لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
عنوان تحقیق :
حفاری توأم با بتن ریزی
استاد ارجمند :
جناب آقای خسروی
گرد آورنده :
جواد دهقانی
بهار 1386
مقدمه :
روشهای متعددی برای تولید لوله در صنعت وجود دارد ، یکی از روشهای مرسوم استفاده از روش اسپیرال می باشد ؛ در این روش ورقها به صورت دایره خم شده و بوسیله جوش اتوماتیک جوشکاری می شود ، اما به دلایل مختلف این لوله ها کمتر در کارهای شم کوبی مورد استفاده قرار می گیرند ، در این تحقیق حفاری توأم با بتن ریزی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است .، که آزمایشات شم کوبی ع حفاری ، بتن ریزی و بارگذاری استاتیکی به روش ML مورد ارزیابی و تجدید نظر قرار گرفته است .
دراین پروژه به بررسی فونداسیون ها ی عمیق که به منظور دستیابی به تراکم ، بالابردن نیروهای پیچیده ارزی که گستره ی گوناگون ساختاری از قبیل ساختمان ها ، پل ها ، برج ها ، گذرگاهها ، اسکله ها و سکوهای روی زمین و نسب در کرانه ها و دور از کرانه ها طراحی شده ، پرداخته شده است .
و همچنین به شیوه ی نسب شافت ها در محل اجرا اشاره می شود که مراحل اجرای آن عبارتند از :
1- حفاری محل نصب و ایجاد حفره درون زمین تا عمق مورد نظر برای قرارگیری شافت .
2- پر کردن انتهای حفره با بتن
3- قرار دادن قفسه میلگرد درون حفره .
4- بتن ریزی حفره .
مراحل اجرای شمع بتنی درجا:
ساخت سبد آرماتور و لقمه های بتنی جهت رعایت پوشش آرماتور جداره شمعها.
اتصال لقمه های بتنی به سبد آرماتور هر 2 متر و در هر چهار طرف سبد. ( البته این میزان به در نقشه های اجرائی قید می شود ولی برای شمع های حدود 10 متر و بالاتر, اتصال لقمه معمولاً به ازای هر 2 متر می باشد.
میخکوبی محل آکس شمع مورد نظر.
تایید دستگاه نظارت, در تمامی مراحل اجرای پروژه اژن بند از اساسی ترین موارد اجرا به شمار می آید.
استقرار دستگاه حفاری در محل حفاری.
حفاری تا عمق مورد نظر
کیسینگ گذاری جهت جلوگیری از ریزیش خاک دستی به درون محل حفاری در صورت نیاز.
ساخت بنتونیت: در صورت ریزشی بودن دیوار محل حفاری شمع به مدت حداقل یک روز قبل از حفاری.
ریختن بنتونیت در صورت نیاز در طول مدت حفاری.
10- حمل سبد بافته شده آرماتور به محل حفاری.
11- قراردادن سبد آرماتور در داخل محل حفاری توسط جرثقیل.
12- ساخت بتن توسط بچینگ در کارگاه مطابق با مشخصات فنی.
13 – حمل بتن توسط تراک میکسر از محل بچینگ تا محل حفاری.
14- نصب لوله ترمی به جرثقیل جهت بتن ریزی.
15 - نمونه گیری بتن جهت آزمایشگاه.
16- تایید دستگاه نظارت.
18- بتن ریزی توسط لوله ترمی از قسمت انتهای شمع به طرف بالا
19- بازکردن و تمیز نمودن لوله های بتن ریزی همزمان با بالا آوردن لوله ترمی در طول مدت حفاری جهت حفاری بعدی.
در شکل (1) مراحل اجرای شمع های درجا نشان داده شده است:
یکی از روش های تحکیم و پایداری انواع سازه ها در زمین هایط که دارای خاک سست می باشند, استفاده از شمع ها می باشد.
