بررسی رابطه بین سبک زندگی و سازگاری اجتماعی با سلامت روان در رزمندگان هشت سال
1-3 بررسی رابطه بین سبک زندگی و سازگاری اجتماعی با سلامت روان در رزمندگان هشت سال دفاع مقدس -2- اهداف فرعی:
تعیین رابطه سبک زندگی با سلامت روان در رزمندگانتعیین رابطه سازگاری اجتماعی با سلامت روان در رزمندگانتعیین رابطه سبک زندگی و سازگاری اجتماعی باسلامت روان در رزمندگانفرضیه های پژوهش
1-4-1- بین سبک زندگی با سلامت روان در رزمندگان رابطه وجود دارد.
1-4-2- بین سازگاری اجتماعی با سلامت روان در رزمندگان رابطه وجود دارد.
1-4-3- سبک زندگی وسازگاری اجتماعی توانایی پیش بینی سلامت روان را در رزمندگان دارد.
1-5-تعریف نظری وعملیاتی متغیرها
الف) سبک زندگی: سبک زندگی، مجموعه ی نسبتا هماهنگ از همه رفتارها و فعالیت های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره است که مستلزم مجموعه ای از عادت ها وجهت گیری ها و بنابراین، برخوردار از نوعی وحدت است(گیدنزوبرسل،2009،ترجمه چاوشی،1388).
تعریف عملیاتی: منظور از سبک زندگی نمره ای است که فرد در پرسشنامه سبک زندگی میلرو اسمیت(2003) بدست می آورد.
ب) سازگاری اجتماعی: سازگاری فرایندی است در حال رشد و پویاست شامل توازن بین آنچه افراد می خواهند وآنچه جامعه شان می پذیرد.
یا به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است که از یک طرف فرد به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهای واقعیت می بخشد در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازش نسبتا پایدار به وجود می آید (نیوکارکیل 1991،به نقل از مرادی ،1389).
تعریف عملیاتی : نمره ای که هر فرد در پاسخ به سوالات سنجش سازگاری از (خرده مقیاس سازگاری اجتماعی در پرسشنامه سازگاری بل) فرم بزرگسالان دریافت می کند که نمره بدست آمده تعیین کننده میزان سازگاری فرد است.
ج) سلامت روان : از نظر سازمان بهداشت جهانی (2010) سلامت روانی عبارت است از : قابلیت فرد در برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ،توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش و حل مناسب ومنطقی تعارض ها، هیجانی و تمایلات شخصی خود.
تعریف عملیاتی: نمره ای که هر فرد از پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی (GHQ-28 ) گلدبرگ وهیلیر (1979) کسب می نمایند.
رزمندگان هشت سال دفاع مقدس : در مفهوم نظری آندسته از افرادی که در جنگ هشت سال دفاع مقدس شرکت نموده اند.
دفاع مقدس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نقش پیشگیری در سلامت روان
مفهوم سلامت روان علاوه بر فقدان بیماری و اختلال روانی، برخورداری از رفاه و آسایش فیزیکی، روانی- اجتماعی و تسلط نسبی بر استرسهای روزمره زندگی است.آگاهی از نحوه بروز و شکل گیری اختلالات روانی خفیف و شدید و تاثیرات عوامل استرس زا بر سلامت روان و نحوه پیشگیری و مدارا یا مقابله با این عوامل نقش اساسی در جهت تثبیت یا ارتقای سلامت روان انسانها دارد. امروزه با گسترش ارتباطات، حذف نسبی موانع جغرافیایی و پیچیدهتر شدن روابط فردی و اجتماعی به دنبال توسعه شهرنشینی و بروز مکرر و سریع تغییرات در زندگی روزمره انسانها شاهد افزایش نسبی استرس در جوامع انسانی هستند. در عین حال افزایش آگاهی و دانش مردم نسبت به این تغییرات و درک عوارض حاصله جستجوی علمی بیشتری را در جهت کنترل این عوامل و پیشگیری های اساسیتر از بروز اختلال در سلامت روان ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
