لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 188
شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
در موردِ بههمآمیختگی شعر و سیاست، دو نظریهی متفاوت وجود دارد: نظریهی نخست که تا به امروز سستتر و سطحیتراز نظریهی دیگر بوده است، چنین بیان میشود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسیست و چون شعر محملیست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس میتواند عرصهای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیههای فلسفی و شاعرانهی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونههای خوبیست از نظریهای که میگوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیکتر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه میگیرد، چنین بیان میکند که شعر هرگز وسیلهی مناسبی برای انتقال پیامهای سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸» در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» میگوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان میکند، و شعر میکوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریهی دوم حمایت میکند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها بهخاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر مینامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمیگزیند دارای ارزش ِ شعری میدانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح میکنند و برخی از این هم فراتر میروند و بیان میدارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین٩» و شاعران ِ عضو جنبش موسوم بهِ «ز= ب = ا = ن١٠»، آمدند و اندیشهشان را به همین گزارهی اخیر معطوف کردند.
اما «ریچ» ادعا میکند که شاعری همانند یک رمز ناگشوده است که انگارهها را در مسیری زیر زمینی منتشر میکند. طبق آنچه که او در کتاب «فریادِ تارکِ دنیا» نوشته است: «شما نمیتوانید بگویید که آنها (رموز) را در کجا به هم متصل خواهید کرد، آنها در مسیری زیر زمینی، ریشه به ریشه متصل میشوند تا جایی که تمامی برگهای گیاه از این پیوند، یکدیگر را به آتش بکشند.» گذشته ازمتافورِ مضحکِ ریشه های گیاهِ آتش گرفته، خودِ نظریهی «ریچ» نیزغیر قابل دفاع است، زیرا باید این حقیقت را در نظر داشت که سرودن شعر – به خصوص از آغاز عصر روشنگری به بعد - شعر را بدل به سطرهایی مرموز و محرمانه و کاملا ً درونی کرده است، و همین امر موجب شد تا اکثر مردم دیگر توجهِ چندانی به شعر و شاعری نکنند و برایشان اهمیت نداشته باشد که با «شعر برای شعر» روبرو هستند، یا «با یک سامانهی انتقالِ پیام». هیچ کس به خاطر سر در آوردن از سیاست، به سراغ ِ شعر نمیرود: به هر حال این طور نیست که اگر شما بخواهید پیشبینی کنید که در سال ٢٠٠٨ چه کسی به عنوان رییسجمهور انتخاب میشود، بروید و شعر بخوانید! حتی اگر بخواهید بدانید که احساس مردم در بارهی انتخابات ریاست جمهوری در سال ٢٠٠۸ چیست؛ به سختی می توانید از مطالعهی شعر به نتیجهای برسید. اما «ریچ»- وای! دوباره نه!- چنین شعاری را برای خود برمیگزیند:«نان، خون و شاعری: قلمرو شعر»، که طبق آن ما از سرودن شعر بیمناک هستیم چون: «ممکن است ما (جامعه) را به شکلی احساساتی ترغیب کند به این اندیشه که: درقبال ِ موضعگیری علیه هر پدیدهای ممکن است وارد مرحلهی سرگشتگی شویم. این حالت ممکن است موجب تضعیف امنیتی بشود که برای خودمان فراهم نمودهایم و درخاطرمان ریشه بدواند که فراموش کردن آن چه بر ما میرود، کار عاقلانه تریست.»
اما بهراستی چند نفر از شما با موضع سیاسی «کارولین فورشه» آشنایی دارید؟ من درست به همین نکته اندیشیدم. هیچ کس به «آدرین» التفاتی نمیکند، به خصوص وقتی اشعاری به اصطلاح سیاسی، میسراید و برای هیچکس مهم نیست که طرز تفکر «کارولاین» در بارهی مسائل سیاسی چیست. با وجود اندیشهی دگم و صراحت لجوجانهای که در اکثر آثار «ریچ» در زمینهی شعر سیاسی دیده میشود، او در یک جای «فریاد تارک دنیا» با ملاحظهای زیرکانه، وادار میشود عقبنشینی کند و چنین بنویسد: «این موضعی ناخودآگاه و ناگهانی است در قبالِ رهبران، دولتِ مخفی کار و وحشت ناشی از سیستم بستهی حکومتی. شعر اما به راه خود میرود. شعر محملیست پر از بارقه، و به همین دلیل از قلبِ سکوت بر میآید، و به دنبال ارتباط با نادیدههای دیگر است.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شعر حجم شعر حرف های قشنگ نیست
متن بیانیه « شعر حجم » با امضای یدالله رویایی ، پرویز اسلام پور ، بهرام اردبیلی و 000
شعر حجم از سالهای 46 و 47 رسما” موجودیت خود را اعلام کرد و یدالله رویایی و تنی چند از شاعران در آن سالها بیانیه شعر حجم را نوشتند که برای نخستین بار در نشریه ادبی بارو( 1348 ) منتشر شد .
