لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جنگ احد
جنگ احد یکی از غزوه های مشهور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که در دامنه کوه احد، در 4 کیلومتری شمال مدینه و در روز شنبه هفتم شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد.
قریش به تلافی شکست در جنگ بدر و خونخواهی کشتگان خود با سه هزار مرد جنگی و دویست اسب و هزار شتر، به همراه جمعی از زنان از جمله هند جگرخوار، به قصد جنگ با مسمانان راهی مدینه شدند و پس از ده روز راهپیمایی در دامنه کوه احد که در شمال مدینه و جای خوش آب و هوایی بود چادر زدند.
پیامبر که از طریق عمویش، عباس بن عبدالمطلب، از حرکت قریش اطلاع یافته بود، پس از مشورت با یاران خود آماده جنگ شد و به همراه هزار نفر از مسلمانان از مدینه بیرون آمد. اما در میان راه عبدالله بن ابی، رئیس منافقان مدینه، با سیصد تن از یاران خود از صف مسلمانان خارج شد و به مدینه بازگشت. سرانجام رسول خدا با هفتصد تن از جنگجویان مسلمان (و تنها با دو اسب و صد تن زرهپوش) شامگاه به احد رسید.
فردای آن روز جنگ تن به تن آغاز شد و در نهایت با یورش همگانی مسلمانان، قریش شکست خورد. پس از این پیروزی اولیه، هنگامی که مسلمین به جمع آوری غنایم مشغول بودند، محافظان و تیراندازانی که حفاظت تنگه مهم و سوق الجیشی احد را بر عهده داشتند، علی رغم تاکید شدید پیامبر به حفظ محل نگهبانی خود، به دنبال سهم خود از غنایم، مقر خویش را ترک کردند.
خالد بن ولید که در کمین همین فرصت بود با سواران خود از تنگه احد به مسلمانان حمله کرد و از پشت، بر قلب سپاه اسلام خنجر زد. به این ترتیب، پیروزی مسلمین به شکست تبدیل شد.
در این نبرد، دندان رسول خدا شکست، 74 تن از مسلمانان، از جمله حمزه سید الشهدا، به شهادت رسیدند و بسیاری نیز مجروح شدند.
فردای شبی که پیامبر و سپاهش به مدینه برگشتند، دوباره از طرف خدا مامور شدند دشمن را تعقیب کنند. پیامبر ابن ام مکتوم را جانشین خود در مدینه قرار داد و با پیشروی بهسوی حمراء الاسد در هشت فرسخی مدینه، دشمن را از حمله مجدد به مرکز اسلام منصرف ساخت.
امام علی علیه السلام در جنگ احد
بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجرت سه هزار مرد جنگی در دامنه کوه احد در برابر مسلمانان قرار گرفتند. با فرماندهی پیامبر و دلاوریهای مسلمانان، لشکر قریش پا به فرار گذاشت ولی تخلف از دستور و طمع برای جمعآوری غنائم، زمینه غافلگیر شدن مسلمانان را فراهم ساخت و ضربه سنگینی به آنان وارد کرد.
در همین اوضاع شایعه کشته شدن پیامبر نیز توسط دشمن منتشر شد و پیامبر از هر طرف، مورد هجوم دستههایی از لشگر قریش قرار گرفت.حضرت علی علیه السلام به فرمان پیامبر بر آنها تاخت و با کشتن تعدای از آنان، فراریشان داد. جبرئیل، امین وحی، بر پیامبر نازل شد و فداکاری علی را ستود و گفت: ( این نهایت ایثاری است که او از خودش نشان میدهد).
رسول خدا نیز امین وحی را تصدیق کرد و فرمود:( من از علی و او از من است)
حضرت علی علیه السلام در جنگ احد در دفاع از وجود پیامبر به قدری از جانگذشتگی کرد که در حین مبارزه شمشیرش شکست؛ پیامبر شمششیر خود را که ذوالفقار بود به او بخشید، تا به جهاد خود در راه خدا ادامه دهد؛ پرچمداران قریش که نه نفر بودند یکی پس از دیگری همگی به دست علی علیه السلام از پای در آمدند
سپس ندایی در میدان جنگ شنیده شد که میگفت: «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار» (جوانمردی چون علی و شمشیری چون ذوالفقار نیست.)
