لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل سوم: علل ترک نماز
کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز
علل فردی عدم گرایش به نماز
علل مربوط به خانواده
علل اجتماعی عدم گرایش به نماز
کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز
علی رغم این همه توجه اسلام به عبادت مخصوصا نماز متاسفانه از واقعیت های موجود در جامعه بی توجهی به معنویات مخصوصا در امر عبادت و نماز است که بیشتر در نسل جوان و نوپای امروزی وجود دارد.
لذا وظیفه ایجاب می کند تا ریشه ها و علل این بی توجهی را کشف نموده و راه کارهای مناسب برای آن بیان کنیم و تا این ریشه ها کشف نشود هر راهبرد و راهکاری بی اثر و بی فایده است و نمی توانیم در آن زمینه اقدامی سازنده داشته باشیم و اگر بدون کشف ریشه های بی توجهی نوجوانان و جوانان به امر نماز به زور و کتک و اعمال قدرت متوسط شویم و از آن ها خواستار انجام عبادت شویم، یقینا نه تنها موثر واقع نخواهد شد بلکه اثرات منفی به دنبال خواهد داشت لذا قبل از هرگونه تصمیم گیری و قضاوت در مورد تارکان نماز باید ریشه های ترک نماز را پیدا کرده؛ چرا نماز نمی خوانند؟ دلیل و نظرشان چیست؟ آیا مدعی هستند که هنوز واجب نشده است؟ آیا نماز را عملی بیهوده و بی فایده می دانند؟ آیا از الگوهای دینی و مبلغان دین بیزاری پیدا کرده اند؟ آیا احساس تنبلی و سستی می کنند؟
شایان ذکر است که نسل نوجوان و جوان ما در دورانی بسیار مهم، مبهم که زمینه ی مناسبی برای شکل گیری شخصیت و هویت فرد از جهات جسمی، روحی و روانی است قرار گرفته اند. تحول اخلاقی و دگرگونی های عظیم روحی – جسمی موجب می شود تا خمیر مایه هویت یک فرد در این مرحله شکل گیرد. در این دوران، فطرت انسان به ویژه فرد مسلمان، می تواند با تربیت صحیح، محیط مناسب تربیتی، الگوهای مذهبی و منسجم به تکامل برسد. به هر حال شکل گیری بدن، سلامت روانی، رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، منطقی و دینی و عادت های مذهبی در او قالبی دایمی ایجاد می کند. به طور مثال، نوجوان و جوانی که ترک نماز در این دوران برای او به صورت عادت در آمده و روحیه طغیان گری و عصیان در او قوی است، مسلما نمی توان وجود فردی نمازگزار و مقید به اخلاق حسنه را، در دوران میان سالی و بعد از آن از او انتظار داشت. زیرا نوجوان در مرحله بی ثبات زندگی خود، مانند خمیری شکل پذیر و منعطف است. که می تواند دارای قالبی متعالی و یا برعکس حالتی طغیان گرا و لاابالی شود.
هر چند که در این فصل، هدف ما بررسی عوامل ترک نماز به طور عام است ولی با توجه به مطالب بالا، یک چنین نسلی می طلبد که اهمیت ویژه ای به او مبذول شود. به همین خاطر علل مورد بررسی بیشتر معطوف به جوان، نوجوان است، اگر چه که با گاهی دقیق تر، مراحل دیگر از حیات انسان را نیز شامل می شود.
بنابراین بررسی های ناشی از مصاحبه، سوال و جواب ها، مشاهده ها و حتی آزمایش ها و همچنین استفاده از تجارب دست اندرکاران تحقیقات روانشناسان تربیتی، کسب اطلاع از والدین و معلمان اطلاعاتی را در زمینه علل در اختیار می گذارد که مهمترنی آن ها عبارتند از:
1- علل فردی عدم گرایش به نماز
الف) عدم آشنایی به فلسفه و اسرار نماز: وقتی از بعضی افراد سوال می کنیم: چرا نماز نمی خوانید؟ می گویند: «خودمان هم نمی دانیم» از این جواب معلوم می شود که از دلایل ترک نماز، عدم آشنایی با فلسفه و آثار نماز و عدم احساس نیاز به نماز است؛ زیرا با خود می گوید: من که زندگی می کنم و در آن عقل خود را راهنمای زندگی خود قرار می دهم؛ چه نیازی به نماز دارم؟ نماز چه ربطی به زندگی من دارد، چه نقشی دارد؟ چه نماز بخوانم چه نخوانم، سودی عاید من نمی شود، نماز برای آخرت است و نه برای دنیا و من در دنیا هستم نه در آخرت.
نماز تجسم باوری از نیازهای درونی انسان است. بنابراین به پاداشتن آن مبتنی بر درک صحیح از اسرار فلسفه آن است. انسانی که نمی داند چرا باید نماز بخواند و چه اثری بر آن مترتب است و چه مضامینی در این گفتگوهای مکرر مورد بازگویی قرار می گیرد؟ طبعا نسبت به این عبادت فاقد انگیزه و رغبت است. نه تنها نماز بلکه انسان صرفا در برابر اعمالی تمکین می کند که اگر چه ناروا و غلط، تصویر و باور قانع کننده ای از آن داشته باشد و جسم و روح و روان خود را محتاج به آن بداند. اصولا هر انسانی برای انجام هر حرکت و عملی به دنبال دلیل و علت می گردد و در حقیقت بدون چون و چرا عملی را انجام نمی دهد، زیرا هر عملی به عاملی تعلق دارد و هر انگیخته ای به انگیزه ای بر می گردد، پس برای ایجاد انگیخته، انگیزه و محرک لازم نیازمند است، مخصوصا نسل امروز و جدید که از امور تعبدی و تکلیفی تنفر داشته و به شدت از آن فرار می کند. نسل امروز با نسل دیروز از لحاظ فکر و اندیشه و روحیات تفاوت دارد، با دقت در تاریخ می توان تفاوت آشکار این نسل را فهمید که مذهبی دیروز خیلی از مسائل را بدون چون وچرا پذیرفته و عملی کرده است، ولی مذهبی امروز همان مسائل را با تحقیق و حداقب با منطق قابل قبول می پذیرد زیرا چون وچرا از خصوصیات این نسل نو و جدید است.
استاد مطهری در مورد نسال جوان امروز فرموده:
نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا؛ یعنی ادراکات و احساسات و آرمان های عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست، باید به این جهات احترام گذاشت. در نسل گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان های عالی نبود، باید به این آرمان ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی اعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلوی انحراف های فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم، روشی که ما فعلا در مقابل این نسل گرفته ایم، روش دهان کجی و انتقاد صرف و مذمت است ... در قدیم سطح فکر مردم پائین بود، کمتر در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
فصل سوم: علل ترک نماز
کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز
علل فردی عدم گرایش به نماز
علل مربوط به خانواده
علل اجتماعی عدم گرایش به نماز
کم توجهی یا بی توجهی برخی از افراد به نماز
علی رغم این همه توجه اسلام به عبادت مخصوصا نماز متاسفانه از واقعیت های موجود در جامعه بی توجهی به معنویات مخصوصا در امر عبادت و نماز است که بیشتر در نسل جوان و نوپای امروزی وجود دارد.
لذا وظیفه ایجاب می کند تا ریشه ها و علل این بی توجهی را کشف نموده و راه کارهای مناسب برای آن بیان کنیم و تا این ریشه ها کشف نشود هر راهبرد و راهکاری بی اثر و بی فایده است و نمی توانیم در آن زمینه اقدامی سازنده داشته باشیم و اگر بدون کشف ریشه های بی توجهی نوجوانان و جوانان به امر نماز به زور و کتک و اعمال قدرت متوسط شویم و از آن ها خواستار انجام عبادت شویم، یقینا نه تنها موثر واقع نخواهد شد بلکه اثرات منفی به دنبال خواهد داشت لذا قبل از هرگونه تصمیم گیری و قضاوت در مورد تارکان نماز باید ریشه های ترک نماز را پیدا کرده؛ چرا نماز نمی خوانند؟ دلیل و نظرشان چیست؟ آیا مدعی هستند که هنوز واجب نشده است؟ آیا نماز را عملی بیهوده و بی فایده می دانند؟ آیا از الگوهای دینی و مبلغان دین بیزاری پیدا کرده اند؟ آیا احساس تنبلی و سستی می کنند؟
شایان ذکر است که نسل نوجوان و جوان ما در دورانی بسیار مهم، مبهم که زمینه ی مناسبی برای شکل گیری شخصیت و هویت فرد از جهات جسمی، روحی و روانی است قرار گرفته اند. تحول اخلاقی و دگرگونی های عظیم روحی – جسمی موجب می شود تا خمیر مایه هویت یک فرد در این مرحله شکل گیرد. در این دوران، فطرت انسان به ویژه فرد مسلمان، می تواند با تربیت صحیح، محیط مناسب تربیتی، الگوهای مذهبی و منسجم به تکامل برسد. به هر حال شکل گیری بدن، سلامت روانی، رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، منطقی و دینی و عادت های مذهبی در او قالبی دایمی ایجاد می کند. به طور مثال، نوجوان و جوانی که ترک نماز در این دوران برای او به صورت عادت در آمده و روحیه طغیان گری و عصیان در او قوی است، مسلما نمی توان وجود فردی نمازگزار و مقید به اخلاق حسنه را، در دوران میان سالی و بعد از آن از او انتظار داشت. زیرا نوجوان در مرحله بی ثبات زندگی خود، مانند خمیری شکل پذیر و منعطف است. که می تواند دارای قالبی متعالی و یا برعکس حالتی طغیان گرا و لاابالی شود.
