لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
یک ذهن خلاق(نگاهی به ویژگیها و ضرورتهای تفکر خلاق)از دیدگاهی، تفکر، کارآمدترین و دم دست ترین ابزار حل مسئله است. اما همة مسائل از یک نوع نیستند، بنابراین روشهای تفکر هم منحصر به یک نوع خاص نیستند. ولی واقعیت این است که قسمت اعظم آنچه در رابطه با آموزش رسمی تفکر انجام میشود، بر مهارتهایی همچون تدریس تحلیلی تاکید میکند. این که چگونه فراگیران ادعاها را درک کنند، استدلالی منطقی به وجود آورند، پاسخها را بفهمند، راههای نادرست را حذف کرده و بر راههای صحیح تمرکز کنند. با این وجود، روش تفکری دیگری هم وجود دارد که به بررسی ایدهها میپردازد، احتمالات را به وجود میآورد، به دنبال پاسخهای متعدد و صحیحی میگردد و تنها به یک پاسخ درست اکتفا نمیکند. در هر صورت، هر دو روش تفکر برای موفقیت در زندگی روزمره، حیاتی هستند، اما نوع دوم بیشتر نادیده گرفته میشود؛ یعنی تفکر خلاق.خلاقیت یعنی چه؟خلاقیت توانایی ایجاد ایدههای تازه از طریق ترکیب، تغییر یا دوباره استفاده کردن از ایدههای موجود است. برخی ایدههای خلاق شگفتانگیز و هوشمندانه هستند، در شرایطی که برخی دیگر ساده، خوب و کاربردی بوده اما آنقدرها مورد توجه قرار نمیگیرند.در فعالیتی چون حل کردن مسئله، هر دو نوع تفکر برای ما مهم تلقی میشود. اول، باید مسئله را تحلیل کنیم؛ سپس باید راه حل های ممکن را به وجود آوریم، پس از آن باید بهترین راه حل را انتخاب کرده و آن را کامل نماییم، و سرانجام باید تاثیر راه حل را ارزیابی کنیم. این فرآیند یک تناوب را بین دو نوع تفکر نقدی و خلاق آشکار میکند. عملاً این دو نوع تفکر بیشتر مواقع با هم عمل میکنند اما به یکدیگر وابسته نیستند.باید بگوییم که هر کس دارای توانایی خلاق ذاتی است. برای مثال، خلاقیت کودکان را در نظر بگیرید. در سنین بزرگسالی اغلب خلاقیت توسط آموزش سرکوب شده، اما هنوز وجود دارد و میتوان آن را بیدار کرد. افراد خلاق به سختی و به طور مستمر کار می کنند تا به وسیله تغییرات تدریجی و پالایش کارهایشان، ایدهها و راهحلها را اصلاح کنند. روشهایی برای بهکارگیری تفکر خلاقبرای ایجاد نتایج خلاق روشهای بسیاری وجود دارد که در اینجا به چند روش اشاره میشود.تکامل تدریجی: این شیوه افزایش پیشرفت است. ایدههای تازهای که از دیگر ایدهها و راهحلهای تازهای که از راهحلهای قبلی مشتق میشوند، ایدههای تازهای به وجود میآورند که این ایده ها و راه حل های تاره، نسبت به دیگر راهحلها اندکی اصلاح شدهاند. بسیاری از موارد پیچیدهای که امروزه از آن استفاده میکنیم، در طی یک دوره طولانی و افزایش مستمر به وجود آمده است. بهتر کردن چیز از زاویه های مختلف تدریجاً آن را بسیار بهبود میبخشد-،حتی ممکن است با ماهیت اصلی خود کاملاً تفاوت پیدا کند. برای مثال به تاریخ اتومبیل یا هر محصول پیشرفت تکنولوژی نگاه کنید. با تولید هر محصول جدیدی اصلاحات به وجود آمدند. هر مدل جدیدی براساس مجموعه خلاقیتهای مدل قبلی ساخته میشود، تا این که در طول زمان، پیشرفت در اقتصاد و تداوم آسایش صورت میگیرد. دراین جا خلاقیت در پالایش، پیشرفت مرحله به مرحله نهفته است تا بوجود آوردن چیزی کاملاً جدید. شیوه تکامل خلاقیت همچنین تداعی کننده اصلی است که میگوید: هر مسئله ای که یکبار حل شده، برای بار دوم به شیوه ای بهتر قابل حل است.متفکران خلاق این ایده را قبول نمیکنند که هنگامی که یک مشکل حل شده است، فراموش میشود یا این که «اگر نشکسته، تعمیرش نکن». فلسفه یک متفکر خلاق این است که «هیچ چیز همانند یک تغییر جزئی تاثیر ندارد».تلفیق: با این روش، دو یا چند ایده موجود با یکدیگر ترکیب شده و یک ایده سوم را به وجود میآورد. ترکیب ایده یک مجله و یک نوار کاست میتواند منجر به ابدة تأسیس یک مجلة شنیداری شود. این مجله میتواند برای افراد ناشنوا و کسانی که فواصل دور شهری را هر روز طی میکنند، مورد استفاده قرارگیرد.تحول بنیادین: گاهی ایده جدید ایدهای کاملاً متفاوت و دارای تغییرات واضحی نسبت به ایده های پیشین است. در شرایطی که فلسفه پیشرفت تکاملی ممکن است یک استاد را به پرسیدن این سوال وا دارد که «چگونه میتوانم بهتر و بهتر درس بدهم؟»