لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اندازه گیری مقاومت به روش پل و تستون و پل تار
منظور آزمایش :
شناسایی پل و تستون و پل تار و اندازه گیری مقاومت به وسیله آنها
وسایل مورد نیاز :
یک منبع تغذیه جریان مستقیم – یک عدد آوومتر – یک جعبه مقاومت یا (مقاومتهای مختلف ) کلید قطع و وصل – مقاومت مجهول – مقاومت معلوم – پل تار – سیمهای رابط
مقدمه :
پل وتستون برای اندازه گیری سریع و دقیق مقاومت مجهول یک جسم و یا یک وسیله الکتریکی متداول است . این مقدار در سال 1843 بوسیله دانشمند انگلیسی (چارلز وتستون) طرح گردید . مقاومتهای R1 و R2 معلوم بوده و مقدار مقاومت R3 را می توان بدلخواه تغییر داد و منظور اندازه گیری مقاومت RX می باشد ( برای انجام آزمایش و بکار بردن پل وتستون باید پس از سوار نمودن مدار آنقدر مقاومت متغیر را تغییر داده تا آمپرمتر A درجه صفر را نشان دهد) در این هنگام پتانسیل نقاط C و D برابر بوده داریم.
( برای به خاطر سپردن این رابطه دقت کنید که حاصلضرب مقاومتهای روبرو مساوی هستند ) بنابراین با داشتن مقادیر مقاومت های R1 و R2 و R3 مقدار مقاومت مجهول RX را می توان معین نمود.
پل تار :
پل وتستون را می توان به صورت ساده تری که پل تار نام دارد سوار نمود . شکل(2) یک پل تار را نشان می دهد که یک رشته سیم یکنواخت است و معمولا یک متر می باشد .
برای اندازه گیری مقاومت مجهول با استفاده از پل تار مداری مطابق شکل (3) می بندیم .
R مقاومت معلوم و RX مقاومت مجهولی است که باید اندازه گیری شود.
برای کار با پل تار لغزنده را که می تواند روی سیم حرکت کند ، بقدری در طول سیم حرکت می دهند تا از آمپرمتر جریانی عبور نکند در این صورت مقاومتهای R و RX و سیم های L1 و L2 مانند چهار شاخه پل و تستون هستند که به حالت تعادل باشند و بنابر رابطه ای که اثبات آن در پل وتستون گذشت.
روش آزمایش :
1- مدار شکل (1) را با قرار دادن دو مقاومت ثابت معلوم بجای R1 و R2 ( مقاومت بزرگتر را R2 فرض کنید ) و نصب جعبه مقاومت و یا مقاومتهای مختلف به جای R3 و مقاومت مجهول بجای R2 سوار نموده و سپس کلید S را بسته و مقاومت متغیر را آنقدر تغییر دهید تا جریانی از آمپرمتر عبور نکند.
2- مقدار مقاومت R3 را خوانده و با قرار دادن در رابطه (7) ، مقاومت مجهول را پیدا کنید .
3- این آزمایش را برای دو مقاومت مجهول دیگر تکرار کرده و نتایج را در جدول شماره (1) درج نمائید .
پل تار :
4- مدار شکل (3) را با قرار دادن مقاومت 10 اهمی بجای R و مقاومت مجهولی بجای RX سوار نموده و سپس آنقدر محل لغزنده را در روی سیم هادی تغییر دهید تا آمپرمتر جریانی را نشان ندهد.
5- دو طول L1 و L2 را در روی خط کش اندازه گرفته و با قرار دادن در رابطه (10) مقدار مقاومت مجهول را پیدا نمائید .
6- این آزمایش را برای همان مقاومتهای مجهول که در آزمایش قبل بکار بردید تکرار کرده و نتایج را در جدول شماره (2) بنویسید .
7- برآورد بیراهی ها
با در نظر گرفتن دقت وسائل سنجنده ای که در این آزمایش به کار رفته است بیراهی نسبی را در اندازه گیری یک مقاومت به روش پل وتستون و یک مقاومت به روش پل تار محاسبه نمائید .
هدف آزمایش :
1) مطالعه قانون اهم در یک مدار ساده الکتریکی
2) بررسی رابطه بین مقاومت و جریان در مدارهایی که شامل تعدادی مقاومت بطور سری و موازی میباشد.
تئوری آزمایش : 1) اندازهگیری اختلاف پتانسیل و جریان در یک مدار الکتریکی 2) بستن مقاومتها بطور سری و موازی 3) بستن مقاومتها به صورت مختلط 4) تحقیق قانون اهم
وسایل آزمایش : یک منبع تغذیه با ولتاژ متغیر- آوومتر A.V.Oـ 3 مقاومت با مقادیر متفاوت ـ چند رشته سیم رابط.
روش آزمایش : به وسیله دستگاه A.V.O سنجی که در اختیار داریم میتوان اختلاف پتانسیل الکتریکی بر حسب ولت V و مقدار مقاومت را بر حسب اهم ( ) و بر شدت جریان را برحسب آمپر (A ) نشان میدهد.
با عوض کردن سیمهای وصل شونده به دستگاه میتوانیم آمپرمتر یا ولتمتر یا اهم متر داشته باشیم که برای اندازهگیری اختلاف پتانسیل بین دو نقطه ولتمتر باید به صورت موازی بین 2 نقطه و برای اندازهگیری شدت جریان، آمپرمتر باید به صورت سری در مدار قرار گیرد.
