انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق درباره اخلاق در گستره سیاست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

اخلاق در گستره سیاست

-    ساده ترین رفتاری که از یک سیاست مدار سر می زند ، "داوری" است . داوری درباره دیگر "سیاستمداران" ، "مردم" ، "فردی از اشخاصی که می شناسد یا نمی شناسد" و بالاخره داوری درباره "سخن ها " و "عقاید".او از درون آگاهی خویش بدون اینکه با دیگری رابطه داشته باشد، یا نوع رابطه اش مطرح باشد، داوری می کند. این تصویری است که از "داوری یک سیاستمدار" وجود دارد و البته بهترین نوع بیان آن یعنی داوری متکی بر "آگاهی". چرا که داوری متکی بر "منافع" در اصول سیاست پیشگی مطرح می شود، حال این منافع فردی یا گروهی باشد. در نتیجه داوری متکی بر آگاهی، بیان و فلسفه قابل قبول تری دارد .اما در "گستره اخلاق"، داوری سیاستمدار دستخوش تغییر فلسفی، کنشی و واکنشی می شود. در این حالت واژه اخلاق سیاسی معنا پیدا می کند. در عمق این فلسفه، "آدمیت یا دیگریت" فی نفسه فراتر از مناسبات سیاسی صاحب ارزش می شود و در آن دیگری یا دیگران یک حق اصیل دارند و آن این است که انسان نامیده می شوند .سیاستمدار اخلاقی، انسان را محافظت می کند، پس داوری، مواضع، تحلیل و رفتار وی تحت تاثیر این وضع قرار می گیرد که با یک انسان مواجه است. آنگاه ادب شایسته رفتار با انسان را پیدا می کند. نتیجه آنکه دروغ نمی پروراند، اتهام نمی بندد و لگدمال نمی کند، بلکه حتی به آگاهی های خود نیز تکیه نمی کند. یک حکیم شرقی می گوید : درباره کسی داوری مکن، مگر آنکه چند ماه با کفش هایش راه رفته باشی ! حالا داوری با شماست!2-    سیاست در گستره اخلاق ، یعنی برپا نگه داشتن حکومت، آنگونه که در آن "اکثریت"، "ابزار" "اقلیت" نباشد. در اخلاق گرایی سیاسی، اکثریت، خود، اصل است تا آنجا که باز هم آدمیت به قربانگاه نرود . امروزه به نظر می رسد مفهوم "من می خواهم" دربرابر"ما میخواهیم" رنگ باخته است. تمامی مساعی و تلاش یک سیاستمدار اخلاقی این است که یک "ما" را بزرگتر سازد یعنی بر اساس آگاهی، همراهان هرچه بیشتری برای اندیشه ای که آن را آرمان خود می داند، فراهم کند و نه اینکه همراهان بیشتری را قربانی آگاهی خود کند . باید توجه داشت که اغلب سیاست پیشگان، "آگاهی خود" را برابر "آرمان مورد دفاع خود" قرار می دهند . و این همان خدعه ای است که به نام سیاست می شود، یعنی یک آرمان مشترک برای اکثریت می تواند قربانی آگاهی مشترک اقلیت شود که البته قدرت از آن حمایت می کند . پس اگر در شناخت خود بخواهیم درباره وجود و بروز اخلاق در نزد یک سیاستمدار قضاوت کنیم، می توانیم چنین چیزی را بررسی کنیم که یک سیاستمدار از آگاهی خود دفاع می کند که متعلق به اقلیت خود اوست یا در راه آرمان هایی است که اکثریت بر روی آن اتفاق نظر دارند؟ شاید مفهوم "اصولگرایی" را بتوان در لابلای این گفتار تشخیص داد . درک فاصله بین "آرمان خواهی" و "خود آگاهی شیفتگی"! تلاشم بر این است تا به دنبال رفتار های غیر اخلاقی در عالم سیاست جستجو نکنیم. کمی ظریف تر، کشف اغواگری سیاستمدارانه را موضوع خود قرار دهیم . 3-    سیاستمدار بدون اخلاق، خود را استعلاء ناب می پندارند . گویی همیشه فراتر از هر وضعیت قرار دارد . او خود را با تصویری که مایل است دیگران از او داشته باشند یکی می داند . مهربان، متواضع، بخشنده ، مسئول و از خود گذشته برای دیگران، اما بی نیاز از دیگران بویژه در حوزه اندیشه و آگاهی . نتیجه چنین طرز تلقی این است که این سیاستمدار، قدرت را همواره در یک شرکت سهامی می بیند که همیشه قدرت دردست دیگران است و آن دیگران درباره سرنوشت در قدرت ماندن وی تصمیم می گیرند. یک موجود درمانده که ماندن را در لابی کردن یا روابط قوی در دایره قدرت می داند! چنین سیاست پیشگانی برای خودشان هم نمی توانند کاری بکنند چه رسد از خود گذشتگی برای دیگران! به هر حال در دایره روابط عمومی و روابط خصوصی برای تصاحب سهم بیشتر از قدرت، مهربان، فروتنی و بخشندگی معنا و مفهوم اخلاق در سیاست پیدا می کند، اما واقعیت این است که واژه اخلاق در این معانی گمراه کننده است، چه، مفهوم اخلاق در گستره سیاست شامل ویژگی های انسانی صرف نمی شود .

4-    گاه تصویر سیاستمدار از خودش چنان بزرگ است که امکان درک واقعیت های مستقل از خود را از کف می دهد . در سیطره اخلاق سیاسی، هرگونه چشم انداز در عالم سیاست باید "غیر خود خواهانه" باشد . بزرگترین دشمن در زندگی سیاستمداران در دنیای امروز، "اخلاق سیاسی" است! با وجود اخلاق سیاسی، تنها "دروغ نگفتن" کافی نیست، بلکه گاهی دفاع از یک "راست هر چند کوچک" هزینه های زیادی دارد . شاید قیمت آن خارج شدن از گردونه سیاست باشد. بر خوانندگان این سطور روشن است که قصد نویسنده بیان فضایل اخلاقی برای یک سیاستمدار نیست . بلکه سعی ام بر این است این نکته را روشن کنم که سیاستمداران در تمامی دنیا دروغ پردازی می کنند و آن را یک اصل مسلم میدانند . اما برای سیاستمداران، در اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی، گستره اخلاق در عین سیاستمداری بسیار وسیع و در عین حال فوق العاده ظریف است. دروغ نگفتن اخلاقی است اما در این عرصه کافی نیست. جانب باطل را نگرفتن اصولگرایی است، اما فقط شرط لازم است . در این مقوله، عده ای بیان میدارند که در اینگونه سخنان فقط نظریه پردازی است و در شرایط واقعی، اقتضائات چیز های دیگری را حکم می کند. اما پرسش این است که اصل سیاست و سیاستمداری برای استقرار و وجود یک حکومت در فلسفه ما چیست؟ مگر نه اینکه همه اینها برای این است که انسان درمقام انسانیت قرار گیرد و انسان ها سعادتمند باشند؟ مگر نه اینکه تلاش بر آسایش، معیشت و امنیت خلق برای این است که انسان در عمق بی نهایتی خود آگاه، خداآگاه و رستگار شود ؟ چطور می شود چیزی را بر پایه دروغ و خدعه بیان نهاد و از آن چنان نتیجه ای شکوهمند انتظار داشت؟ مگر ما در بررسی سیره امامان، بویژه در حکومت مولایمان علی (ع) مصادیقی به غیر از پایبندی کامل به اخلاق در گستره سیاست و سیاستمداری مشاهده می کنیم؟ نفس عملی که علی (ع) را در مسجدی در کوفه می نشاند و معاویه را در کاخ سبز شام که اصالت حقیقی ندارد . بلکه علی (ع) در یک کلمه علی است ومعاویه جز آن معاویه است و از یکی عدالت و آزادی انسان بر می آید و از دیگری، ظلم و اسارت چیز دیگری نیست .5-    اما آخرین تفاوتی که در این مختصر می توانم آن اشاره کنم، تفاوت دیدگاهی بین سیاستمدار خود شیفته و سیاستمدار اخلاق مدار است و آن تفاوت در "دیدگاه نسبت به دشمن و دوست" است. سیاستمداران خود شیفته ، همه را "دشمن" تصور می کنند مگر آنکه خلافش ثابت شود . در این دیدگاه دایره "دوستی" بسیار کوچک و دامنه آن کم است . دوستان به تدریج وارد میشوند و دوست هرچه کهنه تر بهتر. اما سیاستمدار اخلاق مدار دایره دوستی بسیار بزرگی دارد و هرچه میتواند دایره دشمن را کوچکتر تعریف می کند. البته این دوستی خواهی بر محور اصل روابط عمومی گسترده شکل نمی گیرد . بلکه یک اصل انسانی است که هدف های مشترک را دنبال می کند . شاید سخن رهبری درباره "اتحاد ملی" کنایه از همین موضوع باشد. روشن است که هریک از این دیدگاه ها ، از سیاستمدار یک نوع شخصیت و یک نوع رفتار می سازد.



خرید و دانلود تحقیق درباره اخلاق در گستره سیاست


مقاله درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

سیاست خارجی جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)

با توجه به این مسئله مهم که بخش اعظمی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با آرمان‌های اسلامی و مفاهیم مکتبی آمیخته شده است، امام خمینی(ره) به منزله بنیانگذار و رهبر این حکومت، مبانی نظری و اصول خاصی را برای سیاست خارجی آن ارایه می‌نمایند. از آن جا که این مبانی و اصول از جایگاه خاصی برخوردارند، در این مقاله، تلاش می‌شود تا به برخی از مهمترین آموزه‌ها، اصول و اهداف سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی(ره) با توجه به گفته‌ها و نوشته‌های ایشان اشاره شود. همچنین رابطه مبانی، اصول و اهداف نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

مقدمهسیاست خارجی، همواره و در همه جا، از مناقشه انگیزترین حوزه‌های سیاست‌گذاری بوده است، ولی متأسفانه در ایران، اهمیت واقعی و نقش آن در رقم خوردن سرنوشت کشور و ملت و زمینه‌سازی فراز و نشیب‌ها و نیز ارزش بی چون و چرایش به منزله یکی از بزرگترین ابزارهای تأمین یکپارچگی ارضی، امنیت سرزمینی، وجهه و اعتبار بین‌المللی، پیشبرد اهداف و برنامه‌های ملی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... چنان که باید و شاید، و به شیوه‌ای علمی بازشناخته نشده است.(1)و حتی دیگر کشورهای مسلمان خاورمیانه مانند دیگر دولت‌های در حال توسعه، تنها در همین اواخر با خود مفهوم «سیاست خارجی» آشنا شده‌اند.(2) 

علی رغم این که مسلمانان در صدر اسلام دارای چنین میراث بزرگ و گرانبهایی بوده‌اند. چنان که پیشینه سیاست خارجی مسلمانان به صدر اسلام و زمان پیامبر(ص) باز می‌شود؛ آن جا که پیامبر گرامی اسلام با استفاده از سهم مؤلفه القلوب برای جلب و جذب نظر مساعد جوامع غیر مسلمان و یا دست کم، کاهش دشمنی و زدودن ذهنیت منفی آنان کوشش می‌کرد و موجب این شده بود که مفهوم مؤلفه القلوب، تبدیل به یکی از مفاهیم اساسی سیاست خارجی اسلام در زمان ایشان شود. (3) در حقیقت، ایشان هدف خود را در سیاست خارجی، انجام رسالت خویش و رساندن پیام الهی به ملل جهان قرار داده بود.(4)

سیاست خارجی تمام کشورها در تعامل با محیط است و سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی به این موضوع توجه دارند. امام خمینی به منزله فقیهی که دارای دیدگاه‌های سیاسی مبتنی بر اصول و قواعد فقهی است، درباره سیاست خارجی به طور اعم و سیاست خارجی حکومت اسلامی به صورت اخص، نظراتی داده‌اند. ایشان به پویش سیاست خارجی با تأکید بر گفتمان رشد محور اعتقاد داشتند؛ بدین معنا که سیاست خارجی، به معنای سیاست بیرونی کشور اسلامی در برابر کشورهای واقع در فراسوی مرزهای نظام اسلامی است. با توجه به اهمیت آرا و‌اندیشه‌های امام خمینی، در این نوشتار پس از پرداختن به مفهوم سیاست خارجی به اصول و مبانی سیاست خارجی حکومت اسلامی از دیدگاه ایشان خواهیم پرداخت. مفهوم‌شناسی سیاست خارجی

برای ورود به بحث در آغاز باید به مفهوم سیاست خارجی بپردازیم. دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، در تعریف سیاست خارجی گفته‌اند:

جهتی را که یک دولت برمی‌گزیند و در آن از خود تحرک نشان می‌دهد و نیز شیوه نگرش دولت را نسبت به جامعه بین‌المللی، سیاست خارجی می‌گویند.(5)

بر پایه تعریفی دیگر:

تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیم‌گیری‌هایی که از دیدگاه خاص همان کشور جنبه برون مرزی دارد.(6)

و نیز درباره مفهوم سیاست خارجی گفته‌اند:

راهبرد یا رشته طراحی شده عمل که به وسیله تصمیم گیرندگان یک دولت در مقابل دیگر دولت‌ها و واحدهای بین‌المللی به منظور اهداف مشخص اعمال می‌شود.(7)

به عبارت دیگر، سیاست خارجی، بازتاب اهداف و سیاست‌های یک دولت در صحنه روابط بین‌الملل و در ارتباط با دیگر دولت‌ها، جوامع و سازمان‌های بین‌المللی، نهضت‌ها، افراد بیگانه و حوادث و اتفاقات جهانی است.

و شاید بتوان این تعریف از سیاست خارجی را نسبتاً روشن و مناسب دانست که:

مجموعه خط مشی‌ها، تدابیر، روش‌ها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوبه اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال می‌نماید.(8)

اساساً هر دولتی، داده‌های سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم می‌نماید که سرانجام، خواست‌ها و نیازهای امنیتی، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا نظامی‌اش در کوتاه مدت یا بلند مدت، تأمین شود.(9)البته اهداف سیاست خارجی باید به گونه‌ای هم آهنگ تنظیم شود تا تأمین منافع ملی محقق شود.

اما با وجود آن که تصمیم گیرندگان، نقش اساسی در فرایند سیاست‌گذاری خارجی ایفا می‌نمایند، با این وجود در بسیاری از موارد، این تصمیمات، محصول تجربه‌های تاریخی، اعتقادات سیاسی و ایدئولوژیک و ... است.در حقیقت، ارزش‌های جوامع، ساخته و پرداخته فرهنگ، فرهنگ سیاسی، تربیت و ... است. ارزش‌ها باعث هدایت انسان‌ها به سوی جنبه‌های متعالی انسان، ثروت، قدرت، اعتبار، انزوا و غیره می‌شود و حتی در مواردی هدف‌های سیاست خارجی در چهارچوب یک ایدئولوژی خاص تعریف و تبیین می‌شود.(10)

در پایان بحث مفهوم شناسی سیاست خارجی باید به این مطلب نیز به صورتی گذرا اشاره کرد که سیاست خارجی، حوزه‌ای از فعالیت علمی و عملی است که مؤلفه‌های آن از خصیصه‌های متناقضی برخوردارند. به قول کنت والتز: آنچه در سیاست خارجی مورد نیاز است، صرفاً مجموعه‌ای از خصیصه‌ها نیست، بلکه به جای آن نیازمند موازنه‌ای حساس بین واقعگرایی و تحلیل، انعطاف و پابرجایی صلاحیت و میانه‌روی و بالاخره تداوم و تغییر هستیم.(11)

اکنون به بررسی مراحل سیاست خارجی در تاریخ ایران می‌پردازیم.مراحل سیاست خارجی در ایران

در واقع می‌توان سه دوره کاملاً متمایز را برای بررسی سیاست خارجی ایران و یا دیپلماسی در تاریخ ایران در نظر گرفت:

1. دوران کلاسیک؛ که روابط نوین بین‌المللی و تعامل امروزین، میان کشورها وجود نداشت و هر کشوری بر مبنای مجموعه‌ای از عوامل داخلی و بر پایه معیارهای خاص حکومت داری و نسبت‌های فکری و اجتماعی، مناسباتی با همسایگان خود و منازعاتی با رقیبان خود داشت و در این چهارچوب‌ها، گاه کمی فراتر رفته و با همسایه همسایگان نیز ارتباط برقرار می‌ساخت. این دوره تا اواخر قاجاریه تداوم داشت.

2. دوران تضعیف استقلال؛ که مقدمات آن در میانه عهد قجر و با آگاهی نسبی نخبگان ایرانی از اوضاع جهانی، خاصه، وضع ملل باختر آغاز شد، در مشروطیت به اوج خود رسید و آن مبدأ به نقطه عطفی در تحول نگرش سیاست‌های کارگزاران حکومتی ایران در موضوع روابط خارجی بدل شد. در این دوران، الزامات و مفاهیم نوین از سوی ایران به دیده گرفته و حقوق متقابل کشورها و منافع مورد منازعه، همراه با تبعات حقوقی آن مطرح شد.

3. دوران عزت و استقلال؛ که با توجه به فضای دو قطبی، در هنگامه پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 آغاز شد. البته ژئوپولیتیک خاص ایران نیز در تکوین سیاست خارجی نوین ایران دخیل بود؛ چنان که در قبل از آن نیز دخیل بود.

در بحبوحه انقلاب اسلامی، دو شعار استراتژیک: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» با الهام از انگاره‌ها و نظریات امام خمینی، موجب رواج‌اندیشه تازه‌ای در ملت و نخبگان ایران شد. این نظریات که صبغه‌ای عمیقاً دینی داشت و برآیند شخصیت مذهبی امام و هدایت‌های مکرر و ساختار عمیق دینی در آحاد ملت ایران بود، با روشن بینی و درایت حضرت امام موجب خروج ایران از دایره بسته جهان دو قطبی و خیزش به سوی افق‌های تازه بود؛ افق‌هایی که پایه‌های آن بر عزت ملی، منافع ملی، حقوق انسانی و احترام متقابل بر مبنای آموزه‌های اسلامی استوار شده بود.(12)

در واقع این روند، اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز ترسیم می‌کند که به ایجاد یک جامعه اسلامی بر اساس اسلام ناب محمدی، تعارض با اسرائیل و غرب به ویژه آمریکا، دفاع از مسلمانان و دفاع از نهضت‌های آزادی بخش و ... منجر می‌شود.(13)

پیش از ورود به بحث درباره اصول و مبانی و اهداف سیاست خارجی از دیدگاه امام(ره)، به تبیین این مفاهیم پرداخته می‌شود.

مبانی، اصول و اهداف

درباره مفهوم «مبانی» باید گفت که نقش عمده و تعیین کننده در تصمیم‌سازی‌ها، به مبانی و ساختار فکری و باورهای دولت مردان و سیاستمداران برمی‌گردد. در حقیقت، نوع حکومت‌ها و مبانی مشروعیت آنها، اساس و شیوه رفتار سیاست خارجی آن را هم چون سیاست داخلی‌اش متفاوت می‌سازد.(14)

همچنین درباره مفهوم «اصل» گفته‌اند که اصل به معنای بیخ، بن، پایه، ریشه، قاعده، قانون و ... آمده است. اصول، جمع اصل است که در هر علم، عبارت از قواعد اساسی می‌باشد که آن دانش بر آن استوار بوده و اصل هر چیز آن است که وجود آن بدان متکی است. البته باید گفت که به‌کارگیری واژه اصل در کشور ما به مفهوم دقیق آن چندان مورد توجه نیست، همان‌گونه که برخی بر این باورند: نه تنها در محاوره جاری و روزانه، هر کس، هر چه را که مهم می‌داند، اصل تلقی نموده و تحت عنوان اصول از آن یاد می‌کند، بلکه صاحب نظرات و متفکران بسیاری نیز دست‌کم در خصوص سیاست خارجی به هر معنا و مفهوم ضروری اصل می‌گویند، در حالی که هر مفهوم مهمی اصل نیست.(15)

در مورد مفهوم «هدف» گفته شده که ورود هر دولتی به عرصه جهانی بر پایه اهداف و انگیزه‌های آن شکل می‌گیرد. اهداف برون مرزی حکومت، نمودی از نیازها و خاستگاه‌های ذهنی و روانی بازیگران سیاست خارجی و



خرید و دانلود مقاله درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی


مقاله درباره سیاست جدید و نقش تاریخی ادیان در جهان بعد از 11 سپتامبر 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

سیاست جدید و نقش تاریخی ادیان در جهان بعد از 11 سپتامبرعده ای عقیده دارند که بعد از 11 سپتامبر جهان عوض شده و مثل سابق نیست. در واقع باید سیاست جهانی دگرگون و با مفهومی نو همراه با تلاشهای جدید و منطبق با توقعات کنونی دنیا ارائه گردد.هدف از این اظهار نظر کوتاه ارائه‏ی خطوط اصلی و دگرگونی سیاست قبلی و پیشنهادات جدید سیاسی است که منطبق با توقعات بوجود آمده بعد از چالش های ناشی از پیامد های واقعه ی 11 سپتامبر 2001 میلادی است. طرح اولیه ی کارهای انجام شده اصولی را که باعث ایجاد تلاش های جدید خواهد شد مشخص کرده و مقاله با یاد آوری مختصری مربوط به تحلیل سیاست جهانی خاتمه خواهد یافت. مفهوم کلی سیاست جدیدحدود چهل سال بعد از جنگ دوم جهانی سیاست بین المللی مبتنی بر اصل مناقشات شرق و غرب و به دو بلوک مخالف تقسیم شده بود . این دوگانگی و این دو قطب بودن سیاسی فرصت بر رسی موقعیت مناقشات دو جانبه را بگونه ای بوجود می‏آورد که هر دسته و گروه جهانی در یکی از دو قطب جای میگرفت.اگر گروهها و یا کشورهائی سعی میکردند قدرت سومی خارج از دو بلوک بوجود بیاورند به اتهام اینکه برای یکی از گروههای ابر قدرت کار میکنند و یا اینکه متهم به کمونیست بودن و یا طرف داری از کاپیتالیسم می شدند و بالا خره جذب یکی از دو ابر قدرت می گردیدند که بیشترین گرایش بسوی گروههای چپ بود . بنابراین سیاسی بودن مستلزم تجزیه و تحلیل مسائل روز مره زندگی مردم بعنوان علائم نشان دهنده ی یک منطق و یا یک استراتژی عقلانی بود که حتی با تخرتب کردن مسائل اقتصادی ایدئو لوژیکی و در صورت لزوم نظامی منجر به غلبه بر حریف مقابل میشد. در واقع زمینه ی برتر بر نامه ریزی های عقلانی با یک واقعیت عینی و مردمی بود که در آن محاسبه استراتژیک منبع رهنمود ها میشد. دنیا ئی که کاملا بطرف سکولاریسم پیش میرفت و دین و احساسات، حق مداخله و اظهار نظر نداشت و کاملا در قلمرو خصوصی و فردی بود. عقیده ی عمومی بر این بودکه نه چندان دور مفهوم دنیای سکولار گسترش وبر تفکرات قومی و سیاسی ساکنین کره ی زمین فائق گردد. سقوط رژیم شاه در ایران و انقلاب اسلامی سال 1979 تمام تفکرات و بر نامه ریزی های قبلی را مورد بحث قرار داد ولی بزودی افکار عمومی متوجه مفهوم قدیم سیاسی در باره ی یک نوع بحث فلسفی ممکن بر مبنای عقل گردید و از ماورالطبیعه و دین هم کمک نگرفت. عقیده‏ی عمومی بعد از حل دوگانگی ایدئولوژیکی بین دو ابر قدرت بر این بود که صلح بر روی کره ی زمین سایه افکنده و دنیا بنا بعقیده ی مارشال مک لوهان بصورت " دهکده ی جهانی " در آمده که در آن هماهنگی و تفاهم بین انسانها بوجود خواهد آمد. ولی سقوط دیوار برلن در سال 1989، اعلام فسخ پیمان ورشو و کمی بعد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی غیر منتظره بود و بقول فرانسیس فوکو یاما پایان تاریخ را رقم نزد بلکه دنیا را وارد مرحله ی جدید تری کرد . بایستی قبول کرد که دنیای بدون ایدئولوژی اختلافات زیادی را تحمل کرد و کاپیتالیسمِ فاتح و بازار جهانی در حال گسترش، در برابر عاملان دیگر همچون بنیاد گرایان مذهبی(مارتن مارتی و اسکات آپولی) در مناقشه بود و یا بقول ساموئیل هانتینگون با "برخورد تمدنها" متوسل به مکتب های دینی برای دسته بندی انتقاداتشان شد .بازکشت به دین و ادیان از سالها قبل شروع و منتظر زمان بود. واقعه ی 11 سپتامبر دنیارا متوجه کرد تا دوباره در باره ی مفهوم سیاسی آن تأمل کند. گفتگو" با " و" بین" ادیان به متخصصین رده ی بالای سیاسی محدود نشده بلکه برای هر انسان سیاسی کار برد خواهد داشت زیرا سیاست جدید اجازه نخواهد داد که فقط عقل و منطق بر آن حاکم باشد . بر عکس سیاست جدید باید در باره ی دین و پیروان آن مطلـع شود تا بهـتر بتوانــد در زمینه های سیاسی آن فعالیت کنـد. بنظـر می رسد کـه یونسکو میتواند مرکز ملاقاتها و عملیات ایده آل برای گفتگو بین ادیان و تمدن ها باشد تا بتواند با نتیجه گیری از توقعات و آرزوهای آنها به سازمان ملل متحد که در واقع مجمع سیاست جهانی است گزارش دهد. سیاست جدید باید یونسکو را وادار کند تا اعمال و حرکات سیاست جدید را دسته بندی کرده و خطوط اصلی آنرا مشخص نماید . تلاش های جدید سیاسیسیاست جدید جدید جهانی برای شروع گفتگو "با" و "بین" ادیان باید سعی کند به سه هدف اصلی برسد : توقعات قضاوت و داوری . فلسفه ی اخلاق جهانی . تعلیم و تربیت و آموزش عدم خشونت توقعات قضاوت و داوریتجزیه و تحلیل های مختلفی که بدنبال سوء قصد ها بدست تروریست ها ی اسلامی انجام گرفته نشان میدهد که این اعمال از محرومیت ها، احساس خواری و شرمساری و خشم و انتقام نشا"ت میگیرد و بنظر آنها تنها راه مبارزه از بین بردن و خسارت زدن به رقیب است.توقعات محلی، منطقه ای و جهانی آنها در توضیع عادلانه ی سرمایه ها، منافع ملی ، عدالت اجتماعی و دادگستری و شرکت در تصمیم گیری های عینی برای وضع بهتر و مناسب تر محرومین ، فقرا و حاشیه نشینان جامعه است که در واقع بخاطر آنها مبارزه میکنند.اگر در این باره فکری نشود نعداد کسانی که متوسل بزور میشوند و یا کسانیکه از



خرید و دانلود مقاله درباره سیاست جدید و نقش تاریخی ادیان در جهان بعد از 11 سپتامبر   13 ص


تحقیق در مورد قدرت و سیاست 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 38 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

قدرت و سیاست

رهبران جملگی با قدرت و سیاست سروکار دارند. قدرت، توانایی نفوذ بر دیگران و بر رویدادهاست. قدرت همانند سهامی است که هر رهبری در شرکت خود دارد، و راه نفوذ وی را بر دیگران بازمی‎گشاید. قدرت با اختیار تفاوت دارد، زیرا اختیار از مدیریت بالاتر واگذار می‎شود. از سوی دیگر، قدرت را رهبران، خودشان بر پایة شخصیتشان، کوششهایشان، و موقعیتهایی که در آنها به کار می‎پردازند به دست می‎آورند.

سیاست به شیوه‎هایی گفته می‎شود که رهبران قدرت به دست می‎آورند و به کار می‎بندند. این ضرورت وجود دارد که به رهبر یاری داده شود تا «بر موقعیت مسلط شود». و رویدادها را به سوی هدفهای دلخواه هدایت کند. سیاست به زمینه‎هایی از این دست باز می‎گردد: توازن قدرت، حفظ آبرو، «‌زد و بند»، «مرمت کردن خرابیها»، سازشهای ابتکاری، داد و ستد، و شمار گوناگونی از کوششهای دیگر. سیاست یک کوشش باستانی و دیرینة انسانی است که از آغاز تمدن وجود داشته است، از این رو چیزی نیست که یگانة سازمانهای امروزین باشد. ولی سازمانهای امروزین، زمین باروری برای پرورش و رشد سیاست است. صاحب‎نظران بر این گمانند که رهبران توانا و شایسته اگر از مهارتهای بنیادی سیاسی بی‎بهره باشند، برای دستیابی به نوک هرم سازمانهای امروزین با دشواری رودررو خواهند بود. به سخن یکی از این صاحب‎نظران، قدرت سیاسی « یکی از سازوکارهای اندکی است که سازمان را با موقعیت خود همراه می‎سازد». به سخن ساده، مهارتهای سیاسی برای رهبران ضروری است، چه برای کامیابی خودشان و چه برای هموار کردن راهی که کارکنان به کارکرد خود می‎پردازند.

گونه‎های قدرت

قدرت به راههای گوناگون پرورش می‎یابد. نمونه‎های عمدة قدرت سازمانی و سرچشمه‎های پدید آمدن آنها چنین‎اند.

قدرت شخصی: قدرت شخصی ‎- که به نام قدرت مرجع، قدرت خردمندی، و قدرت شخصیتی نیز خوانده می‎شود ‎- سرچشمه‎اش در هستی خود فرد است. قدرت شخصی توانایی رهبران است که پیروان خود را بر پایة نیرومندی شخصیتشان می‎پرورانند. این رهبران از جاذبة شخصی، اعتماد، و باور به هدفهایی که پیروان را جذب و پابرجا می‎دارد، بهره‎مندند. مردم بدان سبب پیروی می‎کنند که می‎خواهند پیروی کنند؛ عواطف آنان به آنها می‎گوید که چنان کنند. رهبر نیازهای مردم را احساس می‎کند و وعده‎های کامیابی برای رسیدن به آن نیازها را می‎دهد. نمونه‎های تاریخی این رهبران «ژاندارک» در فرانسه، «مهاتما گاندی» در هند،‌ و «فرانکلین روزولت» در ایالات متحد آمریکا هستند.

قدرت مشروع: قدرت مشروع که به نام قدرت جایگاه و قدرت رسمی نیز خوانده می‎شود، سرچشمه‎اش پایورانی در پایگاه بالاتر است. این قدرت از فرهنگ جامعه برمی‎خیزد که از راه آن به روشی مشروع و قانونی از سوی پایوران بالاتر به دیگران داده می‎شود. این اختیار به رهبران قدرت نظارت بر منابع و پاداش و کیفر دادن به دیگران را وامی‎گذارد. مردم این قدرت را می‎پذیرند، زیرا آن را به دلخواه می‎پندارند و برای استقرار نظم و پیشگیری از هرج و مرج در جامعه آن را بایسته می‎شمارند. فشار اجتماعی از سوی همالان و دوستانی که آن را می‎پذیرند، و ارد می‎شود و توقع آن است که دیگران نیز بدان گردن نهند.

قدرت کارشناسی: قدرت کارشناسی که به نام اختیار دانش و شناخت نیز خوانده می‎شود، از دانشهای تخصصی سرچشمه می‎گیرد. این قدرت از درون دانش شخص و اطلاعات وی درباره موقعیتی پیچیده برمی‎خیزد. این قدرت به آموزش و پرورش، آموزش ویژه، و تجربه و آزمودگی بستگی دارد، و از این‎رو گونة مهمی از قدرت در جامعة‌فن‎شناختی امروزین ماست. برای نمونه، اگر همسر شما به دلیل نوعی از حمله در اتاق معالجة فوری بیمارستان خوابیده باشد و در این هنگام پزشک و خدمتکار بیمارستان هر دو به اتاق وارد شوند احتمال آن خواهد بود که شما به پزشکی که درمان همسر شما را در پیش خواهد گرفت بیشتر توجه کنید تا به خدمتکاری که ملحفه‎های تازه به اتاق آورده است.

قدرت سیاسی: قدرت سیاسی از پشتیبانی گروه‎های مردم پدید می‎آید. این قدرت از توانایی یک رهبر در کار کردن با مردم و نظامهای اجتماعی برای به دست آوردن وفاداری و



خرید و دانلود تحقیق در مورد قدرت و سیاست  22 ص


تحقیق درباره؛ سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور (مرکبات)

سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور (مرکبات)

 

مقدمه

 

به طور کلی سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی ایران که به منظور اثرگذاری بر روند تولیدات، بهبود وضعیت درآمد تولیدکنندگان، ایجاد اشتغال و تشویق صادرات، مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:

1-پرداخت یارانه به نهاده های مورد استفاده دربخش کشاورزی نظیر کود، سم، بذر، ماشین آلات و تولید نهال.

2-قیمت گذاری محصولات اساسی کشاورزی و تضمین خرید این محصولات توسط دولت.

3-پرداخت بخشی از سهم بیمه محصولات زراعی، باغی، دامی و تلاش برای گسترش پوشش بیمه محصولات در کشور و بیمه حوادث غیرمترقبه نظیر خشکسالی، سیل، تگرگ و ...

4-پرداخت اعتبار و تسهیلات با نرخ بهره کم به منظور خرید ماشین آلات موردنیاز و تامین هزینه های جاری تولید.

5-پرداخت یارانه صادراتی به محصولاتی که از بازار بالنسبه پایدار برخوردار بوده ولیکن در سال های اخیر به دلیل کاهش قیمت های جهانی از قدرت رقابت کمتری برخوردار شده اند و پرداخت جایزه به عموم محصولات به منظور ایجاد جهش صادراتی.

6-برقراری تعرفه برای واردات محصولاتی که امکان تولید آنها در داخل وجود دارد.

7-گروه دیگری از سیاست های حمایتی که می توان آنها را تحت عنوان خدمات عمومی بخش کشاورزی معرفی نمود پرداخت های بودجه ای است که به توسعه و عمران روستاها، ایجاد شبکه های آبیاری و زهکشی، حفاظت از محیط زیست و سایر فعالیت های عمرانی بخش کشاورزی صورت می گیرد. پرداخت های عمرانی دولت به فصل کشاورزی و منابع طبیعی ماخذ مناسبی برای ارزیابی سیاست های حمایتی بخش کشاورزی در این زمینه است.

 در مورد مرکبات نیز سیاست های فوق مانند سایر محصولات باغی به مورد اجرا گذاشته می شود که در ذیل به آن می پردازیم:

 

الف) یارانه نهاده های کودشیمیایی، سم و بذر

کاربرد کود شیمیایی به دلیل نقشی که در افزایش کیفیت خاکا ایفا می کند از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل سعی می شود با توجه به نوع خاک و نیاز محصولات به اقلامی از کود که بیشتر مورد استفاده کشاورزان قرار می گیرد ( سهم قابل توجهی در هزینه تولید داشته و در صورت عدم پرداخت یارانه، کشاورز مصرف آن را کاهش داده که در نتیجه به فقر خاک و کاهش تولید می انجامد) یارانه پرداخت شود. به طور کلی مبلغ یارانه برای انواع کود مورد نیاز کشاورزان در ایران سهم قابل توجهی از مجموع یارانه های بخش را به خود اختصاص می دهد. نهاده های سم و بذر نیز از عوامل دیگری هستند که بازده کشاورزی را افزایش می دهند. در زمین تامین بذور به ویژه بذور اصلاح شده، دولت از تاسیس راه اندازی و اداره بنگاه ها و موسسات تولید بذور اصلاح شده حمایت می کند. همچنین دولت به طور مستقیم یا غیرمستقیم به منظور توزیع این نهاده ها به قیمت مناسب، هزینه هایی را متقبل می شود. از آنجاییکه آمار یارانه پرداختی به کود، سم و بذر به تفکیک محصولات در دسترس نمی باشد لذا در جدول 45 کل یارانه پرداخت شده به نهاده های مذکور در بخش کشاورزی طی سال های 83-1380 آورده شده است. بخشی از کود و سم مورد نیاز نیز از سایر کشورها وارد شده و دولت بابت تفاوت قیمت وارداتی و داخلی یارانه می پردازد که میزان این یارانه طی سال های 83-81 در جدول 46 قابل مشاده است. شایان ذکر است از ابتدای سال 1384 درمورد سموم آزادسازی صورت گرفته که می بایستی اثرات آن را روی قیمت تمام شده محصولات درسال های بعد بررسی نمود.

 

ب) یارانه ماشین آلات کشاورزی

پرداخت یارانه به تولید ماشین آلات کشاورزی به منظور توسعه مکانیزاسیون در این بخش صورت می گیرد. پرداخت بدین شکل است که تولیدکنندگان قطعات مورد نیاز خود را با ارز آزاد وارد نموده و دولت سهمی از این نرخ ارز را که از قبل تعیین شده به عنوان مابه التفاوت نرخ ارز به تولیدکنندگان پرداخت می کند. دولت در سال 1381 به ازای هر دلار واردات مبغل 5950 ریال، درسال 1382 به ازای هر دلار واردات مبلغ 6200 ریال و در سال 1383 به ازای هر دلار مبلغ 6600 ریال پرداخت کرده است. قبل از سال 1381 که نرخ ارز به صورت شناور بود این پرداخت به صورت ارایه دلار به نرخ دولتی به تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی صورت می گرفت. مابه التفاوت پرداختی به تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی طی سال های 1381 الی 1383 در جدول 47 آورده شده است.

1- یارانه نهاده های کشاورزی

2- خرید تضمینی مرکبات

3- بیمه مرکبات

4- یارانه اعتبارات

5- پرداخت جایزه صادراتی

6- تعرفه وارداتی مرکبات

 

ماخذ: بررسی بازار مرکبات در ایران و نحوه تنظیم آن – موسسه پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی - 1387



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور