لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تأسیس حکومت
تشکیل حکومت توسط رسول خدا (ص) در مدینه ، بهترین دلیل بررابطه دین با سیاست است . پیامبر (ص) علاوه بر شأن نبوت دارای امامت و ولایت بر مسلمانان بود و تشکیل حکومت از وظایفی بود که از جانب خدا بر عهده داشت زیرا او مأمور به اجرای دین بود و اجرای کامل آن جز از طریق حکومت امکان پذیر نبود .
جایگاه حاکمیت ملی در نظام سیاسی اسلام
می دانیم که « انتخابات» با «حاکمیت ملی» در ارتباط است و اساساٌ به خاطر «حاکمیت ملی» انتخابات صورت می پذیرد .
تعریف حاکمیت ملی ( مردم سالاری )
منظور از حاکمیت حاکمیتی است که منشأیی جز ملت ندارد . از دیدگاه حقوق اساسی ملت می تواند خود را به فرد یا افرادی تفویض نماید و هر گونه که بخواهد حاکمیت خویش را اعمال نماید و هر گونه که بخواهد حاکمیت خویش را اعمال نماید ، خواه این اعمال حاکمیت ملی از دیدگاه غرب امری کاملاً بشری و زمینی است نه الهی و آسمانی و هر ملتی به هر صورتی که بخواهد آن را اعمال می نماید .
مبنای دینی حاکمیت ملی
حاکمیت ملی نه به شکل آن بلکه با ملاحظات خاص خود می تواند مستند دینی داشته باشد ، از جمله این مستندها دلیل عقل است که به حکم آن اقامه نظام و حفظ مصالح عمومی اجتماعی بسط و گسترش معروف رفع ظلم و فساد و دفاع از جامعه در مقابل تهاجمات واجب است و این مهم جز در سایه دولت عادل ، صالح و قدرتمند تحقق نمی یابد . استقرار دولت نیز با خضوع و اطاعت ملت ممکن نیست بنابراین به حکم عقل تحقق همة این امور واجب است و هر چه عقل حکم بدان نماید ، شرع نیز بدان حکم نموده است ایجاد دولت یا با نصب از طرف خداوند است یا با قهر و غلبه بر امت یا با انتخاب خود امت . با توجه به عدم امکان نصب دولت یا عدم اثبات آن به واسطه دلایل اقامه شده خواهد بود .
مبنای حقوقی حاکمیت ملی
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل پنجاه و ششم حاکمیت ملی را چنین بیان می کند : « حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است . هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند ...... »
رابطه میان حاکمیت دینی و ملی
با توجه به آنچه در ابتدای فصل اول در زمینه حاکمیت دینی (تشریعی) بیان کردیم اکنون باید دید آیا می توان میان حاکمیت ملی و حاکمیت دینی جمع نمود یا این که آن دو به کلی از یکدیگر بیگانه اند ؟ به نظر می رسد حاکمیت ملی را نه به صورت مطلق می توان رد نمود و نه بصورت مطلق پذیرفت ، چرا که از یک سو پذیرش حاکمیت ملی به صورت مطلق و طبق خاستگاهی که در فرهنگ غرب دارد در بسیاری از موارد مستلزم کنار گذاردن حاکمیت دینی خواهد بود و از سوی دیگر ، گر چه مطابق معیارهای دینی تعین سرنوشت انسان مربوط به خود او است و خداوند او را در این امر مختار و آزاد گذارده است اما در عالم تشریع انسان را مؤظف نموده است که حاکمیت خداوند و دین را برگزیده و دیگر حاکمیت ها را رد نماید .
ضرورت حکومت (واژه حکومت)
«حکومت» از ریشه «حکم» گرفته شده است . حکم به معنی جلوگیری کردن فرمان دادن و قضاوت کردن و .... است . حاکم نیز کسی است که میان مردم حکم کند و فرمان دهد ، از این رو حکومت به معنای فرمانروایی و ادارة جامعه است .
سیره پیشوایان دین در تشکیل حکومت
پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از ابلاغ رسالت خویش ، به منظور اجرای قوانین و دستورات نجات بخش الهی ، حکومت تأسیس کرد و خود در رأس حکومت زمام امور جامعة اسلامی را به دست گرفت . سپس اقدامات اساسی و حیاتی حکومتی را به اجرا گذاشت از جمله : به مناطق مختلف اسلامی حاکم اعزام و قضاوت را برای داوری نصب نمود ،سفرایی به نزد رؤسای قبایل و پادشاهان گسیل داشت و به جمع اوری مالیات و سرو سامان دادن به وضع اقتصادی پرداخت .
