لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علت استرس شما چیست؟
روش های کاهش فشار روانی ( قسمت چهارم )
همان طور که در مطلب قبل توضیح داده شد؛ استرس علل مختلفی دارد و عواملی که می تواند برای فردی استرس زا باشد ممکن است برای فرد دیگر نباشد. ما در این مقاله برخی از عوامل اصلی و شایع استرس را اجمالاً بررسی می کنیم.
بروز استرس رابطه ی مستقیم با پذیرش مسئولیت های بزرگ و انجام کارهای سخت و سنگین دارد. البته ناگفته نماند که عکس العمل فرد در رابطه با بروز استرس را نیز نمی توان در این میان نادیده گرفت. هر دو عامل، خانه و کار می توانند به صورت جرقه ای برای ایجاد تنش جسمی و روحی محسوب شوند و تدریجاً رشد کنند و در صورتی که نادیده گرفته شوند می توانند به صورت معضلی جدی در به خطر انداختن سلامتی فرد مطرح گردند.
افراد زمانی به پست مدیریت و رهبری می رسند که دارای تخصص و دانش حرفه ای باشند، اما تنها این دلایل برای رهبری یک بخش یا قسمت کافی نیست زیرا فرد ممکن است کارمند بسیار خوبی باشد، اما مدیر خوبی نباشد. در اغلب موارد، ناتوانی در ایجاد ارتباط مناسب، ریشه ی اصلی مشکلات است.
عوامل استرس زا و کار
به دلایل مختلف، محیط کار در واقع پرورش دهنده ی زمینه های استرس است. زمانی که افراد مختلف در یک جا جمع می شوند، امکان بروز تنش نیز قوّت می گیرد.
افراد به خاطر داشتن گرایش های شخصیتی خاص ممکن است با هم درگیر شوند، قوانین حاکم ما بین افراد یک گروه نیز ممکن است روشن و شفاف نباشند، در نتیجه کارکرد گروه به طور کلی به خاطر وجود این عوامل منفی آسیب می بیند.با وجود رقابت در محیط که افراد مختلف در یک جا جمع می شوند، امکان بروز تنش نیز قوّت می گیرد.
افراد به خاطر داشتن گرایش های شخصیتی خاص ممکن است با هم درگیر شوند، قوانین حاکم مابین افراد یک گروه نیز ممکن است روشن و شفاف نباشند، در نتیجه کارکرد گروه به طور کلی به خاطر وجود این عوامل منفی آسیب می بینند.
رقابت در محیط کار اغلب به مشاجره می انجامد و اختلاف نظر عمومی در مورد اهداف و روش ها می تواند به موفقیت و تکمیل کار و یا قرارداد آسیب رساند.
ضرب العجل برای اتمام کار در تاریخی خاص در اغلب مشاغل دیده می شود چرا که بسیاری از قراردادها مدت زمان معینی برای انجام و اتمام کارشان در نظر می گیرند. ظاهراً نکته ی منفی در این مورد وجود ندارد، البته در صورتی که در حین انجام کار هر کس مسئولیت کار خود را کاملاً به عهده گیرد، متأسفانه در عمل همیشه کارها طبق برنامه پیش نمی رود، زیرا برای مثال، در مورد تعیین ضرب العجل برای اتمام کار، گاه پیش می آید که این زمان توسط افرادی تعیین می شود که هیچ گونه مسئولیتی در انجام آن ندارند، لذا بی دلیل سخت گیری می کنند و مدت زمان کوتاهی را برای اتمام کار در نظر می گیرند که شاید هم عمل به آن اصولاً امکان پذیر نباشد. نتیجه چه می شود؟ حاصل کار این می شود که افراد دیگر در قرارداد در انتها احساس خشم و ناامیدی می کنند.
غیر از زمانی که فرد برای خودش کار می کند، بیشتر افراد مجبورند نتایج کار خود را به یک فرد با موقعیت اداری بالاتر گزارش دهند. استرس زمانی ایجاد می شود و اوج می گیرد که رئیس، مدیری خوب و خوش برخورد نباشد.
