لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
حیات سیاسى فاطمه (س)
این بخش خود شامل سه فصل است. فصلى ازآن در موردمشى سیاسى فاطمه (س) است. و در آن سعى داریم از راه و روشى که فاطمه (س) در زندگى به کار مىگرفت و از آیندهنگرى او بحث کنیم و سپس جلوههاى مشى سیاسى او سخن گفته و اعلام حق او، صراحت لهجهاش، احتجاج و توبیخش، بىاعتنائیش، از سیاست مات کردن او بحث خواهیم کرد و حاصل مشى او را در عرصه سیاست عرضه خواهیم داشت .
فصل دوم آن در موردحقطلبىهاى فاطمه (س) است و در آن از جریان سقیفه و تلاش مخالفان در این راه و کوشش و تلاشى که براى سرکوب کردن على (ع) بکار بردهاند بحث کرده و دور نماى آینده و اندیشه او را در گشودن باب مبارزه مورد بررسى قرار داده و از تلاش فاطمه (س) در احقاق حق خود و على (ع) سخن خواهیم گفت و از استنصارهاى او بحث خواهیم کرد .
و بالاخره فصل آخر آن در مورد مبارزات فاطمه (س) است و در آن پس از ذکر مقدمهاى از هدف و مراحل مبارزه و رمز سماجتهاى او و خیانتهائى که به او شده بحث کرده و از دو گونه مبارزات فعال و منفى او وتداوم آن مبارزه سخن خواهیم گفت. و سرانجام از حاصل مبارزه و صدمات ناشى از آن بحث خواهیم کرد .
مشى سیاسى
مقدمه
اسلام دینى است که ما را به موضعگیرى مثبت در رابطه با جهان و واقعیتهاى آن دعوت مىکند و از ما مىخواهد در رابطه با حوادث و جریانات بىتفاوت نباشیم. حرکتها و وقایعى که در حیات بشر پدید مىآیند هر کدام بنحوى در سرگذشت ما و بشریت مؤثرند و طبعاً طرز برخورد با آن وقایع باید مسؤولانه باشد. و اصولاً از طرق ارزیابى شخصیت انسان و شناخت این مسأله که چه کسانى صاحب قدرت و ارزشند یکى این طریقه است که درباره مواضع او در رابطه با پدیدهها به ارزیابى بنشینیم .
براساس این معیار مىتوان فاطمه (س) و همسرش را از پیشروان حرکت اسلامى دانست و از نخستین و مهمترین افرادى که براى حفظ و تداوم حرکت اسلامى قد برافراشتند. و در راه مبارزه و جهاد خود تا سرحد از دست دادن جان به پیش رفتند. آنها در دورانى از حیات اسلامى مىزیستند که دوره بحران، دوران حساسیت و دوران آماده باش لشکر اسلامى بود. بدین سان راجع به وقایع و حوادث حساسیت بیشترى لازم بود. و اینکه فاطمه (س) در عین داشتن قلبى مهربان، دست و بدنى در حال کار و تلاش، با تنى خسته و اندیشه و جسمى مشغول به اطاعت چون سیاستمدارى قهرمان در صحنه ظاهر مىشود و عرض وجود مىکند به خاطر وجود آن شرایط خاص و بحرانى است .
حیات سیاسى فاطمه (س)
اگر سیاسیت را به معنى نوع برخورد و روابط متقابل بین مردم و هیئت زمامدار بحساب آوریم همه انسانها باید افرادى سیاستمدار باشند و در این رابطه جنسیت مطرح نیست. فاطمه (س) دختر پیامبر سزاوارترین افراد براى مشارکت سیاسى و حضور در صحنه سیاست است .
او با اینکه بدنى خسته ناشى از کار روزانه و رسیدگى به امور خانه و سرپرستى چند کودک خردسال دارد، و با اینکه اشتغالات اجتماعى متعددى او را به خود مشغول مىدارند خود را از سیاست دور نمىدارد و هم چون سیاستمدارى قهرمان در صحنه زندگى و حتى مبارزه حاضر مىشود و سعى دارد گره کورى را باز نماید.
او زندگى سیاسى و آشنائى با الفباى آن را از همان دوران خردسالى و از سنین - 5- 6 سالگى آغاز کرد. زیرا او همه گاه بهمراه پدر و حاضر و شریک در درگیرىهاى پدر با مردم نابکار بود و دوران سخت قبل از هجرت را با همه دشوارىها و مصائب آن گذراند.
آن روز که ازدواج کرد و زندگى مشترک خود را آغاز نمود بازهم در جریان زندگى اجتماعى همگام با على (ع) به پیش مىرفت و سنگر به سنگر با او همراهى مىکرد. و پس از وفات پیامبر فصلى جدید از زندگى را آغاز کرد که در آن براى تحکیم پایههاى انقلاب حتى دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسى عظیمى حضور یافت که در آن براساس توطئهاى على، آن رادمرد جهان بشریت را از صحنه سیاست بیرون رانده بودند.
فاطمه (س) کارى به این نداشت که پدرش رسول خدا (ص) سرگرم انجام مهمترین وظایف و مسؤولیتهاى خویش است و یا شوهرش پیشواى راستین امت و مردى مجاهد و جنگجوست خود را زنى مسلمان مىدانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعیش را شخصاً عمل کند. بدین خاطر در روزهاى آتش و خون و شکنجه پس از وفات پیامبر، و در روزهائى که سیاست روز آتش زدن به در خانه و بیعت خواهى از روى زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینى و سیاسى خود را نیکو به انجام رساند.
در مشى سیاسى او
مشى سیاسى فاطمه (س) مشى اعتراض، بى اعتنائى، عدم تأیید دستگاه رهبرى، مشى به محاکمه و استیضاح کشاندن رهبر و خلیفه موجود امت، مشى مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائى نرسد گریستن است، آن هم نه براى عقده دل خالى کردن بلکه براى بیدار کردن و هشیار ساختن اذهان به سوئى که در آنجا حقى را زنده دفن کردهاند.
مشى سیاسى فاطمه (س) مشیى آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابى و گزینش شده و مبتنى برایمان و عقیده است، هدف آن سعادت انسانها و نجات از بردگىها و ذلتها، و تضمین و فراهم آوردن مبادى ارزشهاى معقول در جامعه است. او مىخواهد جامعهاى بسازد که در آن انسانها زندگى کنند نه چند بره تسلیم و بى رأى و بى محتوا.
و آنچه در این راه از شأن و سیاست او بدور است حیلهگرى، فریبکارى، وعدههاى تو خالى در دل، تحمیق در استحمار مردم، گندم نماى جو فروش بودن است. این سره و خالص بودن بدان خاطر است که سیاست فاطمه (س) از اسلام مایه مىگیرد و در اسلام حیله و نیرنگ نیست، بر سر مردم کلاه گذاردن نیست، با خلق خدا حُقه بازى کردن وجود ندارد، باید راست و مستقیم به پیش رفت چه مردم بپذیرند و چه نپذیرند. سیاست نان را به نرخ روز خوردن سیاست نامردمى است و شأن اسلام ازآن پاک و مطهر است .
او در این سیاست که الهى است راست و با استقامت به پیش مىرود و در آن باکى از کتک خوردن، بدن خود را به رنج افکندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مکتب و خانه على (ع) و در سایه همگامى با او آن را تقویت نموده است. براى او هدف الهى مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتى بشریت زنى را سراغ نداریم که در راه هدف الهى و اندیشیده وآیندهنگر خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه فاستقم کما مرت که درباره پیامبر نازل شده است، باشد. [1]
آیندهنگرى او
او در سیاستى که در پیش گرفته، با چشم باز به پیش مىرود، آینده را چنان مىبیند که گوئى اینک در پیش روى او حاضر است و جمع بندى از گذشته را چنان در پیش رو دارد که گوئى قدم به قدم در طول بروز و ظهور حوادث گذشته حضور داشته است مشى خاص او در سیاست مبتنى بر آگاهى و شناخت دقیق از اسلام و از روح زمان است و این خود سازنده روشى نو براى اقدام فاطمه (س) است. یک نمونه از پیش بینى وآیندهنگرى او را از زبان ابن ابى الحدید ذکر کنیم:
او در مورد ترک مردم از خلافت على (ع) آنها را مورد سرزنش قرار داد و چنین فرمود: اکنون آماده حوادث ناگوار باشد و منتظر شمشیرهاى برنده و هرج و مرج دائم و دیکتاتورى ستمکاران باشند، بیتالمال شما را غارت خواهند کرد و منافع شما را به جیب خود خواهند ریخت...[2]و خواننده گرامى خوب توجه دارد که چگونه این پیش بینىها به وقوع پیوست و چگونه آنچه را که فاطمه (س) در این زمینه عرضه داشته بود براى مردم پیش آمد - آن هم نه در قرون بعد بلکه در فاصلهاى اندک و کمتر از 20 - 15 سال .
آرى او حتى در بستر بیمارى وضع آینده را پیش بینى کرد و به زنان فرمود که چه آیندهاى در انتظار مردان آنهاست و آینده تاریک مسلمین را مىنگریست. و هم او مىدانست امروز حق او را بردند، و على (ع) را خانه نشین کردند و فردا نوبت حسن و حسین، و روز بعد و على الاسلام السلام است .
جلوهاى مشى او
مشى فاطمه (س) را مىتوان در چهرههاى گوناگون و متعددى ملاحظه کرد که با تکیه بر خطوط کلى اندیشه فاطمه (س) آنها را مورد عنایت قرار مىدهیم .
1- مشى اعلام حق:
از خطوط کلى سیاست فاطمه (س) این است که چون رسولى قصد اعلام حق را دارد و مىخواهد به دیگران برساند آنچه که در پیش گرفتهاند چگونه است؟ آیا به صواب است یا ناصواب؟ او در مسأله فدک بیش از آنکه به جنبه مالى و اقتصادى آن توجه داشته باشد به جنبه حقانیت مسأله عنایت مىکند .
او مىخواهد بگوید فدک حق من است و این حق باید رعایت گردد. او مىخواهد با غصب حق مبارزه کند و حرمت اموال مسلمین حفظ بماند. البته او به این نکته آگاه است که مسأله فدک به یک معنى غصب ولایت مطلقه است و دشمن به همین دید و نظر آن را از فاطمه (س) باز داشته بود. مىخواستند على (ع) و فاطمه (س) از نظر اقتصادى به زانو در آیند و در آن صورت تیغى بران در دست نداشته باشند.
فاطمه (س) اعلام حق مىکند و دستگاه حاکمه را از سوء اعمال بر حذر مىدارد. با روشنگرى خود و ذکر آیات مربوط به ارث سعى دارد به آنان تفهیم کند که خلاف قرآن عمل کردهاند و کسى که این چنین باشد در خور حاکم اسلامى شدن نیست...
2- مشى صراحت لهجه :
فاطمه (س) در مشى سیاسى صریح اللهجه است، مطلب خود را بدون پرده با مردم در میان مىگذارد و سعى دارد به مردم تفهیم کند در چه شرایطى هستند. و یا اگر بنابود عیب و ایرادى را از خلفا بیان کند آن را به صراحت مىگفت و از این باب حجت را بر مردم و بر آنان تمام مىکرد.
او در بیان مسائل از کسى باک ندارد و از این امر نگران نیست که خلیفه مسلمین را به استیضاح بکشاند. براى او شخصیت ظاهرى و عنوان مطرح نیست، حاکم هم چون احدى از مسلمانان است، با این تفاوت که مسؤولیت او سنگینتر است. آنچه مهم است شایستگى و لیاقت است نه نام و عنوان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
بهرهگیرى از ابعاد سیاسى حج
حج در اسلام، ذخیرهاى ارزشمند، بلند پایه و جاوید و چشمهاى همیشه جوشان با جویبارهاى گوارا، زلال و یک مکتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوى خود مىطلبد تا به آنها حیات و نشاط ببخشد.
با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکندهاند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار دادهاند، و هرگز به روح آن توجه نمىکنند. روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
حج، تنها یک عبادت محض و خودسازى بدون توجه به اجتماع نیست؛ بلکه حج:
در عین آن که خودسازى است، وسیله جامعهسازى است.
و در عین آن که موجب ارتقاء فضائل اخلاقى است، وسیلهاى براى سامان بخشیدن سیاست اسلامى است.
و در عین آن که گناهزدائى است، وسیلهاى براى امام شناسى، و حرکت در مسیر جهتگیرى امام بر حق است.
با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکندهاند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار دادهاند، و هرگز به روح آن توجه نمىکنند. روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
حج در اسلام در عین این که پاکترین و عمیقترین عبادت براى تطهیر و شستشوى روح و روان از هر گونه آلودگى است، مؤثرترین وسیله براى تبیین و پیشبرد اهداف سیاسى است، و اصولاً نمىتوان حج را از دو خصیصه «عبادت» و «سیاست» جدا کرد، که این دو تار و پود حج را تشکیل مىدهند، چرا که روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سیاست توجه به خلق خدا، و این دو در مراسم حج آنچنان به هم آمیختهاند که جدا کردن هر یک، مساوى با نابودى اصل حج است، به عبارت روشنتر امور سیاسى در سطح عالى و کامل، آنچنان در یکایک دستورهاى حج، جریان دارد، که خون در پیکر انسان جارى و سارى است، و آنان که منهاى توجه به جنبههاى سیاسى حج، به انجام مراسم حج مىپردازند، و تنها به پوستهاى از ظواهر عبادى حج قناعت مىکنند، قطعاً بدانند که حج را از محتوایش خارج کرده، و هیچ گونه بهره صحیح از آن نخواهند برد، براى دریافت این مطلب به روایت زیر توجه کنید:
امام باقر علیه السلام همراه یکى از روشندلان به نام ابوبصیر، در مراسم حج شرکت نمود، ابوبصیر، ناله و فریاد و صداى گریه بسیار شنیده گفت: «ما اَکْثَرَ الْحَجیجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِیجُ»؛ «چقدر حاجى زیاد است، و گریه مردم، عظیم و گسترده مىباشد.»
عصر امام باقر علیه السلام بود، طاغوتیان بنىامیه بر سراسر نقاط اسلامى حکومت مىکردند، اکثر مردم دنباله رو آنها بودند، و از اسلام جز پوستى دیده نمىشد، حج آنها نیز همان حج طاغوتى بود، در ظاهر طواف کعبه مىکردند و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 91
ترجمه سه مقاله در باره :
پایداری وانتقال رژیمهای سیاسی در کشورهای جنوب
دکتر افشین زرگر
دکتری روابط بین الملل
مقدمه
وقوع تحولات سیاسی در آخرین دهه های قرن بیستم و ظهور گونه ای جدید از رژیم های سیاسی تحت عنوان " نیمه اقتدارگر" موجب شد علاقه مندان به مباحث نظام های سیاسی اعم از دانشگاهیان و موسسات پژوهشی به بررسی این تحولات بپردازند . در این میان برخی همچون هانتینگون از راه افتادن "موج سومی" سخن گفتند که با دیدگاهی خوش بینانه به تحلیل چگونگی گذار رژیم های سیاسی اقتدارگر به رژیم های لیبرال دموکراسی می پرداخت . این دیدگاه به زودی در محافل دانشگاهی غلبه یافت و آثار زیادی دراین باره نگاشته شد . اما با گذشت بیش از دو دهه از این تحولات آشکار شد موانع بسیاری بر سر راه این "گذار" وجود دارد که نه تنها باعث گذار برخی رژیم ها به دموکراسی نشده است بلکه در عمل موجب شکل گیری نوع جدیدی از نظام های سیاسی نیمه اقتدارگرایی شده است از این رو تلاش گردی تا دیدگاه های واقع بینانه ای برای تحلیل مسائل ترویج شوند . در گزارش حاضر سه مقاله که به پایداری و انتقال رژیم های سیاسی می پردازند انتشار می یابد .
پایان پاردایم گذاز
روند رویدادهای هفت منطقه مختلف در ربع قرن آخر قرن بیستم حکایت از تغییر چشم انداز سیاسی جهان دارد :
سقوط رژیم های راست گرای اقتدار طلب اروپای جنوبی در اواسط دهه 1970
روی کار آمدن حکومت های منتخب غیر نظامی به جای دیکتاتوری های نظامی در سراسر امریکای لاتین از اواخر دهه 1970 تا اواخر دهه 1980
زوال حکومت های اقتدار طلب در بخش های آسیای شرقی و جنوبی از اواسط دهه 1980
سقوط رژیم های کمونیستی اروپای شرقی در پایان دهه 1980
فروپاشی اتحاد شوروی و تاسیس 15 جمهوری در 1991
زوال رژیم های تک حزبی در بسیاری از بخش عای آفریقای زیر صحرا در نیمه اول دهه 1990
روند ضعیف اما قابل شناسایی آزاد سازی در برخی از کشورهای خاورمیانه در دهه 1990 .
