لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است : در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت میپذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ فرهنگ : یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است . برپایه یک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل میگیرد. دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت کنند. احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد کنند. ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است . در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛
کارگروهی
روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست
; استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندکه تغییر یک ارزش مثبت است .
نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداکردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار میکند تا هرکسی خود مشکل خود را حل کند
برای اینکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است . خودکنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش میگذارد
مدیران میتوانند هر سهمولفهخلاقیت یعنی تخصص، مهارتهایتفکر خلاق و انگیزش را تحتتاثیر قرار دهند. اما واقعیتآناستکه تاثیرگذاریبر دو مولفهاولبسیار دشوارتر و وقتگیرتر از انگیزشاست انگیزشدرونیرا میتوانحتیبا تغییراتجزئیدر محیط سازمان به طور قابلملاحظهایافزایشداد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموشکنند. اما زمانیکهاولویتبندیدر اقداممطرحمیشود، آنها باید بدانند کهاقداماتموثر بر انگیزش درونی، نتایج فوریتری را موجبخواهند شد
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی ومستمر استفاده کنند این تکنیک ها از این قرارند
تکنیک تحرک مغزی (طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی، تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئلهای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری که همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی مومجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فیالبداهه بودن نظرات است
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق در کتاب «ششکلاهتفکر» یکروشخلاقانه ارایه میکند و از طریقآنمیکوشد نشستافراد بهدور یکدیگر را بهاقدامیثمربخشو کارا تبدیلکند«. دوبونو» سعیمیکند بهکسانیکهبهدور هم جمع میشوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاهدر اینمیان، به راههایخلاقانه بیندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی کرده و در تصمیمگیریها از آن استفاده کنند.
گردش تخیلی: در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون
(W.J.Gordon) نتایج پژوهشهای 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت امکان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب میکرد و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میکرد. آنان پدیدههایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانسها (Synectics ) نیز نامیده اند.
تهییجذهنییا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسبجهت یافتن راهحلهای جدید برایمسئله و نیز برای اکتشافاتعلمی و فنی. اینروش فرایندی خاص و منحصر بهفرد و در عینحالموثر دارد. فرایند به کارگیری این رویکرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن; ب «کشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است
تفکر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن باز می ماند درحالی که تفکر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربههای جدید صرفا به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود، بلکه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند.یکی از راههای تحقق تفکر موازی ،ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن
(Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نووعملی دست یافت. راه دیگر درتفکرموازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را میگشایید و لغاتی را میخوانید و میکوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجهای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کردهاید.
ارتباط اجباری: یکی دیگر از شیوههای آشکارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طورکه از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادکرد
نتیجه گیری
گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد ، کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند . بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی ، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصتهای پیشرو ، به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امکان پذیر نیست. از مهمترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود یکی افزایش انگیزش در میان کارکنان است، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان ، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار میروند همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش میدهد، ایجاد گروههای کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشههای متفاوت میتواند اشتیاق افراد را به کار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارتهای تفکر خلاق را ارتقا میبخشد، پاداش و تشویق ، ارتقای شغلی ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزیابیهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است : در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت میپذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ فرهنگ : یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است . برپایه یک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل میگیرد. دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت کنند. احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد کنند. ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است . در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛
کارگروهی
روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست
; استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندکه تغییر یک ارزش مثبت است .
نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداکردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار میکند تا هرکسی خود مشکل خود را حل کند
برای اینکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است . خودکنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش میگذارد
مدیران میتوانند هر سهمولفهخلاقیت یعنی تخصص، مهارتهایتفکر خلاق و انگیزش را تحتتاثیر قرار دهند. اما واقعیتآناستکه تاثیرگذاریبر دو مولفهاولبسیار دشوارتر و وقتگیرتر از انگیزشاست انگیزشدرونیرا میتوانحتیبا تغییراتجزئیدر محیط سازمان به طور قابلملاحظهایافزایشداد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموشکنند. اما زمانیکهاولویتبندیدر اقداممطرحمیشود، آنها باید بدانند کهاقداماتموثر بر انگیزش درونی، نتایج فوریتری را موجبخواهند شد
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی ومستمر استفاده کنند این تکنیک ها از این قرارند
تکنیک تحرک مغزی (طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی، تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئلهای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری که همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی مومجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فیالبداهه بودن نظرات است
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق در کتاب «ششکلاهتفکر» یکروشخلاقانه ارایه میکند و از طریقآنمیکوشد نشستافراد بهدور یکدیگر را بهاقدامیثمربخشو کارا تبدیلکند«. دوبونو» سعیمیکند بهکسانیکهبهدور هم جمع میشوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاهدر اینمیان، به راههایخلاقانه بیندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی کرده و در تصمیمگیریها از آن استفاده کنند.
گردش تخیلی: در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون
(W.J.Gordon) نتایج پژوهشهای 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت امکان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب میکرد و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میکرد. آنان پدیدههایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانسها (Synectics ) نیز نامیده اند.
تهییجذهنییا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسبجهت یافتن راهحلهای جدید برایمسئله و نیز برای اکتشافاتعلمی و فنی. اینروش فرایندی خاص و منحصر بهفرد و در عینحالموثر دارد. فرایند به کارگیری این رویکرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن; ب «کشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است
تفکر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن باز می ماند درحالی که تفکر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربههای جدید صرفا به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود، بلکه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند.یکی از راههای تحقق تفکر موازی ،ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن
(Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نووعملی دست یافت. راه دیگر درتفکرموازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را میگشایید و لغاتی را میخوانید و میکوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجهای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کردهاید.
ارتباط اجباری: یکی دیگر از شیوههای آشکارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طورکه از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادکرد
نتیجه گیری
گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد ، کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند . بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی ، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصتهای پیشرو ، به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امکان پذیر نیست. از مهمترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود یکی افزایش انگیزش در میان کارکنان است، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان ، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار میروند همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش میدهد، ایجاد گروههای کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشههای متفاوت میتواند اشتیاق افراد را به کار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارتهای تفکر خلاق را ارتقا میبخشد، پاداش و تشویق ، ارتقای شغلی ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزیابیهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 44 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری وجریان گسترده اطلاعات ، امروزهجامعهما نیازمند آموزشمهارتهاییاستکه با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. . هدفباید پرورشانسانهاییباشد کهبتوانند با مغزیخلاقبا مشکلاتروبرو شدهو بهحلآنها بپردازند. بهگونه ایکهانسانها بتوانند به خوبیبا یکدیگر ارتباطبرقرار کردهو با بهرهگیریاز دانش جمعیو تولید افکار نو مشکلاترا از میانبردارند. امروزهمردمما نیازمند آموزشخلاقیت هستندکه با خلقافکار نو بهسوییکجامعهسعادتمند قدمبردارند.
رشد فزاینده اطلاعات، سببشدهاستکههر انسانیاز تجربهو علمو دانشیبرخوردار باشد که دیگری فرصت کسبآنها را نداشتهباشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بینانسانها یکیاز رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچکسقادر نیست به میزان اطلاعات واقعیهر کسکه در گوشه ذهناو نهفته است پیببرد. این اطلاعات زمانیبه حرکت درمیآید که انگیزهای قویسبب رها شدن آن بهبیرون ذهن می شود. در اینمرحله انسانها به سرنوشتیکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر میکوشند و در نهایت سبب میشود جریانی از علم و دانشو تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینهساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود.
یکیاز عواملمؤثر در بروز خلاقیتدر یکجامعه،زمینهسازیو بسترسازیدر بین انسانها جهت ایجاد فرهنگیاستکه در آن همگان در تلاشبرایرشد دادن دیگری هستند و با تاثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند.
یکی از شرایط لازمبرایپدیدار شدنافکار نو،وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سببساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپردهگذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکلگیری یکمحیطآرامبخش در جامعه فراهمکرد، کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سببمیشود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعیگسترشیابد و با سستشدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سختتر میشود. زیرا فرصتی برایتفکر کردن وجود نخواهد داشت.