، اما پیشرفت تحولی این سوال را بیان میکند که «چرا درس بدهم، دانشجویان را به درس دادن به یکدیگر ترغیب میکنم، کار گروهی یا ارائه گزارش؟». برای مثال، تکنولوژی تکاملی در زمینه مبارزه با موریانههایی که وسایل خانه را میجوند گسترده شده و حشره کشها و گازهای بی خطرتر و مؤثرتر برای از بین بردن آنها به وجود آمده است. یک تغییر نسبتاً تحولی میگوید: گازها را به دلیل نیتروژن استفاده نکنید. یک ایده خلاق تحولی میپرسد،«در ابتدا چه تدابیری بیاندیشیم تا از خوردن وسایل توسط موریانه ها جلوگیری کنیم؟» این پرسش به ابداع راه حلی چون تولید یک خوراک مخصوص موریانه منتهی میشود.استفاده دوباره: یعنی به یک چیز قدیمی نگاهی نو داشته باشید. نامها را کنار بگذارید تعصب ها، انتظارات و پیشفرضها را دور بریزید و فکر کنید چگونه میتوان از چیزی دوباره استفاده کرد. یک شخص خلاق ممکن است به گورستان اتومبیلها برود و از موتور یک اتومبیل مدل T [اتومبیلهایی که کمپانی فورد بین سال های 1908 تا 1927 ساخته میشد.] یک اثر هنری خلق کند. آن را نقاشی کرده و در اتاق نشیمن قرار دهد. هدف، دیدن فراتر از همان ابزار قبلی و استفاده های سابق است تا بتوانیم ایده های تازه و راه حل های مناسب پیدا کنیم. برای مثال، یک گیره کاغذ میتواند به عنوان آچار و رنگ به عنوان چسب مورد استقاده قرار گیرد، و ...تغییر مسیر: بسیاری از پیشرفت ها زمانی اتفاق میافتد که توجه از یک زاویه مسئله به یک زاویه دیگر معطوف میشود که گاهی آن را بینش خلاق میخوانند. اداره راهنمایی رانندگی سعی میکند مانع اسکیت سواری کودکان درگودالها شود. اداره راهنمایی رانندگی حصاری به وجود آورد که کودکان دور شوند، اما چنین نشد. سپس یک نرده بزرگ تر گذاشتند که توسط کودکان سوراخ شد. یک حصار قویتر جایگزین آن کردند که آن هم شکسته شد. حصار بعدی یک حصار تهدید آمیز بود که نادیده گرفته شد. سر انجام شخصی تصمیم گرفت مسیر را تغییر دهد و پرسید، «مشکل در اینجا چیست؟» «کودکان می خواهند در گودال اسکیت سواری کنند».«چگونه می توان مانع اسکیت سواری آنها شد؟» راه حل ریختن بتن وسط گودال بود تاسطح صاف آن را از بین ببرد. این راه حل هوشمندانه مشکل را حل کرد.مثال فوق این حقیقت را در حل مسئله نشان میدهد که هدف حل مسئله است، نه اعمال یک راه حل خاص. وقتی یکی از راهحلها عمل نمیکند، به راه حل دیگری فکر کنید. هیچ تعهدی نسبت به یک راه خاص وجود ندارد. تنها هدف را مد نظر داشته باشید. پافشاری در یک راه گاهی خود مشکل است. زیرا کسانی که در یک راه پافشاری میکنند، بیش از حد به یک راه احساس تعهد کرده، کارشان عملی نخواهد شد، و نتیجه نمیگیرند.رویکردهای منفی که مانع از خلاقیت میشود1- وای نه، یک مشکل دیگر! اغلب، عکس العمل نسبت به مشکل یک مشکل تازه به وجود میآورد که از خود مشکل بزرگ تراست. در حالیکه هر مشکل میتواند یک فرصت تلقی گردد. بهترین راه این است که از مشکل استقبال کرده ، به دنبال آن باشند و با مشکل همچون یک مبارزه طلبی و فرصتی برای اصلاح امور استفاده کنند. هر چه قدر ما سخت تر به مشکل نگاه کنیم ، مشکل بزرگ تر میشود.2- این مشکل حل نمیشود. این رویکرد به مثابه محاصره شدن پیش از جنگ میماند. با این پیشفرض که از عهده انجام کاری بر نمیآیید یا یک مشکل را نمیتوانید حل کنید، به مشکل قدرت و نیرویی میبخشید که پیشتر فاقد آن بود و پیش از شروع تسلیم میشوید؛ اما به تاریخ راهحلها و شکهایی که همراه آن شدهاند توجه کنید: بشر هرگز پرواز نمیکرد، برای بیماری ها هرگز علاج پیدا نمیشد، موشکها هیچگاه جو زمین را ترک نمیکردند. هر چه قدر ما سخت تر به مشکل نگاه کنیم ، مشکل بزرگ تر میشود. 3- هیچ کاری نمیتوانم در رابطه با آن انجام دهم. برخی از مردم فکر میکنند، شاید این مشکل توسط کارشناسان حل شود، اما من نمیتوانم آن را حل کنم چراکه: به قدر کافی باهوش نیستم ، مهندس نیستم، به این موضوع بی علاقه هستم ... . برادران «رایت» که بودند که توانستند هواپیما اختراع کنند؟ مهندس هواپیما؟ خیر، آنها تنها تعمیرکاران دوچرخه بودند. قلم خودکار توسط ویراستار یک روزنامه به نام «لادیسلاو بیرو» که حتی مهندس مکانیک هم نبود اختراع شد. پیشرفت های اصلی طرح زیر دریایی توسط یک کشیش انگلیسی به نام «جی. دبلیو گارت» و یک ناظم مدرسه ایرلندی به نام «جان پی. هلند» انجام شد. 4- من خلاق نیستم. هر کس تا حدی خلاق است. بعضیها بسیار خلاق هستند همچون کودکان هنگامی که مشغول بازی هستند. مسئله اینجاست که خلاقیت توسط آموزش سرکوب میشود. تمام آنچه بدان احتیاج دارید این است که بگذارید خلاقیتتان به سطح برسد و از خواب بیدار شود. از آن پس به زودی متوجه میشوید که شما به طور شگفت انگیزی خلاق هستید.5- این بچگانه است. هنگامی که همواره سعی میکنید بزرگسال به نظر برسید و تمام و کمال عمل کنید، رویکردهای خلاقانه و سر زنده که باعث میشود سنتان کوچکتر به نظر رسد را تمسخر میکنید. اما اگر راه حلی بیابید که مشکلات زندگی مشترکتان را حل کند، باعث ترقی شما گردد، یا دوستی را از خودکشی نجات دهد، آیا باز هم اهمیت میدهید که دیگران روش شما را نسبت به حل مسئله «بچگانه» توصیف کنند؟ به خاطر داشته باشید مردم هنگامی گه چیزی واقعاً با مزه باشد میخندند، اما مردم اغلب به هنگامی میخندند که قدرت تخیل برای درک شرایط موجود را ندارند.6- مردم چه فکر می کنند؟ در جامعه فشاری قوی برای پیروی کردن از همه، عادی بودن و خلاقنبودن وجود دارد. در اینجا مثال هایی ارائه شده که بسیار به گوش میرسدشخص خلاق: «دوست دارم در لیوان آب پرتغالم آب اضافه کنم تا شیرینی آن کمتر شود».شخص معمولی: «خودت می دانی که چه قدر عجیب هستی؟».شخص خلاق: «چرا کمی سیربه آن اضافه نمی کنی؟ ». شخص معمولی:« چون دستورالعمل سیر را ذکر نکرده بود».شخص معمولی:« چرا از این مسیر میروی؟ این مسیر طولانیتر است». شخص خلاق:«چون به این جاده علاقمند هستم».اغلب مردم جامعه به این دیدگاه که "مردم چه فکر خواهند کرد" اهمیت می دهند. مطمئن باشید آنها هم اینک هم درباره شما صحبت میکنند و میگویند بینی شما بزرگ است یا کفشهایتان خندهدار است. بنابراین از آنجا که آنها درباره شما به شیوههای نامطلوبی صحبت میکنند، شما باید راحت باشید و بگذارید خلاقیت و خصوصیات فردی شما به جریان بیافتد. 7- ممکن است موفق نشوم. توماس ادیسون در تحقیقات خود برای یافتن یک رشته سیم نورانی برای لامپ هر کاری را که به نظرش میرسید انجام میداد. از جمله تاری از ریش دوستش را کند تا برای لامپ یک رشته نورانی بسازد. او درکل 1800 راه را امتحان کرد. پس از انجام 1000 مورد، شخصی از او پرسید آیا از موفقیت در کارش ناامید نشده است؟ ادیسون جواب داد، «هم اکنون مطالب زیادی یاد گرفتم. حالا 1000 راه میشناسم که مفید نیست». ترس از شکست یکی از موانع اساسی خلاقیت و راه حل مسائل محسوب میشود. راه چاره این است که رویکردتان را نسبت به شکست تغییر دهید. ضرب المثل نگلیسی میگوید: «اشتباهات مایه سرگرمی نیستند، بلکه آموزنده هستند». انتظار میرود که در طی مسیر شکست بخورید و این شکست قابل قبول است؛ همواره راههایی برای دستیابی به موفقیت وجود دارد. با آگاهی از این موانع و عبور از آنها، میتوانید خود را برای داشتن ذهنی خلاق آماده کنید و با بهکارگیری تکنیکهای تفکر خلاق که احتمال دارد در شمارههای بعد به ذکر آنها خواهیم پرداخت، میتوانید جهشی بزرگ در حل مسائلتان ایجاد کنید.منبع:- با استفاده از مقاله درآمدی بر تفکر خلاق نوشتة رابرت هریس، ترجمه توسط خبرگزاری مهر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
11.15.85
مهندسی ذهن و خلاقیت
پست شده به بخش موفقیت در ساعت 12:31 ب.ظ توسط مدیر سایت
ورود به دنیای ذهن و خلاقیت، در حقیقت نگاهی به اوجگاه هنرنمایی خداوند، در موجودی به نام انسان است. خداوند حکیم در خلقت انسان، هنرهایی رقم زده است که گاه توسط پزشکان و گاه توسط کاوشگران روان و هنرمندان، کشف و عرضه و مورد اشاره و تحلیل قرار گرفته است.دنیای ذهن از این مقولههاست؛ قابل رؤیت نیست؛ ولی قابل توصیف، تحلیل و شناسایی است و دنیای علم و کاروان اندیشه بشری، بعد از ایجاد رشتههای متعدد و متنوع، به آن دست یازیده که یکی از این عوالم و دانشهای جدید، دنیای روانشناسی است. سعی شده است تا در این مقاله، به این بحث پرداخته شود.هوش و قوای ذهنی از هوش کلامی شروع میشود و تا هوش طبیعی گسترش مییابد.فردی به نام گاردنر (1683 تا 2002م.) مطالعات وسیعی بر روی هوش انجام داد و دیگران نیز روی نظریه او کار کردهاند.او معتقد به وجود هشت نوع هوش است که در ذیل با این هشت هوش و حتی مشاغلی که این هوشها در آنها نقطه قوت است (نه قطعیت و حتمیت) آشنا میشویم.1. هوش و مهارتهای کلامیاین هوش و قوای ذهنی، شامل توانایی تفکر کلامی و استفاده از زبان برای بیان منظورهاست؛یعنی افرادی که بتوانند از کلام، در گستره وسیعی، جهت تبیین مقاصد و استدلالات خود استفاده نمایند. کلام، تراوشات ذهنی را به اصوات تبدیل میکند و بسیاری از متکلمان هم زیبا میگویند؛ هم زیبا مینویسند و هم زیبا تحلیل می کنند.
