انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

جنگ روانی آمریکا علیه ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

جنگ روانی آمریکا علیه ایران

جنگ روانی اخیر آمریکا علیه ایران از چند منظر قابل بررسی است .

1- شایعات مطرح شده مبنی بر برنامه نظامی آمریکا علیه ایران واکنشهای شدیدی را در جامعه آمریکا و محافل بین المللی بر انگیخته است . در شرایطی که کشور های 1+5 از حرکت ایران در مسیر قانونی آژانس استقبال کرده اند ، آمریکاییها سیاستی غیر طبیعی را پیش گرفته اند . به اذعان قریب به اتفاق اصحاب سیاست تحریم ها و تهدیدهای اخیر دولت آمریکا علیه ایران فاقد فاکتورهای حداقلی عقلانیت سیاسی است . کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا طی اظهارنظری هرگونه حمله نظامی به ایران را” اشتباهی وحشتناک “ قلمداد کرد . پوتین نیز تهدید ایران را کار بیهوده ای خواند وگفت : چرا با تهدید به تحریمها و به بن بست کشاندن ، اوضاع را بدترمی کنید. واشنگتن پست در این رابطه نوشت : آمریکا بهتر است صدای خود را مقابل ایرانیان پایین بیاورد . راهپیمایی ضد جنگ مردم ایالتهای مختلف آمریکا علی الخصوص در منهتن در اعتراض به سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش نشان داد که آستانه تحریک جامعه آمریکا پایین آمده است و شهروندان آمریکایی در مقابل دولت موضع گرفته اند .

پر واضح است بی عقلی جدید آمریکا در قبال ایران محصول یک نگرش انتخاباتی فاقد اجماع داخلی و خارجی است . جمهوریخواهان نومحافظه کار به منظور باقی ماندن در قدرت و پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا به هر آب وآتشی خود را خواهند زد حتی چنانچه منافع ملی آمریکا درآتش بسوزد . البته این موضوع مستلزم پشت کردن به افکار عمومی جهانی و پشت پا زدن به جامعه نخبگی آمریکا است .

آمریکایی ها هنوز بوش را برای کشته هایشان در عراق نبخشیده اند . بوش از نظر شهروندان آمریکایی یک دروغگو است . تا کنون هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاحهای کشتارجمعی هسته ای در عراق یافت نشده و تمام حدس وگمانهای نومحافظه کاران غلط از کار در آمده است . هزینه دو جنگ سنگین عراق وافغانستان مالیات دهندگان آمریکایی را خشمگین کرده وبر رونق کمپانی ها ی اسلحه سازی افزوده است .

2-هر گونه اقدام نظامی احتمالی علیه ایران با جواب سخت ودردناکی مواجه خواهد شد . منافع حیاتی آمریکا در تیررس موشکهای میانبرد ودوربرد ایران قرار دارد . در صورت کوچکترین تعرض به خاک ایران آمریکا ضربات وحشتناکی را دریافت خواهد کرد . آمریکاییها در صورت چنین حماقتی نفت 100 دلاری اوپک را در آستانه سرمای زمستان تا 500 دلار در بازارهای نیویورک معامله خواهند کرد و ...

آمریکاییها نمی توانند چشمشان را بر واقعیات موجود ایران و منطقه ببندند . جنگ با ایران هزینه سنگین و جبران ناپذیری برای آمریکا دارد . ایران یک کشور قدرتمند در منطقه است که می تواند بسیاری از معادلات موجود را به ضرر آمریکا به هم بریزد . بدون شک دولتمردان آمریکایی نمی توانند از کنار این موضوعات به سادگی بگذرند . از سویی فقدان یک اجماع بین المللی بر سر تهدید ایران و مشروعیت فزاینده جمهوری اسلامی در جامعه جهانی به واسطه سیاست خارجی فعال دولت نهم سبب شده است که آمریکایی ها نه تنها در موقعیت مناسبی برای اعمال سیاستهایشان نباشند بلکه انگ یکجانبه گرایی ، دردسرسازی بی جا و دروغ پردازی نیز به آنها بخورد . در این شرایط تهدید ایران از جانب آمریکا نمی تواند یک سیاست واقعی باشد . لذا این تاکتیک غیر طبیعی آمریکا را می توان تنها در قالب یک جنگ روانی برنامه ریزی شده تحلیل کرد . محصول این جنگ روانی برای بوش وتیم جنگ طلب دیک چنی در درجه اول فرافکنی شکستهای پی در پی وغیر قابل توجیه در عراق ، افغانستان ، فلسطین ولبنان است . از سویی آنها قصد دارند به واسطه این جنگ روانی حساسیت مسئولین جمهوری اسلامی را برانگیزند و با القای فضای بحران مانع از تصمیم گیری های صحیح در مواقع لازم شوند . عملکرد اخیر دستگاه سیاست خارجی کشور که در حوزه تصمیم گیری های صریح ، جدی و به دور از هر گونه محافظه کاری می توان آن را طبقه بندی کرد، در چند سال اخیر بیشترین لطمه را به دکترین یک جانبه گرایی دولت آمریکا وارد کرده است

3- بدون تردید جنگ روانی آمریکا افکار عمومی ایران را برای طی طریق قانونی خود ودست یافتن به حقوق مسلمشان مصمم تر از گذشته و منسجم تر می کند . درموضوع جابه جایی اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز هم دکتر لاریجانی وهم دکتر جلیلی بر سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی در ادامه مسیر قانونی ایران تاکید کردند . دولتمردان آمریکایی با این حربه جدید تنها خود را در داخل جامعه آمریکا و محافل بین المللی منزوی خواهند کرد . فارغ از آنکه در بین مسئولان و افکار عمومی ایران نوعی حساسیت زدایی نسبت به تهدید های امریکا به وجود آمده است و سیاست اصولی و داهیانه جمهوری اسلامی ایران گفتگو و یافتن راه های جدید برای همکاری و رفع سوء تفاهمات است . جنگ روانی آمریکا علیه ایران بدون شک محکوم به شکست است . نه دولت نومحافظه کار آمریکا جسارت این را دارد که کوچک ترین تعدی به جمهوری اسلامی کند و نه ایران قدرتمند کشوری است که در مقابل تهدیدهای بی پایه و اساس آمریکایی ها کوتاه بیاید و یا واکنشهای غیر عاقلانه از خود نشان دهد . آمریکا باید در این سیاست بی مبنای خود علیه ایران تجدید نظر کند و گرنه دولتمردان کنونی آمریکا تاوان سختی را برای بی عقلی های خود خواهند پرداخت .



خرید و دانلود  جنگ روانی آمریکا علیه ایران


جنگ ایران و عراق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

 

تقدیم به دوستداران راه حق و شهیدان این مرز وبوم

و تقدیم به مردان و زنانی که دلیرانه در این راه جنگیدند و رشادتها نشان دادند.