تعریف مدیریت
مدیریت ، مجموعه فرآیندی است که بکارگیری مؤثر و کارآیی منابع مادی و انسانی در زمینههای مختلفی مانند: برنامهریزی، سازماندهی، تامین نیروی انسانی و ... برای حصول اهداف آن مجچموعه، محاط در دایرهء نظام ارزشی مورد قبول را شامل میشود. دقت و آیندهنگری از خصوصیات برجسته و بارز مدیریت خلاق است . در تصمیمگیریها بهتر است مدیران مبتکر، تصمیمها را تا سطح اجرایی به مدیران میانی و مسئولین مربوطه بسپارند تا در بخش مربوطه با تشکیل جمعهای مشارکتی کارهایی را به آخر برسانند. بنابراین یکی از وظایف مهم مدیران، تصمیمگیری است . عوامل مؤثر در تصمیمگیری عبارتند از: -1 نظام ارزشی. -2 دستورالعملها. -3 تواناییهای مدیر. -4 اهداف بلندمدت و استراتژیک . -5 خطرپذیری. -6 میزان اطلاعات . -7 خلاقیت . از دیگر وظایف مهم مدیران تربیت نیروی انسانی است که باید در این فرآیند به مسائل زیر توجه داشت : -1 توجه به نیازها و انگیزههای افراد. -2 همنواسازی افراد با محیط کار. -3 آزادی عمل دادن به کارکنان. -4 تشویق و پاداشهای سازمانی.
خلاقیت در مدیریت
خلاقیت دارای سه مؤلفه است: تخصص ، تفکر خلاق و انگیزش که می تواند درونی و بیرونی باشد ، مدیران روی هر سه این خصوصیات می توانند اثر گذارند ولی بر روی انگیزش کارکنان بیشتر از دو مؤلفه دیگر تأثیر گذار هستند ..
افزایش خلاقیت در سازمانها میتواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات ، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع ، کاهش بورو کراسی، افزایش رقابت ، افزایش کارایی و بهره وری ، ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان منجر گردد .نقش مدیر در پرورش خلاقیت ، تحریک و تشویق کارکنان، تفویض اختیار به کارکنان ، پیدا کردن ذهنهای خلاق و استفاده از خلاقیت دیگران است . نظام مدیریت مشارکتی با تکیه بر خود کنترلی کارکنان ، مشورت ، تشویق به ابتکار و احترام به افراد ، نقش مهمی در پرورش خلاقیت کارکنان ایفا می کند . تکنیک های خلاقیت گروهی شامل تحرک مغزی ، گردش تخیلی، تفکر موازی ، ارتباط اجباری ، شش کلاه تفکر ، از تکنیکهای مؤثر در تقویت تفکر خلاق هستند. خلاقیت دارای سه مؤلفه است: تخصص ، تفکر خلاق و انگیزش که می تواند درونی و بیرونی باشد ، مدیران روی هر سه این خصوصیات می توانند اثر گذارند ولی بر روی انگیزش کارکنان بیشتر از دو مؤلفه دیگر تأثیر گذار هستند.
تعریف خلاقیت
از خلاقیت "CREATIVITY" تعریفهای زیادی شده است . در اینجا برخی از تعاریف مهم راموردبررسی قرار می دهیم :
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان ؛
خلاقیت به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است ؛
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است ؛ خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین.
الف - تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی :
خلاقیت یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است . تفکر عبارت است ازفرایند بازآرایی یا تغییراطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت .تفکر بر دونوع است : 1 - تفکر همگرا 2 - تفکر واگرا
تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت . تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت ، خلاقیت یعنی تفکر واگرا.
براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیده های ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها;
خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل ;خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید استمرار آن پس از غیبت آن پدیدهها.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
گاه دیده میشود که دانش آموزی از عهده انجام کاری برمیآید اما آن کار را به دفعات لازم انجام نمیدهد. مثلا سلام کردن را یاد گرفته است اما به ندرت به افراد بزرگتر از خود سلام میکند یا میتواند تکالیفش را انجام دهد اما در این کار سستی نشان میدهد. در این گونه موارد با استفاده از روشهای افزایش رفتار میتوان رفتار دلخواه را در او افزایش داد.