بعد از اتمام دوران رسالت ختمی مرتبت ، ائمه معصومین (ع) نیز هر کدام به نوبه خود و شیوة متناسب با زمان خودشان ، بی وقفه برای ایجاد حکومت در جامعه تلاش کردند که به عنوان نمونه به دوران حکومت حضرت علی (ع)و امام مجتبی (ع) می توان اشاره کرد . البته بیشتر آنان به دلیل عدم اگاهی سیاسی مردم و نیز سلطة دشمنان موفق به تشکیل حکومت نشدند .
بنابر این سیره و تلاش پیشوایان دین برای تشکیل حکومت ، نمایانگر ضرورت حکومت در جامعه است .
نیاز بشر از دیدگاه عقل
انسان موجودی اجتماعی است و برای رفع نیازهای خود و شکوفا شدن استعدادهایش به تعاون و همکاری نیازمند است ، از طرفی دارای غریزه خویشتن دوستی و نیز سلیقه های مختلف است و این امر موجب تضاد منافع ، و تضاد منافع موجب اختلاف ، درگیری ، هرج و مرج و بی ثباتی اجتماعی می شود . یا قبول این دو مقدمه ، هر عقل سلیم و فطرت پاکی حکم می کند که برای جلوگیری از هرج و مرج و طغیان طغیانگر و فروپاشی نظام اجتماعی ، احتیاج به تشکیلاتی به نام حکومت دارد .
آنچه بیان شد ، « برهان عقلی» ضرورت وجود حکومت بود .
آیات قرآن و احادیث ائمه معصومین (ع) نیز بر ضرورت وجود حکومت برای حفظ و ثبات جامعه دلالت و تأکید دارند .
انواع حکومت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
آغاز حکومت خاندان قاجار
کریم خان زند در طول بیست و یک سال حکومت بر ایران موفق بانجام بسیاری از کارهای خیر و نیکو برای مملکت شد. ولی درمورد تعیین فردی که بتواند پس از وی به اداره امور کشور بپردازد ، غفلت ورزید. فرزندش ابوالفتح خان دارای لیاقت حکومت نبود . برادرزادگان و سایر دولتمردان هم پس از مرگ کریم خان برای کسب قدرت بجان هم افتادند و به کشتار یکدیگر پرداختنتد.
در میان مدعیان سلطنت ، آغامحمد خان پسر محمد حسن خان رئیس شاخه استرآباد ایل قاجار ، به رسم گروگان در دربار کریم خان می زیست و عمه اش زن کریم خان بود. وی بلافاصله پس از فوت کریم خان به طرف استرآباد ( گرگان ) گریخت و به جای پدرش در راس ایل خود قرار گرفت و در سال 1193 هجری جعفرخان جانشین کریم خان را در اصفهان شکست داد و آن شهر را گرفت و درحمله به شیراز با خیانت حاجی ابراهیم خان کلانتر ، موفق به فتح شیراز شد . پایداری لطفعلیخان آخرین فرد خاندان زند درکرمان به جائی نرسید و عاقبت بدست آغا محمد خان کور و در تهران به قتل رسید و خاندان زند پس از 46 سال حکومت منقرض گردید.