بستن مقاومتها به صورت سری و موازی :
اگر دو سر ابتدا و انتهایی 2 مقاومت را به منبع تغذیه وصل کنیم گوییم مقاومتها به صورت موازی بسته شده است که در این حالت اختلاف پتانسیل 2 در تمام مقاومتها با سیم برابر میباشد و شدت جریان کل مدار برابر با مجموع شدت جریان 2 در تکتک مقاومتها میباشد و اگر مقاومتها را پشت سر هم به هم وصل کنیم و بعد سر ابتدا و انتهایی را به منبع تغذیه وصل کنیمم در این حالت گوییم مقاومتها را به صورت سری بستهایم و در این حالت گوییم مقاومتها را به صورت سری بستهایم و در این حالت شدت جریان تک تک مقاومتها با هم برابر و مجموع اختلاف پتانسیل 2 در مقاومتهای به هم وصل شده برابر اختلاف پتانسیل کل صادر می باشد. بستن مقاومتها به صورت مختلط ( سری و موازی ) برای نمونه 2 مقاومت را به صورت موازی بسته و مقاومت سوم را به صورت سری به مقاومت سوم میبندیم، بور به وسیلهی آوومتر اختلاف پتانسیل مقاومتهای موازی را اندازه و بعد اختلاف پتانسیل دو سر مقاومت سری را اندازه گرفته و بعد اختلاف پتانسیل کل مدار را اندازه گرفته و میبینیم که اختلاف پتانسیل مقاومت سری به اضافه مقاومت موازی برابر اختلاف پتانسیل کل مدار میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
شیمی و روش تهیه:
لایة نازک پلاستیک مذاب در دیوارة فوم ناپایدار است و اگرتثبیت شود این دیوارة نازک پاره شده فرو می ریزد.دو روش برای تثبیت دیوارة سلهای فوم وجود دارد که معمولاَ مورد استفاده قرار می گیرند:
1- افزایش دیسکوزیته/ انجماد Solidification/Viscosity
2- شبکه ای شدن Crosslinking
افزایش دیسکوزیته/ انجماد:
زمانی که از یک مایع و یا گاز به عنوان عامل ایجاد فوم در پلاستیک استفاده می شود، در اصل از تغییرخواص فیزیکی آن عامل برای ایجاد فوم استفاده می شود. برای بروز این تغییر در خواص با حذف عامل فشار (Decompression)سیستم پلیمر + عامل فوم ناپایدار شده و جهت نیل به پایداری عامل فوم تبخیر منسط می شود. تبخیر عامل فوم در اثر مجموعه ای از عوامل زیر باعث افزایش دیسکوزتیة مذاب پلیمر و در نهایت جامد شدن دیوارة سلها قبل از پارگی می شود:
با حذف عامل فشار و ناپایداری ترمودینامیکی حاصل عامل دوم منبسط می شود.
انبساط فرایندی گرماگیر است و بدن وسیله مقداری از انرژی حرارتی دیوارة سلها را جذب می کند.
با نازک تر شدن دیوارة سلها عامل ایجاد فوم از این دیواره عبور کرده و تبخیر می شود. فرایند تبخیر هم فرایندی گرماگیر بوده و افزایش دیسکوزیتة مذاب و انجماد دیوارة سلها را تسریع می نماید.
علاوه بر عوامل فوق تبادل حرارتی به محیط اطراف نیز را می توان بر شمرد.
می بینیم که در این حالت نه تنها حرارتی از بیرون به پلیمر اعمال نمی شود بلکه مجموعة عوامل موثر در فوی شدن، تأثیر خود را به وسیله حذف گرما در سیستم اعمال می کنند. که فاکتور شروع کنندة همگی این عوامل، ایجاد ناپایداری ترمودینامیکی در اثر کاهش فشار است.
شبکه ای شدن:
در این حالت بر خلاف حالت اول که عامل افزایش دیسکوزیته، جذب انرژی گرمائی از سیستم بوده است، به سیستم انرژی حرارتی داده می شود. چرا که عامل افزایش دیسکوزیته ایجاد پیوندهای عرضی در مذاب پلیمر است به بیان دیگر با حرارت دادن / یا با اعمال انرژی از انواع دیگر، اتصالات عرضی شیمیائی بین مولکولهای پلیمر ایجاد می شود و این اتصالات عرضی باعث افزایش سریع دیسکوزیته و در نتیجه مثبت دیوارة سلها می گردند. از طرف دیگر حرارت باعث تجزیة عامل فوم می شود و با ایجاد گاز از عوامل فوم پخش شده در پلیمر مذاب پلیمر شروع به انبساط می کند و به طور همزملن افزایش دیسکوزیته نیز از انبساط سریع در اثر فایل فوم جلوگیر می نماید.
این اتصالات عرضی می تواند به وسیله استفاده از عوامل شیمیایی ایجاد شود. این عوامل شیمیاییشناخته شده مانند پراکسیدها در اثر حرارت تجزیه شده و با ایجاد رادیکالهای آزاد زنجیره های شکسته شدة پلیمر را به هم متصل می کنند. در اثر ایجاد این اتصالات عرضی دیسکوزیتةکششی
(Elongational Viscosity) مذاب پلیمر افزایش یافته و باعث تثبیت دیوارة فوم می گردد. گاهی برای ایجاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اندازه گیری مقاومت به روش پل و تستون و پل تار
منظور آزمایش :
شناسایی پل و تستون و پل تار و اندازه گیری مقاومت به وسیله آنها
وسایل مورد نیاز :
یک منبع تغذیه جریان مستقیم – یک عدد آوومتر – یک جعبه مقاومت یا (مقاومتهای مختلف ) کلید قطع و وصل – مقاومت مجهول – مقاومت معلوم – پل تار – سیمهای رابط
مقدمه :
پل وتستون که برای اندازه گیری سریع و دقیق مقاومت مجهول یک جسم و یا یک وسیله الکتریکی متداول است . این مقدار در سال 1843 بوسیله دانشمند انگلیسی (چارلز وتستون) طرح گردید . مقاومتهای R1 و R2 معلوم بوده و مقدار مقاومت R3 را می توان بدلخواه تغییر داد و منظور اندازه گیری مقاومت RX می باشد ( برای انجام آزمایش و بکار بردن پل وتستون باید پس از سوار نمودن مدار آنقدر مقاومت متغیر را تغییر داده تا آمپرمتر A درجه صفر را نشان دهد)
( برای به خاطر سپردن این رابطه دقت کنید که حاصلضرب مقاومتهای روبرو مساوی هستند ) بنابراین با داشتن مقادیر مقاومت های R1 و R2 و R3 مقدار مقاومت مجهول RX را می توان معین نمود.
پل تار :
پل وتستون را می توان به صورت ساده تری که پل تار نام دارد سوار نمود . شکل(2) یک پل تار را نشان می دهد که یک رشته سیم یکنواخت است و معمولا یک متر می باشد .
برای اندازه گیری مقاومت مجهول با استفاده از پل تار مداری مطابق شکل (3) می بندیم .
R مقاومت معلوم و RX مقاومت مجهولی است که باید اندازه گیری شود.
برای کار با پل تار لغزنده را که می تواند روی سیم حرکت کند ، بقدری در طول سیم حرکت می دهند تا از آمپرمتر جریانی عبور نکند در این صورت مقاومتهای R و RX و سیم های L1 و L2 مانند چهار شاخه پل و تستون هستند که به حالت تعادل باشند و بنابر رابطه ای که اثبات آن در پل وتستون گذشت
روش آزمایش :
1- مدار شکل (1) را با قرار دادن دو مقاومت ثابت معلوم بجای R1 و R2 ( مقاومت بزرگتر را R2 فرض کنید ) و نصب جعبه مقاومت و یا مقاومتهای مختلف به جای R3 و مقاومت مجهول بجای R2 سوار نموده و سپس کلید S را بسته و مقاومت متغیر را آنقدر تغییر دهید تا جریانی از آمپرمتر عبور نکند.
2- مقدار مقاومت R3 را خوانده و با قرار دادن در رابطه (7) ، مقاومت مجهول را پیدا کنید .
3- این آزمایش را برای دو مقاومت مجهول دیگر تکرار کرده و نتایج را در جدول شماره (1) درج نمائید .
پل تار :
4- مدار شکل (3) را با قرار دادن مقاومت 10 اهمی بجای R و مقاومت مجهولی بجای RX سوار نموده و سپس آنقدر محل لغزنده را در روی سیم هادی تغییر دهید تا آمپرمتر جریانی را نشان ندهد.
5- دو طول L1 و L2 را در روی خط کش اندازه گرفته و با قرار دادن در رابطه (10) مقدار مقاومت مجهول را پیدا نمائید .
6- این آزمایش را برای همان مقاومتهای مجهول که در آزمایش قبل بکار بردید تکرار کرده و نتایج را در جدول شماره (2) بنویسید .
7- برآورد بیراهی ها
با در نظر گرفتن دقت وسائل سنجنده ای که در این آزمایش به کار رفته است بیراهی نسبی را در اندازه گیری یک مقاومت به روش پل وتستون و یک مقاومت به روش پل تار محاسبه نمائید .
به پرسشهای زیر پاسخ دهید :
1- نشان دهید هنگامیکه پل وتستون در حال تعادل باشد و جریانی از آمپرمتر عبور ننماید اگر جای آمپرمتر و منبع تغذیه را با هم عوض کنیم در این حالت نیز جریانی از آمپرمتر عبور نخواهد کرد.
2- در صورتیکه رابطه پل وتستون را ثابت شده قبول کنیم چگونه از این رابطه به رابطه پل تار می رسید و با زبان ساده تر ،رابطه پل تار را با کمک رابطه پل وتستون بدست آورید.
3- الف : آیا در شکل (4) جریانی از آمپرمتر عبور می کند ، چرا ؟
ب: اگر بخواهیم از آمپرمتر جریانی عبور نکند چه تغییری در این شکل باید بدهیم ؟
هدف آزمایش :
1) مطالعه قانون اهم در یک مدار ساده الکتریکی
2) بررسی رابطه بین مقاومت و جریان در مدارهایی که شامل تعدادی مقاومت بطور سری و موازی میباشد.
تئوری آزمایش : 1) اندازهگیری اختلاف پتانسیل و جریان در یک مدار الکتریکی 2) بستن مقاومتها بطور سری و موازی 3) بستن مقاومتها به صورت مختلط 4) تحقیق قانون اهم
وسایل آزمایش : یک منبع تغذیه با ولتاژ متغیر- آوومتر A.V.Oـ 3 مقاومت با مقادیر متفاوت ـ چند رشته سیم رابط.
روش آزمایش : به وسیله دستگاه A.V.O سنجی که در اختیار داریم میتوان اختلاف پتانسیل الکتریکی بر حسب ولت V و مقدار مقاومت را بر حسب اهم ( ) و بر شدت جریان را برحسب آمپر (A ) نشان میدهد.
با عوض کردن سیمهای وصل شونده به دستگاه میتوانیم آمپرمتر یا ولتمتر یا اهم متر داشته باشیم که برای اندازهگیری اختلاف پتانسیل بین دو نقطه ولتمتر باید به صورت موازی بین 2 نقطه و برای اندازهگیری شدت جریان، آمپرمتر باید به صورت سری در مدار قرار گیرد.
بستن مقاومتها به صورت سری و موازی :
اگر دو سر ابتدا و انتهایی 2 مقاومت را به منبع تغذیه وصل کنیم گوییم مقاومتها به صورت موازی بسته شده است که در این حالت اختلاف پتانسیل 2 در تمام مقاومتها با سیم برابر میباشد و شدت جریان کل مدار برابر با مجموع شدت جریان 2 در تکتک مقاومتها میباشد و اگر مقاومتها را پشت سر هم به هم وصل کنیم و بعد سر ابتدا و انتهایی را به منبع تغذیه وصل کنیمم در این حالت گوییم مقاومتها را به صورت سری بستهایم و در این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
انتقال گرما در مواد به سه روش انجام می شود:
1- رسانایی
2- همرفت
3- تابش
رسانایی : در انتقال گرما به این روش ابتدا قسمتی از ماده گرم می شود ملکولهای آن قسمت جنبش بیشتری پیدا می کنند سپس به ملکولهای مجاور برخورد کرده انها را نیز به حرکت در می اورنداین کار در سرتاسر ماده ادامه می یابد تا این که ماده گرم می شود.
روش رسانایی در سه حالت ماده یکسان نیست . مواد جامد چون فاصله بین ملکولهایشان کمتر است گرما را سریعتر منتقل میکنند در مایعات میزان رسانایی از جامدات کمتر است ودر گازها که فاصله ملکولها از همه بیشتر است میزان رسانایی از همه کمتر است.
همه جامدات نیز به یک اندازه رسانایی ندارند فلزات بیشتر و نافلزات کمتر گرما را به این روش منتقل میکنند.
همرفت : در انتقال گرما به این روش ملکولهای ماده نیز ضمن انتقال گرما حرکت می کنند.برای یادگیری این روش دانش اموزان ابتدا باید با مفهوم چگالی اشنا شوند.
فرض کنید مکعبی به حجم یک سانتی متر مکعب داریم اگر جرم ان را اندازه بگیریم و عدد بدست امده را بر حجم تقسیم کنیم جواب حاصل چگالی جسم است مشخص است که اگر عدد جرم ثابت باشدو حجم مختلف باشد جسمی که حجم کمتری دارد چگالی بیشتر و جسمی که حجم بیشتر دارد چگالی کمتری دارد. بنابراین همیشه چگالی یک ماده سرد بیشتر از همان ماده گرم است.
حال برای توضیح روش همرفت یک بخاری را در نظر بگیرید هوای سرد که چگالی بیشتری دارد و سنگینتر است در پایین قرار دارد در مجاورت بخاری گرم شده چگالی ان کم میگردد و سبک شده به طرف بالا می رود. دوباره هوای سرد دیگری جای ان می نشیند واین کار مرتب ادامه می یابد تا تمام هوا گرم شود.
برای ایجاد جریان همرفتی سه شرط لازم است:
1- ماده باید مایع یا گاز باشد.
2- بین دو نقطه از جسم اختلاف دما وجود داشته باشد یعنی قسمتی گرم و قسمتی سرد باشد.
3- قسمت گرم پایینتر از قسمت سرد باشد.
تابش : در این روش برخلاف دو روش قبل برای انتقال گرما نیاز به ماده نیست مانند گرمای خورشید که از فضای بدون ماده عبور کرده و به ما می رسد.
میزان گرمای منتقل شده از روش تابش به دو عامل بستگی دارد : دمای جسم و رنگ ان
هرچه دمای یک جسم بیشتر باشد میزان گرمای تابش شده از ان بیشتر است واگر دمای ان کمتر باشد بیش از انکه گرما را تابش کند دریافت می کند.
رنگ نیز در میزان تابش اثر دارد اجسامی که سیاه هستند نسبت به سایر رنگها انرژی گرمایی بیشتری تابش می کنند و در عوض رنگ نقره ای از همه رنگ ها تابش کمتری دارد به همین دلیل است که بالن هایی که برای پروازهای طولانی مدت ساخته شده اند رنگ نقره ای دارند تا هوای گرم داخل بالن زود گرمای خود را منتقل نکند.