روش تقویت مثبت برای افزایش رفتارهای مطلوب
روش تقویت مثبت تقریبا همان روش متداول پاداش است که همه معلمان با آن آشنا هستند و غالبا آن را مورد استفاده قرار میدهند. با این حال بین پاداش و تقویت مثبت اندک تفاوتی وجود دارد که روان شناسان را بر آن داشته است تا به جای پاداش از اصطلاح دقیقتر تقویت مثبت استفاده کنند. در پاداش دادن افراد هدف ما بطور عمده قدردانی و سپاسگذاری از اعمال گذشته آنهاست و گرچه پاداش یک رفتار معمولا به تکرار آن میانجامد هدف ما از پاداش دادن رفتار ضرورتا تکرار آن رفتار در آینده نیست.
اما در تقویت مثبت هدف الزاما تکرار رفتار است یعنی اگر پس از تقویت یک رفتار احتمال وقوع آن رفتار در شرایط همسان آتی افزایش نیابد گفته میشود که تقویت صورت نگرفته است. تقویت مثبت بهترین و موثرترین روش افزایش رفتار است . فرایندی که در آن ارائه تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار میشود. وقتی معلم تصمیم میگیرد هر وقت دانش آموزان موقع ورود به کلاس به او سلام کنند با لبخند زدن به هنگام جواب دادن به سلام آنها رفتار سلام کردن آنها را تقویت کند در واقع از تقویت مثبت استفاده میکند.
اصول تقویت مثبت
اصل اول
از تقویت کننده مناسب استفاده کنید. تقویت کنندههای مختلف بر افراد مختلف تاثیرات متفاوتی دارند. همچنین تاثیر یک تقویت کننده واحد بر یک فرد معین در شرایط مختلف متفاوت است. بنابراین لازم است در استفاده از تقویت کنندهها در شرایط گوناگون و با افراد مختلف این نکته به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
اصل دوم
فوریت تقویت یک عامل مهم است. تقویت فوری اثر بخشی بیشتری از تقویت همراه با تاخیر دارد و گاه تقویتی که با تاخیر انجام شده هیچ فایدهای ندارد. معلم باید بلافاصله پس از انجام رفتار مطلب از سوی دانش آموزان آن رفتار را تقویت کند و فاصله بین تقویت و رفتار را به حداقل برساند.
اصل سوم
مقدار تقویت را توصیه میکند. دانش آموزان اگر ببینند معلمی همیشه و در هر مورد با دلیل و بیدلیل همه را مورد تشویق و تمجید قرار میدهد رفتار تقویت کننده او نسبت به دانش آموزان اثر تقویتیاش را از دست میدهد بنابراین لازم است مقدار و میزان مناسب تقویت رعایت گردد.
اصل چهارم
توصیه میکند که از موقعیتها و تقویت کنندههای تازهتر استفاده شود. افراد موقعیتهای جدید یادگیری و انجام فعالیتهای تازه را به موقعیتها و فعالیتهای تکراری ترجیح میدهند. بنابراین معلمان باید بکوشند تا در آموزش و افزایش رفتارهای مطلوب روشها و فنون گوناگون را بکار برند تا دانش آموزان مرتبا خود را در شرایط تقویتی حس کنند. همچنین بهتر است معلمان سعی کنند تا از روشهای تقویتی متنوع استفاده کنند و برای مدتی طولانی از یک تقویت کننده بطور تکراری استفاده نمایند.
روش تقویت منفی برای افزایش رفتارهای مطلوب
تقویت منفی نیز سبب افزایش رفتار میشود. تفاوت این روش با تقویت مثبت در آن است که در تقویت مثبت ارائه یک تقویت کننده مثبت مثل یک جایزه ، یک آفرین و ... رفتار مطلوب را نیرومند میسازد. در حالی که در تقویت منفی حذف یک عامل منفی یا فرار از آن منجر به نیرومندی رفتار میشود. نام دیگر تقویت کننده منفی محرک آزارنده است زیرا حضور آن در موقعیت موجب آزار فرد میشود و لذا حذف آن از موقعیت یا به تعویق افتادن آن سبب تقویت رفتاری از فرد میشود که به حذف یا به تعویق افتادن آن منجر شده است.