علت پیروزی آغا محمد خان را در برتری شرایط اقتصادی فئودال های شمال ایران دانسته اند که وجود ابریشم خام و پنبه در ایالات ساحلی دریای خزر که تجار ایرانی را قادر می ساخت از بنادر بحر خزر با روسیه دارای روابط تجاری از طریق جاده ابریشم گردند ودر ساحل جنوبی بحر خزر ، دول عثمانی و روسیه کالا به آسیای میانه صادر می کردند. به این جهات رونق تجارت در شمال ایران بیش از جنوب بود و خوانین ثروتمند شمال بهتر توانستند آغا محمد خان را حمایت مالی کنند. کریم خان سعی فراوان نمود که بنادر جنوب را فعال نماید ولی مساعی او بجایی نرسید چون همانطور که ذکر گردید مبادلات عمده تجاری ایرانی با دولت روسیه و از طریق بنادر دریای خزر و راه آسیای میانه بود. فئودال های جنوب توان مالی کافی باندازه فئودال های شمال را نداشتند تا لطفعلیخان زند را حمایت کنند و علاوه بر آن تمرکز قدرت حکومت پس از مرگ کریم خان در شیراز از بین رفت و نیرویی برای درهم کوبیدن قیام آغامحمدخان در بساط باقی نماند . خان قاجار براحتی حکام محلی را مطیع و برای پس گرفتن نواحی قفقازیه وارد عمل شد. گرجستان در این موقع توسط هراکلیوس اداره می شد و او پس از مرگ نادر نواحی شمال رودخانه ارس را تسخیر و با تزار روسیه یک قرارداد تهاجمی ـ تدافعی بست که اگر دولت ایران به گرجستان حمله کند ، دولت روسیه به دفاع از گرجستان اقدام کند. آغا محمد خان خواهان اطاعت از هراکلیوس گردید. تفلیس را گرفت و عمل زشت قتل عام در آنجا انجام داد ایروان خود مطیع شد ولی قلعه شوشی فتح نشد. نیروی کمکی روسیه که توسط کاترین دوم (96-1762 میلادی ) به گرجستان اعزام شده بودند . پس از مرگ وی توسط پال ( Paul) تزار جدید به روسیه فراخوانده شدند. آغامحمد خان هم به تهران بازگشت و در سال 1210 هجری تاجگذاری نمود ، و در 1212 هجری مجدداً روانه قفقازیه شد ، براحتی قلعه شوشی را تسخیر و سه روز بعد بدست غلامان خود کشته شد . این بار شاه قاجار بدست غلامان خویش کشته شد و نه بدست کسان یا رقیبان حکومت . بهرصورت ، نتیجه حکومت آغا محمد خان برای ایران ، ایجاد وحدت و یک پارچگی و جلوگیری از تقسیم مملکت و برقراری امنیت بود. جواهرات و گنجینه نادری از مشهد به تهران انتقال یافت که هم اکنون قسمت اعظم پشتوانه خزانه ایران و در بانک ملی مرکز موجود است . رونق تجارت و برقراری قدرت حکومت مرکزی در تهران از دیگر نتایج حکومت آغامحمدخان است .
فتحعلیشاه قاجار (1260-1212 هجری ) :
پس از قتل آغامحمد خان قاجار ، ولیعهد و برادر زاده وی باباخان به سرعت از شیراز به تهران آمد و با کمک حاجی ابراهیم اعتماد الدوله در روز عید فطر 1212 هجری رسماً در تهران تاجگذاری نمود. مطابق معمول تعدادی مدعی سلطنت در همه نقاط ایران قیام کردند. فتحعلیشاه یکی پس از دیگری آنها را مطیع و یا کشت . پسر چهارمش عباس میرزا را بنا به وصیت آغا محمد خان به ولیعهدی برگزید و میرزا عیسی فراهانی ( میرزا بزرگ قائم مقام اول ) را به وزارت او برگماشت . در 1215 هجری به علت سعایت درباریان از اعتماد الدوله دستور داد که چشمان او را کور کردند و زبانش را بریدند و به قزوین فرستاد تا مرد.
در این ایام جامعه ایرانی دارای رژیم استبدادی و خود کامه ای بود که منافع کلی جامعه به جیب یک نفر به نام شاه و تعدادی درباریان و کارگزاران وی سرازی می شد. مسئله حقوق فردی و اجتماعی برکسی معلوم نبود در حالیکه درهمین زمان مردم اروپا در پی انقلابات سیاسی و صنعتی و تعریف حقوق اجتماعی در جاده تمدن و فرهنگ عالیتری روان بودند. مردان بزرگی در قرون هیجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا آثار گرانبهایی در رشته های مختلف علوم ، فنون و هنر از خود باقی می گزاردند و گروههای مختلفی برای بهتر ساختن وضع عمومی جوامع خود فعال شدند ، حکومت های خود کامه را سرنگون و طالب احقاق حقوق فردی و حقوق طبقات گردیدند.
