انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق؛ انتقادگرى و انتقادپذیرى در حکومت علوى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

انتقادگرى و انتقادپذیرى در حکومت علوى

مقدمه

امروزه، یکى از جدّى ترین مسایل فلسفه سیاسى، نقش مردم در تعیین نوع و هدایت سمت و سوى حکومت است. حضور مردم در صحنه سیاسى، نمادهاى گوناگون دارد که از مهمترین آنها، حضور نقادانه و جست و جوگرانه مردم در نوع رفتار و منش مسؤولان حکومتى است. بشرِ جایزالخطاء اگر به حال خود واگذارده شود، آن چنان در تهاجمِ انواعِ عواملِ فساد، خودباخته مى شود که گاهى بى آن که خود بفهمد، در کمند شیطان گرفتار آمده و در عین حال، در پندار خود، خویشتن را راه یافته مى یابد.خطر این گونه مردمان، اگر در پستهاى حکومتى قرار گیرند، صد چندان است. به گفته امیر مؤمنان علیه السلام: «فلیست تصلح الرعیّة الّا بصلاح الولاة»؛[1] صلاح و فساد امت، به صلاح و فساد حاکمان منوط است. هر چه دستگاههاى کنترل کننده فساد قدرت، زیادتر باشد، ضریب امنیت معنوى و صلاح والیان بیشتر خواهد بود و شاید بر پایه همین فلسفه است که خداوند، با این که خود، براى ثبت اعمال بندگان، کافى است و نیازى به مراقبى دیگر نیست، فرشتگان و جوارح را نیز مراقب رفتار آنها قرار داده است. در دعاى کمیل آمده است: «و کُلُّ سیّئةٍ أمرْتَ بإثباتها الکرام الکاتبین الذین وکّلتهم بحفظ ما یکون منّی و جعلتهم شهوداً علیّ مع جوارحی و کنتَ أنْتَ الرّقیب علىّ من ورائهم ...؛[2] پروردگارا! ببخش از من، هر گناهى را که به فرشتگان نویسنده خودت، دستور ثبت آن را دادى؛ همانها که به حفاظت از اعمال من گمارده اى و آنان را شاهدان بر من، همراه با جوارحم قرار دادى و خود، از وراى آنان، بر من مراقبى.»حضور مستمر مؤمنان در صحنه و نقد و ارزیابى دایمى نسبت به هم، بویژه از ارکان و عاملان حکومت، نیک فطرتان و پاک نهادانِ پندپذیر را، همواره، در حال صلاح نگه داشته و سست نهادان فرعونْ منش را، یا ساقط و یا کنترل و یا بى اعتبار خواهد ساخت و بر عکس، بى تفاوتى آنان، میدان را براى عناصر بدخواه دین و دنیاى مردم و پیروان خط شیطان، خالى نگاه خواهد داشت.با توجه به مطلب بالا، شایسته است که موضوع «نقد و انتقاد از دولتمردان» از دیدگاه امام على علیه السلام بررسى شود.از آن جا که دامنه بررسى همه جانبه این موضوع، نوشته اى مبسوط را مى طلبد، در این جا، تنها، به برخى از عنوانهاى اساسى این موضوع مى پردازیم.

مفهوم انتقاد

جوهرى، در صحاح مى گوید: انتقد الدراهم: «أخرج منها الزیف ... ناقَدَهُ: ناقَشَهُ فی الأمر؛ درهمهاى ناخالص را از مجموعه آن جدا کردن، انتقادِ درهمهاست و نقد کسى، به معناى مناقشه کردن با او در باره چیزى است.[3]فیروزآبادى مى گوید: «ناقده: ناقشه»[4] و طریحى مى نویسد: «انتقدت الدّراهم: إذا أخرجت منها الزّیف»[5]. این، همان سخن جوهرى است.در «منجد» آمده است:«نقد نقداً و تنقاداً الدّراهم و غیرها: میّزها و نظرها لِیعرفَ جیّدها من ردیئها. و [نَقَدَ الکلامَ: أظهر ما به من العیوب و المحاسن ... و ناقده مناقدةً: ناقشه فی الأمر ...،نقد درهم، به این است که آنها را از هم جدا کرده و به دقت نگریسته تا خوب و پست آن از هم شناخته شوند. و نقد سخن، اظهار کردن عیبها و محاسن آن است ... .[6]از مجموع کلمات لغویان، استفاده مى شود که انتقاد، حرکتى است اصلاح گرانه، با قصد پالایش و زنگارزدایى و نجات حقیقت چیزى از نفوذ باطل در حریم آن و برگرداندن طبیعت شخص و یا امرى از آمیختگى به ناخالصى و غش، به سوى خلوص و فطرت ناب آن.

عیب جویى و انتقاد

در روایات بسیارى، از عیب جویى و سرزنش مؤمن، به شدت نهى شده است.[7]امیر مؤمنان علیه السلام مى گوید:... و مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بغیر نَفْسِهِ، تَحَیَّر فی الظلمات و ارْتبکَ فی الهلکات، و مدّت به شیاطینُه فی طغیانه و زَیَّنَتْ له سیّ ءَ اعماله؛هر کس، خود را به غیر خویش، مشغول کند، خود را در تاریکیها، سرگردان، و در مهلکه ها، گرفتار کرده و شیاطین، او را به تجاوز کشیده و زشتیهایش را، در نظرش، نیکو مى نمایند[8].عیب جویى و انتقاد، هر دو، در ردّیابى عیوب و ابراز آن به صاحب عیب، مشابه و یکسانند، و تفاوت، تنها، در دو امر است:1ـ منشأ عیب جویى، حسادت و انتقام جویى و خودخواهى و خباثت نفس است، ولى خاستگاه انتقاد، نوع دوستى و عواطف انسانى و تعهّد ایمانى است. (انگیزه فاعلى)2ـ هدفى که عیب جو از این کار خود تعقیب مى کند، آزاردهى و تخریب شخصیت و در هم شکستن طرف مقابل خویش است، در حالى که غرضِ انتقادگر، اصلاح و زدودن عیوب و رو به کمال بردن شخص مورد انتقاد است. (انگیزه غایى)

نهى از منکر و انتقاد



خرید و دانلود تحقیق؛ انتقادگرى و انتقادپذیرى در حکومت علوى


حکومت ترکیه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

حکومت، سازمان های اداری و سیاسی

مختصری از تاریخ کشور

آناتولی، آسیای صغیر یا ترکیه امروز، از جمله کهن ترین سرزمینهای مسکونی جهان به شمار رفته و آن را زادگاه تمدن یونان دانسته اند. این کشور طی تاریخ پرفراز و نشیب خود همواره شاهد درگیریها و کشمکشهای اقوام و حکامی بوده است که برای دست یافتن بر آن با یکدیگر به نزاع پرداخته اند. بروز این گونه جدالها را که سابقه تاریخی آنها به حدود دو هزار سال قبل از میلائ مسیح می رسد عمدتا می توان به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص این سرزمین دانست که همچون پلی شمال را به جنوب و شرق را به غرب پیوند می دهد و همواره در مسیر حرکت دولتهای توسعه طلب از یکسو و قبایل مهاجر از سوی دیگر قرار داشته است.

مادها، هخامنشیان، یونانیان، رومیان، قبایل ترک سلجوقی و عثمانی از جمله دولتها و قبایلی هستند که نامشان هر یک در برهه ای از تاریخ این سرزمین نقش بسته است.

در حدود سالهای 1600 قبل از میلاد مسیح قسمت عمده ای از آسیا ی صغیر به تصرف اقوام ها یتیت در آمد و امپراطوری ها یتیتی ها بنا نهاده شد که تا سال 1180 قبل از میلاد در منطقه وسیعی حکمفرمایی داشتند. منبع اصلی قدرت ها یتیت ها استفاده از آهن بود که به صورت انحصاری جهت مقاصد نظامی خویش به کار می بردند و بعدها هم در کشاورزی از آن استفاده نمودند. با حمله یونانیها به سواحل دریای اژه و تصرف قسمتهایی از آن و حمله سایر اقوام ساکن سوریه و لبنان و فلسطین و سقوط امپراطوری هیتی ها، آسیای صغیر در بین اقوام مختلف تقسیم گردید و حکومتهای جدید به وجود آمد، از جمله معروفترین آنها فینیقی ها، سومریها و لیدیها بودند.

مهمترین وقایع بعد از این تاریخ به ترتیب فتح آسیای صغیر در سال 546 قبل از میلاد به وسیله ایرانیها بود که تا سال 334 از میلاد طول کشید و سپس اسکندر مقدونی سراسر شبه جزیره آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد. در سال 133 قبل از میلاد رومیها به تصرف این نواحی دست زده و تا سال 395 بعد از میلاد که شبه جزیره آناتولی در اختیار آنان بود مانع گسترش و بسط فرهنگ یونانی شدند.

در سال 330 میلادی کنستانتین امپراطور روم شهر قسطنطنیه (استانبول) را در ناحیه قدیمی بازرگانی بیزانس احداث نمود که پس از تقسیم روم به دو قسمت غربی و شرقی، پایتخت روم شرقی شد.

امپراطوری بیزانس از بدو با دولت ساسانی که از سال 224 میلادی جانشین دولت پارت در ایران شده بود در کشمکش و منازعه دائم بود. سرانجام هر دو امپراطوری در برابر نیروی اسلام در قرن هفتم میلادی از پای درآمدند.

از زمان خلفای عباسی همراه با ضعف قدرت سیاسی اتکاء به قدرت نظامی بیشتر مد نظر فرانروایان بود و در همین زمان ترکان آسیای مرکزی که جنگجویان دلیری بودند و به تازگی به اسلام گرویده بودند مورد توجه خلفای عباسی واقع شدند. افراد این قبایل ترک به تدریج در تمام ارکان حکومتی نفوذ یافته و با از میان رفتن خلفای عباسی در قرن دهم میلادی گروههای ترک در نقاط مختلف کنترل اوضاع را در دست گرفتند.

ترکان قبیله سلجوق که بعدها امپراطوری سلجوقی را به وجود آوردند توانستند بغداد را تصرف و بخش اعظم آسیای صغیر را از تسلط امپراطوری بیزانس خارج نمایند.

در سال 1071 میلادی امپراطوری سلجوقی در جنگ «ملازگرت» موفق شد تا سراسر آسیای صغیر را از دست امپراطوری بیزانس خارج نماید. امپراط.ری سلجوقی به عنوان اولین دولت ترک تا سال 1299 میلادی در این منطقه حکمفرمایی نمود. در این سال همزمان با افول قدرت سلجوقیان، ترکان عثمانی به رهبری عثمان بیک استقالال خود را از سلجوقیان اعلام و به تدریج بر کلیه دول سلجوقی در آسیای صغیر مسلط شدند. عثمان بیک و 36 پادشاه عثمانی در فاصله سالهای 1299 تا 1922 میلادی تحت عنوان امپراطوری عثمانی بر قلمرو وسیعی حکم راندند.

فتح شهر قسطنطنیه و تغغیر نام آن به استامبول (یعنی جایی که مملو از اسلام است) به دست سلطان محمد دوم (معروف به سلطان محمد فاتح) نقطه ایان امپراطوری روم شرقی بود. پس از این واقع سلان محمد بر بخش اعظم بالکان تسلط یافت و قلمرو عثمانی را توسعه بخشید. سرزمینهای مصر، عراق، الجزایر، سوریه و مارستان تا نیمه اول قرن شانزدهم به امپراطوری عثمانی ضمیمه شده بودند. از این پس تا پایان قرن هیجدهم امپراطوران عثمانی خود را خلیفه مسلمانان می نامیدند. در زمان سلطان سلیمان قانونی هشتمین و قدرتمندترین پادشاه امپراطوری عثمانی، قلمرو امپراطوری به بالترین حد خود رسید و مرزهای آن از شمال تا قفقاز، از جنوب تا کرانه های جنوبی عربستان و از شرق تا مرزهای مراکش و از غرب تا مرزهای ایران وسعت یافت.

با مرگ سلطان سلیمان قانونی در سال 1566 در واقع ضفع و افول امپراطوری عثمانی از وقوع تحولات عظیم صنعتی و اجتماعی در اروپا و فساد داخلی موجبات سقوط و زوال امپراطوری عثمانی فراهم شد. از این پس امپراطوری عثمانی تا آخرین روزهای حیات خود در حالت دفاعی قرار گرفت و به تدریج ضعیف و ضعیف تر شد. اقدامات اصلاحی جهت ساماندهی به وضعیت پیش آمده در دوران سلطان سلیم سوم آغاز گردید ولیکن به دلیل آنکه این تحولات مورد حمایت علما و ینی چریها نبود نتوانست مشکلات داخلی امپراوطری را حل نماید. اقدامات اصلاحی در دوران سلاطین بعدی نیز ادامه یافت ولیکن عملا نتایج مشخصی را سبب نگردید.

طی سالهای دهه اول قرن بیستم روابط عثمانی و آلمان تدریجا پیشرفت نمود و لذا در سال 1914 به دنبال حمایت دولت عثمانی از آلمان جنگ به مرزهای مصر، بین النهرین و قفقاز و تنگه داردانل سرایت کرد. در 30 اکتبر 1918 قرارداد ترک مخاصمه «مودروس» به امضاء رسید و سرزمینهای تحت سلطه عثمانی در عربستان و سوریه و عراق و آفریقا تحت کنترل متفقین قرار گرفت. مئخلهای ورودی تنگه داردانل و دریای سیاه نیز



خرید و دانلود  حکومت ترکیه


دانلود تحقیق درباره صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران: نقد و بررسی مفهوم تشیع صفوی

1. مقدمه

یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی تمدن ایران، حکومت صفویه (1501 تا 1736 م) است. از طرفی - به عقیده‌ی بسیاری - صفویه، اولین حکومت ملی در ایران پس از انقراض ساسانیان است و از طرف دیگر در این زمان تشیع - که همچنان مذهب غالب در ایران است - مذهب رسمی ایران شد. تشیع که تا قبل از این یک مذهب انحرافی و رافضی معرفی می‌شد و به علاوه نهاد رسمی دولتی پشتیبانی نداشت، با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد و عملاً برای اولین بار در ایران، حکومت یکپارچه‌ی شیعی تاسیس شد (1).در این نوشتار سعی داریم تا به اختصار پس از بیان اهم رویدادهای تاریخی در دوران صفویه، به بررسی تعامل دین و دولت و نقش سیاسی علمای شیعی در دوران صفویه بپردازیم. مسئله‌ی مورد مناقشه درباره‌ی صفویه که در این نوشتار مد نظر ماست، مباحثی پیرامون مفهمو «شیعه‌ی صفوی» و انحراف در اندیشه‌های بنیادین شیعه پس از به قدرت رسیدن است.

2. خلاصه‌ی روند تاریخی صفویه

سلسله‌ی صفویه بدست اسماعیل فرزند شیخ حیدر صفوی با تاج گذاری او در سن 15 سالگی تأسیس شد. وی علی‌رغم مخالفت علمای شیعه‌ی تبریز مذهب تشیع را رسمی کرد و دستور داد در نماز جماعت خطبه‌ی شیعه علنی خوانده شود: «... مرا به این کار واداشته‌اند و خدای عالم، با حضرات ائمه معصومین همراه من هستند و من از هیچ کسی باک ندارم. به توفیق الله تعالی اگر از رعیت حرفی بگویند، شمشیر می‌کشم و یک کس را زنده نمی‌گذارم...» [1]سیاست مذهبی اسماعیل بسیار سخت‌گیرانه بود و به علاوه پیروان او اعتقاد زیادی به وی داشتند. بسیاری معتقدند پیروزی‌های او در جنگ‌هایش به دلیل اعتقاد مذهبی قوی سرداران سپاهش بود. راجر سیوری معتقد است، بسیار پیش از آنکه توپ جنگی را برادران شرلی (یک قرن پس از اسماعیل) به ایران بیاورند، ایرانیان (به عنوان مثال شیخ حیدر) سال‌ها پیش از آن استفاده کرده بودند. لیکن به دلیل اعتقاد به جوانمردی، در جنگ‌ها از این سلاح استفاده نکردند. همین باعث شد تا اسماعیل در جنگ چالدران مغلوب سلطان سلیم شود. [2]اوج شکوه و قدرت صفویه در زمان عباس اول ملقب به «شاه عباس کبیر» است. وی در ابتدا با عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و پس از دفع ازبکان، تبریز و بغداد را از عثمانی پس گرفت. [2]از زمان شاه عباس کبیر، تربیت افراد شاهزادگان نالایق در حرم دنبال شد، چرا که شاه از قدرت گرفتن اطرافیانش در هراس بود، تا جایی که گفته می‌شود سلیمان اول 8 سال را مرتب در حرم گذراند و سلطان حسین مدت‌ها یک دائم‌الخمر بود. سر انجام محمود افغان در 1722 اصفهان را اشغال و سلطان حسین را به قتل رساند. 15، 16]

اسماعیل (اول)

1501 تا 1524

تاج‌گذاری در تبریز در سن 15 سالگی، اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، سخت‌گیری مذهبی، شکست دادن ازبک‌ها و قتل محمد شیبانی (شیبک خان)، تعیین مقام مذهبی صدارت، کشورگشایی در 10 سال ابتدای حکومت، دعوت از محقق کَرَکی، شکست از عثمانی در جنگ چالدران و از بین رفتن ابهت او و خدشه به اندیشه‌ی شکست ناپذیری مرشد قزلباش‌ها (اسماعیل)، قتل عام شیعیان آناتولی به دستور سلطان سلیم عثمانی [2، 6، 16]

طهماسب (اول)

1524 تا 1576

طولانی‌ترین دوران سلطنت، اشغال و ترک تبریز توسط عثمانی، دعوت مجدد از محقق کرکی و دادن اختیارات به او

اسماعیل (دوم)

1576 تا 1578

محمد خدابنده

1578 تا 1587

پادشاهی مریض و رنجور، دخالت همسرش (خیرالنساء بیگم ملقب به مهد علیا) در حکومت، تدارک اولیه‌ی سپاه برای جنگ با عثمانی [14، 2]

عباس (اول)

1587 تا 1629

مصالحه با عثمانی و شکست ازبک‌ها، پایتختی اصفهان، جنگ با عثمانی و شکست آن‌ها، بیرون راندن پرتغالیان از بندر عباس (اشغال‌شده در زمان اسماعیل)، گسترش مناسبات اقتصادی خارجی، مشاورت از انگلیسی‌ها در تهیه‌ی ارتش قدرتمند، آزادی مذهبی، اوج شکوفایی هنر و معماری، تربیت شاهزادگان نالایق در حرم [15، 16]

صفی

1629 تا 1642

خشونت و سرکوب: اعدام بسیاری از سران سپاه و مشاورین [16]

عباس (دوم)

1642 تا 1666

آرامش و افزایش قدرت علمای شیعه در حکومت [15]

سلیمان (اول)

1666 تا 1694

سلطان حسین (اول)

1694 تا 1722

شکست از محمود افغان و غارت اصفهان، انقراض سلسله

خلاصه تاریخ و وقایع دوران شاهان صفوی

3. اندیشه‌ی اسلامی در دوره‌ی صفوی

سید حسین نصر، در مقالات خود به بررسی جایگاه علمی و سنن عقلی در زمان اوج شکوفایی صفویه پرداخته است. آوردن نام بزرگان «مکتب اصفهان»، خود بر شکوفایی اندیشه‌ها و سنن گوناگون عقلی (از فقهی گرفته تا عرفانی، کلامی فلسفی و حتی اخباری) کفایت می‌کند: محمد باقر داماد (میر داماد)، میر ابولقاسم فندرسکی، فیض کاشانی، صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)، بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، محمد باقر مجلسی (مجلسی دوم/پسر). [3]در بیان شکوه فرهنگ این دوران همین بس که اشاره کنیم به بیش از 100 عنوان کتاب از شیخ بهایی: در زمینه‌های فقه، اصول، ادبیات و علوم عربی، حدیث، ریاضیات، ستاره‌شناسی، حدیث، اصول اعتقادی، حکمت و فلسفه و علوم غریبه. [12]از ابتدای تأسیس حکومت صفوی عده‌ای از علمای ایرانی به تکاپو افتادند تا مبانی و معارف مکتب تشیع یعنی متون دینی تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و استنباط‌های فقهی و کلامی و تفسیری علما و متفکران شیعه را برای هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند. این گروه معدود از علمای ایرانی که در آغاز قرن دهم هجری به علوم شرعی مثل حدیث و فقه و تفسیر روی آوردند و بعضاً ادعای فقاهت هم می‌‌کردند اغلب حکمای تعلیم یافته مکتب فلسفی ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمی داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعی غور نمایند و یافته‌های خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از: حسین بن شرف‌الدین عبدالحق معروف به الهی اردبیلی، جمال‌الدین بن عطاء ا.... دشتکی شیرازی، میر شاه طاهر بن رضی حسینی کاشانی معروف به شاه طاهر. [10]علمای جبل عامل در قدرت سیاسی و فرهنگی عصر صفوی نقش بسزایی داشتند و از آن جمله می‌توان به نقش محقق کرکی در تعدیل سیاست‌های شاه اسماعیل اشاره کرد. یکی از مشخصه‌های فقه کرکی، بذل توجه خاص به پاره‌ای از مسائل است که تغییر سیستم حکومتی و به قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود. بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهی او بوده‌اند. زیرا مجموعه حقوقی عمیق و متین او را با استدلال‌های قوی و محکم در برابر خود دانسته‌اند. از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونه‌ای که حاکم صفوی خود را نایب فقیه می‌‌شمرد. [10]طهماسب در سفر به عراق، کرکی را با حکمی تاریخی و پراهمیت به ایران دعوت می‏کند. از آنجا که این دعوت با متنی کاملاً فقهی به نگارش درآمده است، احتمال داده‏اند کرکی آن را به‏عنوان اعلان شرایط بازگشت خود به ایران نوشته و شاه طهماسب آن‌را امضا کرده باشد. البته احتمال این‏که این فرمان را نهاد سلطنت صادر کرده باشد هم‏چنان به قوت خود باقی است. نکته‌ی قابل توجه این است که در این فرمان هیچ اشاره‏ای به جایگاه قدرت سیاسی نشده است؛ یعنی سعی در توفیق و جمع بین ضرورت‏های شرع و مقتضیات قدرت حاکمه ندارد، بلکه مستقیماً حکم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاکم نمی‌کند. [4]

