لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
ابتدا شمه ای از موقعیت جغرافیایی و تاریخچه این کشور:
این کشور در شرق ایران با جمعیتی حدوداً 20 میلیون واقع می باشد. این کشور را شیعه و بقیه را سنی ها تشکیل می دهند. منطقه افغانسان را کوهستان، به نام بلندیهای هندوکش اشغال نموده است. تمرکز جمعیت بیشتر در جنوب جنوب شرقی است. نیروهای شیعی مذهب اکثراً در مناطق مرکزی که به هزار جات معروف می باشد ساکن اند. و در جدار مرز اکثراً اهل تسنن ساکن هستند تا سال 1315 نارد شاه در افغانستان حکومت می نمود که با کشته شدن وی «ظاهر شاه» به سلطنت رسید. در این زمان بود که رابطه بین افغانسان با شوروی افزایش یافت بدین ترتیب که ظاهر شاه با گرفتن وامهای طویل المدت و بتسن قراردادهایی با شوروی با این کشور رابطه زیادی داشت.
تا به سال 1340 داود خان نخست وزیر ظاهر شاه بود که با اعلام دموکراسی در این سال داود خان به همراه کابینه از کار برکنار شد و از این سال است که اولین احزاب متولد می شوند که در ذیل مختصری از تاریخچه تشکل احزاب و تعداد این احزاب بیان می گردد.
اولین حذب به نام «ویش زیلیمیان» به معنای جوانان بیدار اعلام موجودیت کرد که افکار مائوئیسی داشت و حزب خلق و پرچم فعلی از بقایای این حزب می باشد. در سال 1341 گروهی به نام جوانان مترقی (شعله جاوید) از این حزب جدا می شود و بعد از آن حزب دموکراتیک خلق (ترکی-کارمل) جدا می شود و ببرک کامل هم با عنوان حزب پرچم مستقلاً انشعاب میکند.
در سال 1347 اولین تشکل اسلامی به نام نهضت جوانان مسلمان در بین نیروهای جوانان اهل تسنن دانشگاه کابل ایجاد شد که زیر نظر اخوان المسلمین بود البته بعد از فوت آقای عبدالرحیم نیازی و حبیب الرحمن وحدت این تشکل از بین رفت و انشعابات آن شروع شد.
1354- با روی کار آمدن داو خان چند نفر از رهبران این حزب به دست داود کشته می شوند که بقیه افرادی که زنده مانده بودند به پاکستان حزب اسلامی را تشکیل دادند.
در سال 1356 جمعیت اسلامی افغانسان، به رهبری ربلانی از حزب اسلامی جدا شد و در سال 1357 نیز حزب اسلامی گلبرین از این حزب جدا شد.
در 7 ثور (اردیبهشت) حزب ببرک کار آمل کودتا کرد و در داود را سرنگون نمود و نورمحمدی ترکی حدود شش ماه به ریاست جمهوری منصوب کرد.
بعد از ترکی، حفیظ اله امین به قدرت رسید که حکومت او نیز عمر کوتاهی داشت و در حدود شش ماه نیز برسند حکومت نبود در این مدت او تمام سران طرف مقابل (حزب پرچم) را به کشورهای دیگر تبعید کرد از جمله نجیب اله را به ایران تبعید نمود که به عنوان سفیر در ایران به سر می برد. با کمک روسیه به وسیله ببرک کامرل کودتایی بر عله امین صورت گرفت که منجر به سقوط وی گردید. حزب اسلامی و جمعیت بعد از کودتای 7 ثور که منجر به عوض شدن حکومت پادشاهی به جمهوری گردید تصمیم گرفتند که دوباره با حزب اسلامی که از آن جدا شده بودند متحد شوند و فردی به نام مولوی محمد بنی که از طرف دولت لیبی در دانمارک مبلغ بود را به عنوان رهبر خود انتخاب نمودند. و حزب «حرکت انقلاب اسلامی» را تشکیل دادند. در این زمان یونس خالص از حزب اسلامی انشعاب کرد در نیروهای اهل سنت دو تیپ فکری وجود دارد. 1- جریان اخوان المسلمین که حکمتیار شاخص آن است.
2- تیپ دیگر اروپای غربی که ربانی شاخص آن می باشد.
گروههای سلطنت طلب:محاز ملی، جبهه نجات ملی، حرکت انقلاب اسلامی.
گروههای ملی گرا: پشتونیست ها
گروه های التقاطی
اهل سنت کاملاً دو گروه هستند. 1- گروه روشنفکران که حکمتیار ربانی شاخص آن است. 2- مولویها: که اهل تصوف شاخص آن هستند در سال 58 احزاب دیگر با هم اتحاد داشتند و هر حزب کار خودش را انجام می داد که در همان سال گروه جماعت اسلامی پاکستان 52 ضرب و گروه8 اهل سنت مستقر در پاکستان را جمع آوری نمود و شش گروه ذیل را به عنوان قانونی و بقیه را غیر قانونی اعلام کرد که کمکهای پاکستان به آنها فقط بشود.
