لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مقام منیع زعیم عالیقدر سیّد الفقهاء و المجتهدین آیة الله العظمی امام خمینی متّع الله المسلمین بطول بقائه را با اهداء ادعیۀ خالصه و تحیّات وافره تصدیع میدهد :
به پیروی از اوامر صادره راجع به لزوم مطالعه و دقّت در پیش نویس قانون اساسی و اظهار نظر در مطویات آن معروض میدارد : حقیر با کمال مداقّه محتویات آنرا مورد بررسی قرار دادم و از نقطۀ نظر تطبیق آن با فلسفه و فقه اسلام اشکالاتی چند به نظر آمد که تذکار آن ضروری است :
انحصار حکومت و ولایت در مبادی عالیه بر اساس فلسفه توحیدی اسلام
1 ـ فلسفۀ توحیدی اسلامی متّخذّ از آیات قرآن کریم و سنّت نبوی روح حکومت و ولایت بر مردم را منحصر به مبادی عالیه میداند ، و عالمترین و جامعترین و منزّهترین افراد را لایق این مقام میشناسد ، در این صورت افراد امّت به رهبری چنین پیشوائی راستین که هم دارای دلی روشن و آگاه و مغزی متفکّر و عزمی راسخ ، و هم از خود گذشته و به کلیّت پیوسته است ، از بهترین مواهب الهیّه استفاده نموده و تمام قوا و استعدادهای ذاتی خود را بمنصّۀ ظهور و بروز میرسانند . و از شکوفاترین آزادی و استقلال و بهرهمندی از جمیع غرائز طبیعی و ملکات روحی کامیاب میگردند .
گسترش حکم از مقام توحید به مراتب پایین
در این فلسفه حکم و قانون و قضاء از بالا (یعنی از مقام توحید و طهارت که مقام وحدت و جامعیّت ولیّ امر است) بپائین تدریجاً گسترش پیدا میکند ، و تمام اقشار طبقات را فرا میگیرد :
فَل وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا .
وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةِ مِن أَمْرِهِمْ .
ولی در فلسفههای مادّی ، یا در قوانین غربی که از روح توحید اسلامی بهرهای ندارند ، مراکز تصمیم گیری از کثرت شروع میشود ، یعنی افکار و اوهام عامّۀ مردم گرچه در نهایت ضعف باشند ، فقط به ملاک اکثریّت حق تعیینِ سرنوشت و تصمیم گیری در امور و حاکمیّت خود را دارند .
در این فلسفهها حکومت بر اساس انتخاب بوده و کیفیّت آن به مشروطۀ سلطنتی ، یا به جمهوری ، یا به بعضی از انحاء دیگر ، تقسیم میشود ، بنابراین جمهوری بدین طرز رأی گیری و انتخای اکثریّت قسیم و نظیر مشروطه از قالبهای غربی است ؛ و با روح اسلام سازگار نیست .
اتکاء حکومت اسلام بر حق
حکومت و دولت اسلام بر پایۀ خود متّکی بوده و بر اصل اصیل حقّ اعتماد دارد ؛ و هیچیک از این قالبها نمیتوانند آن واقعیّت را در خود بگیرند و بشکل خود درآورند .
و در این وهلۀ حسّاس و سرنوشت ساز که دقیقترین لحظات را میگذرانیم. باید بسیار متوجّه باشیم که خدای ناکرده ناخود آگاه آن اصالتهای ارزشمند اسلامی را به گرایشهای غربی نفروشیم ؛ و بعلّت إشباع مغزها از رهآوردهای غرب و عدم اُنس به طرز تشکیل حکومت اسلامی به شکل واقعی خود ، به سبب اعتماد به نظارة نظامهای سُله جویانۀ استبداد و طاغوتی آن حقیقت را به خاک نسیان نسپاریم :
تجربه مشروطه ما را بس است
بزرگان ما در نهضت مشروطیّت و گیرو دارها و کشمکشهای طرفداران استبداد و مشروطه دچار اشتباه شدند ، دستهای بعنوان آنکه مشروطه مردم ستمدیده را از زیر یوغ استبداد و ظلم اُمراء و حکّامِ جائر میرهاند ، بدان گرویدند و این نظام را با اصول آن پذیرفتند ، و دستهای دیگر بعنوان آنکه استبداد مردم را در هالۀ دین حفظ میکند و از رخته کردن آزادیهای نامشروع و مغرب پسند جلوگیری مینماید ؛ طرفدار آن شدند . و چون راه را منحصر در آن میدیدند ، بر سر هم کوفتند . کسی نگفت هم مشروطه غلط است و هم استبداد ، اسلام صحیح است و بس . حکومت اسلام حکومت اسلام است . حکومت رسول الله است . نه یک حرف کم و نه یک حرف زیاد .
لذا دیده شد در این مدّت عمر مشروطیّت که درخت آن با خونهای پاک رزمندگان راستین و پاکدلان راه عدل و آزادی آبیاری شد ، چه ستمها که نشد ؛ و چه حکومتهای استبدادی که نظیر آن در تاریخ بشریّت کم است بر این ملّت مسلّط نگشت ، و چه ستمهای جانکاه بعنوان نوش دارو در کام آنان فرو نریخت؛ و به نام توخالی عدالت اجتماعی و آزادی همگانی چه محرومیّتها از طبیعیترین حقوق أوّلیّه نصیب نگشت . با آنکه در تدوین قانون اساسی آن ، نهایت دقّت را در پیشگیریهای موارد انحراف نمودند و برای بر أریکه نشاندن قانون عدل و آزادی ، نهایت مراقبت را کردند . فقطّ علّت اینهمه محرومیّتها آن بود که : حکومت از محور اصلی خود خارج شد ، بعنوان مجلس شوری قانونگذاری کردند ، قوای مقنّنه و قضائیّه و مجریه از محطّ خود منحرف شد ، این تجربۀ مشروطیّت برای ما بس است . رسول الله فرمود : لا یَلْدَعُ المُومِنُ مِن حُجْرٍ مَرَّتَیْنِ
در قرآن مجید اطاعت را فقطّ منحصر به خدا و رسول خدا و اُولی الامر میداند : أَطِیعُوا اللَهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی المْرِ مِنکُمْ .
نقش شوری و مشورت در حکومت اسلام
شوری در مقدّمات کار برای روشنگری بیشتر است که : « وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ» و یا آنکه «وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأمْرِ» لیکن تصمیم گیری اختصاص به خود رسول الله داشته است ؛ نه موافقت رأی اکثریّت . بدلیل ذیل آن که : «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلَ عَلَی اللَهِ» و در تمام موارد پیشنهادها و مشورتها صورت میگرفته لکن رأی نهائی انحصار به رسول خدا داشته است . و در زمان خلفاء و أئمّۀ طاهرین سیره و سنّت چنین بوده است . أبحاث فقهیّۀ وارده در ولایت فقیه، أمر حکومت را منحصر به امام یا فقیه جامع الشّرائط میداند . و در این مسأله أحدی از علمای شیعه خلاف نکرده است . یعنی با وجود فقیه جامع الشّرائط زمام حکومت مسلمین را بدست غیر فقیه سپردن خلاف اجماع است .
ضرورت استقامت بر اصول اصیل اسلام
2 ـ اگر جمهوری اسلامی را با این اصول وارده در پیش نویس بپذیریم ، تحقیقاً ثمرات انقلاب را ضایع و خون جوانان عزیز را به هدر دادهایم . جوانان ما به ندای اسلام حرکت کردند ، و برای برقراری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مقام منیع زعیم عالیقدر سیّد الفقهاء و المجتهدین آیة الله العظمی امام خمینی متّع الله المسلمین بطول بقائه را با اهداء ادعیۀ خالصه و تحیّات وافره تصدیع میدهد :
به پیروی از اوامر صادره راجع به لزوم مطالعه و دقّت در پیش نویس قانون اساسی و اظهار نظر در مطویات آن معروض میدارد : حقیر با کمال مداقّه محتویات آنرا مورد بررسی قرار دادم و از نقطۀ نظر تطبیق آن با فلسفه و فقه اسلام اشکالاتی چند به نظر آمد که تذکار آن ضروری است :
انحصار حکومت و ولایت در مبادی عالیه بر اساس فلسفه توحیدی اسلام
1 ـ فلسفۀ توحیدی اسلامی متّخذّ از آیات قرآن کریم و سنّت نبوی روح حکومت و ولایت بر مردم را منحصر به مبادی عالیه میداند ، و عالمترین و جامعترین و منزّهترین افراد را لایق این مقام میشناسد ، در این صورت افراد امّت به رهبری چنین پیشوائی راستین که هم دارای دلی روشن و آگاه و مغزی متفکّر و عزمی راسخ ، و هم از خود گذشته و به کلیّت پیوسته است ، از بهترین مواهب الهیّه استفاده نموده و تمام قوا و استعدادهای ذاتی خود را بمنصّۀ ظهور و بروز میرسانند . و از شکوفاترین آزادی و استقلال و بهرهمندی از جمیع غرائز طبیعی و ملکات روحی کامیاب میگردند .
گسترش حکم از مقام توحید به مراتب پایین
در این فلسفه حکم و قانون و قضاء از بالا (یعنی از مقام توحید و طهارت که مقام وحدت و جامعیّت ولیّ امر است) بپائین تدریجاً گسترش پیدا میکند ، و تمام اقشار طبقات را فرا میگیرد :
فَل وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا .
وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةِ مِن أَمْرِهِمْ .
ولی در فلسفههای مادّی ، یا در قوانین غربی که از روح توحید اسلامی بهرهای ندارند ، مراکز تصمیم گیری از کثرت شروع میشود ، یعنی افکار و اوهام عامّۀ مردم گرچه در نهایت ضعف باشند ، فقط به ملاک اکثریّت حق تعیینِ سرنوشت و تصمیم گیری در امور و حاکمیّت خود را دارند .
در این فلسفهها حکومت بر اساس انتخاب بوده و کیفیّت آن به مشروطۀ سلطنتی ، یا به جمهوری ، یا به بعضی از انحاء دیگر ، تقسیم میشود ، بنابراین جمهوری بدین طرز رأی گیری و انتخای اکثریّت قسیم و نظیر مشروطه از قالبهای غربی است ؛ و با روح اسلام سازگار نیست .
اتکاء حکومت اسلام بر حق
حکومت و دولت اسلام بر پایۀ خود متّکی بوده و بر اصل اصیل حقّ اعتماد دارد ؛ و هیچیک از این قالبها نمیتوانند آن واقعیّت را در خود بگیرند و بشکل خود درآورند .
و در این وهلۀ حسّاس و سرنوشت ساز که دقیقترین لحظات را میگذرانیم. باید بسیار متوجّه باشیم که خدای ناکرده ناخود آگاه آن اصالتهای ارزشمند اسلامی را به گرایشهای غربی نفروشیم ؛ و بعلّت إشباع مغزها از رهآوردهای غرب و عدم اُنس به طرز تشکیل حکومت اسلامی به شکل واقعی خود ، به سبب اعتماد به نظارة نظامهای سُله جویانۀ استبداد و طاغوتی آن حقیقت را به خاک نسیان نسپاریم :
تجربه مشروطه ما را بس است
بزرگان ما در نهضت مشروطیّت و گیرو دارها و کشمکشهای طرفداران استبداد و مشروطه دچار اشتباه شدند ، دستهای بعنوان آنکه مشروطه مردم ستمدیده را از زیر یوغ استبداد و ظلم اُمراء و حکّامِ جائر میرهاند ، بدان گرویدند و این نظام را با اصول آن پذیرفتند ، و دستهای دیگر بعنوان آنکه استبداد مردم را در هالۀ دین حفظ میکند و از رخته کردن آزادیهای نامشروع و مغرب پسند جلوگیری مینماید ؛ طرفدار آن شدند . و چون راه را منحصر در آن میدیدند ، بر سر هم کوفتند . کسی نگفت هم مشروطه غلط است و هم استبداد ، اسلام صحیح است و بس . حکومت اسلام حکومت اسلام است . حکومت رسول الله است . نه یک حرف کم و نه یک حرف زیاد .
لذا دیده شد در این مدّت عمر مشروطیّت که درخت آن با خونهای پاک رزمندگان راستین و پاکدلان راه عدل و آزادی آبیاری شد ، چه ستمها که نشد ؛ و چه حکومتهای استبدادی که نظیر آن در تاریخ بشریّت کم است بر این ملّت مسلّط نگشت ، و چه ستمهای جانکاه بعنوان نوش دارو در کام آنان فرو نریخت؛ و به نام توخالی عدالت اجتماعی و آزادی همگانی چه محرومیّتها از طبیعیترین حقوق أوّلیّه نصیب نگشت . با آنکه در تدوین قانون اساسی آن ، نهایت دقّت را در پیشگیریهای موارد انحراف نمودند و برای بر أریکه نشاندن قانون عدل و آزادی ، نهایت مراقبت را کردند . فقطّ علّت اینهمه محرومیّتها آن بود که : حکومت از محور اصلی خود خارج شد ، بعنوان مجلس شوری قانونگذاری کردند ، قوای مقنّنه و قضائیّه و مجریه از محطّ خود منحرف شد ، این تجربۀ مشروطیّت برای ما بس است . رسول الله فرمود : لا یَلْدَعُ المُومِنُ مِن حُجْرٍ مَرَّتَیْنِ
در قرآن مجید اطاعت را فقطّ منحصر به خدا و رسول خدا و اُولی الامر میداند : أَطِیعُوا اللَهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی المْرِ مِنکُمْ .
نقش شوری و مشورت در حکومت اسلام
شوری در مقدّمات کار برای روشنگری بیشتر است که : « وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ» و یا آنکه «وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأمْرِ» لیکن تصمیم گیری اختصاص به خود رسول الله داشته است ؛ نه موافقت رأی اکثریّت . بدلیل ذیل آن که : «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلَ عَلَی اللَهِ» و در تمام موارد پیشنهادها و مشورتها صورت میگرفته لکن رأی نهائی انحصار به رسول خدا داشته است . و در زمان خلفاء و أئمّۀ طاهرین سیره و سنّت چنین بوده است . أبحاث فقهیّۀ وارده در ولایت فقیه، أمر حکومت را منحصر به امام یا فقیه جامع الشّرائط میداند . و در این مسأله أحدی از علمای شیعه خلاف نکرده است . یعنی با وجود فقیه جامع الشّرائط زمام حکومت مسلمین را بدست غیر فقیه سپردن خلاف اجماع است .
ضرورت استقامت بر اصول اصیل اسلام
2 ـ اگر جمهوری اسلامی را با این اصول وارده در پیش نویس بپذیریم ، تحقیقاً ثمرات انقلاب را ضایع و خون جوانان عزیز را به هدر دادهایم . جوانان ما به ندای اسلام حرکت کردند ، و برای برقراری