شمع های بتنی به دو روش اجرا میشوند:
شمع درجا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. (شهید رجایی )
اوست خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند وآنها را تزکیه کند وکتاب وحکمت بیاموزد . (سوره مبارکه جمعه ، آیه 2 )
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد . شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .
امام خمینی (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند:
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در رابطه با مقام ومنزلت معلم می فرمایند:
«هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ». این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایة علم و تربیت معلمان و تعلیم شایستة آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
حضرت امام سجاد (ع) در رابطه با مقام معلم می فرمایند:
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:« حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم ».
من ستایشگر آن معلمی هستم
که به جای اندیشه ها اندیشیدن را به من بیاموزد.
علامه مطهری
شعر
یار دبستانی من ، با من و همراه منیچوب الف بر سر م ما، بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن مادشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاشخوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنهکی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من ، با من و همراه منیچوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاهترکه بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
یار دبستانی من ، با من و همراه منیچوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاشخوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماشدست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنهکی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟یار دبستانی من ، با من و همراه منیچوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
ارزش و مقام معلمشرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. خداوند را می خوانیم که او رابا سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) محشور سازد.
هنر معلمی:
معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1ـ 5)
بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.
مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:
خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرام» بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.
به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:
معلم اول خدای تبارک و تعالی است ..... به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.
داستانی زیبا از رابطه شاگرد و معلم:
بهترین نوع این رابطه که سرشار از ادب و فروتنی است، در داستان حضرت موسی (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم ـ نمود دارد. موسی (ع) مأمور شد تا از بنده ای صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوی این معلم و شاگرد را این چنین بیان می کند:
قال له موسی هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطیع معی صبراً * و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبراً * قال ستجدنی ان شاء الله صابراً و لا اعصی لک امراً * قال فان اتبعتنی فلا تسئلنی عن شی ءٍ حتی احدث لک منه ذکراً. (کهف: 66 ـ 70)
موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده که مایه رشد است به من بیاموزی؟ گفت : «تو هرگز هم پای من نمی توانی صبر کنی و چگونه در مورد چیزهایی که از آن شناخت نداری، شکیبایی می کنی؟» گفت: «اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری نافرمانی تو نمی کنم». گفت: اگر به دنبال من آمدی، چیزی از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگویم.»
معلم در کلام امام خمینی (ره):
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
طبقه بندی به عنوان مبتلا به اختلال هویت جنسی با ویژگی های فوق الذکر نمی باشند(جدول 2-22). سه نمونه در DSM-IV-TR ذکر شده است: افراد مبتلا به اختلالات دو جنسیتی و ملال جنسیتی؛ بالغین مبتلا به رفتار مدل پوشی موقتی وابسته به استرس؛ افرادی که اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل دارند.
جدول 2-22:
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است
این طبقه برای گروهی از اختلالات هویت جنسی است که واجد ملاک های اختلالات هویت جنسی نمی باشند. نمونه های آن عبارتند از:
1) اختلالات دو جنسیتی(مثل سندرم عدم حساسیت آندروژنی یا هیپرپلازی مادرزادی آدرئال) همراه با ملال جنسیتی(gender dysphoria)
2) رفتار مبدل پوشی وابسته به استرس موقتی.
3) اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل.
اختلالات دو جنسی: اختلالات دو جنسی شامل انواعی از سندرم ها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند.
سندرم تورنر: در سندرم تورنر(Turner's syndrome)(شکل 1-21) یکی از کروموزوم های جنسی افتاده است(XO). نتیجه فقدان(آژنزی) یا رشد جزئی(دیس ژنری) گونادها است، هورمون جنسی مهمی، زنانه یا مردانه، در زندگی جنینی و پس از تولد تولید نمی شود. بنابراین نسوج جنسی در حالت سکون نسجی زنانه باقی می مانند. چون کروموزوم X دوم، که به نظر می رسد مسئول زنانگی کامل است وجود ندارد، این دخترها ساختمان تشریحی جنسی ناقص دارند، فاقد استروژن کافی هستند، و بدون درمان خصوصیات جنسی ثانوی پیدا نمی کنند، غالبا نشانه های دیگری نیز وجود دارد، مثل گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و کوبیتوس و الگوس. نوزاد با آلت تناسلی خارجی به ظاهر طبیعی متولد می شود و به همین جهت بدون تردید به جنس ماده منسوب و به همین نقش پرورش می یابد. تمام این کودکان به دختران ناهمجنس گرای معمولی تبدیل می گردند. معهذا، در مورد نازائی و فقدات صفات جنسی ثانوی به توجه طبی بعدی نیاز پیدا می کنند.
شکل 1-22
تصویر کودکی مبتلا به سندرم تورنر. خصوصیات عمده عبارتند از گردن پرده دار، قامت کوتاه، سینه پهن و فقدان بالیدگی جنسی.
سندرم کلاین فلتر: شخص مبتلا به سندرم کلاین فلتر(Klinefelter's syndrome) ساختمان جنسی مردانه، تحت تاثیر کروموزوم Y دارد، اما این اثر با وجود کروموزوم X دوم تضعیف می شود. این افراد هر چند با بیضه و آلت رجولیت نیز ممکن است کوچک باشد. در نوجوانی، بعضی از این بیماران، برجستگی پستان و سایر خصوصیات جسمی زنانه پیدا می کنند. میل جنسی آن ها معمولا ضعیف است. پرورش و انتساب جنسی باید به پیدایش احساس واضح مردی منجر شود. اما، چنین بیمارانی غالبا دچار اختلالات هویت جنسی، از وارونگی کامل، مثل ترانس سکسوالیسم، تا میل متناوب برای پوشیدن لباس زنانه می باشند. در نتیجه کاهش تولید آندروژن، حالت هیپوگونادال جنینی در بعضی از بیماران سازمان سلسله اعصاب مرکزی را که باید زمینه ساز رفتار مردانه باشد، تکمیل نکرده است. در واقع، در بسیاری از این بیماران، گستره وسیعی از بسیکوپاتولوژی وجود دارد که حدود آن از بی ثباتی هیجانی تا عقب ماندگی ذهنی فرق می کند.
هیپرپلازی آدرنال ویسریلیزان مادرزادی(سندرم آدرنوژنیتال):
هیپرپلازی آدرنال ویریلیزان مادرزادی از زیادی آندروژن موثر بر جنین پره ناتال ناشی می گردد. وقتی این حالت در جنس مونث روی دهد، زیادی آندروژن های آدرنال جنینی از غده فوق کلیوی، موجب مردانه شدن آلت تناسلی خارجی، از عظم خفیف کلیتوریس گرفته تا آلت تناسلی خارجی که به کیسه بیضه، بیضه، و آلت رجولیت طبیعی شباهن دارد، می گردد.
-A هرمافرودیسم کاذب مونث ناشی از هیپرپلازی آدرنال مادرزادی
-B به رشد پستان 6 ماه پس از درمان با کورتیزون توجه کنید؛ قاعدگی طبیعی ظرف چند ماه آغاز شد.
-C به بزرگ شدن کلیتوریس و سینوس اوروژنیتال توجه کنید.