در روایتی حضرت علی علیه السلام در جمع یاران خود درباره حضورش در احد میگوید: هنگامی که سپاه قریش به ما حمله کرد، انصار و مهاجر راه خانه خود را در پیش گرفتند ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسول الله دفاع کردم. آنگاه پیامبر بر زخمهایم دست کشید تا بهبود بیابد.
جـنـگ احد در حالى پایان یافت که تعدادى بین 65 تا هفتاد نفر از مسلمانان به شهادت رسیده، عده زیادى، از جمله پیامبر خدا(ص ) زخمى شده بودند. مشرکان در این نبرد 22 کشته از خود به جاى گذاردند و هیچ کدام از طرفین موفق به گرفتن اسیر نشدند. مـسـلمـانـان در جـنـگ احد به دلیل سرپیچى از فرمان پیامبر(ص ) نتوانستند، پیروزى اولیه را نگه دارند و شکست خوردند، اما این شکست مقطعى بود. هر چند خسارتهاى مادى زیادى دیدند، ولى تـجـربه سازنده اى نصیب آنها شد. (1) از مجموع آیاتی که به موضوع جنگ احد پرداخته اند می توان به یک رشته نکاتی اشاره کرد که همگی بیانگر نتایج جنگ «احد» است که ناخواسته به دست آمده و این نکات عبارتند از:
1 ـ پیروزی و شکست از سنت های الهی است.
جمله ی وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاس؛ و ما این روزها [ى شکست و پیروزى ] را میان مردم مى گردانیم ." سوره ی آل عمران آیه ی 140، از یک سنت الهی پرده بر می دارد و آن این که قوه و قدرت غلبه و پیروزی، به صورت دایم از آن گروهی نیست و بر جبین هیچ ملتی نوشته نشده که همیشه غالب و پیروز گردند، بلکه تمام ملل جهان پیوسته دارای نشیب و فرازی بوده اند و ستاره ی اقبال همه ی ملل، گاهی در حال طلوع و گاهی در حال غروب بوده است.
2ـ بازشناسی مؤمن از منافق
نبرد «احد»، مایه ی بازشناسی مؤمن از کافر گردید زیرا پایداری در میدان نبرد و پیروی از دستور پیامبر «ص» نشانه ی ایمان و نقطه ی مقابل آن نشانه ی ضعف و یا فقدان ایمان می باشد چنانکه می فرماید: " وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا؛ تا خدا افراد باایمان را بشناسد." سوره ی آل عمران آیه ی 140 و شناخت خدا، کنایه از معرفی آنها است، تا مردم بشناسند.
3ـ وجود گواهان بر اعمال
در این ماجرا گروهی به آن پایه از کمال رسیدهند که بر اعمال گروه دیگر شاهد و گواه شوند و در روز رستاخیز به عنوان «شهداء الاعمال» معروف می باشند چنانکه می فرماید: " وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ؛ و از شما گواهانى بگیرد." و گاهی این جمله به صورت دیگر تفسیر می گردد و آن اینکه در این جریان گروهی به مقام رفیع شهادت نائل آمدند و مقام بزرگی را کسب کردند و در هر حال خواه(شهداء) به معنی گواهان اعمال، و یا قربانیان راه وی باشد، یک چنین فضیلتی برای این گروه در این نبرد به دست آمد.
4ـ تصفیه ی مؤمنان از پلیدیها
(و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین؛ و تا خداوند مؤمنان را ناب و خالص گرداند و کافران را به نیستى کشاند.) سوره ی آل عمران آیه ی 141، تمحیص در لغت عرب به معنی «تنزیه» و تطهیر و پاکیزه کردن است همچنانکه « محق » به معنی نابودی و زدودن تدریجی است؛ در این نبرد، هر دو مسئله « تمحیص مؤمنان » و« محق کافران » به صورت روشن انجام گرفت اما مسئله نخست برای اینکه کوره حوادث نقاط ضعف و عیب افراد را آشکار می سازد، همچنانکه کوره ی داغ، ناخالص طلا و نقره را آشکار می نماید.
