لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 93
عزت نفس و احساس خود و دیگران
انگاره اولیه
اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که همه شایستۀ رسیدن به خوشبختی هستند. جوهر عزت نفس است.
قدرت این باور و این اطمینان به خویشتن در این حقیقت نهفته است که این چیزی بیش از یک داوری یا یک احساس است. این یک انگیزه دهنده است، الهام بخش رفتار است.
اما به سهم خود مستقیماً تحت تاثیر عمل ماست. سبب در هر دو سمت جاری است. چرخۀ بازخوردی پیوسته ای میان اعمال ما در دنیا و عزت نفس مان وجود دارد. میزان عزت نفس ما روی عمل و رفتارمان تاثیر می گذارد و طرز عملمان عزت نفس ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که هر کسـی شایسته و
زییبندۀ خوشبختی است جوهر و عصارۀ عزت نفس است
اگر به ذهن و به قضاوتم اطمینان کنم، بیشتر در قالب یک موجود اندیشمند فرو رفته ام. وقتی به توانایی خود به اندیشیدن را صحه گذاشتم، وقتی آگاهی مناسب را به فعالیتهایم راه دادم ؛ زندگی بهتری پیدا می کنم. این اعتماد من به ذهنم را افزایش می دهد . اگر به ذهنم اعتماد نکنم، به احتمال بیشتری رفتار انفعالی پیدا می کنم، از آگاهی بیشتر از آنکه به آن نیاز دارم برخوردار می گردم و از پایداریم در برابر مشکلات زندگی کاسته می شود. وقتی اعمال من به نتایجی دردناک منتهی می شوند خود را محق احساس می کنم تا به ذهنم اعتماد نکنم.
با عزت نفس زیاد با احتمال بیشتری در برابر مشکلات می ایستم، اما شرایط کمی عزت نفس احتمال این که تسلیم شوم و یا از همه توان خود استفاده نکنم بیشتر می شود. با توجه به بررسیهای به عمل آمده اشخاصی که از عزت نفس بیشتر برخوردارند در مقایسه با اشخاص فاقد عزت نفس در برابر شداید زندگی و مشکلات مقاومت می کنند. هر کس مقاومت و مداومت داشته باشد، امکان موفقیتش بیشتر می شود. اگر استقامت کنم و پایداری نشان دهم، این احتمال وجود دارد که بیش از آن که شکست بخورم موفقی شوم. در غیر اینصورت امکان شکست خوردن از امکان موفق شدن فراتر می رود. در هر دو مورد برداشتی که از خود دارم تقویت می شود.
اگر به خود احترام بگذارم و بخواهم دیگران نیز با من رفتار محترمانه داشته باشند، علایمی از خود مخابره می کنم و به طرزی رفتار می کنم که احتمال واکنش مثبت و بجای دیگران را افزایش می دهم. وقتی این اتفاق می افتد، تقویت می شوم و باورهایم افزایش می یابد. اگر برای خودم احترامی قایل نباشم و در نتیجه بی احترامی را بپذیرم، اگر بد رفتاری و سلطه جویی و بدزبانی دیگران را قبول کنم و آن را امری طبیعی بپندارم؛ بی آن که متوجه باشم این را منتقل می سازم و در نتیجه بعضی ها با من به همان شکل رفتار می کنند. وقتی این اتفاق می افتد و من تسلیم آن می شوم، احترام به خود در من تضعیف می شود و از آنچه هست پایین تر می آید.
ارزش عزت نفس صرفاً در این نیست که به ما امکان می دهد احساس بهتری داشته باشیم، بلکه به ما فرصتی می دهد تا بهتر زندگی کنیم. به ما امکان می دهد با چالشهای زندگی بهتر روبرو شویم و از فرصتهای مطلوب بهره برداری بیشتری بکنیم.
تاثیر عزت نفس: ملاحظات کلی
میزان عزت نفس ما روی تمام جنبه های وجودی ما اثر می گذارد: طرز کارمان در کارگاه برخوردمان با مردم، اندازه پیشرفت و ترقی، میزان موفقیت ونیز در قلمرو شخصی این که ممکن است دل به چگونه شخصی ببندیم، چگونه با همسرمان ارتباط برقرار کنیم، چگونه با فرزندان و دوستانمان رفتار کنیم و به چه سطحی اط سعادت و خوشبختی خواهیم رسید.