از صدرالدین شیرازی (فیلسوف متأخر اسلامی) سؤال شد که تفاوت پیامبران و فیلسوفان چیست؟او جواب داد «پیامبر آن کسی است که با کشتی وحی، انسانها را از یک طرف اقیانوس ناآرام زندگی و حیات، به طرف دیگر میبرد و فیلسوف و دانشمند تلاش دارد تا به واسطه نیرو و قوای ذهنی و فکری خود مردم را تنها از یک طرف ساحل به طرف دیگر ساحل برساند».1افراد نمونه اول در مشاغل مختلفی مانند: مؤلفان، روزنامهنگاران، سخنوران، مبلغان دینی، سخنرانان پرشور و حتی مدرسان و استادان موفق در ارتباط کلامی وجود دارند.گاهی حتی در بین کم سوادان پیرامون ما نیز چنین افرادی یافت میشوند که قدرت کلامی فوق العادهای دارند.2. هوش و مهارت ریاضیاین گونه افراد، دارای قدرت و توانایی انجام عملیات ریاضیاند. این مهارت به استدلال و درک روابط عددی و منطق اعداد، اشکال، فضای هندسی و ریاضی ذهنی منتهی می شود.دقت، سرعت، درکهای فراشناختی و استدلال هندسی و ریاضی در این افراد بسیار بالاست.مشاغل مورد توجه و یا مناسب این افراد، عبارتند از: مهندسی، حسابداری، دانشمندی و نظریهپردازی.3. هوش و مهارت فضاییافرادی که دارای مهارت فضاییاند، کسانی هستند که توانایی تفکر سه بعدی را دارند. از این رو به خوبی در تحصیل موقعیت یا شرایط فیزیکی و فضایی، پشت ترکیبها را میبینند. مشاغلی مورد توجه یا مناسب این افراد، عبارتند از: معماری، نقاشی، ملوانی و….4. هوش و مهارت بدنی - جنبشیاین افراد دارای روحیه جنبشی و عدم سکون و تحرک زیاد و دستکاری اشیا و ابزار و محیط فیزیکی پیرامون خود میباشند و اصطلاحاً با ابزار و وسایل فیزیکی پیرامون مأنوس میباشند و دارای تبحر جسمیاند.مشاغل مورد علاقه و مناسب این افراد عبارتند از: جراحی، صنعت گری، هنرهای زیبا و تئاترهای پرتحرک و ورزش.5. هوش موسیقیاییاین دسته از افراد نسبت به اصوات و صداها و زیر و بم بودن آهنگها حساس هستند. ریتم و تن صداها را میشناسند و دقت فوق العادهای در تشخیص صداهای مختلط دارند.مشاغل و حرفههای گرایشی یا مورد علاقه این افراد، عبارتند از: آهنگ سازی، موسیقی، نکتهسنجی و نقادی.6. هوش و مهارت میان فردی این رشته از افراد، توانایی بالایی در درک دیگران، تیپشناسی، قرائت ذهن از حالات و سکنات افراد و ایجاد ارتباط و تعامل مثبت و مؤثر با دیگران را دارند و حتی در زندگی خصوصی و زناشویی موفق ظاهر میشوند و در تربیت عاطفی فرزندان نیز موفق میباشند.مشاغل گرایشی یا مورد علاقه این افراد، عبارتند از: معلمی، روانشناسی، روانکاوی، بهداشت روانی، مشاوره و….7. هوش و مهارت درون فردی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
*ص 10
ذهن (mind)
ذهن در دو معنای اصلی به کار می رود:
الف) ذهن فرد، خود یا سوره ای که درک میکند به خاطر می سپارد، تصور میکند.احساس می کند، استدلال می کند، دریافت می کند اراده می کند و ..... که از نظر کارکرد به یک ارگانیسم فردی وابسته است.
ب) ذهن، به طور کلی ماده ای متا فیزیکی در نظر گرفتته می شود که همه اذهان فردی را در بر می گیرد و با ماده متفاوت است.
Dictionary of Philo $ phy – Edited by Dagobert D.Runes – Edition 1962 by Littlefield, Adams $ co.
*ص 10
سوژه (Sujet لاتین Subjicera)
الف) درشناخت شناسی، سوژه به عنوان یک دانای فردی یا یک "خود ناب" (pure ego) در نظر گرفته می شود؛ خودی ماورایی یا یک عمل آگاهانه.
ب) در روان شناسی به موضوع مورد تحقیق برای مشاهده کردن سوژه فردی گفته می شود.
Dictionary of Philosophy – Edited by Dagobert D.Runes – Edition 1962 by Littlefield , Adams $ co
ابژه (Objet)
هر چیزی که وجودی مستقل داشته باشد ابژه نام می گیرد و در فلسفه به طور عام، به هر تغییر، فعل یا نگرشی ذهنی دلالت دارد. ابژه الزاما نباید وجودی واقعی داشته باشد، به عنوان مثال شی درون جیب من و چیزی که قصد و نیت من است، هر دو ابژه به شمار می آیند. "می نونگ" (Meinong) ابژه را به عنوان تصویری از محتوای خودش در نظر می گیرد ولی تاکید می کند که ابژه با بودن خود، هستی پیدا می کند. "فرگ" (Frege) ابژه را چیزی می داند که بتنوان آن را نامید یا درباره اش صحبت کرد و آن را از مفاهیم جدا می کند. ابژه درمفهومی گسترده، اندیشه ای از یک چیز است هر چند که غالبا مد نظر باشد که در آن صورت ابژه ها به چیزهایی مشخصی محدود می شوند.