افراد زمانی به پست مدیریت و رهبری می رسند که دارای تخصص و دانش حرفه ای باشند، اما تنها این دلایل برای رهبری یک بخش یا قسمت کافی نیست زیرا فرد ممکن است کارمند بسیار خوبی باشد، اما مدیر خوبی نباشد. در اغلب موارد، ناتوانی در ایجاد ارتباط مناسب، ریشه ی اصلی مشکلات است.
مورد دیگری که در محیط کار مطرح است وجود همکاران مسئله دار است. هر کسی که با فرد مسئله داری مدتی در یک محل کار کرده باشد به خوبی می داند که این امر تا چه حد می تواند کسل کننده و رنج آور باشد.
اگر اصطکاک و برخورد (چه به صورت علنی یا غیرعلنی) بین کارمندان وجود داشته باشد، باعث بروز خشم و عصبانیت می شود و این دو خود به استرس می انجامد و نهایتاً ادامه ی استرس منجر به بیماری شخص می گردد.
افرادی که در محیط کار مشکل آفرین هستند، به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:
- اشخاصی که با افراد زیردست و تحت فرمان خود همیشه سرجنگ دارند. (زیر دست آزار – ضعیف کش(BULLY) در اصطلاح عامیانه:م)
- اشخاصی که دارای عقده ی حقارت هستند، در ظاهر با شما بسیار خوب اند و در باطن تیشه به ریشه فرد می زنند. (دورو( BACKSTABBER):م)
- اشخاصی که به محض بروز مشکل بلافاصله به قول معروف جیم می شوند و دیگران را در مقابله با مسائل تنها می گذارند. (رفیق نیمه راه(SHIRKER): م)
(ما در مقالات بعدی به شرح جزئیات بیشتری در رابطه با این سه تیپ مختلف خواهیم پرداخت).
رقابت در محیط کار اغلب به مشاجره می انجامد و اختلاف نظر عمومی در مورد اهداف و روش ها می تواند به موفقیت و تکمیل کار و یا قرارداد آسیب رساند.
متأسفانه هنوز هم در موارد خاصی زن ها تحت ستم و فشار قرار دارند. اگرچه در چند دهه ی اخیر اوضاع تا حدودی تغییر کرده، و پیشرفت هایی در این زمینه صورت گرفته، ولی با این حال، هنوز هم با زنان در محیط کار همانند مردان رفتار نمی شود. در مشاغل خاصی آن هم با اکراه به زن ها اجازه داده می شود که به مقام های بالا در یک سازمان برسند. حتی اگر چنین فرصتی به زن ها داده شود آنها دو برابر مردان همکار خود کار می کنند، اما کمتر از آنها حقوق دریافت می کنند. علاوه بر این، مراقبت از افراد خانواده از جمله کارهایی است که زنان هنگام بازگشت به خانه انجام دهند.
گاهی استرس صرفاً از محیط کار ناشی می شود، مثلاً، اگر شما مجبور باشید با لوازم و امکانات نامناسب کاری را انجام دهید این امر مستقیماً روی شما تأثیر منفی می گذارد. برای مثال، زمانی که شما روی یک صندلی نامناسب می نشینید و کار می کنید این امر باعث ناراحتی شما می شود و کم کم قدرت تمرکز شما را کاهش می دهد. از جمله عوامل استرس زای فیزیکی می توان از نور ناکافی، تهویه نامناسب و آلودگی هوا (بر اثر دود سیگار) نام برد. محیط کار نامناسب نه تنها باعث بروز احساس کسالت در شما می شود، بلکه مقدار قابل توجهی از نیروی کار شما را کاهش می دهد.
از جمله پدیده های دنیای مدرن ایجاد موقعیت هایی است که شما در آن کارفرمای خویش هستید، یعنی امور مربوط به کار خود را در داخل منزل و یا در حقیقت، شرکتی که مجهز به مدرن ترین وسایل است، انجام می دهید. برای تحقق این امر به فردی مدبر و فداکار نیاز است که بتواند به تنهایی کارها را انجام دهد و به موفقیت برساند. برای اداره ی امور به تنهایی لازم است فرد دارای انگیزه های بسیار قوی باشد تا بتواند در شرایطی که پیشرفت کار چندان مطلوب نیست، با در نظر گرفتن زمان، امور را سر و سامان بخشد و از آنجایی که در شرایط حساس، شخص دیگری برای بحث و مذاکره، در مورد کار وجود ندارد، احتمال این که فرد احساس تنهایی و طرد شدگی کند، بسیار زیاد است.
عوامل استرس زای داخلی
همان طور که قبلاً در مورد عوامل استرس زا ی مربوط به کار گفته شد هر کجا که افراد با یکدیگر کاری را انجام بدهند، احتمال بروز استرس نیز وجود دارد. انجام کار در محیط خانه و بودن نزدیکان فرد در اطراف او، دلیل بر عدم وجود عوامل استرس زا نیست.
یک دلیل آشکار استرس ، اختلاف و تنش بین افراد خانواده است. این امر ممکن است ناشی از ناسازگاری اساسی بین زن و شوهر باشد. وقتی چنین خانواده هایی صاحب فرزند می شوند، آنها خود را مجبور به ادامه ی زندگی می کنند، زیرا معتقدند که جدایی به کودکان آسیب می رساند. اما در حقیقت کودکان در چنین شرایطی بیشتر از زمانی که با یکی از والدین خود با شادی زندگی کنند، آسیب می بینند.
بی ثباتی زندگی خانوادگی و دوری های مکرر یکی از والدین از خانه باعث بروز استرس می شود. ممکن است یکی از والدین به واسطه ی تجارت یا وضعیت خاص کاری مدت ها از خانه دور باشد در چنین شرایطی طرف مقابل باید تمام مسئولیت ها را به تنهایی بر عهده گیرد. هر تصمیمی در ارتباط با بچه ها باید توسط والدِ مانده به تنهایی اتخاذ گردد حتی اگر کارها بر طبق روال معمول پیش نرود و یا بچه ها دچار مشکل گردند.
در شرایطی که در بسیاری از مدارس خشونت، تبعیض نژادی و لاابالی گری افزایش یافته، استعمال مواد مخدر حتی در مناطق روستایی گسترش یافته، تربیت و بزرگ کردن کودکان در دنیای امروز به طور باور نکردنی مشکل و استرس آور شده است.
اگر تربیت کودکان سالم مشکل باشد، تربیت کودکان معلول یا کودکانی که بیماری شدید دارند به مراتب مشکل تر است. کودکان مریض یا معلول احتیاج به کمک های اضافی دارند، در حالی که کودکان سالم به تنهایی بدون کمک دیگران کارهای خود را انجام می دهند. در چنین شرایطی والدین تمام مدت شبانه روز خود را صرف رسیدگی به کودکان می کنند و در نتیجه از خود غافل می شوند و نهایتاً سلامتی آنها به طور جدی به خطر می افتد و دچار استرس های جسمی و روحی می شوند.
البته، بحران های واقعی از قبیل مرگ یکی از فرزندان یا نزدیکان بر اثر بیماری علاج ناپذیر یا شاهد از دست رفتن نوزادی بودن، از جمله موقعیت های غم انگیزی است که هر فردی ممکن است در طول زندگی خود با آنها مواجه شود.
البته نباید صرفاً افراد خانواده را عامل بروز استرس نامید. تصور کنید که پدر یا مادرتان پیر و علیل شوند و نتوانند از خودشان مراقبت کنند و کارهای مربوط به خود را انجام دهند، چه اتفاقی می افتد؟ تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار دشوار است، زیرا اتخاذ این تصمیم ها هم به شخصیت افراد و هم به شرایط خاص مالی آنها بستگی دارد.
مسئله ی دیگری که قابل بررسی است اضافه شدن یک یا چند نفر به افراد خانواده است که عادات و روش خاص خود را در زندگی دارند. چنین موقعیت هایی نه تنها برای کودکان، بلکه برای والدین مسن که سعی می کنند با موقعیت جدید سازگاری پیدا کنند، نیز استرس آور است.
بدیهی است که گاهی استرس در یک فرد از اعضای خانواده به خاطر گذر از یک مرحله و شروع مرحله ی جدید از زندگی به وجود می آید. به عنوان مثال، می توان از تغییرات سنی و شروع بزرگسالی، ازدواج ، بچه دار شدن، بزرگ شدن فرزندان و ترک خانه و بازنشستگی نام برد.
هر کدام از این مراحل مشکلات خاص خود را دارند، افراد سعی می کنند در عین حال که با شرایط جدید سازگار می شوند، شرایط قبلی زندگی خود را به فراموشی بسپرند و پشت سر بگذارند.
نمونه های دیگری از عوامل استرس زا
وجود هر تغییری در زندگی روزمره ی شما می تواند کم و بیش باعث بروز استرس شود که میزان این استرس به شرایط و خصوصیات فردی شما بستگی دارد. وقتی شما شغل خود را از دست می دهید یا به هر دلیلی مشکلات مادی پیدا می کنید، دچار استرس و نگرانی خواهید شد (باید توجه داشت که مسائل مالی بر سایر جنبه های زندگی تأثیر مستقیم می گذارد).
جالب توجه این که آنچه ما « تغییرات مثبت» می نامیم، مانند ترفیع شغلی یا تعطیلات نیز می توانند ایجاد استرس نمایند. دلیل این امر این است که وقتی محل زندگی یا شغل شما تغییر می کند، شما باید خود را با موقعیت جدید سازگار نمایید، که این امر مستلزم صرف انرژی روحی اضافی است که احساس نگرانی نیز به آن اضافه می شود.
محیط دور و اطراف شما هم می تواند تأثیر زیادی در روحیه شما بگذارد. اگر در منطقه ای دورافتاده (در یک روستای دور افتاده و یا در یک مجتمع آپارتمانی بی نام و نشان) زندگی می کنید، به دلیل این که ارتباط شخصی شما با افراد دیگر بسیار کم است، ممکن است دچار استرس شوید.
همچنین در مناطقی که جنایت و خشونت در آنها رواج دارد، از خانه بیرون آمدن خود باعث استرس می شود. یا حتی اگر در نزدیکی خود همسایه هایی داشته باشید که عادات ناهنجار اجتماعی داشته باشند و همیشه پرخاشگر و ستیزه جو باشند و یا با صدای بلند موزیک خود در نیمه های شب باعث آزار شما گردند (این امور همانند زندگی در نزدیک محیط هایی چون فرودگاه ها و کارخانجات) می توانند تعادل روحی فرد را بر هم زنند و باعث بروز استرس گردند.
ادامه دارد...
در قسمت بعد به مطلب پیامدهای استرس اشاره خواهیم کرد.
منبع: روش هایی برای کاهش فشار روانی - مترجم : سیاوش جمالفر – مهرنوش انصاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
موضوع :
دبیر ارجمند :
سرکار خانم نیکبخت
تهیه و تنظیم :
مریم محمدی فر
مدرسه منصوره بادامچی
کلاس : 131
فهـرست :
موضوع: صفحه
خشم............................................................................................................................3
عصبانیت.....................................................................................................................4
ویژگی فرد عصبانی...................................................................................................4
درمان عصبانیت........................................................................................................5
اثرات شوم خشم........................................................................................................5
پیشوایان دین...............................................................................................................8
مشکلات جسمانی.........................................................................................................13
خوشونت رفتاری اکتسابی..........................................................................................16
روش های برخورد باعصبانیت...................................................................................16
عصبی شدن.................................................................................................................14
بررسی علت واقعی عصبانیت.......................................................................................14
شیوه های برخورد با علت عصبانیت........................................................................... 14
بر خورد با عصبانیت سایرین.......................................................................................16
منابع .............................................................................................................................18
خشم:
محرک خشم در نوجوانی بیشتر اجتماعی است. به نظرمیرسد مهمترین علل خشم در بین دانش آموزان دوره راهنمائی: عبارتند از: سر به سر گذاردن،رفتار غیر عادلانه بزرگسالان،تحمیل
عقیده،زور گوئی خواهر یا برادر،دوروغ گفتن به نوجوانان،پزدادن به او،با گوشه و کنایه و تمسخر با او حرف زدن و... برای دانش آموزان دبیرستانی احتمالامهمترین علل خشم عبارتنداز:تبیعض معلم،والدین واعضای خانواده و دوستان ونیز رفتارغیر منصفانهً آنان
علاوه برعلل اجتماعی خشم،عوامل دیگری چون قطع فعالیتهای عادی چون مطالعه و خواب نیز شکست و ناکامی در فعالیتهاوطر حهای انجام شده نیزدر نوجوانان خشم می آفریند. پاسخهای ناشی از خشم-حرف زدن و صحبت کردن متداول ترین واکنش نوجوانان عصبانی است. او به فحاشی و ناسزاگوئی به طرفی که اورا خشمگین کرده می پردازد. اوسعی میکند انتقام بگیرد،امّا نه با کتک زدن(مانند یک کودک) بلکه باتحقیرتمسخردیگران،دراوان نوجوانی،همزمان با خشم،رفتار کودکانه ای در نوجوان مشاهده میشود،او گهگاه پایش را به زمین میکوبد،لگد میزند یا چیزی پرتاب میکند ودختران نیزغالباگریه میکنند. در اواخرنوجوانی جز گریه و لگد زدن غالب این رفتارها از بین میرود. شیوه های درمان خشم نیز متناسب با علل و محرکهای به وجود آورنده خشم به کار گرفته میشود.
عصبانیت:
عصبانیت معمولا با پریدن ازجا همراه است و در درجات گوناگون رخ میدهد. دانش آموزی که معلم اورا برای درس جواب دادن صدا میکند ممکن است کمی عصبانی شود،اما اگر درس را بلد باشد و بتواند پاسخ مناسب بدهد،به تدریج از عصبانیت وی کاسته میشود ودرسی که معلم ازاو دریافت می دارد،در حقیقت اورا در حفظ موقعیتش یاری میدهد. از سوی دیگر اگردرخارج از دفترمدیر مدرسه،منتظرنوبت برای دریافت مجازات یا تنبیه است،افکار مغشوش و نومید کننده اورا آرام نمی گذارد؛ و هنگامی که تنبیه و تذکربه اتمام میرسد این نشانه هانیز خود به خود ناپدیدمیشوند؛ ولی در موقعیتی مشابه،این نشانه ها دو باره در فرد بروز میکند.
ویژگیهای فرد عصبانی:
شخص عصبانی به محرکهائی که افراد نادیده می گیرند،معمولا واکنش بیش از حد نشان میدهد. رفتارهای عصبی گاه عاداتی مانند جویدن ناخن،بازی کردن با مو، روی میززدن و تکان دادن پا را در فرد به وجود می آورد. این نوع واکنشها را تنها با شناخت و تشخیص این که چه هستند،و نیز کوشش آگاهانه برای شکستن این عادات،میتوان از بین برد.
یکی از انواع رفتارهای عصبی که می تواند در پاره ای از موارد مفید هم باشد عبارت از آمادگی برای واکنش نشان دادن است. مثلا حساسیت بیش از حد در واکنش نشان دادن به یک صدا،گاه زندگی یک سربازدر جبهه و سنگر را می تواند نجات دهد. است تا سودمند . یک تعارض حل نشدنی در شخص ممکن است دل درد عصبی و اما در غا لب موارد پاسخهای بسیار سریع به محرکها،بیشتر زیان آور یا نوع دیگری از تنشهای درونی را به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن
تعاریف پرخاشگری
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود. پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر. تغییرات رشدی
کودکان در 12 ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.
پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد. ثبات پرخاشگری
هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود. بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد. ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن
تعاریف پرخاشگری
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود. پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر. تغییرات رشدی
کودکان در 12 ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.
پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد. ثبات پرخاشگری
هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود. بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد. ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
موضوع :
دبیر ارجمند :
سرکار خانم نیکبخت
تهیه و تنظیم :
مریم محمدی فر
مدرسه منصوره بادامچی
کلاس : 131
فهـرست :
موضوع: صفحه
خشم............................................................................................................................3
عصبانیت.....................................................................................................................4
ویژگی فرد عصبانی...................................................................................................4
درمان عصبانیت........................................................................................................5
اثرات شوم خشم........................................................................................................5
پیشوایان دین...............................................................................................................8
مشکلات جسمانی.........................................................................................................13
خوشونت رفتاری اکتسابی..........................................................................................16
روش های برخورد باعصبانیت...................................................................................16
عصبی شدن.................................................................................................................14
بررسی علت واقعی عصبانیت.......................................................................................14
شیوه های برخورد با علت عصبانیت........................................................................... 14
بر خورد با عصبانیت سایرین.......................................................................................16
منابع .............................................................................................................................18
خشم:
محرک خشم در نوجوانی بیشتر اجتماعی است. به نظرمیرسد مهمترین علل خشم در بین دانش آموزان دوره راهنمائی: عبارتند از: سر به سر گذاردن،رفتار غیر عادلانه بزرگسالان،تحمیل
عقیده،زور گوئی خواهر یا برادر،دوروغ گفتن به نوجوانان،پزدادن به او،با گوشه و کنایه و تمسخر با او حرف زدن و... برای دانش آموزان دبیرستانی احتمالامهمترین علل خشم عبارتنداز:تبیعض معلم،والدین واعضای خانواده و دوستان ونیز رفتارغیر منصفانهً آنان
علاوه برعلل اجتماعی خشم،عوامل دیگری چون قطع فعالیتهای عادی چون مطالعه و خواب نیز شکست و ناکامی در فعالیتهاوطر حهای انجام شده نیزدر نوجوانان خشم می آفریند. پاسخهای ناشی از خشم-حرف زدن و صحبت کردن متداول ترین واکنش نوجوانان عصبانی است. او به فحاشی و ناسزاگوئی به طرفی که اورا خشمگین کرده می پردازد. اوسعی میکند انتقام بگیرد،امّا نه با کتک زدن(مانند یک کودک) بلکه باتحقیرتمسخردیگران،دراوان نوجوانی،همزمان با خشم،رفتار کودکانه ای در نوجوان مشاهده میشود،او گهگاه پایش را به زمین میکوبد،لگد میزند یا چیزی پرتاب میکند ودختران نیزغالباگریه میکنند. در اواخرنوجوانی جز گریه و لگد زدن غالب این رفتارها از بین میرود. شیوه های درمان خشم نیز متناسب با علل و محرکهای به وجود آورنده خشم به کار گرفته میشود.
عصبانیت:
عصبانیت معمولا با پریدن ازجا همراه است و در درجات گوناگون رخ میدهد. دانش آموزی که معلم اورا برای درس جواب دادن صدا میکند ممکن است کمی عصبانی شود،اما اگر درس را بلد باشد و بتواند پاسخ مناسب بدهد،به تدریج از عصبانیت وی کاسته میشود ودرسی که معلم ازاو دریافت می دارد،در حقیقت اورا در حفظ موقعیتش یاری میدهد. از سوی دیگر اگردرخارج از دفترمدیر مدرسه،منتظرنوبت برای دریافت مجازات یا تنبیه است،افکار مغشوش و نومید کننده اورا آرام نمی گذارد؛ و هنگامی که تنبیه و تذکربه اتمام میرسد این نشانه هانیز خود به خود ناپدیدمیشوند؛ ولی در موقعیتی مشابه،این نشانه ها دو باره در فرد بروز میکند.
ویژگیهای فرد عصبانی:
شخص عصبانی به محرکهائی که افراد نادیده می گیرند،معمولا واکنش بیش از حد نشان میدهد. رفتارهای عصبی گاه عاداتی مانند جویدن ناخن،بازی کردن با مو، روی میززدن و تکان دادن پا را در فرد به وجود می آورد. این نوع واکنشها را تنها با شناخت و تشخیص این که چه هستند،و نیز کوشش آگاهانه برای شکستن این عادات،میتوان از بین برد.
یکی از انواع رفتارهای عصبی که می تواند در پاره ای از موارد مفید هم باشد عبارت از آمادگی برای واکنش نشان دادن است. مثلا حساسیت بیش از حد در واکنش نشان دادن به یک صدا،گاه زندگی یک سربازدر جبهه و سنگر را می تواند نجات دهد. است تا سودمند . یک تعارض حل نشدنی در شخص ممکن است دل درد عصبی و اما در غا لب موارد پاسخهای بسیار سریع به محرکها،بیشتر زیان آور یا نوع دیگری از تنشهای درونی را به