قدم اول در همه مراحل پیشگیری اعم از: پیشگیری از بروز، پیشگیری از تشدید یا تداوم اختلال و پیشگیری از عوارض بعدی هر اختلال در زمینه سلامت روان داشتن اطلاعات علمی در این زمینه است. اگر نیم نگاهی به برخی آمارها در زمینه اختلالات روانپزشکی بیندازیم، این اهمیت واضحتر میگردد و خصوصاً که این آمارها جهانی و مستقل از شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی محدوده کشورها بوده و نتایج آن تکرار و تایید گردیده است. به عنوان نمونه سه تا پنج درصد جمعیت از بیماریهای روانی شدید رنج میبرند، و نیازمند درمان مداوم به صورت بیشتری یا سرپایی توسط روانپزشک میباشند. درصد مبتلایان به افسردگی حدود ده تا پانزده درصد جمعیت در طول عمر افراد جامعه بوده و اختلالات اضطرابی و وسواس و سایر بیماریهایی که موجب افت نسبی عملکرد شخصی و اجتماعی و اختلال در روابط بین فردی و زناشویی میگردند به طور پیوسته یک ششم جمعیت را درگیر می سازند. اختلالات شخصیت، بیماریهای خفیف روانی که ظاهراً مد نظر افراد غیرمتخصص نمیباشند ولی موجب بروز تنش در روابط فردی میشوند نیز به این آمار افزوده میشوند و اگر سایر علتها مثل اعتیاد(در همه ردههای سنی) و عوارض ناشی از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و قربانیان خشونت و ... را در نظر بگیریم متوجه این واقعیت میشویم که سلامت روان در هر یک از ما به طور مستمر و بالقوه در معرض تهدید بوده و بایستی با راههای پیشگیری از بیماریهای روانی و مقابله با این همه تهدید سلامت و ممانعت از خسارتهای احتمالی اقتصادی، فردی و اجتماعی آنها بیش از پیش آشنا شویم.
یکی از معیارهایی که توسط سازمان بهداشت جهانی در ارزیابی میزان عوارض ناشی از بیماریها بکار میرود DALY یا Disability Adjusted Life Years است که بر اساس آن سالهای عمر از دست رفته به دلیل ناتوانی ناشی از بیماری محاسبه میشود. طبق آمار WHO در سال 2001 میلادی 33 درصد از عمر از دست رفته به دلیل اختلالات اعصاب و روان بوده و افسردگی اساسی به تنهایی مسئول 12 تا 15 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی بوده که در بین تمامی بیماریهای جسمی و روانی به تنهایی رتبه سوم را داشته است. براساس پیشبینیها در سال 2015 میلادی افسردگی اساسی(MDD) حایز رتبه اول در ناتوانی شغلی و اجتماعی افراد خواهد شد. تاثیر متقابل اختلالات اعصاب و روان مثل افسردگی و اضطراب با سایر بیماریهای طبی مثل فشار خون، دیابت و سرطان کاملاً روشن شده است، به طوری که اکثریت بیماریهای طبی مثل بالا بودن فشار خون، دیابت و روماتیسم و ... تحت عنوان بیماریهای روان- تنی طبقهبندی می شوند. بر این اساس در حال حاضر هم که بر اساس معیار Daly بیماریهایی همچون بیماریهای قلبی و بیماریهای عفونی که فعلاً رتبههای اول و دوم را در ایجاد سالهای همراه ناتوانی در طول عمر انسانها دارند هم تحت تاثیر اختلالات اعصاب و روان و استرسهای روزمره زندگی میباشند. آمار موجود گویای میزان این تاثیرات است به طوری که سی درصد از مبتلایان به فشار خون و صرع، 27 درصد از مبتلایان به انواع سرطان، 44 درصد ازمبتلایان به ایدز و 46 درصد مبتلایان به سل به طور همزمان از افسردگی اساسی رنج میبرند و همین ابتلای توام(که فراتر از اطلاق روان- تنی است) باعث ناامیدی این بیماران نسبت به بهبودی و قطع عمدی درمان و عدم همکاری با پزشکان معالج و مشکلات فراوان در مسیر درمانهای طبی میگردد. طی همین آمار میزان خودکشی در مبتلایان به بیماریهای مزمن طبی حدود ده برابر جمعیت عادی میباشد. گذشته از هزینههای عاطفی دامنگیر خانواده بیماران اعصاب و روان، هزینههای سنگین اقتصادی به دنبال از کار افتادگی این بیماران به جامعه تحمیل میگردد که شامل مبالغ قابل توجهی از سرمایههای ملی در هر جامعه خواهد بود.
با توجه به تحمیل هزینههای سرسام آور اقتصادی و اجتماعی اختلالات روانی بر کل جامعه، لزوم پیشگیری از این اختلالات و ارتقای سلامت روان بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و حفظ سلامت عمومی افراد جامعه میباشد.
