انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق درباره طراحی کردن سیستم های مبتنی بر قانون زنجیر کردن رو به جلو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

«طراحی کردن سیستم های مبتنی بر قانون زنجیر کردن رو به جلو»

مقدمه :

در این فصل ، ما نحوة توسعة یک سیستم خبره قانونمند زنجیر کردن رو به جلو را در نظر می گیریم . برای نمایش فرآیند ، ما یک مسئله کوچک را در تشخیص های اتومبیل در نظر می گیریم و مراحل اصلی را بازنگری می کنیم . هنگامی که این مثال را توسعه می دهیم ، یک رابط گرافیکی دینامیک حاوی اشیای گرافیکی است که به کاربر اجازه می دهد تا عملیات یک سیستم خبیره را مشاهده و کنترل کند . کلید طراحی رابط خوب و سازگاری می باشد . برای هر صفحه نمایش ، موضوع مشابهی باید در همان محل ها قرار داده شود .

تمرینات :

علت ترجیح روش زنجیر روبه جلو نسبت به روش زنجیر رو به عقاب را برای مسائلی که راه حل های احتمالی زیادی دارند ، شرح دهید چرا ردیابی حالت حل مسئله امری با ارزش است یک راهنمای رفع عیب مکانیک ماشین را تهیه کنید و قوانین را برای مسائل توسعه از قبیل سیستم احتراق ، سیستم سوخت رسانی و غیره یک سیستم زنجیر کردن به جلو را برای کمک به کاربر طراحی نمایید ترکیب بندی رایانه یک وظیفة طراحی است که معمولاً مؤلفه های گوناگون را در نظر می گیرد مثلاً انتخاب فرآیند ، انتخاب RAM ، انتخاب هارد درایو و غیره . یک سیستم زنجیر رو بجلو را برای انجام این کار ترکیب بندی ، طراحی کنید در مسئله اخیر ، تناقضاتی ممکن است در انتخاب مؤلفه ها رخ دهد . مثلاً یک انتخاب RAM که نیازهای مسئله را تامین می کند ممکن است با یک انتخاب پردازندة قبلی ، ناسازگار باشد . چگونه شمکا این تناقضات بالقوه را ذکر می نمایید . اشیای گرافیکی مختلفی را شرح دهید که بتواند در یک رابط بکار رود تا کاربر را با سیستم خبره آشنا نماید و شیوه های کنترل سیستم را نیز بیاموزد یک رابط گرافیکی را طراحی کنید که دربارة دما در واکنش هسته ای در یک نیروگاه ، سوال کنید . همچنین رابط باید حالت فعلی نیروگاه هسته ای را نمایش دهد ، مثلاً ، حالت عملیاتی ، فشار ، وضعیت های میله و غیره . نحوة پاسخ دهی دمای فراهم شده توسط کاربر می تواند بر روی شرح این پارامتر در پایگاه دانش ، تاثیر بگذارد .

برای بسیاری از مسائل تشخیصی ، مثلاً تعمیر اتومبیل ، تعمیر ساعت و غیره ، کتابچه راهنماهایی وجود دارند که می توانند به رفع عیب کردن مئله کمک نمایند . اگر صنایع کتابچه های رفع عیب را برای کمک به تکنسین ها در ترمیم تجهیزات شان کمک می نماید . این کتابچه ها ،ؤ یک سری آزمایشات گام به گام را برای جدا کردن مسئله ، ارائه نمایند . اگرچه این کتنابچه ها ، منبع با ارزش ای از اطلاعات ارائه می کنند ، ولی آنها دارای کمبودهایی نیز می باشند . اولاً ، کتابچه راهنما باید فوراً فراهم باشد . این امری مهم است . بویژه اگر ترمیم (تعمیر) باید با سرعت انجالم شود ، مانند یک کارخانه که ماشین آلات می تواند پرهزینه باشد . متاسفانه ، اغلب سازمان ها اگرچه صدها کتابچة راهنمای تعمیر را نگهداری می کنند ، کار دشوار تعمیر را بدرستی انجام نمی‌دهند . ثانیاً راهنما باید در دسترس باشد . اکثر راهنماها از خواننده می‌خواهند تا آزمایش ای را انجام دهند



خرید و دانلود تحقیق درباره طراحی کردن سیستم های مبتنی بر قانون زنجیر کردن رو به جلو


خاطرات شهید 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

* با علی از زنجیر فاصله گرفتیم و رفتیم جلوتر.کاروان اتومبیل های حامل ره بر به سمت استادیوم در حرکت بود.نکته ی با مزه این بود که اول کسانی که به داخل خیابان پریده بودند و دنبال ماشین می دویدند،همان بچه های نیروی انتظامی و سپاه استان بودند!از صبح ساعت شش آنجا ایستاده بودند و به هیچ کسی اجازه ی رد شدن از مسیر را نمی دادند،که مشکل امنیتی ایجاد نشود،حتا به آن جان باز ویلچری.همه ی این سخت گیری ها برای همان لحظه ای بود که قرار بود اتومبیل ره بر رد شود.آن وقت درست در همان لحظه که از صبح برایش تمرین کرده بودند،خودشان زودتر از همه زنجیر انسانی را رها کرده بودند و دنبال ماشین ره بر می دویدند! مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد!

 *  ره بر کماکان مشغول صحبت بود که دیدم از میان کسانی که جلو نشسته بودند،یکی بلند شد و جلو آمد.کت و شلواری معمولی و تسبیحی در دست،نمی شناختمش ،اما او طوری تا می کرد که انگار مرا می شناسد. هم سن و سال من بود. سی را پر کرده بود. کرمی معرفی کرد، پسر ره بر،آقا مسعود! روبوسی کردیم به ما خوش آمد گفت و با علی هم آشنا شد.مشغول صحبت بودیم و از نا هم آهنگی گله می کردیم که تسبیحش پاره شد و دانه های تسبیح به زمین ریخت .در احوال پرسی-نمی دانم شاید برای امتحان – خیلی با او گرم نگرفتم و حتا با بدجنسی کمی هم سرد و مغرور تا کردم.دانه های تسبیح که به زمین ریخت،نا خودآگاه روی زمین نشستم و شروع کردم به جمع کردن دانه ها .دست من را گرفت و گفت: راضی نیستم.شما زحمت نکشید..

 * صحبتها تمام شد و  عبد الحسینی پیدا نشد که نشد.. با پسر ره بر خداحافظی کردیم و از استادیوم خارج شدیم و راه افتادیم به سمت هتل.

به علی گفتم،مثل زمانی است که از استادیوم فوتبال بیرون می آییم.خیلی شلوغ است.علی خندید.(( الان هم از استادیوم فوتبال بیرون آمده ایم دیگر...)) من بارها به تماشای مسابقه ی فوتبال رفته ام.بارها مردم را دیده ام که چه گونه هم را هل میدهند و چه هیجانی دارند.بارها مردم را دیده ام که چه گونه از اجتماعات سیاسی بیرون می آیند. اما اینجا فرق می کرد. خود مردم فاصله ی میان زن و مرد را رعایت می کردند. خود مردم کمک می کردند تا مصدومان را به آمبولانس ها برسانند. پسر و دختر  آرام و عادی کنار هم راه می رفتند... خیلی آرام.بدون هیجان .اولین بار بود که از چنین استادیومی بیرون می آمدم...

 *  فقط بخت یارمان است و با این مینی بوس زودتر از ره بر به گل زار شهدا رسیده ایم. با یک نگاه می فهمم که برنامه از قبل مشخص نبوده یکی دارد ریسه ی چراغ می بندد. آن یکی نواری از پرچم های ایران را. لایه خاک روی زمین را – که در زاهدان چیزی عادی است – با جارو می روبد.یکی دیگر با شلنگ آب به جان پله ها افتاده است. معلوم است که آن ها هم مثل ما چند دقیقه ای بیشتر نیست که از آمدن ره بر مطلع شده باشند .همه مشغول اند. مقایسه کنید با جاده آسفالت کردن و کارخانه راه انداختن قبل از ورود بعضی مسوولان رده پائین تر! هر کسی مشغول کاری است .به جز پیر مردی که نشسته است بر سر قبری  وفتحه می خواند.تامحافظ ها سراغش بیایند، کنارش میروم و به سنگ قبر نگاه می کنم . هنوز چیزی نپرسیده ام که خودش شروع می کند :

_ از صبح منتظر بودم.ببین، این کارت بنیاد شهید است، دیدار هم نیامدم.مطمئن بودم آقا می آید گل زار ، سر قبر پسرم. خودش به من گفت...

می گویم کی به شما گفت؟آقا؟! سرش را به علامت منفی بالا می اندازد و به سنگ اشاره می کند .

_ خودش گفت. دیشب به خوابم آمده بود...

چیزی نمی گویم.فاتحه می خوانم برای آن هایی که از ما زنده تر هستند.بسیار زنده تر...  حفاظت، برنامه ها را از چه کسی پنهان می کند؟

*  یک جنگ تمام عیار !مردم می خواهند آقا را از دست مردم نجات بدهند انگار، و تیم حفاظت هم آقا را از دست مردم! سر تیم که با آقا از راه رسیده است، رفته است صف اول و سعی می کندبه زور مردم را عقب براند.درهمین حین یک هو می بینیم که سیم خاردارهای بالای دیوار کنده می شوند و یک دسته از مردم از بالای دیوار پایین می پرند. سر تیم بر می گردد به سمت یکی از اتومبیل های کاروان. روابط حسنه ی من با او باعث شده است که فقط رفتار او را ببینم .خدای بزرگ ... چه می بینم. کتش را در می آورد و اسلحه را از غلاف بیرون می کشد...

نه...

اتفاقی نمی افتد، اسلحه را به دست یکی دیگر از بچه های تیم حفاظت که در اتو مبیل نشسته است می دهد و می دود سمت مردم.بعد تر می فهمم که نگران گم شدن اسلحه بوده است، البته او با آن اخلاق حسنه نگران چیزهای دیگر هم



خرید و دانلود  خاطرات شهید 27 ص