همبستگی مثبتی میان عزت نفس سالم و بسیاری از ویژگیهای دیگری که روی موقعیت و خوشبختی ما تاثیر دارد، وجود دارد. عزت نفس سالم با رفتار عقلانی، واقع گرایی، فراست، خلاقیت، استقلال، انعطاف پذیری، توانایی قبول تغییر، تمایل به اذعان اشتباهات و اطلاح آن ها، خیرخواهی و همکاری و تعاون، در ارتباط مستقیم است. اما عزت نفس کم با رفتار غیر عقلایی، بی توجهی به واقعیتها، نداشتن انعطاف، ترس از چیزهای بدیع و نا آشنا، سازگاری بیش از اندازه، یا رفتار به شدت کنترل کننده و ترس از دشمنی با دیگران رابطه دارد. در ادامه مطلب منطق این همبستگی را بررسی می کنیم. کاربرد عزت نفس برای بقاء سازگاری و موفقیت شخص کاملاً مسلم است. عزت نفس حامی زندگی و متعالی کننده آن است.
عزت نفس زیاد وسیله ای در خدمت دستیابی به هدف است. رسیدن به هدف نیز از سوی دیگر به میزان عزت نفس می افزاید. فقدان عزت نفس به ایمنی آنچه آشنا و تغییر نکردنی است بستگی دارد. و اگر به آنچه آشنا و دیرینه است دل ببندیم و از چیزهای نو و بدیع اجتناب کنیم، بر کمی عزت نفس خود می افزاییم.
هر چه عزت نفس ما محکم تر و بیشتر باشد برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی و در کار و شغلمان بروز می کند آمادگی بیشتری داریم. سریعتر می توانیم در پی هر شکست و سقوط روی پایمان بایستیم، و نیروی بیشتری برای از نو شروع کردن داریم. (شمار قابل ملاحظه ای از کارفرمایان موفق در گذشتۀ خود، یکی،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 93
عزت نفس و احساس خود و دیگران
انگاره اولیه
اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که همه شایستۀ رسیدن به خوشبختی هستند. جوهر عزت نفس است.
قدرت این باور و این اطمینان به خویشتن در این حقیقت نهفته است که این چیزی بیش از یک داوری یا یک احساس است. این یک انگیزه دهنده است، الهام بخش رفتار است.
اما به سهم خود مستقیماً تحت تاثیر عمل ماست. سبب در هر دو سمت جاری است. چرخۀ بازخوردی پیوسته ای میان اعمال ما در دنیا و عزت نفس مان وجود دارد. میزان عزت نفس ما روی عمل و رفتارمان تاثیر می گذارد و طرز عملمان عزت نفس ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که هر کسـی شایسته و
زییبندۀ خوشبختی است جوهر و عصارۀ عزت نفس است
اگر به ذهن و به قضاوتم اطمینان کنم، بیشتر در قالب یک موجود اندیشمند فرو رفته ام. وقتی به توانایی خود به اندیشیدن را صحه گذاشتم، وقتی آگاهی مناسب را به فعالیتهایم راه دادم ؛ زندگی بهتری پیدا می کنم. این اعتماد من به ذهنم را افزایش می دهد . اگر به ذهنم اعتماد نکنم، به احتمال بیشتری رفتار انفعالی پیدا می کنم، از آگاهی بیشتر از آنکه به آن نیاز دارم برخوردار می گردم و از پایداریم در برابر مشکلات زندگی کاسته می شود. وقتی اعمال من به نتایجی دردناک منتهی می شوند خود را محق احساس می کنم تا به ذهنم اعتماد نکنم.
با عزت نفس زیاد با احتمال بیشتری در برابر مشکلات می ایستم، اما شرایط کمی عزت نفس احتمال این که تسلیم شوم و یا از همه توان خود استفاده نکنم بیشتر می شود. با توجه به بررسیهای به عمل آمده اشخاصی که از عزت نفس بیشتر برخوردارند در مقایسه با اشخاص فاقد عزت نفس در برابر شداید زندگی و مشکلات مقاومت می کنند. هر کس مقاومت و مداومت داشته باشد، امکان موفقیتش بیشتر می شود. اگر استقامت کنم و پایداری نشان دهم، این احتمال وجود دارد که بیش از آن که شکست بخورم موفقی شوم. در غیر اینصورت امکان شکست خوردن از امکان موفق شدن فراتر می رود. در هر دو مورد برداشتی که از خود دارم تقویت می شود.
اگر به خود احترام بگذارم و بخواهم دیگران نیز با من رفتار محترمانه داشته باشند، علایمی از خود مخابره می کنم و به طرزی رفتار می کنم که احتمال واکنش مثبت و بجای دیگران را افزایش می دهم. وقتی این اتفاق می افتد، تقویت می شوم و باورهایم افزایش می یابد. اگر برای خودم احترامی قایل نباشم و در نتیجه بی احترامی را بپذیرم، اگر بد رفتاری و سلطه جویی و بدزبانی دیگران را قبول کنم و آن را امری طبیعی بپندارم؛ بی آن که متوجه باشم این را منتقل می سازم و در نتیجه بعضی ها با من به همان شکل رفتار می کنند. وقتی این اتفاق می افتد و من تسلیم آن می شوم، احترام به خود در من تضعیف می شود و از آنچه هست پایین تر می آید.
ارزش عزت نفس صرفاً در این نیست که به ما امکان می دهد احساس بهتری داشته باشیم، بلکه به ما فرصتی می دهد تا بهتر زندگی کنیم. به ما امکان می دهد با چالشهای زندگی بهتر روبرو شویم و از فرصتهای مطلوب بهره برداری بیشتری بکنیم.
تاثیر عزت نفس: ملاحظات کلی
میزان عزت نفس ما روی تمام جنبه های وجودی ما اثر می گذارد: طرز کارمان در کارگاه برخوردمان با مردم، اندازه پیشرفت و ترقی، میزان موفقیت ونیز در قلمرو شخصی این که ممکن است دل به چگونه شخصی ببندیم، چگونه با همسرمان ارتباط برقرار کنیم، چگونه با فرزندان و دوستانمان رفتار کنیم و به چه سطحی اط سعادت و خوشبختی خواهیم رسید.
همبستگی مثبتی میان عزت نفس سالم و بسیاری از ویژگیهای دیگری که روی موقعیت و خوشبختی ما تاثیر دارد، وجود دارد. عزت نفس سالم با رفتار عقلانی، واقع گرایی، فراست، خلاقیت، استقلال، انعطاف پذیری، توانایی قبول تغییر، تمایل به اذعان اشتباهات و اطلاح آن ها، خیرخواهی و همکاری و تعاون، در ارتباط مستقیم است. اما عزت نفس کم با رفتار غیر عقلایی، بی توجهی به واقعیتها، نداشتن انعطاف، ترس از چیزهای بدیع و نا آشنا، سازگاری بیش از اندازه، یا رفتار به شدت کنترل کننده و ترس از دشمنی با دیگران رابطه دارد. در ادامه مطلب منطق این همبستگی را بررسی می کنیم. کاربرد عزت نفس برای بقاء سازگاری و موفقیت شخص کاملاً مسلم است. عزت نفس حامی زندگی و متعالی کننده آن است.
عزت نفس زیاد وسیله ای در خدمت دستیابی به هدف است. رسیدن به هدف نیز از سوی دیگر به میزان عزت نفس می افزاید. فقدان عزت نفس به ایمنی آنچه آشنا و تغییر نکردنی است بستگی دارد. و اگر به آنچه آشنا و دیرینه است دل ببندیم و از چیزهای نو و بدیع اجتناب کنیم، بر کمی عزت نفس خود می افزاییم.
