لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
استراتژی رشد؛ عقلایی کردن هزینه ها
بنگاه های اقتصادی ما در حال حاضر شاهد رشدهای نوسان داری هستند که احتمالا انتظار نخواهند داشت بهزودی به میزان سالهای گذشته برگردد. ممکن است فرصتها زیاد باشد, اما حتی شرکتهای پیشرو نیز با دوره ای از رقابت شدید روبه رو خواهند شد. علائم چنین دستاندازهای اقتصادی جدید را همه جا می توان دید. شرکتهایی که در بخشهای تولیدی سنتی قرار دارند (مانند صنایع خودرو) زمینه حضور رقبا را به شدت احساس می کنند. کالاهای ارزان قیمت برخی کشورهای آسیای شرقی، و محصولات با فناوری پیشرفته، همه صنایع ما را به مبارزه طلبیده اند.چنین فشارهایی بدان معناست که بنگاه های اقتصادی به رویکرد نوینی برای مدیریت هزینه نیاز دارند. رویکردی که هزینه ها را در دوره ای بلند کاهش دهد. ادبیات تخصصی فراوانی در زمینه چگونگی کاهش هزینه ها از مسیر تولید «ناب» و سایر تکنیک ها ?وجود دارد. ولی در مورد چگونگی به کارگیری آنها در کاهش منظم هزینه سربار و ضایعات مطلب زیادی وجود ندارد.به جرئت می توان ادعا کرد که هیچ شرکتی نمی تواند بدون نگاه به این دو مقوله، برنامه بلند مدت پایداری داشته باشد. هزینه های سربار و ضایعات نوعا برابر حاشیه سود اغلب شرکتهاست. در برخی موارد رشد آنها ?از ?رشد سود بیشتر است.فرآیند کاهش پایدار هزینه های سر بار و ضایعات عمیق تر و جدی تر از آن است که شرکتها درک کنند. بهبودهای تاکتیکی حاشیه سود که ممکن است برای ترمیم سود یک دوره مالی کفایت کند، تغییر مستمر عمیقی را به همراه نخواهد داشت. البته بایستی آگاه باشیم که برنامه های جاه طلبانه و آرمانی کاهش هزینه ها نیز پس از مدتی ممکن است از اهمیت اولیه برخوردار نباشند.از طر ف دیگر،شرکتهایی که رویکرد هزینه های بالاسری خود را عمیقا متحول می کنند، پایداری را در قلب برنامه های خود جای می دهند. هزینه ها را با استراتژی های خود همسو میکنند و به تحقق این رویکرد عمیقا متعهد می شوند.در دوره ای از رقابت شدید که شرکت ها بایستی همزمان هزینه ها را کاهش و درآمد را افزایش دهند، این تنها راه بقاست. بدیهی است که کاهش هزینه ها همواره روش مناسبی برای مهار روند کاهشی رشد درآمد نیست. اما میتوان به عقلایی کردن هزینه ها اشاره کرد. به منطقی کردن ضایعات فکر کرد، برنامه ریزی کرد و عمل کرد. ضایعات دارای ماهیت آشکار و پنهان هستند . گزارشهای حسابرسی شرکتها پر است از بند هایی که حکایت از عدم کنترل روند ضایعات و نبود نظام قیمت تمام شده دارد. شرکتها در راستای استمرار رشد رو به توسعه خود چه مکانیزم هایی را بهکار می گیرند؟نوسازی و ارتقا سطح فناوری سخت افزارها یک راه منطقی کردن و در نتیجه کاهش ضایعات است. اخیرا در رسانه ها می بینیم و میخوانیم که اگر کمباین ها را خوب نگهداری کنیم بیش از یک میلیون تن گندم هنگام برداشت ضایع نمیشود. اگر کارخانجات آرد نوسازی شوند بیش از یک میلیون تن آرد بازیافت می شود. اگر کارخانجات چای پاک کنی بازسازی شوند از ضایعات هزاران تن چای جلوگیری می شود. یا میخوانیم که کمبود ظرفیت سردخانه ای، ضایعات را افزایش و میزان ذخیره سازی را کاهش داده است. تحقیق نشان داده که 05 درصد یک محصول کشاورزی تحت عنوان ضایعات از چرخه اقتصادی خارج می شودبه روزآوری و بهکارگیری نرم افزارهای نوین، همراه با ارتقای سطح دانش کارکنان محور دیگر کنترل هزینه ها درجهت کمک به تحقق استراتژی رشد است. بهکارگیری کارکنان دانش محور، مایه و پایه اصلی اجرایی شدن نرم افزارهاست. زیرا این نیروی انسانی دانشگر، ماهر و توسعه یافته است که توان تشخیص، تصمیم، و گزینش نرم افزارها را دارد. از طرف دیگر، خود نیروی انسانی ماهر، بهخاطر گرانی دستمزد، می تواند منبع عمده هزینه بالاسری باشد. و این در صورتی است که مدیران نتوانند از منابع ایجاد شده بهخوبی بهره برداری کنند.