جنگ ها و انقلاب ها برجسته ترین پدیده های اجتماعی هستند که سرنوشت اجتماعی جوامع انسانی را دستخوش تغییر می کنند. جنگ ایران و عراق، حادثه تاریخی بزرگ و سرنوشت سازی بود که در بستر مجموعه ای از عوامل و زمینه های متفاوت شکل گرفت و از تاریخ 31 شهریور سال 1359 با تجاوز عراق آغاز شد ودر تاریخ 29 مرداد سال 1367، پس از پذیرش قطع نامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید.

تحلیل علل و زمینه های وقوع جنگ عبارتند از :

1. اختلافات تاریخی و رقابت دو کشور ایران و عراق 2. معضلات ژئوپلتیکی عراق که تاکنون منشأ آغاز دو جنگ شده است. 3. ماهیت رژیم عراق و تضاد آن نظام جمهوری اسلامی ایران 4. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تغییر مناسبات منطقه ای با نگرانی از صدور انقلاب 5. تغییر توازن قوا و پیدایش خلأ قدرت در منطقه 6. تنش در مناسبات ایران و آمریکا بر اثر سیاست های مداخله جویانه آمریکا در ایران و واکنش ایران در تصرف سفارت امریکا 7. فروپاشی قدرت سیاسی - نظامی و اقتصادی گذشته در ایران و عدم انسجام درونی برای تصمیم گیری و مقابله با بحران ها و تهدیدات خارجی.

شکست کودتای نظامی نوژه، نشان داد که با وجود باقیمانده عناصر وابسته به رژیم شاه در ساختار جامعه و حمایت آمریکا و غرب و عراق از آنها، امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر نیروهای مخالف انقلاب وجود ندارد. بر همین اساس، کردزمن معتقد است که شکست کودتای نوژه یکی از دلایل تصمیم گیری عراق مبنی بر آغاز تهاجم آشکار به ایران است.

عراق در فاصله زمانی کودتای نوژه، تا شروع جنگ، بیش از 2 ماه، مواضع و اقدامات مهمی را به منظور آمادگی برای جنگ در زمینه های نظامی و دیپلماتیک انجام داد.

تفاوت در تلاش های جدید عراق علیه ایران، با گذشته در این موضو عاست که بنابر نظر برخی از تحلیلگران، اگر در گذشته منشأ اقدامات عراق نگرانی از صدور انقلاب ایران به عراق بود، در دوره جدید، به ویژه در نیمه سال 1359 وضعیت سیاسی اجتماعی ایران در بدترین حالت قرار داشت؛ زیرا با وجود آنکه بنی صدر، رئیس جمهور قانونی کشور بود و این موضوع به معنای قانونمندی و استقرار نهادهای توام جمهوری اسلامی در چارچوب اصول قانون اساسی بود. ولی دامنه مناقصات در رأس ساختار سیاسی شکور تشدید شد و همین اختلاف نظرها، امکان تصمیم گیری در سطر استراتژیک را برای حل و فصل مسائل اساسی کشور با چالش روبه رو ساخته بود . با کشف کودتای نوژه و عناصر آن در بخش های مختلف نیروی هوایی، نیروی زمینی و هوانیرو، روشن شد که برای تحولی در ارتش و ایجاد قدرت دفاعی و بازدارنده به تلاش و سرمایه گذاری و زمان نیاز است. بسیج نیز با وجود حمایت های امام به دلیل اختلافات و سایر مشکلات هویت نظامی پیدا نکرد. همچنین، رکود حاصل از اعتصاب قبل از انقلاب و تدوام آن به شکل دیگری پس از انقلاب بنیه اقتصاد کشور را کاملاً‌ تضعیف کرد. از نظر شرایط بین المللی نیز، اوضاع به سوی یران نبود. هرچند افکار عمومی در جهان اسلام سود ایران بود، ولی انقلاب با مشخصه دینی و مردمی و سپس مقابله با قدرت و اقتدار آمریکا و تصرف سفارت این کشور، موقعیت بین المللی ایران را در سطح بازیگران وساختار بین المللی ضعیف کرده بود. در این اوضاع، مخالفان ایرانی در داخل و خارج کشور، تحت حمایت و پشتیبانی آمریکا، غرب، کشورهای منطقه و عراق برای تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به عراق فعالیت هایش را علیه ایران کسترش داد. یا صرفاً بر پایه فرصت حاصل از تضعیف موقعیت سیاسی، نظامی و بین المللی ایران و هموبا آمریکا علیه ایران عمل کرد؟ پاسخ به اسن سوال می تواند میزان صحت و استحکام این نظریه را روشن سازد که آیای رفتار ایران موجب تحریک عراق و تجاوز به ایزان شد یا اینکه عراق با اهداف خاص و استفاده از فرصت، به ایران تجاوز کرد و همچننین، با توجه به انگیزه عراق و وضعیت حاکم بر 2 کشور و اوضاع، منطقه آیا امکان جلوگیری از وقوع جنگ وجود داشت.

تلاش عراق به جهت آمادگی برای جنگ در چند زمینه آشکار بود. دولت عراق، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، با تشکیل کمینه ای، مطالعات لازم را انجام داد. و ضمن جمع آوری اطلاعات و برگزاری مانور و مرور آن آمادگی خود را ارزیابی کرد. بازدید فرماندهان و مسئولان عراقی از یگانهای نظامی افزایش یافت. حتی صدام نیز به گفته یکی از فرماندهان، از محل تیپ عراقی مستقر در پاسگاه قتیبه از منطقه بازدید کرد. در همان زمان یکی از همراهانش در پاسخ به سوال وی درباره نام منطقه، گفت: قصر شیرین است. صدام گفت: در آینده ای نزدیک آنجا را با خاک یکسان خواهم کرد. پس از این بازدید، لشکر 6 عراق به طرف قصر شیرین حمله کرد. به نوشته نیویورک تایمز به نقل از منابع دیپلماتیک عرب 50 هزار سرباز عراقی در طول مرز ایران گرد آمدند، که عمده این جمع تجمع نیرو در نواحی خوزستان بود.

درباره توانایی عمده عراق، کردزمن به چند موضوع اشاره می کند که نشان می دهد عراق در این زمینه ها بر ایران برتری داشا:

1. ثبات سیاسی، نظامی بیشتر در خلال دوره پیش از جنگ

2. روابط دوستانه با کشورهای همسایه که از اواسط دهه 1970 آغاز شد.



