان محلی است که با احتساب لهجههای گوناگون به 583 زبان و لهجه میرسد. معروفترین زبانهای رایج در اندونزی عبارت است از:1-آچهای 2-بتکی 3-سوندایی 4-جاوهای 5-ساساکی 6-تتوم. اما زبان اندونزیایی که برگرفته از زبان ملایو است به عنوان زبان رسمی کشور رواج وسیعی داشته و در تمام سطوح آموزشی، اداری، حقوقی و رسانهای به کار میرود. در دوره گسترش اسلام در این سرزمین خط و الفبای عربی جایگزین خط قدیم (الفبای پالاوا) شده و به حروف عربی و یا حروف جاوهای مشهور بوده است. هنگام اشغال این سرزمین توسط هلند مبلغین مسیحی با حمایت استعمارگران هلند جهت تغییر دین این مردم خط آنان را به تدریج از عربی با الفبای لاتین تغییر دادند. امروز نیز زبانهای ملایو و اندونزیایی به الفبای لاتین نوشته میشود. خط قدیم عربی برای نسل جدید ناآشنا و به جز در محافل مذهبی کاربردی ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
استان اصفهان با مساحتی حدود 105937 کیلومتر مربع بین 30 درجه و 43 دقیقه تا 34 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی خط استوا و 49 درجه و 36 دقیقه تا 55 درجه و31 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد.
این استان که در مرکز ایران واقع شده است از شمال به استانهای مرکزی، قم و سمنان، ازجنوب به استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد، از شرق به استانهای لرستان و چهارمحال بختیاری محدود است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، این استان دارای 17 شهرستان، 60 شهر ، 37 بخش و 116 دهستان و مرکز آن اصفهان است.
جغرافیای تاریخی استان
در ادوار پیش، اصفهان نقش پلی را داشت که قسمتهای کم ارتفاع شرق فلات ایران را با سرزمین های کوهستانی غرب مرتبط می ساخت و برای اطراق سرمازدگان کوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هوای خشک شرق، محل مناسب و مطلوبی بود.از اصفهان قبل از اسلام، یعنی دوره حکومت مادها و دوره شاهنشاهی هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان اطلاعات زیادی در دست نیست و از آن دوره ها، آثار قابل توجهی بر جای نمانده است.
آنچه مسلم است، استقرار جلگه اصفهان درمیان بیابان ها و کوه های خشک مرکزی ایران از یک طرف و اهمیت و موقعیت ارتباطی خاص آن در مرکز فلات پهناور ایران از طرف دیگر، تاریخ و سابقه آن را به سابقه و قدمت کشور ایران مرتبط کرده است.پیش از برپایی پادشاهی مادها، اصفهان حد شرقی ممالکی بوده است که بابلی ها از آن اطلاع داشته اند و به احتمال قوی جزو ناحیه (انزان) یا (انشان) بوده است.
ویژگیهای فرهنگی
استان اصفهان از جمله مناطق تاریخی کشور است که مانند ستاره درخشانی بر تارک سرزمین کهنسال ایران می درخشد این استان تنوع قومی جالب توجهی دارد که فرهنگ پر بار ملی و مذهبی ایران عامل پیوند و یگانگی تمامی آنها از جمله بختیاری ها، ارمنی ها، زرتشتی ها و... شده است.
شهر اصفهان
از مراجعه به منابع موجود تاریخی چنین بر می آید که کلمه، اسپاران، بطلمیوس، سپاهان، پهلوی ، اصفهان عرب و اصفهان امروز لفظی قدیمی است و به احتمال قریب به یقین کلمه ای پهلوی است و ریشه قدیمی تر از پهلوی آن مکشوف نیست.
در عهد اشکانیان اصفهان مرکز و پایتخت یکی از ایالت های وسیعی بود که تحت فرمان ملوک اشکانی قرار داشت. در دوره ساسانیان، اصفهان محل سکونت و قلمرو و نفوذ، اسپوهران، یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی که مشاغل عمده و مناسب سلطنتی در اختیار داشتند، بود.
بعد از اسلام، اصفهان مانند دیگر شهرهای ایران تا اوایل قرن چهارم تحت سلطه اعراب بود و در زمان منصور خلیفه عباسی، مورد توجه قرار گرفت وبه حاکم این شهر دستور داده شد در عمران و آبادانی آن کوشا باشد.
در سال 319 هـ. ق مرداویج زیاری اصفهان را متصرف شد و آن را به پایتختی برگزید و جشن سده را هرچه باشکوه تر در این شهر برپا کرد. در سال 327 هـ. ق اصفهان به تصرف رکنالدوله دیلمی در آمد و آن را به پایتختی انتخاب کرد و اصفهان دوباره رونق خود را گرفت.
در سال 443 هـ. ق اصفهان به دست طغرل پادشاه سلجوقی فتح شد. در سال 639 هـ.ق تحت سلطه مغولها قرار گرفت.پس از بازگشت سپاه مغول شهر اصفهان مجدداُ رونق یافت. سقوط شهر اصفهان و انقراض سلسله صفویه پس از 6 ماه محاصره به دست محمود افغان، انجام گرفت.
با سقوط شهر اصفهان سلسله صفوی نیز منقرض شد و اصفهان دچار انحطاط شد. در دوران زندیه و قاجاریه پایتخت کشور به شیراز و تهران انتقال یافت در زمان قاجار پسر ناصرالدین شاه، ظلالسطان زمین و مصالح و آثار تاریخی شهر را به مردم می فروخت و می خواست به هرترتیبی که شده مخارج قشون خود را که از واحدهای بسیار قوی و منظم کشور بود، تاْمین کند.
از ویژگی های اقتصادی شهر اصفهان در دوره قاجار، درآمد ناچیز زمین و عدم امنیت ملاکین بود. در دوره پهلوی با توجه به شرایط تاریخی و جغرافیایی، شهر اصفهان موردتوجه قرار گرفت، دربازسازی آثار تاریخی آن کوشش هایی به عمل آمد و توسعه صنعتی شهر و منطقه آغاز شد.
اصفهان یکی از شهرهای بزرگ و سیاحتی ایران است
اِصْفَهانْ (پارسی میانه: اسپهان)[۴] شهری باستانی در مرکز ایران است.شهر اصفهان، مرکز استان اصفهان و نیز مرکز شهرستان اصفهان است، و در فرهنگ ایرانی به «نصف جهان» مشهور شدهاست. به لحاظ جمعیت بعد از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایران میباشد.[۴] این شهر طبق سرشماری نفوس و مسکن، در سال ۱۳۸۵، ۱٬۵۸۳٬۶۰۹ نفر جمعیت داشتهاست.[۱] اصفهان از دیرباز از مهمترین مراکز شهر نشینی در فلات ایران بودهاست. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آنها بعنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیدهاند.[۴]اصفهان در سال ۲۰۰۶ میلادی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد. [۳]این شهر در منطقهای نیمهکویری در مرکز ایران و در کنار رودخانهٔ زایندهرود قرار گرفته، و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران است. آب و هوای آن معتدل و دارای فصول منظم است.
پیشینه نام اصفهان
شهر اصفهان شهری آباد شده توسط مردمانی از جلفای آذربایجان است که از روزگاران کهن تا کنون به نامهای: صفاهان، صفویان، پارتاک، پارک، پاری، پاریتاکن، پرتیکان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بودهاست.[۵]
بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند بختیاری، فارس، خوزستان، سیستان و... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت میکردند، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمدهاست.[۶]این شهرنامهای کهنتری هم دارد که با نام کنونی آن، هیچگونه پیوندی ندارد، مانند: گابیان، گابیه، جی، گبی، گی، گابا.
تاریخ
در طول تاریخ به آسانی نمیتوان رد شهر اصفهان را بطور پیوسته دنبال نمود. هر چند اصفهان در مرکز فلات ایران قرار داشت. به علت آنکه در دوران پیش از اسلام گرانیگاه شاهنشاهیهای هخامنشی تا ساسانی، قلمرو غربی این شاهنشاهیها و به ویژه میانرودان بود، این شهر در کانون توجه این دودمانها قرار نداشت. در طول تاریخ تا دوران اسلامی میتوان در محل فعلی شهر اصفهان ردپای شهرهای مختلفی تحت نامهای مختلف، محلهای مختلف و حتی مردمان متفاوتی را پیگیری نمود.[۷] اصفهان کنونی در قدیم گابای (همان گی و جی بعدی) نام داشت و در آغاز مرکز قبیله پَرِتاکِن[۸] (که نام فریدن از آن بهجا مانده) بودهاست.[۹]
به نظر میآید نام اسپهان (به معنی جایگاه ارتش) از روزگار ساسانیان به بعد جایگزین نام گی شدهباشد. آنگونه که در سرگذشتنامهها آمده، سوارهنظام ساسانی به هنگام صلح در سبزهزارهای پیرامون اسپهان بهویژه در بخش غربی این شهر تا دامنههای کوهها و سرچشمهٔ زایندهرود استقرار مییافت.[۱۰] اسپهان از آنجا که ولیعهدنشین ساسانیان بود امتیازی نسبت به شهرهای ایران آن زمان بهدست آورد.[۱۱] در زمان ساسانیان گاه اسپهان و گاه ارمنستان ولیعهدنشین شاهنشاهی ایران بود ولی اسپهان این امتیاز دیگر را نیز داشت که نشیمنگاه و قلمرو نفوذ واسپوهران یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی صاحب نفوذ در پادشاهی نیز بود.[۱۲]
هر چند در دوران اسلامی منطقه جغرافیایی اطراف شهر نام اَسپاهان که نام تقسیم بندی حکومتی زمان ساسانیان بودهاست را حفظ کردهاست. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، این شهر مرکز گابیوها[۱۳] بودهاست و از آن تحت عنوان گابای یا تابای[۱۴] نام برده شدهاست.[۷] در سدههای آغازین اسلامی، منابع اسلامی از دو شهر در مکان فعلی شهر اصفهان نام میبرند؛ شهری بنام جَی در مکان فعلی محله جی و دیگری شهری در سه کیلومتری غرب جی با نام یهودیه که جمعیتی قابل توجه از یهودیان را در خود جای داده بود. [۷] عربها اسپهان را در سال ۲۳ هجری تصرف کردند و این شهر نیز مانند دیگر شهرهای ایران تا آغاز سدهٔ چهارم هجری زیر سلطهٔ اعراب قرار داشت. در زمان منصور خلیفهٔ عباسی در دهکدهٔ خشینان (احمدآباد امروزی) کاخی بزرگ بنا شد و بارویی به گرد شهر اصفهان کشیدهشد و خشینان به جوباره (یهودیه) پیوستهشد.[۱۵]
در سال ۳۱۹ ه.ق. مردآویج زیاری با سپاهش از گیلان، اصفهان را آزاد کرد و این شهر را به پایتختی برگزید و جشن سده را با شکوه بسیار در این شهر برپا کرد.[۱۶] در سال ۳۲۷ قمری این شهر به دست رکنالدوله دیلمی افتاد که وی نیز اصفهان را پایتخت خود قرار داد. پس از آن شهر اصفهان پیشرفت پیشین خود را بازیافت و کانون گرد هم آمدن دانشوران و سرایندگان شد.[۱۷]
در دوره سلجوقی این شهر به عنوان پایتخت سلجوقیان برگزیده شد. اوج شکوفایی اصفهان به زمان صفویان بر میگردد؛ هنگامی که شاه عباس کبیر پایتخت صفویه را از قزوین به این شهر منتقل نمود.[۷] ناصر خسرو در گذر از اصفهان در سال ۴۴۴ هجری قمری مصادف با ۴۳۲ خورشیدی این شهر را نیکوترین و جامعترین و آبادترین شهر سرزمین پارسیگویان نشرح داده است:
« از آن جا برفتیم هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمایه بود که به شهر اصفهان رسیدیم. از بصره تا اصفهان صد و هشتاد فرسنگ باشد. شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هرجا که ده گز چاره فرو برند