علل ، اشکال و آهنگ این روند تفاوت قابل ملاحظه ای با هم دارند اما در یک ویژگی با هم مشترک هستند و آن حرکت همزمان چندین کشور دیکتاتوری از هر منطقه به سوی حکورانی لیبرال و غالبا دمکراتیک تر است . تفاوت این روندها مانع از تاثیر پذیری و تاثیرگذاری آن ها بر یکدیگر نشده است نتیجه این که . از سوی بسیاری از ناظران ،به ویژه غربی ، به عنوان بخش های تشکیل دهنده یک روند جهانی دمکراتیک در نظر گرفته می شوند که در اثر ساموئل هانیتنگتون در سطح گستردهای به عنوان "موج سوم " دمکراسی شناخته شده است .
این موج گسترده تغییر سیاسی با استقبال پرشور حکومت ایلات متحده و سیاست خارجی ایالات متحده مواجه شد. در اواسط دهه 1980، رئیس جمهور وقت رونالد ریگان، وزیر امور خارجه جورج شولتز و دیگر مقامات عالی آمریکا به طور منظم به « انقلاب جهانی دمکراتیک» اشاره می کردند. در دهه 1980 ، مجموعه فعالی از سازمانهای حکومتی، شبه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی
مقدمه
سازمان و مدیریت اجرایی جمهوری اسلامی ایران می تواند به کار آمدی حداکثری خود نایل گردد اگر ابهامات موجود در آن بدقت شناسایی و به صورت علمی ارزیابی شوند. از الزامات یک سازمان کارآمد داشتن شفافیت در تعریف نقشی است که هر یک از ارکان و نهاد های آن سازمان به عهده می گیرند. این تعریف نقش ها قاعدتا باید مورد قبول ارکان و نهاد های مختلف باشد و تجلی خود را در اظهارات و نحوه همکاری بینابینی نشان دهد . در غیر این صورت ابهام در نظر، موجب ابهام در عمل می گردد. هدف ما در این فصل انجام آسیب شناسی به عنوان مقدمه ضروری در رفع معضلات سازمان اجرایی جمهوری اسلامی ایران است. برای ورود به موضوع، اظهارات زیر را مورد توجه قرار میدهیم:
" من فکر میکنم که اگر در سطح مسؤلین هر کسی در جایگاه قانونی خویش به وظایف خود عمل کند، یک بخش مهمی از مشکلات حل میشود. نباید تداخل در کارها بشود. سیاست کلی را مقام معظم رهبری تعیین میکند و اگر چند نفر دیگر بلند شدند و سیاست کلی تعیین کردند، این مداخله است، نباید کسی در کار دولت دخالت کند و همینطور در کار قوه قضاییه یا مقننه یعنی هر کسی سر جای خودش وظایفش را انجام دهد."
" در سطح نخبگان مشکلی داریم تبیین مفاهیم کلیدی دوره خودمان است. ما تعریف کاملی از آزادی، دموکراسی و جامعه اسلامی ارائه نکردهایم. باید هرچه زودتر این مفاهیم بنیادین را تعریف و تفسیر کنیم و تفاوت بین آزادی و دموکراسی اسلامی را با آزادی و دموکراسی غربی مشخص کنیم" (1).
این اظهارات را میتوان تاییدی برای قاعده ابهام در نظر، ابهام در عمل تلقی کرد، زیرا تا زمانی که مفاهیم کلیدی خوب تعریف نشده باشند و تا هنگامی که این مفاهیم نزد دست اندرکاران، تعاریف متفاوت و گاه متضادی داشته باشند، آنگاه این ابهامات، به شکلی خود را در عمل نشان خواهند داد. اینک مواردی را در چند بخش در معرض ارزیابی صاحب نظران قرار میدهیم.