یدالله رویایی در این باره می نویسد : به دنبال سه ماه بحث و گفت و گو و نشستن های مدیری که در کافه نکیسا ، خانه رویایی ، خانه اردبیلی ، خانه اسلام پور و خانه نصیبی صورت گرفت ، سرانجام در آخرین و طولانی ترین جلسه خود در منزل اسلام پور « بیانیه شعر حجم » تایید و امضاء شد .
در آن ایام این نام ها شرکت داشته اند : پرویز اسلام پور ( شاعر ) ، محمود شجاعی ( شاعر و نمایشنامه نویس ) ، بهرام اردبیلی ( شاعر ) فیروز ناجی ( شاعر ) ، هوشنگ آزادی ور ( شاعر و سینماگر ) ، فریدون رهنما ( شاعر و سینماگر ) ، نصیب نصیبی ( سینماگر ) ، پرویز زاهدی ( نویسنده ) ، محمدرضا اصلانی ( شاعر و سینماگر ) ، علی مراد فدایی نیا ( قصه نویس ) ، یدالله رویایی ( شاعر ) و 000
از میان شاعرانی که قرار بود آن بیانیه را امضا کنند و نکردند ، محمدرضا اصلانی بدون تایید امضا نکرد و فریدون رهنما با تایید بیانیه مخالف اصل امضا کردن بود . بیژن الهی و هوشنگ چالنگی در آن زمان در سفر بودند و بعد از انتشار آن به اصرار الهی به تعویق افتاد ، پی گیری اخذ امضا متوقف ماند .
اما متن این بیانیه به شکل زیر تنظیم شده است :
حجم گرایی ( Espacementalisme)
حجم گرایی آنهایی را گروه می کند که در ماوراء واقعیت ها ، به جستجوی دریافت های مطلق و فوری و بی تسکین اند .
مطلق است برای آن که از حکمت وجودی واقعیت و از علت غایبی آن برخاسته است و ، در تظاهر خود ، خویش را با واقعیت مادر آشنا نمی کند .
فوری است برای آنکه شاعر در رسیدن به دریافت ، از حجمی که بین آن دریافت و واقعیت مادر بوده است ، نه از طول ، به سرعت پریده است بی آنکه جای پایی و علامتی به جا گذارد .
بی تسکین است برای آنکه ، به جستجوی کشف حجمی برای پریدن ، جذبه حجم های دیگری است که عطش کشف و جهیدن می دهد .
حجم گرایی نه خودکاری است ، نه اختیاری ، جذبه هایی ارادی است یا اراده ای مجذوب است . جذبه اش از زیبایی است . از زیباشناسی است . اراده اش از شور و از شعور است .
نه هوس است ، نه تفنن ، تپشی است خشن و عصبی .
شعر حجم شعر حرف های قشنگ نیست . شعر کمال است .
عتیقه نیست ولی از بوی باستان بیدار می شود .
کار شعر ، گفتن نیست ، خلق یک قطعه است ، یعنی شعر باید خودش موضوع خودش باشد .
شعر حجم از دروغ ایدئولوژی و از حجره تعهد می گیرد و اگر مسئول است مسئول کار خویش و درون خویش است .
حجم گرایی سبک شعر دیگر ایران است . صفت عصر است و خطابی جهانی دارد و چون صفت عصر است ، نقاشی ، تئاتر ، قصه و سینما و موسیقی را به خود می گیرد .
گزیده حرفهایی درباره بیانیه شعر حجم :
از حرفهای یدالله رویایی :
گفتیم که حجم گرایی نه تقلید طبیعت است ، نه تغییر جا دادن واقعیت و نه حتی استحاله واقعیت ، بلکه « حکمت وجودی » یک واقعیت را جستجو می کند و وقتی علت غایی آن را یافت ، در همانجا در فاصله ای دور از واقعیت می نشیند ، این علت غایبی چیست ؟
تا آنجا که هنر تقلید طبیعت است ، طبیعی است ، یعنی دعوت شکل طبیعی اشیاء ، این خیلی قدیمی و خیلی کلاسیک است . ولی امروز با تراکم کارهای مدرن که این خیال را تصحیح می کند ، یک جور دیگری به این هنر باید فکر کرد .
پس از کلاسیک که بگذریم و جلوتر بیاییم ، یعنی از تقلید واقعیت و دعوت شکل طبیعی شیء می رسیم به آنجا که شاعر و هنرمند واقعیت را تغییر می دهند و در آن تصرف می کنند . مثلا” در کار کوبیست ها تغییر دادن واقعیت ها مطرح می شود : یک شیء که معمولا” جایش روی میز است بر روی پرده معنای دیگر می دهد . برگ درخت اگر بر بازو بروید ، جای طبیعی اش تغییر کرده است و در مقام جدیدش پیامی دیگر دارد .
و این « تغییر جا دادن واقعیت » در کار کوبیست ها تا آنجا است که حتی اگر یک کاغذ رنگ شده را از زمین بردارند و روی تابلو بچسبانند ، به هر حال جایش تغییر کرده و در مقام دیگر معنای دیگر می دهد ، اما این کار ، عوض شدن شکل شیء نیست ، استحاله واقعیت نیست .
سورنالیست ها با تصرف در شکل شیء و گاه در حالت شیء به سوررئال می رسند ، به ماوراء واقعیت بطوری که خواننده می تواند از آن ماوراء با عبور از یک خط به واقعیت مادر برسد . اما حجم گرا به تصرفی اینگونه در شیء بس نمی کند بلکه به جستجوی علت غایی است . او بدوا” از واقعیت یک عبور ذهنی (Mental) دارد ، به طوری که وقتی از آن سوی واقعیت بیرون می آید با یک تجربه و با یک واحد بیرون می آید .
اگر کار شعر فقط گفتن باشد در تاریخ ادبیات ، انبوه شاعر داریم .
اگر کار شعر هیجان آنچه برای گفتن داریم و خلق طرز بیان آن هیجان باشد تا زمان نیما فقط حافظ و مولوی داریم .
اگر کار شعر دیگر گفتن چیزی نباشد ، ولی ساختن یک قطعه باشد تا زمان نیما و کیا شاعر نداریم .
حجم گرایی متعلق به هیچ مکتب نیست و مکتب نیست ، نه مربوط به زمان خاصی است و نه مربوط به سرزمین های خاص . حجم گرایی مربوط به فرهنگ بشریت است . کلیدی است برای رویت های بی مرز و دریچه ای برای طرز تفکرهای خاص .
شاعر حجم گرا شاعر سرعت های مدید و شاعر ساختمان های سریع است . تصویری که می خواهد به تاریکی برود می گذرد تا برود ، اما دم درگاه می گیردش ، خیلی راحت است که بگذرد رد بشود ، اما طبیعت حضور او تمام در آستانه تاریکی است .
شعر تعقیب حقیقت است از بیراهه و که این مذهب رابطه ها است .
در شعر « تشریح پیاز » که شعر خودش هست می گوید :
بی مغز ، در عوض / تودرتو / مغز اما چیست / جز روابط توبه ها ؟/
گشودن دوایر بی مرکز / آشفتن رابطه ها است / و مد بینایی .
قراردادی را پذیرفتن در نپذیرفتن هیچ قراردادی یک حرکت عرفانی است .
این حرکت یک حرکت ایرانی است ، همان طور که عرفانیت ، ایرانی است .
سیری در چگونگی شکل گیری و تدوین بیانیه « شعر حجم » و دیدگاههایی از محمد شمس لنگرودی ، یدالله رویایی و داریوش اسدی کیارس .
محمد شمس لنگرودی شعر حجم را شکل سازمان یافته و پالایش شده موج نو می داند که احمد رضا احمدی در سال 1341 با کتاب « طرح » بنیانش را ریخته است .
لنگرودی در این کتاب در بررسی سیری در چگونگی شکل گیری و تدوین بیانیه به شعر حجم این گونه می نویسد :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 188
شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
در موردِ بههمآمیختگی شعر و سیاست، دو نظریهی متفاوت وجود دارد: نظریهی نخست که تا به امروز سستتر و سطحیتراز نظریهی دیگر بوده است، چنین بیان میشود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسیست و چون شعر محملیست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس میتواند عرصهای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیههای فلسفی و شاعرانهی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونههای خوبیست از نظریهای که میگوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیکتر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه میگیرد، چنین بیان میکند که شعر هرگز وسیلهی مناسبی برای انتقال پیامهای سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸» در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» میگوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان میکند، و شعر میکوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریهی دوم حمایت میکند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها بهخاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر مینامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمیگزیند دارای ارزش ِ شعری میدانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح میکنند و برخی از این هم فراتر میروند و بیان میدارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین٩» و شاعران ِ عضو جنبش موسوم بهِ «ز= ب = ا = ن١٠»، آمدند و اندیشهشان را به همین گزارهی اخیر معطوف کردند.
اما «ریچ» ادعا میکند که شاعری همانند یک رمز ناگشوده است که انگارهها را در مسیری زیر زمینی منتشر میکند. طبق آنچه که او در کتاب «فریادِ تارکِ دنیا» نوشته است: «شما نمیتوانید بگویید که آنها (رموز) را در کجا به هم متصل خواهید کرد، آنها در مسیری زیر زمینی، ریشه به ریشه متصل میشوند تا جایی که تمامی برگهای گیاه از این پیوند، یکدیگر را به آتش بکشند.» گذشته ازمتافورِ مضحکِ ریشه های گیاهِ آتش گرفته، خودِ نظریهی «ریچ» نیزغیر قابل دفاع است، زیرا باید این حقیقت را در نظر داشت که سرودن شعر – به خصوص از آغاز عصر روشنگری به بعد - شعر را بدل به سطرهایی مرموز و محرمانه و کاملا ً درونی کرده است، و همین امر موجب شد تا اکثر مردم دیگر توجهِ چندانی به شعر و شاعری نکنند و برایشان اهمیت نداشته باشد که با «شعر برای شعر» روبرو هستند، یا «با یک سامانهی انتقالِ پیام». هیچ کس به خاطر سر در آوردن از سیاست، به سراغ ِ شعر نمیرود: به هر حال این طور نیست که اگر شما بخواهید پیشبینی کنید که در سال ٢٠٠٨ چه کسی به عنوان رییسجمهور انتخاب میشود، بروید و شعر بخوانید! حتی اگر بخواهید بدانید که احساس مردم در بارهی انتخابات ریاست جمهوری در سال ٢٠٠۸ چیست؛ به سختی می توانید از مطالعهی شعر به نتیجهای برسید. اما «ریچ»- وای! دوباره نه!- چنین شعاری را برای خود برمیگزیند:«نان، خون و شاعری: قلمرو شعر»، که طبق آن ما از سرودن شعر بیمناک هستیم چون: «ممکن است ما (جامعه) را به شکلی احساساتی ترغیب کند به این اندیشه که: درقبال ِ موضعگیری علیه هر پدیدهای ممکن است وارد مرحلهی سرگشتگی شویم. این حالت ممکن است موجب تضعیف امنیتی بشود که برای خودمان فراهم نمودهایم و درخاطرمان ریشه بدواند که فراموش کردن آن چه بر ما میرود، کار عاقلانه تریست.»
اما بهراستی چند نفر از شما با موضع سیاسی «کارولین فورشه» آشنایی دارید؟ من درست به همین نکته اندیشیدم. هیچ کس به «آدرین» التفاتی نمیکند، به خصوص وقتی اشعاری به اصطلاح سیاسی، میسراید و برای هیچکس مهم نیست که طرز تفکر «کارولاین» در بارهی مسائل سیاسی چیست. با وجود اندیشهی دگم و صراحت لجوجانهای که در اکثر آثار «ریچ» در زمینهی شعر سیاسی دیده میشود، او در یک جای «فریاد تارک دنیا» با ملاحظهای زیرکانه، وادار میشود عقبنشینی کند و چنین بنویسد: «این موضعی ناخودآگاه و ناگهانی است در قبالِ رهبران، دولتِ مخفی کار و وحشت ناشی از سیستم بستهی حکومتی. شعر اما به راه خود میرود. شعر محملیست پر از بارقه، و به همین دلیل از قلبِ سکوت بر میآید، و به دنبال ارتباط با نادیدههای دیگر است.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شعر حجم شعر حرف های قشنگ نیست
متن بیانیه « شعر حجم » با امضای یدالله رویایی ، پرویز اسلام پور ، بهرام اردبیلی و 000
شعر حجم از سالهای 46 و 47 رسما” موجودیت خود را اعلام کرد و یدالله رویایی و تنی چند از شاعران در آن سالها بیانیه شعر حجم را نوشتند که برای نخستین بار در نشریه ادبی بارو( 1348 ) منتشر شد .