ایران از حدود قرن دهم تا حمله چنگیز در قرن سیزدهم میلادی از نظر اقتصادی و فرهنگی از کشورهای اروپایی به مراتب جلوتر بود. ولی اینک در قرن 18 میلادی دارای حکومتی است که با حکومت هزار سال قبل از خود فرقی ندارد. سیستم فئودالی همچنان باقی است و شخص شاه با قدرت کامل ، حاکم بر سرنوشت رعیت است . اگر کشورهای اروپایی هم به همان شکل قرون وسطایی خود باقی بودند ، مسئله ای برای ایران و کشورهای همانند بوجود نمی آمد. در پایان دوره قرون وسطی ، اروپا شاهد تکامل شعور اجتماعی ملت هایی بود که فریاد احقاق حقوق شان بلند بود و برای کسب عدالت و رفاه اجتماعی به پا خاسته بودند. در امریکا چند ایالت شرقی برضد مظالم حکومت انگلستان شورش کردند و با انقلاب به سلطه حکومت مادر در 1776 میلادی خاتمه بخشیدند ودر فرانسه هم مردم با انقلاب کبیر 1789 میلادی خودشان ، بساط حکومت خودکامه لوئی شانزدهم را سرنگون ساختند و دولت را بنا به خواسته خود تعیین کردند. انقلاب مردم فرانسه سرآغازی برای جنبش های حق طلبانه ملت های دیگر در اروپا گردید اما کشور ایران در این برهه از زمان یعنی آغاز حکومت فتحعلیشاه قاجار در 1795 میلادی برابر 1212 هجری قمری بی خبر از دگرگونی های جهانی مورد سوء استفاده دول اروپایی قرار گرفت . در این میان فرستادگان و عمال انگلستان گوی سبقت را از رقبای خود ربودند و عصر جدیدی در تاریخ ایران بنام عصر وابستگی آغاز شد این دوره را می توان عصر بی خبری و نادانی حکام ایرانی و یا عصر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
آسیب شناسی حکومت دینی از نگاه امیر مومنان علیه السلام
مقدمه :
ابتدا باید مقصود خود را از مفهوم حکومت یا دولت که در اینجا به کار می بریم ، روشن کنیم . دست کم آنچه در اینجا ، در این باره می توان گفت، این است که مراد ما از حکومت چیزی وسیع تر از اصلاح دولت ، آن هم به معنای امروزی آن است.
حکومت عبارت از نوعی نظام حکومتی است که در گذشته ، در قالب های خلافت یا سلطنت شکل گرفته و در دوران آن شاهان و خلفای متعدد از یک نسل و در یک قالب و فرم ، فرمانروایی میکرده اند. در حال حاضر ، نظام جمهوری به عنوان یکی از اشکال اصلی نظام سیاسی در دنیا ، قالب وجودی حکومت اسلامی است. در کنار آن و به عبارتی در دل حکومت جمهوری اسلامی ، دولت ، به معنای به قدرت رسیدن یک فرد در درون این نظام حکومتی دانست؛ در آنجا، دولت، همان به قدرت رسیدن امین یا مامون یا فردی دیگری از سلسله است که ممکن است به دلایلی سقوط کند اما در اصل خلافت بر جا بماند .
درباره هر حکومت دیگری هم ، به همین ترتیب می توان از حکومت یا دولت سخن گفت. بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی نوعی نظام حکومتی است که در درون آن، دولت های متعددی تا به حال به قدرت رسیده اند.
طبعا بحث از زوال و آسیب شناسی ، در اصل حکومت یا دولت ، قواعد مستقل خود را دارد؛ درست همان طور که میان اسباب و علل ضعف و فتور حکومت و دولت ، گاه ارتباط استواری برقرار است.
به طور طبیعی می توان آسیب شناسی در یک حکومت را از دو زاویه بررسی کرد. نخست آسیب شناسی کلی یک حکومت ، منهای آن که به چه دینی و آیینی و فلسفه ای اعتقاد دارد و آن را مبنای تصمیم گیری های خود قرار داده ، هدفش را در راستای آن دین تنظیم می کند.
