لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
* عنوان مورد بررسی :
* زیر نظر استاد محترم :
جناب آقای دانش پژوه
* محقّق و گردآورنده :
بهمن نژادغفار
202
(زمستان1384 )
نام او به اتفّاق تذکره نویسان محمّد و لقب او جلال الدّین است و همه مورّخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدّین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند .
« خطاب لفظ خداوندگار گفته ی بهاء ولد است » و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شود و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند « که خداوندگار من از نسل بزرگ است » و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه ی صوفیان تناسب تمام دارد ، چنانکه نظر به همین عقیده بعضی اقطاب ( بعد از عهد مغول ) به آخر و اوّل اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .
لقب مولوی که از دیر زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولانای روم گرفته شده است .
در منشا ت قرن ششم ، القاب را ، به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یای نسبت استعمال کرده اند . مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف مو صوف به مولانای روم اختصاص یافته است و موید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بذین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال وا به کار رفته و در عنوان ترجمه ی حال وی ، نه در این کتاب نه در منابع قدیمیتر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است . لیکن شهرت مولوی به مولوی روم ، مسلّم است و به صراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و فحوای اطلاقات تذکره نویسان مستفات می شود و در مناقب العارفین هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همراهان جلال الدین محمد است .
احمد افلاکی در عنوان او لفظ ( سر الله الاعظم ) آورده ، ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده است و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود .
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه بیشتر عمر و مدفن اوست بوده است ، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است .
نسبش به گفته ی بعضی ، از جانب پدر به ابوبکر صدیق می پیوندد و این را که مولانا در حقّ فرزند معنوی خود حسام الدّین چلپی گوید ؛ دلیل این عقیده توان گرفت چه مسلم است که صدیق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذیل آن به صراحت می رساند که نسبت حسام الدین به ابوبکر بالاصاله نیست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصیّت و وجود مولوی که مربّی و مرشد او زاده ی ابوبکر صدیق است و صرف نظر از این معنی هیچ فایده ای بر ذکر انتساب اصلی حسام الدین به ارمیه و نسبت او از طریق انهلال و قلب عنصر به شیخ مکرّم یعنی ابوبکر مترتب نمی شود .
پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است و او را سلطان العلماء لقب داده اند و پدر او حسین ابن احمد خطیبی به روایت افلاکی از افاضل روزگار و علّامه زمان بود ، چنان که رضی الدین نیشابوری در محضر وی تلمیذ می کرد و مشهور چنان است که مادر بهاء الدین از خاندان خارزمشاهیان بود ، وی معلوم نیست که به کدامیک از سلاطین آن خاندان انتساب داشت . احمد افلاکی او را دخت علا الدین محمد خوارزمشاه عمّ جلال الدین خوارزمشاه و جامی دختر علاء الدین محمد بن خوارزمشاه و امین احمد راضی وی را دخت علاء الدین محمد عمّ سلطان محمد خوارزمشاه می پندارد و این اقوال مورد اشکال است ، چه آنکه علاء الدین محمد خوارزمشاه پدر جلال الدین است نه عمّ او و سلطان تکش جز علاء الدین محمد پادشاه معروف ( متوفی 617 ) فرزند دیگر به نام و لقب نداشته است و نیز جزو فرزندان ایل ارسلان بن اتسز هیچ کس به لقب و نام علاء الدین محمد شناخته نشده و مسلم است که بهاء الدین ولد در هنگام وفات 85 ساله بود . وفات او به روایت امین رازی در سنه ی 628 واقع شده و بنابراین ولادت او مصادف بوده است با سال 543 و در این تاریخ علاء الدین محمد خوارزمشاه به وجود نیامده و پدر او تکش خوارزمشاه نیز قدم در عالم هستی ننهاده بود .
قطع نظر از آن که وصلت اقوام محمد خوارزمشاه با حسین خطیبی که در تاریخ صوفیان و سایر طبقات نام و نشانی ندارد ، به هیچ روی درست نمی آید و چون جامی و امین احمد رازی در شرح حال به روایت کرامت آمیز دور از حقیقت افلاکی نتوان گرفت ، ولی دولتشاه و مولف آتشکده که با منابع دیگر سروکار داشته اند از نسبت بهاء ولد به خوارزمشاهیان به هیچ وجه سخن نرانده و این قضیه را به سکوت گذرانیده اند . لقب مولوی که از دیر دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 79
مقدمه
سخن درباره ی شاعری که هشت قرن ونیم بلندترین قله داستان سرایی ادبیات فارسی را دراختیار داشت وستارگان ادب را زیردست نشانده وبا مهر فلک همبر شده آسان نیست ، خوبتردانان نتوانستند درخور میدان سخنش گویی زنند ورقیبانی که دعوی برابری داشتند به غبار سمندش نرسیدند وشرمگین وسرانداخته بخاک نشستند.چه بسیار کسانی که خسرو وشیرین ولیلی ومجنون را سراسر پیوستند اما درپایان به قصورخود واستادی اواعتراف کردند ، طبق گفته ی وی:
میدان سخن مراست امروز به زین سخنی کراست امروز
هنراوآینه ای است پاک که چهره ها ویافته ها وبافته ها ی مدعیان را نشان می دهد. بسیار اندک اند کسانی که به صفا وپاکی وقدرت جلوه گری آینه بیندیشند با این وجود همچنان ستیغ سرکش ودست نیافتنی بزم سرایی را دراختیار دارد ویکی از خدمات برجسته اش اینست که شاعری را ازمصطبه آزاد وصومعه بنیاد کرده وبه خدمت معرفت نفس ومعرفت خالق درآورده است .
شعربمن صومعه بنیاد شد شاعری از مصطبه آزاد شد
نامش ابومحمد الیاس بن یوسف بن مؤید معروف به نظامی گنجوی وآینه غیب جادو سخن جهان- ملک الملوک فضل ،درحدود سال 540هجری در گنجه بدنیا آمد ودرحدود سال 606 در همان شهر دیده از جهان فرو بست .بزرگترین شاعر بزم سرای ایران ئصاحب مکتبی خاص واز نوآوران بزرگ قرن 6 هجری است.
نظامی درلفظ ومعنی وموضوع مبتکر است وطراوت وتازگی در کلام او موج می زند وبه همین سبک تازه سبب شده که اورا در بعضی جاها مطرزی بنامند. نظامی معتقد است سبب گذشت زمان در فنون مختلف به نوآوری احتیاج می افتدهمانطور که درموسیقی آهنگهایی که ممتاز وسرآهنگ شناخته شده اند بعد ازمدتی ناخوشایند می شوند وبه آهنگ جدید نیاز می افتد.
اینک گزیده ای از زندگی وشرح احوال وآثار وی را درین مجموعه بطورمختصر گردآورده ایم.
نام ونسب
نام ونسب وی را عموماً الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید ضبط کرده اند .تقی الدین اوحدی در خلاصةالاشعار وزبدةالاکار نام ونسبش را احمد بن یوسف بن مؤید وکنیه اش را ابومحمد ولقبش را نظام الدین آورده است . برخی دیگر از مؤلفان لقب اورا جمال الدین ضبط کرده اند .در لیلی ومجنون،نظامی خود نام ونسب خویش را بدین گونه آورده است:
مادر که سپند یار زادم با درع سپند یار زادم
درخط نظامی ارنهی گام بینی عدد هزارو یک نام
والیاس کالف بری زلامش هم با،نود ونهست نامش
زین گونه هزارویک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
هم فارغم از کشیدن رنج هم ایمنم از بریدن گنج
چون تخلص وی «نظامی» بحساب جمل هزارویک می شود وهزارو یک عدد نامهای خداست والیاس بحساب جمل 102 است،والف ویا را که سه باشد از آن کم بکنند99 می ماند که شماره ی اسماء حسنیست مراد اینست که در پناه اسماء الله و اسماءحسنی می زیسته است.از این ابیات مسلم می شود که نام او الیاس بوده است.
دربعضی نسخ خطی چنین ضبط شده است:
یارب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم
وبهمین جهت در سی وچهار سال پیش من بخطاءپنداشته بودم که شاید مراداواز این بیت، این باشد که «ویس»یا «اویس» نام داشته است ولی مرحوم وحید دستگردی بدین گونه اصلاح کرده است که مراد وی اینست که ویرا چون اویس قرنی عاشق نام محمد دانند واین اصلاح کاملا ًبجاست.
دربسیاری ازکتابهای قدیم تخلص وی را«نظامی مطرزی» ضبط کرده اند.چنانکه تقی الدین اوحدی کاشانی هم درخلاصةالاشعار تصریح می کند که :« در کتب تواریخ بنظامی مطرزی اشتهار دارد.» چون قوامی گنجوی شاعر معروف قرن ششمکه درهمان شهرودر همان زمان می زیسته نیز بنام «قوامی مطرزی»خوانده شده است.برخی از تذکره نویسان قوامی را که گویند در گنجه بخبازی مشغول بوده است برادر وی ووبرخی دیگر عم وی دانسته اند.اما نظامی در آثار خویش همه ی کسان خود را نام برده بنام وی اشارتی نکرده است واگر شاعری معروف چون قوامی خویشاوندی با او داشت قطعاً اشاره می کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مختصری از زندگی
ابوزید، ولی الدین عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون متولد سال 732 هجری قمری (1332میلادی) در تونس است.می توان دوران زندگی اش را در چهار دوره بررسی کرد.
تا قبل از بیست سالگی به تحصیل مقدمات علوم، فراگیری منطق، ریاضی، حکمت و فلسفه پرداخت.
در دوران دوم عمر خود نزدیک به بیست و پنج سال را با فعالیت های سیاسی و ارتباط با حکومت های وقت در افریقا گذراند.خانواده او منسوب به یکی از خاندان های حاکم اندلس بودند و همواره مورد توجه سلاطین بودند. همین مسأله زمینه ورود ابن خلدون را به فعالیت های سیاسی هموار نمود.
از علامت نویسی و کتابت در دربار شروع کرد و بعدها تا مقام نخست وزیری در دربار پیش رفت.
در دوران سوم زندگی اش پس از تنش های سیاسی که به زندانی شدن و درگیری او با درباریان انجامید رو به گوشه نشینی و تحقیق و مطالعه آورد.
کتاب مهم او «العبر» و مقدمه آن پس از تجربیات عملی ای که در سیاست بدست آورده بود در دوران عزلت او در قلعه ابن سلامه - که در الجزایر امروزی قرار دارد – به نگارش در آمد.
ابن خلدون در این باره در مقدمه «العبر» می نویسد:
« در آن قلعه چهار سال فارغ از همه مشاغل اقامت گزیدم و در آنجا تألیف این کتاب را آغاز کردم و مقدمه آن را بدین شیوه شگفت که در ان عالَم تنهایی بدان رهبری شدم تکمیل نمودم.» 1
دوران پایانی عمر او به تدریس و قضاوت در مصر گذشت. در این ایام او ضمن استغال به تدریس در قاهره در مدرسه قمحیه و در جامع الأزهر منصب قضاوت مالکیان مصر را نیز برعهده داشت. سال وفات او را 808 هجری قمری(1406 میلادی) ثبت کرده اند.
آثار علمی
لسان الدین خطیب که شرح زندگی ابن خلدون را نوشته تألیفات او را این گونه شمرده است:
1-رساله ای در منطق، رساله ای در حساب، تلخیص برخی نوشته های ابن رشد، شرح قصیده برده، لباب المحصل ( تلخیص کتاب «محصل افکار المتقدمین و المتأخرین من الفلاسفه و المتکلمین» از امام فخر رازی) و شرح رجزی در اصول فقه.