پیش از نبرد (بدر) بسیاری از آنان خود را مؤمن خالص می پنداشتند آرزوی شهادت می کردند چنانکه می فرماید: " وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون؛ و همانا شما بودید که مرگ [در میدان جنگ ] را پیش از آن که با آن رو به رو شوید، آرزو مى کردید، ولى آن را دیدید و تماشاگر شدید [و تن به جنگ ندادید]." سوره ی آل عمران آیه ی 143، ولی سرگذشت (احد) پایه ی ایمان و فداکاری آنها را آشکار ساخت و نقاط ضعف آنها را به خودشان نشان داد. گروه مؤمن در پرتو ایمان به خالص سازی خویش پرداختند و پس از تکمیل خود، در نبردهای آینده به محو کفر و کافران از محیط اسلامی اشتغال ورزیدند. تا انسان خود را قبلاً نسازد نمی تواند جامعه را بسازد؛ از این جهت باید مدعیان ایمان دربوته ی آزمایش قرار گیرند و پایه ی ایمان آنها روشن گردد آنگاه پس از رفع عیب و نقص از جانب خود؛ به ساختن جامعه بپردازند و جمله ی (و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین؛ و تا خداوند مؤمنان را ناب و خالص گرداند و کافران را به نیستى کشاند). سوره ی آل عمران آیه ی 143، حاوی این مطلب است.
5 ـ بهشت در گرو جهاد و پایداری
ماجرای « احد » مسئله ی « بهشت در گرو جهاد و پایداری » را به نمایش گذارد عملاً تفهیم کرد که ایمان زبانی و پشت هم اندازی در مقام گفتار سودی ندارد، بلکه باید ایمان با کردار و ثبات در میدان نبرد همراه گردد، چنانکه می فرماید: " أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرینَ؛ آیا پنداشتید که به بهشت در آیید، در حالى که هنوز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ایران و جنگ جهانی اول
درآمد
آغاز جنگ جهانی اول با حضور کشورهای روس، فرانسه و انگلیس به نام « دول متفق» و کشورهای اتریش و آلمان به عنوان « دول محور» و پیوستن عثمانی، ایتالیا و ژاپن به گروههای متخاصم با یکدیگر، جهان را درگیر محاربهای بزرگ و خانمانسوز کرد که ایران آن روزگار را هم به مناسبت موقعیت ژئوپولتیکی دور از معرکه نگذاشت. با وجود آنکه ایران در زمانه سلطنت احمدشاه قاجار و صدارت میرزاحسن مستوفیالممالک بیطرفی 1 خود را به دول متخاصم اعلام کرد اما نیروهای درگیر در جنگ این بیطرفی را عملاَ و مکرراَ نقض کردند و از این رهگذر خسارات فراوانی به کشور وارد آمد.
به دنبال آغاز جنگ در ژوئیه 1914م، عثمانیها به بهانه آنکه روسها آذربایجان را اشغال کردهاند، با ارائه یادداشتی به دولت ایران، نقض نکردن بیطرفی کشورمان را موکول به بیرون رفتن روسها از آذربایجان کردند. تلاش دولتمردان ایران به منظور بیرون راندن روسها که از چند سال پیش از شروع جنگ، بخشهایی از شمال کشور را به اشغال خود درآورده بودند به نتیجهای نرسید و آنها به بهانه حفظ جان اتباع خود در ایران، نیروهای خود را از آذربایجان و سایر نواحی اشغالی خارج نکردند و ایران همچنان به علت ضعف نیروهای نظامی خود ناگزیر به تحمل حضور بیگانگان و تجاوزات آنان در خاک خود شد. هر چند دلایل عمده و ریشهای این اقامت مشکلساز نیروهای بیگانه را در قرارداد 1907 و اولتیماتوم روسیه به ایران در مسئله اخراج مورگان شوستر آمریکایی، مستشار مالی، و پس از آن در قرارداد سرّی 1915 باید جست. در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا به شرح گذرای مانیفست دیپلماسی ایران در خلال جنگ جهانی اول و بررسی نقض بیطرفی، اوضاع سیاسی، اجتماعی و رقابت روس و انگلیس در ایران پرداخته شود.