بههمین خاطر، می توان عقلایی کردن هزینه را نوعی تناسب منطقی بین هزینه و فایده دانست. به دیگر بیان، ما هزینه ها را نباید بی علت کاهش دهیم، تا به نوع دیگری به کارایی سازمان فشار آورد. بلکه از افزایش هزینه باید در مواردی استقبال هم بکنیم، اگر به افزایش درآمد منجر می شود. پس مهم این است که در تدوین استراتژی رشد و نهایتا استراتژی رقابت?، بدانیم که چگونه رقابت کردن مهم تر از کجا رقابت کردن است؟ زیرا هنگام تدوین استراتژی رشد، ما بایستی به انتظارات ذی نفعان متنوعی پاسخ دهیم.
بازگشت به صفحه اول سایت سازمان مدیریت صنعتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان
جوامع امروز، بهویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان توانمند احساس میکنند. در بسیاری از کشورها کارآفرینان موفق بهعنوان قهرمانان ملی شناخته میشوند. همهی کارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی میکنند که در کتاب "کارآفرینی: 21 قانون طلایی برای مدیران شرکتهای جهانی" به خوبی تشریح شدهاند. این کتاب را نویسندگان همین مقاله نوشتهاند. تا جایی که به فروش ایدهها، فرآوردهها و خدمات مربوط میشود، کارآفرینان در هر سطحی که باشند باید بر تکنیکهای فروش در عالیترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هنر فروش آشنا میکند.--------------------------------------------------------------------------------مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانیکه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسبوکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیدهام که از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکتها در واقع مدیران فروش نیز هستند. بهطور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یک هتل را کرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میکنیم". برای مردمی که میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد میکند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند. چطور میتوانید به یک مشتری بقبولانید که تبلیغات تجاریاش را به شرکت شما بسپارد، در حالیکه شرکتهای مشهور دیگری وجود دارند که اسمهای معروفی را یدک میکشند؟ چطور یک رئیس بانک را متقاعد میکنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یک هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یک جوان پرتلاش و زیرک را مجاب میکنید به جای اینکه به استخدام یک شرکت بزرگ بینالمللی در آید، کارمندی شرکت کوچک شما را با حقوق کمتر بپذیرد و دنبال کارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را که میخواهد برای شام پیتزا بخرد، وامیدارید تا آگاهانه 1000 تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه کند؟ افراد مهارتهای فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارتها بهدنیا میآیند، و دیگران باید آنها را یاد بگیرند. از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد: 1. توسعه چشماندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه میخواهد. 2. یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 88 صفحه
قسمتی از متن .doc :
(3-1) عوامل مؤثر بر توزیع درآمد
الف) عوامل اقتصادی موثر بر توزیع درآمد
رشد تولید ناخالص داخلی
ترکیب و ساختار بازار
ساختار تولی
میزان بهره وری
بدتر شدن رابطه مبادله در بخش کشاورزی
درآمدهای شهری و درآمدهای روستایی (درآمد سرانه)
تفاوت بین کارگر ماهر و غیر ماهر (سرمایه انسانی)
بهره مندی از امکانات و خدمات عمومی مانند برق و آب و مسکن
بار تکفل اقتصادی
میزان دسترسی به بازار
کمیت سرمایه به ازاء هکتار
توزیع اعتبارات
تورم و افزایش سطح عمومی قیمتها
مهاجرت
کل مالیات دریافتی از هر خانوار
هزینه دولتی و پرداخت های انتقالی
سهم درآمد شخصی از تولید ناخالص داخلی
میل نهایی به مصرف و پس انداز
نرخ رسمی ارز
میزان اشتغال و بیکاری
ب) عوامل مؤثر بر توزیع درآمد
جنس
سن
رشد جمعیت
بهداشت
آموزش و پرورش
تبعیض های نژادی
عوامل حقوقی و اجتماعی
مالکیت عوامل تولید
همانطور که مشاهده می شود عوامل زیادی بر توزیع درآمد مؤثرند که ما به اختصار به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
3-2 رابطه بین تولید ناخالص ملی (رشد اقتصادی) و توزیع درآمد
3-2-1 دو نظریه مهم در مورد رشد اقتصادی و توزیع درآمد
الف) نظریه کوزنتس
سیمون کوزنتس در یکی از مقالات خود به عنوان رشد اقتصادی و نابرابری درآمدی (1955) این فرضیه را مطرح نمود که در مسیر رشد اقتصادی در کشورهای نابرابری درآمد سخت افزایش یافته و پس از ثابت ماندن از سطح معینی، به تدریج کاهش می یابد. این الگو بعداً به نام منحنی u وارون کوزنتس (ku2cnt's ``u-Inverted curve) معروف شد. کوزنتس توسعه اقتصادی رات به عنوان فرآیند گذار از اقتصاد معیشتی (یا روستایی) به اقتصاد نوین یه شهری نگاه می کند. (بحث دوگانگی اقتصادی و تقسیم اقتصاد به دو بخش سنتی و نوین، قبل از کوزنتس توسط بوئک (j.H.Boche 1953) و لوئیس (W.A.Leuis 1954) نیز مطرح شده بود. همچنین بحث جهش اقتصادی پس از کوزنتس توسط هیرشمن (A.R.Hirshman 1958) و وستو (w.w.Rostow 1961) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
نکتخ قاتبل تعمق در فرضیه کوزنتس بیش از آنکه از شواهد تاریخی از عملکرد اقتصادی کشورهای در حال توسعه سرچشمه بگیرد از قدرت تحلیل وی مایه می گرد.
نابرابری و توزیع دآمد در اوایل مراحل توسعه، رشد اقتصادی را افزایش می دهد. چرا که با توجه به بالا بودن میل نهایی به مصرف خانواردهای کم درآمد، تلاش در جهت ایجاد برابری توزیع درآمد وتعدیل فقر اقتصادی خانوارها، سبب افزایش مصرف، و درنتیجه کاهخش پس انداز می گردد و این امر بر انباشت سرمایه تأثیر منفی خواهد داشت، در حالیکه میل نهائی، انباشته سرمایه را بوجود آورد و به دنبال آن سرمایه گذاری بیشتر، بیکاری و فقر را محدود خواهخد کرد. استدلال این بود که بلافاصله بعد از اینکه اقتصاد مراحل اولیه توسعه را طی نمود مهارت نیروی کار افزایش یافته و سطح دستمزدها بالا می رود. این امر نهایتاً باعث کاهش نابرابری ها را در بر خواهد دشات.
بیان کاملاً توصیفی کوزنتس در مقاله مشهور وی که عمدتاً در یک تمثیل عددی مبتنی است توسط آناند و کانبود (S.Anand and S.M.R. Kanbur 1993) صورت بندی مجدد شده است. این دو اقتصاددان مالزیایی، نشان داده اند که برای مدل کردن حدس کوزنتس پذیرفتن چه فروض لازم است. و در چه مواردی ناچار از توسعه و گسترش منحنی کوزنتس به رابطه پیچیده تری بین شاخص های نابرابری و توسعه یافتگی هستیم فرضیه کوزنتس، به دلیل، تأثیر عمیقی که بر مبنای نظری اقتصاد توسعه و نیز سیاستگذاری کشورهای در حال توسعه داشت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 81
نقش مواد غذایی در رشد و سلامت انسان
موادغذایی از ابتدای تولد انسان تا زمان مرگ عامل مهمی در زندگی وی می باشند . امروزه بدست آوردن ، تهیه کردن و مصرف نمودن غذا آنقدر واضح بوده که ممکن است کمتر فکر کرده باشیم که این موادغذایی ترکیبات بسیار پیچیده شیمیایی هستند که ما از طریق آنها بیش از ۵۰ نوع ماده مغذی بدن را تأمین می کنیم .