تقویت منفی مانند تقویت مثبت از پدیدههای معمولی زندگی روزانه است. کودکی که تازه راه رفتن را آموخته است اگر هنگام راه رفتن قدم اشتباهی بردارد زمین خواهد خورد و بخصوص از بدنش درد خواهد گرفت و بعد برای احتراز از زمین خوردن خواهد کوشید تا از انجام حرکت غلط جلوگیری به عمل آورد. در کلاس درس معلم ممکن است با تهدید کردن دانش آموز به گرفتن نمره کم و مردود شدن در امتحان آنها را به درس خواندن وا دارد و رفتار درس خواندن را در آنها تقویت کند.
چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه
خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است.
اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
فصل اول
ü ویژگیهای شخصیت خلاق
ü دانش آموز خلاق را بشناسید
ویژگیهای شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . در این قسمت با مهمترین و بارزترین این ویزگی ها آشنا می شوید:
_ استقلال_ ریسک پذیری_ کنجکاوی_ علاقه به کارهای پیچیده_ تحمل ابهام
_ انعطاف پذیری_ شوخ طبعی_ اعتمادبه نفس بالا_ ابتکار_ پشتکار_ تخیل قوی
_ حساسیت وتوجه_ زیبایی دوستی_ تردید
دانش آموزخلاق رابشناسید
هرچندبسیاری ازویژگیهای کلی افرادخلاق که درقسمت قبل معرفی گردیدکمابیش شامل دانش آموزان خلاق نیزمیگردد،اماازآنجاکه تاکیداصلی این کتاب ،پرورش خلاقیت دانش آموزان خلاق که معمولا درمحیط مدرسه وکلاس درس مشاهده میشود،دربخشی مجزابرشمرده شود.درهمین موردسه دلیل دیگر نیزوجودداردکه این ضرورت راتاکیدکند:
1: محیط مدرسه وکلاس به خودی خودرفتارهای ویژه ای رادردانش آموزان خلاق ایجادمیکندکه ممکن است دانش آموزان هارا درمحیط منزل یامحیط های دیگرنمایان سازدویابه گونه ای متفاوت نشان دهد.
2: بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان خلاق،خاص محیط تحصیلی آن هاست وازلحاظ نوع وشدت با خصوصیات سایرافرادخلاق متفاوت است
3: آشنایی باخصوصیات بارزدانش آموزان خلاق به معلم امکان میدهدتاآن هارابهتربشناسدوبه برنامه ریزی درجهت تقویت،پرورش،تغییرواصلاح مواردلازم بپردازد.
به طورکلی دانش آموزخلاق غالبا ازطریق خصوصیات ورفتارهای زیرقابل شناسایی است:
1: ایده ها ونظرات خودرابدون ترس در کلاس مطرح می کند.
2: معمولا برای مسائل راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.
3: به فعالیت های هنری علاقه زیادی داردودراین زمینه دارای تجربه ومهارت است.
4: غالباً ایده ها و راه حل های بیش تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیش نهاد
می کند.
5 : معمولاً قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
6: تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا مطالب کتاب دارد.
7: در کلاس اغلب سوالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
8: علاقه ی زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
9: انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد .
10:گاهی به خاطر بیان نظرات و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر
فردی غیر عادی جلوه می کند.
11: از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.
12: معمولاً در کلاس با آب و تاب صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13: داری ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.
14: حساس ، باریک بین و نکته سنج است .
15: بسیار فعال است و غالباً در آن واحد چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را در سر می پروراند.
16: به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
17: در نفوذ و تأثیر گذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.
18: آمادگی طرد شدن و عدم تأیید از طریق دیگران را داراست.
19: به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20: از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند که از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.
دانش آموز خلاق:قبل از این که گردو را بشکنم به این فکر افتادم که شایدبتوانم با نیمه ی پوست آن د وتا لاک پشت درست کنم
فصل دوم
ü موانع خلاقیت
ü موانع خلاقیت در محیط مدرسه
ü موانع خلاقیت در محیط خانواده
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
1. تأکید زیاد بر نمره ی دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن
2. روش های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
3. عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
4. فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان
5. اهداف و محتوای کتاب های درسی
6. عدم توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان
7. عدم پذیرش ایده های جدید
8. ارایه ی تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان .
9. استهزا و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه
دانش آموز خلاق :به خانم معلم گفتم که نقاشی خواب دیشب خودم راکشیده ام. اما او هم مثل بقیه ی بچه ها مرا مسخره کرد ؛ من هم
آن را پاره کردم و به جای آن یک خانه و یک درخت کشیدم
موانع خلاقیت در محیط خانواده
1. تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک
2. ایجاد رقابت میان کودکان
3. تأکید افراطی بر جنسیت کودک
4. قرار دادن قوانین خشک و دست وپاگیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرهنگ سازی برای پرورش کودک خلاق
چکیده
یکی از مشکلاتی که در کشور ما وجود دارد نگرانی جوانان برای به دست آوردن شغل،تشکیل زندگی و تامین مسکن است.چرا جوانان ما با آن که در کشوری زندگی می کنند که دارای بالاترین منابع ارزشمند است ،تا این حد دچار دغدغه و نگرانی هستند؟ بازارهای مادر تسخیر کالاهای بعضی از کشورها قرار گرفته و بهره وری در سطح پایینی است.در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است که با اتفاقاتی که در عرصه فناوری اطلاعات در حال وقوع است ،شرایط زندگی برای مردم جامعه ماسخت تر خواهد شد و ما باید از هم اکنون نوزادانی را که متولد می شوند برای آینده به گونه ای تربیت کنیم که در برخورد با سختی ها خلاقانه بیاندیشند و بر مشکلات غلبه نمایند و در هر جایگاه و مسوولیتی که قرار دارند به جای آنکه منتظر باشند کسی به یاری آنان بشتابد، خود با اراده و سخت کوشی به سازندگی بپردازند.این مقاله بر اساس یک مطالعه کتابخانه ای به عوامل موثر در تربیت کودک خلاق پرداخته و در انتها نتیجه گیری نموده است که برای ایجاد نسل خلاق در آینده باید یک برنامه ریزی جامع برای فرهنگ سازی و آموزش جامعه صورت گیرد تاشاهد ظهور جوانانی خلاق در آینده باشیم و امروزه کشورهای توسعه یافته از کودکان سالم و خلاق به عنوان ثروت ملی نام می برند.
واژه های کلیدی:تربیت کودک خلاق-فرهنگ سازی و خلاقیت
مقدمه
سرعت و شتاب زندگی و پدید آمدن تحولات شگفت انگیز از ویژگیهای عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقی جدید در حال وقوع است و این اتفاقات همچون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل بوده و از دل زمان خارج می شوند . تولید علم و دانش چنان سرعتی به خود گرفته است که بارانی از اطلاعات بر روی سر انسان ها در حال فرو ریختن است .
شبکه اینترنت که ریشه های گسترده فناوری اطلاعات را تشکیل می دهد با سرعتی شگفت انگیز به پیش می رود و هر نقطه ای از کره زمین را تحت سیطره خود در می آورد و هر لحظه مغز یک انسان را به هزاران انسان دیگر مرتبط می کند و بدین وسیله او را در میان سیلاب اطلاعات رها می سازد . اگر تا دو دهه پیش به آدمی می آموختند که چگونه به کسب اطلاعات و گردآوری آن بپردازد .اکنون در پی آنند که به انسان بیاموزند که چگونه سدی بسازد تا از یورش سهمگین اطلاعات ، خود را ایمن سازد و تنها از آن میزان اطلاعات که نیاز واقعی اوست بهره مند شود.