Dictionary of Philosophy – Edited by A.R.Lacey- Second Edition 1986 – by Routtedge.
سوژه – ابژه (Sujet - Objet)
اغلب فیلسوفان غرب بین سوژه و جهان (هستی) قائل به وجود "دو انگاری" (Dualism) بوده اند. هر چند در نگاه نخست این دوانگاری نوعی دام به نظر می آید؛ به این که به راحتی می توان وجود هر گونه ارتباط و خویشاوندی را بین این دو مقوله (سوژه – ابژه) غیر ممکن دانست. به عنوان مثال برای ایدئالیست ها باز گرداندن ابژه به ذهن سوژه نوعی انگیزه ای دائمی به شمار می رفته است ویا ماتریالیست ها به سوژه اهمیتی بیش از یک چیز محدود و کوچک در میان چیزهای دیگر می داند.
وجه مخالف این نظر، تک گرایی (monism) می باشد.
Oxford , Dictionary of Philosophy – Edited by Simon Blackburn – second Edition 2005 – Oxford University Press
* ص 10
روح (Spiritو لاتین: Spiritus)
هنگامی که چیزها با عناوینی از قبیل پاسخ های روحی، رفتارهای روحی، رقص روحانی و...... توصیف می شوند به طور قطع آنها با عنوان چیزهایی زنده و پویا در نظر گرفته می شوند. از دیدگاه فلسفی این تعبیرگاهی کوچک ولری استوار، به سوی این دیدگاه می باشد که روح، جوهر حرکتی هر موجودی است: اصل یا غیر ماده ای که حرکت از آن جربان پیدا می کند.
از این پس روح تبدیل به soul و mind یا Ego می شود: جوهری (اصلی) که سرچشمه تمام عناصر طبیعی است به جوهر حرکتی عالم یا روح جهان مبدل می شود.
Geist و روحی است که در عناصر و چیزها دیده می شود. در فلسفه هگ بالاترین مرتبه روح که از روح فردی یا سیاسی برتر است روح مطلق نامیده میشود که عینیت روح هستی را هدایت کرده است.
Oxford Dictionary of philosophy – Edited by simon Blackburn – Second Edition 2005 Oxford University Press
*** ص 10
فنومن (Phenornon)
فنومن جنبه ای از شی است که پدیدار میشود. در متا فیزیک کانتی، فنومن ها ابژه ها و عناصری هستند که در برابر تجربه قرار می گیرند. این جنبه درتقابل با آن وضعیتی است که ابژها و عناصر در درون خودشان هستند (noumena).
ایده محوری تفکر کانت بر این پایه استوار است که فنون ها توسط "ارگان های شناختی" (cognitive faculties) شکل گرفته اند و تنها در فضا و زمان معنا می یابند و با آنها در ارتباطی معمولی و همیشگی اند.
Oxford Dictionary of philosophy – Edited by simon Blackburn – second Edition 2005 – Oxford University press
فنومنولوژی (Phonomenology)
این واژه در قرن هجدهم میلادی در نوشته های "یوهان هانیدیش لمبرت"
(Johann Heinrich Fambert) و کانت برای توصیف آگاهی و تجربه منتزع از محتوای ارادی آن به کار گرفته شد. در فلسفه هگ فنومنولوژی شامل کاوشی تاریخی در باب تکامل تدریجی خود آگاهی و حرکت از تجربه ای شهودی و مقدماتی به تجربه ای کاملا عقلانی که سلسله ای از تفکرات آزاد با قابلیت ابراز دانایی است، می باشد. این واژه در قرن بیستم با آثار و اندیشه های "هوسرل" (Husserl) ارتباط پیدا کرده است. وی دریافته بود که اراده نشانه ای مشخص از آگاهی است و در این مفهوم قابلیتی برای غلبه بر دو انگاری ذهن – بدن یافته بود.
Oxford , Dictionary of philosophy – Edited by simon Blackburn – second Edition 2005 oxford University press
* ص 11
G.H.Lewes , the Physical Basis of Mind – London: Trubner 1877 , P.365
* ص 12
( جینز، جولیان. خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی، جلد اول، ص 14
** ص 12
( لاوین، ت. ز. از سقراط تا سارتر. ترجمعه پرویز بابایی. تهران: نشر نگاه، 1384
ص 134
* ص 15
(جینز، جولیان. خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی، جلد اول، ص 51
* ص 16
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 105
نام کتاب : برش های عرضی ذهن
نویسنده : طاهر جیناک
ناشر : انتشارات بانک قلم
تعداد صفحه : 146
نوبت چاپ : اول 1385
شمارگان : 2000 جلد
قطع : رقعی
چاپخانه : ابرار
شابک : 1- 0- 92810- 964
برش های عرضی ذهن
نویسنده :
طاهر جیناک
با تقدیم
به زیباترین پری قصه ها
که با حضور
در عالم حضور
باورهای مرا دگرگون گرد
با تشکر از روشنک ارفع رفیعی ، حافظه جیناک ، مسعود منوچهری – مهدی پارسایی - حمید میرزایی – امیر محمودی ، سید محسن میر شریفی – محمود پور آزاد ، آتوسا قاضی – حسین محمودی – محسن اصفهانی ، سیمین قیاسی ، زهرا اصفهانی و اساتید ودوستانی که مرادراین امر یاری داده اند . مقدمه :
این جمله که انسان وجود دارد ، جواب به این سوال نیست که آیا انسان هست یا نیست، بلکه جواب به این سوال است که ماهیت انسان چیست ، بنابراین وجود داشتن به لفظ دیگر همان در موقعیت بودن ( etre en situation ) است ، یعنی رابطه مشخص متقابلی با جهان و با دیگر موجودات ذیشعور برقرار کردن .
