لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
افسردگی
افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص میشود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز میدهد.افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند. برای بیماری افسردگی هیچ علت قطعی و روشنی نمیتوان متصور بود، در برخی موارد یک زندگی پر استرس میتواند محرکی برای افسردگی شود و در برخی موارد علت کاملاً به شخصیت فرد مربوط است. در کل به نظر میرسد که افسردگی بدون یک علت تعیین شده مشخص و به طور خود به خودی روی میدهد
علائم
از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، احساس ناامیدی؛ بیحالی و خستگی، بیخوابی، اندیشیدن به مرگ یا خودکشی، بی قراری، اقدام به خودکشی، زودرنجی، احساس گناه و بیارزشی، خواب زیاد یا ناراحت، فــقدان علاقه یا لذت بردن از سرگرمیها و فعالیتهایی که سابقاً (برای فرد) لذت بخش بودهاند، شامل روابط جنسی، بی انگیزگی، زود خسته شدن، اشکال (در) تمرکز کردن، دیوانگی / شیدایی، شادی غیرطبیعی یا بیش از حد، اندیشههای بزرگ غیر طبیعی، احساس گناه شدید به خاطر وقایع بیاهمیت یا خیالی، سردردها، اختلالات گوارشی، و درد مزمن، پر گویی، یبوست، زودرنجی غیرعادی، افزایشِ میل به روابط جنسی، مشکل یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص، مشکل در تصمیمگیری؛ مشکل در تمرکز، رفتار اجتماعی نامناسب، خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت، گوشهگیری از خانواده و دوستان، عدم توجه به ظاهر خود. (۱).
علل و دلایل
استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب با شغل میتواند محرک افسردگی باشد. عوامل اجتماعی: نارضایتی از جامعه و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز میتوانند نقش داشته باشند. شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها میتواند فرد را مستعد افسردگی نماید. شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، کمالگرا، یا شدیداً وابسته نیز احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش میدهند. ارث: محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کردهاند، آنان به دنبال ژنهایی میگردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمیشوند.(۲)اعتیاد: الکل، نیکوتین و سوء استفاده از مواد، کارشناسان تصور میکردند افراد افسرده الکل، نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده میکنند. اما در واقع استفاده از این مواد میتواند با افسردگی و اختلال اضطرابی مرتبط باشد. داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده میشوند، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری میتوانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرصهای ضد بارداری تاثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد[نیازمند منبع].
بیماریها : ابتلا به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی، سکته مغزی، دیابت، سرطان یا آلزایمر باعث میشود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان میدهد[نیازمند منبع]. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشتهاند اتفاق میافتد. افسردگی درمان نشده میتواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سالهای اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلا به کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم میتواند باعث بروز افسردگی شود.(۳)
شکست در زندگی: شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران میتواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)، تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید، انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان، گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی. (۴)
درمان
یک رژیم غذایی طبیعی و متعادل، خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که میتوانید به همان اندازه که میتوانید، ورزش معتدل (مـلایـــم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعـی، یـا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان و خانواده، خودداری از مصرف الکل، برخورداری از رژیم غذایی متعادل و کمچرب، مثبت اندیشی، تماشای فیلمهای خندهدار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیتهایی که میتواند احساس بهتری برای شما بهوجود بیاورد. (۵).