خرید و دانلود  جنگ ایران و عراق


دانلود تحقیق درباره هشت سال دفاع مقدس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نگاهی به شروع جنگ تحمیلی و قطعنامه 598 از تصویب تا اجرا

انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 با فروپاشی رژیم ستمشاهی به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام(ره) بنیانگذاری شد. با این رویداد بزرگ نظم امنیتی منطقه به زبان ادبیات سیاسی به هم ریخت، یعنی ایران که تا آن زمان به عنوان یک قدرت منطقه‌ای حافظ منافع غرب تلقی می‌شد و به عنوان مانعی در برابر نفوذ گسترش کمونیسم بود، با پیروزی انقلاب اسلامی اعلام شد که دیگر ایران ژاندارم منطقه نخواهد بود. از طرف دیگر در کشوری که انقلاب می‌شود حکایت از آن دارد که حکومت پیشین حکومت سالمی نبوده و مردم با انزجار از حکومت پیشین به دنبال حکومتی جایگزین یا انقلاب و دگرگونی هستند. این کشور در چنین مقطعی درگیر سر و سامان دادن به امور داخلی می‌شود و سعی می‌کند با ارائه الگوهای جدیدی در سیاست خارجی خود، سال‌ها پس از پایان جنگ جهانی دوم و حکمفرمایی نظام دو قطبی در جهان آن روز با شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» استراتژی وابستگی را به استراتژی عدم تعهد تغییر دهد.

امریکا که یار دیرین خود و منافع بسیاری را در منطقه از دست داده بود در صدد برمی‌آید که از طریق عراق ایران را متنبه کند تا پاسخی به امریکا ستیزی که در ایران به راه افتاده بود داده باشد و به همین دلیل چراغ سبز را به عراق نشان می‌دهد.

یک دهه پیش از انقلاب اسلامی حزب بعث در عراق روی کار آمد و طی این مدت حسن البکر در مقام دبیرکل حزب و رئیس جمهور و فرمانده کل قوا به همراه جانشینش صدام حسین عراق را بازسازی کردند.

رسیدن به آب‌های ساحلی و دسترسی به مناطق مهم و استراتژیک حاشیه خلیج‌فارس جزو استراتژی عراق به ویژه حزب بعث بود که این هدف از دو راه محقق می‌شد؛ دسترسی به بخشی از مناطق ساحلی ایران و تسلط بر جزایر بوبیان که جزو خاک کویت بود، اما صدام حسین اعلام کرد که عراق آماده است تمام اختلافات خود با ایران را از راه زور حل کند. این موضعگیری آشکارترین اعلام آمادگی عراق برای فشار به ایران در راستای سیاست واشنگتن بود؛ سیاستی که از طرق مختلف مثل تطمیع بر صدام تحمیل شده بود و صدام فکر می‌کرد که این بهترین فرصت برای رسیدن به قدرت منطقه‌ای است.

از سوی دیگر حکومت‌های عراق به جز دوران حکومت برادران عارف برای تضمین بقای خود و در قبال رقابت‌های سیاسی درون غربی برای رسیدن به رهبری دنیای عرب سخت در تلاش پروراندن و اعتلا دادن به یک سلسله احساسات ناسیونالیستی افراطی عربی شدند.

حاکمان عرب عراق در رقابت‌های سیاسی و قدرتی با مصر، سوریه و عربستان سعودی تمدن‌های سومری، کلدانی و بابلی را تمدن‌های عربی فرض کرده و خود را وارثان بر حق آن تمدن‌ها و خلافت عباسی دانسته و عراق را مهم‌ترین کشور عربی قلمداد کردند.

از سوی دیگر از آنجا که مبارزه و دشمنی علیه اسرائیل مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده رهبری در دنیای عرب در نیمه دوم قرن بیستم بود، رقیبان عراق همانند مصر به رهبری عبدالناصر و سوریه به رهبری حافظ اسد، گوی سبقت را از عراق و صدام حسین ربودند. این وضع عمدتاً ناشی از شرایط جغرافیایی حاکم بر کشمکش عربی اسرائیل بود، اما عراق به دلیل بی‌بهره‌ بودن از همسایگی جغرافیایی با اسرائیل گوی سبقت در رهبری عرب را آسان به رقیبان باخت.

بروز انقلاب اسلامی در ایران و اعلام سیاست‌های جمهوری اسلامی در پشتیبانی همه جانبه از عرب‌ها برای احقاق حقوق مردم فلسطین نه تنها بعث عراق را از ادامه این دشمنی‌های بی‌مورد ولی خانمان برانداز باز نداشت که بهانه تازه‌ای به دست صدام حسین داد تا در مقام خالدبن ولید کمر به تجدید قادسیه بندد و برای نجات عرب از امواج اسلام انقلابی به حرکت درآمده در ایران و برای فراهم آوردن رضایت خاطر ایالات متحده و اسرائیل- که انقلاب اسلامی ایران را خطری بزرگ برای ثبات و امنیت جهان قلمداد کرده بودند- جنگ هشت ساله‌ای را به ایران تحمیل کند.

صدام حسین در نخستین دیدارش با وزیر خارجه وقت ایران (شهریور 58) عادی شدن روابط دو کشور را منوط به استرداد جزایر سه گانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از سوی ایران، تأمین حقوق عربستان (خوزستان) و بازگرداندن قسمت‌هایی از اروندرود به عراق دانست.

این درخواست عراق (خروج ایران از جزایر سه گانه خلیج فارس) طی یک نامه رسمی توسط سعدون حمادی، وزیر امور خارجه عراق به کورت والدهایم، دبیرکل  وقت سازمان ملل متحد تسلیم شد.

سعدون حمادی طی این نامه با استناد به روحیه «توسعه طلبی» دولت ایران در منطقه خواستار خروج نیروهای ایرانی از سه  جزیره شده است. در این نامه همچنین به دخالت ایران در امور داخلی کشورهای ساحل خلیج فارس و به خطر افتادن استقلال این کشورها اشاره شده است.

صدام در آن زمان سعی می‌کرد که به هر طریق از رژیم‌ تازه تولد یافته ایران امتیاز بگیرد و می‌اندیشید که موقع دور انداختن قرارداد الجزایر و حمله به ایران فرا رسیده است؛ قراردادی که در سال 1975 با واسطه‌گری الجزایر بین ایران و عراق به امضا رسیده بود و همین صدام بود که در آن قرارداد حق ایران را به رسمیت شناخته بود. به هر حال تحولات رخ داده باعث شد که عراق از نخستین روز پیروزی انقلاب اسلامی ضمن حمایت از گروه‌های ضدانقلاب، مخصوصاً در استان‌های همجوار تحرکات مرزی را آغاز کرد.

در واقع تحرکات عراق رفته رفته از سال 58 شروع شد. همان‌طور که ذکر شد، جنگ هشت‌ساله که با تحریک و حمایت همه‌جانبه استکبار جهانی توسط رژیم بعثی عراق بر مردم ایران تحمیل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه‌ها نبود، بلکه تمام سرزمین اسلامی، اعم از شهرها و روستاها را دربرگرفت. از آنجا که نظام جمهوری اسلامی در تعارض مستقیم با قدرت‌های سلطه‌گر قرار داشت، لذا از همان ابتدا با مقابله جدی آنان مواجه شد که به عنوان مثال می‌توان به کودتاها و عملیات‌های براندازی، درگیری‌های داخلی و شورش‌های محلی در قالب ادعاهای خودمختاری اشاره کرد.

در جریان یک مبارزه سیاسی در مقابل پناهندگی شاه به امریکا، سفارت امریکا در تهران به تصرف دانشجویان خط امام درآمد. این واقعه شکل جدیدی به رویارویی ایران با این قدرت استکباری بخشید. امریکا تاب چنین تحقیری را نداشت، لذا با حمله نظامی به طبس تلاش کرده این حقارت را جبران کند، لیکن به صورتی مفتضحانه شکست‌ خورده از این رو امریکا در یک بررسی منطقه‌ای جهت مهار گسترش انقلاب اسلامی و نیز جبران شکست‌های پی در پی خویش، ابتدا اقدام به تحریک اقتصادی و تسلیحاتی ایران کرد و سپس توسط صدام به عملیات نظامی ایران پرداخت.

در عراق نیز صدام با روحیه قدرت‌طلبی و سلطه‌گری، حسن البکر را طی کودتایی از صحنه قدرت راند و با طبع رهبری جهان عرب و پر کردن خلأ قدرت در منطقه و به دست آوردن امتیازات از دست داده در قرارداد 1975 خود را به عنوان وسیله‌ای که غرب می‌تواند توسط او به اهداف سلطه‌گرانه‌اش دست یابد معرفی کرد. لذا در اولین اقدام به سرکوبی شیعیان عراق دست زد و هم‌زمان به بمب‌گذاری در تأسیسات نفتی ایران توسط گروه‌های ضدانقلاب مبادرت کرد. در عین حال جنگ تبلیغاتی شدیدی علیه ایران اسلامی را آغاز نمود و در تلویزیون دولتی به بهانه باز پس‌گیری سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک حملات مستقیم و غیرمستقیم تبلیغاتی را متوجه ایران کرد و سرانجام پس از یک دوره مذاکرات مسئولان عراقی با مسئولان امریکایی و حضور برخی فرماندهان ارشد نظام شاه در عراق، وزارت امور خارجه آن کشور به صورت رسمی در 26/6/59 طی یادداشتی قرارداد 1975 الجزایر را لغو کرد و ارتش عراق در 31/6/59 حمله سراسری خود را آغاز کرد.

در این جنگ نابرابر ایران با تکیه بر نیروهای مردمی، ارتش و سپاه پاسداران هشت سال جانانه دفاع کرد تا اینکه در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت.

  قطعنامه 598‌، از تصویب تا اجرا 

جمهوری ‌اسلامی ایران در 27 تیر 1367 با ارسال نامه‌ای به دکوئیار، دبیرکل سازمان ‌ملل رسماً قطعنامه 598 را پذیرفت‌. این اقدام با توجه به رفتار و مواضع سازمان ‌ملل که در طول جنگ هشت‌ساله‌، به غیر از موارد بسیار محدود و غیراساسی‌، عملاً به‌ سود عراق رفتار می‌کرد‌، پرسش‌ها و ابهامات فراوانی را مطرح کرد‌. ضمن این‌که در آن ایام‌، با سقوط فاو‌، روند نظامی جنگ نیز برخلاف سال‌های گذشته به زیان ایران شد و عمیقاً بر روش جدید سیاسی ایران تأثیر گذاشت.

اکنون که 20 سال از آن ایام سخت و سرنوشت‌ساز می‌گذرد و با توجه به تغییراتی که در محیط بین‌المللی‌، منطقه و درون ایران صورت گرفته است‌، شاید بتوان تا اندازه‌ای اقدام جمهوری‌ اسلامی ایران را به ‌عنوان یکی از پدیده‌های بسیار مهم جنگ و انقلاب اسلامی که علاوه بر تأثیر آن در پایان بخشیدن به جنگ‌، آثار و نتایجی را بر روند تحولات جامعه ایران بر جای گذاشته و خواهد گذاشت‌، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد‌. در واقع‌، آنچه که مورد سؤال است‌، نحوه پایان دادن به جنگ در چارچوب قطعنامه 598 و علل موافقت جمهوری ‌اسلامی ایران با آن می‌باشد‌ که در خصوص جنگ عراق علیه ایران با اقدام ایران در پذیرش قطعنامه 598 تحقق یافت.

بر اساس ملاحظات یادشده و با توجه به تغییر روش ایران در پایان بخشیدن به جنگ‌، لازم است که ابعاد این موضوع و روند تحولاتی که طی هشت سال با هدف پایان دادن به جنگ و با تکیه بر راه‌حل‌های دیپلماتیک که شخصیت‌ها، کشورها و مجامع بین‌المللی مطرح کرده‌اند و همچنین براساس کلیات مواضع و اقدامات جمهوری اسلامی در حد فاصل تصویب تا پذیرش قطعنامه‌، بررسی شود تا مواضع ایران در هنگام صدور این قطعنامه آشکار شده و هر گونه شایعه‌ای مبنی بر مخالفت ایران با راه‌حل‌های دیپلماتیک‌، از جمله صدور قطعنامه 598 برای پایان دادن به جنگ‌، رد شود.

مهم‌ترین علت تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر‌، متأثر از این موضوع بود که حامیان جهانی و منطقه‌ای عراق، پذیرش برتری ایران بر عراق و تامین خواسته‌های بر حق آن کشور را با توجه به پیامدهایش‌، به ‌زیان منافع خود و خلاف هدف اصلی وقوع جنگ ارزیابی می‌کردند. جمهوری ‌اسلامی ایران پس از آزادسازی مناطق اشغالی و فتح خرمشهر‌، همواره بر دو موضوع اساسی تأکید می‌کرد‌: نخست‌، محکوم کردن عراق به‌عنوان متجاوز و مسئول جنگ و دوم‌، پرداخت غرامت به ایران به‌ عنوان قربانی تجاوز. با آنکه خواسته‌های ایران کاملاً منطقی و عادلانه بود‌، ولی بنا به ملاحظاتی‌، هیچ‌گاه این خواسته‌ها به‌طور جدی مورد توجه سازمان ملل قرار نگرفت‌.

امام راحل در پیام خود به حجاج بیت‌الله ‌الحرام در سال 1366 در این باره فرمودند‌:

"دنیا از آغاز جنگ تاکنون درتمام مراحل دفاعی ما هیچ‌گاه با زبان عدالت و با بی‌طرفی با ما سخن نگفته است.»

بنابراین‌، تمام تلاش‌ها و فعالیت‌های سیاسی تبلیغاتی و نظامی ایران از فتح خرمشهر تا پذیرش قطعنامه 598 با هدف تأمین خواسته‌های بر حق ایران انجام گرفت‌. کسب پیروزی نظامی با انجام سلسله عملیاتی که در مناطق مختلف صورت گرفت‌، برای تضمین خواسته‌های ایران و تحمیل آن به عراق و حامیان جهانی و منطقه‌ای این کشور بود‌. در همان حال‌، تلاش برای بازداشتن ایران از پیروزی نظامی بر عراق یا دستیابی به پیروزی سیاسی برپایه برتری نظامی‌، باعث شد تا فشارهای گوناگون و همه جانبه‌ای بر ایران وارد شود‌. ایران به موازات تشدید این فشارها‌، در برابر وضعیت کاملاً دوگانه و متضادی قرار گرفت‌، از یک‌سو‌، گسترش دامنه جنگ و تشدید فشارها و دشواری‌هایی که برای انجام عملیات نظامی گسترده با تضمین پیروزی وجود داشت‌، بیش از پیش جمهوری‌ اسلامی ایران را در تنگنا قرار می‌داد و امکان تأمین خواسته‌هایش را دشوار می‌ساخت و از سوی دیگر‌، با توجه به برتری به‌دست آمده از پیروزی‌های نظامی ایران بر عراق و خواسته‌های بر حق ایران‌، چشم‌پوشی از این خواسته‌ها برای مسئولان و تصمیم‌گیرندگان کشور امکان‌پذیر نبود‌. همچنین‌، با توجه به افکار عمومی جامعه که رخدادهای جنگ را با حساسیت زیادی پیگیری می‌کردند‌، اقدام به این تصمیم با چرخش از استراتژی پیشین‌، با هزینه بسیار زیادی در جامعه همراه بود‌. البته‌، این مسئله به این معنا نبود که ایران بدون در نظر گرفتن اصول و مصالح‌، در برابر واقعیات تسلیم شود و یا بدون در نظر گرفتن واقعیات‌، تنها برخی اصول و مواضع پیشین را مورد تأکید قرار دهد‌، برخورد ایران با قطعنامه 598 و بعدها با فاجعه سقوط هواپیمای ایرباس مؤید این موضوع می‌باشد.

 قطعنامه 598 تنها یک روز پیش از اولین اقدام امریکا در حفاظت از نفت‌کش‌های کویت در 30 تیر 1366 تصویب شد و حضور نظامی امریکا در منطقه هیچ معنایی جز افزایش فشار به ایران به ‌منظور پذیرفتن قطعنامه 598 نداشت‌. با وجود این که قطعنامه در شرایطی تصویب شد که ایران به‌ دلیل در اختیار داشتن مناطق نسبتاً حساس در خاک عراق‌، از برتری قابل توجهی برخوردار بود ولی روح قطعنامه برای نجات عراق بود و به‌گونه‌ای نسبتاً محسوس‌، نیم‌نگاهی نیز به ایران داشت‌. برابر تمهیداتی که پیش از این صورت گرفته بود چنین پیش‌بینی شده بود که طرف امتناع کننده از پذیرش قطعنامه‌، با تحریم تسلیحاتی تنبیه و تحت فشار قرار گیرد‌. جمهوری ‌اسلامی ایران بر پایه ملاحظاتی که وجود داشت‌، قطعنامه را رد نکرد و به روند مذاکره با دبیرکل سازمان ‌ملل روی توافق نشان داد و این بدان معنا بود که ایران راه دیپلماتیک را برگزیده است.

هم ‌زمان با حضور آیت‌الله ‌خامنه‌ای‌، رئیس‌جمهور وقت ایران در اجلاس عمومی سازمان‌ ملل در شهریور 1366‌، ایشان در یک نشست مطبوعاتی با حضور اکثر رسانه‌های جهانی که در نیویورک برگزار شد‌، شرکت کردند‌. ایشان در پاسخ به پرسش یک خبرنگار در مورد چگونگی تنبیه متجاوز فرمودند:

«ما نوع تنبیه را به هیچ وجه از پیش تعیین نمی‌کنیم‌، اما اگر محکمه‌ای عادل برقرار شود‌، ما احکام آن محکمه را قبول خواهیم کرد.‌»

ایشان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری که عنوان شد آیا در چارچوب قطعنامه 598 امکان صلح وجود دارد؟ گفتند:

«یقیناً وجود دارد و ما فرمول استفاده از این قطعنامه را برای رسیدن به آتش‌بس تهیه کرده و در اختیار دبیرکل قرار داده‌ایم و نکته اصلی‌، تنبیه متجاوز است که اگر این مسئله حل شود‌، تمامی مسائل حل خواهد شد.»

این اظهارات به روشنی نشان می‌داد که ایران بر راه‌حل دیپلماتیک‌، به موازات سایر راه‌حل‌ها و نیز پذیرش قطعنامه 598 به‌صورت مشروط تأکید داشت.

ایران ضمن پذیرش مشروط قطعنامه 598 با ادامه گفتگو با دبیرکل سازمان ‌ملل‌، تمهیداتی را برای تغییر ترتیب برخی از بندهای قطعنامه پیگیری کرد. فعالیت‌های ایران مؤثر واقع شد و دبیرکل طرحی را تهیه کرد که به طرح اجرایی دبیرکل مشهور شد‌. رئوس کلی این طرح را‌، دبیرکل در نامه مورخ 15 اکتبر 1987 میلادی (‌23 مهر 1366‌) اعلام کرد.

پس از سفر دبیرکل به تهران‌، شورای‌امنیت سازمان ملل به دبیرکل مأموریت داد تا طرحی در زمینه اجرای قطعنامه 598 تهیه کند‌. طرح اجرایی دبیرکل برای قطعنامه 598 با جابه‌جا کردن بعضی از بندهای مستخرج از خود قطعنامه بود که نظرات ایران را تا حدودی تأمین می‌کرد‌، زیرا گام نخست در اجرای این طرح، تشکیل کمیته‌ای برای تعیین متجاوز بود.

عراقی‌ها که با این اقدام مخالف بودند در یک موضع‌گیری صریح‌، اعلام کردند‌، با هرگونه تفکیک و جابه‌جایی در بندهای قطعنامه مخالف هستند‌. صدام علاوه بر موضع‌گیری فوق‌، در دیدار با وزیرخارجه ژاپن گفت‌: «موضع ایران را که عراق باید متجاوز شناخته شود و مجازات گردد‌، نخواهد پذیرفت‌.»

در نیمه آذر 1366 دبیرکل سازمان ملل در پی مذاکره با نمایندگان ایران و عراق‌، در چکیده گزارش خود به شورای امنیت اعلام کرد، مذاکرات به بن‌بست عملی رسیده است. در این گزارش درمورد علل بن‌بست در مذاکرات آمده است:

«‌جمهوری ‌اسلامی ایران به خاطر طرح مسئله غرامت و مرتبط کردن آن با مسئله عقب‌نشینی، از چارچوب قطعنامه 598 خارج شده است و عراق به دلیل اعلام لزوم اجرای متوالی و بی‌وقفه آتش‌بس، عقب‌نشینی و مبادله کامل اسرا و یا لااقل، انفکاک‌پذیر نبودن آتش‌بس و عقب‌نشینی، از طرح اجرایی دبیرکل فاصله گرفته است.‌»

بنابر‌این گزارش، ایران و عراق هر یک به نوعی در ایجاد بن‌بست در روند مذاکرات مقصر قلمداد می‌شدند. این در شرایطی است که عراق با فرض این‌که ایران با قطعنامه 598 مخالفت خواهد کرد، برای دستیابی به موضع بهتر سیاسی، پذیرش قطعنامه را اعلام کرده بود ولی در عمل، با وجود این که از موضع ضعیف‌تری در صحنه نظامی برخوردار بود، به این دلیل که تمام تمهیدات بین‌المللی و منطقه‌ای برای نجات آن سازمان‌دهی شده بود به مخالفت خود ادامه می‌داد. در همان حال، اگرچه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه را به‌طور رسمی نپذیرفته بود، ولی با عدم رد آن و پذیرش گفتگو در چارچوب قطعنامه 598 و بر اساس طرح اجرایی دبیرکل که مصوب شورای ‌امنیت بود، عملاً برای گشایش در روند صلح با هدف تأمین منافع ایران تلاش می‌کرد. بدیهی بود آن‌چه که موضع ایران را تقویت می‌کرد، تنها برتری نظامی بر عراق با استقرار در بخشی محدود ولی حساس در خاک عراق بود. بی‌گمان اعلام آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی، به منزله خارج کردن برگ برنده ایران برای مذاکرات بود بی آنکه هیچ تضمینی برای تأمین خواسته‌های ایران مبنی بر اعلام عراق به‌عنوان متجاوز و پرداخت غرامت وجود داشته باشد. مواضع یکسویه سازمان ملل در پشتیبانی از عراق همچون هفت سال گذشته تا تصویب قطعنامه 598 و بی‌اعتمادی ایران به‌عملکرد و مواضع این سازمان و همچنین موقعیت برتر نظامی ایران، باعث شد تا جمهوری اسلامی ایران شرایط خود را برای پایان بخشیدن به جنگ مورد تأکید قرار دهد. بدون تردید اگر جمهوری اسلامی در چنان وضعیتی بدون هیچ تضمینی شرایط سازمان ملل را می‌پذیرفت، اکنون مهم‌ترین پرسشی که مطرح می‌شد، علل تاخیر در پذیرش قطعنامه نبود، بلکه این پرسیده می‌شد که چرا جمهوری اسلامی در شرایط برتر نظامی قطعنامه‌ای را پذیرفت که نه تنها خواسته‌های ایران را تضمین نمی‌کرد، بلکه منافع طرف متجاوز را تامین می‌کرد؟

پاسخ رسمی جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه 598

پس از عقب‌نشینی ایران از برخی مناطق همچون حلبچه در 22 تیر 1367، ادامه حمله‌های عراق و تشدید فشار بین‌المللی به ایران، سلسله جلساتی در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایی درباره جنگ تشکیل شد. در نشست مشترک رؤسای سه قوه، مجلس خبرگان و شورای نگهبان شرایط سیاسی نظامی کشور مورد بررسی قرار گرفت. امام راحل نیز در روز پنج‌شنبه و جمعه، 23 و 24 تیرماه مشورت‌هایی را به‌صورت جداگانه انجام دادند. ولی نشست اصلی بر اساس دستور امام و با حضور



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره  هشت سال دفاع مقدس


تاریخچه و دائره المعارف جنگ 8 ساله

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

قطع رابطه سیاسی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا

جغرافیای صلح در مرز ایران و عراق

چرا جنگ این گونه و با پذیرش قطعنامه ی 598 تمام شد؟

کالبد شکافی جنگ روانی امریکا بر ضد ایران در دوران جنگ تحمیلی

اولین حمله موشکی دشمن بعثی علیه شهرها

گاهشمار حملات شیمیایی عراق

آیا وقوع جنگ اجتناب ناپذیر بود؟

اولین گلوله متجاوزین آمریکایی

اولین فرماندهان جنگ

حمایت امریکا از عراق در جنگ با ایران

اولین حمله موشکی دشمن بعثی علیه شهرها

اولین شلیک در جنگ تحمیلی

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟

حملات عراق به آثار فرهنگی و باستانی

ارتش دوپینگی عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران

جنگ در سال (سیری در روزهای آخر جنگ)67

آشنایی با اصطلاحات و واژه های جنگ

چه کسی آغاز گر جنگ بود؟

از فروغ جاویدان تا جهنم مرصاد

پذیرش قطعنامه ی 598 شورای امنیت

نقش امریکا در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران

نا گفته های مذاکرات پس از قطعنامه 598

معرفی عراق به عنوان متجاوز از سوی سازمان ملل

روز شمار هفته اول جنگ تحمیلی

تاریخچه و دائره المعارف جنگ 8 ساله

قطع رابطه سیاسی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا20 فروردین 1359

 

قطع رابطه ی سیاسی ایالات متحده امریکا با جمهوری اسلامی ایران، پس از فراز و نشیب های بسیار در روابط دو کشور، و بعد از گذشت بیش از یک قرن و نیم – از زمان سلطنت محمدشاه قاجار در سال 1299 هجری قمری تا سقوط حکومت محمدرضا شاه پهلوی در سال 1357 شمسی که در فروردین 1359 شمسی به وقوع پیوست، در واقع به ارتباط استعماری امریکا با ایران پایان بخشید. اصولاً ارتباط ایران با غرب و آمریکا طی سالهای طولانی، تحت تأثیر علل و عوامل گوناگون قرار گرفته و نخستین نشانه های تحمیلی و استثماری آن پس از امضای پیمان های نابرابر ایران با انگلستان و سایر کشورهای سرمایه داری اروپا به ظهور رسیده است.

پس از ناکامی محاصره ی هرات در زمان محمد شاه قاجار، در سال های 1837-1838 میلادی برابر با 1253 و 1254 هجری قمری ضربه ی سختی به حیثیت حکومت ایران چه در داخل و چه در صحنه ی بین المللی وارد آمد و ایران ناگزیر شد که شروط انگلستان از جمله فراخواندن ارتش ایران از دژهای خوریان و نقاط دیگر افغانستان را بپذیرد. با امضای معاهده ی بازرگانی ننگین ایران و انگلیس که ضمن آن اتباع آن کشور از حقوق کاپیتولاسیون برخوردار شدند، کشورهای سرمایه داری دیگر اروپا نیز از فرصت فراهم شده بهره برداری کردند و خود را مشمول این امتیازات کردند. بدین ترتیب، در سال 1855 فرانسه و در سال 1857 کشورهای بلژیک، دانمارک، هلند، سوئد و نروژ پیمان های بازرگانی مشابهی را با ایران منعقد کردند.

در سال 1856(1) دولت ایالات متحده ی امریکا پیمان نابرابری را که رسماً «پیمان دوست! و بازرگانی» نامیده می شد، با ایران منعقد کرد. به موجب این پیمان اتباع امریکا، از حقوق برون مرزی برخوردار شدند. این نخستین پیمان رسمی میان ایران و امریکا بود.(2)

پس از تحمیل این پیمان، امریکاییان کوشش داشتند تا زمینه ی نفوذ استعماری خود را از راه اعزام میسیونرهای مذهبی به ایران پا برجا کنند. بدین ترتیب میسیونرهای مذهبی امریکایی در ارومیه مستقر شدند و رفته رفته دامنه ی فعالیت هایشان را به دیگر نقاط آذربایجان و استانهای مرکزی ایران گسترش دادند. این میسیونرها امکانات مالی فراوانی در اختیار داشتند و زیر پوشش فعالیت های مذهبی و ایجاد تأسیسات فرهنگی و پزشکی به تبلیغات دامنه داری به سود امریکا دست زدند و به کسب اطلاعات (جاسوسی) در زمینه های گوناگون اقتصادی – اجتماعی مردم ایران پرداختند.

نفوذ رسمی امریکا در ایران و تأسیس سفارتخانه

امریکایی ها زمانی شروع به توسعه ی نفوذ خود در ایران کردند که انگلستان و روسیه با انجام توطئه های پنهان و آشکار خود و به کارگیری نوکران داخلی سرنوشت تیره و تاری را برای ملت این کشور فراهم کرده بودند.

 

در آن هنگام امریکا از سیاست عدم مداخله در کشورهای دیگر بهره می برد و زیر این نقاب به اصطلاح انسان دوستانه و به کارگیری ترفندهای نو، دول استعماری کهن را به چالش و مبارزه طلبیده بود و از این رو و تحت تأثیر تبلیغات وسیع و گسترده روزنامه های وابسته در اروپا و امریکا مردم کشورهایی چون ایران، حساب امریکا را از قدرت های استعماری دیگر جدا می دانستند.

امریکا بزودی به این نتیجه رسید که مبلغان مسیحی آمریکایی نمی توانند در میان ملل مسلمان به ویژه ایرانیان نفوذ چشمگیری به دست آورند. و به ترفندهای جدیدی دست یازید.

در سال 1883 نخستین سفیر امریکا به نام ساموئل بنجامین وارد ایران شد و پنج سال بعد، یعنی در سال 1888 حاج حسینقلی خان به عنوان سفیر ایران وارد پایتخت امریکا شد و سفارتخانه ی ایران نیز در آن کشور دایر گردید.

توسعه ی نفوذ امریکا در ابعاد مختلف

به سال 1911 میلادی برابر با 1290 شمسی، یک هیأت مستشاری مالی به ریاست، مورگان شوستر وارد ایران شد.(3)

اعزام میسیون یادشده، نخستین تلاش جدی امپریالیسم دولت امریکا به منظور به کار گرفتن سرمایه های امریکایی با شرایط استثمار ایران بود. این گروه نیز همانند میسیون های مذهبی مستقر در ارومیه، تبریز، همدان، رشت، قزوین و تهران علیه مصالح ملی ایرانیان فعالیت را آغاز کردند.

دولت ایران و مجلس شورا در زمینه ی اداره ی امور مالی کشور به شوستر اختیارات تام داد (نظارت بر کلیه عملیات مالی کشور از جمله امتیازات، وام ها، وصول مالیات ها و دیگر درآمدهای دولت، تنظیم بودجه ی دولت، ایجاد بنگاه ها و ادارات مالی و غیره...)

مستر شوستر، زیر نقاب علاقه مندی به استقلال ملی ایران، وام های خارجی را به دولت تحمیل کرد. زمینه ی واگذاری امتیازهای نفت و راه آهن ایران را به دولت امریکا آماده ساخت. او کوشش داشت، که خودسرانه در ایران به کار پردازد از دولت ایران تبعیت نکند. در همین راستا به عنوان جمع آوری مالیات، نیروی مسلح ده، دوازده هزار نفری به نام ژاندارم های مالی تشکیل داد و با تصور این که یگانه نیروی منظم ایران (بریگارد قزاق بیش از 1500 تن نیست، بنابراین نیروی ژاندارم می توانست هم مالیه و هم نیروی مسلح کشور را در اختیار امریکا قرار دهد.

شوستر افزون بر فعالیت های پنهانی سیاسی در حالی که دولت و وزرای ایرانی از اهدافش بی خبر نگاه می داشت، درباره ی وام ها، امتیازات راه آهن، خرید اسلحه و غیره مذاکراتی انجام می داد و در نتیجه با سیاست و روش های تحریک آمیزش زیان های بزرگی به ایران وارد آورد.

سرانجام در اثر تظاهرات شدیدی که علیه وی و گروه همراهش – که مسبب اوضاع بد اقتصادی محسوب می شدند – صورت گرفت، قرارداد وی در همان سال لغو شد.

در سال 1921 میلادی برابر با 1301 هجری شمسی، دولت قوام السلطنه یک هیأت مستشاری مالی امریکایی دیگر را برای اداره ی امور مالیه ی کشور استخدام کرد. این هیأت به ریاست دکتر میلسپو(4) وارد تهران شد.

میلسپو نیز همانند شوستر همواره منافع امریکا را در نظر می گرفت و مشاغل حساس مملکتی را به امریکاییان می سپرد. میلسپو که به کمپانی های نفتی امریکا وابسته بود، توانست برای انجام کارش اختیارات تام بگیرد. بدین معنی که کلیه درآمد و هزینه ی دولت، وصول مالیات، تنظیم بودجه دولت، خزانه و .. در اختیار او گذاشته شد.

میلسپو می کوشید تا نفت شمال کشور را برای کمپانی های امریکایی به چنگ آورد و با مداخله در کارهای شرکت نفت انگلیس درصدد بود که به موقعیت انگلیسی ها در ایران آسیب رساند، سرانجام پس از پیدایش اختلاف نظر میان او و رضاخان در سال 1927 میلادی برابر با 1306 شمسی از ایران اخراج شد.

دولت امریکا بدون هیچ قرارداد رسمی و صرفاً با موافقت قوام السطنه در سال 1942 میلادی (1321 هجری شمسی) ارتش خود را به بهانه ی رساندن محمولات جنگی به خاک شوروی سابق وارد ایران کرد و در طول جنگ جهانی دوم موقعیت خود را به گونه ی چشمگیری در ایران استحکام بخشید، به طوری که در سال 1943 میلادی (1322 هجری شمسی) پیمان بازرگانی ایران و امریکا امضا شد که در واقع جای پیمان بازرگانی ایران با آلمان پیش از جنگ جهانی دوم را گرفت.



