لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد.
در نبرد بین انسانهای سخت و روزهای سخت - این انسانهای سخت هستند که می مانند نه روزهای سخت .( شکسپیر)
FARASOO 09353593700
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آدم خودباور ، هیچ گاه برای رسیدن به مادیات ، ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد . ارد بزرگ
هر جا که عشق بزرگی خانه کرده است خشم بزرگی نیز مسکن دارد . آلن لاکین
اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری ریشه و بنیاد جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند . فردریش نیچه
شورشهای آدمیان ، با بسامدهای پر توان کیهانی خیلی زود به سامانه درست خویش باز می گردد . ارد بزرگقهرمان واقعی کسی است که سبب خوشی دیگران می گردد. مونترلان
آنها که غایبند ، کمال مطلوب اند . حاضرین معمولی و پیش پا افتاده اند . گوته
ازدواج کتابی است که فصل اول آن به نظم است و بقیه فصول به نصر . پورلی نیکولاس
زبان شاعر، تنها برآیند یک کار نقد یا تحلیل نیست. سنتز واقعیت است با خیال و افسانه. سنتزی که توسط حواس – در رابطه ی متقابل با عقل – صورت می گیرد. یانیس ریتسوس
آدمهای فرهمند به نیرو و توان خویش باور دارند. ارد بزرگ
وظیفه هنر تجلی ایده هاست. شوپنهاور شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمی شوند ، این بماند ، در هر زمانی بسته به موقع و مقام جلوه و جمالی دوباره می یابند چنان که گویی به تازگی مطرح شده اند . پرویز یاحقی سامان از پس ساختار درست هویدا می گردد . ارد بزرگهنر ، قدرت و توانایی نیست بلکه تسلی خاطر است . توماس مان تن به تن آسانی و کاهلی نباید سپرد . کاری باش و از این راه شادی و آسایش فراهم کن . بزرگمهر با کسی گفتگو کن که رسیدن به خرد و آگاهی اندیشه اوست نه خویشتن خویش . ارد بزرگآزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن توان خواهی می تواند بر گذشت زمان پیروز شود . فردریش نیچه اندیشه و انگاره ای که نتواند آینده ای زیبا را مژده دهد ناتوان و بیمار است . ارد بزرگهر افتادنی همان برخاستن است. آن کس که به این حقیقت ایمان دارد به راستی خردمند است. ولسوانی وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد ، می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند . شاتو بریان آدمهای فرهمند و خودباور بدنبال کف زدن دیگران نیستند آنها به شکوه و ارزش کار خود باور دارند . ارد بزرگبرتری همیشه منفور بوده است ، و هنگامیکه برتر از همه ای بیشتر منفوری .گراسیان تکبر زائیده قدرت مادی است و تواضع زاییده ضعف معنوی . فردریش نیچه پیمان با دستها و کاغذها بسته نمی شود پیمانها را با چشم ها هک می کنند . ارد بزرگ
محبت نیرومندترین جادوها است. گولاس مهم نیست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگی کرده ام. مهم این است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاری داشته ام . جوجیا اوکیف بدگویی ، رسوایی در پی دارد . ارد بزرگتوانگر کسی است که به آنچه خداوند توانا نصیبش کرده خرسند باشد . زیرا شوریده بخت تر و پراکنده خاطرتر از آزمند کسی نیست . بزرگمهر در عالم چیزی بالاتر از محبت نمی بینم. بتهون باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید. مونت کیو کسی که بدگویی می کند خواری را به جان می خرد . ارد بزرگهرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم . گالیله اگر می خواهی بنده کسی نشوی ، بنده هیچ چیز مشو . فرانسیس بیکن هنجار طبیعی آدمی دوستی و نرم خویی ست اما برای بدست آوردن آن بیشتر زمان زندگی این جهانی را در ستیز و آورد می گذراند . ارد بزرگآنکه می تواند ، انجام می دهد،آنکه نمی تواند انتقاد می کند. دیل کارنگی
فکر خوب معمار و آفریننده است . پاسکال بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ، نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و … ارد بزرگآنچه مردم را دانشمند می کند ،مطالبی نیست که می خوانند بلکه چیزهایی است که یاد می گیرند. جرج برنارد شاو پرحرف را که دشمن راستی و خصم روان پاک است هرگز نپذیر . بزرگمهر چه زیبایند آنانی که همیشه لبخندی برلب دارند . ارد بزرگبراستی ؛ ای کاش جنون شان را حقیقت نام بود یا وفاداری یا عدالت . اما دریغ که فضیلت شان در خدمت دراز زیستن است و آسودگی نکبت بار . فردریش نیچه برای کسی که شگفتزدهی خود نیست معجزهای وجود ندارد . اشنباخ تفکر در باب خوشبختی ، عشق ، آزادی ، عدالت ، خوبی و بدی، تفکر دربارهی پرسشهایی که بنیاد هستی ما را دگرگون میکند . ادگارمون
انسانها در هیچ یک از ویژگی هایشان به اندازه نیکی کردن به همنوعان خود خدای گونه نیستند. سیسرو شایستگان آنانی هستند که آفریننده و منجی اند . ارد بزرگبا این نگرش پیش بروید که همه چیز خدای گونه است و همه کس خدای گونه رفتار میکند، اگر شما همچون خدا با آنان رفتار کنید . سوامی راما تیرتا در آغاز تنها عشق بود. حتی زندگی و پیدایش شما بر روی این کره ی خاکی نیز برخاسته از عشق است . این عشق بوده است که در یک لحظه مرد و زنی را آنچنان به سوی هم جذب کرده است تا از تلفیق و اتحاد عاشقانه ی بدن آن ها بذر شما متولد گردد . باربارا دی آنجلیس آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد،آزادی خود ماه است که او را پایبند می کند . رابیندرانات تاگور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
الطمانینه الی کل احد قبل الاختیار من فصور العقل .
آرام گرفتن بهر کس پیش از آزمایش کردن از کوتاهی عقل است ممکن است مراد آرامش گرفتن و صداقت و دوستی باشد پیش از آزمایش کردن کسی و ظاهر شدن صلاح و خوبی او یا اعتماد کردن بر هر کس باشد پیش از آزمایش کردن او و ظاهر شدن اینکه محل اعتماد است.
معنای لغوی الطمانیه : اطمینان ـ آرامش دل ـ آسودگی
طما ـ طمو الماء : آب بالا آمد و رودخانه را پر کرد.
البحر : دریا پر شد و موج زد
النبت : گیاه دراز شد
ت همته : بلند همت شد
به الخوف : سخت تر شد
1ـ از کتاب غرر الحکم و دور الکلم
فرهنگ لاروس : ترجمه عربی به فارسی ، تالیف : دکتر خلیل جر ، جلد اول ، ترجمه سید حمید طبیبیان
آرامش به عنوان شرایط باطنی نماز
نماز باید با حالت سکون و آرامش برگزار شود قلب و روح باید با عبادت متحد و همراه شوند این زمانی است که قلب هم در صحنه نماز باشد الفاظ و حرکات با قلب یکی شوند اگر نماز از حد ظاهر و بدن به باطن روح انسان سرایت کرد قلباً از حقیقت نماز لذت می برد و در نتیجه طمانینه هم حاصل می شود صاحبان نفس مطمئنه کسانی هستند که حقیقت ایمان در روحشان رسوخ کرده باشد آنجا که عبادت جامع شرایط و به دور از شائبه و همراه با اخلاص باشد اهمیت وجود حاصل می شود و امنیت وجود طمانینه و آرامش به بار می آورد . خداوند می فرماید : والذین آمنوا و لم یلبثوا ایمانهم بظلم اولیک لهم الامن ، یعنی آنها که ایمان دارند و ایمانشان از ظلم و ستم پاک است برای آنها امنیت و آرامش است. و نیز می فرماید : الذین امنوا تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب ، یعنی کسانی که ایمان آوردند و قلوبشان به یاد خدا آرام گرفت آگاه باشید که تنها با نام خداست که دلها آرام و قرار می گیرد.
امام صادق (ع) می فرماید : فاجعل قلبک قبله للسانک ، لا تحرکه الا باشاره القلب و موافقه العقل و رضی الایمان . یعنی قلب خود را قبله زبانت قرار ده جز با اشاره دل و موافقت عقل و رضایت ایمان زبان را به حرکت در نیاور.
وقتی که انسان به نماز می ایستد و تکبیر می گوید باید قلب و دل و فکر و روح و زبان همه با هم بگویند الله اکبر البته معنای الله اکبر این نیست که خدا بزرگ یا بزرگتر است چون ما چیزی نداریم که در برابرش بگوییم خدا بزرگتر است معنای الله اکبر این است که خدا بزرگتر از ان است که بتوان او را توصیف نمود همه وجود ما اگر با زبان ما هماهنگ شود ، طمانینه حاصل
می شود در مورد آیت الله سید محمود جزایری (ره) نقل می کنند که در مسافرتی در بیابانی مشغول نماز می شود خادم ایشان که از آقا فاصله گرفته بود ناگهان متوجه می شود شیری به آقا نزدیک شده است و با دیدن این صحنه مضطرب و ناراحت می شود اما کاری از دستش بر نمی آید بعد که نمازش را می خواند آن حیوان هم می رود . آقا ، خادم را مضطرب می بیند. سئوال می کند چه شده ! می گوید : مگر شیر را ندیدید نزدیک بود شما را از بین ببرد . می فرماید ! من اصلاً او را ندیدم و توجهی هم به آن نداشتم ! این همان طمانینه است که در نماز لااقل مرتبه ضعیفش ـ لازم است وباید باشد .
1ـ آداب و الصلوهْْ ، امام خمینی ، چاپ نشر آثار امام ، ص 25 .
2 ـ کتاب تربیت اسلامی ، تالیف : استاد نبی صادقی ـ جلد4 ، ص 40 .
یک روش برای رسیدن به آرامش
خلوت با خویشتن
خلوت با خویشتن شما را از مشغله های زندگی دور می کند! این زمان را شما برای خود و تنها برای خود در نظر می گیرید. باید این تمرین را همه روزه روزی دو بار و هر بار به مدت 20دقیقه انجام دهید.
راهنمایی برای تمرین «خلوت با خویشتن»
1ـ تنها باشید
2ـ محل مناسبی را تدارک ببینید
3ـ صحنه دلپذیری را در ذهن خود تصویر کنید
4ـ افکار خود را آزاد بگذارید
5ـ بعد از زمان خلوت با خویشتن ذهن خود را ارزیابی کنید.
روشهای رسیدن به آرامش
1ـ انبساط جسم: این مرحله، از مراحل جسمانی می باشد که در جریان آن با تمرکز کردن روی عضلات مختلف بدن خود را از استرس ناشی از فعالیتهای روزانه بدن خلاص می کنیم.
2ـ آرامش جسم با راهنمایی عمومی: این مرحله از ساختار بدنی کمتری برخوردار است زیرا درحالی که در این مرحله نیز برخی از عضلات خود را سخت و آنگاه شل کنید می توانید راه انجام این کار را خود انتخاب کنید.
3ـ آرامش ذهن: این مرحله را می توان مرحله ذهنی خواند چون در موقعیتی قرار می گیریم
که به سرعت مراحل سخت و شل کردن عضلات را پشت سر می گذارید و به آگاهی خود می پردازید و در این مرحله حوادث به شدت تنش زای فعالیتهای روزانه را می آموزید.
4ـ آرامش خلاق: مرحله خلاقیت است در این مرحله می آموزید که چگونه اجزا هریک از سه مرحله قبلی را با هم ترکیب کنید که به بهترین شکل نیازهای شما را برآورده سازد. عناصر مختلف زمان «خلوت خویشتن» را با توجه به روحیه خود تمرین می کنید و سرانجام به مرحله ای می رسید که بتوانید از آرامش خلاق در لحظاتی از روز که آن را تنش زا می دانید استفاده کنید.
5ـ مرحله پیشرفته «آرامش خلاق» ـ مرحله پیشرفت است. در این مرحله در طول زمان به موقعیتی می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد.
در نبرد بین انسانهای سخت و روزهای سخت - این انسانهای سخت هستند که می مانند نه روزهای سخت .( شکسپیر)
FARASOO 09353593700
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
موضوع تحقیق :
نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام
استاد گرامی :
جناب آقای حیدری
تهیه و تنظیم :
محمدرضا امین رضایی
دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد قوچان
زمستان 84
مرداد ماه 84
نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام
مقدمه
سقیفهی بنی ساعده محل سرپوشیدهای بود که اقوام بهنگام ضرورت در آن گرد میآمدند. بهنگام رحلت پیامبر(ص) مهاجران و انصار در سقیفه گرد آمدند تا نسبت به تعیین خلیفه و جانشین محمد(ص) اقدام کنند. آنها برای این منظور سعدبن عباده پیشوای خزرجبان را در نظر گرفته بودند. چون ابوبکر از این خبر آگاهی یافت، به همراه عمر بدانجانب رهسپار گشت و در نتیجهی کوشش و تلاش عمر و یاری مهاجران و انصار به خلافت برگزیده شد.
در این نشست پیرامون امارت و فرمانروائی گفتگوی فراوان و مناقشهی بسیار صورت گرفت و نوزده نفر در این باره به احتجاج برخاستند. مهاجران سبقت و پیشگامی خود را ملاک برتری خویش عنوان کردند و انصار یاریهای بیدریغ خود را معیار صلاحیت خود دانستند. سررشتهداران ماجرای سقیفه میگفتند اگر پیامبری و خلافت هر دو در یک خاندان قرار گیرد، هاشمیان (بنیهاشم) بر قریش جیره خواهند شد. این امر در واقع حکایت از آن دارد که چه مهاجران و چه انصار خلافت بنیهاشم را مایهی خشم اعراب میپنداشتند و شاید به منظور حفظ وحدت و اتفاق اعراب بود که خلافت علی(ع) را قربانی کردند.
ابوبکر گفت: پیغمبر فرمود که خلیفه باید از قریش باشد. جمعیت انبوه حاضران با شنیدن سخنان ابوبکر در مسجد حاضر شده، وی را به خلافت برگزیدند. بنابه روایتی، ابوبکر بر بالای منبر رفت و پس از سپاسگزاری از مردم، اظهار داشت که حق این بود که علی(ع) به خلافت برگزیده گردد. ولی مردم این پیشنهاد را نپذیرفته گفتند: رسول خدا ترا صدیق خوانده و علاوه بر آن تو پیر و شیخ قبیلهی قریشی و این مقام حقاً به تو میرسد. سلمان، اباذر، مقداد، عمار یاسر و گروهی از صحابه نیز خلافت را حق علی(ع) اعلام کردند، ولی اظهارات ایشان مورد عنایت و اعتنا قرار نگرفت.
ابوبکر دو سال و سه ماه خلافت کرد. در دوران حکمرانی ابوبکر، مسلمانان بر ایران حمله بردند، بخشی از عراق و شام را فتح کردند و فتنهی مسلیمهی کذاب که در یمامه دعوی پیغمبری میکرد، فرونشانده شد.
ابوبکر را یار غار پیامبر میدانند. او نخستین مردی بود که اسلام را پذیرفت وی همهی دارائی خود را در راه پیشرفت آئین محمد(ص) صرف کرد، دختر خویش عایشه را به همسری پیامبر اسلام درآورد و در سختیها یار و یاور صمیم و با ارادت وی بود. ابوبکر در ماه جمادیالاخر سال سیزدهم هجرت چشم از جهان فروبست.
علت تشکیل سقیفه
بررسی سرگذشت گروهی که در سقیفه بنیساعده دور هم گرد آمده بودند، به خوبی نشان میدهد که چگونه در آن روز اسرار هویدا گشت و بار دیگر عصبیتهای قومی و عشیرهای و افکار جاهلی از لابلای گفتگوهای یاران پیامبر خود را نشان داد و روشن گردید که هنوز تربیتهای اسلامی در اعماق دل آنان نفوذ نکرده و اسلام جز سرپوشی بر چهره کریه جاهلیت، چیزی نبوده است.
بررسی این واقعه تاریخی به خوبی میرساند که هدف از آن اجتماع، هدف از آن سخنرانیها و پرخاشها، جز منفعتطلبی و سودجویی چیز دیگری نبود و هر فردی کوشش میکرد که لباس خلافت را که باید بر اندام شایستهترین فرد از امت پوشیده شود، بر اندام خود بپوشد.
چیزی که در آن انجمن مطرح نبود، مصالح اسلام و مسلمانان بود و یا جستجوی شایستهترین فرد از امت که با تدبیر خردمندانه و دانش وسیع و روح بزرگ و اخلاق پسندیده خود، بتواند کشتی شکسته اسلام را به ساحل نجات رهبری کند.
مرحوم استاد مظفر در السقیفه مینویسد:
در بحث گذشته دیدیم که خدمت ممتازی که انصار به اسلام کرده بودند به خیالشان انداخته بود که در خلافت یا در زمامداری مسلمین ذیحقند و این حقیقت را ما از زبان نامزد خلافت از طرف انصار (سعدبن عباده) در خطبهای که آن روز ایراد کرد، میفهمیم.
به اضافه اینکه از آن بیم داشتند که امر خلافت در بست در اختیار کسانی قرار گیرد که انصار فرزند و پدر و برادرشان را کشته بودند. با این اعتقاد که مساله از دست اهلش خارج شده است و همان گونه که گذشت دلیل بر این مطلب اخیر این است که پس از آنکه ناامید شدند، خواستند با علی(ع) بیعت کنند.
ما از مجموعه آنچه گذشت میفهمیم که اینها در این کوشش بیشتر از آنکه مهاجم باشند، مدافع بودند. حالت دفاعی همیشه از احساس ضعف و ناکامی به وجود میآید و این احساس برای کسانی که بخواهند در زندگی پیروز شوند، بزرگترین درد روحی است زیرا بر اثر آن، تصمیم و اراده ضعیف و سست میگردد و در رای و تدبیر شخصی، اضطراب پیدا میشود و همه این احوال در اجتماع سقیفه در چهره انصار ظاهر و هویدا بود. شاهد بر این مدعا این است که بین خود انصار انشعاب روی داد و در برابر دشمنانشان عقبنشینی اختیار کردند و حتی بیشتر از اینها پیش از آنکه کسی با آنان به منازعه برخیزد، یعنی پیش از آمدن مهاجرین در اجتماع آنان، حاضر شده بودند که در امر خلافت به طریق شرکت عمل کنند و سخنگوی آنان چنین گفت:
وقتی که با ما منازعه کنند، خواهیم گفت: «یک امیر از ما و یک امیر از شما و هرگز به چیزی کمتر از این حاضر نخواهیم شد» که سعد پس از این سخن گفت: «هذا اول الوهن» یعنی: «این اولین گام شکست است» حقیقت این است که این گفته، اول و آخر شکست آنان بود.
این حالت یعنی اینکه حاضر بودند خلافت را با شرکت دیگران متصدی شوند، حتی بعد از آمدن مهاجرین نیز ادامه یافت و علیرغم تذکر سعد که «این اولین شکست است» باز این کلمه را تکرار کردند.
این گفته در ضمن حاکی از آن است که انصار دارای روحیههایی بزرگ و با گذشت و مردمانی نرمخو بودهاند و این مطلب نیز صدق میکند که اینان پیش از آنکه مهاجم باشند، حالت دفاعی داشتند و خلافت و پیشوایی را برای آن نمیخواستند که مالک مقدرات و شؤون امت گردند، بلکه منظورشان این بود که زیان و صدمه کسانی را که از صدمهشان بیم داشتند، دفع کنند.
ایشان در قسمت اول این بحث مینویسد:
ما در بحث سابق کوشش کردیم متشبث به چیزهایی شویم که سوء نیت را از انصار برطرف کند ولی مطمئنیم که آنچه از طرف انصار گفتیم، چیزی خارج از یک سری وسوسههایی که بالاخره کار شخص را از نقطهنظر دینی تجویز نمیکند، نبود ولی امید ما این است که انصار در کاری که کردهاند، معذور باشند تا ما عده فراوانی از صحابه را گمراه ندانیم.
اما در وسع ما نیست که این کار انصار را فی نفسه صحیح بدانیم، اعم از آنکه سوءنیت داشته یا نداشتهاند، زیرا مادام که فرض کنیم حقیقتی از لحاظ نص راجع به امام وجود داشته بنابراین این گونه خودرایی و پیشدستی که انصار در عقد اجتماع خویش به خرج دادند، نمیتواند چیزی خارج از خیانت به اسلام و تفریط بی مجوز در حقوق مسلمین به شمار آید، آن هم در موقعی که چنین فاجعه بزرگی هوش از اسلام برده و مسلمین هم از شدت مصیبت عقل از سرشان پریده و نمیدانند که از طرف عرب و دشمنان اسلام چه به روزشان خواهد آمد.
نظریه احمد حسین یعقوب
صاحب کتاب «نظریه عداله الصحابه» در دفاع از انصار آنچنان گام جلو نهاده که مساله را به گونهای دیگر بیان میکند. ایشان مینویسد:
اما راجع به انصار باید گفت که به طور قطع و یقین، همه آنها در سقیفه حاضر نبودند و چنان که به موجب نص شرعی، نخبگان انصار کسانی بودند که در جنگ بدر حضور داشتند گردهمایی انصار در سقیفه بدون حضور آنان امکانپذیر نبود و آن دو فردی که با مهاجرین سه گانه برخورد کردند (عویم بن ساعده و معن بن عدی) از جنگاوران بدر بودند و چنان که هدف از گردهمایی از نظر انصار انتخاب و تعیین خلیفه بوده، حداقل این دو تن بدری که آن موقع خارج از اجتماع عزاداران رسول اکرم(ص) بودند، در آن شرکت میکردند.
علاوه بر این، رسول اکرم (ص) جان به جان آفرین تسلیم نمود، در حالی که در میان خانه مبارک خود آرمیده بود. آیا پذیرفتنی است که انصار همگی او را رها کرده و آن هنگام ک عترت