تغذیه و مصرف موادغذایی از اساسی ترین نیازهای همه موجودات زنده و خصوصاً انسان است . همه موجودات زنده از کوچکترین تا بزرگترین آنها ، برای ادامه زندگی خود به مواد غذایی نیاز دارند . امروزه کاملاً مشخص است که میکروبها که ریزترین موجودات زنده هستند نیز برای ادامه حیات خود به مواد غذایی نیاز دارند و به همین لحاظ است که به مـواد غذایی هـجوم برده و از آنها استفاده می نمایند . تـغذیه صحیح باعث رشد انسان میگردد که این اثر برای تمامی افراد جامعه و تمام سنین دیده می شود . اهمیت تغذیه در زمانهای نوزادی ، نوجوانی ، جوانی ، میانسالی ، سالمندی و دوران ویژه ای مانند حاملگی و شیردهی بر هیچکس پوشیده نیست . در اثر تغذیه صحیح است که سلامت افراد جامعه حفظ می شود و نتیجه مصرف مواد غذایی است که سلامت ، رشد و پویایی انسان را در پی دارد .
اصولاً غذا مفاهیم بسیار زیادی دارد . همانگونه که قبلاً گفته شد غذایی که ما مصرف می کنیم برای ادامه زندگی ما ضروری است . غذا باعث تولید انرژی می شود ، ماهیچه ها ، استخوانها ، مغز ، چشم ها ، مو ، اعصاب و تمام اجزای بدن ما را می سازد و اعمال آنها را تنظیم می کند . اما بعضی دانشمندان عقیده دارند . معنی غذا پیش از از تغذیه کردن بدن است . ما از غذاخوردن لذت می بریم ، غذا به انسان احساس شادمانی و امنیت می دهد ، برای برقراری رابطه با اطرافیان بکار می رود . در تعطیلات و مهمانی ها برای بیان خوشیهای انسان و نیز بعنوان نماد مذهبی مورد استفاده قرار می گیرد . غذا بزرگترین مشغله دنیا است و بخش بزرگی از فعالیتها ، تجارت ها و کارمردم در جهان ، تهیه و تولید مواد غذایی است . همچنین انسان ها مقادیر زیادی از درآمد خود را صرف خرید موادغذایی می نمایند . در بعضی کشورها شغل بیش از (سه چهارم) مردم با تولید مواد غذایی مرتبط است . اما در همین کره خاکی میلیون ها نفر دچار گرسنگی هستند و نیاز به مواد غذایی دارند .
سـنگ نـوشتهای مـصریان قدیم حاکی از استفاده غذا برای درمان بسیاری از بیماریها اسـت . تـعدادی از دانشمندان باستان از جمله سقراط پزشک معروف یونانی در مورد غذاهای مناسب برای درمان بیماریها مطالبی نوشتـه اند . انسان در طول سالها و به تجربه یـادگرفته که چگـونگی بعضی مواد غذایی بـاعث پیشگیری از بروز بعضی بیماریها می شوند و بعضی از آنها برای تعدادی از بیماریها خطرناک هـستند . الـبته هـمزمان بـا این تجربیات خرقه های غذایی زیادی نیز شکل گرفته که امروزه هنوز بعضی از آنها دیده می شود .
اما بطور کلی غذا سه نقش مهم را در بدن اسنان ایفاء می کند :
الف - باعث تولید انرژی می شود .
ب - باعث ترمیم بافتهای بدن می شود .
ج - موجب تنظیم فرآیندها و فعل و انفعالات بدن می گردد .
مواد غذایی از ترکیبات شیمیایی تشکیل شده اند که هر کدام از آنها یک یا بیشتر از این نقشها را در بدن انجام می دهند . بطور کلی ترکیبات شیمیایی موجود در غذاها که موادمغذی نام دارند شامل گروههای زیر هستند :
۱‐ کربو هیدراتها
۲- چربی ها
۳- پروتئین ها
۴- مواد معدنی
۵- ویتامین ها
۶- آب
هر یک از مواد غذایی ممکن است از یک یا چند تا از این موادمغذی تشکیل شده باشند . بعنوان مثال در شیرکلیه این موادغذایی به نسبتهای مشخص وجود دارند . بطور کلی هر یک از این موادمغذی در یک سری از مواد غذایی وجود دارند و ممکن است در بعضی موادغذایی دیگر وجود نداشته باشند .
بـرای رسـیدن به یک تغذیه صحـیح ، انـسان باید از مـواد غذایی متنوع استفاده کند یعنی در غذای انسان باید همه این ترکیبات وجود داشته باشند . اگر رژیم غذایی انسان بـه گونه ای باشد که فقط از تعدادی از موادغذایی استفاده نماید بدیهی است که نمی تواند بعضی از این مواد مغذی را دریافت کند و در نتیجه ممکن است به بیماری مربوط به کمبود یا زیادی مصرف مواد مغذی مبتلا شود به عباری به سوء تغذیه مبتلا گردد .
سوء تغذیه عبارتست از مختل شدن سلامت انسان در نتیجه کمبود یا زیادی مصرف مواد مغذی , سوء تغدیه شامل کم خوری و پرخوری است . همانگونه که می بنیم سوء تغذیه فقط در نتیجه کممصرف نمودن غذا نیست ، بلکه مصرف زیاد موادغذایی نیز میتواند به سوء تغذیه منجر شود . یعنی در اینحالت بدن مقدار زیادی کالری و یک یا چند ماده مغذی دریافت کرده که به آن پرخوری گویند . بعنوان مثال اگر مصرف ویتامین A زیاد باشد مسمومیت ویتامین A ممکن است بوجود آید .
اما حالا ببینیم هر یک از این موادمغذی کدامیک از نقشهای سه گانه را بعهده دارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان
جوامع امروز، بهویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان توانمند احساس میکنند. در بسیاری از کشورها کارآفرینان موفق بهعنوان قهرمانان ملی شناخته میشوند. همهی کارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی میکنند که در کتاب "کارآفرینی: 21 قانون طلایی برای مدیران شرکتهای جهانی" به خوبی تشریح شدهاند. این کتاب را نویسندگان همین مقاله نوشتهاند. تا جایی که به فروش ایدهها، فرآوردهها و خدمات مربوط میشود، کارآفرینان در هر سطحی که باشند باید بر تکنیکهای فروش در عالیترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هنر فروش آشنا میکند.--------------------------------------------------------------------------------مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانیکه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسبوکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیدهام که از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکتها در واقع مدیران فروش نیز هستند. بهطور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یک هتل را کرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میکنیم". برای مردمی که میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد میکند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند. چطور میتوانید به یک مشتری بقبولانید که تبلیغات تجاریاش را به شرکت شما بسپارد، در حالیکه شرکتهای مشهور دیگری وجود دارند که اسمهای معروفی را یدک میکشند؟ چطور یک رئیس بانک را متقاعد میکنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یک هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یک جوان پرتلاش و زیرک را مجاب میکنید به جای اینکه به استخدام یک شرکت بزرگ بینالمللی در آید، کارمندی شرکت کوچک شما را با حقوق کمتر بپذیرد و دنبال کارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را که میخواهد برای شام پیتزا بخرد، وامیدارید تا آگاهانه 1000 تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه کند؟ افراد مهارتهای فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارتها بهدنیا میآیند، و دیگران باید آنها را یاد بگیرند. از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد: 1. توسعه چشماندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه میخواهد. 2. یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از