خرید و دانلود  تاریخچه و دائره المعارف جنگ 8 ساله


تحقیق در مورد جنگ جهانی چهارم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جنگ جهانی چهارم

آنچه بنام قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شد به تنهایی در جامعه ایران هیچ تاثیری ندارد آنچه باعث برد و نتیجه بخش شدن آن می شود مانور روی اثرات روانی آن در داخل ایران و فضای بین الملل می باشد. لذا بنظر من همه قلم بدستان مزدوری که در داخل کشور در به نتیجه رساندن این عملیات روانی کمک می کنند در واقع قسمت اصلی این تهاجم(قطعنامه) می باشند. مثل سایت آفتاب نیوز (که بعقیده ی من بی بی سی ایران است)

بعد از داستان شایعات اخیر درباره رهبرمعظم انقلاب(با واسطه ی عطریانفر) و در ادامه، جدی شدن خبر حمله امریکا (توسط محسن رضایی!) بحثهای جنگ روانی حسابی داغ شده است. مساله این است که متاسفانه این، رسانه های غربی هستند که مشخص می کنند مردم امروز در چه موردی صحبت کنند و یا فکر کنند و یا نگران چه باشند؟ یک روز ایدز، یک روز سوراخ شدن لایه ازن و هفته ی بعد کودتا در بورکینافاسوی عُلیا و... را مهمترین گفتمان جامعه جهانی قرارمی دهند. اگرچه ظاهرا نفوذ این رسانه ها در کشور ما کمتر است ولی بهرحال داخل کشور ما نیز از این حملات در امان نیست. (مثلا دیدیم که در تغییر دولت سومالی توسط امریکا هیچ صدایی در ایران بر نخاست و نخواست! (+) به این آمار توجه کنید:

خبرگزاری:

تعداد شلیک کلمه در روز

آسوشیتد پرس 17 میلیون

یونایتد پرس 11 میلیون

فرانس پرس 3.4 میلیون

رویتر 1.5میلیون

جمع 35 میلیون

آمار مربوط به ایالات متحده :

۱ تعداد نشریه 11000

۲ مالکیت تبلیغات بین الملل 75 درصد تبلیغان جهان

۳ هزینه تبلیغات بنگاههای تبلیغاتی 45 میلیارد دلار

۴ هزینه تاسیسات ارتباطی تبلیغاتی 60میلیارد دلار

۵ مجموع هزینه های تبلیغاتی دولت امریکا دوبرابر کل درامد نفتی و غیرنفتی ایران در سال84

۶ تعداد کارمندان حوزه تبلیغات 8000 نفر

۷ هزینه نیرو انسانی بنگاههای خبری 400میلیون دلار

۸ تعداد شبکه تلویزیونی 1200 ایستگاه

۹ تعداد شبکه های رادیویی 10000 تقریبا

۱۰ تعداد روزنامه 500 روزنامه

با توجه به قدرت تسلیحاتی فوق امریکا به دنبال شبیه سازی برنامه فروپاشی شوروی در ایران می باشد:

در زمان جنگ سرد در امریکا کمیته ای با نام "کمیته خطر جاری" به این منظور تشکیل شد این کمیته شامل افراد ذیل بود:

· جوزف بایدین

· مایکل لدین (از یهودیان افراطی امریکا)

· جورج شولتز (وزیر خارجه دولت ریگان)

· جیمیز وولسی(رییس اسبق سازمان سیا)

· کوندالیزا رایس (قائم مقام وقت پنتاگون در حوزه شوروی و ..)

· کنت پولاف (مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاور میانه ای سابان در موسسه یروکینگز)

· مارک پالمر (از استراتژیستهای معروف امریکا)

این کمیته راهکارهایی برای فروپاشی شوروی ارایه کرد که اینجا گذرا فقط به این عناوین اشاره می شود:

1. تضعیف بنیه اقتصادی اتحادیه شوروی از طریق پایین نگه داشتن قیمت نفت

2. به هدر دادن منابع مالی این کشور با وارد کردن این کشور به مسابقه تسلیحاتی

3. تغییر نگرش مردم و جابجایی افکار عمومی از طریق تبلیغات و جنگ رسانه ای

4. جذب تربیت و هدایت نخبگان سیاسی و فرهنگی شوروی

5. تلاش برای عدم دستیابی شوروی به فنآوری های پیشرفته

6. مهار قدرت نرم و نفوذ ایدئولوژیک شوروی سابق بویژه در کشورهای جهان سوم

بعد از این فروپاشی که در واقع بعلت ضدیت کمونیستها با اصل دین و فطرت بشری بود ولی "کمیته خطر جاری" آن رابنام خود نوشت ؛ اعضای اصلی این کمیته ( نئومحافظه کاران امروز) آن را پیروزی در جنگ جهانی سوم را نامیدند(1) اعضای این کمیته بعد از یک دهه تعلیق برای شروعی مجدد و ماموریتی جدید لیست اعضای خود را ترمیم کردند:

· کوندالیزا رایس(وزیر خارجه امریکا)

· ریچارد پرل (رییس امریکن ایتنرپرایز و عضو مرکز یهودی در امور امنیت ملی )

· داگلاس فیث (عضو برجسته مرکز یهودی امنیت ملی)

· مارک پالمر (استراتژیست امریکایی و نویسنده ی کتاب "طوفان تهدید زا" برای توجیه حمله به عراق)

· کنت پولاکف

· مارتین ایندیک

· مارک گرچث

اکثر اعضای این گروه به جنگ روانی علیه ایران تاکید دارند (2) و حتی از لفظ جنگ جهانی چهارم نیز استفاده کردند.

راهکارهای پیشنهادی این کمیته نهایتا شامل 11 برنامه شد:

ایران در صدر برنامه ی سیاست خارجه در 4سال آینده قراربگیرد و همه ی نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. کلیه درسهای مربوط به فروپاشی شوروی و یا تغییر دولتهایی مثل شیلی و اندونزی الجزایر و ... مورد بازبینی قرار گیرند.

درباره فعالیتهای هسته ای ایران بایدبا احتیاط، دوراندیشی کرد و چند جانبه عمل کرد. نه فشار به گونه ای باشد که ایران خودسرانه به سمت سلاح هسته ای برود و نه...

شبکه های متعدد رادیو و تلویزیون برای ایرانیان راه اندازی شود تا فضای ذهنی ایرانیان از طریق سیاستهای مورد نظر ایالات متحده تغذیه شود.

گفتگو با دولتمردان ایران هم باید مورد توجه قرار گیرد. برای ابراز علاقمندی خود به تعامل و رفع نگرانیها این موضوع هم باید مورد توجه قرارگیرد.

باید قدرت سپاه و بسیج کاملا از بین برود و در وزارت اطلاعات ایران تغییر اساسی ایجاد کرد...

با توجه به رشد اقتصادی و افزایش درامدهای این کشور که نهایتا موجب حمایت از گروههای تروریستی می شود باید ازراهکار های مناسب برای اختلالات اقتصادی در این کشور استفاده کرد همچنین اختلافات سلیقه ای در بین طراحان اقتصادی این کشور نیز محل تامل است.

حمایت از اپوزیسیون و کمک به سفر فعالان جوان امریکایی به ایران و...

دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی برای اعمال فشار به دولت ایران

دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (همانطور که در کشورهایی مثل صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی این برنامه موثر واقع شده است)

سهولت برای اعطای ویزا و امکان فعالیتهای NGOs امریکایی در ایران.

کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروههای مخالف حکومت ...



خرید و دانلود تحقیق در مورد جنگ جهانی چهارم