در اینجا، آسیب شناسی مرز خاصی را نمی شناسد و به قواعد کلی مربوط به ساختار دولت و حکومت و ارتباط آن با مردم توجه دارد. به عبارت دیگر، در اینجا، قواعد کلی تغییر و تحول که در چارچوب اصول انسانی و اخلاقی اهمیت دارد، حاکم است. به عنوان مثال، عدالت و ظلم ، دو مفهوم کلیدی برای حفظ ثبات و امنیت در جامعه است که طبعا یک طرف آن ثبات حکومت و طرف دیگر آن آرامش میان مردم است. مفهوم فساد نیز تا آن مقدار که اصول اخلاقی و انسانی در میان همه ملل بر آن اتفاق نظر دارد، همین نقش را عهده دار است.
در همین زمینه ، باید به قواعد کلی تغییر و تطور در جامعه انسانی نیز توجه داشت . برای نمونه، به قدرت رسیدن یک فرد یا خاندان یا حزب، تابع نوعی ضوابط اجتماعی است، ضوابطی که همزمان برای تحول جوامع ابتدایی به جوامع پیشرفته و نیز بسط قدرت سیاسی متمرکز ، در درون جامعه اسنانی وجود دارد. نمونه ای از این قواعد را در متون سیاسی ، اعم از میراث یونانی و اسلامی و حتی متون ادبی مانند کلیله و دمنه و قصه ها و حکایات سیاسی مربوط به ملوک می توان یافت . شکول علمی بحث از این قواعد ، نخستین بار توسط ابن خلدون مطرح شد و بعدها و تا امروز ، کارهای بیشتری روی آن صورت گرفته است.
در این زمینه ، مطالبی هم در فرمایشات امام علی علیه السلام دیده می شود که به طور عمده در قالب کلمات کوتاهی است که از ایشان در نهج البلاغه یا غرر و درر آمدی ، وارد شده است . برای مثال به چند مورد اشاره می کنیم :
من دلایل اقبال الدوله ، قله الغفله
من علامات الاقبال ، سداد الاقوال و الرفق فی الافعال
افه الملک ضعف الحمایه
افه العمران جور السطان
افه العدل ، الظالم القادر
من ساء تدبیره تعجل تدمیره
و یک نمونه جالب این روایت : یستدل علی ادبار الدول باربع : تضییع الاصول ، و التسمک بالفروع، و تقدم الاراذل و تاخیر الافاضل .
اینها نمونه هایی که در غرر و درر آمدی ، آمده است.
اما بخش دیگری از قواعد زوال و به تعبیر امروزی ، عوامل آسیب زا برای حکومتها و دولتها ، مربوط به اصول و قواعدی است که یک حکومت یا دولت ، بر پایه آن اصول شکل گرفته و طبعا متناسب با وضعیت عمومی جامعه به لحاظ سیاسی ، رهنگی و اجتماعی و اخلاقی است.
در اینجا باید حکومت را به لحاظ اساس و اصولی که بر آن پایه شکل گرفته ، مشروعیت یافته و به تناسب زمان ، ضرورت وجودی خود را توجیه کرده و مقبول مردم واقع گشته ، مورد بررسی قرار داد. همچنان که وجود یک دولت را در دل یک نظام ، می بایست در همین چارچوب ارزیابی کرد.
یک دولت بر گایه چه اصول و شعارهایی به قدرت رسیده و این که آیا در تحقق آن اشعار خود توفیقی داشته است یا نه. چه بسا در نیمه راه، مسائل تازه ای مطرح شده است که مبنای ضرورت وجودی حکومت یا دولت ، تغییر کرده و همین امر سبب بقای آن شده است؛ کما آن که ممکن است با از بین رفتن ضرورت وجودی آن، به سرعت نابود شده باشد .
اینجاست که تفاوت میان حکومت دینی با حکومت لائیک در این زمینه به دست می آید. حکومت دینی ضرورت وجودی خود را تحت عنوان رسالت یا وظیفه ، برقراری نظام دینی و اجرای شریعت معرفی کرده و از دل آن، رسالت خود را در حفظ مناسبات دیگر ، از قبیل دفاع از حقوق مردم و تضمین اخلاقیات دینی در جامعه، توجیه کرده است. طبعا در حکومت لائیک، چنین تعهدی وجود ندارد و به عکس ، وفاداری به عدم اجرای شریعت الهی در شمار خصیصه های آن به شمار می رود. بر این اساس، می توان به آسیب شناسی حکومت دینی توجه کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن
تعریف آزادی : در این باره تعریف های بسیاری وجود دارد ولی ساده ترین تعریفی که شده این است : « آزادی فقدان مانع و جلوگیری است»1
این تعریف اگرچه ساده است اما مبهم و چند پهلوست و بر اساس آن قضاوت در باب خوب یا بد بودن آزادی نیز بسیار مشکل خواهد شد . در تعریف دیگری گفته شده است : « آزادی قدرت داشتن برای انجام دادن هر کاریست که به دیگران زیان نمی رساند. » 2 طبق این تعریف حدود آزادی باید بوسیله قانون معین شود تا مشخص شود چه کاری به دیگران زیان می رساند و چه کاری به دیگران زیان نمی رساند .