انتقال گرما به وسیله نانوسیالات
اخیراً استفاده از نانوسیالات که در حقیقت سوسپانسیون پایداری از نانوفیبرها و نانوذرات جامد هستند، به عنوان روشی جدید در عملیات انتقال حرارت مطرح شده است. تحقیقات اخیر روی نانوسیالات، افزایش قابل توجهی را در هدایت حرارتی آنها نسبت به سیالات بدون نانوذرات و یا همراه با ذرات بزؠ
[ نانو تکنولوژی » مقالات متفرقه نانو تکنولوژی ] [ جمعه 12 مرداد 1386 ] [ بازدید: 848 ]
سیستمهای خنک کننده، یکی از مهمترین دغدغههای کارخانهها و صنایع و هر جایی است که به نوعی با انتقال گرما روبهرو میباشد. در این شرایط استفاده از سیستمهای خنککننده پیشرفته و بهینه، کاری اجتنابناپذیر است. بهینهسازی سیستمهای انتقال حرارت موجود، در اکثر مواقع به وسیله افزایش سطح آنها صورت میگیرد که همواره باعث افزایش حجم و اندازه این دستگاهها میشود؛ لذا برای غلبه بر این مشکل، به خنک کنندههای جدید و مؤثر نیاز است و نانو سیالات به عنوان راهکاری جدید در این زمینه مطرح شدهاند. نانوسیالات به علت افزایش قابل توجه خواص حرارتی، توجه بسیاری از دانشمندان را در سالهای اخیر به خود جلب کرده است، به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
این اصطلاح اشاره به نوعی روش چاپ دارد که در آن جوهر از صفحه یا لوحی فلزی به غلتکی (معمولاً کائوچویی) منتقل میشود و سپس به کاغذ انتقال مییابد (13). در این روش، مرکّب از بخشهای رویین عبور میکند و به کاغذ منتقل میگردد (8: ذیل واژه؛ 11: ذیل واژه؛ 3: ج 1، ص 177).
افست، در حال حاضر، رایجترین روش تجدید چاپ کتاب است، و معنای این واژه نشان میدهد که عمل چاپ بهصورت غیرمستقیم انجام میگیرد و بهنظر میرسد که چاپ افست با چاپ سنگی کهن خویشاوندی داشته باشد (191:4). یکی از مزایای چاپ افست، از نظر سلامت کارکنان صنعت چاپ، این است که با سرب سروکار ندارد و چاپخانه افست معمولاً محلی بهداشتی است. از نظر شمارگان نیز این روش چاپ بسیار کارآمد است، زیرا برای تعداد زیاد و تجدید چاپهای مکرر، بهویژه برای چاپ کتابهای درسی، بهکار میرود و حتی با تفکیک مراحل کار (حروفچینی و صفحهآرایی، لیتوگرافی: عکاسی، مونتاژ، کپی، چاپ، و صحافی)، هر قسمت از کار را میتوان در چاپخانهای یا حتی کشوری خاص انجام داد؛ و این روش، بهویژه در مورد کتابهای رنگیِ پرهزینه، بسیار رایج است. رواج کارهای رنگی و دریافت سفارشهای بازرگانی و تبلیغاتی پر زرقوبرق، خود یکی از عوامل توسعه چاپخانههای افست و واپس ماندن چاپ مسطح بوده است (193:4). لیتوگرافی افست[2] نیز، یکی از انواع مختلف فنون چاپ است و در تعیین مرحلهای از کنترل کیفیت در چاپ نقش اساسی دارد (267:14).
تاریخچه در جهان. این شیوه چاپ یکی از انواع چاپ مسطح بوده که کارآمدترین، و سریعترین شیوه چاپ در جهان است. مخترعان چاپ افست چاپگران آلمانی بودند. آنان چون استفاده از سنگ را دشوار یافتند، پس از کوششهایی، در سال 1834 موفق شدند به جای لوح سنگی از صفحه فلزی نازکی از جنس آلیاژ روی (زینک) استفاده کنند، که این روش جدید را زینکوگرافی نامیدند. بعدها بهجای روی از آلومینیوم استفاده کردند که به این شیوه چاپ، آلگرافی میگفتند. در سده نوزدهم، شیوههای چاپ با فلزات تکامل یافت و به استفاده از ماشینهای افست امروزی منجر شد (86:1). در غرب، برای تجدید چاپ بدون حروفچینی، روشی بهنام "اشتروتوپی"[3]رایج بود که قالب مقوایی برای بازسازی حروفچینی کتاب به کمک سرب مذاب، یا برق و الکترولیز، بهکار میرفت. این عمل قابل تکرار بود و ناشر غربی میتوانست هر کتاب پرفروش را بارها بدون حروفچینی مجدد تجدید چاپ و روانه بازار کند.
در چاپ لیتوگرافی، ابتدا کاغذ مستقیماً با فلز تماس داشت و چاپ میشد، تا اینکه در سال 1878 و دو سال بعد از آن، سه نفر امریکایی به نامهای برکلی[4] ، تروتیه[5] ، و میسییر[6] ، موفق به چاپ فلز بر روی یک سطح کائوچویی شدند و سه سال بعد نیز چاپ سطح کائوچو را بر روی کاغذ برگرداندند. روش فوق یعنی چاپ تصویر از فلز بر روی کائوچو، و از کائوچو به کاغذ، به افست یا "روتوکالکوگرافی"[7] مشهور است (69:7).
بهطور کلی، دگرگونیها و پیشرفتهایی که در ماشینهای چاپ نوین امروزی روی داده بهمنظور دستیابی به تولید بیشتر و سریعتر و با کیفیت بهتر است، زیرا نظامهای الکترونیک، بهطور مداوم، میزان مرکب و تطابق رنگها و دنسیته ترام را کنترل و تصحیح میکند و بهکارگیری رایانه و کاربرد نظامهای رقومی در ماشینهای مختلف بهمنظور جلوگیری از اختلالات مکانیکی است (24:12).
هماکنون، فنآوری چاپ در حال پیشرفت و رسیدن به امکانات جدیدتر است و حتی گفته میشود که تجهیز ماشینهای تکثیر به لیزر یا رایانه ممکن است در آینده بهترین وسیله چاپ کتاب با شمارگان اندک باشد و هر نسخه کتاب، تنها پس از دریافت سفارش خرید آن، چاپ شود (191:4).
افست در اساس همان شیوه لیتوگرافی یا چاپ همسطح است. اما در این روش تصویر نقشها، نخست از لوحه فلزی به استوانه لاستیکی منتقل میشود و کاغذ، تصویر را از استوانه لاستیکی به این ترتیب میگیرد: الف) صفحه فلزی چاپ، دور استوانهای به نام "استوانه لوح" بسته میشود، دو غلتک یکی دارای مرکب (ترکیبی از دوده، روغن، سقز، و موم)، و دیگری دارای آب وجود دارد، تضاد بین چربی و آب باعث میشود که فقط نقشهای لوح فلزی مرکب بگیرند؛ ب) استوانه لاستیکی به نام "استوانه افست" در ارتباط با استوانه لوح، تصویر نقشها را میگیرد؛ و ج ) در تماس با "استوانه چاپ"، که روی آن کاغذ قرار دارد، تصویر به کاغذ انتقال مییابد (47:2-48). برای عمل افست، اوراق مطالب تحریرشده یا جز آن، بهصورت یک تا چهار صفحه تقسیم میگردد و سپس زیر دوربینهای مختلف عکسبرداری میشود. در عکسبرداری، بر حسب نیاز، از اوراق به اندازههای مختلف فیلم گرفته میشود (61:9). فتوافست لیتوگرافی را امروزه بهطور معمول افست یا "فتوافست" مینامند(100:6).
ماشین چاپ افست دارای سه استوانه است: نخست آنچه را که باید چاپ شود بر روی صفحهای از روی، آلومینیوم، یا مس منتقل میکند؛ سپس این صفحه را با مواد شیمیایی طوری حساس میکنند که فقط نوشتهها و تصاویر آن، مرکب چاپ را به خود میگیرد؛ صفحه فلزی حساس را به دور نخستین استوانه میپیچند؛ نوشته آن بر اثر فشار روی پوشش لاستیکی استوانه دوم برمیگردد؛ و کاغذ سفید که متوالیاً دور استوانه سوم پیچیده میشود، مطالب را از روی پوشش لاستیکی دوم میگیرد (3: ج 1، ص 177). در بسیاری از ماشینهای چاپ لیتوگرافی، صفحات، پیش از آنکه غلطگیری شوند، فشرده و چاپ میشوند اما در چاپ تصویرهای رنگی ساده، معمولاً برای دگرگونیهای احتمالی نقشها و تصویرها، در هر اتصال دقیق، صفحات چاپی کاملاً بررسی میشوند و در صورت بروز اشکال، قبل از رسیدن به مرحله نهایی، چاپ متوقف شده و صفحات مجدداً رفع اشکال و بررسی میشوند. بعد از این کنترل نهایی، بلافاصله چاپ صورت میگیرد (267:14). در روش افست، تصویر از روی فلز مستقیماً بر روی کاغذ چاپ نمیشود، بلکه ابتدا مرکب از روی فلز به سطح سیلندری که از کائوچو پوشیده شده و در ایران بهنام "بلانکت"[8] معروف است، منتقل شده و سپس بر روی کاغذ چاپ میگردد. این عمل اضافی دو مزیّت دارد: 1) در این روش بهجای اینکه کاغذ مستقیماً با فلز تماس داشته باشد و ناچار ایجاد ساییدگی کند، ماده نرمی چون کائوچو با فلز در تماس است و سطح ناپایدار صفحه فلز را دیرتر دچار ساییدگی میکند؛ و 2) انطباق کاغذ با کائوچو که نرمتر است، بهتر صورت میگیرد و تمام ذرات کاغذ، حداکثر تماس را با سطح کائوچو پیدا میکند و در نتیجه دقت چاپ افزایش مییابد (69:7-70).
متخصصان چاپ افست، معمولاً، بر مبنای تجربه خود، میتوانند اولین نشانههای عدم تنظیم آب و مرکب را از روی علایم ظاهری آن تشخیص دهند (25:12). در ماشینهای افست تکبرگی قسمت آب و الکل بهصورت الکترونیکی کنترل میشود. این دستگاهها برای انجام کارهای چاپی با کیفیت بالا طراحی شدهاند. در این دستگاهها در عینحال که زینک از طریق نورد آب مرطوب میشود، نورد دیگر نیز با قسمت مرکبدان در ارتباط است و در نتیجه توازن آب و مرکب بهسرعت و با حداقل رطوبت انجام میشود. بهطور کلی، تحولات و پیشرفتهایی که در ماشینهای چاپ امروزی انجام پذیرفته، بهمنظور دستیابی به تولید بیشتر، سریعتر، و با کیفیت بهتر است (24:12).
ماشینهای چاپ لیتوگرافی، از نوع مستقیم و غیرمستقیم، ماشینهای چاپ دوّاری هستند که در آنها لوح چاپ بر روی استوانهای چرخنده سوار میشود. برای ماشینهای ورقی از نوع لیتوگرافی، غلتک نگهدارنده لوح چاپ دارای وسایل خاصّی است که به دستگاه امکان میدهد غلتک را مستقل از نظام محرک بگرداند. علت پیشبینی چنین نظامی، در ماشینهای چاپ ورقی، آن است که تنظیم محل تصویر چاپی روی ورق کاغذ آسانتر صورت گیرد. هنگامی که دستگاه آبزنی رها میگردد و لوح برجسته و قابل انعطافی، که دارای حکاکی کمعمق است، بر روی غلتک چاپ سوار میشود، چاپ بهصورت غیرمستقیم انجام میگیرد که در این حالت چاپ از نوع برجسته غیرمستقیم[9] است. در چاپ افست، استفاده از روش دوّار از جمله ویژگیهای اساسی و عمومی دستگاه محسوب میشود. این روش به دستگاه افست امکان میدهد که هر دو طرف ورق یا نوار پیوسته کاغذ را در یکبار گذر کاغذ از داخل ماشین چاپ کند. واحد چاپکننده در این مجموعه دارای دو جفت غلتک نگهدارنده لوح چاپ و لاستیک است که با ترتیبی خاص نسبت به یکدیگر سوار شدهاند، بهطوری که غلتکهای لاستیک در تماس با یکدیگر حرکت میکنند؛ هر غلتک، لاستیک مرکب را برای تصویر مربوط به خود انتقال میدهد و در همان زمان بهعنوان غلتک لاستیک مقابل خود نیز عمل میکند. این ماشینها را ماشینهای چاپ لاستیکبهلاستیک[10] مینامند (5: ذیل "افست").
ماشینهای چاپ افست عبارتند از: ماشینهای ورقی؛ ماشینهای تکرنگ و چندرنگ؛ ماشینهای دو رو زن[11] ؛ ماشینهای پیوسته یا وب[12] ؛ و ماشینهای چاپ با غلتک فشارنده مشترک (5: ذیل "افست"). نوع دیگری بهنام ماشینهای افست خشک وجود دارد که در روش کار این ماشین، ابتدا نورد مرکب موضوعات برجسته پلیت را مرکب میزند، آنگاه نخستین چاپ این پلیت بر روی سیلندر لاستیکی صورت میگیرد و سرانجام چاپ از روی سیلندر لاستیکی بر روی کاغذ منتقل میگردد و در این نوع ماشین فقط به فرم (کار آماده چاپ)، مرکب میخورد و مرطوب نمیشود. این روش را "افست خشک"؛ یا چاپ لترست؛ و یا لترپرس غیرمستقیم مینامند (109:6).
امروزه از نظامهای رقومی بهمنظور عیبیابی ماشین نیز استفاده میشود. اشکالات احتمالی که در خلال کار بروز میکند، با علائم مشخصه، یا بهصورت اعداد معنیدار، بر روی کنسول کنترل ظاهر میشود و اُپراتور با مشاهده علامت یا عدد اقدام به رفع آن میکند (24:12).
لیتوگرافی فن آوری صنعتی
استفاده از سنگ لیتو گرافی به علت سنگینی و حجم آن کار چاپ را مشکل می ساخت و جابجایی و حمل و نقل آن را هم دشوار بود. به علاوه همیشه بیم آن میرفت که سنگی که با آن همه دقت و زحمت تهیه شه بشکند یا لب پَر شود.
یکی دیگر از انواع لیتوگرافی براساس خاصیت جدایی آب و چربی عمل می شد ولی چون به جای سنگ (لیتو) از فنر روی (زینک) استفاده میشد آن را زینکوگرافی هم می گفتند . بعدها آلیاژهایی از فلزهای دیگر هم مورد استفاده قرار گرفت مانند آلومینیوم که آنرا آلگرافی نامیدند.
به طور کلی طرحی. نوشتن یا کپی کردن روی فلزات را متالوگرافی می نامیدند.
فتولیتوگرافی
همان آماده سازی چاپ افست است و اگر بخواهیم این نوع چاپ را بشناسیم باید با چاپ افست آشنایی پیدا کنیم.
افست
چاپ لیتوگرافی که افست خوانده میشود با استفاده از پلیت تهیه شده به روش فتولیتوگرافی و به صورت زیر انجام میشود:
طرح یا نوشته روی پلیت مرکبی شده روی یک سیلندر لاستیکی و بطور ناخوانا چاپ میشود. سپس از آنجا روی کاغذ یا موارد دیگر منتقل میشود. برخلاف روش لترپرس و چاپ گود که کاغذ مستقیماً با فرم تماس می گیرد. در چاپ افست کاغذ با پلیت تماس نمیگیرد بلکه مستقیم و به واسطه یک سیلندر لاستیکی چاپ میشود به همین خاطر چاپ افست را چاپ غیر مستقیم نیز می گویند.
یک چاپچی آمریکایی به نام (ایرا.و.رابل) به طور تصادفی از سال 1904 این روش را کشف کرد و ماشینی برای پرس کاغذ به روش افست ساخت.
لیتوگرافی: فن آوری هنری
لیتو در زبان یونانی به معنای سنگ و (گراف) به معنای نوشتن است لیتوگرافی به گونه ای از چاپ و تکثیر گفته میشود که طرح یا نوشته ابتدا روی سنگ کشیده شود و پس از آماده سازی سنگ برای چاپ با قرار دادن کاغذ روی آن در ماشین مخصوص با اندکی فشار عمل چاپ صورت گیرد. در واقع معنای صحیح لیتوگرافی (چاپ سنگی) است. این روش به طور تصادفی توسط یک آهنگساز آلمانی به نام (آلوئیس رنه فلدر) کشف شد (در سال 1789 یعنی 350 سال پس از اختراف گوتنبرگ)
اساس این روش بر جدایی آب و چربی استوار است به این ترتیب که ابتدا طرح مورد نظر روی لوحه سنگ نوشته میشود.
در نتیجه جایی که نباید چاپ شود . که آبدر رطوبت را به خود بگیرد ولی مرکب چاپ را دفع کند و جایی که باید چاپ شود برعکس مرکب می پذیرد ولی آب را دفع می کند.
با پیشرفت لیتوگرافی (چاپ سنگی): یکی از جالبترین نکته ها در مورد لیتوگرافی این است که طراحان و لیتوگرافان باید هنرمندان بسیار دقیق و کار آزموده ای باشند.
زیرا امکان روتوش در کار بسیار کم است و چنانکه یک خط کلفت یا نازک شود باید سنگ را کنار گذاشت و از اول طرح را روی سنگ دیگری کشید
آغاز چاپ کاریکاتور به روش لیتوگرافی در ایران واژه لیتوگرافی ترکیبی است از دو کلمه یونانی Lithos ، به معنی سنگ و Grafia به معنی طراحی و در کل این واژه طراحی سنگی ، سنگ طراحی ، چاپ مسطح ، چاپ سنگی و یا لیتوگرافی نامیده می شده است. در این شیوه چاپ « سطح سنگ » به عنوان صفحه اثر پذیر و « مداد ، قلم، موم ، مدادشمعی یا هرگونه وسیله قابل طراحی » به عنوان وسیله طراحی اثرگذار ، مورد استفاده قرار می گرفت . مهم ترین وسیله این شیوه چاپ انتخاب سنگ چاپ بود . سنگ لیتوگرافی باید حتما از جنس سنگ آهک Calcareous ، انتخاب می شد. این سنگ حتما باید دارای برش سطحی هموار ، بدون شکستگی ، ترک ، بریدگی و یا پستی و بلندی می بود. روی سنگ نباید کاملا صیقلی انتخاب می شد ، به گونه یی که نتواند آب را جذب کند. معمولا چنین سنگی را با سمباده های نرم سایش داده و جنس سنگ آهک به گونه یی است که می تواند به راحتی آب را جذب کند. معمولا ضخامت لازم برای سنگ چاپ 1 تا 5/1 سانتیمتر بود. اما چون این سنگ باید در موقع چاپ زیر فشار غلتک چاپ قرار می گرفت. ضخامت آن را تا 5 سانتیمتر افزایش می دادند. ابعاد این سنگ به اندازه ابعاد نشریات در گذشته بوده و معمولا به اندازه کاغذ A4 یا A3 و در نمونه های خیلی بزرگ به اندازه 50 در 70 سانتیمتر بوده است که معمولا اندازه 50 در 70 سانتیمتر را برای چاپ پوستر در فرانسه به کار می بردند. شیوه چاپ به وسیله لیتوگرافی بسیار ساده است . به همین جهت رایج شدن این جریان ، انقلابی را در کار چاپ به وجودآورد. آلویس سنفلدر Alois Senfelder ، چاپگری آلمانی بود که در کارگاه خود صفحه های نشانه های موسیقی «نت» را به چاپ می رساند. چون تغییرات «نت»در اجرای یک آهنگ بسیار زیاد بود . سنفلدر به دنبال وسایل ساده تری می گشت تا بدون احتیاج به حکاکی بتواند کار خود را ادامه دهد. وی در آزمایش با اشیا مختلف به ویژگی « سنگ » برای چاپ پی برد . تجربه وی به سال های 1796 میلادی برمی گردد که به زودی توسط چاپگران دیگر مورد استفاده قرار گرفت. این شیوه تکنیکی مناسب برای کار چاپ نشریات شد. روش چاپ به وسیله لیتوگرافی به این صورت بود که ابتدا طرح اصلی توسط طراح با وسیله یی چرب ، مثل مداد چرب ، مدادشمعی ، مداد ابرو ، ذغال چرب ، موم و یا مداد رنگی مومی یا قلم مو و واکس و یا هر وسیله اثرگذار چرب بر روی سنگ منتقل می شد. انتقال طرح ممکن بود توسط خود طراح و یا توسط استادکاری در کارگاه لیتوگرافی به سنگ منتقل شود. در روش دوم طراح ، طرح را بر روی کاغذ می کشید و در کارگاه لیتوگرافی به روی سنگ انتقال می یافت. بعد از خشک شدن طرح بر روی سنگ و ثابت ماندن آن ، سطح سنگ را کاملا مرطوب می کردند به طوری که تمام رویه سنگ آهک به خوبی آب را به خود جذب کند . در این مرحله نباید آب به صورت قطره و یا به صورت روان به روی سنگ باقی می ماند، بلکه رطوبت و نَمی آب باید کاملا توسط سنگ جذب می شد و سنگ کاملاخیس می ماند. در مرحله بعد باید بر روی سنگ خیس خورده جوهر چاپ می ریختند و با کف دست یا پارچه ململ بدون پرز چند بار جوهر چاپ را در تمام قسمت های طراحی شده پخش می کردند. بنا به خاصیت جوهر چاپ ، به علت چرب بودن فقط به قسمت های چرب شده سنگ که طراحی شده می چسبید و بر روی قسمت های خیس شده سنگ نمی ماند. بعدکاغذی برای چاپ را به دقت بر روی سنگ پهن کرده و کاغذ دیگری به عنوان آستر بر روی آن می گذاشتند، سپس با غلتکی استوانه یی ، صاف و کاملا یک دست چند بار از بالا به پایین بر روی کاغذ می غلتاندند ، طرح چاپ شده را به دقت از سنگ بلند کرده روی آن یک شماره زده و به امضای صاحب اثر می رسید. این روش برای چاپ دوم و سوم و الی آخر ادامه می یافت .در بسیاری از کارهای لیتوگرافی شده