4. تشیع صفوی از دیدگاه شریعتی

شریعتی در تحلیلی جامعه شناختی از قضایای صفویه (2)، به انحراف در اندیشه‌ی شیعی اشاره می‌کند. وی یا بیان تفاوت‌های جنبش/نهضت (movement) با نهاد (institution) یک نظریه‌ی جامعه‌شناختی را یادآوری می‌کند مبنی بر اینکه فرد متعلق به نهضت، یک موضع مخالف و جریان ضد تاریخ را دنبال می‌کند و در مقابل آن فرد متعلق به نهاد، یک محافظه‌کار میانه‌رو است که هر مخالفی را ضد انقلاب می‌داند (3). به عنوان مثال زرتشت پیش از ساسانیان به صورت یک جریان و نهضت مبارز با اشکانیان بود ولی در دوره‌ی ساسانی که به صورت یک نهاد حکومتی درآمد، بر سرنوشت جامعه، املاک و قدرت‌های سیاسی حاکم شد. نمونه‌ی دیگر آن در عصر حاضر ماتریالیزم - سوسیالیزم است که در قرن 19 نفوذ بسیار زیادی در اندیشه‌های آزادی‌خواهانه داشت ولی در میانه‌ی قرن 20 که به صورت نهاد در می‌آید و از همیشه قدرتمندتر می‌شود، ایمان جدیدی به خود نمی‌آفریند و لذا در این دوره نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌ی «ملی» بیش از سوسیالیزم مورد توجه قرار می‌گیرد.شریعتی معتقد است که صفویه، حکومت خود را بر پایه‌ی «تشیع» و «ملیت» بنا نهاد و علمای شیعه که در طول 10 قرن در کنار مردم بودند، در کنار حاکمان قرار می‌گیرند. در همین دوره است که «عالم شیعی/دینی» به «روحانی» بدل می‌شود و حاکم، اقتدار خود را به عنوان یک نفوذ معنوی در اذهان جا می‌اندازد؛ برخی از اصول عقاید شیعی تحریف می‌شود که از جمله می‌توان به عصمت (عصمت از گناه و تماس با قدرت‌های آلوده، در برابر حالت بیولوژیک و فیزیکی)، وصایت (سفارش پیغمبر به جانشینی در برابر رژیم فامیلی)، ولایت، امامت، عدل، تقیه، غیبت (انتظار مثبت و رهبری عالم در برابر انتظار منفی، یعنی دست بسته بودن و معطل ماندن)، شفاعت، و اجتهاد و تقلید اشاره کرد.وی همچنین به نقش غرب بویژه انگلیس در جدایی افکنی بین سه امپراطوری ایران، عثمانی و هند اشاره می‌کند و از ترس غرب از عثمانی و تحریک ایران به حمله به آن (تفرقه بین دو امپراطوری اسلامی) سخن می‌گوید.به علاوه شریعتی تشیع علوی را نبوی و تشیع صفوی را اموی می‌داند و تفاوت‌های تشیع صفوی و علوی را به این صورت بیان می‌کند: «تشیع مکه در برابر تشیع مشهد»، «تشیع قرآن در برابر تشیع مفاتیح الجنان»، «تشیع مبارزه بر برابر تشیع لعن و نفرین»، «تشیع امام شناسی در برابر تشیع امام پرستی»، «تشیع علم در برابر تشیع اصالت تقدس» و نهایتاً «تشیع نه در برابر تشیع آری». [5، 13]

5. نقد

شریعتی در مقایسه‌ی تفاوت میان تشیع علوی و صفوی، به ارائه‌ی دو نمونه‌ی آرمانی (4) از تشیع مثبت و منفی می‌پردازد. هر چند در مواردی این مقایسه به آسیب شناسی و انحراف‌زدایی از دین منجر می‌شود، لیکن از آنجایی که این بحث به صورت تألیفی دقیق و تاریخی مطرح نشده، و همچنین به دلیل وسعت و پهن‌دامنه بودن آن، صحت تاریخی برخی مطالب آن مورد تردید است. به عنوان مثال اینکه آیا شاه عباس وزیر روضه‌خوانی به غرب می‌فرستد تا تشریفات مذهبی مسیحیان را بیاموزد و در مورد مراسم عاشورا به کار گیرد؟ جایگاه واقعی شاه عباس نزد مردم چگونه است؟ نقش علما در حکومت صفویه و دلیل همکاری بعضی و عدم همکاری بعضی دیگر چه بود؟ (5)لَک‌زایی معتقد است، آن نظریه‌ای که مدّ نظر محقق کَرَکی، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ بهایی و بسیاری از علمای بزرگ این دوره بوده عبارت است از این که همچنان هر سلطان فاقد شرایط نیابت از معصوم جائِر است و همکاری با این سلاطین در جهت امر به معروف، جلوگیری از ظلم و در کل انجام وظایف شرعی جایز و بلکه در برخی موارد واجب است. [8]به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانی سید حسن الامین، اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک علی اللهی و غالیان شیعه حتمی بود و در آن صورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبی جز این بود که هست. [10]در اینکه حکومت صفویه یک حکومت عادل و حتی ملزم به رعایت احکام اسلامی نبود شکی نیست (6)، لیکن تقابل مشهد و مکه و قرآن در برابر مفاتح‌الجنان با فرض دو ثقل قرآن و عترت چیست؟ به نظر می‌رسد منظور شریعتی افراط در اهمیت دادن به عترت و غفلت از قرآن است.سلطان محمدی در بیان علل نزدیکی علمای دین و مدح شاهان توسط آن‌ها در دوران صفوی می‌نویسد: «... علامه مجلسی آغازگر این رسم در بین عالمان شیعی نبوده، بلکه شاید آخرین آنها هم نخواهد بود. تألیف کتاب‏ها و اهدای آنها به سلاطین و مدح و ثنای شاهان در مقدمه اینگونه تألیفات از دیرباز، از زمان شیخ صدوق (ره) معمول و مرسوم بوده». وی اضافه می‌کند: «غرض علمای دینی از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار و تسهیل امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.» و در ادامه می‌آورد: «در تبیین و توجیه اقدامات علامه مجلسی در مدح ظالمان، بایستی به مبنای فقهی ایشان در این زمینه توجه کرد. ایشان، مانند سایر فقهای امامیه به حرمت مدح ظالم فتوا داده است، لکن بر آن استثنا زده و مدح ظالمان در غیر مورد ظلمشان را جایز می‏داند؛ یعنی مدح و ثنای آنها در اعمال نیک و صالح‏شان، مشروط بر اینکه موجب جرأت بیشتر آنان در ارتکاب ظلم و معاصی نگردد، جایز است.» [9]

شاه اسماعیل مخترع مذهب شیعه صفوی...

برای کشف حقایق و حل مشکلات تاریخی هر عصر ، معتقدات دینی و ملی و روحیات و عقاید و احساسات و افکار مخصوص مردم آن عصر را باید در نظر داشت ، و درباره ی نهضتی که نزدیک 500 سال از آن میگذرد ، با معتقدات و احساسات و تعصبهای ملی امروزی داوری نباید کرد .



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره  صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران


تحقیق در مورد حکومت دینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کارآمدی حکومت دینی به چه معنا و چگونه است؟

کارآمدی یک نظام سیاسی بطور مستقیم از جهانبینی و ارزشهای حاکم بر آن نظام تاثیرپذیر است. اصول جهانبینی اسلامی که از مولفههایی چون توحید، وحی، نبوت، عدل، امامت و معاد و ... تشکیل یافته است میتواند مبداء، مقصد و ساختار کلی نظام هستی را به دقیقترین و کاملترین نحو بیان نماید.

۱. آیا نظام اسلامی به لحاظ نظری کارآمد است؟

یکی از مهمترین مباحث در اندیشه سیاسی، بحث مربوط به کارآمدی نظام سیاسی است. از آنجا که بحث کارآمدی نظام سیاسی به بررسی میزان موفقیت آن نظام در تحقق اهداف و آرمانهایش در عرصههای مختلف مادی و معنوی میپردازد، لذا میبایست در سلسله مباحث اندیشه سیاسی جایگاه ویژهای برای آن در نظر گرفت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بحث کارآمدی نظام سیاسی اسلام به شکل ملموستر و عینیتری مطرح گردید و اکنون پس از گذشت بیش از دو دهه از تأسیس نظام جمهوری اسلامی بحث کارآمدی نظام اسلامی به شکل جدیتری مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. بحث ما در این نوشتار پرداختن به مقوله کارآمدی در نظام اسلامی است که آیا اساساً به لحاظ نظری حکومت دینی، نظامی کارآمد است؟ مقدمه این بحث آشنایی با چیستی و تعریف کارآمدی است.

● تعریف کارآمدی:

بحث کارآمدی فقط در عرصه سیاست و حکومت مطرح نیست بلکه در قلمرو اقتصاد و مدیریت نیز بکار میرود. در فرهنگ اقتصادی کارآمدی را به استفاده مطلوب از منابع یا عوامل تولید و یا قابلیت و توانایی رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده تعریف میکنند.

کارآمدی در مدیری۱ت نیز به درجه یا میزانی که یک اقدام یا فعالیت به هدف پیشبینی شده قایل میگردد اطلاق شده است.

در فرهنگ علوم سیاسی تعاریف متعددی برای کارآمدی مطرح میشود:

میزان اثر بخشی، توانایی نفوذ، کفایت، قابلیت و لیاقت از جمله مفاهیمی است که برای اصطلاح کارآمدی بکار میرود. گاه کارآمدی با کارایی در یک معنا بکار میروند و مراد از هر دو، قابلیت و توانایی رسیدن به اهداف مشخص و از پیش تعیین شده میباشد.(۳)

و بطور کلی آنچه از مجموع تعاریف فوق در خصوص کارآمدی میتوان گفت آن است که منظور از کارآمدی یعنی «میزان موفقیت در تحقق اهداف»

سه نکته در بحث کارآمدی:

۱. در تعریف کارآمدی به این نکته باید توجه داشت که ما زمانی میتوانیم میزان موفقیت در تحقق اهداف را درست بسنجیم که آن را با توجه به امکانات و موانع موجود مورد ارزیابی قرار دهیم. بر این اساس در بررسی کارآمدی یک مدل از حکومت دینی (بطور مثال) ما باید آن را بر مبنای تعامل سه شاخصه اهداف، امکانات و موانع با یکدیگر مورد توجه قرار دهیم.

۲. کارآمدی یک نظام سیاسی با جهانبینی و نظام ارزشی حاکم بر آن نظام سیاسی ارتباط مستقیم دارد. به عنوان مثال نظام سیاسی لیبرال ارزش سود، رفاه و امنیت مادی انسان را بر هر ارزش دیگری مقدم میدارد. و لذا کارآمدی در نظام لیبرالیسم با سه مولفه فوق سنجیده میشود و هر نظامی که نتواند این سه هدف را تأمین نماید از نظر آنان ناکارآمد خواهد بود. بحث ما در این نوشتار کارآمدی در حکومت دینی و بطور خاص «نظام اسلامی» است و لذا باید آن را با توجه به جهانبینی دینی در یک نظام سیاسی ـ الهی مورد بررسی قرار دهیم.

۳. کارآمدی در حکومت دینی از اهمیتی بسی فراتر از یک حکومت غیردینی برخوردار است. زیرا نظام اسلامی جدا از مسئولیت در برابر مردم، خود را در پیشگاه الهی نیز مسئول میداند. این احساس مسئولیت مضاعف به لحاظ نظری و طبیعی، اقتضای تلاش بیشتر را برای جلب رضایت خدا و بندگان او و همچنین تحقق اهداف حکومت که همان سعادت و کمال دنیا و آخرت مردم است، دارد.

ویژگی یک نظام کارآمد:

بطور کلی حکومت و نظامی را میتوان کارآمد نامید که ضمن برخورداری از توانایی و شایستگیهای لازم بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه انسانی باشد. انسان دارای دو بعد شخصیتی فیزیکی و متافیزیکی است و از این رو نیازهای او را میتوان در دو بُعد کلی مادی و معنوی گروهبندی کرد:

۱. نیازهای مادی محض شامل آن نیازهایی است که به جسم و ساختار فیزیکی انسان مربوط است مثل خوراک، پوشاک، نیاز به همسر، مسکن، وسایل زندگی و ... بسیاری از این نیازها که غالباً میان انسان و حیوان مشترک است با توجه به توسعه جوامع انسانی دائماً در حال تغییر و تحول ظاهری است.

۲. نیازهای معنوی شامل مجموعهای از نیازهای غیرمادی است نظیر نیازهای روحی و عاطفی و احساسی (عشق، پرستش، عرفان و شهود، هنر، میل به کمال، کسب مقبولیت اجتماعی و ...) این نیازها در سراسر تاریخ بشری همواره در وجود انسان شعلهور بوده و با گذشت ایام دچار تغییر و تحول نشدهاند.

بنیادهای نظری کارآمدی در نظام اسلامی

برخی از ویژگیها و مولفههای کارآمدی در نظام اسلامی به قرار ذیل است:

۱. تاکید بر جهان بینی الهی

جهان بینی نظام اسلامی که بر مبنای مولفههایی چون توحید، وحی، نبوت، عدل، امامت و معاد انسجام یافته، مبدا، مقصد و ساختار کلی نظام هستی را به گونهای دقیق و کامل مشخص نموده است.(۶) جهانبینی اسلامی بر خلاف جهانبینی مادی در حکومتهای غیردینی صرفاً برقراردادهای جمعی متکی نیست و از سلایق، باورها، خرافات و هواهای نفسانی انسان تأثیر نمیپذیرد تا به آفت تعصبات فرقهای و گروهی دچار آید و با جهل و نقصان علمی بشر دچار نقص گردیده و دایماً نیازمند تغییر و تحول و اصلاح بنیادین باشد. چنین نظامی دارای خصایص و مولفههایی خاص است که کارآمدی آن را به بالاترین سطح افزایش داده است

آفات حکومت دینی

«یکی از پیامدهای اجتناب‌ناپذیر این وضع که تفسیر دین به دست خود صاحبان قدرت سیاسی باشد این است که اینان چیزهای کوچک را بزرگ جلوه می‌دهند و چیزهای کلان را خرد. حضرت عیسی(ع) خطاب به علمای یهود می‌فرماید: «وای بر شما ریاکاران که زکات نعنا و شوید و زیره را می‌پردازید و اعظم احکام شریعت یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کرده‌اید ... ای رهنمایان کور که پشه را از صافی می‌گذرانید ولی شتر را فرو می‌بلعید» این یعنی بزرگ کردن چیزهای کوچک و کوچک داشتن چیزهای بزرگ. به چیزهایی امر غلاظ و شداد می‌کنند که اگر هم معروف باشند معروف‌های کوچکند و از چیزهایی نهی شدید و اکید می‌کنند که اگر هم منکر باشند منکرات خردند.، ولی از سوی دیگر، معروف‌های بزرگ و منکرات کلان را به چیزی نمی‌گیرند. و من صریحاً عرض می‌کنم که نسبت به این پدیده باید جداً حساس و هوشیار باشیم.»

و« آفت دیگر این است که حکومت دینی فقط بخواهد در جامعه کار خوب انجام گیرد و کار بد انجام نگیرد، تعجب نکنید، توضیح می‌دهم. آنچه حکومت دینی باید درصدد آن باشد این است که در جامعه، انسان‌های با فضیلت پدید آیند که طبعاً کارهای خوب می‌کنند و گرد کارهای بد نمی‌گردند. اما اگر سیاست ما و خط مشی ما بر این باشد که کار خوب انجام گیرد، نه این که انسان با فضیلت پدید آید، آن وقت کم‌کم به اعمال زور و خشونت کشیده می‌شویم. چون اگر غرض و غایت ما فقط این باشد که در صحنه ظاهری اجتماع کار خوب ببینیم این غرض و غایت را به راه‌های گوناگون که سهل‌الوصول‌ترین آنها اعمال زور و خشونت و ایجاد حکومت پلیسی و تقویت قوه قضاییه و توسعه حبس و زندان است، می‌توان محقق کرد. ولی از ایجاد چنین اجتماعی چه



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکومت دینی


آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی 18 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی

اشاره : از روز سه شنبه 31 شهریور ماه تا پنجشنبه دوم مهرماه سال جاری سمیناری در رابطه با مسائل و موضوعات مربوط به حقوق بشر در انستیتوی شرق شناسی وابسته به وزارت امور خارجه آلمان در هامبورگ برگزار شد . در این سمینار، عده ای از اساتید و صاحب نظران ایرانی و آلمانی شرکت داشتند و دیگاههای خود را در زمینه های مختلف مرتبط به موضوع بحث از نقطه نظر اسلام وغرب بیان نمودند از هر دو طرف مقالاتی به جلسه سمینار ، ارائه و قرائت می شد و سپس پیرامون آن بحث و گفتگو صورت می گرفت ، سخنرانی و گفتگوها به یکی از سه زبان فارسی ، آلمانی و انگلیسی انجام می گرفت که بوسیله مترجم ، هم زمان با ایراد سخنرانی از زبانی به زبانی دیگر ترجمه می شد . عناوین کلی بحث عبارت بودند از : 1- استقلال ، آزادی و خود مختاری انسان ، 2- دموکراسی ، سکولاریسم و مذهب ، 3- آزادی فردی و مرزهای آن ، 4- اقلیت ها و حفظ حقوق آنها ، 5- حقوق بشر و دموکراسی ( دعوی جهان شمول بودن حقوق بشر ) سخنرانان و شرکت کنندگان موضوعات بالا را از دیدگاه اسلام و جهان غرب مورد بحث و بررسی قرار دادند . از سوی اساتید ایرانی 8 مقاله به سمینار ارائه و قرائت شد ، مقالات و سخنرانی منسجم آلمانیها کمتر بود ولی در همه مسائل و موضوعات در بحث شرکت نموده و نظرات خود را ابراز می داشتند . صرف نظر از برخی از مسائل و حوادث نامطلوب حاشیه ای سمینار، در مجموع ، محفل گفتگوی علمی مفید و پرباری بود، دیدگاههای مختلف به خوبی مورد نقد و بررسی قرار گرفت ، نقطه نظرهای اسلام و دیدگاههای دولت اسلامی نیز تشریح و برخی از ابهامات ضمن سؤال و جوابهای صریحی که بعمل آمد روشن شد . تا حدودی نقطه های مشترک و متفاوت دیدگاهها در زمینه حقوق بشر تبیین شد که البته این مقال در مقام گزارش دستاوردهای سمینار نیست . به هر حال ، اینجانب نیز در رابطه با موضوع آزادی فردی و مرزهای آن ، مقاله حاضر را که آزادی فردی و مرزهای آن را در یک دولت اسلامی بررسی می کند تهیه و فشرده آن را در جلسه سمینار قرائت کردم و اینک اصل آن از نظر خوانندگان گرامی می گذرد . مقدمه : تاریخ بشریت آکنده از مبارزات و درگیریها وتصادمات گروههای مختلف انسانی است . انسان بحکم داشتن طبع اجتماعی ، از همان روزهای نخستین خلفت ، زندگی فردی را رها کرده و زیستن با دیگر همنوعان را پیشه خویش ساخته است . در این زندگی که خود بخود براساس نیاز متقابل و تعاون با یکدیگر پدید آمده است همواره برخوردها و همکاریها وجود داشته است . انسان ، به زودی ، احساس و امکان سلطه خود را بر موجودات طبیعت و حیوانات دریافت و در مقام دستیابی بر آنها و بهره گیری از آنها برآمد ، در راه تثبیت سلطه خود واستثمار آنها با مقاومت آگاهانه ای برخورد نکرد بلکه می بایست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بکار انداخت استعداد خود و آگاهی یافتن از قوانین طبیعت و قوای غریزی نهفته در حیوانات که هردو ثابت و تقریباً لایتغیر هستند کشف کند . قرآن کریم در آیات زیادی بر این حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبیعت در استخدام او تصریح می کند ، مخصوصاً در این زمینه آیات 5 تا 16 سوره نحل بخوبی گویای این مطلب است . در همین راستا، و بر اساس همین خلق وخوی بهره گیری از دیگران ، آدمی سعی کرده است همنوعان خود را نیز به استخدام خویش در آورد و با تحمیل روش خود بر دیگران آنان را برای اهداف خویش به خدمت بگیرد ، ولی در این راه بلحاظ اینکه نوع انسان از یک گوهر و در طبیعت انسانی همه از یک پدیده هستند ، طبعاً با مقاومت روبرو شده و درگیریها و برخوردها و جنگها از همین جا نشأت گرفته است ، صلاح اندیشی ها و راهنمائی ها و دعوتهای مردان الهی و مصلحین اجتماعی نیز تا حدود زیادی برای جلوگیری از طغیان این خاصیت انسانی و تعدیل آن و توجه دادن او به حفظ حرمت ذاتی فرد فرد انسان است . قطع نظر از بحثهای پیچیده فلسفی که در مورد اصل آزادی و اختیار انسان وجود دارد و مباحثات فراوانی که بین طرفداران جبر و تفویض و نیز مادیون معتقد به جبر ودترومینسیم ( Determinism ) مطرح است ، اجمالاً می توان گفت انسان احساس می کند در وجودش دارای قدرت گزینش است و در مورد اعمال و رفتار و کردار و گفتار می تواند انتخاب کند و اختیار انجام یا عدم انجام کاری را دارد . و حتی بر گزینش کاری که انجام داده و رویه ای را که پیش گرفته است مورد مدح یا ذم قرار می گیرد . صرف نظر از عوامل مختلفی که ممکن است در گزینش انسان دخالت داشتته باشند ، بطور ساده ، انسان ، این احساس را دارد که می خواهد در مورد عقاید و اعمال و رفتار و گفتارش ، خود تصمیم بگیرد و عمل کند و مجبور باطاعات از دیگری نباشد . نفس داشتن این احساس واصل وجود چنین زمینه ای در انسان ، ارزش دارد و اقلا یکی از وجوه تمایز انسان ار موجودات دیگر می باشد . موضوع قابل توجه ، این است که انسان تا چه حد می تواند از این آزادی یعنی از این حق انتخاب و گزینشی که دارد برخوردار گردد و درچه حدی استفاده از آن به نفع اوست و محدوده این برخورداری از آزادی در رابطه با دیگران و در مقام تعارض با آنها چیست ؟ و دیدگاه اسلام و برخورد حکومت اسلامی با این قضیه چگونه می باشد ؟ در این نوشته فشرده سعی بر این است که نظری اجمالی بر دیدگاه اسلامی و نوع برخورد حکومت اسلامی با آزادی فردی داشته باشیم . مفهوم آزادی فردی همانگونه که در مقدمه یادآور شدیم ، در مفهوم حقوقی و سیاسی ، آزادی فردی یعنی داشتن حق و اختیار و مستقل ومختاربودن شخص در گزینش اعمال و رفتار خود می باشد آزادی سیاسی دراین معنی بطور ساده عبارت است از قلمروئی که در داخل آن ، شخص می تواند کاری را که می خواهد انجام دهد و دیگران نتوانند مانع کار او شوند1. و محدوده اعمال این حق نیز تا جائی است که به آزادی دیگران صدمه نزند . در قدیم ترین اعلامیه منسجم حقوق بشر یعنی اعلامیه حقوق بشر و شهروند 26 اوت 1789 فرانسه آمده است که : « آزادی ، عبارت از قدرت انجام هرگونه عملی است که به دیگری صدمه نزند ، لذا محدوده اعمال حقوق طبیعی هرانسان فقط تا آنجاست که استفاده از همین حقوق طبیعی را برای سایر اعضای جامعه تضمین کند این محدودیتها فقط به وسیله قانون معین می شوند ».1



خرید و دانلود  آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی 18 ص