انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد تفسیر سوره حجرات 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

آیات 1 - 10، سوره حجرات

سوره حجرات مدنى است و هیجده آیه دارد.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 454

ترجمه آیات

به نام اللّه که رحمان و رحیم است اى کسانى که ایمان آورده اید در حکم کردن از خدا و رسول او پیشى مگیرید و از خدا پروا کنید که خدا شنواى دانا است (1).

اى کسانى که ایمان آورده اید صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللّه برنیاورید و با او به صوت بلند سخن مگویید آن چنان که با یکدیگر سخن مى گویید تا اعمالتان ندانسته بى نتیجه نشود (2).

به درستى آنان که صوت خود را در برابر رسول خدا آهسته برمى آورند کسانیند که خدا دلهایشان را براى تقوى بیازموده ، ایشان مغفرت و اجرى عظیم دارند (3).

به درستى آنان که تو را از پشت دیوار حجره ها بانگ مى زنند بیشترشان تعقل ندارند (4).

و اگر ایشان صبر کنند تا تو از خانه به سویشان در آیى برایشان بهتر است و خدا آمرزگار رحیم است (5).

هان اى کسانى که ایمان آورده اید اگر فاسقى خبرى برایتان آورد تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به قومى بى گناه حمله کنید و بعدا که اطلاع یافتید از کرده خود نادم شوید (6).

و بدانید که رسول اللّه در بین شما است باید که از او اطاعت کنید و اگر او شما را در بسیارى امور اطاعت کند خود شما به تنگ مى آیید و لیکن خداى تعالى ایمان را محبوب شما کرد و در دلهایتان زینت داد و کفر و فسوق و عصیان را مورد نفرتتان قرار داد اینان رشد یافتگانند (7).

رشدى که خود فضلى از خدا و نعمتى از او است و خدا داناى فرزانه است (8).

اگر دو طائفه از مؤ منین به جان هم افتادند بینشان اصلاح کنید پس اگر معلوم شد یکى از آن دو طائفه بر دیگرى ستم مى کند با آن طائفه کارزار کنید تا به حکم اجبار تسلیم امر خدا شود و اگر به سوى خدا برگشت بین آن دو طائفه به عدل اصلاح کنید (و باز هم توصیه می‌کنم که ) عدالت را گسترش دهید که خدا عدالت گستران را دوست مى دارد (9).

تنها مؤ منین برادر یکدیگرند پس بین برادران خود اصلاح کنید و از خدا پروا کنید، شاید مورد رحمش قرار گیرید (10).

 

 

بیان آیات

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 455

مسائل و مطالبى که سوره مبارکه حجرات مشتمل بر آنستاین سوره مشتمل بر مسائلى از احکام دین است ، احکامى که با آن سعادت زندگى فردى انسان تکمیل مى شود، و نظام صالح و طیب در مجتمع او مستقر مى گردد. بعضى از آن مسائل ادب جمیلى است که باید بین بنده و خداى سبحان رعایت شود، و پاره اى آدابى است که بندگان خدا باید در مورد رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) رعایت کنند، که در پنج آیه اول سوره آمده . بعضى دیگر آن ، احکام مربوط به مسائلى است که مردم در برخورد با یکدیگر در مجتمع زندگى خود باید آن را رعایت کنند. قسمتى دیگر مربوط به برترى هایى است که بعضى افراد بر بعض دیگر دارند، و تفاضل و برترى افراد از اهم امورى است که جامعه مدنى انسان با آن منتظم مى شود، و انسان را به سوى زندگى توام با سعادت و عیش پاک و گوارا هدایت مى کند، و با آن بین دین حق و باطل فرق مى گذارد، و مى فهمد کدام دین حق است ، و کدام از سنن اجتماعى قومى است . و در آخر، سوره را با اشاره به حقیقت ایمان و اسلام ختم نموده ، بر بشریت منت مى گذارد که نور ایمان را به او افاضه فرموده است.

این سوره به شهادت مضامین آیاتش در مدینه نازل شده ، به استثناى آیه ((یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى ...(( که بعضى در باره مدنى بودن آن حرف دارند، که به زودى خواهد آمد.

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ

کلمه ((بین یدى ((در باره هر چیز استعمال شود، به معناى جلوى آن چیز است ، و این استعمالى است شایع ، چیزى که هست یا مجازى است و یا استعاره اى . و اینکه این کلمه را هم به خدا نسبت داده و هم به رسول خدا، خود دلیل بر این است که منظور از آن ، جلو چیزیست مشترک بین خدا و رسول و آن مقام حکمرانى است ، که مختص است به خداى سبحان و - با اذنش - به رسول او همچنان که در جاى دیگر فرموده : ((ان الحکم الا لله ((، و نیز فرموده : ((و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن اللّه((.

و نیز شاهد بر اینکه مراد از بین یدى حکم است ؛ این مى باشد که آیه شریفه را با جمله ((یا ایها الذین امنوا(( آغاز، و با جمله (( و اتقوا اللّه ان اللّه سمیع علیم (( ختم کرده ، که از ظاهر آن برمى آید مراد از (( بین یدى (( آن مقامى است که ارتباط به مؤ منین متقى دارد؛ به کسانى ارتباط دارد که هم به خدا و رسولش ایمان دارند، و هم از آن دو پروا. و آن مقام همان مقام حکم است که مؤ منین احکام اعتقادى و عملى خود را از آن مقام مى گیرند.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 456

توضیح معناى جمله : ))لا تقدموا بین یدى الله و رسوله (( و بیان اینکه مفاد آن این است که هیچ حکمى را بر حکم خدا و رسول مقدم مدارید

با این تقریب روشن گردید که مراد از ))لا تقدموا(( هم این است که هیچ حکمى را بر حکم خدا و رسولش مقدم مدارید، حال یا مراد این است که قبل از گرفتن کلام و دستور خدا و رسول در باره حکم چیزى سخنى نگویید، و یا قبل از گرفتن دستور خدا عملى را انجام ندهید. لیکن از اینکه به دنبال کلام مى فرماید: ))ان اللّه سمیع علیم : خدا شنوا و داناست (( مثل اینکه برمى آید مراد تقدیم قول است ، نه تقدیم فعل و نه اعم از آن دو، که هم شامل قول شود و هم فعل ، و گر نه اگر مراد قول و فعل هر دو بود، مى فرمود: ))ان اللّه سمیع بصیر : خدا شنوا و بینا است (( هم سخن شما را مى شنود، و هم عمل شما را مى بیند، همچنانکه در بسیارى از موارد که پاى فعل در کار است کلمه (( بصیر(( را آورده ، مثلا مى فرماید: (( و اللّه بما تعملون بصیر((. پس حاصل معناى آیه این شد: اى کسانى که ایمان آورده اید، در جایى که خدا و رسول او حکمى دارند، شما حکم نکنید - یعنى حکمى نکنید مگر به حکم خدا و رسول او - و باید که همواره این خصیصه در شما باشد، که پیرو و گوش به فرمان خدا و رسول باشید.

و لیکن از آنجایى که هر فعل و ترک فعلى که آدمى دارد، بدون حکم نمى تواند باشد. و همچنین هر تصمیم و اراده اى که نسبت به فعل و یا ترک فعلى دارد آن اراده نیز خالى از حکم نیست ، در نتیجه مى توان گفت که مؤ من نه تنها در فعل و ترک فعلش باید گوش به فرمان خدا باشد، بلکه در اراده و تصمیمش هم باید پیرو حکم خدا باشد. و نهى در آیه شریفه ما را نهى مى کند از اینکه هم به سخنى اقدام کنیم که از خدا و رسول نشنیده ایم و هم به فعلى و یا ترک فعلى اقدام کنیم که حکمش را از خدا و رسول نشنیده ایم ، و هم نسبت به عملى اراده کنیم که حکم آن اراده را از خدا و رسولش نشنیده ایم . در نتیجه آیه شریفه نظیر و قریب المعنى با آیه ))بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون (( مى شود که در باره اوصاف ملائکه مى فرماید: از کلام خدا سبقت نمى گیرند، و همواره به امر اوعمل مى کنند.و این اتباعى که در جمله ))لا‌تقدموا‌بین‌یدى‌اللّه‌و‌رسوله(( بدان دعوت مى کند، همان داخل شدن در ولایت خدا، و وقوف در موقف عبودیت ، و سیر در آن مسیر است ، به طورى که عبد در مرحله تشریع مشیت خود را تابع مشیت خدا کند، همانطور که در مرحله تکوین مشیتش تابع مشیت خدا است و خداى تعالى در آن باره فرموده : ((و ما تشاون الا ان یشاء اللّه ((، و نیز فرموده : ((و اللّه ولى المؤ منین ((، و نیز فرموده : ((و اللّه ولى المتقین ((.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 457

این بود نظریه ما در تفسیر آیه مورد بحث ، و مفسرین وجوهى دیگر ذکر کرده اند که بعضى از آنها از نظر شما مى گذرد:

وجوه مختلف دیگرى که مفسرین در معناى جمله فوق گفته اند1 ((تقدیم (( در این آیه به معناى (( تقدم (( است ، یعنى اگر کلمه (( تقدیم (( در جاهاى دیگر متعدى و به معناى جلو انداختن چیزیست ، در اینجا به معناى تقدم و جلو افتادن است ؛ و معناى آیه اینست که : از خدا و رسولش جلو نیفتید، و قبل از امر و نهى خدا و رسول امر و نهى نکنید، و قبل از دستور خدا و رسول هیچ کارى را فیصله ندهید.و چه بسا گفته باشند که (( تقدیم (( در آیه به همان معناى معروف کلمه است ، لیکن در اینجا با صرفنظر از متعلقاتش استعمال شده ، مانند آیه (( یحیى و یمیت ((، که معنایش متعدى است ، ولى کارى ندارد به اینکه چه کسى را زنده و چه کسى را مى میراند، در نتیجه معنایش همان معناى تقدم مى شود، یعنى جلو قرار گرفتن چیزى از چیز دیگر. و چون لفظ آیه مطلق است تمامى انواع تقدم را مى گیرد: تقدم در سخن گفتن ، تقدم در عمل ، و حتى تقدم در راه رفتن ، و تقدم در نشستن ، و تقدم در عبادتهایى که وقت معین دارد، مثل نماز ظهر خواندن در قبل از ظهر، و تقدمهاى دیگر.2 مراد از آیه شریفه این است که مؤ منین را نهى کند از سخن گفتن قبل از رسول خدا، یعنى وقتى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) در مجلس حاضر است و شخصى از آن جناب سؤ الى مى کند، قبل از آنکه آن جناب پاسخ بگوید، شما درپاسخ گفتن جلو نیفتید.

معناى آیه این است که : مادام که خدا و رسول دستورى به شما نداده اند، هیچ سخنى مگویید، و هیچ عملى انجام ندهید.

معناى آیه این است که : سخن خود را مقدم بر سخن رسول خدا مکنید، و عمل خود را مقدم بر عمل او نسازید، و به احدى اجازه ندهید جلوتر از اوراه برود.اشکالى که در سه وجه اخیر است این است که منظور از آیه را نهى از تقدم بر رسول خدا دانسته اند، و حال آنکه در آیه نهى فرموده از تقدم بر خدا و بر رسول خدا، و ظاهرا خواسته اند بگویند آوردن کلمه ((اللّه (( در آیه شریفه تنها جنبه تشریف دارد، مثل اینکه مى گویى : ((اعجبنى زید و کرمه - مرا به شگفت آورد زید و کرامت او(( پس آوردن نام خدا قبل از نام رسول خدا تنها براى این است که اشاره کند به اینکه سبقت جستن به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) سبقت جستن بر خدا هم هست .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 458

و شاید دقت در آنچه ما در تفسیر آیه گفتیم ، خواننده را باز بدارد از اینکه یکى از این وجوه را بپذیرد.

(( و اتقوا اللّه ان اللّه سمیع علیم (( - در این جمله بندگان را امر به تقوى مى کند، و چون موقف بنده موقف پیروى و عبودیت است ، و انسان جز ظرف عبودیت ظرفى دیگر ندارد، لذا تقوى را مطلق آورد و نفرمود از چه چیز بپرهیزید.

و جمله (( ان اللّه سمیع علیم (( نهى از تقدم و امر به تقوى را تعلیل مى کند، مى فرماید از خدا بترسید، و این امر را اطاعت و آن نهى را امتثال کنید، و با زبان سر و با زبان سر بر خدا و رسولش تقدم مجویید، که خدا سخنان شما را مى شنود و از اعمال ظاهر و باطن شما خبر دارد.

مراد از اینکه فرمود: صداى خود را از صداى پیامبر بلندتر نکنید

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَکُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبىِّ ...

منظور از اینکه مى فرماید: صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللّه مکنید، این است که وقتى با آن جناب صحبت مى کنید، صدایتان بلندتر از صداى آن جناب نباشد، چون - به طورى که گفته اند - دو عیب در این عمل هست : یا منظور شخصى که صداى خود را بلند مى کند این است که توهینى به آن جناب کرده باشد، که این کفر است . و یا منظورى ندارد و تنها شخصى بى ادب است که رعایت مقام آن جناب را نمى کند، و این خلاف دستور است ، چون مسلمانان دستور دارند آن جناب را احترام و تعظیم کنند.

مى فرماید: (( و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض (( با آن جناب آن طور که با یکدیگر صحبت مى کنید داد و فریاد مکنید، چون رعایت احترام و تعظیم آن جناب اقتضاء دارد در هنگام تخاطب گوینده صدایش ‍ کوتاه تر از صداى آن حضرت باشد. پس به طور کلى ، با صداى بلند صحبت کردن فاقد معناى تعظیم است ، و با بزرگان به صداى بلند صحبت کردن . نظیر مردم عادى ، خالى از اسائه ادب و وقاحت نیست .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 459

توضیح راجع به جمله : (( ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (( و وجوهى که درباره ظهور آن در اینکه بدون کفر هم عمل حبط مى شود گفته شده است(( ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (( یعنى (( لئلا تحبط، او کراهه ان تحبط اعمالکم ((: به صداى بلند سخن مگویید تا اعمال شما حبط نشود. و این جمله متعلق به هر دو نهى است ، معنایش این است که : اگر گفتیم به روى آن جناب فریاد نزنید و اینکه گفتیم به صداى بلند صحبت نکنید، آن طور که در بین خود صحبت مى کنید براى این است که اعمالتان به این وسیله و ندانسته باطل نشود، چون این دو عمل باعث حبط و بطلان اعمال صالح است . و ما در جلد دوم این کتاب بحثى پیرامون مساءله حبط اعمال گذرانیدیم .

بعضى از مفسرین احتمال داده اند که جمله (( ان تحبط(( تعلیلى باشد براى عملى که از آن نهى شده ، یعنى فریاد زدن و بلند حرف زدن ، و معنا این باشد که : این عمل که به منظور حبط انجام مى دهید عملى است که نهى شده ، و فرق بین اینکه جمله مزبور تعلیل نهى باشد، یا تعلیل منهى عنه ، این است که در اولى فعل منهى عنه تعلیل شده و در دومى فعل تعلیل شده مورد نهى قرار گرفته . و خواننده محترم مى داند که دومى توجیهى تکلف آور است .

و ظاهر آیه شریفه این است که بلند کردن صداى خود از صداى رسول خدا، و بلند سخن گفتن در حضور آن جناب ، دو عمل گناه و موجب حبط عمل است ، پس استفاده مى شود که غیر از کفر گناهانى دیگر نیز هست که باعث حبط مى شود.

عده اى آیه را چنین توجیه کرده اند که : مراد از حبط، ثواب نداشتن خود عمل است ، نه اینکه این عمل مانند کفر، ثواب سایر اعمال را باطل مى کند. در مجمع البیان مى گوید: اصحاب ما گفته اند: معناى حبط عمل در جمله (( ان تحبط اعمالکم (( این است که همین سخن گفتن مسلمانان با رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) اگر با رعایت ادب و تعظیم آن جناب باشد مستحق ثواب مى باشند، و اگر همین سخن گفتن را طورى انجام دهند که رعایت احترام آن جناب نشود مستحق عقاب مى شوند، و آن ثواب هم از دستشان مى رود، پس همین عملشان حبط شده ، پس این آیه هیچ ربطى به اهل عذاب ندارد.

دلیل این گفتار ما این است که در آیه مورد بحث احباط به خود عمل معلق شده ، و بعضى از مفسرین آن را مربوط کرده اند به ثوابى که در برابر عمل مستحق مى شود، و این خلاف ظاهر است .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 460

رد توجیه کسانى که مراد از حبط را ثواب نداشتن خودعمل دانسته انداین توجیه درست نیست ، براى اینکه در حبط مربوط به کفر هم که بدون هیچ شکى منظور از آن حبط ثواب اعمال است نیز حبط معلق شده به خود اعمال ، همان طور که در این آیه نیز چنین است . پس ناگزیریم در اینجا هم آیه را حمل کنیم به همان معنایى که آیه حبط مربوط به کفر را حمل کردیم . آنجا گفتیم که کفر، ثواب عمل را حبط مى کند، اینجا نیز باید همین را بگوییم ، و هیچ فرقى بین این دو مورد نیست . و این که گفتند خلاف ظاهر است قبول نداریم ، براى اینکه بطلان عمل همین است که اثر مترتب بر آن باطل شود.

بعضى دیگر آیه را چنین توجیه کرده اند که : تنها کفر باعث حبط است ، و اگر در این آیه فریاد زدن به روى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) و بلند صحبت کردن را هم باعث حبط دانسته از این جهت نبوده که خود این رفتار باعث حبط مى شود، بلکه از این جهت بوده که ممکن است گاهى این عمل باعث اذیت شدن آن جناب شود، و اذیت کردن رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) کفر و مایه حبط عمل است .