« هایدگر »
آدمی بی آنکه بخواهد و یا آگاه از زادن خویش باشد ، پا به عرصه وجود می گذارد و از لحظه تولد من اجتماعیش شکل می گیرد ، به اعتبار سارتر،هیچکس نمی تواند در جهان نباشد ، از آنروکه به جهان آمده است،پناه بردن به گرمخانه درون یا دور افتاده ترین خلوتها باز هم بودن در جهان است ، یعنی آدمی ناگزیر از بودن است ، اما سارتر علت نهایی چرا بودن ، انسان را هماند فلاسفه ماتریالیسم که چرا بودن ماده را مسکوت می گذارند ، مسکوت می گذارد ، چنانچه ایده آلستیهادر این نقطه به بن بست می رسند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
یک ذهن خلاق(نگاهی به ویژگیها و ضرورتهای تفکر خلاق)از دیدگاهی، تفکر، کارآمدترین و دم دست ترین ابزار حل مسئله است. اما همة مسائل از یک نوع نیستند، بنابراین روشهای تفکر هم منحصر به یک نوع خاص نیستند. ولی واقعیت این است که قسمت اعظم آنچه در رابطه با آموزش رسمی تفکر انجام میشود، بر مهارتهایی همچون تدریس تحلیلی تاکید میکند. این که چگونه فراگیران ادعاها را درک کنند، استدلالی منطقی به وجود آورند، پاسخها را بفهمند، راههای نادرست را حذف کرده و بر راههای صحیح تمرکز کنند. با این وجود، روش تفکری دیگری هم وجود دارد که به بررسی ایدهها میپردازد، احتمالات را به وجود میآورد، به دنبال پاسخهای متعدد و صحیحی میگردد و تنها به یک پاسخ درست اکتفا نمیکند. در هر صورت، هر دو روش تفکر برای موفقیت در زندگی روزمره، حیاتی هستند، اما نوع دوم بیشتر نادیده گرفته میشود؛ یعنی تفکر خلاق.خلاقیت یعنی چه؟خلاقیت توانایی ایجاد ایدههای تازه از طریق ترکیب، تغییر یا دوباره استفاده کردن از ایدههای موجود است. برخی ایدههای خلاق شگفتانگیز و هوشمندانه هستند، در شرایطی که برخی دیگر ساده، خوب و کاربردی بوده اما آنقدرها مورد توجه قرار نمیگیرند.در فعالیتی چون حل کردن مسئله، هر دو نوع تفکر برای ما مهم تلقی میشود. اول، باید مسئله را تحلیل کنیم؛ سپس باید راه حل های ممکن را به وجود آوریم، پس از آن باید بهترین راه حل را انتخاب کرده و آن را کامل نماییم، و سرانجام باید تاثیر راه حل را ارزیابی کنیم. این فرآیند یک تناوب را بین دو نوع تفکر نقدی و خلاق آشکار میکند. عملاً این دو نوع تفکر بیشتر مواقع با هم عمل میکنند اما به یکدیگر وابسته نیستند.باید بگوییم که هر کس دارای توانایی خلاق ذاتی است. برای مثال، خلاقیت کودکان را در نظر بگیرید. در سنین بزرگسالی اغلب خلاقیت توسط آموزش سرکوب شده، اما هنوز وجود دارد و میتوان آن را بیدار کرد. افراد خلاق به سختی و به طور مستمر کار می کنند تا به وسیله تغییرات تدریجی و پالایش کارهایشان، ایدهها و راهحلها را اصلاح کنند. روشهایی برای بهکارگیری تفکر خلاقبرای ایجاد نتایج خلاق روشهای بسیاری وجود دارد که در اینجا به چند روش اشاره میشود.تکامل تدریجی: این شیوه افزایش پیشرفت است. ایدههای تازهای که از دیگر ایدهها و راهحلهای تازهای که از راهحلهای قبلی مشتق میشوند، ایدههای تازهای به وجود میآورند که این ایده ها و راه حل های تاره، نسبت به دیگر راهحلها اندکی اصلاح شدهاند. بسیاری از موارد پیچیدهای که امروزه از آن استفاده میکنیم، در طی یک دوره طولانی و افزایش مستمر به وجود آمده است. بهتر کردن چیز از زاویه های مختلف تدریجاً آن را بسیار بهبود میبخشد-،حتی ممکن است با ماهیت اصلی خود کاملاً تفاوت پیدا کند. برای مثال به تاریخ اتومبیل یا هر محصول پیشرفت تکنولوژی نگاه کنید. با تولید هر محصول جدیدی اصلاحات به وجود آمدند. هر مدل جدیدی براساس مجموعه خلاقیتهای مدل قبلی ساخته میشود، تا این که در طول زمان، پیشرفت در اقتصاد و تداوم آسایش صورت میگیرد. دراین جا خلاقیت در پالایش، پیشرفت مرحله به مرحله نهفته است تا بوجود آوردن چیزی کاملاً جدید. شیوه تکامل خلاقیت همچنین تداعی کننده اصلی است که میگوید: هر مسئله ای که یکبار حل شده، برای بار دوم به شیوه ای بهتر قابل حل است.متفکران خلاق این ایده را قبول نمیکنند که هنگامی که یک مشکل حل شده است، فراموش میشود یا این که «اگر نشکسته، تعمیرش نکن». فلسفه یک متفکر خلاق این است که «هیچ چیز همانند یک تغییر جزئی تاثیر ندارد».تلفیق: با این روش، دو یا چند ایده موجود با یکدیگر ترکیب شده و یک ایده سوم را به وجود میآورد. ترکیب ایده یک مجله و یک نوار کاست میتواند منجر به ابدة تأسیس یک مجلة شنیداری شود. این مجله میتواند برای افراد ناشنوا و کسانی که فواصل دور شهری را هر روز طی میکنند، مورد استفاده قرارگیرد.تحول بنیادین: گاهی ایده جدید ایدهای کاملاً متفاوت و دارای تغییرات واضحی نسبت به ایده های پیشین است. در شرایطی که فلسفه پیشرفت تکاملی ممکن است یک استاد را به پرسیدن این سوال وا دارد که «چگونه میتوانم بهتر و بهتر درس بدهم؟»، اما پیشرفت تحولی این سوال را بیان میکند که «چرا درس بدهم، دانشجویان را به درس دادن به یکدیگر ترغیب میکنم، کار گروهی یا ارائه گزارش؟». برای مثال، تکنولوژی تکاملی در زمینه مبارزه با موریانههایی که وسایل خانه را میجوند گسترده شده و حشره کشها و گازهای بی خطرتر و مؤثرتر برای از بین بردن آنها به وجود آمده است. یک تغییر نسبتاً تحولی میگوید: گازها را به دلیل نیتروژن استفاده نکنید. یک ایده خلاق تحولی میپرسد،«در ابتدا چه تدابیری بیاندیشیم تا از خوردن وسایل توسط موریانه ها جلوگیری کنیم؟» این پرسش به ابداع راه حلی چون تولید یک خوراک مخصوص موریانه منتهی میشود.استفاده دوباره: یعنی به یک چیز قدیمی نگاهی نو داشته باشید. نامها را کنار بگذارید تعصب ها، انتظارات و پیشفرضها را دور بریزید و فکر کنید چگونه میتوان از چیزی دوباره استفاده کرد. یک شخص خلاق ممکن است به گورستان اتومبیلها برود و از موتور یک اتومبیل مدل T [اتومبیلهایی که کمپانی فورد بین سال های 1908 تا 1927 ساخته میشد.] یک اثر هنری خلق کند. آن را نقاشی کرده و در اتاق نشیمن قرار دهد. هدف، دیدن فراتر از همان ابزار قبلی و استفاده های سابق است تا بتوانیم ایده های تازه و راه حل های مناسب پیدا کنیم. برای مثال، یک گیره کاغذ میتواند به عنوان آچار و رنگ به عنوان چسب مورد استقاده قرار گیرد، و ...تغییر مسیر: بسیاری از پیشرفت ها زمانی اتفاق میافتد که توجه از یک زاویه مسئله به یک زاویه دیگر معطوف میشود که گاهی آن را بینش خلاق میخوانند. اداره راهنمایی رانندگی سعی میکند مانع اسکیت سواری کودکان درگودالها شود. اداره راهنمایی رانندگی حصاری به وجود آورد که کودکان دور شوند، اما چنین نشد. سپس یک نرده بزرگ تر گذاشتند که توسط کودکان سوراخ شد. یک حصار قویتر جایگزین آن کردند که آن هم شکسته شد. حصار بعدی یک حصار تهدید آمیز بود که نادیده گرفته شد. سر انجام شخصی تصمیم گرفت مسیر را تغییر دهد و پرسید، «مشکل در اینجا چیست؟» «کودکان می خواهند در گودال اسکیت سواری کنند».«چگونه می توان مانع اسکیت سواری آنها شد؟» راه حل ریختن بتن وسط گودال بود تاسطح صاف آن را از بین ببرد. این راه حل هوشمندانه مشکل را حل کرد.مثال فوق این حقیقت را در حل مسئله نشان میدهد که هدف حل مسئله است، نه اعمال یک راه حل خاص. وقتی یکی از راهحلها عمل نمیکند، به راه حل دیگری فکر کنید. هیچ تعهدی نسبت به یک راه خاص وجود ندارد. تنها هدف را مد نظر داشته باشید. پافشاری در یک راه گاهی خود مشکل است. زیرا کسانی که در یک راه پافشاری میکنند، بیش از حد به یک راه احساس تعهد کرده، کارشان عملی نخواهد شد، و نتیجه نمیگیرند.رویکردهای منفی که مانع از خلاقیت میشود1- وای نه، یک مشکل دیگر! اغلب، عکس العمل نسبت به مشکل یک مشکل تازه به وجود میآورد که از خود مشکل بزرگ تراست. در حالیکه هر مشکل میتواند یک فرصت تلقی گردد. بهترین راه این است که از مشکل استقبال کرده ، به دنبال آن باشند و با مشکل همچون یک مبارزه طلبی و فرصتی برای اصلاح امور استفاده کنند. هر چه قدر ما سخت تر به مشکل نگاه کنیم ، مشکل بزرگ تر میشود.2- این مشکل حل نمیشود. این رویکرد به مثابه محاصره شدن پیش از جنگ میماند. با این پیشفرض که از عهده انجام کاری بر نمیآیید یا یک مشکل را نمیتوانید حل کنید، به مشکل قدرت و نیرویی میبخشید که پیشتر فاقد آن بود و پیش از شروع تسلیم میشوید؛ اما به تاریخ راهحلها و شکهایی که همراه آن شدهاند توجه کنید: بشر هرگز پرواز نمیکرد، برای بیماری ها هرگز علاج پیدا نمیشد، موشکها هیچگاه جو زمین را ترک نمیکردند. هر چه قدر ما سخت تر به مشکل نگاه کنیم ، مشکل بزرگ تر میشود. 