یدالله رویایی در این باره می نویسد : به دنبال سه ماه بحث و گفت و گو و نشستن های مدیری که در کافه نکیسا ، خانه رویایی ، خانه اردبیلی ، خانه اسلام پور و خانه نصیبی صورت گرفت ، سرانجام در آخرین و طولانی ترین جلسه خود در منزل اسلام پور « بیانیه شعر حجم » تایید و امضاء شد .
در آن ایام این نام ها شرکت داشته اند : پرویز اسلام پور ( شاعر ) ، محمود شجاعی ( شاعر و نمایشنامه نویس ) ، بهرام اردبیلی ( شاعر ) فیروز ناجی ( شاعر ) ، هوشنگ آزادی ور ( شاعر و سینماگر ) ، فریدون رهنما ( شاعر و سینماگر ) ، نصیب نصیبی ( سینماگر ) ، پرویز زاهدی ( نویسنده ) ، محمدرضا اصلانی ( شاعر و سینماگر ) ، علی مراد فدایی نیا ( قصه نویس ) ، یدالله رویایی ( شاعر ) و 000
از میان شاعرانی که قرار بود آن بیانیه را امضا کنند و نکردند ، محمدرضا اصلانی بدون تایید امضا نکرد و فریدون رهنما با تایید بیانیه مخالف اصل امضا کردن بود . بیژن الهی و هوشنگ چالنگی در آن زمان در سفر بودند و بعد از انتشار آن به اصرار الهی به تعویق افتاد ، پی گیری اخذ امضا متوقف ماند .
اما متن این بیانیه به شکل زیر تنظیم شده است :
حجم گرایی ( Espacementalisme)
حجم گرایی آنهایی را گروه می کند که در ماوراء واقعیت ها ، به جستجوی دریافت های مطلق و فوری و بی تسکین اند .
مطلق است برای آن که از حکمت وجودی واقعیت و از علت غایبی آن برخاسته است و ، در تظاهر خود ، خویش را با واقعیت مادر آشنا نمی کند .
فوری است برای آنکه شاعر در رسیدن به دریافت ، از حجمی که بین آن دریافت و واقعیت مادر بوده است ، نه از طول ، به سرعت پریده است بی آنکه جای پایی و علامتی به جا گذارد .
بی تسکین است برای آنکه ، به جستجوی کشف حجمی برای پریدن ، جذبه حجم های دیگری است که عطش کشف و جهیدن می دهد .
حجم گرایی نه خودکاری است ، نه اختیاری ، جذبه هایی ارادی است یا اراده ای مجذوب است . جذبه اش از زیبایی است . از زیباشناسی است . اراده اش از شور و از شعور است .
نه هوس است ، نه تفنن ، تپشی است خشن و عصبی .
شعر حجم شعر حرف های قشنگ نیست . شعر کمال است .
عتیقه نیست ولی از بوی باستان بیدار می شود .
کار شعر ، گفتن نیست ، خلق یک قطعه است ، یعنی شعر باید خودش موضوع خودش باشد .
شعر حجم از دروغ ایدئولوژی و از حجره تعهد می گیرد و اگر مسئول است مسئول کار خویش و درون خویش است .
حجم گرایی سبک شعر دیگر ایران است . صفت عصر است و خطابی جهانی دارد و چون صفت عصر است ، نقاشی ، تئاتر ، قصه و سینما و موسیقی را به خود می گیرد .
گزیده حرفهایی درباره بیانیه شعر حجم :
از حرفهای یدالله رویایی :
گفتیم که حجم گرایی نه تقلید طبیعت است ، نه تغییر جا دادن واقعیت و نه حتی استحاله واقعیت ، بلکه « حکمت وجودی » یک واقعیت را جستجو می کند و وقتی علت غایی آن را یافت ، در همانجا در فاصله ای دور از واقعیت می نشیند ، این علت غایبی چیست ؟
تا آنجا که هنر تقلید طبیعت است ، طبیعی است ، یعنی دعوت شکل طبیعی اشیاء ، این خیلی قدیمی و خیلی کلاسیک است . ولی امروز با تراکم کارهای مدرن که این خیال را تصحیح می کند ، یک جور دیگری به این هنر باید فکر کرد .
پس از کلاسیک که بگذریم و جلوتر بیاییم ، یعنی از تقلید واقعیت و دعوت شکل طبیعی شیء می رسیم به آنجا که شاعر و هنرمند واقعیت را تغییر می دهند و در آن تصرف می کنند . مثلا” در کار کوبیست ها تغییر دادن واقعیت ها مطرح می شود : یک شیء که معمولا” جایش روی میز است بر روی پرده معنای دیگر می دهد . برگ درخت اگر بر بازو بروید ، جای طبیعی اش تغییر کرده است و در مقام جدیدش پیامی دیگر دارد .
و این « تغییر جا دادن واقعیت » در کار کوبیست ها تا آنجا است که حتی اگر یک کاغذ رنگ شده را از زمین بردارند و روی تابلو بچسبانند ، به هر حال جایش تغییر کرده و در مقام دیگر معنای دیگر می دهد ، اما این کار ، عوض شدن شکل شیء نیست ، استحاله واقعیت نیست .
سورنالیست ها با تصرف در شکل شیء و گاه در حالت شیء به سوررئال می رسند ، به ماوراء واقعیت بطوری که خواننده می تواند از آن ماوراء با عبور از یک خط به واقعیت مادر برسد . اما حجم گرا به تصرفی اینگونه در شیء بس نمی کند بلکه به جستجوی علت غایی است . او بدوا” از واقعیت یک عبور ذهنی (Mental) دارد ، به طوری که وقتی از آن سوی واقعیت بیرون می آید با یک تجربه و با یک واحد بیرون می آید .
اگر کار شعر فقط گفتن باشد در تاریخ ادبیات ، انبوه شاعر داریم .
اگر کار شعر هیجان آنچه برای گفتن داریم و خلق طرز بیان آن هیجان باشد تا زمان نیما فقط حافظ و مولوی داریم .
اگر کار شعر دیگر گفتن چیزی نباشد ، ولی ساختن یک قطعه باشد تا زمان نیما و کیا شاعر نداریم .
حجم گرایی متعلق به هیچ مکتب نیست و مکتب نیست ، نه مربوط به زمان خاصی است و نه مربوط به سرزمین های خاص . حجم گرایی مربوط به فرهنگ بشریت است . کلیدی است برای رویت های بی مرز و دریچه ای برای طرز تفکرهای خاص .
شاعر حجم گرا شاعر سرعت های مدید و شاعر ساختمان های سریع است . تصویری که می خواهد به تاریکی برود می گذرد تا برود ، اما دم درگاه می گیردش ، خیلی راحت است که بگذرد رد بشود ، اما طبیعت حضور او تمام در آستانه تاریکی است .
شعر تعقیب حقیقت است از بیراهه و که این مذهب رابطه ها است .
در شعر « تشریح پیاز » که شعر خودش هست می گوید :
بی مغز ، در عوض / تودرتو / مغز اما چیست / جز روابط توبه ها ؟/
گشودن دوایر بی مرکز / آشفتن رابطه ها است / و مد بینایی .
قراردادی را پذیرفتن در نپذیرفتن هیچ قراردادی یک حرکت عرفانی است .
این حرکت یک حرکت ایرانی است ، همان طور که عرفانیت ، ایرانی است .
سیری در چگونگی شکل گیری و تدوین بیانیه « شعر حجم » و دیدگاههایی از محمد شمس لنگرودی ، یدالله رویایی و داریوش اسدی کیارس .
محمد شمس لنگرودی شعر حجم را شکل سازمان یافته و پالایش شده موج نو می داند که احمد رضا احمدی در سال 1341 با کتاب « طرح » بنیانش را ریخته است .
لنگرودی در این کتاب در بررسی سیری در چگونگی شکل گیری و تدوین بیانیه به شعر حجم این گونه می نویسد :