افسردگی در ایران و جهان
شواهد زیادی وجود دارد که افسردگی در جوامع مدرن، بالاخص در میان جوانان رو به رشد است.در نظام های ایدئولوژیک ، ایدئولوژی خودش را در تمام عرصه های اجتماعی و شخصی عرضه می کند و همواره برای مسائل موجود پاسخ هایی آماده دارد.نظام ایدئولوژیک ، از طریق گزینش ها و فیلتر های مختلف افرادی را برمی گزیند که ایدئولوژی را اجرایی نمایند.در این گونه حاکمیت ها فرد همواره با نباید ها ،نکن ها و محدودیت های بسیاری،که نه برآیند عمومی بلکه خواست طبقه حاکم (که تولید کننده ایدئولوژی هستند) است ،رو به رو می باشد.تعیین الگوهای حکومتی و مذهبی برای حریم فردی یا اجتماعی افراد، از مهمترین دلایلی هستند که فرد خود را زیر فشار روانی حس میکند. تبلیغ هنجارهای رفتاری و زیستی خاص از سوی مسئولان اداره کشور،شهروندان را از همان کودکی وادار می نماید تا تنها چند کنش را برگزیند. اجبارهای اجتماعی و اقتصادی برای قرار دادن افراد در چارچوبی ایدئولوژیک و از پیش تعیینشده یکی از مهمترین دلایل بههم خوردن تعادل روحی فرد است.آن هنگام که فرد به دلیل محدودیت های ایجاد شده خود را قادر به ارضای نیازهای انسانی و طبیعی خود نمی بیند ، امیالش سرکوب و دچار سرخوردگی می شود که این خود مهمترین عامل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
افسردگی در نابینایان
در سال 1374 مطالعهای مقدماتی و آزمایشی Pilot Study در زمینه افسردگی در نابینایان صورت گرفت. نتایج مقدماتی حاکی از اینکه نابینایان دارای افسردگی خفیفی هستند.
نتایج همچنان نشان داد که دختران نابینا نسبت به پسران نابینا افسردهترهستند. در این تحقیق محدودیتهایی از جمله تهیه پرسشنامه به خط بریل و اجرای آن وجود داشت. اما مهمترین محدودیت حجم نمونه میباشد که در تحقیق جامعی که در حال اجرا بود کل جامعه آماری نابینایان تحت پوشش بهزیستی و مراکز توانبخشی استان اصفهان مورد سنجش قرار گرفت.
افسردگی در پسران و دختران نابینا
دختران نابینا نسبت به پسران نابینا افسردهتر هستند.
مقدمه
همه علوم سعی دارند به گونهای در حل مشکلات و مسائل زیستی بشری نقشی بر عهده بگیرند و بشر را در دست یافتن به آمال و هدفهایش یاری دهند. تحقق این امر بدون تحقیق و پژوهش پیرامون مشکلات زندگی انسانی غیرممکن به نظر میرسد و میتوان گفت جامعهای به ترقی و درجات بالای علمی دست خواهد یافت که از تمام نیروهای انسانی خود برای پیشبرد اهدافش استفاده نماید.
اصولاٌ اگر این نظریه علمی را بپذیریم که ضعف و ناتوانی هر انسانی در پارهای از فعالیتها سد پیشرفت و توانمندی او در سایر جنبههای ذهنی و عملی نیست ناگزیر باید این نکته را نیز بپذیریم که توجه و رسیدگی به مشکلات انسانهای معلول گامی در جهت رسیدن به جامعهای مترقی و سالم است.
از جمله افراد معلول نابینایان هستند که بخشی از هر جامعه را تشکیل میدهند. این گروه به علت نقص عضو از کارآیی لازم مؤثر در مدیریت جامعه محروم ماندهاند، در صورتی که با آموزش صحیح و مناسب و با تقویت دیگر حواس خود میتوانند به نحوی از انحنا در عرصه فعالیتهای اجتماعی نقشی بر عهده بگیرند. بنابراین توجه به مشکلات این افراد برای توسعه و تقویت نیروهای فعال جامعه و نهایتاٌ پیشرفت کشور باید بیش از بیش جدی گرفته شود. البته نابینایان به علت نقص عضو با مشکلاتی مواجه هستند و مشکلات روانی افراد را میتوان سرچشمه سایر مشکلات آنان دانست. به این ترتیب رسیدگی به مسائل و اقدام برای رفع گرفتاریهای این قشر زوایای گوناگون از جمله تأمین رفاه بیشتر آنان میتواند در رسانیدن این افراد به سطحی قابل قبول از توانایی که منجر به استفاده از استعدادها و توانمندیهایشان شود، ضروری است.
افسردگی چیست؟
تقریباٌ همه ما گاهی احساس افسردگی کردهایم. در چنین وضعیتی ما فهم درستی از وقایع روزمره نداریم و تقریباٌ باور میکنیم که هرگز اوضاع بهتر از این که هست، نمیشود. در چنین مواقعی اغلب افکاری از این دست به ذهن ما خطور میکند. «من هرگز به چیزی که میخواهم نمیرسم.» و «احساس غمگینی میکنم.»
این احساسات عموماٌ پس از ناامید شدن در کار، تحصیل و شکستها و کمبودهای ویژهای امکان بروز مییابند. در خلال چنین تجربیاتی به این اعتقاد میرسیم که آنچه احساس میکنیم شبیه آن چیزی است که :« اختلال روانشناسی افسردگی » نامیده شده است.
اختلال یاد شده نوعی بیماری است که ویژگی اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل احساس غم و اندوه است که دامنه آن از حالت نومیدی خفیف تا احساس یأس شدید است.
همراه این تغییر خلق تغییرات شخصی در رفتار، نگرش، تفکر، کارآیی و اعمال فیزیولوژیک نیز مشاهده میشود. با این تعبیر تعداد اندکی از مردم خود را افسرده میپندارند. یعنی در واقع اندکی از مردم از اختلال روانی افسردگی به معنای دقیق آن رنج میبرند. دو نوع از افسردگیها هستند که بین افسردگی بالینی – که به عنوان یک اختلال روانی برچسب میخورد – و افسردگی طبیعی از لحاظ اندوه و شدت با یکدیگر متفاوت هستند.
افسردگی بالینی جزو اختلالت خلقی بوده و کسی که به این اختلال دچار است بانشانههای زیر قابل توصیف است :
1. خلق او عمدتاٌ غمگین است.
2. مشکل خوابیدن دارد.
3. اشتهایش را از دست میدهد.
4. انرژی او ناکافی است.
5. احساس بیارزشی و گناه میکند.
6. افکاری در رابطه با خودکشی در او دیده میشود.
شخصی که یک سری از نشانههای بالا را برای دورهای طولانی داشته باشد، به عنوان شخص افسرده تشخیص داده میشود. هرچند در رابطه با وقایع طبیعی هم اکثر ما احساس میکنیم روحیه ضعیفی داریم. لیکن افسردگی یکی از رایجترین اختلالهای خلقی میباشد. بر طبق یک قضاوت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
افسردگی چیست؟
افسردگی شایعترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان سادهتر، افسردگی یک واکنش روانی ـ زیستی در برابر فشارها و استرسهای زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و میتواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید.
در واقع خلق آدمی حاصل مجموعهای از واکنشهای عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است. به سخن دیگر، خلق یک زمینه عاطفی زیربنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزی بوده، به حالتهای روانی، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند میدهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است. یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق میتواند به صورت اندوه و غمزدگی مشخص گردد. اگر شدت یا مدت زمان اندوه از حد متعارف تجاوز کند، یا در یک شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمارگونه ظاهر شود، میتواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد.
حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد؟
باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی یا غمزدگی معمولی متفاوت است. در زندگی هر کس ممکن است موقعیتهایی بوجود آید که موجب تاثرات روانی و غم و غصه درونی گردد، مثل از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا یکی از نزدیکان و محبوبان، اما این حالت کاملاً موقت خواهد بود. غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که وفق مراد فرد نیست. حالت غمزدگی با آشفتگی واقعی روانی و کاهش یا از دست دادن هدفها و کمرنگ شدن نگرشهای حیاتی و معیارهای ارزشی در زندگی فردی و اجتماعی همراه نمیباشد.
در حقیقت بین زمانی که انسان با یک مشکل خانوادگی، شغلب و حرفهای مواجه شده، احساس ناخوشایندی از یک ضربه عاطفی و روانی را تجربه میکند، یا هنگامی که از یک شرایط غمناک و تاثرانگیز متاثر میگردد و با احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس تالم و غمزدگی برای مدتی وجودش را فرا میگیرد، با دورانی که انسان دچار افسردگی میشود، متفاوت است.
حالت غمگینی و غمزدگی که اساساً موقت است، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمهای به فعالیتهای زیستی، پویایی زندگی و برنامههای هدفمند انسان نمیزند. غمزدگی ناشی از مواجه شدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و درگیریهای بین فردی ممکن است احساس ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد، لیکن احساس ناشی از همدلی با مصایب دیگران و شرایط تاثرانگیز انسانی که ممکن است در شرایطی خاص با تبلور احساسات و حالتهای غمزدگی همراه باشد، بر بهداشت روانی، تعادل عاطفی و انگیزههای تلاش وی میافزاید.
اما حالت انسان افسرده، انسانی که دچار اختلال قابل توجه خلقی است با حالت انسان غمزده کاملاً متفاوت است. حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاردهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر میسازد؛ نگرشها، باورها و بینشها را دگرگون میکند. هدفهای متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار احساس بیهودگی میکند.
بنابراین حالتهایی همچون دلشکستگیها، دلتنگیها، تاثرات روانی و غمگینیهای گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمیگردد، بلکه چنین حالتهایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است.
غم و اندوه یک حالت غمگینی خلقی عادی و واکنشی طبیعی، واقعبینانه و مناسب نسبت به آنچه از دست رفته میباشد و کاملاً موقت بوده، به تدریج و به طور طبیعی محدود شده، فروکش میکند و در موارد بسیار نادر و شرایط خاص، نسبتاً طولانی شده، موجب پدیدآیی اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
به طور کلی، افسردگی یک واکنش روانی و زیستی در برابر فشارها و استرهای حیاتی است و شدت واکنش هر کس در مقابل استرس بستگی به کیفیت و شاکله شخصیت وی دارد. برخی از افراد، بویژه جوانان به علت تجارب تلخ و ناخوشایند دوران کودکی، تحمل هرگونه استرس ناشی از دست دادن چیزی و کسی برایشان دشوار است و به شدت متاثر میشوند. مثلاً جوانی که در کودکی شاهد فوت پدر و مادر خود بوده، یا به علت طلاق، یکی از والدین خود را از دست داده، در برابر استرسهای ناشی از ناکامیها و از دست دادن موقعیتهایی که برایش مطلوب بوده است، فوقالعاده متاثر میشود و رگههای افسردگی میتواند وجودش را به تدریج فرا گیرد.
در بسیاری از مواقع تجمع استرسها و هیجانزدگیها در زمانی که محدود نیز ممکن است زمینههای افسردگی را در هر فردی فراهم آورد، ولو اینکه بعضی از استرسها و شرایط هیجانی لزوماٌ ناخوشایند نیز نباشند. مثلاً شخصی که در سازمان و وزارتخانهای صاحب شغل قابل توجهی شده است، به ناگزیر به خاطر همسرش به شهر دیگری میرود و در یک پست عادی مشغول میگردد و موقعیت قبلی شغلی را از دست میدهد. همزمان با این مساله، همسرش دچار بیماری سختی میگردد و خبر فوت مادرش نیز او را سخت متاثر میسازد. از سوی دیگر از تعاونی مسکن که در آن عضویت داشته، به وی خبر میدهند که آخرین قسط را برای تحویل مسکن فراهم کند و همه اینها در ظرف چند هفته و یا در یکی دو ماه اتفاق میافتد.
چنین شخصی ممکن است به خاطر ناتوانی در ارائه پاسخهیا مناسب به فشارها و تقاضاهای اجتماعی تا حد قابل توجهی دچار افسردگی شود. این نوع افسردگی، در واقع واکنشی عادی در برابر مجموعهای از استرسهاست. بنابراین همزمانی یک سلسله تغییرات مهم و قابل توجه در زندگی فردی و خانوادگی، اعم از خوشاینده و ناخوشایند، آن هم در محدوده زمانی کوتاه میتواند در بسیاری از انسانها بویژه زمینههای افسردگی را فراهم آورد.
انتظار این است که یک انسان متعادل در مقابل استرسها و فشارهای روانی یک واکنش روانی ـ زیستی معقول از خود بروز دهد. احساس بیتفاوتی یا کمتفاوتی نسبت به استرس موردنظر یا واکنش فوقالعاده زیاد نسبت به آن امری غیرعادی تلقی میشود. به عبارت دیگر، اگر فردی به هنگام مواجهه با یک استرس قوی هیچ نوع واکنش رونی ـ زیستی از خود نشان نمیدهد، به احتمال قوی دچار نوعی افسردگی نهفته شده است. در این شرایط احتمالی خطر بروز یک واکنش تاخیری، مثلاً طی ماههای بعد یا ابتلا به افسردگی مزمن بسیار زیاد است.
در یک نگاه کلی و از یک منظر دیگر، واکنش افسردگی را میتوان بر دو نوع تقسیم کرد:
واکنش افسردگی حاد یال گذرا؛
واکنش افسردگی پایدار و مداوم
منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟
افسردگی حاد که عموماً با غمگینی و اندوه و غمزدگی همراه است، همواره کوتاه، شدید و در عین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی میشود. این نوع افسردگی عموماً گذراست و در مدت زمان مناسب قابل پیشبینی بهبود مییابد. البته بعضاً ممکن است این نوع افسردگی هفتهها یا چندین ماه طول بکشد، اما در اغلب موارد، شدت و مدت واکنش افسردگی متناسب با نوع و شدت عامل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
افسردگی
بیان مساله:
افسردگی می تواند به عنوان یک وضعیت و حالت روانی باشد، که نشانگر آن احساس کسالت، کمبود انرﮊی ، نا امیدی و بی علاقگی است. این پدیده گاه به عنوان یک تجربه و گاه یک نگرش به زندگی محسوب و در شکل حاد آن به عنوان یک بیماری محسوب می شود.
مواجهه با بحران های گوناگون زندگی اعم از بحران های رشدی که بیشتر درونی است و یا بحران های عارضی که جنبه بیرونی دارد و رویارویی با وقایع اطراف و حوادث محیطی مانند سوگ، اندوه، شکست های شغلی، اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی به طور طبیعی می تواند منجر به افسردگی گردد(میچل،به نقل از خواجه پور1369).
از جمله مهترین بحران ها می توان به بحران رشدی بخصوص در مقطع نوجوانی اشاره کرد، نوجوانی مرحله ای است که کودکی با همه وابستگی ها، بی خبری و بی مسولیتی ها پشت سر گذاشته می شود و شخص نگران تغییرات جسمی،فیزیولوﮊیکی و روحی خویش برای کسب هویت می باشد. در این مقطع افسردگی از جمله مسایلی است که گریبان گیر نوجوانان است.
مسلم است اگر برای رفع افسردگی در این دوره که گاه به وخامت می گراید چاره ای اندیشیده نشود، خطراتی همچون خودکشی را به دنبال خواهد داشت.((در میان افرادی که دست به خودکشی می زنند، تعداد نوجوانان افسرده بیشتر از سایرین است. از مهم ترین مقدمات خودکشی، افسردگی است و در مجموعه ای از خود کشی های موفق 72 در صد آن هابه علت افسردگی بوده است)) (اخوت،1362، ص 143).
در این پژوهش تاکید بر قشر عظیمی از اجتماع یعنی نوجوانان است که آینده یک نظام را تعیین می کنند و لذا پرداختن به مسایل و مشکلات آنها در واقع دادن اعتبار و ارزش به آنها و برنامه ریزی و سرمایه گذاری برای پیشرفت جامعه خواهد بود.
واسیت (1998) در پژوهش خود نتیجه گرفت که وجود افسردگی در دانش آموزان دبیرستانی موجب کم شدن رغبت و انگیزه به فراگیری تحصبلات بالاتر و ورد به دانشگاه می شود. حبیبی نیا(1375)نیز بین عدم موفقیت تحصیلی و میزان افسردگی رابطه معنا دار پیدا کرده است.
این روز ها در جریان تعلیم و تربیت در آموزشگاه ها شاهد آن هستیم که تعداد یاز دانش آموزان دارای حالتی از قبیل اضطراب،باس و نا امیدی، عدم اعتماد به نفس، بی تفاوتی و بی حوصلگی، غم و اندوه و ... هستتند. البته این نشانه ها دلیل قطعی افسردگی نیست ولی مجموع چند نشانه به ما هشدار می دهد که شخص به کمک نیاز دارد.
دبیرذستان دخترانه ادب داران میزان شیوع افسردگی در بین دانش آموزان دوره متوسطه در پرده ابهام است. اختلال افسردگی علاوه بر رفتار افراد بر جنبه های مختلف اجتماعی، اخلاقی و... تاثیر می گذارد. هم چنین با توجه به نتایج تحقیقات قبلی میزان افسردگی دانش آموزان در موقیت های مختلف تحصیلی از جمله رشتته تحصیلی با سایرین متفاوت می باشد لذا محقق در صدد است که با انجام تحقیق حاضر میزان افسردگی دانش آموزان دبیرستان دخترانه ادب داران در پایه اول عمومی و شاخه نظری(رشته های ریاضی فیزیک، علوم تجربی و ادبیات و علوم انسانی ) را با معیار طبقه بندی تست افسردگی بک اندازه گیری نموده و پس از آن رابطه ی با وضعیت تحصیلی را تعیین نماید.
اهمیت و ضرورت موضوع:
توجه به مسایل ومشکلات دانش آموزان و مراقبت های مربوط به بهداشت روانی و تعلیم و تربیت آنان بسیار ارزشمن د و حیاتبخش خواهد بود. طبیعی است که هر گاه برنامه ریزی ها و اقدامات لازم در زمینه رفع اختلالات روانی و فکر از جمله افسردگی دانش آموزان صورت گیرد شاهد تحولات عظیمی در بهبود زندگی، پیشرفت تحصیلی، کسب سعادت و تحقق کرامت و ارزش والای آنها خواهیم بود و غفلت دراین امر خسارات جبران ناپذبری برای جامعه به بار خواهد آورد. از آنجا که در آموزش و پرورش دانش آموزان نقش اول و مرکزیت برنامه ریزی ها را به خود اختصاص داد ه اند و کلیه فعالیت های آموزشی و پرورشی برای آنان می باشد، در صورتی که آنان اغز فعالیت های مدرسه و مربیان بهره مند نشوند آموزش و پرورش به اهداف خود نرسیده است.
نتایج تحقیق حاضر به گروه های مختلفی از جمله مربیان، معلمان ،دست اندر کاران آموزش و پرورش و همچنین اولیاء دانش آموزان کمک خواهد کرد که:
1- به این شناخت و آگاهی دست یابند که تا چه اندازه دانش آموزان دبیرستان ادب به افسردگی مبتلا هستند؟
2- آیا بین میزان افسردگی و وضعیت تحصبلی دانش آموزان رابطه ای وجود دارد؟
این آگاهی ایجاب می نماید که بعد از شناسایی مشکل در جهت رفع آن اقدام نماید تا از این طریق با داشتن دانش آموزانی شاداب وامید وار در جهت ارتقاء کیفیت آموزشی قدم برداشته، مانع افت تحصیلی گردد و گامی در جهت تحقق اهداف بلند مدت آموزش و پرورش برداشته شود.
اهداف پژوهش:
اهداف کلی در این تحقیق عبارتنداز: 1- بررسی میزان افسردگی دانش آموزان دبیرستان دخترانه ادب داران 2- تعیین رابطه افسردگی با وضعیت تحصیلی در دانش آموزان دبیرستان دخترانه ادب
اهداف ویزه تحقیق:
.بررسی میزان افسردگی دانش آموزان پایه اول دبیرستان دخترانه ادب شهرستان داران در سال تحصیلی 84-83
2. بررسی میزان افسردگی دانش آموزان پایه دوم و سوم رشته ریاضی فیزیک دبیرستان دخترانه ادب شهرستان داران در سال تحصیلی 84-83
3. بررسی میزان افسردگی دانش آموزان پایه دوم و سوم رشته علوم تجربی دبیرستان دخترانه ادب شهرستان داران در سال تحصیلی 84-83