نقض بیطرفی و اشغال ایران
در قرن اخیر، میهنمان دو مرتبه به اشغال آشکار قوای اجنبی درآمد. پیآمد وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم، به رغم اعلان بیطرفی دولت ایران، این بیطرفی به کار نیامد و به هیچ وجه مورد توجه نیروهای انگلیس و روس واقع نشد و بیطرفی ایران به دلایل واهی نقض شد. جنگ جهانی اول در 28 ژوئیه 1914 تقریباَ هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه آغاز شد. این رویارویی نظامی که در ابتدا به مثابه تصفیه حساب میان قدرتهای طراز اول اروپا تلقی میشد، دامنه گستردهای یافت. در ابتدا اتریش – هنگری به صربستان اعلام جنگ داد. روسیه قوای خود را در مرزهای اتریش – هنگری و متحد این امپراتوری، آلمان ، متمرکز کرد. آلمان در یکم اوت به متحد روسیه، فرانسه، اعلان جنگ داد و در 3 اوت طبق نقشه شلایفن بخشی از بلژیک را تسخیر کرد. بریتانیا در 4 اوت به آلمان اعلان جنگ داد. در نوامبر 1914 ترکیه عثمانی متحد جنگی آلمان و اتریش شد و در اکتبر 1915 بلغارستان نیز به آنان پیوست. ژاپن (اوت 1914)، رومانی (ژوئیه 1916) و ایتالیا (مه 1915) به متفقین پیوستند و ایالات متحده در آوریل 1917 به آلمان اعلان جنگ داد و سرانجام با اعلان آتش بس آلمان در 11 نوامبر 1918 جنگ جهانی اول پایان یافت. 2
اما در ایران به گاه وقوع جنگ، صفحات شمالی و شمال غرب کشور زیر سلطه قشون روس قرار داشت.
قوای روس در شهرهای آذربایجان، اردبیل، قزوین و انزلی، حضور نامشروع داشتند و بخشهایی از جنوب کشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در اشغال نیروی انگلیس بود.
در پی آغاز جنگ جهانی اول، ایران مشی بیطرفی اتخاذ کرد و فرمان احمدشاه مبنی بر اعلان بیطرفی دولت در 12 ذیحجه 1332ق صادر شد.
نظر به اینکه در [ا] ین اوقات متأسفانه بین دول اروپ نایره جنگ مشتعل است و ممکن است این محاربه به حدود مملکت ما نزدیک شود و نظر به اینکه روابط ودادیه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است برای اینکه عموم اهالی از نیات مقدسه ما در حفظ و صیانت این روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امر و مقرر میفرماییم که جناب مستطاب اجل اشرف افخم اکرم مهین دستور معظم مستوفیالممالک، رئیس الوزرا و وزیر داخله فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و مأموران دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع مسلک بیطرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت مینماید و به این لحاظ مأموران دولت را باید متوجه نمایند که نباید وجهاَ منالوجوه براَ و بحراَ کمک به همراهی و یا ضدیت هر یک از دول متخاصمه نموده و یا اسلحه و ادوات حربیه برای یکی از طرفین تدارک و یا حمل کنند و باید از طرفداری با هر کدام از دول متحاربه پرهیز و احتراز نموده، مسلک بیطرفی دولت متبوعه خود را کاملاَ رعایت نمایند و در تکمیل حفظ بیطرفی و صیانت روابط حسنه باز آنچه هیئت دولت مامصلحت داند و به عرض برسد در اجرای مقررات آن امر ملوکانه شرف صدور خواهد یافت. 3
به نظر میرسد که اعلام بیطرفی ایران تأثیر چندانی بر چگونگی مواجهه دول متحارب در استفاده از موقعیت سوقالجیشی کشورمان نداشت. اندک زمانی پس از شروع جنگ، واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه قوای هندی زیر امر خود از بحرین وارد آبادان شدند و این شهر را اشغال کردند. عمدهترین توجیه گسیل این نیروی نظامی، ضرورت محافظت از تأسیسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود. در نیمه اول صفر 1333ق. تبریز به اشغال سپاه عثمانی درآمد 4 و کشمکش نظامی بین عثمانی و روس به اوج خود رسید. گروهی مرکب از نظامیان عثمانی و آلمانی تحرکاتی را در منطقه خوزستان و اطراف آن آغاز کردند. این فعل و انفعالات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جنگ سرد اصطلاحی است که به دورهای از تنشها، کشمکشها و رقابتها در روابط ایالات متحده، شوروی و همپیمانان آنها در طول دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ اطلاق میشود. در طول این دوره رقابت بین این دو ابرقدرت در عرصههای مختلف مانند اتحاد نظامی، ایدئولوژی، روانشناسی، جاسوسی، ورزش، تجهیزات نظامی، صنعت و توسعه تکنولوژی ادامه داشت. این رقابتها تبعاتی مانند مسابقات فضایی، پرداخت هزینههای گزاف دفاعی، مسابقات سلاحهای هستهای و تعدادی جنگهای غیرمستقیم به دنبال داشت.
گرچه در طول جنگ سرد هرگز درگیری نظامی مستقیمی بین نیروهای ایالات متحده و شوروی به وجود نیامد اما گسترش قدرت نظامی، کشمکشهای سیاسی و درگیریهای مهم بین کشورهای پیرو و هم پیمانان این ابر قدرتها از تبعات آن به شمار میروند. هر چند ایالات متحده و شوروی در طول جنگ جهانی دوم و در مقابل آلمان نازی متحد بودند، اما حتی قبل از پایان جنگ نیز بر سر چگونگی دوباره سازی جهان پس از جنگ با هم اختلاف داشتند.
پس از جنگ در حالی که آمریکا در کنار بیل کلینتون و در تلاش بود تا کمونیسم را در جهان محدود کند گستره جنگ سرد به تمام جهان به ویژه اروپای غربی، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا کشیده شد. در این دوره جهان با بحرانهای مکرر مانند دیوار برلین (۱۹۴۸-۱۹۴۹)، جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳)، جنگ ویتنام (۱۹۵۹-۱۹۷۵)، بحران موشکی کوبا (۱۹۶۲) و جنگ شوروی در افغانستان روبهرو شد که هر لحظه امکان یک جنگ جهانی را ایجاد میکرد اما در نهایت این اتفاق رخ نداد. یکی از دلایل مهم دوری هر دو طرف از ایجاد یک جنگ مستقیم دسترسی آنها به سلاحهای هستهای و ترس از استفاده طرف مقابل از این سلاحها بود.
در نهایت در انتهای دهه ۱۹۸۰ و با دیدارهای مقامات عالی رتبه که به وسیله آخرین رهبر شوروی میخائیل گورباچف ترتیب داده شد و برنامههای اصلاحی گورباچف جنگ سرد پایان یافت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال، ۱۹۴۵ تنش بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی از سرگرفته شد. این تنش در سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۷ افزایش یافت. در این باره مورخین نظرات متفاوتی دارند، اما به عقیده همه آنها سال آغاز جنگ سرد ۱۹۴۷ بودهاست. در مورد تاریخ پایان عدهای آن را همزمان با سقوط دیوار برلین در ۱۱ نوامبر ۱۹۸۹ و عدهای آن را همزمان با تاریخ تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ میدانند.
مورخینی که به تاریخ شوروی میپردازند، دو رویکرد دارند: یک رویکرد به اهمیت ایدئولوژی کمونیستی و دیگری بر اهداف تاریخی روسیه به ویژه سلطه بر اروپای شرقی، دسترسی به بنادر متصل به آبهای گرم و دفاع از مسیحیان ارتدکس و مردم اروپای شرقی و مرکزی تاکید دارد. ریشههای برخوردهای ایدئولوژیکی را میتوان در به قدرت رسیدن لنین در روسیه (انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷) مشاهده کرد. والترلافبر برعلایق تاریخی روسیه تاکید میکند که به سالهای حکومت تزارها و رقابت ایالات متحده و روسیه باز میگردد. از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹ ایالات متحده و شوروی با هم اختلاف نداشتند، اما رابطه آنها دوستانه هم نبود. پس از آغاز دشمنی شوروی و آلمان در سال ۱۹۴۱، روزولت شخصا متعهد شد که به شوروی کمک کند (کنگره هرگز به هیچ گونه اتحادی رای نداد). همکاری این دو کشور در زمان جنگ هرگز دوستانه نبود. مثلاً استالین از اینکه پایگاههای شوروی سابق را در اختیار نیروهای ایالات متحده قرار دهد، خودداری میکرد. در فوریه ۱۹۴۵ در کنفرانس یالتا این همکاری به شدت با تنش مواجه شد، چرا که معلوم شد که استالین میخواهد کمونیسم را در اروپای شرقی (در گسترش آن موفق بود) و سپس شاید در فرانسه و ایتالیا گسترش دهد.
در سال ۱۹۴۵ ایگور گوزنکو که به عنوان یک کارمند رده پایین در سفارت شوروی در کانادا واقع در شهر اتاوا کار میکرد، با ارائه ۱۰۹ سند که نشان دهنده فعالیت جاسوسی شوروی در کانادا، بریتانیا و ایالات متحده بود، تقاضای پناهندگی نمود. ماجرای گوزنکو چهره شوروی را در نظر غرب تغییر داده و از دوست به دشمن تبدیل کرد. افراد زیادی این حادثه را به عنوان آغاز جنگ سرد میدانند.
تحلیلگران اقتصادی مانند ویلیام اپلمن ویلیامز بر توسعه طلبی اقتصادی ایالات متحده به عنوان ریشه جنگ سرد تاکید میکنند.
یک عامل سوم که در جنگ جهانی دوم به عنوان مساله جدید در امور جهان مطرح شد، مساله کنترل موثر انرژی هستهای در سطح دنیا بود؛ در سال ۱۹۴۶ شوروی پیشنهاد ایالات متحده برای چنین کنترلی را رد کرد؛ این پیشنهاد توسط برنارد باروش وبر اساس نسخه اولیه گزارش که توسط دین آنکسون و دیوید لیلینتال نوشته شده بود، تنظیم شد؛ دلیل رد آن این بود که این گزارش اصل حاکمیت ملی را تضعیف میکند.
[ویرایش] سازماندهی مجدد جهانی
در این دوره جنگ سرد آغاز شد (۱۹۴۷) و تا تغییر رهبران هر دو ابرقدرت از ترومن به آیزن هاور در ایالات متحده و از استالین به خروشچف در شوروی سابق ادامه یافت.
حوادث این دوره عبارتاند از: نظریه ترومن، برنامه مارشال، محاصره برلین، کمک رسانی به مردم برلین از طریق پل هوایی، انفجار اولین بمب اتمی شوروی سابق، تشکیل ناتو و پس از آن پیمان ورشو، تشکیل آلمان غربی وآلمان شرقی، نامه استالین برای اتحاد مجدد آلمانها و عدم مداخله ابر قدرتها در اروپای مرکزی، جنگ داخلی چین و جنگ کره.
هدف از طرح مارشال آمریکا این بود که اقتصاد اروپا را پس از ویرانیهای جنگ جهانی دوم بازسازی کند تا از محبوبیت سیاسی چپهای تندرو جلوگیری نماید. دراروپای غربی، کمک اقتصادی به کمبود دلار پایان داد، به سرمایه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت پیامبر در جنگ
محمد جواد پورکرم بخشیان
«مقدمه»
پرشورترین حماسه تاریخ:
انسان همیشه سعی دارد به هر مساله ای از دریچة حس بنگرد، زیرا مطمئن ترین علوم او را همین معلومات حسی تشکیل می دهد و به همین جهت در میان مسائل مختلف، آنهائی را که دلائل حسی بیشتری دارند، سهم زیادتری از اطمینان انسانی را به خود جلب می نماید.
روی همین جهت است که امروز هزاران آزمایشگاه در سراسر جهان برای تحقیق درباره مسائل گوناگون علوم، با هزینه های سنگینی تاسیس شده و دانشمندان با کنجکاوی خاصی در این آزمایشگاه ها مشغول برسی مسائل مختلف می باشند. ولی آیا می شود مسائل اجتماعی را هم آزمایش کرد و روی تجربیات گوناگون دربارة انها قضاوت نمود؟ مثلاً آیا می توانیم نتیجه ای را که از اختلاف و پراکندگی دامنگیر یک ملت می شود بیازمائیم؟ آیا می توانیم سرانجام کار استعمارگران و عاقبت ظلم و بیداد گری را با یک آزمایش حسی دریابیم؟ آیا می توان نتیجه به فاصله طبقاتی و تبعیضات ناروا را ، در میان طبقات مختلف اجتماع، از طرق تجربی بررسی نمود؟ در پاسخ اینگونه سوالات باید گفت: متاسفانه نه! زیرا برای مسائل اجتماعی،با ان ها اهمیتی که دارند چنین آزمایشگاهی موجود نیست و اگر هم وجود نداشت نیازمند هزینه طاقت فرسایی بود. ولی چیزی که این ؟؟؟ را تا حدود زیادی جبران می کند اینست که ما امروز چیزی در دست داریم به نام تاریخ گذشتگان که چگونگی زندگی انسانها را طی هزاران سال در روی زمین تشریح می کند و انواع خاطره های تلخ و شیرین ، شکستها و پیروزیها و کامیابیها، و ناگواریهای مختلف دنیا را شرح می دهد. تاریخ به ما می گوید چگونه تمدنهای درخشان و خیره کننده ای در جهان بوجود می آید و چگونه پس از مدتی راه انقراض و نیستی را پیش گرفته برای همیشه از صفحه گیتی محو شده اند چه عواملی مایه پیروزی اقوام مختلف گردید و چه عواملی منتهی به شکست انها شد؟ تاریخ گذشتگان، قسمت مهمی از این وقایع را در صفحات خود، برای جمع آوری نموده است : اینجا است که می گوئیم تایخ آزمایشگاه بزرگ زندگی است و به کمک آن می توان انواع مسائل اجتماعی را ارزیابی نمود. یکی از خوشبختی های ما همین است که ما نخستین نفراتی نیستیم که گام بر صفحه زمین گذارده ایم، این آسمان و زمین با این چشمای بیدارستارگان، شاهد زندگی میلیونها مردی بوده است که پیش از ما روی این زمین زندگی داشته اند، شاهد نشاط و غمها، روشنی ها و تیرگی ، عشقها و کینه ها و جنگلها و صلح ها و هزاران صحنه مختلف زندگی آنها بوده است.
مگر نه این است که حاصل عمر، چیزی جز یک مشت تجربه نیست؟ آیا تاریخ نتیجه عالی ترین تجربیات را در اختیار عالی ترین تجربیات را در اختیار ما نمی گذارد؟ پیشوای بزرگ جهان اسلام حضرت علی (ع)، در وصایائی که به فرزند عزیزش می کند، می فرماید : «فرزندم! من اگر چه در تمام طول تاریخ، همراه گذشتگان زندگی نداشته ام: ولی اخبار زندگی آنها را به دقت مطالعه کرده ام وآثاری که از آنها به یادگار مانده بررسی نموده ام و با این کار، گویا من در تمام این مدت زنده بوده ام و حوادث تلخ و شیرین زندگی را همه از نزدیک با انها دیده ام، گویا عمر جاویدان داشته ام!»
ولی آنچه مایه تاسف می باشد این است که تواریخ موجود از نظر نتایج آموزنده اجتماعی ناقص است، زیرا به این منظور جمع آوری نشده است. بسیاری از تاریخ نویسان تاریخ را به منظور سرگرمی، و گاهی به منظور ابراز نفوق و برتری طائفه و ملت خود بر سایر طوائف ومحل و احیاناً روی حب و بغها و تعصبها جمع آوری نموده اند. که مشکلی را حل نمی کند- مهال است گمراه کننده نیز است. اما با این همه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جنگ های صدر اسلام
مقدمه
مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «''کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار''» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟
آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» ترجمه:''چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! '' (نساء: 75).
نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقیب است.» .پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درباره عظمت و آثار جهاد فرمودند : « الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف ». ''خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است .'' و هم فرمود : « ان الله اعز امتی بسنابک خیلها و مراکز رماحها ». ''خداوند امت مرا به وسیله سم اسبها و فرودگاه نیزهها عزیز ساخت ''. یعنی امت اسلام مساوی است با امت قوت و امت قدرت . اسلام دین قدرت و قوت و دین مجاهد ساز است .
ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش میگوید : ''هیچ دینی به اندازه اسلام امت خویش را به سوی قوت و قدرت نخوانده است ''. حدیث پر معنی دیگری از رسول اکرم نقل شده است که : « من لم یغز و لم یحدث نفسه بغزو مات علی شعبة من النفاق » ''آنکه جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد . با نوعی از نفاق خواهد مرد .'' یعنی اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جدا شدنی نیست ، صداقت اسلام انسان با این معیار شناخته میشود .
در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم ، آنانى که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر مى برند ، همواره زنده و پیروزند ، و دیگرانى که به فکر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند ، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت . و همین است که رسول گرامى اسلام (ص مى فرماید : «من ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها».'' آن کس که جهاد را ترک گوید ، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند ، و فقر و احتیاج بر زندگى ، و تاریکى بر دین او سایه شوم مى افکند ، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش مى روند و به وسیله پیکانهاى نیزه ها ، عزت مى بخشد ''. و به مناسبت دیگرى مى فرماید :«اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا». ''جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید ! ''
منطق قرآن
قرآن کریم می گوید : اگر در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع میشود این طرف دفاع نکند سنگ روی سنگ بند نمیشود ، تمام مراکز عبادت هم از میان میرود : « ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله ». ''اگر خدا بوسیله بعضی جلو تهاجم بعضی دیگر را نگیرد تمام این صومعهها ، مراکز عبادت ، خراب میشود ، مراکز یهودیها از بین میرود ، مراکز صوفیها ، مساجد عبادت مسلمانها از بین میرود یعنی طرف تهاجم میکند و هیچکس آزادی پیدا نمیکند خدا را باین شکل عبادت کند ''.
قرآن بعد هم وعده نصرت میدهد « و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز ». ''خدا هر کسی که او را یاری کند یعنی حقیقت را یاری کند ، یاری میکند ، خداوند نیرومند و غالب است ''. بعد ببینید چه جور توصیف میکند مردمی را که خدا آنها را یاری میکند . خدا مردمی را یاری میکند که از خودشان دفاع کنند ، مردمی که وقتی حکومت تشکیل بدهند این شکل هستند : « الذین ان مکناهم فی الارض » مردمی که وقتی ما آنها را در زمین جای میدهیم و حکومت آنها را مستقر میسازیم ، مردمی که وقتی بانها قدرت میدهیم و تسلط میبخشیم باین شکل درمیایند ، به چه شکلی ؟ « اقاموا الصلوه ». ''عبادت خدارا بپا میدارند''
، « و آتوا الزکوه » ''زکات را ادا میکنند ''. نماز رمز پیوند صحیح با خداست و زکوه رمز تعاون و پیوند صحیح افراد انسان با یکدیگر است ، آنها که خدا را از روی خلوص میپرستند و بیکدیگر کمک میکنند : « و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ». ''خودشان را متعهد میدانند که خوبیها را ترویج کنند و با بدیها و زشتیها مبارزه کنند'' : « و لله عاقبه الامور ». ''عاقبت کارها بدست خداست'' . بنابراین قرآن اساسا جهاد را که تشریح کرده است نه بعنوان تهاجم و تغلب و تسلط است بلکه بعنوان مبارزه با تهاجم است .
ولی این تهاجم هایی که باید با آنها مبارزه بشود همه باین شکل نیست که طرف به سرزمین شما حمله کند . ممکن است تهاجم باین شکل باشد که طرف در سرزمین خودش ، گروهی ضعیف و ناتوانرا و به اصطلاح قرآن " مستضعفین " را ، تحت شکنجه قرار دهد ، شما در چنین شرائطی نمیتوانید بی تفاوت بمانید . شما رسالت دارید که آنها را آزاد کنید ، یا دیگری فضای خفقانی ایجاد کرده که