هر چه عزت نفس ما محکم تر و بیشتر باشد برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی و در کار و شغلمان بروز می کند آمادگی بیشتری داریم. سریعتر می توانیم در پی هر شکست و سقوط روی پایمان بایستیم، و نیروی بیشتری برای از نو شروع کردن داریم. (شمار قابل ملاحظه ای از کارفرمایان موفق در گذشتۀ خود، یکی،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و دیگران چه می باشد؟
پیرامون این پرسش مطالبی را به اختصار برای شما بیان می کنم: 1ـ ادیان از دید کلی به دو مجموعه تقسیم می شوند: توحیدی و غیر توحیدی. ادیان توحیدی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت. در این ادیان سه اصل و رکن اعتقادی پذیرفته شده است: توحید، نبوت و معاد، که در ادیان غیر توحیدی چندان خبری از این ها نیست.(فصل نامه ادیان و مذاهب، شماره 22، ص 67)2ـ از آن رو که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و قدم برداشتن در آن مسیر از ریشه فطری بهره مند است، در تمام ادیان با تفاوت هایی عقیده به بهشت و جهنم وجود دارد؛ مانند: الف) در اقوام ابتدایی عقیده بر این بود که زندگی پس از مرگ نتیجه کارها و خصلت های بشر در دنیا است، همانند خصلت ترسو بودن که انسان را از وصول به بهشت باز می دارد و موجب کیفر و عذاب می گردد، بر عکس شجاعت موجب پاداش روح می گردد.ب) در یونان و روم قدیم این عقیده رایج بود که دادگاه اخروی کیفر و پاداش می دهد و بهشت و جهنم با مسئله تناسخ ارتباط دارد. می گفتند: ده هزار سال به درازا می کشد تا نَفْسی در چرخة تناسخ به بدن نخستین خود برگردد، لیکن این مدت در ارواح پاک به سه هزار سال کاهش پیدا می کند. نفوسی که بسیار شریر باشند، در دوزخ ابدی گرفتار می شوند.ج) در نظر هندوان نیز مسئله دوزخ و بهشت با تناسخ گره خورده است. آنان می گویند: نفس از آغاز به دوزخ زیرزمین که مسکن بدکاران است، منتقل می شود سپس از طریق تناسخ حرکت خود را ادامه می دهد. نیز عقیده دارند: "یاما" پادشاه بهشت و قاضی اموات است. مردگان از میان دو آتش می گذرند. بدکاران می سوزند و نیکوکاران از آن سالم بیرون می آیند. اعمال آنان قبلاً در ترازویی سنجیده می شود و بعد نیکوکار به بهشت و بدکردار به دوزخ می رود و یا دوباره به زمین باز می گردد و از نو متولّد می شود و چرخه تناسخ را ادامه می دهد.د) بودایی به موجب اعتقاد به "کارما" کیفیت زندگی انسان در زندگی، چگونگی زندگی او را پس از مرگ تعیین می کند. اگر زندگی با نیکوکاری است، زندگی بعدی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد، اما در صورت عکس، زندگی بعدی دارای کیفیت پست تری می باشد. تولّد و مرگ و تولد دیگر همه شر و بدبختی است. نجات بشر در پرتو وصول به ایروانا است.3ـ دین زرتشتی که به مقتضای برخی از روایات در زمره ادیان توحیدی و الهی قرار دارد امّا در آن تحریف صورت گرفته، در همین دین آمده است: روح پس از مرگ بدن به مدت سه شبانه روز دور بدن می گردد. ارواح نیکوکار همراه سروش و بدکار زیر شکنجه دیوان قرار دارند، پس از آن ارواح نیکوکار به همراه موجودات خیر و بدکار به همراه موجودات شر به جهان آخرت سفر می کنند. اعمال نیک به صورت دوشیزه زیبا وارد بهشت و به سوی "اهورا مزدا" رهبری می شود و "هومنو" به او خیر مقدم می گوید و خلعتی به او می پوشاند و او را به بهشت رهبری می کند. آنان که اعمال نیک و بدشان مساوی باشد، در جای خاصی قرار می گیرند. در قیامت پلی است به نام "چینوت" که روی دوزخ قرار دارد، به هنگام عبور نیکوکاران پهن و به هنگام عبور بدکاران باریک می شود، باریک تر از مو و تیز تر از تیغ، به همین جهت بدکاران نمی توانند موفق بشوند و از آن بگذرند، آنان از پل به دوزخ می افتند. 4ـ در آیین یهود: اگر چه اعتقاد به قیامت و بهشت و جهنم در ادیان ابراهیمی از ضرورت برخوردار است، لیکن برخی از فرقه های یهود در معاد و فراگیر بودن آن انکار و تردید کرده اند. فرقه صدوقیان(صادوقیان) آن را انکار می نمایند، دیگران در فراگیر بودن آن تردید روا می دارند و می گویند: بیسوادان و آنانی که از تورات بهره ای ندارند، بار دیگر زنده نخواهند شد. نیز گفته اند: آنان که خارج از ارض مقدس فلسطین مدفونند، بهره ای از قیامت نخواهند داشت. دیگران گفته اند: خداوند پیش از قیامت در زیر زمین نقبی می زند و اجساد آنان را به ارض موعود می آورد و در آن جا زنده می شوند.از جمله اعتقاد آنان در مورد معاد و بهشت و جهنم: ـ هر که با هر کفنی که دفن شده است، در فردای قیامت با همان کفن محشور می شود.ـ همه حتی آنانی که در دنیا از نقایص جسمانی برخوردارند، در قیامت کامل محشور می شوند. ـ لذت دنیا، مانع لذت بهشت و رنج دنیا، موجب وصول به بهشت است.ـ در قیامت الیاس پیامبر مأمور برپایی قیامت است.ـ بهشت جای لذت های مادی نیست.ـ در قیامت خدا و بزرگان بنی اسرائیل داوری می کنند.ـ معاد هم جسمانی است و هم روحانی، لیکن تنها روح کیفر می بیند. ـ نیکوکاران در بهشت مخلدند و بدکاران از جهنم رهایی می یابند، جز برخی که مرتکب گناهان خاصی مانند زنای محصنه شده باشند. برخی گفته اند: این ها هم در جهنم جاودان نیستند، بلکه پس از دوازده ماه به موجودی دیگر تبدیل می شوند. ـ بهشت هفت طبقه دارد و هر چه بالا رود، برای آنانی است که کارهای خوبشان بیشتر است.ـ جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است. ـ ختنه نشده وارد بهشت نمی شود و ختنه شده وارد جهنم نخواهد شد، مگر کسی که خیلی بد باشد. ـ آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثر نمی کند.ـ همه در فردای قیامت محکوم می شوند، جز قوم یهود.ـ روز شنبه جهنمیان استراحت می کنند و عذاب نمی بینند.5ـ عقیده مسیحیت هم مانند عقیده قوم یهود است، جز این که: مسیحیان به زندگانی روحانی در قیامت معتقدند، نه جسمانی. ـ پس از مرگ، داوری خصوصی و جزئی در مورد اعمال بشر به عمل می آید و داوری کلی و نهایی در قیامت است.ـ کلیسای کاتولیک می گوید: کسانی که پس از قیامت در برزخ تصیفه شوند، به بهشت می روند و بهشت در محضر خداوند است. کسانی که شایسته این پاداش نیستند، به دوزخ می روند.ـ کلیساهای اصلاحی (پروتستان) نیز این عقیده را دارند، جز دوره برزخ را.ـ مسیحیان شرط ورود به بهشت را مختون (ختنه شدن) نمی دانند.6ـ معاد در اسلام خیلی بیشتر با شرح و بسط بیان شده به گونه ای که حدود هزار آیه قرآن مربوط به معاد است. اسلام در مورد بهشت و جهنم نظری کاملا معتدل و میانه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
ارتباط خوب و بدارتباط به نظر موضوع ساده ای است و همه ما خود را در آن متخصص میدانیم به هر صورت از زمان کودکی تا به حال حرف زده ایم و معمولا گفت و گو کردن امری طبیعی تلقی میشود خیلی ساده دهانتان را باز میکنید و کلمات پشت سر هم از آن خارج میشود . وقتی شاد هستید و خود را به کسی نزدیک احساس میکنید ،ارتباط برقرار کردن کار دشواری به نظر نمیرسد. هم شما احساس خوبی دارید و هم آنها و همه چیز به ظاهر خوب و بی کم و کاست است. اما در شرایط اختلاف، وقتی تضادی مطرح میشود آنوقت است که باید مهارت کلامی خود را مورد قضاوت قرار دهید. در حالت عصبانیت چگونه گفت و گو میکنید و یا به جای آن با اشخاصی که از شما عصبانی هستند چگونه حرف میزنید؟ با انتقاد چه میکنید؟ وقتی طرف شما غیر منطقی است و به حرفهای شما گوش نمیدهد چه میگویید؟ در شرایط احساس رنجش چگونه ارتباط برقرار میکنید؟کلید صمیمیت، دوستی و موفقیت در کسب و کار بستگی به این دارد که با اختلافات خود چگونه روبرو میشوید. اشخاص در این زمینه با دشواری زیادی روبرو هستند. اغلب زوجها از طرز برقراری ارتباط موثر بی اطلاعند. دوستان با هم آنطور که باید حرف نمیزنند. اعضای خانواده هم اغلب آنطور که شاید و باید مسائل خود را حل و فصل نمیکنند.حتی روانپزشکان که به ظاهر متخصص هستند در ارتباط با هم دشواری دارند.آیا مایلید که در کار برقراری ارتباط از مهارت بیشتری برخوردار باشید؟ در این صورت باید ابتدا ارتباط بد و خوب را تعریف کنیم. هر ارتباط خوب از دو خصوصیت برخوردار است: احساسات خود را آشکارا ابراز میکنید و به طرف مقابل هم امکان میدهید تا احساسات خود را ابراز نماید طرز فکر و احساستان را در میان میگذارید و سعی میکنید که احساس و اندیشه طرف مقابل خود را درک کنید طبق این تعریف، نقطه نظرها و احساسات هر دو طرف مهم و ارزشمندند.درست به همان گونه که ارتباط خوب به مفهوم ابراز وجود و گوش دادن است، ارتباط بد آنچنان ارتباطی است که شخص از طرح آشکار احساسات خودداری میکند و به سخنان طرف مقابل گوش نمیدهد.بحث و جدل و حالت تدافعی گرفتن نشانه های ارتباط بد هستند. ممکن است بدون درک احساسات طرف مقابل، در مقام ضدیت با او حرف بزنید. ممکن است این پیام را فرافکن بکنید که: "به حرف تو علاقه ندارم. تنها میخواهم حرف خودم را زده باشم و اصرار دارم که تو آن را ازمن بپذیری."نشانه دیگر ارتباط بد انکار احساسات و به نمایش گذاشتن غیر مستقیم آنهاست. ممکن است نیش دار و طعنه آمیز حرف بزنید . این حالت را اصطلاحا "پرخاشگری انفعالی" مینامند. پرخاشگری پویا هم ارتباط خوبی نیست. فهرست خصوصیات ارتباط بد، در حکم راهنمایی است که هنگام ارتباط باید از آن پرهیز کنید.ویژگیهای ارتباط بدحقیقت: اصرار میکنید که حق با شماست و طرف دیگر اشتباه میکندسرزنش: تقصیر را به گردن طرف مقابل می اندازیدشهادت: مدعی هستید که یک قربانی بی گناهیدتحقیر: طرف مقابل را به صرف اینکه مطابق میل شما کار نمیکند سرزنش میکنیدتوقع: بی آنکه خواسته خویش را مطرح کنید خود را شایسته برخورد بهتر میدانیددرماندگی: تسلیم میشوید . روزنه امیدی نمیبینیدانکار: عصبی و رنجیده خاطر هستید و اندوه خود را انکار میکنید و حال آنکه وضع ظاهر شما درست خلاف آن را نشان میدهدپرخاشگری انفعالی: یا حرفی نمیزنید یا لحن طنز و تمسخر دارید. در اتاق را به هم میکوبید و خارج میشویدسرزنش خویشتن: به جای برخورد با مسئله،طوری رفتار میکنید که انگار آدم بد وحشتناکی هستیدکمک کردن: به جای توجه به افسردگی، رنجش یا خشم طرف مقابل میخواهید با حل مساله به او کمک کنیدطعنه: کلمات یا لحن صدای شما از خصومت یا تنش حکایت دارند که نمیخواهید آنرا آشکارا بازگو کنیدقربانی کردن دیگران: معتقدید که گرفتاری از ناحیه طرف مقابل شماست و تقصیری متوجه شما نیستحالت تدافعی: هرگونه تقصیر خود را کتمان میکنید و مدعی میشوید که کار شما بی اشکال استیک ارتباط خوب هم از دو خصوصیت برخوردار است که عبارتند از:احساسات خود را مستقیما ابراز میکنید و به احساسات طرف مقابل هم توجه می کنید.
راهنمای برقراری ارتباط سالم با دیگران و دوست یابی :
۱- راز دوستی در تفاوت قائل شدن میان دوستان است . صداقت را به چاپلوسی و صمیمیت را به لبخندهای تصنعی ترجیح بده.
۲- راز دوستی آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی.
۳- راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است نسبت به دیگران آزاده رفتار کن
۴- راز دوستی در قسمت کردن شادی ها با دیگران است.
۵- راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی.
۶- راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی.
۷- راز دوستی در دوست داشتن بی قید و شرط دیگران است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و دیگران چه می باشد؟
پیرامون این پرسش مطالبی را به اختصار برای شما بیان می کنم: 1ـ ادیان از دید کلی به دو مجموعه تقسیم می شوند: توحیدی و غیر توحیدی. ادیان توحیدی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت. در این ادیان سه اصل و رکن اعتقادی پذیرفته شده است: توحید، نبوت و معاد، که در ادیان غیر توحیدی چندان خبری از این ها نیست.(فصل نامه ادیان و مذاهب، شماره 22، ص 67)2ـ از آن رو که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و قدم برداشتن در آن مسیر از ریشه فطری بهره مند است، در تمام ادیان با تفاوت هایی عقیده به بهشت و جهنم وجود دارد؛ مانند: الف) در اقوام ابتدایی عقیده بر این بود که زندگی پس از مرگ نتیجه کارها و خصلت های بشر در دنیا است، همانند خصلت ترسو بودن که انسان را از وصول به بهشت باز می دارد و موجب کیفر و عذاب می گردد، بر عکس شجاعت موجب پاداش روح می گردد.ب) در یونان و روم قدیم این عقیده رایج بود که دادگاه اخروی کیفر و پاداش می دهد و بهشت و جهنم با مسئله تناسخ ارتباط دارد. می گفتند: ده هزار سال به درازا می کشد تا نَفْسی در چرخة تناسخ به بدن نخستین خود برگردد، لیکن این مدت در ارواح پاک به سه هزار سال کاهش پیدا می کند. نفوسی که بسیار شریر باشند، در دوزخ ابدی گرفتار می شوند.ج) در نظر هندوان نیز مسئله دوزخ و بهشت با تناسخ گره خورده است. آنان می گویند: نفس از آغاز به دوزخ زیرزمین که مسکن بدکاران است، منتقل می شود سپس از طریق تناسخ حرکت خود را ادامه می دهد. نیز عقیده دارند: "یاما" پادشاه بهشت و قاضی اموات است. مردگان از میان دو آتش می گذرند. بدکاران می سوزند و نیکوکاران از آن سالم بیرون می آیند. اعمال آنان قبلاً در ترازویی سنجیده می شود و بعد نیکوکار به بهشت و بدکردار به دوزخ می رود و یا دوباره به زمین باز می گردد و از نو متولّد می شود و چرخه تناسخ را ادامه می دهد.د) بودایی به موجب اعتقاد به "کارما" کیفیت زندگی انسان در زندگی، چگونگی زندگی او را پس از مرگ تعیین می کند. اگر زندگی با نیکوکاری است، زندگی بعدی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد، اما در صورت عکس، زندگی بعدی دارای کیفیت پست تری می باشد. تولّد و مرگ و تولد دیگر همه شر و بدبختی است. نجات بشر در پرتو وصول به ایروانا است.3ـ دین زرتشتی که به مقتضای برخی از روایات در زمره ادیان توحیدی و الهی قرار دارد امّا در آن تحریف صورت گرفته، در همین دین آمده است: روح پس از مرگ بدن به مدت سه شبانه روز دور بدن می گردد. ارواح نیکوکار همراه سروش و بدکار زیر شکنجه دیوان قرار دارند، پس از آن ارواح نیکوکار به همراه موجودات خیر و بدکار به همراه موجودات شر به جهان آخرت سفر می کنند. اعمال نیک به صورت دوشیزه زیبا وارد بهشت و به سوی "اهورا مزدا" رهبری می شود و "هومنو" به او خیر مقدم می گوید و خلعتی به او می پوشاند و او را به بهشت رهبری می کند. آنان که اعمال نیک و بدشان مساوی باشد، در جای خاصی قرار می گیرند. در قیامت پلی است به نام "چینوت" که روی دوزخ قرار دارد، به هنگام عبور نیکوکاران پهن و به هنگام عبور بدکاران باریک می شود، باریک تر از مو و تیز تر از تیغ، به همین جهت بدکاران نمی توانند موفق بشوند و از آن بگذرند، آنان از پل به دوزخ می افتند. 4ـ در آیین یهود: اگر چه اعتقاد به قیامت و بهشت و جهنم در ادیان ابراهیمی از ضرورت برخوردار است، لیکن برخی از فرقه های یهود در معاد و فراگیر بودن آن انکار و تردید کرده اند. فرقه صدوقیان(صادوقیان) آن را انکار می نمایند، دیگران در فراگیر بودن آن تردید روا می دارند و می گویند: بیسوادان و آنانی که از تورات بهره ای ندارند، بار دیگر زنده نخواهند شد. نیز گفته اند: آنان که خارج از ارض مقدس فلسطین مدفونند، بهره ای از قیامت نخواهند داشت. دیگران گفته اند: خداوند پیش از قیامت در زیر زمین نقبی می زند و اجساد آنان را به ارض موعود می آورد و در آن جا زنده می شوند.از جمله اعتقاد آنان در مورد معاد و بهشت و جهنم: ـ هر که با هر کفنی که دفن شده است، در فردای قیامت با همان کفن محشور می شود.ـ همه حتی آنانی که در دنیا از نقایص جسمانی برخوردارند، در قیامت کامل محشور می شوند. ـ لذت دنیا، مانع لذت بهشت و رنج دنیا، موجب وصول به بهشت است.ـ در قیامت الیاس پیامبر مأمور برپایی قیامت است.ـ بهشت جای لذت های مادی نیست.ـ در قیامت خدا و بزرگان بنی اسرائیل داوری می کنند.ـ معاد هم جسمانی است و هم روحانی، لیکن تنها روح کیفر می بیند. ـ نیکوکاران در بهشت مخلدند و بدکاران از جهنم رهایی می یابند، جز برخی که مرتکب گناهان خاصی مانند زنای محصنه شده باشند. برخی گفته اند: این ها هم در جهنم جاودان نیستند، بلکه پس از دوازده ماه به موجودی دیگر تبدیل می شوند. ـ بهشت هفت طبقه دارد و هر چه بالا رود، برای آنانی است که کارهای خوبشان بیشتر است.ـ جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است. ـ ختنه نشده وارد بهشت نمی شود و ختنه شده وارد جهنم نخواهد شد، مگر کسی که خیلی بد باشد. ـ آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثر نمی کند.ـ همه در فردای قیامت محکوم می شوند، جز قوم یهود.ـ روز شنبه جهنمیان استراحت می کنند و عذاب نمی بینند.5ـ عقیده مسیحیت هم مانند عقیده قوم یهود است، جز این که: مسیحیان به زندگانی روحانی در قیامت معتقدند، نه جسمانی. ـ پس از مرگ، داوری خصوصی و جزئی در مورد اعمال بشر به عمل می آید و داوری کلی و نهایی در قیامت است.ـ کلیسای کاتولیک می گوید: کسانی که پس از قیامت در برزخ تصیفه شوند، به بهشت می روند و بهشت در محضر خداوند است. کسانی که شایسته این پاداش نیستند، به دوزخ می روند.ـ کلیساهای اصلاحی (پروتستان) نیز این عقیده را دارند، جز دوره برزخ را.ـ مسیحیان شرط ورود به بهشت را مختون (ختنه شدن) نمی دانند.6ـ معاد در اسلام خیلی بیشتر با شرح و بسط بیان شده به گونه ای که حدود هزار آیه قرآن مربوط به معاد است. اسلام در مورد بهشت و جهنم نظری کاملا معتدل و میانه دارد.