اما پشت این آلت تناسلی خارجی رحم و مهبل پنهان است.(شکل 2-22) این بیماران از سایر لحاظ شبیه زن های طبیعی هستند. هنگام تولد، اگر آلت تناسلی شبیه آلت مردانه باشد، طفل به جنس مذکر منسوب شده و به همین ترتیب تربیت می شود، نتیجه احساس واضح مردی و مردانگی معمولی است. اما، اگر کودک دختر شناخته شده و به این صورت پرورش یابد، احساس زن بودن و زنانگی پدید خواهد آمد. اگر والدین در منسوب ساختن نوزاد به یک جنس مردد و بمانند هویت هر ما فرودیتی ظاهر خواهد شد. هویت جنسی حاصل بازتاب روش تربیتی است. آنروژن ها ممکن است به تعیین رفتار کمک کنند. کودکانی که بدون ابهام به عنوان دختر پرورش یافته اند در مقایسه با گروه شاهد رفتار پسرانه تری دارند. اکثر دخترها غالبا گرایش غیرهمجنس گرا دارند. برخی نیز تعارض های هویت جنسی دارند.
هرمافرودیسم کاذب: نوزادان مبتلا به این اختلال ممکن است با آلت تناسلی مبهم و نامشخص متولد شوند، که یکی از فوریت های مامائی است. چون انتساب جنس، معین کننده هویت جنسی چنین نوزادانی خواهد بود. هرمافرودیسم کاذب مردانه تمایز تمایز ناقص آلت تناسلی خارجی است، حتی اگر کروموزوم Y وجود داشته باشد. بیضه ها موجودند اما رشد نکرده اند. هرمافرودیسم کاذب زنانه عبارتست از مردانه شدن آلت تناسلی خارجی در فردی که XX است و شایعترین علت آن سندرم آدرنوژنیتال است که فوقا ذکر شد. شکل 3-22 یک زن فتوتیپیک را با کاریوتیپ XY نشان می دهد.
هر مافرودیسم واقعی با وجود تخمدان و بیضه در یک فرد مشخص است. اختلالی نادر است(شکل 4-22).
سندرم عدم حساسیت آندروژنی- سندرم عدم حساسیت آندروژنی(androgen insensivity syndrome) اختلالی مادرزادی با صفت وابسته به X مغلوب- که سندرم تانیت بیضه ای نیز نامیده می شود- از عدم حساسیت نسوج هدف در مقابل آندروژن ناشی می گردد. نسوج جنینی، ناتوان از واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله اعصاب مرکزی خود را برای مردانگی سازمان نمی دهد. نوزاد به هنگام تولد دختر بچه ای معمولی به نظر می رسد اما بعدها معلوم می گردد که بیضه های کریپتورکیدی دارد، که تولید تستسترون کرده اما بر نسوج هدف تاثیر نمی گذارد، اعضاء تناسلی داخلی و مهیل نیز یا بسیار کوچک است یا وجود ندارد. صفات جنسی ثانوی در سن بلوغ، زنانه هستند چون مقادیر کم اما کافی استروژن از بیضه ها ترشح می گردد. چنین بیمارانی بدون استثناء خود را زن می پندارند و رفتار زنانه دارند.
شکل 3-22
مجرای مهبلی طبیعی و بزرگی کلیتوریس وجود داشت. در لاپاراتومی گونادهای دیسژنتیک و رحمی با لوله های فالوپ مشاهده شد. در درمان دوره ای با استروژن- پروژسترون، قاعدگی با فواصل عادی شروع شد، رشد پستان ها در نتیجه درمان حاصل شد.
مبدل پوشی(Cross-dressing): DSM-IV-TR مبدل پوشی- یعنی ملبس شدن به لباس جنس مقابل را- اگر گذرا و مربوط به استرس باشد اختلال هویت جنسی طبقه بندی می کند، اگر اختلال وابسته به استرس نباشد، افراد مبدل پوش مبتلا به یادگار خواهی با مبدل پوشی(transvestice fetishism) شناخته می شوند، که در DSM-IV-TR به عنوان پارافیلیا طبقه بندی شده است. ویژگی اساسی یادگار خواهی با مدل پوشی این است که ایجاد انگیزش می کند. مبدل پوشی وابسته به استرس گاهی ممکن است تحریک جنسی بوجود آورد، اما در بیمار تنش و اضطراب را کاهش می دهد. بیمار ممکن است تخیلات مبدل پوشی داشته باشد، اما در مواقع استرس به کنش نمائی آن ها می پردازند. اکثر مردهای بالغ مبدل پوش، تخیلات زن بودن، به طور کامل یا نسبی دارند.