2-کتاب الشفاءالسائل در کلام و عرفان مدْرسی را در زمره آثار او شمرده اند.
3-اما تنها کتاب و مهمترین اثر بجای مانده از ابن خلدون « العبر» است، اثری است که خود از ان با عنوان « کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی أیام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الأکبر» نام می برد.
« کتاب عبرت ها، دفتر ضبط مبتدا و خبر ایام تازیان، ایرانیان و بربران و معاصران بسیار مقتدرشان.»
شهرت مقدمه مفصل این کتاب که به مقدمه ابن خلدون مشهور است از خود کتاب العبر بیشتر است.مقدمه العبر توسط آقای محمد پروین گنابادی به فارسی نیز ترجمه شده است.
توجه دنیای جدید به ابن خلدون
ابن خلدون در قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی می زیسته ولی نظرات او تا سال ها بعد و تا زمانی که نویسندگان اروپایی به معرفی و بازخوانی آراء او پرداختند در عالم اسلام جایگاهی نداشت.
نخستین کسی که تحقیقات مفصلی راجع به ابن خلدون انجام داد و او را به عنوان «منتسکیوی عرب» معرفی کرد، هامر پوگشتال شرق شناس اتریشی است که در سال 1812 میلادی به طرح نظریات او پرداخت. 2هرچند شواهدی از توجه دولتمردان حکومت عثمانی به اندیشه های ابن خلدون در زمینه حکومت و سیاست وجود دارد اما آشنایی جهان اسلام با ابن خلدون به معرفی او از طریق نوشته های اروپاییان برمی گردد.
توین بی مورخ مشهور انگلیسی در کتاب خود با نام «مطالعه ای در تاریخ» راجع به ابن خلدون چنین می نویسد:
« ابن خلدون در مقدمه خویش بر تاریخ جهان فلسفه ای از تاریخ در تصور گنجانیده و صورت بندی کرده است که بی تردید سترگ ترین اثری است از نوع خود که تا کنون در هر عصری یا سرزمینی به وجود آمده است...به نظر می رسد که وی در زمینه ای که برای تحقیقات خویش برگزیده است ملهم از هیچ یک از پیشینیان خود نبوده است.» 3
حتی شاید امروز هم ابن خلدون در دنیای غرب از دنیای اسلام شناخته شده تر باشد. رونالد ریگان رئیس جمهور امریکا در کتاب خاطرات خود به گفته او در مورد کاهش مالیات ها استناد می کند:
« ناگفته نماند که آن فیلسوف(ابن خلدون) و من در این اعتقاد که مالیات های پایین به درآمد بالا برای دولت می انجامد تنها نبودیم.» 4
ابن خلدون و تاریخ نگاری عقلی
از موارد مهمی که وجه تمایز ابن خلدون از دیگران است نگاه عقلی متمایز او به تاریخ در مقدمه و کتاب العبر است.تاریخ نگاری عقلی را قبل از ابن خلدون هم در آثاری مانند «تجارب الأمم» از «ابن مسکویه رازی» در سده های چهار و پنج هجری می توان دید.
اشاره ابن خلدون در مقدمه به «مسعودی» مورخ قرن چهارم در عالم اسلام و مولف کتاب های «مروج الذهب» و «التنبیه و الإشراف» به عنوان الگویی از تاریخ نویسی تحلیلی و انتقاد ابن خلدون از تاریخ نویسان بعدی که سخنان مسعودی را مقلدانه تکرار می کردند از این حیث قابل تأمل است.او در مقدمه راجع به جریان غالب تاریخ نگاری پیش از خود چنین می نویسد:
« این گروه به تقلید از پیشینیانی که آن ها را سرمشق خود ساخته اند، اخبار دست بدست گشته را به عین و بی کم و کاست، در خصوص حوادث تاریخ خود تکرار می کنند و از زیاد کردن مسائل مربوط به نسل های دوره خودشان غفلت می ورزند، چه تشریح و تفسیر آنها برایشان دشوار است و در نتیجه این گونه قصایا را مسکوت می گذارند و بر فرض که در باره دولتی به گفتگو پردازند اخبار مربوط به آن را همچنان که شنیده اند، خواه راست یا دروغ نقل می کنند و به هیچ رو متعرض آغاز و منشأ آن نمی شوند...» 5
به عنوان مثال ابن خلدون در نقل داستان خروج بنی اسرائیل از بیابان سینا وقتی قول مورخان دیگر را نقل می کند که تعداد افراد قوم بنی اسرائیل را در این هنگام ششصد هزار نفر یا بیشتر از افراد مذکر بالغ نوشته اند متعرض این نقل می شود و آن را اغراق آمیز می داند. او ابتدا دلیلی اقتصادی می آورد و می گوید آذوقه و ساز و برگ رساندن به چنین لشگر بزرگی از توانایی مصر یا شام آن روز بیرون بود.
دلیل دوم او یک دلیل استراتژیک است. او می گوید لشگری به این بزرگی نمی توانسته با موفقیت بجنگد و در ادامه به این نکته هم اشاره می کند که میان یعقوب و موسی علیهماالسلام فقط چهارنسل فاصله بود و هیچ قومی نمی تواند در فاصله چهار نسل به این سرعت تکثیر نفوس کند.سپس ابن خلدون این مثال را دست مایه انتقاد از مورخان قرار می دهد که مایلند در تعداد لشگرهای مختلف غلو کنند. او این غلو را ناشی از اموری مثل ولع آنها به ذکر امور غریب و نداشتن روش انتقادی در بازشناختن درست از نادرست مربوط می داند. 6
علم عمران
در همین رابطه از مسائل مهمی که در اندیشه ابن خلدون طرح می شود ادعای تأسیس علمی از سوی است که خود از آن با عنوان «علم عمران» نام می برد.
از نظر او باید با تفکر، تحقیق و علت یابی دقیق درباره حوادث و مبادی آن ها چگونگی رخ دادن وقایع و علل تحقق آن ها را بررسی کرد.او می گوید: « درباره آغاز پیدایش انسان ها و دولت ها و همزمانی ملت های نخستین و اسباب تحولات و تزلزلات در نسل ها و ملت های گذشته و آنچه در این عمران رخ می دهد، نظیر دولت و ملت، عزت و ذلت، کثرت و قلت، علم و صناعت، شهر و روستا، درآمد و هزینه، حوادث حال و آینده، حالات فروپاشی و پراکندگی، چادرنشینی و شهرنشینی چیزی را فروگذار نکردم مگر این که جملگی را بررسی کردم و علل و براهین آنها را توضیح دادم.» 7
در نگاه ارسطویی او به تاریخ علل چهارگانه ارسطویی در قالب عصبیت، دولت، رفاه و اقتصاد بررسی می شود.در واقع در اندیشه او «عصبیت» به عنوان «علت فاعلی» باعث تبدیل جامعه بادیه نشینی به جامعه شهرنشینی می شود. «علت غایی» در این حرکت شهرنشینی و دستیابی به رفاه ناشی از فعالیت های شهری است که از آن با عنوان حضاره نام می برد.
در این میان حکومت و دولت «علت صوری» تحولی است که از طریق «علت مادی» شرایط اقتصادی جامعه را به سمت هدف غایی آن که رفاه و شهرنشینی است سوق می دهد. 8
ابن خلدون و مکتب مشاء
نگاه های عقلی ابن خلدون به تاریخ نگاری عقلی و «علم عمران» محدود نمی شود. در حقیقت منشأ این نوع نگاه عقلی و طرز فکر او را باید در پیش زمینه های فلسفی او و مسأله مهم رابطه بین عقل و شرع از دیدگاه او دنبال کرد.
هرچند چنان که از تاریخ برمی آید ابن خلدون سخت پای بند ظاهر دیانت و شریعت بوده و این موضع گیری را هم در هر فرصتی بویژه هنگامی که بعنوان قاضی شرع قاهره منصوب بوده با سخت گیری در آداب قضا نشان داده است 9 اما دیدگاه های عقلی او در واقع برآمده از سنت فیلسوفان غرب عالم اسلام همچون ابن رشد به جدایی حوزه شرعیات و امور دینی از امور عقلی نزدیک است.
ابن خلدون در مسائل دینی و ایمانی قائل به حجیت عقل و کاربرد آن نیست و معتقد است که کاربرد خرد در این مقولات جز به صحرای اوهام و گمراهی راهبر نمی شود. در این باره می گوید:
«در اعتقاد و عمل خویش از آنچه شارع به تو دستور داده است پیروی کن، چه شارع به خوشبختی تو شیفته تر و به سودهای تو داناتر است زیرا او از مرحله ای که مافوق ادراکات تو است و دایره ان از دایره خرد تو وسیع تر است. چنین طریقه ای مایه نکوهش خرد و ادراکات آن نخواهد بود، بلکه خرد میزان صحیحی است و احکام آن یقینی است و دروغ بدانها راه نمی یابد، اما با این همه نباید طمع ببندی که امور توحید و آن جهان، حقیقت نبوت و حقایق صفات خدایی و هرآنچه را که در مرحله ای فراتر از خرد تو است، بدان سنجی زیرا چنین طمعی از محالات خواهد بود.مثال آن همچون مردی است که دید با ترازویی زر را وزن می کنند و آن وقت طمع بست با همان ترازو کوه ها را توزین کند...» 10شاید بتوان او را چنانکه غزالی در مورد خود گفته بود در «شرعیات به مذهب قرآن و در عقلیات به مذهب برهان» دانست.
در حقیقت اگر تلاش های فیسسوفان مسلمان از فارابی و ابن سینا تا ملاصدرا را «مسلمان کردن» فلسفه یونانی بنامیم ابن خلدون ثمره نگاهی است که با اعتراض به «مسلمان کردن» فلسفه به عقل و خرد در برخی حوزه ها نگاه خالص ارسطویی دارد.این نوع نگاه فلسفی حتی با مشائیانی مانند ابوعلی سینا هم سر سازگاری ندارد.
ابن رشد که ابن خلدون متأثر از اوست و تلخیص آثارش را به ابن خلدون نسبت می دهند در معروفترین اثر خود «تهافت التهافت» که در پاسخ حملات غزالی به فلسفه و کتاب «تهافت الفلاسفه» او بیش از حمله به غزالی به خاطر نظراتش در باب بیهوده بودن تلاش های فلسفی به ابن سینا معترض است که چرا مسائل دینی را در حوزه فلسفه وارد کرده است.به نظر می رسد توجه دنیای غرب به ابن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
شرح ثابتهای عددی :
جاوا رمز بکار می برد تا در نهایت مشخص کند که ارزش یک دیتا باید در طول اجرای برنامه کاربردی ثابت باقی بماند . ادامه دادن قراردادهای مثل زیر نامیده می شود .
برای نشان دادن تایپ دیتا با یک پیشوند حرف کوچک شروع کنید .
برای بقیه اسم همه حرف بزرگ را استفاده کنید .
برای تسهیل خواندن اسم کلمه ها را با خط کشیدن (Underline) زیر آن متمایز کنید .
کلمات کلیدی نهایی را قبل از تایپ دیتا قرار دهید . شما باید ارزشی را برای مقدار ثابت تعیین کنید . مقداری که در حین انجام برنامه تغییر پیدا نکند .
مثالهای بالا یک مقدار ثابت را برای زمینه عددی صحیح و یکی را برای float نشان می دهد . شما می توانید ثابتهای هر تایپ دیتا را بوجود بیاورید فقط باید اطمینان حاصل کنید تمام حروف در ثابت و تایپ دیتا مشابه باشد . حرف f یک حرف float را بوجود می آورد . برای ارائه یک ثابت بلند می توان از L با دو حرف استفاده کرد .
طبقه بندی های تایپ دیتا :
جاوا از طریق شامل شدن طبقه بندیهای برای کار کردن دیتا بر روی تایپ های دیتای اولیه توسعه می یابد . هرطبقه بندی دیتا روشهایی برای کمک به کاربرد دیتا دارد .
یکی از سودمندترین طبقهبندیها پشت سرهم آوردن طبقه است . شما در تایپ های اولیه دیتا می بینید که جاوا یک تایپ نصفه دارد . اما یک تایپ نصفه تغییر پذیر می تواند فقط یک حرف را بگیرد . بطور معمول شما چندین حرف را نیاز دارید ذخیره کنید مثل نگه داشتن یک اسم .
نشان دادن موضوعهای مرتب با استفاده از فرصتهای مشابه برای تایپهای دیتای اولیه :
طبقه بندیهای عددی «راپر» (wrapper)
همچنین طبقه بندیهای برای نگه داشتن داده های شماره کافی وجود دارد .
گاهی این طبقه بندی ها به طبقه بندهای راپر بر می گردند . چون آنها یک تایپ دیتای اولیه می گیرند و آنرا با کارایی بیشتر ارائه می کنند . جدول 3-2 چندتا از طبقه بندی های «راپر» (پوشش) را نشان می دهد .
هنگام نشان دادن موضوعهای طبقه بندی راپر از فرصت برای نشان دادن موضوعهایی استفاده کنید .
طبقه بندیهای float یک راپر (پوشش) برای تایپ اولیه float و Boolean برای boolean اولیه می باشد اگر شما بخاطر بیاورید که جاوا یک حالت حساس است تفاوت را درخواهید یافت . تایپ های اولیه دیتا تماماً با حرف کوچکند اما طبقه بندیها با یک حرف بزرگ شروع می شوند .
بعداً شما فرصتهای استفاده از طبقه بندیهای راپر (wrapper) را در مقابل تایپهای اولیه دیتا در خواهید یافت و کارایی را که متدهای طبقه بندی تهیه کرده است آن هنگام که نیاز شود .
بطور مثال طبقه بندی های (کلاسه های) راپر (wrapper) متدهایی دارند که داده را از یک تایپ دیتا به دیگری تغییر می دهند . شما در بخش 4 از این مزیت بهره خواهید برد .
تفاوت عمده ای بین اثرات نشان دادن موضوعات طبقه بندی های راپر و متغیرهای تایپ های دیتایی واقعی وجود دارد . هنگامی که شما یک متغیر تایپ های دیتایی واقعی را نشان می دهید شما حافظه را به متغیر اختصاص می دهید : متغیرها واقعاً وجود دارند با این حال وقتی که شما یک موضوع تایپ طبقه بندی را نشان می دهید شما به موضوع یک نام داده اید . با این حال هنوز موضوع وجود ندارد شما باید یک کلمه کلیدی جدید را برای راهاندازی قوی موضوع بکار ببرید .
دامنه و عمر متغیر :
هنگامی که شما متغیرها و ثابت ها را نشان می دهید می توانید عمل آنها را انتخاب کنید . محل قرار گرفتن تعیین می کند که کجاها متغیرها و ثابت ها میتوانند استفاده شوند (جایی که در دسترس هستند) «دامنه» نامیده میشوند. همچنین محل اعلام «عمر مفید» ثابت یا متغیر را مشخص می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
شرح های وصیت نامه امام خمینی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
1. منظور از علوم حدیث چیست؟
2. علم درایه را تعریف کنید.
3. علم رجال را تعریف کنید.
4. در مورد فقه الحدیث توضیح دهید.