هر چند که در این فصل، هدف ما بررسی عوامل ترک نماز به طور عام است ولی با توجه به مطالب بالا، یک چنین نسلی می طلبد که اهمیت ویژه ای به او مبذول شود. به همین خاطر علل مورد بررسی بیشتر معطوف به جوان، نوجوان است، اگر چه که با گاهی دقیق تر، مراحل دیگر از حیات انسان را نیز شامل می شود.
بنابراین بررسی های ناشی از مصاحبه، سوال و جواب ها، مشاهده ها و حتی آزمایش ها و همچنین استفاده از تجارب دست اندرکاران تحقیقات روانشناسان تربیتی، کسب اطلاع از والدین و معلمان اطلاعاتی را در زمینه علل در اختیار می گذارد که مهمترنی آن ها عبارتند از:
1- علل فردی عدم گرایش به نماز
الف) عدم آشنایی به فلسفه و اسرار نماز: وقتی از بعضی افراد سوال می کنیم: چرا نماز نمی خوانید؟ می گویند: «خودمان هم نمی دانیم» از این جواب معلوم می شود که از دلایل ترک نماز، عدم آشنایی با فلسفه و آثار نماز و عدم احساس نیاز به نماز است؛ زیرا با خود می گوید: من که زندگی می کنم و در آن عقل خود را راهنمای زندگی خود قرار می دهم؛ چه نیازی به نماز دارم؟ نماز چه ربطی به زندگی من دارد، چه نقشی دارد؟ چه نماز بخوانم چه نخوانم، سودی عاید من نمی شود، نماز برای آخرت است و نه برای دنیا و من در دنیا هستم نه در آخرت.
نماز تجسم باوری از نیازهای درونی انسان است. بنابراین به پاداشتن آن مبتنی بر درک صحیح از اسرار فلسفه آن است. انسانی که نمی داند چرا باید نماز بخواند و چه اثری بر آن مترتب است و چه مضامینی در این گفتگوهای مکرر مورد بازگویی قرار می گیرد؟ طبعا نسبت به این عبادت فاقد انگیزه و رغبت است. نه تنها نماز بلکه انسان صرفا در برابر اعمالی تمکین می کند که اگر چه ناروا و غلط، تصویر و باور قانع کننده ای از آن داشته باشد و جسم و روح و روان خود را محتاج به آن بداند. اصولا هر انسانی برای انجام هر حرکت و عملی به دنبال دلیل و علت می گردد و در حقیقت بدون چون و چرا عملی را انجام نمی دهد، زیرا هر عملی به عاملی تعلق دارد و هر انگیخته ای به انگیزه ای بر می گردد، پس برای ایجاد انگیخته، انگیزه و محرک لازم نیازمند است، مخصوصا نسل امروز و جدید که از امور تعبدی و تکلیفی تنفر داشته و به شدت از آن فرار می کند. نسل امروز با نسل دیروز از لحاظ فکر و اندیشه و روحیات تفاوت دارد، با دقت در تاریخ می توان تفاوت آشکار این نسل را فهمید که مذهبی دیروز خیلی از مسائل را بدون چون وچرا پذیرفته و عملی کرده است، ولی مذهبی امروز همان مسائل را با تحقیق و حداقب با منطق قابل قبول می پذیرد زیرا چون وچرا از خصوصیات این نسل نو و جدید است.
استاد مطهری در مورد نسال جوان امروز فرموده:
نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب هایی، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد؛ چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا؛ یعنی ادراکات و احساسات و آرمان های عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست، باید به این جهات احترام گذاشت. در نسل گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات با این آرمان های عالی نبود، باید به این آرمان ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی اعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلوی انحراف های فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم، روشی که ما فعلا در مقابل این نسل گرفته ایم، روش دهان کجی و انتقاد صرف و مذمت است ... در قدیم سطح فکر مردم پائین بود، کمتر در