شکل 4-22
هر مافرودیت واقعی. تخمدان شکمی و بیضه داخل اسکروتوم در بیوسی ساختمان های گونادال مشاهده شد. قاعدگی هر ماه از سینوس اورژنیتال روی می داد. -A به ژینکوماستی توجه کنید. -B سیستوگرام و اوتر و سالپنگوگرام منافذ جداگانه برای رحم و مجرای واژینال نشان داد.
مبدل پوشی معمولا ترانس و سیستم(transvestism) و شخص مبتلا به آن transvestism نامیده می شود. هر چند این اصطلاحات در DSM-IV-TR بکار برده نشده اند، کاربرد روزمره دارند.
طیف پدیده مبدل پوشی از پوشیدن گاه بگاه لباس زنانه تا همانند سازی وسیع زنانه در مردها و همانند سازی مردانه در زن ها و درآمیختن با خرده فرهنگ مبدل پوش ها گسترده است. در اینجا پوشیدن بیش از یک قطعه لباس جنس مقابل مطرح است و ممکن است بیمار کاملا مبلس به لباس طرف مقابل بشود. بسته به ادا و اطوار، ریخت اندام، و مهارت مبدل پوشی، میزان شباهت مبدل پوش به جنس مقابل فرق می کند. بدون مبدل پوشی این افراد عضو معمولی جنس منصوب شده به نظر می رسند. مبدل پوشی ممکن است با پارافیلیاها، نظیر سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی، یا بچه بازی همراه باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
عنوان :
روسازی راه
کلیات
تاریخچه روسازی راهها
راهسازان از زمان های قدیم بر لزوم و اهمیت روسازی راهها واقف بودند و بر حسب مورد از انواع روسازیها استفاده می کردند. روسازی راهها در مناطقی که دارای زمینهای سست و آب و هوائی مرطوب بود و برای حمل و نقل کالا و مسافرین از ارابه استفاده می شد بیشتر توسعه یافت. از سروسازیعای قدیمی که هنوز هم آثاری از آنجا بجا مانده میتوان خیابانهای بابل و روسازی راههای رومیان را نام برد. در بابل برای ساختن خیابانها و محافظت آنها در برابر طغیان رودخانه دجله از آجر و ملات قیر معدنی استفاده می کردند. روسازی کف خیابانها و دیوارهای دو طرف آن با آجر و ملات قیر معدنی ساخته می شد و سپس کف خیابان با استفاده از سنگ فرش می گردید. روسازی راههای رومیان از چند لایه تشکیل می شد که از پائین به بالا عبارت بودند از یک لایه 30 سانتی لاشه سنگ و ملات, یک لایه 20 سانتی متری پارع سنگ و قلوه سنگ, یک لایه 25 سانتی متری شن و خرده سنک و ملات و یک لیه 20 سانتی متری شن و ماسه خاکدار. روسازی راههای رومیان که صدها کیلومتر از آن به این روش ساخته شد و قسمتی از آن هنوز هم باقی مانده است, در خندقی که از کندن زمین مسیر راه به عمقی حدود یک متر بدست می آمد ساخته می شد.
در مناطقی نظیر ایران راهها معمولاً بدون روسازی ساخته می شد زیرا آب و هوای این مناطق گرم و خشک بود, آبادی ها از یکدیگر فاصله زیادی داشتند و برای حل و نقل کالا و رفت و آمد مسافرین از چهارپایان استفاده می شد. از روسازی فقط در مواردی که راه از زمینهای سست, نمکزار, آب گیر و یا لجنی عبور میکرد استفاده می شد.