جبهه نجات 2- محاز ملی 3- حرکت انقلاب اسلامی 4- جمعیت 5- حزب اسلامی 6- حزب اسلامی یونس این احزاب کاملاً اتحاد اسلانمی برای آزادی افعانستان را تشکیل دادند که سیاف را به عنوان مسئول آن گماشتند. ضمناً چون غرب قصد داشت تا یک نفر را به عنوان سخنگو و همه کاره مجاهدین که فرد مطمئنی باشد را به دنیا معرف کند برای همین منظور حکمتیار و سیاف را به عنوان نماینده افغانستان در کنفرانس غیر متعهد ها فرستاد و سیاف در آنجا صبحت کرد و از آن به بعد به عنوان مسئول و نماینده احزاب شناخته شد.
توضیح اینکه سیاف وابستگی شدیدی به عربستان دارد و از نظر ایران محدود است.
در سال 1360 ده گروه ذیل مجاهدین جمع شدند و سه گروه اول ائتلاف سه گانه و هفت گروه بعدی ائتلاف هفت گانه را تشکیل داند.
1-حرکت انقلابی گیلانی 2-جبهه نجات. مجردی 3-حرکت انقلاب محمد بنی 4- حرکت انقلاب مؤذن 5-جبهه نجات حمد میر 6- حرکت انقلاب مولوی نصراله منصور 7- اتحاد برای آزادی سیاف 8-حزب اسلامی یونس خالص 9- حزب اسلامی حکمتیار 10-جمعیت اسلامی ربانی
در سال 63 اختلافاتشان زیاد شد و در سال 64 بر اساس سیاست غرب این دو ائتلاف در نشستی با هیئتی که مشتکل از معاون اوقاف عربستان مسئول اخوان امسلمین کویت، قطر، امارت و سعودی و نفر بومی سفارت امریکا بودند قرار شد فقط یک ائتلاف به نام ائتلاف هفتگانه باشد که بر اثر همین سه جریان حرکت انقلاب مولوی نظر به مؤذن محمد میرزا کلاً کنار گذاشتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
ابتدا شمه ای از موقعیت جغرافیایی و تاریخچه این کشور:
این کشور در شرق ایران با جمعیتی حدوداً 20 میلیون واقع می باشد. این کشور را شیعه و بقیه را سنی ها تشکیل می دهند. منطقه افغانسان را کوهستان، به نام بلندیهای هندوکش اشغال نموده است. تمرکز جمعیت بیشتر در جنوب جنوب شرقی است. نیروهای شیعی مذهب اکثراً در مناطق مرکزی که به هزار جات معروف می باشد ساکن اند. و در جدار مرز اکثراً اهل تسنن ساکن هستند تا سال 1315 نارد شاه در افغانستان حکومت می نمود که با کشته شدن وی «ظاهر شاه» به سلطنت رسید. در این زمان بود که رابطه بین افغانسان با شوروی افزایش یافت بدین ترتیب که ظاهر شاه با گرفتن وامهای طویل المدت و بتسن قراردادهایی با شوروی با این کشور رابطه زیادی داشت.
تا به سال 1340 داود خان نخست وزیر ظاهر شاه بود که با اعلام دموکراسی در این سال داود خان به همراه کابینه از کار برکنار شد و از این سال است که اولین احزاب متولد می شوند که در ذیل مختصری از تاریخچه تشکل احزاب و تعداد این احزاب بیان می گردد.
اولین حذب به نام «ویش زیلیمیان» به معنای جوانان بیدار اعلام موجودیت کرد که افکار مائوئیسی داشت و حزب خلق و پرچم فعلی از بقایای این حزب می باشد. در سال 1341 گروهی به نام جوانان مترقی (شعله جاوید) از این حزب جدا می شود و بعد از آن حزب دموکراتیک خلق (ترکی-کارمل) جدا می شود و ببرک کامل هم با عنوان حزب پرچم مستقلاً انشعاب میکند.
در سال 1347 اولین تشکل اسلامی به نام نهضت جوانان مسلمان در بین نیروهای جوانان اهل تسنن دانشگاه کابل ایجاد شد که زیر نظر اخوان المسلمین بود البته بعد از فوت آقای عبدالرحیم نیازی و حبیب الرحمن وحدت این تشکل از بین رفت و انشعابات آن شروع شد.
1354- با روی کار آمدن داو خان چند نفر از رهبران این حزب به دست داود کشته می شوند که بقیه افرادی که زنده مانده بودند به پاکستان حزب اسلامی را تشکیل دادند.
در سال 1356 جمعیت اسلامی افغانسان، به رهبری ربلانی از حزب اسلامی جدا شد و در سال 1357 نیز حزب اسلامی گلبرین از این حزب جدا شد.
در 7 ثور (اردیبهشت) حزب ببرک کار آمل کودتا کرد و در داود را سرنگون نمود و نورمحمدی ترکی حدود شش ماه به ریاست جمهوری منصوب کرد.
بعد از ترکی، حفیظ اله امین به قدرت رسید که حکومت او نیز عمر کوتاهی داشت و در حدود شش ماه نیز برسند حکومت نبود در این مدت او تمام سران طرف مقابل (حزب پرچم) را به کشورهای دیگر تبعید کرد از جمله نجیب اله را به ایران تبعید نمود که به عنوان سفیر در ایران به سر می برد. با کمک روسیه به وسیله ببرک کامرل کودتایی بر عله امین صورت گرفت که منجر به سقوط وی گردید. حزب اسلامی و جمعیت بعد از کودتای 7 ثور که منجر به عوض شدن حکومت پادشاهی به جمهوری گردید تصمیم گرفتند که دوباره با حزب اسلامی که از آن جدا شده بودند متحد شوند و فردی به نام مولوی محمد بنی که از طرف دولت لیبی در دانمارک مبلغ بود را به عنوان رهبر خود انتخاب نمودند. و حزب «حرکت انقلاب اسلامی» را تشکیل دادند. در این زمان یونس خالص از حزب اسلامی انشعاب کرد در نیروهای اهل سنت دو تیپ فکری وجود دارد. 1- جریان اخوان المسلمین که حکمتیار شاخص آن است.
2- تیپ دیگر اروپای غربی که ربانی شاخص آن می باشد.
گروههای سلطنت طلب:محاز ملی، جبهه نجات ملی، حرکت انقلاب اسلامی.
گروههای ملی گرا: پشتونیست ها
گروه های التقاطی
اهل سنت کاملاً دو گروه هستند. 1- گروه روشنفکران که حکمتیار ربانی شاخص آن است. 2- مولویها: که اهل تصوف شاخص آن هستند در سال 58 احزاب دیگر با هم اتحاد داشتند و هر حزب کار خودش را انجام می داد که در همان سال گروه جماعت اسلامی پاکستان 52 ضرب و گروه8 اهل سنت مستقر در پاکستان را جمع آوری نمود و شش گروه ذیل را به عنوان قانونی و بقیه را غیر قانونی اعلام کرد که کمکهای پاکستان به آنها فقط بشود.
جبهه نجات 2- محاز ملی 3- حرکت انقلاب اسلامی 4- جمعیت 5- حزب اسلامی 6- حزب اسلامی یونس این احزاب کاملاً اتحاد اسلانمی برای آزادی افعانستان را تشکیل دادند که سیاف را به عنوان مسئول آن گماشتند. ضمناً چون غرب قصد داشت تا یک نفر را به عنوان سخنگو و همه کاره مجاهدین که فرد مطمئنی باشد را به دنیا معرف کند برای همین منظور حکمتیار و سیاف را به عنوان نماینده افغانستان در کنفرانس غیر متعهد ها فرستاد و سیاف در آنجا صبحت کرد و از آن به بعد به عنوان مسئول و نماینده احزاب شناخته شد.
توضیح اینکه سیاف وابستگی شدیدی به عربستان دارد و از نظر ایران محدود است.
در سال 1360 ده گروه ذیل مجاهدین جمع شدند و سه گروه اول ائتلاف سه گانه و هفت گروه بعدی ائتلاف هفت گانه را تشکیل داند.
1-حرکت انقلابی گیلانی 2-جبهه نجات. مجردی 3-حرکت انقلاب محمد بنی 4- حرکت انقلاب مؤذن 5-جبهه نجات حمد میر 6- حرکت انقلاب مولوی نصراله منصور 7- اتحاد برای آزادی سیاف 8-حزب اسلامی یونس خالص 9- حزب اسلامی حکمتیار 10-جمعیت اسلامی ربانی
در سال 63 اختلافاتشان زیاد شد و در سال 64 بر اساس سیاست غرب این دو ائتلاف در نشستی با هیئتی که مشتکل از معاون اوقاف عربستان مسئول اخوان امسلمین کویت، قطر، امارت و سعودی و نفر بومی سفارت امریکا بودند قرار شد فقط یک ائتلاف به نام ائتلاف هفتگانه باشد که بر اثر همین سه جریان حرکت انقلاب مولوی نظر به مؤذن محمد میرزا کلاً کنار گذاشتند.