لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
عنوان:
همهگیرشناسی، سببشناسی و مداخلات پیشگیرانه در اختلالات روانی
اجتماعی دانشآموزان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
7
مقدمه
8
ایجاد محیطی سالم و حمایتگر
8
ایجاد حس تعلق و وابستگی گروهی
9
بالا بردن قدرت درک و تشخیص
9
تشویق به تصمیمگیری
10
تجربهاندوزی و درس گرفتن از اشتباهات
12
تشخیص مشکل و ارائه راهحل
13
افسردگی در کودکان و پیشگیریهای اولیه
15
توجه به ابعاد تحولی افسردگی در کودکان
17
نکات قابل ملاحظه در پیشگیری از افسردگی در کودکان
18
پینوشت
21
منابع:
21
چکیده
مشکلات روانی – اجتماعی کودکان و نوجوانان تأثیر مستقیم بر یادگیری و فرآیند تحصیل آنها دارد. پژوهشهای بیشماری نشان میدهد که از هر پنج دانشآموز یک نفر دچار مشکلات مربوط به سلامت روانی است و متأسفانه به سبب عدم پیشگیری، اینگونه اختلالات رفتاری تا مقاطع تحصیلی بالاتر و حتی تا هنگام ورود به جامعه در دانشآموزان ماندگار است.
یکی از این اختلالات افسردگی میباشد که در کودکان سنین دبستانی و پیشدبستانی امری بسیار مهم و قابل توجه است و افسردگی کودکان با بزرگسالان تفاوتهای قابل توجهی دارد. در بررسی کودکان افسرده توجه به رشد جسمانی، ظرفیت هوشی، ساختار شخصیتی و شرایط خانوادگی آنان امری است حائز اهمیت. به عبارت دیگر دوران رشد و تحول کودکان بسیار حساس است. مطالعات مربوط به افسردگی میبایست در بستر تحول روانی – شناختی آنان صورت پذیرد و کودکان برای رشد سالم خود به فضای عاطفی، عدم ارتباطات کلامی – روانی خوشایند و پرجاذبه در کانون خانواده میتواند گرههای بی تفاوتی و احساس تنهایی و گوشهگیری و افسردگی را پدید میآورد.
تقویت غنای عاطفی و انگیزههای ارتباطی کودکان در محیط خانواده، محشور شدن کودکان با صاحبان چهرههای گشاده و متبسم و منشهای پویا و افراد پرانگیزه و مثبتاندیش مهمترین گام در بهداشت روان و پیشگیر از اختلالات روانی است. هرگونه تعارض و تضاد فکری در خانواده و در حضور فرزندان میتواند بند رفتارهای نامطلوب بخصوص افسردگی را در نهاد فرزندان بارور سازد. به همین علت است که همواره انتظار میرود اولیاء مربیان و معلمان دبستانی و پیش دبستانی به مثابه الگوهای برتر بیش از دیگران از چهره گشاده و متبسم برخوردار باشند و زمانی که با کودکان محشورند آمیزهای از عطوفت و مهربانی و بردباری و گذشت و صداقت و شجاعت و منطق و استواری باشند.
مقدمه
اگر میخواهیم مدرسههای ما عملکرد رضایتبخش داشته، دانشآموزانی مؤفق داشته باشیم، باید به سلامت جسم و روان آنها بطور همزمان توجه کنیم. بسیاری از مشکلات روانی – اجتماعی کودکان و نوجوانان تأثیر مستقیم بر یادگیری و فرآیند تحصیل آنها دارد، مشکلاتی که از دوران کودکی در آنان درونی میشود و موجب عملکرد ضعیف آنها در مدرسه و به دنبال آن اعمال تنبیهها برای بدرفتاری و شکستهای تحصیلی میگردد.
به عنوان یک مدیر یا آموزگار یا حتی پدر و مادر نیاز داریم که نقش بهداشت روانی در سلامت محیط مدرسه (به دلیل برقراری روابط اجتماعی عاطفی کودکان و نوجوانان) را مدنظر قرار دهیم تا شاهد پیشرفتهای تحصیلی دانشآموزان در تمام مقاطع باشیم.
پژوهشهای بیشماری نشان میدهند که از هر پنج دانشآموز، یک نفر دچار مشکلات مربوط به سلامت روانی است و متأسفانه به سبب عدم پیگیری، این گونه اختلالات رفتاری تا مقاطع تحصیلی بالاتر و حتی تا هنگام ورود به جامعه، در دانشآموزان ماندگار است. هرچند کارشناسان و متخصصان علوم رفتاری تلاش میکنند که اصول بهداشت روانی را در مدارس ابتدائی پایهریزی و اصلاح نمایند، به نظر میرسد که رعایت این اصول و موازین نیاز به آموزش زود هنگام در خانواده دارد.
خانواده اولین نهادی است که کودک در آن رشد و پرورش مییابد و مورد حماست مادی و معنوی پدر مادر و سایر اعضای خانواده قرار میگیرد. طبیعی است هر چه فشار روانی و از هم گسیختگی اعضای خانواده بیشتر و عمیقتر باشد، نقش مربیان و آموزگاران دوره ابتدائی در ایجاد فضایی آرام و توأم با صمیمیت پررنگتر میشود. گذشته از آن، مدرسه مکانی مقدس و استثنایی است که میتواند تأثیرش را در تمام مراحل رشد کودکان و نوجوانان برجای گذارد.
دانشآموزان بهترین ساعات روز خود را در مدرسه میگذارنند و البته آموزگاران و مربیان مدارس نیز بهترین فرصتها را برای آموزش مفاهیم مختلف (اعم از درسی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی) در اختیار دارند. در این خصوص اگر هدف آموزش، رشد و ارتقای شایستگیها و تواناییهای کودکان و نوجوانان باشد، باید ایجاد محیطی سالم و سرشار از ویژگیهای مثبت انسانی، مثل شفقت، نوع دوستی، همکاری و ... را با آموزش علوم و دروس کلاسیک همزمان سازند.
ایجاد محیطی سالم و حمایتگر
بدیهی است که بکارگیری اصول بهداشت روانی در زمانی که کودکان و نوجوانان احساس ارزش و احترام میکنند، در حقیقت مهارتهای تندرست بودن و پرهیز از آسیبهای احتمالی در آنها رشد میکند و میتوانند به راحتی قوانین و مقررات مدرسه را بپذیرند.
مربیان و آموزگاران میتوانند اولین گام مثبت را برای پدید آوردن و تثبیت خصوصیات و ویژگیهای شایسته کودکان نوآموز بردارند. آنها میتوانند با ایجاد محیطی عاری از مدرسه کار آسانی نیست م نیاز به همکاری و مشارکت تمام اعضای مدرسه دارد. علاوه بر آن، تا زمانی که مدرسه درصدد تغییر و اصلاح ساختارهای اساسی آموزشی و پرورشی خود برنیاید، پایهریزی و تحکیم اصول بهداشت روانی در مدرسه غیرقابل حصول و دستنیافتنی است. برای این که به هدفهای والای آموزشی دیت یابیم، همکاری و مشارکت والدین، آموزگاران و مدیریت مدرسه امری ضروری است. در این صورت است که مؤفقیت بچهها در امر تحصیل تضمین میشود.
فشارهای روانی ناشی از رقابتهای کودکان و هیجانات گوناگون، نوآموزان را در جهت پیشرفت تحصیلی تحت کنترل درآورند و مانع از رشد احساسات منفی در آنها شوند. رعایت اصول بهداشت روانی در کلاس درس، به ویژه در سالهای نخستین آموزش، به رشد و توسعة شیوههای تربیتی مناسب کمک میکند. عوامل و نکات مهم در زمینه ایجاد فضایی سالم و حمایتگر در مدرسه عبارتند از:
ایجاد حس تعلق و وابستگی گروهی:
یکی از اساسیترین ویژگیهای هر انسان، احساس تعلقی است که نسبت به گروه و اجتماعی که در آن زندگی میکند، دارد. زمانی که کودک یا نوجوانی نسبت به مدرسه، کلاس و دوستانش احساس وابستگی میکند، در حقیقت خود را با آنها هماهنگ و سازگار کرده و نسبت به آنان (اعم از مدیر، معلمان، کارکنان آموزشی و ...) حس اعتماد و اطمینان قلبی پیدا کرده است. دانش آموز میتواند با این پشتوانه مثبت فکری مسائل و مشکلات گوناگون خود را با بیان کند و از طریق ایجاد روابط سالم بین فردی در صدد حل آنها بر آید. مطالعات نشان می دهند که هر چه روابط دانشآموزان دوران ابتدایی صمیمی تر و دوستانه تر باشد، در سالهای بعدی تحصیل، مشکلات رفتاری کم تری از خود نشان میدهند.