هدف از روسازی
هدف از روسازی راه و یا فرودگاه احداث یک سطح صاف و هموار و در عین حال با ایمنی کافی برای استفاده کنندگان از راه یا فرودگاه است. روسازی باید طوری طرح و ساخته شود که بتواند وزن وسائل نقلیه را تحمل کند و در هر شرایط جوی قابل استفاده باشد. زمین در حالت طبیعی معمولاً مقاومت کافی برای تحمل بارهای وارد از چرخهای وسایل نقیه سنگین نظیر کامیونها و هواپیماها را ندارد و بارگذاری این گونه خاکها موجب شکست برشی خاک و بوجود آمدن تغییر شکل های بیش از اندازه در آن می شود.
برای جلوگی از شکست برشی خاک و بوجود آمدن تغییر شکلهای دائم بیش از اندازه در آن, باید از شدت تنشهای فشاری قائم بر روی خاک کاسته شود. این عمل با قرار دادن لایه ای از مصلح مرغوب و با مقاومت زیاد بر روی خاک انجام می شود. جنس و ضخامت ین لایه که به روسازی موسوم است باید طوری باشد که ضمن آنکه میتواند شدت تنشهای فشاری قائم را بمیزان قابل تحمل خاک بستر روسازی کاهش دهد, خود نیز قادر به تحمل بارهای وارد به آن باشد.
لایه های روسازی
روسازی ها معمولاٌ از چندین لایه تشکیل میشوند. تعداد, ضخامت و جنس این لایه ها تابعی از مقاومت خاک و بستر روسازی, خصوصیات آمد و شد وسائل نقیه, شرایط جوی منطقه, مصالح موجود در محل و شرایط اقتصادی است. روسازی راههای با آمد و شد زیاد و فرودگاهها معمولاٌ از سه لایه متمایز رویه, اساس و زیر اساس که بر روی لایه متارکم شده خاک بستر روسازی قرار می گیرند تشکیل می شود.
لایه متراکم شده خاک بستر
لایه متراکم شده خاک بستر روسازی, لایه است ز اک زمین طبیعی که از مواد آلی و مواد مضره پاک شده و کوبیده شده باشد. در خاکریزها این لایه آخرین لایه خاکی است که ریخته شده و کوبیده می شود. در برش ها, این لایه, لایه کوبیده شده و آماده شده خاک زمین طیعی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 158
قلب به عنوان یک منبع پتانسیل
قلب، عضله ای است که ساختمان آن اجازه می دهد به عنوان پمپی برای خون عمل کند. قلب با یک محرک الکتریکی در سیستم هدایت الکتریکی منقبض می شود (یعنی پمپ می شود).
زمانی که سلول های عضلانی تشکیل دهندۀ دیوارۀ قلب منقبض می شود و پتانسیل عمل را تولید می کند قلب، خون را پمپ می کند، این پتانسیل، جریان های الکتریکی بوجود می آورد که از قلب به سرتاسر بدن منتشر می شوند.
جریان های الکتریکی انتشار یافته، اختلاف هایی در پتانسیل الکتریکی بین محل های گوناگون در بدن بوجود می آورند و این پتانسیل ها را می توان از طریق الکترودهای سطحی متصل شده به پوست، تشخیص داد و ثبت کرد.
شکل موج تولید شده به وسیله این بیوپتانسیل ها، الکتروکاردیوگرام (ECG یا به هجی آلمانی EKG ) نامیده می شود، یعنی، یک ثبت نوشته شده (... گرام) از شکل موج پتانسیل الکتریکی قلب.
شکل موج ECG
مثالی از شکل موج ECG معمولی در شکل 1-1 نشان داده شده است. این شکل موج ویژه، نمونۀ یک اندازه گیری از بازوی راست به بازوی چپ می باشد. در شکل a1-1، فاصله های زمانی مختلفی دیده می شوند که اغلب به وسیله پزشکان اندازه گیری می شوند، در حالی که شکل b1-1، ارتباطات دامنه ولتاژ را نشان می دهد. یک پالس کالیبراسیون 1mv نیز در شکل b1-1 نشان داده شده است.
شکل 1-1- اندازه گیریهای دامنه و زمان ECG ، (a) اندازه گیریهای زمان، (b) اندازه گیریهای دامنه
معمولاً دامنه های ضعیفی که در ثبت ECG بوجود می آید، مشکلات متعددی را بوجود می آورند.
سیستم لید استاندارد
در ثبت ECG استاندارد، پنج الکترود متصل به بیمار وجود دارند : بازوی راست (RA)، بازوی چپ (LA)، پای چپ (LL)، پای راست (RL) و قفسه سینه (C). این الکترودها از طریق سوئیچ انتخاب گر لید به ورودی یک تقویت کننده بافر تفاضلی متصل می شوند.
ثبت به دست آمده از دو سر جفت الکترودهای مختلف، به شکل موج ها و دامنه های مختلفی منتج می شود؛ این (view) نقاط مختلف، لید نامیده می شود. هر لید، مقدار معینی از اطلاعات واحدی که در لیدهای دیگر در دسترس نیست را منتقل می کند. شکل 2-1، محور الکتریکی قلب را نشان می دهد که به وسیله شش لید استاندارد امتحان می شود : AVF, AVR, III, II, I و AVL . پزشک اغلب قادر است نوع و محل بیماری قلبی را به وسیله امتحان کردن این نقاط تشخیص دهد زیرا آنورمالی های شکل موج با شرایط بیماری در گذشته مربوط بوده اند.
شکل 2-1- محور قلبی که توسط لیدهای مختلف دیده می شود
اتصالات الکتریکی، برای 12 لید استاندارد در شکل a3-1 نشان داده شده اند. دستگاه ECG ، پای راست بیمار را به عنوان الکترود مشترک استفاده می کند و سوئیچ انتخاب گر لید (به خاطر سادگی حذف شده است)، الکترودهای قفسه سینه ای یا عضوی مناسب را به ورودی تقویت کننده های تفاضلی، وصل می کند.
لیدهای عضوی دو قطبی، آنهایی هستند که لید I ، لید II و لید III نامیگذاری شده اند و آنچه که مثلث Einthoven نامیده می شود را تشکیل می دهند (مراجعه شود به شکل 3-1).
شکل 3-1- لیدهای استاندارد و مثلی انتوون (a) لیدهای عضوی و قفسه سینه ای
شکل 3-1- لیدهای استاندارد و مثلی انتوون (b) مثلث انتون لیدهای سینه ای تک قطبی
لید I : LA ، به ورودی غیرمعکوس کننده تقویت کننده متصل می شود. در حالی که RA ، به ورودی معکوس کننده متصل می شود.
لید II : الکترود LL به ورودی غیرمعکوس کننده تقویت کننده متصل می شود در حالی که RA به ورودی معکوس کننده وصل می شود (LA به RL متصل می شود).
لید III : LL به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود در حالی که LA به ورودی معکوس کننده وصل می شود (RA به RL متصل می شود).
همچنین لیدهای عضوی تک قطبی که به عنوان لیدهای عضوی افزودنی شناخته شده اند، پتانسیل مرکب از هر سه عضو را در یک زمان امتحان می کنند. در هر سه لید افزودنی، سیگنال ها از دو عضو، در یک شبکه مقاومتی جمع می شوند و سپس به ورودی معکوس کنندۀ تقویت کننده اعمال می شوند. در حالی که سیگنال از الکترود عضوی باقی مانده، به ورودی غیرمعکوس کننده اعمال می شود.
لید AVR : RA ، به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود. در حالی که LA و LL در ورودی معکوس کننده جمع می شوند.
لید AVL : LA ، به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود. در حالی که RA و LL در ورودی معکوس کننده جمع می شوند.
لید AVF : LL ، به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود. در حالی