توجیه بعضى مفسرین که نهى در آیه را به ملاک پرهیز از عملى که باعث آزار پیامبرمى شود دانسته اند

بعضى هم گفته اند: هر چند در آیه از مطلق بلند حرف زدن نهى شده ولى ما مى دانیم که ملاک آن پرهیز از عملى است که ممکن است باعث آزار رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) شود و چون آزار آن جناب به اتفاق مسلمین کفر و باعث حبط عمل است ، لذا به طور مطلق از عملى که گمان آزار پیغمبر در آن هست نهى کرده ، چه اینکه آزار باشد و چه نباشد. و این به دو منظور بوده یکى حمایت از حرمت آن جناب ، و یکى پیش ‍ گیرى و از بین بردن ماده فساد.و چون این عمل مورد نهى ، دو قسم بوده ، یکى به حد کفر مى رسیده و آن صورتى است که رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) را آزار دهد، و یکى هم به حد کفر نمى رسیده ، و نیز از آنجا که دلیلى نبوده این دو قسم عمل را مشخص کند، و اگر هم فرض کنیم بوده مردم در بیشتر مواقع توجهى به آن نداشتند لذا مکلفین باید به عنوان احتیاط از هر دو قسم ، احتیاط مى کردند، تا از آن هم که به حد اذیت مى رسیده اجتناب کرده باشند.

و جمله (( ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (( هم به همین مشخص ‍ نبودن این دو قسم اشاره مى کند، و الا اگر به صداى بلند سخن گفتن با آن جناب به طور مطلق حرام مى بود - چه به حد اذیت برسد و چه نرسد - دیگر جا نداشت بفرماید ندانسته اعمالتان حبط شود چون مورد تکلیف منحصر به یک قسم بود، یعنى بلند حرف زدن ، حال اگر به حد آزار برسد کفر هم بود، و اگر نرسد حداقل حرام بود پس به طور قطع بلند حرف زدن حرام بوده ، دیگر چه معنا دارد عدم شعور و عدم تشخیص را در اینجا بیاورند، با اینکه شعور بطور مطلق ثابت است - این بود خلاصه گفتار صاحب مجمع البیان .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 461



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره حجرات  30 ص


اجتماعی شدن کودک 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

موسسه آموزش عالی سوره واحد تهران

عنوان پژوهش

اجتماعی شدن کودک

استاد راهنما:

جناب آقای ارژندی

گرد آورنده:

صبا مولودی

رشته تحصیلی:

نمایش

سال تحصیلی

نمیسال اول 86- 85

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه

اجتماعی شدن و دور زندگی

رشد اولیه کودک

رشد ارداکی

کودک گریه و لبخند

کودک و مادر

پیدایش واکنشهای اجتماعی

دلبستگی و محرومیت

اجتماعی شدن کودک

نظریه های رشد کودک

نظریه فروید

نظریه جی . اچ . میر

نظریه پیاژه

ارتباط میان نظریه ها

عوامل اجتماعی شدن

دوره زندگی

منابع و مآخذ

مقدمه :

از منظر علم جامعه شناسی، دوران کودکی یک پدیده نیست؛ بلکه یک مفهوم است. در واقع پیش از آنکه وجود خارجی داشته باشد، تصویری است که در ذهن مردم جوامع مختلف شکل می بندد. دوران کودکی نه یک مفهوم ثابت که مفهومی متغییر است؛ یعنی با توجه به تجربیات مردم هر جامعه و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن جامعه، در ذهن جمعی مردم شکل گرفته و تبلور پیدا می کند. به همین دلیل است که سن دوران کودکی، طول زمانی آن و توقعات و تصورات نسبت به آن در جوامع مختلف متفاوت است. تصوری که ما از دوران کودکی انسان داریم. با تمام جوانبش با تصوری که در دیگر جوامع نسبت به دوران کودکی وجود دارد، بسیار متفاوت است، که این تفاوت تنها مختص جوامع مختلف نمی باشد حتی با گذر زمان نیز فرق هایی به وجود می آید.

با توجه به معنای جامعه شناختی« لفظ کودک را بر کسی می توان اطلاق کرد که و ظیفه اجتماعی بر دوش ندارد و کودک تا زمانی کودک است که موظف نیست.»

رشد سطح اقتصادی جوامع و به کارگیری ابزار جدید تولید که عملاً نیاز به نیروی کار انسانی را کاهش می دهد، موجب می شود که کودکان دیرتر از گذشته وارد بازار کار و قواعد بزرگسالانه آن شوند؛ به عبارت دیگر دیرتر موظف به انجام وظایف اجتماعی می شوند و در نتیجه می توانند کودکی کنند. معنای این سخن به رسمیت شناختن دوران کودکی توسط جامعه ای است که کودک در آن زندگی می کند. حال جوامع مختلف با توجه به شرایط و به خصوص سطح رشد اقتصادی ویژه خود، این دوران را در شکلهای مختلف و با طول زمانی متفاوت می پذیرند.

بنا به گفته ها، «مفهوم کودکی یک ابداع اجتماعی و خاص دوران مدرن است و از سابقه ای طولانی برخوردار نیست. تا پیش از بروز رشد اقتصادی و پیدایش انقلاب صنعتی در اروپا، این مفهوم به شکل



خرید و دانلود  اجتماعی شدن کودک 30 ص


اجتماعی شدن کودک 30 ص1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

موسسه آموزش عالی سوره واحد تهران

عنوان پژوهش

اجتماعی شدن کودک

استاد راهنما:

جناب آقای ارژندی

گرد آورنده:

صبا مولودی

رشته تحصیلی:

نمایش

سال تحصیلی

نمیسال اول 86- 85

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه

اجتماعی شدن و دور زندگی

رشد اولیه کودک

رشد ارداکی

کودک گریه و لبخند

کودک و مادر

پیدایش واکنشهای اجتماعی

دلبستگی و محرومیت

اجتماعی شدن کودک

نظریه های رشد کودک

نظریه فروید

نظریه جی . اچ . میر

نظریه پیاژه

ارتباط میان نظریه ها

عوامل اجتماعی شدن

دوره زندگی

منابع و مآخذ

مقدمه :

از منظر علم جامعه شناسی، دوران کودکی یک پدیده نیست؛ بلکه یک مفهوم است. در واقع پیش از آنکه وجود خارجی داشته باشد، تصویری است که در ذهن مردم جوامع مختلف شکل می بندد. دوران کودکی نه یک مفهوم ثابت که مفهومی متغییر است؛ یعنی با توجه به تجربیات مردم هر جامعه و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن جامعه، در ذهن جمعی مردم شکل گرفته و تبلور پیدا می کند. به همین دلیل است که سن دوران کودکی، طول زمانی آن و توقعات و تصورات نسبت به آن در جوامع مختلف متفاوت است. تصوری که ما از دوران کودکی انسان داریم. با تمام جوانبش با تصوری که در دیگر جوامع نسبت به دوران کودکی وجود دارد، بسیار متفاوت است، که این تفاوت تنها مختص جوامع مختلف نمی باشد حتی با گذر زمان نیز فرق هایی به وجود می آید.

با توجه به معنای جامعه شناختی« لفظ کودک را بر کسی می توان اطلاق کرد که و ظیفه اجتماعی بر دوش ندارد و کودک تا زمانی کودک است که موظف نیست.»

رشد سطح اقتصادی جوامع و به کارگیری ابزار جدید تولید که عملاً نیاز به نیروی کار انسانی را کاهش می دهد، موجب می شود که کودکان دیرتر از گذشته وارد بازار کار و قواعد بزرگسالانه آن شوند؛ به عبارت دیگر دیرتر موظف به انجام وظایف اجتماعی می شوند و در نتیجه می توانند کودکی کنند. معنای این سخن به رسمیت شناختن دوران کودکی توسط جامعه ای است که کودک در آن زندگی می کند. حال جوامع مختلف با توجه به شرایط و به خصوص سطح رشد اقتصادی ویژه خود، این دوران را در شکلهای مختلف و با طول زمانی متفاوت می پذیرند.

بنا به گفته ها، «مفهوم کودکی یک ابداع اجتماعی و خاص دوران مدرن است و از سابقه ای طولانی برخوردار نیست. تا پیش از بروز رشد اقتصادی و پیدایش انقلاب صنعتی در اروپا، این مفهوم به شکل



خرید و دانلود  اجتماعی شدن کودک 30 ص1


تحقیق در مورد سوره شعرا 33 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 33 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره شعرا [26].

تمامى آیات این سوره ـجز چهار آیه آخرـ در مکه نازل شده و227 آیه است .

محتواى سوره :.

مـى دانـیـم در سـوره هاى مکى که در آغاز دعوت اسلام نازل گردید بیشتر روى اصول اعتقادى , تـوحـید,,معاد و عودت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تکیه مى شد, وتقریبا تمام بحثهاى سوره شعرا پیرامون همین مسائل دور مى زند.در حقیقت مى توان محتواى این سوره را در چند بخش خلاصه کرد:.بـخـش اول طـلـیـعه سوره است که از حروف مقطعه , و سپس عظمت مقام قرآن و تسلى خاطر پـیـامـبـر(ص ) در بـرابر پافشارى و خیره سرى مشرکان و اشاره اى به بعضى از نشانه هاى توحید و صفات خدا سخن مى گوید.بـخـش دوم فـرازهایى از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را باقومشان , و لجاجتها و خـیـره سریهاى آنان را بازگو مى کند که شباهت زیادى با منطق مشرکان عصر پیامبر اسلام (ص ) داشته و نیز مخصوصا روى عذاب دردناک این اقوام و بلاهاى وحشتناکى که بر آنها فرود آمد تکیه شده است که خود تهدید مؤثرى براى مخالفان پیامبراسلام در آن شرایط است.بـخـش سـوم کـه در حـقـیـقـت جـنبه نتیجه گیرى از بخشهاى گذشته داردـپیرامون پیامبر اسـلام (ص ) و عظمت قرآن و تکذیب مشرکان و دستوراتى به آن حضرت در زمینه روش دعوت , و چـگـونگى برخورد با مؤمنان سخن مى گوید, وسوره را با بشارت به مؤمنان صالح و تهدید شدید ستمگران پایان مى دهد.ضمنا نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعراى بى هدف سخن مى گوید گرفته شده است .

فضیلت تلاوت سوره :.

در حدیثى از پیامبر اسلام (ص ) چنین مى خوانیم : ((کسى که سوره شعرا رابخواند به عدد کسى که نوح را تصدیق و یا تکذیب کرده است ده حسنه براى اوخواهد بود, و همچنین هود, شعیب , صالح و ابراهیم و به عدد تمام کسانى که تکذیب عیسى و تصدیق محمد(ص ) کرده اند)).البته منظور تلاوتى است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد.

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(آیـه 1)ـبـاز در آغـاز ایـن سوره با نمونه دیگرى از حروف مقطعه قرآن روبرومى شویم ((طا, سین , میم )) (طـسم ).روایات متعددى از پیامبراکرم (ص ) یا بعضى از صحابه در تفسیر ((طسم )) نقل شده که همه نشان مـى دهـد این حروف علامتهاى اختصارى از نامهاى خدا, یانامهاى قرآن , و یا مکانهاى مقدس و یا بعضى از درختان بهشتى و مانند آن است .ایـن روایات , تفسیرى را که در آغاز سوره اعراف در این زمینه نقل کردیم تاییدمى کند, و در عین حـال بـا آنـچـه در آغاز سوره بقره آوردیم که منظور بیان اعجاز وعظمت قرآن است که این کلام بزرگ از حروف ساده و کوچک ترکیب شده است منافاتى ندارد.

(آیـه 2)ـاین آیه عظمت قرآن را این چنین بیان مى کند: ((اینها آیات کتاب مبین است )) (تلک آیات الکتاب المبین ).تـوصـیف ((قرآن )) به ((مبین )) که در اصل از ماده ((بیان )) است اشاره به آشکاربودن عظمت و اعـجـاز آن مـى بـاشـد کـه هر چه انسان در محتواى آن بیشتر دقت کند به معجزه بودنش آشناتر مى شود.از این گذشته قرآن بیان کننده ((حق )) از ((باطل)) و آشکارکنند راه سعادت وپیروزى و نجات از گمراهى است .

(آیه 3)ـسپس به دلدارى پیامبر(ص ) پرداخته , مى گوید: ((گویى مى خواهى جان خود را به خاطر این که آنها ایمان نمى آورند از شدت اندوه بر باددهى )) (لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین ).

آرى ! همه پیامبران الهى این چنین دلسوز بودند مخصوصا پیامبر اسلام که این تعبیر کرارا در قرآن در مورد او آمده است .بعضى از مفسران چنین مى گویند که سبب نزول آیه فوق این بود که پیامبر(ص ) مرتبا اهل مکه را به توحید دعوت مى کرد, اما آنها ایمان نمى آورند,پیامبر(ص ) آنقدر ناراحت شده بود که آثار آن در چهره اش آشکار بود, آیه فوق نازلشدوپیامبر(ص ) را دلدارى داد.

(آیه4 )ـاین آیه براى اثبات این حقیقت که خداوند بر هر چیز قادر است حتى مى تواند همه آنها را به اجبار وادار به ایمان کند چنین مى گوید: ((اگر مابخواهیم از آسمان آیه اى بر آنها نازل مى کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد)) (ان نشا ننزل علیهم من السما آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین ).اشـاره به این که ما این قدرت را داریم که معجزه خیره کننده , یا عذاب شدید ووحشتناکى بر آنها فـرو بفرستیم که همگى بى اختیار سر تعظیم در برابر آن فرود آورندو تسلیم شوند, ولى این ایمان اجـبـارى ارزشى ندارد, مهم آن است که آنها از روى اراده و تصمیم و درک و اندیشه در برابر حق خاضع گردند.

(آیه5 )ـسپس به موضع گیرى مشرکان و کافران در برابر قرآن اشاره کرده ,مى فرماید: ((و هیچ ذکر تـازه اى از سـوى خـداوند مهربان براى آنها نمى آید مگر این که از آن روى گردان مى شوند)) (وما یاتیهم من ذکر من الرحمن محدث الا کانوا عنه معرضین ).تـعـبـیـر بـه ((الـرحـمـن )) اشاره به این است که نزول این آیات از ((رحمت عامه))پرروردگار سرچشمه مى گیرد که همه انسانها را بدون استثنا به سعادت و کمال دعوت مى کند.و تـعـبـیـر بـه ((محدث )) (تازه و جدید) اشاره به این است که آیات قرآن یکى پس از دیگرى نازل مى گردد, و هرکدام محتواى تازه اى دارد.

(آیه6 )ـسپس اضافه مى کند: اینها تنها به ((اعراض )) قناعت نمى کنند, بلکه به مرحله ((تکذیب )) و از آن بـدتـر ((اسـتـهـزا)) مى رسند, مى فرماید: ((آنها تکذیب کردنداما به زودى اخبار آنچه را به اسـتـهـزا مى گرفتند به آنان مى رسد)) و از مجازات دردناک کار خود باخبر مى شوند (فقد کذبوا فسیاتیهم انبؤا ما کانوا به یستهزؤن ).مـنـظـور از ((انـبـا)) در ایـنجا کیفرهاى سختى است که در این جهان و جهان دیگردامنگیر آنها مى شود.بررسى این آیه و آیه قبل نشان مى دهد که انسان به هنگام قرارگرفتن درجاده هاى انحرافى بطور تصاعدى فاصله خود را از حق بیشتر مى کند.نـخـسـت مـرحـله اعراض و روى گرداندن و بى اعتنایى نسبت به حق است , اماتدریجا به مرحله تـکذیب و انکار مى رسد, باز از این مرحله فراتر مى رود و حق را به باد سخریه مى گیرد, و به دنبال آن مجازات الهى فرا مى رسد.

(آیه7 )ـ زوجیت در گیاهان :.

در آیات گذشته سخن از اعراض کافران , از آیات تشریعى یعنى قرآن مجیدبود و در اینجا سخن از اعراض آنها از آیات تکوینى و نشانه هاى خدا در پهنه آفرینش است , آنها نه تنها, گوش جان خود را بر سخنان پیامبر(ص ) مى بستند, بلکه چشمهاى خود را نیز از دیدن نشانه هاى حق در اطراف خود محروم مى ساختند.نخست مى گوید: ((آیا آنها به زمین نگاه نکردند چه بسیار گیاهان از انواع مختلف , نر و ماده , زیبا و جالب و پرفایده در آن آفریدیم )) (اولم یروا الى الا رض کم انبتنا فیها من کل زوج کریم ).

(آیـه 8)ـدر ایـن آیه به عنوان تاکید و تصریح بیشتر مى فرماید: ((در این (خلقت گیاهان ارزشمند) نشانه روشنى (بر وجود خدا) است )) (ان فى ذلک لا یة ).امـا این کوردلان آن چنان غافل و بى خبرند که این گونه آیات الهى را مى بینند,باز هم در غفلتند, چرا که کفر و لجاج در قلب آنها رسوخ کرده .لذا در پایان آیه مى فرماید: ((اکثر آنها هرگز مؤمن نبوده اند)) (وما کان اکثرهم مؤمنین ).

(آیـه9 )ـدر ایـن آیـه بـا تـعـبـیـرى که هم نشانه تهدید است و هم تشویق , هم بیم است و هم امید, مى فرماید: ((و پروردگار تو قدرتمند و مهربان است )) (وان ربک لهوالعزیزالرحیم ).((عـزیـز)) به معنى قدرتمندى است که شکست ناپذیر است , هم توانایى برارائه آیات بزرگ دارد, و هـم درهم کوبنده تکذیب کنندگان است , ولى با این حال ((رحیم )) است و رحمت واسعه اش همه جا را فراگرفته , و بازگشت جدى به سوى اودر یک لحظه کوتاه کافى است که تمام نظر لطف او را متوجه انسان سازد و بر گناهان گذشته اش قلم عفو کشد.

(آیه 10)ـ آغاز رسالت موسى (ع ):

گفتیم در این سوره سرگذشت هفت تن از پیامبران بزرگ به عنوان درس آموزنده اى براى عموم مسلمانان مخصوصا مسلمانان نخستین بیان شده است .نخست از موسى (ع ) شروع مى کند و بخشهاى مختلفى از زندگى او ودرگیریش را با فرعونیان تا هنگام غرق این قوم ظالم و ستمگر شرح مى دهد.ایـن بـحثها گرچه به ظاهر مکرر است , اما دقت در آنها نشان مى دهد که در هرمورد روى بخش خاصى از این سرگذشت پرماجرا تکیه شده است .فـى المثل آیات مورد بحث هنگامى نازل شد که مسلمانان سخت در اقلیت قرار داشتند و دشمنان آنـهـا بـسیار قوى و نیرومند, در اینجا لازم است خداوندسرگذشتهاى مشابهى را از اقوام پیشین بیان کنند تا بدانند این قدرت عظیم دشمن وضعف ظاهرى آنها هرگز سبب شکست نخواهد شد, تـا روحـیـه آنـهـا قـوى گـردد و بـراسـتـقامت و پافشارى خود بیفزایند, و جالب این که : بعد از سـرگـذشت هر یک از این پیامبران هفتگانه جمله ((وما کان اکثرهم مؤمنین وان ربک لهو العزیز الـرحـیـم ; اکـثـرآنـهـا ایـمـان نـیـاوردند و پروردگار تو توانا و رحیم است )) تکرار شده , درست همان عبارتى که در آغاز همین سوره در مورد پیامبر اسلام (ص ) خواندیم .ایـن هـمـاهنگى شاهد زنده اى بر این حقیقت است که ذکر این بخش ازداستانهاى انبیا, به خاطر شرایط خاص روانى و اجتماعى مسلمانان در آن مقطع خاص زمانى و مشابه آن بوده است .نـخست مى گوید: ((و (به خاطر بیاور) هنگامى که پروردگارت موسى را نداکرد که به سراغ آن قوم ستمگر برو)) (واذ نادى ربک موسى ان ائت القوم الظالمین ).

(آیـه11 )ـ((قـوم فـرعـون , آیـا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمى کنند))(قوم فرعون الا یتقون ).ایـن نـکته قابل توجه است که تنها صفتى را از فرعونیان که بر آن تکیه کرده ظلم است و مى دانیم ظـلم معنى جامع و گسترده اى دارد که شرک یکى از مصادیق بارز آن است , و استثمار و استعباد بنى اسرائیل با آن همه زجر و شکنجه نیز مصداق دیگرى از آن مى باشد, از این گذشته آنها با اعمال خـلافـشان قبل از هر کس برخودشان ستم مى کردند, و به این ترتیب مى توان هدف دعوت انبیا را در مبارزه با ظلم و ستم در تمام ابعاد خلاصه کرد!.

(آیـه12 )ـ در ایـن هـنـگام موسى مشکلات عظیم خود را به پیشگاه پروردگارعرض مى کند و از او تقاضاى قوت و قدرت بیشتر براى تحمل این رسالت عظیم مى نماید: ((عرض کرد پروردگارا! من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند)) (قال رب انى اخاف ان یکذبون ).و با جار و جنجال خود مرا از صحنه بیرون کنند.مـوسـى (ع ) در ذکـر ایـن سـخن کاملا حق داشت چرا که فرعون و دار و دسته اش آنقدر مسلط بر اوضـاع کـشـور مصر بودند که احدى یاراى مخالفت با آنها را نداشت وهرگونه نغمه مخالفى را با شدت و بى رحمى سرکوب مى کردند.

(آیه 13)ـبه علاوه ((سینه من براى انجام این رسالت وسعت کافى ندارد))(ویضیق صدرى ).از این گذشته ((زبان من به قدر کافى گویا نیست )) (ولا ینطلق لسانى ).بـه هـمـیـن جهت تقاضاى من این است : ((به (برادرم ) هارون نیز رسالت بدهى ))تا به همراه من مامور اداى این رسالت گردد (فارسل الى هرون ).تا با معاضدت یکدیگر بتوانیم این فرمان بزرگ را در برابر آن ستمگران خیره سر به اجرا درآوریم .

(آیـه 14)ـاز هـمه اینها گذشته ((آنها بر من (به اعتقاد خودشان ) گناهى دارند))(ولهم على ذنب) مـن یـکـى از ایـن فرعونیان ستمگر را به هنگامى که با یک مردبنى اسرائیلى مظلوم درگیر بود با ضربه قاطع خود کشته ام .از ایـن نظر ((مى ترسم (به عنوان قصاص ) مرا به قتل برسانند)) و این رسالت عظیم به پایان نرسد (فاخاف ان یقتلون ).مـوسـى تـرسى براى شخص خود نداشت بلکه از این بیم داشت که قبل ازرسیدن به مقصد از پاى درآید, لذا از خداوند تقاضاى نیروى بیشتر براى این مبارزه مى کند.

(آیه15 )ـخداوند این تقاضاى صادقانه موسى را اجابت کرد ((فرمود: این چنین نیست )) (قال کلا ) که بتوانند تو را به قتل برسانند و یا سینه ات تنگى کند وزبانت گره داشته باشد و گویا نگردد.دعـاى تو را در مورد برادرت نیز اجابت کردم و به او هم ماموریت دادم ((پس شما هر دو با آیات ما بروید)) و فرعون و قوم گمراهش را به سوى من دعوت کنید(فاذهبا بایاتنا).و فکر نکنید من از شما دورم و جریان امر شما بر ما مخفى است , بلکه ((ما باشما هستیم و به



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره شعرا 33 ص


تحقیق در مورد تفسیر نمونه سوره نساء 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر نمونه

آیه 1

سوره نساء مقدمه این سوره در ((مدینه )) نازل شده و داراى 177 آیه است . سوره نساء قبل از ورود در تفسیر آیات این سوره یادآورى چند نکته لازم است : 1 - محل نزول سوره نساء تمام آیات این سوره (به استثناى آیه 58 طبق نقل بعضى از مفسران ) در مدینه نازل شده است و از نظر ترتیب نزول بعد از سوره ((ممتحنه )) قرار دارد. زیرا مى دانیم ترتیب کنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتیب نزول سوره ها نیست یعنى بسیارى از سوره هایى که در مکه نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسیارى از سوره هایى که در مدینه نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته . البته همانطور که در آغاز جلد اول گفتیم مدارکى در دست است که جمع آورى سوره هاى قرآن به شکل کنونى در زمان خود پیامبر صلى اللّه علیه و آله واقع شده بنابراین به هنگام جمع آورى قرآن شخص پیامبر صلى اللّه علیه و آله به دلائل مختلفى از جمله اهمیت مطالب ، و ترتیب طبیعى آنها، دستور داده است که سوره ها را بر طبق وضعى که الان مى بینیم ترتیب دهند، که نخستین آنها سوره ((حمد)) و آخرین آنها سوره ((الناس )) است بدون اینکه کلمه و یا حتى حرفى از آیات و یا سوره ها کم و یا زیاد شود. این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف ، طولانى ترین سوره هاى قرآن بعد از سوره ((البقره )) است و داراى 177 آیه مى باشد و نظر به اینکه بحثهاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن طرح شده به سوره ((نساء)) نامیده شده است . 2 - محتویات این سوره همانطور که گفتیم این سوره در مدینه نازل شده ، یعنى به هنگامى که پیامبر صلى اللّه علیه و آله دست در کار تاءسیس حکومت اسلامى و ایجاد یک جامعه سالم انسانى بود، به همین دلیل بسیارى از قوانینى که در سالم سازى جامعه مؤ ثر است در این سوره نازل شده است . از طرفى چون افرادى که تار و پود این جامعه نو پا را تشکیل مى دادند، افراد بت پرست دیروز با آن همه آلودگیهاى دوران جاهلیت بوده اند، لذا باید قبل از هر چیز رسوبات گذشته را از مغز و روح آنها بیرون ساخت و به جاى آن قوانین و برنامه هایى که براى نوسازى یک جامعه فرسوده لازم است قرار داد. بطور کلى بحثهاى مختلفى که در این سوره مى خوانیم عبارتند از: 1 - دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت . 2 - قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنایى هر چه بیشتر به سرنوشت جامعه هاى ناسالم . 3 - حمایت از کسانى که نیازمند به کمک هستند، مانند یتیمان ، و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها. 4 - قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه در برابر شکل بسیار زننده اى که در آن زمان داشت و به بهانه هاى مختلفى افراد ضعیف را محروم مى ساختند. 5 - قوانین مربوط به ازدواج و برنامه هایى براى حفظ عفت عمومى . 6 - قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى . 7 - کنترل و نگهدارى و بهسازى نخستین واحد اجتماع یعنى محیط خانواده . 8 - حقوق و وظایف متقابل افراد جامعه در برابر یکدیگر. 9 - معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدار باش به مسلمانان در برابر آنها. 10 - حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى . 11 - تشویق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده . 12 - معرفى دشمنانى که احیانا فعالیتهاى زیرزمینى داشتند. 13 - اهمیت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با یک جامعه فاسد و غیر قابل نفوذ. 14 - مجددا بحثهایى درباره ارث و لزوم تقسیم ثروتهاى متراکم شده در میان وارثان . 3 - فضیلت تلاوت این سوره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله طبق روایتى فرمود: ((هر کس سوره نساء را بخواند گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث مى برد، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که برده اى را آزاد کرده به او مى دهند)). بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن ، مقدمه اى است براى فهم و درک ، و آن نیز به نوبه خود مقدمه اى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى ، و مسلم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگى خود الهام بگیرند همه این پاداشها را علاوه بر نتایج دنیوى آن خواهند داشت . تفسیر : مبارزه با تبعیض ها روى سخن در نخستین آیه این سوره به تمام افراد انسان است زیرا محتویات این سوره در حقیقت همان مسائلى است که تمام افراد بشر در زندگى خود به آن نیازمند هستند. سپس دعوت به تقوى و پرهیزکارى مى کند که ریشه اصلى برنامه هاى سالم سازى اجتماع مى باشد، اداى حقوق یکدیگر، تقسیم عادلانه ارث ، حمایت از یتیمان و رعایت حقوق خانوادگى و مانند اینها همه از امورى است که بدون پشتوانه تقوى و پرهیزکارى به جایى نمى رسد، لذا این سوره را - که محتوى همه این مسایل است - با دعوت به تقوى آغاز مى کند، مى فرماید: ((اى مردم ! از پروردگارتان بپرهیزید)) (یا ایها الناس اتقوا ربکم ). سپس براى معرفى خدایى که نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به یکى از صفات او اشاره مى کند که ریشه وحدت اجتماعى بشر است ((آن خدایى که همه شما را از یک انسان پدید آورد)) (الذى خلقکم من نفس واحدة ). بنابراین امتیازات و افتخارات موهومى که هر دسته اى براى خود درست کرده اند از قبیل امتیازات نژادى ، زبانى ، منطقه اى ، قبیله اى و مانند آن که امروز منشاء هزار گونه گرفتارى در جامعه هاست ، در یک جامعه اسلامى نباید وجود داشته باشد چه اینکه همه از یک اصل سرچشمه گرفته و فرزندان یک پدر و مادرند و در آفرینش از یک گوهرند. توجه به اینکه جامعه عصر پیامبر یک جامعه به تمام معنى قبیله اى بود اهمیت این مبارزه را روشنتر مى سازد و نظیر این تعبیر در موارد دیگرى از قرآن مجید نیز هست که در جاى خود به آن اشاره خواهد شد. اکنون ببینیم منظور از ((نفس واحدة )) کیست ؟ آیا منظور از نفس واحده یک فرد شخصى است یا یک واحد نوعى (یعنى جنس مذکر) شکى نیست که ظاهر این تعبیر همان واحد شخصى را مى رساند و اشاره به نخستین انسانى است که قرآن او را به نام آدم پدر انسانهاى امروز معرفى کرده و تعبیر ((بنى آدم )) که در آیات فراوانى از قرآن وارد شده نیز اشاره به همین است و احتمال اینکه منظور وحدت نوعى بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است . سپس در جمله بعد مى گوید: ((همسر آدم از او آفریده شد)) (و خلق منها زوجها). بعضى از مفسران از این تعبیر، چنین فهمیده اند که همسر آدم ، ((حوا)) از بدن آدم آفریده شده و پاره اى از روایات غیر معتبر را که مى گوید: ((حوا از یکى از دنده هاى آدم آفریده شده )) را شاهد بر آن گرفته اند - در فصل دوم از سفر تکوین تورات نیز به این معنى تصریح شده است . ولى با توجه به سایر آیات قرآن هر گونه ابهامى از تفسیر این آیه برداشته مى شود و معلوم مى شود که منظور از آن این است که خداوند همسر او را از جنس او (جنس بشر) آفرید. در آیه 21 سوره روم مى خوانیم : ((و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها؛ از نشانه هاى قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیله آنها آرامش یابید)). و در آیه 72 سوره نحل مى



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر نمونه سوره نساء 21 ص