امروزه نوزادان متولد می شوند تا بتوانند آینده را مدیریت کنند و این رسالت سنگینی است که بر عهده ماست تا آنان را برای آن دوران آماده نماییم . دورانی که انسان علاوه بر زندگی در محیط در حال تغییر ،باید بتواند خلاقانه بیاندیشد و با ایجاد افکار نو به حل مشکلات بپردازد و با هنرمندی کشتی زندگی خویش را در این دریای متلاطم به پیش ببرد .
اگر کودکان ما برای آینده تربیت نشوند ، جوانان آینده ما در یک رقابت سخت در مقایسه با جوانان دیگر ملل دچار شکست شده و با از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشکلات روانی دچار خواهند شد و آنگاه ممکن است شاهد افتادن آنان در دام آسیب های اجتماعی باشیم و یا با موجی از عارضه های روانی در سطح جامعه روبرو شویم.
پس از وقوع انقلاب در ایران ، کشور ما با یک رشد جمعیتی مواجه شد و نوزادان متولد شده به آرامی بزرگ شدند و سپس وارد سنین مدرسه شده و به دبستان ها راه یافتند. در این دوران مدارس ابتدایی دچار ازدحام و کمبود جا شدند.پس از از گذر از این مرحله ، این متولدین وارد مدارس راهنمایی و سپس دبیرستانها و دانشگاهها شدند و همین اتفاق نیز در این مراحل رخ داد و اکنون این جمعیت که به سنین بالاتر رسیده است ، در حال ورود به بازار کار و سپس تشکیل زندگی است و به همین علت در حال حاضر یک تقاضای شدید نسبت به شغل ، مسکن و در نهایت تشکیل زندگی شکل گرفته است که می توان نتایج آن را در جامعه شاهد بود. پس از این مرحله تولد نوزادان این نسل است که روی خواهد داد که می توان بیان داشت این یک فرصت طلایی است که اگر بر روی این نوزادان سرمایه گذاری کنیم می توان امید داشت که نسلی توانمند پدید آید تا بتواند ایران رابا سرعت بیشتری به سمت توسعه هدایت کند.
یک نکته بسیار مهم در خصوص این نوزادان ، سطح تحصیلات والدین آنان است که نسبت به نسل قبلی از وضعیت بهتری برخوردارست و اگروالدین این نوزادان از آموزش های لازم برخوردار شوند می توانند فرزندان خلاقی تربیت نمایند .
در کشور ما در این رابطه بصورت پراکنده اقداماتی انجام شده است مقالات مختلف و کتاب های منتشر شده گویای این موضوع است که در فهرست منابع مطالعاتی به آنها اشاره شده است اما کافی نبوده و بسیاری از آنها ترجمه بوده و می توان گفت برای فرهنگ ما تالیف نشده است . علیرغم وجود سایت ها و وبلاگ های زیادی که به زبان فارسی وجود دارد ، متاسفانه یک سایت تخصصی در زمینه تربیت خلاقانه کودک وجود ندارد.گردهمایی ها و همایش های مختلفی برگزار شده اما بطور جامع به عوامل فرهنگی موثر در زمینه کودک و خلاقیت پرداخته نشده است و گهگاه به بعضی از جوانب پرداخته شده است. برای نمونه می توانیم به گردهمایی پیامدهای فرهنگی اسباب بازی که توسط معاونت پژوهشی و آموزشی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی اشاره کنیم که اسباب بازیها و تاثیرات فرهنگی آن را برروی کودکان مورد بررسی قرار داد . در این مقاله تلاش شده است عوامل موثر بر خلاقیت و سلامت مغز کودک بطور خلاصه مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت پیشنهاد شده است که که در کشور در این خصوص لازم است برنامه ریزی های مورد نیاز انجام شده و با بهره گیری از کارشناسان صاحبنظر ضمن تدوین کتاب جامع "تربیت کودک خلاق "به زبان ساده برای تمام مادران ایرانی، برنامه مدونی جهت آموزش خانواده آماده و در سطح کشور اجرا شود و همچنین یک سازمان به عنوان متولی انجام این کار انتخاب گردد و از سازمان های غیردولتی نیز برای فعالیت در این رابطه حمایت بعمل آید.