لازم به ذکر است در بررسی مسئله آزادی توجه عمده پژوهش معطوف به آراء متفکران شیعه و معاصر بوده است و بر این مبنی انواع آزادی را می توان این گونه بیان کرد :
1. آزادی تکوینی : انسان از نظر خلقت موجودی با شعور و اراده است و اختیار دارد ، یعنی اینکه وقتی انسان در برابر هر کاری که انجام آن امکان پذیر است قرار می گیرد به حسب طبیعت وجودیش نسبت به آن کار در نقطه ای قرار می گیرد که محل تلاقی دو راه است : انجام دادن و ترک کردن. پس انسان به حسب فطرت خود نسبت به انجام دادن یا ترک کردن کارها آزادی است و این همان « آزادی » است 3
2. آزادی تشریعی : به طور فی الجمله لازمه آزادی تکوینی آزادی دیگری است که « آزادی تشریعی » نام دارد . ( هر چند میزان این ملازمه را به طور دقیق نمی توان بیان کرد. ) به این معنی هیچ یک از افراد بشر حق ندارند مالک اراده و عمل دیگران بشود و آنها را را بنده خود سازد و انسان ها باید در تصمیم گیری هایشان آزاد باشند . 4 خداوند متعال می فرماید :
قل تعالوا الی کلمه سواء ... و لا یتخذ بعضنا اربابامن دون الله ( آل عمران ، 3/64)
در جای دیگر آمده است :
ما کان بشر ... یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله ( آل عمران ، /79)
هیچ بشری حق ندارد بگوید به جای خداوند بندگان من باشید .
نگرشی دیگر به انواع ازادی ، تقسیم آن به دو نوع ازادی معنوی و آزادی اجتماعی است . لازم به ذکر است که این دو نوع مورد توجه ویژه قران کریم قرار گرفته و به عنوان اساسی ترین اهداف انبیاء در قرآن ذکر شده است و لذا نقطه کلیدی توجه ما نیز در این پژوهش به آن دو خواهد بود .
آزادی اجتماعی خود به انواع مختلف آزادی سیاسی ، آزادی بیان ، عقیده و ... تقسیم می شود .
الف ) آزادی اجتماعی :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آرمان های حکومت از دیدگاه امام علی(ع) ---(عدالت)
مقدمه
دولت و حکومت، همواره یکی از اصلی ترین مباحث علوم سیاسی بوده است، تا جایی که سیاست به عنوان "هنر حکومت کردن یا حکمرانی" تعریف گشته است. یکی از سؤالات شایع در این حوزه، هدف یا وسیله بودن دولت و حکومت است. برخی ایده آلیستها دولت را یک هدف و واحدی فوق مردم و فرد می دانستند و برخی دیگر از مکاتب و اندیشه گران سیاسی، دولت و حکومت را وسیله ای برای عمل به برخی اهداف مورد نظر جامعه انسانی به شمار می آوردند و ارزش ذاتی را مختص فرد دانسته و دولت را ابزاری مکانیکی و مصنوع دست بشر برای دستیابی به اهداف خویش محسوب می نمودند. همچنین متفکران سیاسی از منظرهای مختلفی به آرمانها و اهداف دولت نگریسته اند. به عقیده ارسطو، هدف راستین حکومت تحقق زندگی خوب است. "جان لاک" معتقد بود هدف حکومت "خیر عمومی" یا "خیر نوع بشر" است. "آدام اسمیت" بر این نظر بود که دولت سه هدف بزرگ دارد؛ نخست: حفظ حکومت و مملکت از تجاوز خارجی یا خشونت بین المللی؛ دوم: حمایت از افراد در برابر بی عدالتی یا سرکوب از سوی اعضای دیگر جامعه ؛ سوم: ایجاد و حفظ آثار خاص و نهادهای عمومی که هیچ فرد یا گروهی تمایل به ایجاد و حفظ آنها ندارند. به گمان "هولزندورف" اندیشه گر آلمانی، دولت سه هدف دارد؛ نخست: توسعه قدرت ملی؛ دوم: حفظ آزادی فرد؛ سوم: پیشبرد ترقی اجتماعی و رفاه عمومی.
"گارنر" ضمن رتبه بندی اهداف و آرمانهای حکومت بر این باور است که هدف اصلی و اولیه و بلاواسطه دولت، حفظ صلح و نظم و امنیت و عدالت در میان افرادی است که آن را به وجود می آورند؛ هدف دوم ـ که فراتر از خواستهای فردی است ـ توجه به تأمین رفاه عمومی در راستای پیشرفت و ترقی ملی است، اما هدف نهایی و آرمان عالی دولت، اعتلای تمدن بشری است.
به عقیده "ویلسون"، از مؤلفه های جدید برای دولت، این اهداف را می توان بر شمرد:
1ـ ترضیه اراده ها و پاسخگویی به خواسته ها؛
2ـ کسب ترقی اخلاقی؛
3ـ تحقق بیشترین سعادت برای بیشترین افراد؛
4ـ رشد شخصیت فرد؛
5ـ حفظ حقوق؛
6ـ متوازن کردن و نیز حمایت از منافع .
به عقیده "پنوک" هدفهای اصلی "دولت نو" در مفهوم عام عبارتند از: تأمین امنیت؛ عدالت؛ آزادی و رفاه. این هدفها و آرمانها توجیه کننده موجودیت دولت و نیز فراهم آورنده زمینه های تکلیف سیاسی اند. مبحث مهم دولت و حکومت و همچنین آرمانها و مقاصد عالیه آن در منابع اسلامی، از جمله نهج البلاغه، به وفور مورد اشاره است و امام علی(ع) با فطانت و درایت در این مقوله چنان سخن گفته اند که از عالیترین و نابترین اندیشه های سیاسی قدیم و جدید، گوی سبقت را ربوده اند.
از دو منظر می توان به دیدگاههای امام(ع) در آرمانهای حکومت نگریست؛ منظر عام و منظر خاص. در بخشهایی از نهج البلاغه همانند عهدنامه مالک اشتر، ایشان در بخشهایی، اهداف عالیه حکومت را برشمرده اند و در منظرهای خاص به صورت مباحثی فرعی، مقاصد و آرمانها را تصریح کرده اند.
عدالت ،رمز بقا و امنیت نظام سیاسی
علی(ع) عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی»،۲۲ فضیلت سلطان، «سپر و نگهدارندة دولتها» «مایه اصلاح رعیت» و «باعث افزایش برکات»، «مایه حیات آدمی و حیات احکام» و «مأنوس خلائق» ذکر می فرمایند و «حکومت را مشروط به دادگستری دانسته» و «نظام آمریت را مبتنی بر عدل می دانند» از این دیدگاه «ملاک حکمرانی و قویترین بنیان عدل است» بنیانی که «قوام عالم به آن مبتنی است»
مسأله مهم در سیره علی(ع) این است که ایشان هیچوقت به بهانه حفظ امنیت و نظام سیاسی از عدالت به نفع امنیت کاذب و قدرت، عقب ننشسته اند بلکه برعکس، رعایت عدالت را ضامن امنیت و حفظ نظام و مایه روشنی چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم می دانند.
امام(ع) در عهدنامه مالک اشتر می فرمایند:
«تحقیقاً بهترین چیز (نور چشم) برای حاکمان اقامه عدالت و استقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است و این حاصل نشد مگر به سلامت سینه هایشان (به خالی بودن از کینه و بغض حاکمان).
پس اگر زمامداران عادل پیشه باشند قلبها به سوی آنان جذب و عقده ها از دلها گشوده می گردد و این خود تضمین کنندة استحکام ارکان دولت پیوند محکم او با ملت است. عدل محوری نظام سیاسی باعث می شود مردم برای رسیدن به آرمانها و حقوق خود، راههای منطقی را انتخاب و طی نمایند در غیر این صورت،