لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 58
چکیده:
به منظور بررسی رابطه عزت نفس و هوش هیجانی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان تعداد 150 دانشجو به صورت یک نمونه اتفاقی گزینش شد. اطلاعات مربوط به عزت نفس توسط پرسشنامه کوپر اسمیت 58 سوالی که از اعتبار و روایی کافی برخوردار است بدست آمد و شواهد مربوط به نمره هوش هیجانی افراد از پرسشنامه 20 سوالی پل بدست آمده که این پرسشنامه جنبه های خشم و محبت عمیق را از کل هوش هیجانی می سنجد. اعتبار این پرسشنامه با حذف سوال های نامناسب آن به 622/0=a رسید که مشخص است این پرسشنامه از هماهنگی درونی کافی برخوردار است. به کمک آزمون همبستگی اطلاعات تجزیه و تحلیل شد و شواهد حاکی از وجود این مطلب است که
بین نمرات عزت نفس و هوش هیجانی رابطه معکوس وجود دارد.
بین نمرات L ( میزان هماهنگی با تست) و هوش هیجانی نیز رابطه معکوس وجود دارد، به عبارت دیگر افرادی که از هوش هیجانی نمره بالاتری گرفته اند، سعی کرده اند خود را بهتر از آنچه هستند نشان دهند، کمی حجم نمونه و عدم یک طرح مناسب نمونه برداری از جمله محدودیت های جدی پژوهش است.
فصل اول:
کلیات پژوهش
مقدمه:
دهه اخیر شاهد ظهور بی سابقه تحقیقات علمی راجع به هیجانات مختلف ( عشق، ترس، نفرت و...) بوده است، مهیج ترین دستاورد، مربوط به تصویر برداری از مغز در حین فعالیت است که به مدد روشهای نوآورانه همچون تکنولوژی های جدید مغز نگری حاصل شده است.
این تکنولوژی ها ما را قادر به دیدن چیزهایی کرده اند که همیشه به عنوان گنجینه ای از رازهای دست نیافتنی تلقی شده است: اینکه توده درهم پیچیده سلول های مغز در هنگام تفکر، بروز احساسات خیالبافی و رویاها چگونه عمل می کنند. این اطلاعات عصب زیست شناختی برای ما این امکان را فراهم می آورد تا به گونه ای دقیقتر بفهمیم که بخش های مربوط به هیجانات عاطفی در مغز چگونه ما را وارد به خشم یا گریه می کنند، و چگونه بخش های قدیمی تر مغز که ما را به جنگ با دیگران یا عشق ورزیدن به آنها بر می انگیزد در جهت عملکرد بهتر یا بدتر هدایت می شوند. این روشنگری بی سابقه در مورد کارکرد هیجانات و نقاط ضعف آن، چندین روش درمانی، جدید را برای حل بحران های عاطفی جمعی بشر، در پیش روی ما قرار می دهد ( گلمن، 1379، صص 14و15).
محیطی که در آن زندگی می کنیم. نمره های آزمون هوشی از جمله باثبات ترین خصوصیات انسان است که روان شناسان به اندازه گیری آن می پردازند. اما این هوشبهر دارای تغییرات زیادی است. تغییرات زیاد در هوشبهر معمولا با سلامت، مسائل عاطفی، خصوصیات شخصی کودک و متغیرهای محیطی ارتباتط دارند ( اتکنسیون و هلیگارد، 1378،ص 312).
در سالهای اخیر، گروه پیشرفته ای از روان شناسان به نتایج مشابه در رابطه با هوشبهر رسیده اند. از جمله مفاهیم قدیمی بهره هوشی بر حول محدود خاصی از مهارت های زبانی و ریاضی می چرخد، ولی هیچ گونه شناختی از توانایی های فرد در عرصه های مختلف زندگی ارائه نمی دهند. این روان شناسان از دیدگاههای گسترده تر به هوش آدمی نگریسته اند و تلاش دارند آن را به عنوان عاملی که موجب موفقیت فرد در سراسر زندگی می شود معرفی کنند. این تلاش و جستجو به درک نقش کلیدی هوش هیجانی یا هوشیاری احساسات می انجامد ( گلمن، 1379، ص 77).
همچنان که افراد از خود درکی پیدا می کنند و هویت خود را می یابند تلویحا برای خصوصیات خود ارزشی منفی یا مثبت قایل می شوند. مجموعا این ارزیابی ها که کودک از خود می کند عزت نفس او را تشکیل می دهد. مفهوم خود مجموعه ای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت. بعضی از بخش های خود خوب یا بد تلقی می شود، ولی بعضی از بخشها نه خوب تلقی می شود و نه بد. از طرف دیگر عزت نفس ارزیابی شخصی از خصوصیاتش اطلاق می شود ( ماسن و همکاران، 1378، ص413).
به طور کلی عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن، این حس از مجموعه افکار، احساسات، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود، همه افراد، صرف نظر از سن، جنس، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند نیازمند عزت نفس هستند.
در حقیقیت بررسی های گوناگون روان شناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند. نظر فرد نسبت با خویشتن و حس عزت نفس به تدریج پیچیده تر می شود، پیشرفت می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
عزت نفس
عزت نفس ، عبارت است از احساس ارزشمند بودن . این حس از مجموعه ی افکار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود. می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم ، احساس می کنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم ، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودرا دوست داریم یا نداریم؟
مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن ، یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم . همه ی افراد ، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه ی فرهنگی و جهت و نوع کاری که در زندگی دارند ، نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس ، برابر است با خودباوری واقعی . یعنی : خود را آن گونه که هستیم باور کنیم و برای خشنودی خودمان و دیگران تلاش نماییم . عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر می گذارد. در حقیقت ، بررسی های گوناگون حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضاء نشود ، نیازهای گسترده تری نظیر نیاز به آفریدن ، پیشرفت ، و یا درک و شناسایی استعدادهای بالقوه محدود می ماند. به خاطر بیاورید هنگامی که کاری را به بهترین نحو به پایان رسانده اید چه احساس خوشی به شما دست داده است. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند ، معمولاً احساس خوبی نیز نسبت به زندگی خواهند داشت . آنها می توانند با اطمینان به خود و اطرافیان ، با مشکلات و مسئولیت های زندگی مواجه شوند و از عهده آنها برآیند.
- ویژگی های شخصی که عزت نفس بالا دارد :
1- مستقل عمل می کند: در مورد مسائلی چون استفاده از : وقت، پول، حرفه، لباس و مانند این ها ، خود دست به تصمیم گیری و انتخاب می زند.
2- مسؤولیت پذیر است : سریع و با اطمینان عمل می کند. گاهی مسئولیت ِ کارهای روزانه ی خانه را بر عهده می گیرد و حتی دنبال موقعیت های کاری جدید می رود و بدون آنکه از او خواسته شود ، به کمک دیگران می شتابد .
3- به پیشرفت هایش افتخار می کند : هنگامی که از پیشرفت هایش ، تعریفی به میان می آید ، با مسرّت تصدیق می کند و از این بابت احساس رضایتمندی می نماید.
4- به چالش های جدید مشتاقانه رو می آورد : مشاغل نا آشنا، آموزش ها و فعالیت های جدید ، توجهش را جلب می کند و با اطمینان و اتکاء به نیروهای درونی ، خود را درگیر آنها می کند.
5- دامنه وسیعی از هیجانات و احساسات را نشان می دهد : می تواند قهقهه بزند، بخندد ، فریاد بکشد و گریه کند . به گونه ای ناخود آگاه ، محبتش را بروز می دهد وبه طور کلی هیجانات طبیعی خود را ابراز می کند بی آنکه از بروز آنها خجالت بکشد .
6- ناکامی را به خوبی تحمل می کند : هنگام روبه رو شدن با ناکامی ها ، می تواند واکنش های گوناگونی نظیر: شکیبایی، خندیدن به خود، بلند حرف زدن و ... از خود نشان دهد و قادر است از آنچه که موجب ناکامی اش شده ، سخن بگوید .
7- می تواند خود را محاکمه کند : با شجاعت تمام گاهی خود را به محکمه می کشاند و به نقایص و اشتباهات خود اقرار می نماید ، بی آنکه احساس ضعف نماید ؛ چرا که می داند اقرار به خطا اولین گام در رفع خطاست و انکار خطا نتیجه ای ندارد جز تکرار دوباره ی آن .
8- احساس می کند می تواند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد و از نفوذی که بر افراد خانواده و دوستان دارد ، مطمئن است و می داند که به خاطر شایستگی های باطنی می تواند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد .
بر عکس ِ آنها ، اشخاصی که دارای اعتماد و عزت نفس پایین هستند ویژگی های زیر را دارند :
1- قریحه های خود را دست کم می گیرند و مدام این جملات را درذهن خود تکرار می کنند : نمی توانم این یا آن کار را انجام بدهم . نمی دانم چرا هیچ وقت نمی توانم فلان کار را یاد بگیرم ؟ و ...
2- احساس می کند دیگران ارزشی برای او قائل نیستند: در محبت و پشتیبانی خانواده و دوستانش تردید دارد و احساس می کند دیگران ارزشی برای او قائل نیستند و یا احساس می کند که آنها اصلاً به او علاقه ندارند و از او حمایت نمی کنند.
3- احساس ناتوانی می کند : عدم اطمینان یا حتی احساس درماندگی بر بیشتر نگرش ها و اعمالش سایه می افکند و با مسائل و مشکلات ، یا ناسازگاری های روزگار قدرتمندانه مقابله نمی کند .
4- به آسانی تحت تاثیر احساسات ، خشم و تلقینات قرار می گیرد : او اغلب تحت نفوذ شخصیت ها قرار دارد و رفتارش غالباً متأثر از کسانی است که اوقات خود را با آنها می گذراند.
5- دامنه محدودی از عواطف و احساسات را نشان می دهد : معمولاً فرد ِ فاقد ِ عزت ِ نفس ، از اینکه احساسات واقعی خود را نشان دهد شرم دارد ، زیرا فکر می کند این احساسات ممکن است برای دیگران مسخره به نظر آید و به طور مکرر رفتارهایی چون بی قیدی و خشونت را از خود بروز می دهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
عامل 1) هوش درون فردی ( Intelligence Intrapersonal ) به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی, بیان احساسات, عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به روشی غیر مخرب و رها بودن از وابستگی هیجانی اطلاق می شود . و خود آگاهی هیجانی ( باز شناسی و فهم احساسات خود) , جرات ( ابراز احساسات , عقاید , تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده ) , خود تنظیمی ( آگاهی , فهم, پذیرش و احترام به خویش ) , خودشکوفایی( تحقق بخشیدن به ایتعدادهای بالقوه خویشتن) و استقلال ( خود فرمانی و خود کنبرلی در تفکر و عمل شخص و رهایی از وابستگی هیجانی) را در برمی گیرد. عامل 2) هوش بین فردی ( Intelligence Interpersonal ) به معنی توانایی همدلی یعنی آگاهی, درک و ارزیابی احساسات دیگران است. ارتباط بین فردی به معنی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو طرفه ( شامل ابراز و دریافت محبت) است. همچنین هوش بین فردی بالا , مسئولیت پذیری اجتماعی بالارا هم به دنبال دارد. عامل 3) قابلیت انطباق( Abaptadility ) : انطباق یا سازگاری شامل مساله گشایی ( تشخیص و تعریف مسایل , همچنین ایجادی راهکارهای موثر) , آزمون واقعیت( ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی تجربه می شود ) و انعطاف ( تنظیم هیجان, تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط ) می باشد.عامل 4) کنترل استرس ( Control Stress ) :شامل توان تحمل حوادث ناخوشایند و شرایط استرس زا و نیز مقاومت , به تاخیر انداختن یا انکار یک تکانه, سائق یا وسوسه برای عمل کردن است. عامل5) خلق عمومی ( Moob General ) : توانایی رضایت از زندگی , شاد بودن و داشتن نگرش مثبت یا مشخص در همه شرایط حتی در زمان بد شانسی.
خرده مقیاسهای پانزده گانه نیز عبارتند از : 1) خودآگاهی هیجانی (Awareness Self Emotional ):توانایی شناخت احساسات خود, تفکیک آنها, آگاهی از احساس خود و دلایل ظهور این احساسات. 2) قاطعیت( Assertiveness ) : توانایی بیان احساسات , عقاید و افکار خود و دفاع از حقوق خود به روش منطقی , غیر مخرب و بدون فحاشی که شامل 3 بعد است: توانایی بیان احساسات ( پذیرش خشم, صمیمیت و ... و ابزار آن ) توانایی بیان آشکار عقاید، افکار و باورهای خود ( خوش آیند و ناخوشایند) و اتخاذ تصمیم راسخ و روشن , حتی اگر با محروم شدن از بعضی امتیازات همراه باشد. توانایی پایداری و مداومت برای احقاق خق خود , افراد قاطع و جرات مند کمرو و خجالتی نیستند. آنها می توانند احساسات خود را واضح , روشن , مستقیم و بدون خشونت و پرخاشگری ( فیزیکی یا کلامی ) ابراز کنند. 3) حرمت نفس( Regarb Self ) : حرمت نفس در واقع توانایی احترام به خود و پذیرش خود به عنوان فردی ارزشمند, احترام به هود و دوست داشتن خود آنگونه که هستیم و پذیرش جنبه های مثبت و منفی قابلیت ها و محدودیتهای خود است. در بخث هوش هیجانی با مفاهیمی چون امنیت, اعتماد به نفس , خود باوری و احساس ارزشمندی نسبت به خود سروکار داریم . اعتماد به نفس و عزت نفس با خود باوری و هویت رشد یافته ارتباط کامل دارند. بنابراین شخص صاحب حرمت نفس, احساس خشنودی و رضایت از خود داشته و فرد فاقد آن احساس بی لیاقتی و حقارت می کند.4) خود شکوفایی ( Actuali selfzation) : خود شکوفایی مستلزم شناخت توانمندی های بالقوه در فرد و سپس رشد و شکوفایی انهاست. این بعد از هوش هیجانی , راهی برای غنا و معنی بخشیدن به زندگی فرد است. تلاش برای شکوفا کردن استعدادهای بالقوه از طریق اهداف شخص و با گذشت عمر قابل دستیابی است. خود شکوفایی فرایندی مستمر و پویا برای کسب حداکثر رشد توانایی ها , قابلیت ها و استعدادهاست. خود شکوفایی رسیدن از خود واقعی به خود ایده آل است. شناخت خود, پذیرش و رضایت از خود وخود باوری و آنگاه تلاش برای رسیدن به آنچه باید باشیم مسیر ما در رسیدن به خود شکوفایی است. 5) استقلال (Inbepenbence ) : استقلال یعنی توانایی خود هدایتگری و خود کنترلی در فکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی افراد مستقل در برنامه ریزیها و تصمیم گیریهای مهم متکی به خود هستند البته پیش از تصمیم گیری , در جستجوی نقطه نظرات دیگران نیز هستند و در تصمیم گیری نهایی به آنها توجه می کنند ولی تصمیم نهایی با خود آنهاست. افراد مستقل از اتکا به دیگران برای برآوردن نیازهای عاطفی خود پرهیز می کنند. مستقل بودن برمیزان اعتماد به نفس, انگیزه درونی , تمایل به برآوردن انتظارات و تعهدات خود, بدون آنکه اسیر آن شوند مبتنی است . افراد مستقل در عین حال که از دلبستگی هایی برخوردارند به لحاظ عاطفی به دیگران وابسته نمی شوند.
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد کرمانشاه
دانشکده تحصیلات تکمیلی
پایاننامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی(M.A)
عنوان:
رابطه هوش هیجانی ، رضایت شغلی و رضایت زناشویی با عزت نفس در معلمان زن آموزش و پرورش ناحیه 3 کرمانشاه
فهرست مطالب
فصل یکم
مقدمه پژوهش
1-1- مقدمه. 2
2-1- بیان مسأله. 5
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق. 7
4-1- اهداف تحقیق. 8
5-1- فرضیههای تحقیق: 9
6-1- تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها 9
7-1- روش تحقیق. 10
8-1- متغیرهای تحقیق. 10
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
1-2- هوش هیجانی.. 13
1-1-2- تعریف و پیشینه هوش هیجانی : 14
2-1-2- هوش هیجان و مؤلفه های آن : 15
1-2-1-2- خود آگاهی : 16
2-2-1-2- خود کنترلی یا مدیریت خود : 16
3-2-1-2-شعور اجتماعی.. 17
4-2-1-2-خود انگیزی.. 18
5-2-1-2- مهارتهای اجتماعی.. 19
3-1-2- تاریخچه ی هوش هیجانی.. 20
4-1-2- نظریه های هوش هیجانی.. 21
1-4-1-2- نظریه مایرو سالووی.. 21
2-4-1-2-نظریه ی گلمن.. 22
3-4-1-2-نظریه بار- ان. 23
1-3-4-1-2- مؤلفه درون فردی.. 23
2-3-4-1-2- مؤلفه ی بین فردی.. 24
3-3-4-1-2- مؤلفه ی سازگاری.. 24
4-3-4-1-2- مؤلفه ی کنترل استرس... 24
5-3-4-1-2- مؤلفه خلق عمومی.. 25
2-2- رضایت شغلی.. 25
1-2-2- ماهیت رضایت شغلی.. 26
2-2-2- تاریخچه رضایت شغلی.. 27
3-2-2- نظریه های رضایت شغلی.. 28
1-3-2-2- الگوی پارسونز. 28
2-3-2-2-نظریه عوامل بهداشتی / انگیزشی هرزبرگ.. 28
3-3-2-2-نظریه اختلاف: 30
4-3-2-2-نظریه برابری آدامز : 31
5-3-2-2-نظریه نفوذ اجتماعی : 32
6-3-2-2-نظریه تسری : 32
7-3-2-2-نظریه هدف گذاری : « ادین لاک » 32
8-3-2-2-نظریه گروه مرجع 33
9-3-2-2-دیدگاه احساس « محرومیت نسبی » : 33
10-3-2-2-نظریه بیگانگی نسبت به کار و شغل : 34
11-3-2-2-کنترل برکار : 36
3-2- رضایت زناشویی.. 37
1-3-2- مفهوم رضایت زناشویی.. 37
2-3-2- نظریه های رضایت زناشویی.. 39
1-2-3-2- نظریه یادگیری.. 39
2-2-3-2- نظریه تبادل اجتماعی : 40
3-2-3-2- نظریه مبادله اجتماعی نای.. 41
4-2-3-2- نظریه برابری و عدالت.. 43
5-2-3-2- نظریه طبقه بندی ازدواج های بادوام. 44
6-2-3-2- نظریه چرخه زندگی زناشویی.. 45
7-2-3-2- نظریه منابع. 46
4-2- عزت نفس... 47
1-4-2- مفهوم عزت نفس... 48
2-4-2- نظریه های عزت نفس... 50
1-2-4-2- دیدگاه مازلو. 50
2-2-4-2-دیدگاه آلپورت.. 51
3-2-4-2-دیدگاه راجرز. 52
4-2-4-2-دیدگاه اسمیت.. 55
3-4-2-مؤلفه های اساسی عزت نفس... 56
5-2- پیشینه تحقیق. 58
1-5-2- تحقیقات انجام شده در داخل ایران: 58
2-5-2-تحقیقات انجام شده در خارج از کشور: 59
فصل سوم
روش پژهش
1-3- روش تحقیق: 67
2-3-جامعه آماری: 67
3-3- نمونه و روش نمونه گیری: 67
4-3-ابزار جمع آوری اطلاعات: 68
5-3-ابزار پژوهش: 68
1-5-3- پرسشنامه 35 سوالی رضایت زناشویی enrich. 68
2-5-3- پرسشنامه عزت نفس (SEI) 69
3-5-3- پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن. 70
4-5-3-پرسشنامه رضایت شغلی (JDI) 71
6-3-روش تجزیه و تحلیل دادهها: 72
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
عزت نفس
در بررسی عزت نفس، اولین کار توسط ویلیام جیمز انجام شده است. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی ، یعنی از زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می گیرد، شکل می گیرد.
الف : مبانی نظری
مربیان، والدین، رهبران تجاری و دولتی همگی بر این امر اتفاق نظر دارند که ما نیاز به پرورش اشخاصی با عزت نفس سالم و بالا داریم. افرادی که با خصوصیات مدارا و احترام قائل بودن برای دیگران مشخص می گردند و افرادی که مسئولیت اعمالشان را می پذیرند، دارای انسجام هستند، به موفقیت های خود مباهات می کنند، خود انگیخته اند، تمایل به ریسک کردن دارند،انتقادپذیر هستند، قادر به دوست داشتن و دوست داشته شدن اند، جویای چالش و برانگیزش ناشی از پیگیری اهداف ارزنده و دشوارند و بر زندگیشان احاطه و کنترل دارند. به عبارت دیگر ما نیازمندیم تا به رشد اشخاصی که واجد عزت نفس سالم و اصیل هستند، کمک نماییم، چرا که آن ها کسانی هستند که به وجود خود به عنوان یک تأیید کنندهٔ زندگی، فردی سازنده ، مسئول و مطمئن اعتماد می کنند (رابرت ریزنر، به نقل از محمودی،۱۳۸۲).
تعاریف متعددی از جانب محققین در مورد عزت نفس صورت گرفته است که جهت روشن شدن مفهوم آن لازم است تعدادی از آن ها را ذکر کنیم تا نتیجه مناسبی حاصل گردد. کوپر اسمیت عزت نفس را یک قضاوت شخصی در مورد ارزش و مقبولیت خود می داند که در نگرش او ظاهر می شود (قلی،۱۳۷۵).
سیف (۱۳۶۸) در تعریف عزت نفس چنین آورده است: «نیاز به احترام به خود، به عبارت دیگر عزت نفس عبارت است از نیاز به کسب موفقیت و تأیید یا نیاز به ایجاد تصور مثبت درباره خود و دیگران و اینکه دیگران او را فردی قابل احترام بدانند.»
عزت نفس از نظر راجرز۱ (۱۹۵۹) عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خود یا قضاوت شخص نسبت به ارزشمندی وجود خود می باشد که این صفت عمومیت داشته و درهمه مردم وجود دارد و حالتی است ثابت و دائمی ( به نقل از قلی، ۱۳۷۵). ویلیام جیمز۲ (۱۹۸۰)، عزت نفس را تابع کسری از موفقیت ها بر انتظارات خود می داند، به طوری که هر چه موفقیت های شخص بیشتر از انتظاراتش باشد، عزت نفس او نیز بیشتر خواهد بود و در صورتی که عکس آن صادق باشد، عزت نفس کمتری خواهد داشت (اسلامی نسب، ۱۳۷۳).
والد۳ و برکلر عزت نفس را داشتن احساس خوب نسبت به خود، دوست داشتن خود و دوست داشته شدن و رفتار مناسب دیگران نسبت به او، احساس راحتی، احساس توانایی و موفقیت در رهبری می دانند (ستوده، ۱۳۷۳). عزت نفس می تواند به عنوان احساس یک فرد درباره شایستگی و ارزشمندی خود تعریف شود. شایستگی بر اساس تعریف هایی که به وسیله ویلیام سوان۱ ارائه شده عبارت است از: احساس عمومی فرد درباره لیاقت و توانایی خود. به بیان ساده، شایستگی عبارت است از داشتن اعتماد به نفسی که فرد عموماً قادر است با تکیه بر آن نتایج مورد انتظار را به دست آورد (فیبل وهال،۱۹۷۸ ، به نقل از فتحی،۱۳۸۲). داگلاس۲ (۱۹۹۴) عزت نفس را دسته ای از اعتقادات می داند که بر پذیرش یا عدم پذیرش خود فرد دلالت می کند. منصور (۱۳۶۸) عزت نفس را چگونگی رضایت فرد از اعمال خود می داند . اسلامی نسب (۱۳۷۳) عزت نفس را درکی می داند که فرد از خودش دارد و این درک، با قضاوت های ارزشی همراه بوده و میزانی از خویشتن پذیری و حرمت نفس را در بر میگیرد. او قضاوت های ارزشی فرد را همیشه مثبت
نمی داند.
شاملو (۱۳۶۹) معتقد است عزت نفس ارزیابی مداوم و قضاوت او نسبت به ارزشمندی وجودی خود می باشد. مزلو۳ از عزت نفس به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان یاد میکند، او در سلسله مراتب نیازهای خود، عزت نفس را پس از نیاز به عشق و تعلق قرار داده است و اعتقاد دارد که برای رسیدن به مراحل بعدی نیازها، لازم است تا نیاز به عزت نفس فرد ارضا شود. از نظر او هر فرد نیاز دارد که مورد احترام خود و دیگران واقع شود (اسلامی نسب، ۱۳۷۳).
ناتانیل براندن۴ در کتاب «قدرت عزت نفس»، عزت نفس را ارج نهادن ارزش و اهمیت خویش، مسئول خود بودن و در برابر دیگران مسئولانه رفتار کردن ، می داند (نقل از محمودی،۱۳۸۲).
به طور کلی از تعاریف فوق نتیجه می شود که عزت نفس یکی از ویژگی های شخصیت فرد است که بر ارزشیابی و قضاوت نسبتاً پایدار فرد (مثبت یا منفی) نسبت به خود دلالت می کند.
باید توجه داشت که عزت نفس با وجود شباهت هایی که با مفاهیمی چون خودپنداره۱ و اعتماد به نفس۲ دارد، با آن ها کاملاً یکسان نبوده و تفاوت هایی باهم دارند. برای روشن شدن مطلب در این بخش، این مفاهیم مورد بررسی قرار خواهندگرفت.
خودپنداره به صورت مجموعه باورهایی که شخص درباره خود دارد، تعریف می شود. به عبارتی هرفردی، باورهای خود درباره خودش را، خودش فراهم می آورد که اصطلاحاً خودپنداره نامیده می شود. در شکل گیری خودپنداره منابع زیادی وارد عمل می شود: واکنش های دیگران، مشاهده رفتار های خود، مقایسه خود با اشخاصی که به او شباهت دارند و در همان محیط زندگی می کنند. در حالی که عزت نفس عبارت از ارزیابی شخص از ویژگی های خاص خود است. بنابراین، خیلی ساده می توان گفت که عزت نفس یعنی احساسی که فرد نسبت به خود دارد (گنجی، ۱۳۸۱).
● از نظر شاملو (۱۳۶۸)،
بیابانگرد (۱۳۸۰) در کتاب «روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان» می گوید:
به عقیده فرانکن۱ (۱۹۹۴)، خود پنداره با عزت نفس ارتباط دارد. او در کتاب خود می گوید:
● اعتماد به نفس :
با وجود این که اعتماد به نفس می تواند در عزت نفس شرکت داشته باشد اما این دو با یکدیگر مترادف نیستند، بلکه عزت نفس ، اشاره به قضاوت ارزشی فرد نسبت به خود دارد در حالی که اعتماد به نفس به اثربخشی (خودکارآیی) و اطمینان نسبت به عملکرد خود مربوط می شود (برنار۲، ولز۳ و پیترسون۴، ۱۳۷۳). بین این دو رابطه مستقیمی وجود دارد به طوری که اگر در انسان اعتماد به نفس درستی وجود داشته باشد، عزت نفس نیز وجود خواهد داشت (به نقل از اسلامی نسب، ۱۳۷۳).
● طبقه بندی عزت نفس :