1- جایگاه و نقش مجلس خبرگان رهبری
هنگامی که ساختار مدیریتی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شفافیت لازم نرسیده باشد و نوعی وفاق حداقل در سطح نخبگان بوجود نیاید آنگاه میتوان انتظار داشت که مشکلات و ابهامات در همه جای نظام سیاسی بروز یابد. از جمله تفاوت دیدگاهها را میتوان در مورد مجلس خبرگان رهبری مشاهده نمود:
" در آستانه برگزاری انتخابات خبرگان قرار داریم و با این همه، هنوز چنانکه باید و شاید درباره ماهیت مجلس خبرگان و جایگاه آن در ساختار سیاسی کشور، تفاهم و توافق چندانی میان جناحهای سیاسی وجود ندارد. بخشی از این ابهامات و سردرگمیها به خاطر عدم وضوح و شفافیت دیدگاههای سیاسی و منظومههای اندیشگی و دکترین های سیاسی پایهای در میان نخبگان کشور است" (2).
" بعضی رابطه مردم و خبرگان رهبری را کشفی میدانند و بعضی معتقد هستند که رابطه مردم و خبرگان کشفی نیست بلکه انتخابی است و آنها (یعنی خبرگان رهبری) وکیل مردم هستند" (3).
ارائه مباحث نظری در این سطح را میتوان نشانه وجود ابهام در رابطه با مبانی نظریه جمهوری اسلامی تلقی نمود، چنانچه در فصل دوم مورد ملاحظه قرار گرفت. بخشی از ابهامات را میتوان به مورد ترکیب مجلس خبرگان مرتبط دانست چنانچه دیدگاههای متفاوت را ذیلاً مورد ملاحظه قرار میدهیم:
" در خصوص مجلس خبرگان، قانون اساسی رسیدگی به صلاحیت کاندیداها را به خود خبرگان واگذار کرده است. مجلس خبرگان آیین نامهای تصویب کرده که مطابق آن رسیدگی به صلاحیت داوطلبان کاندیداتوری مجلس خبرگان برعهده فقهای شورای نگهبان است. از نظر من این خبرگان، خبرگان جامعی که باید رهبری را انتخاب و بر اختیارات و وظایف او نظارت کند، نیست" (4).
چنان که میبینیم در ارتباط با ترکیب نمایندگان در خبرگان رهبری، آرا و نظرات گوناگونی وجود دارد که این تفاوت آرا، موجب بروز تأثیرات مهمی در تثبیت و کارآمدی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگردد. این بدان سبب است که تفاوتها جنبه اساسی دارند و به نوبة خود، موجب تولید ابهامات زیادی میگردند که آثار خود را در عمل باقی میگذارد. به عنوان مثال به نظر میرسد بعضی از صاحب نظران را اعتقاد بر این است که ترکیب نمایندگان باید متناسب با ترکیب جمعیتی باشد و بلحاظ جایگاه رهبری در نظام سیاسی، بیشترین تلاش لازم باید به عمل آید که نمایندگان مجلس خبرگان بر آیند خوبی از جامعه باشند.
از طرف دیگر اعتقاد برخی دیگر از صاحب نظران بر این است که مهمترین وجه ممیزه رهبری، فقاهت است و بدین خاطر، ترکیب نمایندگان را به ترکیب جمعیتی کشور نمیتوان نزدیک کرد، بلکه باید به جمعیت فقها و اسلام شناسان کشور نزدیک کرد .
این در حالی است که عدهای را اعتقاد بر این است که اهل فقاهت بودن دلیل کافی برای عضویت در مجلس خبرگان نیست، زیرا فقاهت اگرچه شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. باید شرایط
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
شکل گیری احزاب سیاسی در ایران
به گزارش ایسنا خاتمی در سخنان دیگری در مصاحبه با خبرنگاران خارجی در نیویورک(31 /6/ 1377) تاکید کرده است: «... حزب را دولت نباید درست بکند، مردم باید خودشان درست بکنند. تجربه جامعه مدنی تجربه تازهای است که کردیم . گرچه از صد سال پیش شروع کردیم ولی در عمل موفق نشدیم. نظام مشروطیت نظامی بود که میتوانست مبنای یک جامعه مدنی قابل قبولی برای فرهنگ و ملت ما باشد. متاسفانه به خاطر درگیریهایی که در درون رخ داد و دخالت هایی که خارجیها کردند، از دل نظام مشروطه ما یک دیکتاتوری نفسگیر بیرون آمد. بعد از جنگ جهانی دوم بین سالهای 1320 تا 1332 به بعد باز یک فرصت خوبی برای آزادی پدید آمد که به خاطر عدم رشد نیروهای داخلی، ما چنان به هم پریدیم که نتوانستیم این آزادی را در کشور نهادینه بکنیم و با کوتای 28 مرداد آن دوران هم پایان یافت. انقلاب اسلامی هم با آزادی شروع کرد و نه با جنگ و اسلحه. حتی اگر شما یادتان باشد چون لابد با ایران آشنا بودید و ایرانی هستید در آغاز انقلاب ، آزادی شانه به شانه هرج و مرج میزد. متاسفانه از این آزادی هم بعضی گروهها و گروهکهایی که در دوران رژیم شکل گرفته بودند و خودشان را قیم مردم میدانستند سوء استفاده کردند و آن را تبدیل کردند به درگیریهای تروریستی و خیابانی و کشتار. ما در جریان عمل و در جریان تجربه باید یاد بگیریم که چگونه از آزادی استفاده بکنیم. حکومت باید از رفتار دیکتاتورمآبانه پرهیز بکند. مردم هم باید یاد بگیرند که چگونه از آزادیهای خودشان دفاع بکنند و از مهم ترین راههایمان تشکیل احزاب و گروهها و تشکل ها و نهادهای مدنی در جامعه است . الان یکی از مشکلاتی که جامعه ما دارد این است که هنوز احزاب به آن صورت در آن شکل نگرفتهاند . بنابراین در درگیری ای که بین این گروهها و نهادها می شود، آدم نمی داند که طرفش کیست ؟ بنابراین در جواب سوال شما که کی زمان این می رسد که احزاب باشند، می گویم هفتاد سال پیش بود که متاسفانه نشد ما بعد از هفتاد سال اگر بخواهیم حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان و آزادی شان و دفاع از حقوق و شناخت از حقوقشان در کشور نهادینه بشود ، باید همه ما با همدیگر تلاش بکنیم که ان شاالله احزاب و گروهها جایگاه خودشان را پیدا بکنند و احزاب را نه دولت ها بسازند بلکه از خود مردم و برآمده از خواست مردم و گرایشهای جامعه باشد ...»
ضرورت پژوهش در خصوص موانع توسعه سیاسی و احزاب در کشور
به گزارش ایسنا، رییسجمهور همچنین طی سخنانی در دیدار با اعضای شورای مرکزی کارگزاران سازندگی(21 /5/ 1377) آورده است: « ... به نظر من یکی از کارهای مهمی که باید در مجامع پژوهشی ما انجام بگیرد پژوهشهای فرهنگی است یکی از کارهایی که خود احزاب ما و خود شما باید روی مساله کار بکند، بررسی دو مساله مهم و سرنوشت ساز در جامعه ماست؛ یکی راز ورمز عدم توفیق تشکلهای سیاسی است و ناموفق بودنش در شرق و ناموفق بودن در جامعه ماست و بطور کلی موانع توسعه سیاسی به معنای عام کلمه که شاید اصلا واقعش این است که توسعه اقتصادی و اجتماعی و ... در دل توسعه سیاسی قابل تعریف باشد نه اینکه توسعه اقتصادی مقابل یا هم عرض توسعه سیاسی است. بنابراین بگوییم مقدم بر همدیگرند. اگر سیاست حیات اجتماعی انسان است، بخشی از این حیات اقتصاد است، بخشی از آن فرهنگ است و بخشی از آن حکومت و قدرت و مدیریت است و به نظر من کل این توسعه سیاسی جامعه است. می شود سیاست را یک چیز محدود تری گرفت که تحت تاثیر توسعه اقتصادی باشد. آن وقت بحث بشود که کدام مقدم است و کدام موخر است که بازبه نظر من بحث از تقدم وتاخر، بحث کاملی نیست و باید از توسعه همه جانبه و پایدار صحبت کرد که انسان رشد و پیشرفت پیدا بکند و هم نیازهای مادی و اقتصادیش به نحو مطلوب فراهم بشود و هم نیازهای فرهنگی و سیاسیاش. ببینیم موانع توسعه اجتماعی که حالا شاید کمی کلی تر باشد، از جمله توسعه سیاسی به معنای خاص کلمه در کشورهایی مثل کشور ما چیست ؟ دوم آفت های توسعه سیاسی از دیدگاهی که ما به انسان و جهان داریم که در غرب هم این مشکل وجود دارد و همواره متوجه انسان است ...»