3- هیچ کاری نمیتوانم در رابطه با آن انجام دهم. برخی از مردم فکر میکنند، شاید این مشکل توسط کارشناسان حل شود، اما من نمیتوانم آن را حل کنم چراکه: به قدر کافی باهوش نیستم ، مهندس نیستم، به این موضوع بی علاقه هستم ... . برادران «رایت» که بودند که توانستند هواپیما اختراع کنند؟ مهندس هواپیما؟ خیر، آنها تنها تعمیرکاران دوچرخه بودند. قلم خودکار توسط ویراستار یک روزنامه به نام «لادیسلاو بیرو» که حتی مهندس مکانیک هم نبود اختراع شد. پیشرفت های اصلی طرح زیر دریایی توسط یک کشیش انگلیسی به نام «جی. دبلیو گارت» و یک ناظم مدرسه ایرلندی به نام «جان پی. هلند» انجام شد. 4- من خلاق نیستم. هر کس تا حدی خلاق است. بعضیها بسیار خلاق هستند همچون کودکان هنگامی که مشغول بازی هستند. مسئله اینجاست که خلاقیت توسط آموزش سرکوب میشود. تمام آنچه بدان احتیاج دارید این است که بگذارید خلاقیتتان به سطح برسد و از خواب بیدار شود. از آن پس به زودی متوجه میشوید که شما به طور شگفت انگیزی خلاق هستید.5- این بچگانه است. هنگامی که همواره سعی میکنید بزرگسال به نظر برسید و تمام و کمال عمل کنید، رویکردهای خلاقانه و سر زنده که باعث میشود سنتان کوچکتر به نظر رسد را تمسخر میکنید. اما اگر راه حلی بیابید که مشکلات زندگی مشترکتان را حل کند، باعث ترقی شما گردد، یا دوستی را از خودکشی نجات دهد، آیا باز هم اهمیت میدهید که دیگران روش شما را نسبت به حل مسئله «بچگانه» توصیف کنند؟ به خاطر داشته باشید مردم هنگامی گه چیزی واقعاً با مزه باشد میخندند، اما مردم اغلب به هنگامی میخندند که قدرت تخیل برای درک شرایط موجود را ندارند.6- مردم چه فکر می کنند؟ در جامعه فشاری قوی برای پیروی کردن از همه، عادی بودن و خلاقنبودن وجود دارد. در اینجا مثال هایی ارائه شده که بسیار به گوش میرسدشخص خلاق: «دوست دارم در لیوان آب پرتغالم آب اضافه کنم تا شیرینی آن کمتر شود».شخص معمولی: «خودت می دانی که چه قدر عجیب هستی؟».شخص خلاق: «چرا کمی سیربه آن اضافه نمی کنی؟ ». شخص معمولی:« چون دستورالعمل سیر را ذکر نکرده بود».شخص معمولی:« چرا از این مسیر میروی؟ این مسیر طولانیتر است». شخص خلاق:«چون به این جاده علاقمند هستم».اغلب مردم جامعه به این دیدگاه که "مردم چه فکر خواهند کرد" اهمیت می دهند. مطمئن باشید آنها هم اینک هم درباره شما صحبت میکنند و میگویند بینی شما بزرگ است یا کفشهایتان خندهدار است. بنابراین از آنجا که آنها درباره شما به شیوههای نامطلوبی صحبت میکنند، شما باید راحت باشید و بگذارید خلاقیت و خصوصیات فردی شما به جریان بیافتد. 7- ممکن است موفق نشوم. توماس ادیسون در تحقیقات خود برای یافتن یک رشته سیم نورانی برای لامپ هر کاری را که به نظرش میرسید انجام میداد. از جمله تاری از ریش دوستش را کند تا برای لامپ یک رشته نورانی بسازد. او درکل 1800 راه را امتحان کرد. پس از انجام 1000 مورد، شخصی از او پرسید آیا از موفقیت در کارش ناامید نشده است؟ ادیسون جواب داد، «هم اکنون مطالب زیادی یاد گرفتم. حالا 1000 راه میشناسم که مفید نیست». ترس از شکست یکی از موانع اساسی خلاقیت و راه حل مسائل محسوب میشود. راه چاره این است که رویکردتان را نسبت به شکست تغییر دهید. ضرب المثل نگلیسی میگوید: «اشتباهات مایه سرگرمی نیستند، بلکه آموزنده هستند». انتظار میرود که در طی مسیر شکست بخورید و این شکست قابل قبول است؛ همواره راههایی برای دستیابی به موفقیت وجود دارد. با آگاهی از این موانع و عبور از آنها، میتوانید خود را برای داشتن ذهنی خلاق آماده کنید و با بهکارگیری تکنیکهای تفکر خلاق که احتمال دارد در شمارههای بعد به ذکر آنها خواهیم پرداخت، میتوانید جهشی بزرگ در حل مسائلتان ایجاد کنید.منبع:- با استفاده از مقاله درآمدی بر تفکر خلاق نوشتة رابرت هریس، ترجمه توسط خبرگزاری مهر