5. منظور از غریب الحدیث چیست؟
6. منظور از مدارس حدیثی چیست؟
7. رابطه فِرَق اسلامی با حدیث چیست؟
8. رابطه عرفان و حدیث را توضیح دهید.
9. زیارتنامه چیست؟
10. منظور از حرز چیست؟
11. مقصود از استخاره چیست؟
12. حواریون ائمه (علیهم السلام) چه کسانی بودند؟
13. وصیت امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) چیست؟
14. در مورد حدیث ثَقَلَین توضیح دهید.
15. حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟
16. بلندتربن خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
17. کوتاهترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
18. راویان مدفون در قم چه کسانی هستند؟
19. منظور از جوامع حدیثی شیعه چیست؟
20. کتابهای شرح حدیث چه کتبی هستند؟
21. منظور از احتجاجات و مناظرات معصومان (علیهم السلام) چیست؟
22. زنان محدّث و راوی چه کسانی بودند؟
23. تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟
24. اخبار علاجیه چه اخباری هستند؟
25. منظور از اخبار من بلغ چیست؟
26. رابطه حدیث و فقه چیست؟
27. کلام نقلی چیست؟
28. رابطۀ حدیث و سیرۀ معصومان را بیان کنید.
29. رابطۀ حدیث و روانشناسی را بیان کنید.
30. احادیث پزشکی چه نوع احادیثی هستند؟
31. تفاسیر روایی چه نوع تفاسیری هستند؟
32. در مورد تفسیر امام حسن عسگری (علیه السلام) توضیح دهید.
33. حدیث سلسلة الذهب چه حدیثی است؟
34. حدیث اربعمأة چیست؟
35. صحیفۀ علویه چیست؟
36. منظور از کتاب علی (علیه السلام) چیست؟
37. در مورد نرمافزارهای حدیثی توضیح دهید.
38. منظور از نسخههای خطی چسیت؟
39. حدیث را تعریف کنید.
40. رابطۀ حدیث با قرآن را بیان کنید.
41. تدوین حدیث در چه زمانی صورت گرفت؟
42. منظور ازکلمات قصار چیست؟
43. در مورد «چهل حدیث» نویسی توضیح دهید.
44. حدیث صحیح را تعریف کنید.
45. حدیث حَسَن را تعریف کنید.
46. حدیث موثَّق را تعریف کنید.
47. حدیث ضعیف را تعریف کنید.
48. منظور از کتب اربعه چیست؟
49. جوامع ثانویه را نام برده و تعریف کنید.
50. مهمترین کتاب حدیثی شیعه چه کتابی است؟
51. بزرگترین کتاب حدیثی شیعه را نام ببرید.
52. منظور از صِحاح ستّه چیست؟
53. نهج البلاغه چه کتابی است؟
54. صحیفۀ سجادیه چه کتابی است؟
55. درمورد معجمهای کتب حدیثی توضیح دهید.
56. سند حدیث را تعریف کنید.
57. اصول اربعمأة را تعریف کنید.
58. خبر متواتر و واحد را تعریف کنید.
59. شروط راوی برای روایت چیست؟
60. اصحاب اجماع چه کسانی هستند؟
61. حدیث قدسی را تعریف کنید.
62. در مورد جعل حدیث توضیح دهید.
63. نوادر را تعریف کنید.
64. حدیث کسا چیست؟
65. حدیث تشبیه چیست؟
66. «امالی» نویسی چیست؟
67. منظور از مسندنویسی چیست؟
68. ملاحم را تعریف کنید.
69. در مورد امثال حدیثی توضیح دهید.
70. منظور از احادیث عددی چیست؟
71.منظور از «دار الحدیث»ها چیست؟
72. «اجازه»نویسی را تعریف کنید.
73.صلواتیهها را تعریف کنید.
بسمالله الرحمن الرحیم
متن وصیت نامه حضرت امام (ره)
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه