لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 47
مقدمه
اگر اهتمام بزرگان اندیشه و نظریه پردازان سیاسی را ارائه تصویری جامع و نمادین و نسبتا منسجم از زندگی و جامعه سیاسی بدانیم می توان روش پژوهش و جستجوی اندیشه این بزرگان را در سه مرحله:
1- مشاهده بی نظمی، 2-تشخیص علل، 3- ارائه راه حل،
در افکار آنان جستجو و رد یابی کرد. به طور قطع امام یکی از آن بزرگانی است که نه تنها درک و بینشی همه جانبه از سیاست و زندگی سیاسی در اختیار مخاطبان خود قرار میدهند بلکه به دلیل جامع نگری و تام اندیشی خود می کوشند تا این درک و بینش را در چشم انداز و کلیتی هماهنگ و منسجم از حیات انسانی و اجتماعی و همخوان با انسانشناسی فلسفی و اجتماعی خود عرضه نمایند. ایشان به دلیل درک منسجم، فلسفی و کمال گرایانه خود و با اعتقاد به ساحت های مختلف شناختی، ارزشی، عاطفی، هنجاری و رفتاری در عرصه های مختلف حیات انسانی، ضمن در نور دیدن شکاف تجربه گرایانه و الگوی منسجم و هماهنگ با مبانی نظری خود از زندگی سیاسی ارائه می نمایند.
رابطه منطقی و منسجم بین ابعاد هستی شناختی و ارزش شناختی یا حکمت نظری و حکمت عملی در اندیشه امام تنها اختصاص به الگو سازی حیات سیاسی نداشت بلکه ایشان جزء معدود نظریه پرداز نی در طول حیات بشر هستند که توانستند مرتبت دوم شکاف، یعنی شکاف بین الگو و عمل را با ورود به صحنه سیاست و رهبری پیروزمند ا نه انقلاب اسلامی و تداوم بخشیدن به آن، پشت سر گذاشته و ضمن آزمون موفقیت آمیز این الگو و بعضا اصلاح برخی از جزئیات آن، نگاه یکپارچه و هماهنگ خود نسبت به حیات سیاسی را کمال بخشند.
با این وصف باید به این نکته توجه داشت که دست یابی به اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی حضرت امام به سادگی و با گزینش صرف چند نقل قول از ایشان امکان پذیر نیست. دستیابی به منطق درونی اندیشه ایشان، مستلزم باز سازی گفتهها و نوشتههای ایشان و تفکیک انگیزه و انگیخته و یا به عبارتی تفکیک زمینهها و منطق موقعیت گفتار ایشان از جان کلام پیام های وی، با عنایت و اشراف به انسانشناسی و مبانی نظری و فکری ایشان، اعم از فلسفی، کلامی-فقهی و حتی عرفانی است و این امر نیازمند تلاشی بین رشتهای با حظور صاحبنظران و متخصصان مختلف است.و نکته دیگر که مطالعه بین رشته ای در مورد آراء و اندیشه های حضرت امام را دو چندان می کند، بیم از انتساب رای و نظر محقق به معظم له است که باید به طور کامل از آن پرهیز کرد.
زندگی و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
1-زندگی امام خمینی
امام خمینی در روز 30 شهریور 1281 ﻫ. ش-24 سپتامبر 1902 م.- در شهرستان خمین به دنیا آمد. پدر ایشان پس از آ ن که سالیانی چند در نجف اشرف، علوم اسلامی را فراگرفته و درجه اجتهاد نا یل آمده بود به ایران بازگشت. و به علت مبارزه و مقاومت علیه زورگوییهای اشرار منطقه، به قتل رسید.
امام خمینی، در دوران نوجوانی، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های د ینیه را نزد علمای آن دیار فرا گرفت و در سال 1298ﻫ. ش عازم حوزه علمیه اراک شد.
اندکی پس از هجرت امام شیخ عبدالکریم حائری یزدی از اراک به قم- نوروز 1300ﻫ.ش امام خمینی نیز رهسپار حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد استادان حوزه قم، از جمله میرزا محمد علی ادیب تهرانی، آیت اﷲ سیدمحمد تقی خوانساری، سید علی یثربی کاشانی و آیت اﷲ حائری یزدی طی کرد. هم زمان با فراگیری ریاضیات، هیئت، فلسفه اسلامی وغرب و اخلاق و عرفان نزد اساتید مشهور آن زمان پرداخت. امام خمینی در شرایطی دیده به جهان گشود که ایران یکی از سخت ترین ادوار تاریخ خویش را تجربه کرد.
شکست نهضت مشروطیت، کودتای رضا خان، جنگ جهانی اول و دوم، نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، از جمله حوادث و وقایع مهمی بودند که امام خمینی تا پیش از اغاز نهضت در سال 42 تجربه کرده است.امام خمینی در اولین متن سیاسی خود کشفالااسرار در سال 1322ﻫ. ش ۔ که در پاسخ به شبهات کتاب اسرار هزار ساله حکمی زاده منتشر کرد، فجایع سلطنت 20 ساله پهلوی را افشا کرد و با دفاع از اسلام و روحانیت به پاسخگویی به شبهات پرداخت. در آ غاز دهه 30، امام خمینی ضمن درس های فقه خود به ولایت فقیه پرداخت.
ایشان در بحث اجتهاد و تقلید، در تبیین وظیفه مجتهد فرمودند : یکی از مقامات پیامبراکرم فرمانروا بودن است. این منصب در زمان غیبت از آن فقیه جامع الشرایط است. پس از رحلت آیت ا ﷲ حا ئری، ۔ 1315ﻫ. ش آیات عظام حجت، صدر و خوانساری به مدت هشت سال سرپرستی حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند. امام خمینی بر این باور بود که مرجعیت باید دارای اقتدار و نفوذ باشد و از آنجا که تنها آیت اﷲ بروجردی را بر این امر توانا میدانست برای اقامت آن فقیه وارسته در قم و تثبیت مرجعیت وی بسیار کوشید. امام خمینی با درک نقش و اهمیت حوزه های علمیه چنان می اندیشید که حوزه علمیه قم برای تضمین حیات و پرهیز از مشی مصلحت گرایی در برابر حکومت های وقت به تحول ساختاری نیازمند است. وی، در تعقیب این اهداف، در سال 1328ﻫ.ش با همکاری آیت اﷲ مرتضی حائری موسس حوزه علمیه قم طرح اصلاح اساسی ساختاری حوزه علمیه را تهیه و به استقبال و حمایت قرار گرفت ولی با کارشکنی مخالفان دخالت حوزه در سیاست روبه رو شد و جامعه عمل نپوشید.
آیت اﷲ بروجردی در موارد بسیار از امام به عنوان یکی از مشاوران بر جسته خود بهره میبرد. هنگامی که زمزمه تشکیل مجلس موسسان برای تغییر مواردی از قانون اساسی دادن حق انحلال مجالس به شاه مطرح شد٬شاه برای جلب موافقت و کسب اطمینان از عدم مخالفت آیت اﷲ بروجردی وزیر کشورش دکتر اقبال را به قم فرستاد. امام از سوی آیت اﷲ بروجردی به طور رسمی با دکتر اقبال به مذاکره و در نهایت با لحنی تند و قاطع به وزیر کشور گفت: ما به شما هرگز اجازه چنین تغییر و تبدیلی در قانون اساسی را نمی دهیم زیرا این گونه تغییر افتتاحیهای جهت دستبرد اساسی به قوانین موضوعه این کشور خواهد شد و به دولت فرصت خواهد داد که هر وقت و هرطور که سیاست و منافع او اقتضا می کند در قانون اساسی و قانون دست ببرد و طبق اغراض و امیال خودقانونی را ملغی دیگری را جعل نمایند.
سید احمد خمینی فرزند امام در این باره میگوید:
بر اثر قضا یا ی سیاسی که در زمان آقای بروجردی اتفاق افتاده بود امام از طرف مرحوم آقای بروجردی و علما مامور شد با شاه صحبت کند. نظر مراجع و علما این بود، نمایندهای برود و حرف ما را