این پیشگیریها بر دو نگرش استوارند.
نگرش اول: افزایش کارآیی و آگاهی عمومی افراد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
رسانه و سلامت
مثلی است که می گوید: «سلامت همه چیز نیست. اما همه چیز بدون سلامت هیچ است.»
این سخن به درستی و روشنی به اهمیت بحث سلامت اشاره دارد. اگر به معنای جامعی از سلامت برسیم، در مییابیم که برخلاف بسیاری مثلها، چندان اغراق آمیز هم نیست.
واقعیت این است که با وجود پیشرفتهای شگفت علمی و دستاوردهای خیره کننده در عرصه فنآوری های نوین دیجیتال، ذره ای از اهمیت آنچه که از او تعبیر به «برنامه آموزش سلامت عمومی» می شود، کاسته نشده است. بلکه پیچیدگی های روز افزون زندگی مدرن همچنان بر ضرورت سیاستهای بلند مدت و سپس گیرایی آموزشها افزوده است و همچنان در مورد راه کارهای تأثیر پذیری و کارایی نحوه آموزشها ، پژوهشهایی تازه درمحافل آکادمیک منتشر میشود.
جای توضیح وتشریح ندارد، که جوامع مدرن و به اصطلاح پیشرفته امروز، از گروه های نابهنجار اجتماعی، از خودکشی در سنین پایین (جوانی) واز اضطراب واختلالات زندگی پیچیده و فشرده شهری و پاره ای پدیده های موسوم به آثار زندگی شهری، که در جوامع گوناگون به اشکال مختلف وجود دارد، رنج می برند. گویی با وجود همه دستاوردهای خیره کننده، انسان هنوز اندر خم کوچه سلامتی است. به راستی سلامت چیست؟ و چرا در جوامع پیشرفته امروز نیز، سلامت به عنوان یک مسأله ی همچنان جدی، پر رنگ و دغدغه آفرین است؟
سلامت چیست؟
معمولاً وقتی از سلامت سخن به میان می آید، ناخود آگاه پزشک و بیمارستان و بستر بیماری به ذهن متبادر می شود. اما واقعیت این است که این معنا از سلامت، تنها بخشی از آن مفهوم را افاده می کند.قتی می گوییم سلامت، هم سلامتی جسم در نظر است و هم سلامت روان از آن مراد می شود. سلامت جسم و روان مثل زنجیر به هم وابسته اند و هر یک تقویت کننده ی دیگری است .
امروزه وقتی از سلامت سخن به میان می آید، جنبه روانی و به خصوص اجتماعی آن نیز مطرح است. چون در حالی می توان توقع داشت فرد فرد جامعه از روانی سالم برخوردار باشند، که مناسبات اجتماعی سالم باشد.
این نگاه باعث رویکرد جدیدی به سلامت جسم نیز شده است. این رویکرد رو به رشد که به خصوص در چین و انگلستان هواداران بسیاری دارد و در جامعه ما نیز گامهای خوبی در این راستا برداشته شده است، "پزشکی جامعه نگر" یا "جامعه محور" نامیده می شود.
در این رویکرد پزشکان در بیمارستان به انتظار مریض نمی نشیند. بلکه سلامتی در بخشی از شهر یا جامعه شان را با اجرای برنامه های سلامت و به کمک روشهای پیشگیری پی گیری می کنند. اجرای این برنامه ها مستلزم وجود سرمایه اجتماعی، یعنی همدلی و همکاری مردم در اجرای این برنامه ها و روشهای پیشگیرانه است. در این رویکرد پزشکان بیش از اینکه از راه مداوای بیماران کسب درآمد کنند، در راه جلوگیری از مریض نشدن مردم فعالیت می کنند.
به هر حال از این منظر سلامت جسم و روان به هم وابسته و مکمل یکدیگرند. چون در حالی می توان توقع داشت شاخصه های سلامت جسمی در جامعه مطلوب باشد، که میزان مشارکت مردم و اعتمادشان به برنامه های "پزشکی جامعه نگر" بالا باشد.امروزه سلامت چه از بعد روانی و چه از بعد جسمی، یک محصول اجتماعی است. تنظیم یک برنامه ی بهبود سلامت، بدون توجه به زمینه اجتماعی و فرهنگی جامعه مورد نظر به راه کارهایی غیر کارآمد می انجامد. چون کنشهای فردی متأثر از بستر اجتماعی و درک مشترک از مقولات، بر رفتارهای انتخابی و نگرشهای افراد به روشنی و صراحت نقش رسانه ها را در امر آموزش برنامه های سلامت نشان می دهد. به جرأت می توان گفت، مسأله سلامت در هر جامعه متأثر از رویکرد و استراتژی رسانه ای در آن جامعه است.
رسانه و سلامت
سلامت را حالت کاملی از تعادل بین انسان و محیط فیزیکی، احساسی و اجتماعی دانسته اند. در این مفهوم سالم بودن فرد (از جهت جسمی و هم از حیث روانی) در توانایی او در زیست اجتماعی مطلوب و شایسته نهفته است.
از این رو آموزش سلامت را فرایند آموختن رفتارهایی دانسته اند، که در حفظ و بهبود سلامت فرد و گروه ها مؤثر است. به عبارت دیگر آموزش سلامت یک رویکرد کل نگر برای توانمند کردن افراد برای شناخت دیگران و محیط است. این تأکید بر شناخت دیگران و محیط، به روشنی ماهیت اجتماعی آموزش سلامت را نشان می دهد.
در گذشته اما این ماهیت اجتماعی برای بحث سلامت چندان لحاظ نمی شد. اساساً برنامه های آموزش سلامت عمومی را به دو دسته که مولود دو نگاه یا دو رویکرد است، تقسیم بندی کرده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
امنیت شغلی با رویکرد ایمنی و سلامت و نقش آن در نگهداری کارکنان
چکیده :
این مقاله به بررسی یکی از عوامل مهم نگهداری کارکنان یعنی ایمنی و سلامت حرفهای میپردازد. در ابتدا تعریف و مفاهیم مربوط ارائه میشود و سپس روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار نام برده شده و به قوانین ایمنی و سلامت حرفهای در ایران اشاره میگردد. همچنین فرهنگ، سخت افزار و سیستمها که عوامل کلیدی در ایمنی و سلامت حرفهای هستند مورد بررسی قرار میگیرند. مواردی راهنما به منظور ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت ارائه میشود. انواع برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق و برمبنای رفتار تحلیل میشوند. بعد از این مطالب استرس مرد بررسی قرار میگیرد. پس از تعریف استرس و عوامل بوجود آورنده آن، عواملی که بر آن اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرند، بررسی شده و سپس راهکارهایی در چارچوب مدیریت استرس برای بهینه کردن آن ارائه میشود.
کلیدواژه : ایمنی و سلامت حرفه ای؛ امنیت شغلی؛ خطر بالقوه؛ بهداشت محیط کار؛ برنامه های ایمنی؛ استرس؛ فشار روانی؛ مدیریت استرس؛ ایمنی؛ شغل
1- مقدمه
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
2- امنیت شغلی1 در آینده
در آینده و در تجارت تغییرات سریع باعث کوچکتر شدن سازمانها میشود و سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. سازمانها به صورت یک هسته مرکزی در میآیند و سایر قسمتها و کارکنان به صورت موقت در اطراف آنها قرار میگیرند و اکثر مردم برای خود کار خواهند کرد. پرداختها به صورت قسمتی از سود خواهد شد و جای دستمزدهای ثابت را میگیرد. کارکنان خود را باید با قراردادهای نامعین و مستقل وفق دهند. در این شرایط کارکنان مجبورند همواره در حال یادگیری باشند که دلیل این وضعیت افزایش روزافزون رقابت است. در آینده امنیت استخدام بر مبنای توانایی کارکنان در ایجاد ارزش افزوده میباشد. با توجه به این عوامل میتوان نتیجه گرفت که در آینده عمده مسئولیت ایمنی و سلامت به عهده کارکنان است (وارن 1996؛ یوسف 1998).
3- تعاریف و مفاهیم ایمنی و بهداشت کار
ایمنی2: ایمنی میزان دوری از خطر تعریف شده است. ایمنی یک موضوع حفاظت نسبی از برخورد با خطرات است و کمیتی نسبی میباشد.
خطر بالقوه3: شرایطی که دارای پتانسیل صدمه به افراد، خسارت به تجهیزات و ساختمانها، از بین بردن مواد و ... باشد.
خطر بالفعل4: واژه خطر بالفعل بیان کننده قرارگرفتن نسبی در معرض یک خطر بالقوه میباشد ولی وقتی که یک خطر بالقوه وجود داشته باشد الزاماً یک خطر بالفعل را به همراه نخواهد داشت.
حادثه ناشی از کار5: حادثه یک رویداد یا واقعه برنامه ریزی نشده و بعضاً آسیبرسان و خسارتآور است که انجام، پیشرفت، یا ادامه کار را به صورت طبیعی مختل ساخته و همواره در اثر یک عمل یا انجام یک کار غیرایمن یا در اثر شرایط غیرایمن یا در اثر ترکیبی از این دو به وقوع میپیوندد.
ریسک6: ریسک عبارت است از امکان وارد آمدن آسیب به انسان یا دارائی او (حقیقی 1379، 110).
4- روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار
روشهای تامین سلامت کارکنان در محل کار: شامل روشهای طبی، روشهای کنترل محیط و روشهای روانشناسی است. در این مقاله بر روی این روشها صحبت میشود.
ارگونومی: به مطالعاتی اطلاق میشود که در آن ساخت ترکیب و سازمان کار طراحی تجهیزات شغل و محل کار در رابطه با عامل انسانی مورد بررسی قرار میگیرد و در این روشها به مسائل فیزیولوژیکی، ادراکی و تاحدی رفتاری انسان توجه میگردد.
روشهای بیومکانیکی: این روشها تعامل فیزیکی بین انسان و سیستم مکانیکی اطراف او را مورد نظر داشته، ابزار، تجهیزات و تسهیلات محل کار را در این رابطه مورد مطالعه قرار میدهد.
مهندسی سیستم ها: در این روش با توجه به اصول سیستمها تمامی اجزای موجود شناسائی شده و با استفاده ار روشهای تجزیه و تحلیل کمی مسائل ایمنی را مورد مطالعه قرار میدهد.
روشهای اکتشافی: در این روشها با مطاله در نحوه توزیع و تشخیص بیماریها و روشهای آماری و مقایسه میزان سلامت و ایمنی مورد تحلیل قرار میگیرد.
روشهای رفتاری: در این روشها برای بررسی ایمنی و سلامت از متغیر هایی نظیر رضایت از کار ، انگیزش، مشارکت و عواملی از این دست پرداخته میشود که در این مقاله از این روشها نیز استفاده میشود (میرسپاسی 1375، 239-240).
5- قوانین دولتی و ایمنی و سلامت حرفهای
با توجه به اهمیت ایمنی و سلامت، کارفرمایان همواره از طرف افراد جامعه، کارگران و کارمندان و گروهها و اتحادیههای کارگری به منظور پذیرفتن مسئولیت بیشتر در مورد ایمنی و سلامت کارکنان تحت فشار بودهاند. این فشارها باعث شده تا دولتها به ایجاد قوانین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نقش پیشگیری در سلامت روان
مفهوم سلامت روان علاوه بر فقدان بیماری و اختلال روانی، برخورداری از رفاه و آسایش فیزیکی، روانی- اجتماعی و تسلط نسبی بر استرسهای روزمره زندگی است.آگاهی از نحوه بروز و شکل گیری اختلالات روانی خفیف و شدید و تاثیرات عوامل استرس زا بر سلامت روان و نحوه پیشگیری و مدارا یا مقابله با این عوامل نقش اساسی در جهت تثبیت یا ارتقای سلامت روان انسانها دارد. امروزه با گسترش ارتباطات، حذف نسبی موانع جغرافیایی و پیچیدهتر شدن روابط فردی و اجتماعی به دنبال توسعه شهرنشینی و بروز مکرر و سریع تغییرات در زندگی روزمره انسانها شاهد افزایش نسبی استرس در جوامع انسانی هستند. در عین حال افزایش آگاهی و دانش مردم نسبت به این تغییرات و درک عوارض حاصله جستجوی علمی بیشتری را در جهت کنترل این عوامل و پیشگیری های اساسیتر از بروز اختلال در سلامت روان ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
قدم اول در همه مراحل پیشگیری اعم از: پیشگیری از بروز، پیشگیری از تشدید یا تداوم اختلال و پیشگیری از عوارض بعدی هر اختلال در زمینه سلامت روان داشتن اطلاعات علمی در این زمینه است. اگر نیم نگاهی به برخی آمارها در زمینه اختلالات روانپزشکی بیندازیم، این اهمیت واضحتر میگردد و خصوصاً که این آمارها جهانی و مستقل از شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی محدوده کشورها بوده و نتایج آن تکرار و تایید گردیده است. به عنوان نمونه سه تا پنج درصد جمعیت از بیماریهای روانی شدید رنج میبرند، و نیازمند درمان مداوم به صورت بیشتری یا سرپایی توسط روانپزشک میباشند. درصد مبتلایان به افسردگی حدود ده تا پانزده درصد جمعیت در طول عمر افراد جامعه بوده و اختلالات اضطرابی و وسواس و سایر بیماریهایی که موجب افت نسبی عملکرد شخصی و اجتماعی و اختلال در روابط بین فردی و زناشویی میگردند به طور پیوسته یک ششم جمعیت را درگیر می سازند. اختلالات شخصیت، بیماریهای خفیف روانی که ظاهراً مد نظر افراد غیرمتخصص نمیباشند ولی موجب بروز تنش در روابط فردی میشوند نیز به این آمار افزوده میشوند و اگر سایر علتها مثل اعتیاد(در همه ردههای سنی) و عوارض ناشی از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و قربانیان خشونت و ... را در نظر بگیریم متوجه این واقعیت میشویم که سلامت روان در هر یک از ما به طور مستمر و بالقوه در معرض تهدید بوده و بایستی با راههای پیشگیری از بیماریهای روانی و مقابله با این همه تهدید سلامت و ممانعت از خسارتهای احتمالی اقتصادی، فردی و اجتماعی آنها بیش از پیش آشنا شویم.
یکی از معیارهایی که توسط سازمان بهداشت جهانی در ارزیابی میزان عوارض ناشی از بیماریها بکار میرود DALY یا Disability Adjusted Life Years است که بر اساس آن سالهای عمر از دست رفته به دلیل ناتوانی ناشی از بیماری محاسبه میشود. طبق آمار WHO در سال 2001 میلادی 33 درصد از عمر از دست رفته به دلیل اختلالات اعصاب و روان بوده و افسردگی اساسی به تنهایی مسئول 12 تا 15 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی بوده که در بین تمامی بیماریهای جسمی و روانی به تنهایی رتبه سوم را داشته است. براساس پیشبینیها در سال 2015 میلادی افسردگی اساسی(MDD) حایز رتبه اول در ناتوانی شغلی و اجتماعی افراد خواهد شد. تاثیر متقابل اختلالات اعصاب و روان مثل افسردگی و اضطراب با سایر بیماریهای طبی مثل فشار خون، دیابت و سرطان کاملاً روشن شده است، به طوری که اکثریت بیماریهای طبی مثل بالا بودن فشار خون، دیابت و روماتیسم و ... تحت عنوان بیماریهای روان- تنی طبقهبندی می شوند. بر این اساس در حال حاضر هم که بر اساس معیار Daly بیماریهایی همچون بیماریهای قلبی و بیماریهای عفونی که فعلاً رتبههای اول و دوم را در ایجاد سالهای همراه ناتوانی در طول عمر انسانها دارند هم تحت تاثیر اختلالات اعصاب و روان و استرسهای روزمره زندگی میباشند. آمار موجود گویای میزان این تاثیرات است به طوری که سی درصد از مبتلایان به فشار خون و صرع، 27 درصد از مبتلایان به انواع سرطان، 44 درصد ازمبتلایان به ایدز و 46 درصد مبتلایان به سل به طور همزمان از افسردگی اساسی رنج میبرند و همین ابتلای توام(که فراتر از اطلاق روان- تنی است) باعث ناامیدی این بیماران نسبت به بهبودی و قطع عمدی درمان و عدم همکاری با پزشکان معالج و مشکلات فراوان در مسیر درمانهای طبی میگردد. طی همین آمار میزان خودکشی در مبتلایان به بیماریهای مزمن طبی حدود ده برابر جمعیت عادی میباشد. گذشته از هزینههای عاطفی دامنگیر خانواده بیماران اعصاب و روان، هزینههای سنگین اقتصادی به دنبال از کار افتادگی این بیماران به جامعه تحمیل میگردد که شامل مبالغ قابل توجهی از سرمایههای ملی در هر جامعه خواهد بود.
با توجه به تحمیل هزینههای سرسام آور اقتصادی و اجتماعی اختلالات روانی بر کل جامعه، لزوم پیشگیری از این اختلالات و ارتقای سلامت روان بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و حفظ سلامت عمومی افراد جامعه میباشد.
این پیشگیریها بر دو نگرش استوارند.
نگرش اول: افزایش کارآیی و آگاهی عمومی افراد