لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
فضا در اندیشه اسطورهای(شبنم السادات اسمعیلی)
تفسیر کاسیرر از فضا در اندیشه اسطورهای
واژه اسطوره:
واژه اسطوره(myth) در میانه قرن 19 بطور مستقیم و یا از واژه فرانسوی mythe از واژه لاتین جدید mythus از یونانی muthos به معنای سخن(speech) به انگلیسی وارد شده است. واژه یونانی همانطور که ازمعنای نیز برمیآید برای هر روایتی بکارگرفته میشده است.
Encarta dictionary & encyclopedia))
مطالعه اسطوره:
ریشه تحلیل اسطوره را میتوان تا قرن 6 قبل از میلاد به عقب برد. متفکران یونانی اولین کسانی بودند که صحت اسطورهها را به زیر سوال بردند وبا این به چالش کشیدن مضامین اسطورهها واژه mythos به تدریج معنای قصههای باورنکردنی را پیدا کرد. در قرن 5 قبل از میلاد متفکران یونانی اسطوره را توضیح خامی برای پدیدههای طبیعی دانستند. در سده 4 ق.م. افلاطون اسطوره را در مقابل لوگوس قرارداد.یوهمروس در قرن 4 قبل از میلاد خدایان اسطورهها را همان قهرمانان تاریخی دانست و بعدها رواقیون و نوافلاطونیان اسطورهها را به عنوان تمیثلها تفسیر کردند.این چالش تا جایی پیش رفت که در قرن 1 بعد از میلاد هجونامه نویسی یونانی اسطورههای زاده شدن آتنا از سر زئوس و قضاوت پاریس را که منجر به جنگ تروا شد به سخره گرفت.
بر خلاف سنت یونانی در سنت عبری جدایی از اسطوره نه به دلیل ناهمخوانی اسطوره با عقل (لوگوس) آنچنان که در یونان اتفاق افتاده بود، بلکه به دلیل ناهمخوانی چند خداپرستی شرق نزدیک و تک خداپرستی یهود ایجاد شد. یونانیها این تناقض را با منتسب کردن عناصر مقدس اسطورههای شرق نزدیک به نیروها و عوامل طبیعی رفع کردند و کتاب مقدس یهود با تاکید بر نقش خدای بزرگتر و تضعیف دیگر خدایان توانست ناهمخوانی مذکور را برطرف سازد.
در آغاز مسیحیت نقد یونانیان بر اسطورهها به دست عالمان مسیحی رسیده بود و آنها این نقدها را ابزار خوبی برای مقابله با کافران دانسته و از آن استفاده کردند. برخی از آنها نیز سعی کردند که میان اسطورهها و مسیحیت تناظرهایی پیدا کنند که منجر به پیدایش تمثیلهای برگرفته از اسطورهها در هنر مسیحی شد.از قرن 5 تا 15 قبل از میلاد این تفسیر تمثیلی از اسطوره غالب بود. این رویکرد تا قرن 17 نیز ادامه پیدا کرد و در فاصله قرنهای 14 تا 17 با علاقه به کیهان شناسی در آمیخت و سیارات نام خدایان یونانی را به خود گرفت.عمده تفسیرهای تمثیلی این دوران متکی بر تخیل بوده و از نظریه خاصی پیروی نمیکردند.
با آغاز دوران روشنگری در اوایل قرن 17 با توجه به فضای ضد مذهب ایجاد شده و تاکید بر عقلانیت با هر شکل از مذهب و از آن جمله اسطوره مخالفت شد. پس از آن به تدریج در اواخر قرن با توجه به کسب اطلاعات بیشتر راجع به جماعتهایی که اسطوره ساز بودند و از آن جمله آمریکاییها رویکرد جدیدی آغاز شد. عالمان اروپا در پی ردیابی سالهای پیش از تاریخ حیات انسان در زندگی این جماعتها، اسطوره را به عنوان پاسخهای انسان به نیازهای فیزیکی و اجتماعی در دوران کودگی نوع انسان تفسیر کردند.
با فتوحاتی که اروپاییان در سرزمینهای دیگر داشتند و هرچه بیشتر با فرهنگهای دیگر آشنا شدند، عالمان اروپایی پیچیدگی بیشتری را در اسطورهها پیدا کردند. آنها مخصوصا با دست یافتن به بهاگاوات گیتا و زنداوستا به این نتیجه رسیدند که که خصیصه اسطورهها در مکانها و زمانهای مختلف به شدت تغییر میکند.کارل اوتفرید مولر در 1825 این موضوع را در " مقدمهای بر اسطوره شناسی علمی" دنبال کرد و مطرح کرد که اسطوره نسبتا ساده یونانی پرسفونه، علائق یک جامعه کشاورز را نشان میدهد ، حال آنکه دیگر اسطورهها به جوامع رشدیافتهتری مربوطند.
از اواخر قرن 18 تا اوایل قرن 19 مشابه تلاشی که برای یافتن زبان مادر زبانهای هندواروپایی صورت گرفت ، تلاشهایی نیز برای یافتن اسطوره مادر شکل گرفت. ماگس مولر ریگ ودا را که اولین ادبیات مکتوب زبان هندواروپایی است را بازنماینده مراحل اولیه اسطوره هندواروپایی دانست که اسطورههای بعدی از فهم نادرست عبارات تصویری آن برخاسته اند.
در قرن 19 نظریه تطورگرایی چارلز داروین بر اسطوره شناسی به شدت تاثیر گذاشت و باعث ترسیم مراحل تحول حیات انسانی که اسطوره نیز در مرحله مشخصی از آن جای میگرفت شد . میتوان این رویکرد را در " فرهنگ ابتدایی" ادوارد برنت تایلور و شاخه زرین فریزر دید.تحقیقات متخصص انگلیسی رابرتسون اسمیت که در 1889 چاپ شد نیز فریزر را تحت تاثیر قرارداد. با توجه به این مطالعات فریزر به این نتیجه رسید که بسیاری از اسطورهها ریشه در اعمال مناسکی مردمان کشاورز دارد که برداشتهای سالانه برای آنها بسیار مهم بودهاند.هریسون این رویکرد را کاملا بسط داد و به این نتیجه رسید که تمام اسطورهها در مناسک جمعی یک جامعه ریشه دارند و این تفکر در کارکرد گرایی رادکلیف براون به کمال خود رسید و به این صورت درآمد که هر اسطورهای بیانگر منسکی است و هر منسکی به اسطورهای اشاره دارد.
تمام تحلیلهای اسطوره در قرون 18 و 19، تمایل داشتند که اسطوره را به یک هسته مرکزی که میتوانست چرخههای طبیعی، شرایط تاریخی یا مناسک باشند، تقیل دهند.
در قرن 20 محققان به محتوای اسطورههای این اسطورهها توجه کردند.زیگموند فروید اسطورهها را همچون رویاها، نمادین شده تجارب واقعی در نظر گرفت و یونگ با همین رویکرد اسطورهها را بازنمایاننده الگوهای باستانی( archetype) مشترک در ناخودآگاه ذهن انسانها دانست که به صورت تصویرها و نمادهای مشترک بازنمایانده شدهاند. کلود لوی استروس نیز اولین کارکرد اسطوره را حل تناقض میان دوتاییهای مفهومی همچون زندگی و مرگ، طبیعت و فرهنگ و خود و جامعه دانست.
اسطوره از منظر کاسیرر
از منظر کاسیرر اسطوره یکی از اشکال مختلف فهم انسان است. وی انسان را جانور سمبل ساز تعریف میکند که در مواجهه با جهان خارج، شناخت خود از آن را بر پایه نظامهای سمبلیک بنا میکند. به عبارت دیگر انسان در مواجهه با جهان، جهانهای سمبلیک میسازد و این جهانهای سمبلیک میان او و واقعیت قرار میگیرند.علم، هنر، زبان و اسطوره هریک جهانهای سمبلیکی هستند که کاسیرر از آنها نام میبرد. کاسیرر معتقد است که این جهانها خود بسامان و مستقلند و هریک به تنهایی کل جهان را تبیین میکنند.
وی بر این باور است که برای رسیدن به یک روش شناسی علوم انسانی نیاز به شناخت شیوههای گوناگون فهم انسان و مقتضیات هریک از آنها وجود دارد. رسیدن به یک ریخت شناسی از انواع شناخت و سپس بررسی هریک بنا بر عقیده کاسیرر راه را برای بررسی اجتماعی که انسان میسازد، هموار میکند.
فضا در اندیشه اسطورهای:
کاسیرر مطالعه خود بر مفهوم فضا در اندیشه اسطورهای را با گونه شناسی انواع ادراک فضا آغاز میکند. وی سه نوع ادراک حسی، ادراک اسطورهای و ادراک نظری(عقلانی) را بر میشمارد که در ادراک فضایی منجر به سه نوع فضای حسی، فضای اسطورهای و فضای هندسی میشوند.
کاسیرر با مطالعه تطبیقی، تمایزات هریک از این سه فضا با دیگری را مطرح میکند و به این ترتیب سعی در شناخت چگونگی مفهوم فضا در اندیشه اسطورهای دارد.
مقایسه خصوصیتهای بارز فضای اقلیدسی که همگنی، پیوستگی و بینهایت بودن است با ویژگیهای فضای حسی تمایز تفاوت دو نوع ادراک را روشن میسازد. از آنجایی که حس، فضا را بدون محتوای درونیش نمیتواند تشخیص دهد وبه عبارت بهتر هیچ چیزی جز محتویات فضا بوسیله حواس شناسایی نمیشوند، هیچ دو نقطهای از فضا شبیه یکدیگر نبوده و هریک با ویژگی محتواییش تعریف میشود. بنابراین ادراک حسی باید وارونه گردد تا خاصیت همگنی و پیوسته بودن فضای اقلیدسی حاصل شود. علاوه بر این مفهوم بی نهایت، اساسا به تجربه و حس در نمیآید.
آنچه منجر به تمایزاتی از این دست میشود، مهمترین تمایز میان فضای هندسی با فضای حسی و اسطورهای، یعنی تفکیک محتوا از مکان در ادراک هندسی و نظری است که در مورد هیچ کدام از ادراک حسی و اسطورهای صدق نمیکند.این تمایز ویژگیهایی به ادراک هندسی فضا میبخشد که متفاوت از ویژگیهای ادراک حسی و اسطورهایست.
اما فضای اسطورهای نیز به شدت متفاوت از ادراک حسی فضا است. فضای اسطورهای حاصل شیوهای از اندیشیدن است.آگاهی اسطورهای از منظر کاسیرر در اینکه یک جهان سمبلیک است با زبان، علم وهنر مشترک است. اسطوره یک ساختار است و جهان را بر اساس قوانین ساختار خودش طبقه بندی میکند و در این طبقه بندی با ادراک نظری مشترک است و نوع این طبقه بندی است که آن را از علم و اندیشه نظری جدا میکند.به همین سبب فضای هندسی متمایز از فضای اسطورهای میشود. اما فضای حسی یک مکانیسم بیولوژیک است که نمیتوان آن را یک جهان سمبلیک برشمرد.
کاسیرر برای مطالعه اسطوره از آنجا که آن را نظامی سمبلیک همچون علم میداند، روش مقایسهای را پیش میگیرد و تفکر اسطورهای را به مثابه یک جهان سمبلیک در مقابل تفکر عقلانی میگذارد و این دو را با یکدیگر مقایسه میکند.
حاصل مطالعه وی را میتوان به شیوه ذیل طبقه بندی کرد:
فضای اقلیدسی یک فضای همگن است در حالیکه فضای اسطورهای و ادراک حسی فضا ناهمگن.
همسانی به این مفهوم که فضایی را متصور شویم که تمام نقاطش شبیه یکدیگرند و هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. بنابراین تمام جهتها یکسانند و هیچ معنای متفاوتی را بیان نمیکنند. در فضای حسی هر مکانی ویژگی خاصی دارد و هیچ دو نقطهای شبیه به یکدیگر نیستند. چرا که هر نقطه بنا بر آنچه در آن واقع شده است ، بوسیله حس شناسایی میشود.
فضای اقلیدسی یک فضای منتزع و خالی از معناست، حال آنکه فضای اسطورهای با معنا یکی شده است. تصور فضای هندسی به معنای تصور و ایجاد تمایز میان محتوا و بستر وقوع آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
نام فضا
مدت روشنایی
نوع چراغ
اداری
(250-300)Lx
فلورسنت لووردار
راهروها
(150-170)Lx
فلورسنت لووردار
آبدارخانه و خدماتی
(120-150)Lx
فلورسنتی رفلکتوری
موتورخانه و تأسیساتی
(120-150)Lx
فلورسنت رفلکتوری
راه پله ها
(120-150)Lx
فلورسنت کامپکت یا گرین
محوطه
(10-15)Lx
چراغهای پارکی
چیدمان چراغها با رعایت مسایل معماری داخلی و با هماهنگی دریچه های هوای تأسیسات مکانیکی خواهد بود. به جهت حفظ ایمنی کارکنان برای خروج از ساختمان و همچنین عدم اختلال در امور اداری در طول روز سعی می شود 30 الی 50 درصد روشنایی اتاقها و سرویسها و 100 درصد راه پله ها و راهروها روی برق اضطراری لحاظ شود.
مدارهای روشنائی دارای لوله کشی و مداربندی مستقل بوده و براساس اجرای لوله کشی از کف و سیستم ارتباط کلید به کلید توصیه می شود.
3- پریزهای برق:
در هر فضا جهت بهره برداری و تغذیه سیستمهای برق متحرک تعداید پریز برق منظور می شود. محل پریزها بر اساس مبلمان اداری و روی دیوارها خواهد بود.
سیستم اعلام حریق پیشنهادی برای این پروژه از نوع عادی (Conventional) می باشد و به منوظر دست یابی و تشخیص سریع محل حریق علاوه بر زون بندی مناسب، از چراغهای نشانگر (Indicotor) در ورودی اتاقها نیز استفاده می گردد.
10- سیستم پیام رسانی صوتی:
جهت پخش پیامهای عمومی به کارکنان اداری در سیستم صوتی در راهروها و طبقات و با مداربندی خاصی که امکان مستقل کرده فضاها وجود داشته بادش استفاده می شود. محل مرکز صوتی و تجهیزات ضبط و پخش و تقویت کننده ها در کنار مرکز تلفن و با اپراتور مشترک می تواند باشد.
سیستم صوتی سالن اجتماعات و مسجد و رستوران مستقل از شبکه صوتی ساختمان خواهد بود. برای محوطه نیز می توان پوشش صوتی لحاظ کرد. بکارگیری بلندگوهای ستونی جهت فضای باز و بلندگوهای سقفی و دیواری کوچک (حداکثر 5w) برای فضاهای اداری مناسب خواهد بود.
11- سیستم آنتن مرکزی و مادر ساعت:
با توجه به کاربری عمومی این ساختمان که اداری می باشد ضرورتی به نصب مادر ساعت مشاهده نمی شود و آنتن مرکزی نیز برای این پروژه کاربرد ینخواهد داشت ولی د ر برخی فضاها نظیر سالن غذاخوری و استراحتگاهها از پریز آنتن استفاده خواهد شد.
از طریق هابهای فرعی به طرف هابهای اصلی و سرور (Server) متصل می شوند. توصیه می شود در هر اتاق اداری فقط 2 ترمینال به شبکه متصل باشد و افزایش بی مورد تعداد و ظرفیت هابها جلوگیری بعمل آید.
5- تابلوها و نیرو انسانی
تابلوهای برق از نوع دیواری توکار و بصورت محلی و بر اساس طرح معماری در نواحی و طبقات مختلف پیش بینی می شود که تغذیه کلیه مدارهای رو.شنائی، پریز برق، سیستمهای فن کویل و هواکشهای آن ناحیه را بعهده خواهد داشت. محل نصب تابلوها با معماری هماهنگ شده و به منظور جلوگیری از افزایش حجم آنها، کلیدهای اصلی از نوع اتوماتیک خواهد بود. ارتباط تابلوهای برق در هر طبقه و سپس با تابلوهای اصلی از طریق سینی کابل در سقف کاذب راهروها می باشد. ارتباط الکتریکی در طبقات نیز از طریق شافت های ویژه برق و با نردبان کابل است.
در فلضاهای تاسیساتی از تابلوهای دیواری روکار و اجرای سیستم برق بصورت لوله کشی روکار (با لوله های فولادی) خواهد بود.
6- پست برق و ژنراتورهای اضطراری:
فضای مستقلی برای نصب ترانسفورماتورهای توزیع قدرت و سلولهای فشار متوسط و فاشر ضعیف با هماهنگی طرح معماری منظور خواهد شد. در مجاورت پست برق اتاق دیزل ژنراتور اضطراری جهت تاسیس بارهای روشنایی و بخشی از سرمایش و گرمایش، تهیوه، آسانسورها، پمپهای آتش نشانی در این پروژه قابل استفاده خواهد بود.
8- سیستم تلفن:
جهت برقراری ارتباطات داخلی اداری از شبکة تلفن داخلی استاده خواهد شد. پریزهای تلفن سوکتی و بر اساس طرح مبلمان اداری در ارتفاع 40Cm از کف و در مجاورت پریزهای برق قرار داده شده و از طریق کابلهای با تعداد زوج کم (حداکثر 6 زوج) به جهبه ترمینالهای محلی تلفن متصل می شود و ارتباط این باکسها با MDF ساختمان توسط کابلهای با تعداد زوج بیشتر و از طریق همین کابل خواهد بود.
برای هر اتاق اداری کوچک 2 خط اصلی و برای اتاقهای مدیریت و کامپیوتر (جهت ارتباط به شبکه اینترنت) به تعداد کافی خطوط تلفن آزادا لحاظ خواهد شد.
مرکز تلفن این ساختمان مستقل بوده و محل مناسبی (ترجیحاً همکف) و با ابعاد کافی جهت نصب MDF و تجهیزات وابسته منظور خواهد شد.
9- سیستم اعلام حریق:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام
معماری زبانی دارد که بر اساس یک دستور شکل گرفته است. مهمترین عناصر معماری، فضا است؛به نحوی که معمار، هدف اصلی خود را در فضا متجلی می کند. لذا لازم است که برای نزدیک شدن به هنرمند و درک معانی مورد نظر وی، بیشتر در فضا و دستور زبان آن تامل نمود. مقاله حاضر با احساس چنین ضرورتی به بررسی زبان فضا در مسجد عتیق و مسجد کرمانی، از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام می پردازد و طی آن با اشاره ای به مفهوم فضا و مقیاس، ضمن مقایسه ویژگیهایی همچون تزئینات، بافت، رنگ، و تناسبات؛ سعی در استخراج زبان فضا از بطن ویژگیهای فضا دارد.
بر اساس مطالعه صورت گرفته، چنین به نظر می رسد که مسجد کرمانی با تزئینات بسیار و سطوح صیقلی و درخشان، و نسبتهای نزدیک به حالت ایستاده، فضایی است که برای عبادت جمعی، طراحی و ساخته شده است. در مقابل، فضای مسجد عتیق با تزئینات کم، بافت زبر و مات، و نسبتهای نزدیک به حالت نشسته، برای عبادت شخصی و خلوت کردن با معبود مناسب است.
واژگان کلیدی: معماری، فضا، مقیاس، مجموعه شیخ احمد جام، تربت جام، مسجد عتیق، مسجد کرمانی
مقدمه
معماری اجتماعی ترین هنر بشری و ظرف زندگی انسانها است . برای ارتباط برقرار کردن با معماری باید زبان آن را شناخت . علاوه بر اصول و مبانی حاکم بر معماری ایرانی ، لازم است که در معانی و مفاهیم معماری دقت بیشتری نماییم . یکی از موارد مهمی که باید در بررسیهای معماری به آن توجه شود ، مفهوم و دستور زبان فضا است . فضای معماری ایرانی دارای دستور زبانی است که با شناخت بهتر آن می توان به هدف هنرمند از خلق فضا ، نزدیکتر شد .
اگرچه تاکنون مطالب مفصل و بعضاً مقالاتی درباره فضای معماری نوشته شده است ، اما کمتر تلاشی برای یافتن دستور زبان فضا صورت گرفته است . این مقاله به صورت موردی به بررسی دستور زبان فضا در دو مسجد ( مسجد عتیق و مسجد کرمانی ) از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام ، واقع در شهرستان تربت جام ، می پردازد .
فضا، در معماری ایرانمعماریایران به عنوان وجهی از فعالیت اقوامایرانی برای شکل دهی فضاهای عمومیو خصوصی با قبول چهارچوبهای فرهنگایرانی و به منظور تحکیم و تعالی ارزشهای همان فرهنگ عمدتا با تکیه در ماده جوهری آن یعنی فضا، بیان میشود.این ویژگیها به دو دوره معماریایران یعنی دوران باستان و دوران اسلامیتعلق دارند. سازماندهی فضا در معماری ایران براساس حضور و درک یک شبکه سه بعدی نامرئی تنیده در درون تمامی فضاهای خرد و کلان صورت میگرفته که طیف گستردهای از تمامیفعالیتهای آدمی از فکر کردن و تماشای گل و گیاه گرفته تا برگزاری مراسم پرجمعیت بوده است.وی افزود: در هر دوره بسیار طولانی معماری و در تمامی بناها شهرهایایرانی ساخته شده در عصر باستانی و عصر اسلامی سه گونه فضا در اشکال و ابعاد مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.این سه نوع فضا شامل فضاهای باز، فضاهای پوشیده و فضاهای بسته است.این سه نوع فضا همواره با هم شکل میگرفتند و به صورت توامان در نظر اقوام ایرانی مطرح بودند. الگوی نوعی اطاق،ایوان، حیاط که به ترتیب مصادیق فضاهای بسته، پوشیده و بازهستند.حائری در ادامه فضا را به عنوان ماده جوهری معماریایران در تمامیشهرها و مجموعه بناها عنوان کرد وگفت: در معماریایران فضا در هر مقیاس از تعریف برخوردار بوده است. تعریف فضا در این معماری براساس میزان پوشیدگی آن صورت میگرفته است. میزان پوشیدگی یا درجه محصوریت به چگونگی حضور سقف، کف و دیوارها مربوط بوده است. نقش متنوع و خلاق این سه عنصر در تعریف و محصور کردن هر یک از فضاها به ایجاد طیف گستردهای از انواع فضاهای باز، بسته و پوشیده منجر شده است که در عین برخورداری از هماهنگی هر یک دارای تشخص نیز بودهاند.وی در ادامه به ویژگیهای معرفی فضا در معماری ایران اشاره کرد که شامل فضاهای باز، فضاهای سرپوشیده و فضای بسته میشود.حائری در بحث فضاهای سرپوشیده، ایوان را یکی از مهمترین دستاوردهای معماری ایران دانست که در اولین بناهای دوران باستان جلوه گر شد و تا امروز از اعتبار معمارانه برخوردار است.ایوان پاسخی فضایی است برای حد فاصل بیرون و درون.ایوان نوعی فضای سرپوشیده است که به طور عمده از سقف و کف تشیل شده و در مسیر تحول معماریایران، جلوههای مختلفی به خود گرفته است. ایوان ازجمله مشارکتهای فرهنگ ایران در باور کردن معماری جهان است. جایی است برایایجاد آگاهی فضایی که چون از آن بگذریم به تدریج حس گذار و حریم از بیرون به درون و بالعکس را تجربه و درک میکنیم.وی در ادامه به چگونگی سازماندهی فضا برای معماران معاصر ایران اشاره کرد و گفت: دانش جامعه معماران ایران آگاهی یافتن بر ویژگیهای آن است. اما حتی با آگاهی یافتن بر این ویژگیها نمیتوان معماری آینده ایران را پیریزی کرد. با اهمیت ترین ویژگی این معماری پذیرش اجتماعی آن است آگاهی شرط لازم تحقق است اما شرط کافی، پذیرش اجتماعی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
جهان اسرار آمیز فضا
دنیای ستارگان
استاد مربوطه :
جناب آقای بختیاری
تهیه کننده :
نیلوفر شریفی
بهنوش زیدی
مقدمه
آیا تاکنون به شگفتیهایی که در اعماق فضا نهفته است فکر کرده اید؟
این تحقیق شما را به سفری در آسمان می برد که از زمین شروع شده و در
در نهایت به منظومه شمسی و ستارگان ختم می شود. همه این چیزها را بدون آنکه نیازی به مسافرت در فضا داشته باشید، بدون اینکه متوجه باشید، هر روز با اصول متعدد علم نجوم سر و کار دارید. از هوایی که تنفس می کنید گرفته تا خورشیدی که باعث روشنایی روز می شود و جاذبه ای که شما را محکم بر روی زمین نگه می دارد. همه این پدیده های روزمره را می توان با ستارگان چشمک زنی که شب هنگام، در آسمان بالای سرتان، می درخشند، مرتبط دانست.
آزمایشهای جالب
هر جا که این نشانه را دیدید(پایین)، آزمایشی است در ارتباط با موضوع مربوطه که شما نیز به راحتی می توانید آن را انجام دهید. فقط کافی است از دستورالعملهای ساده آن پیروی کنید تا نتایج آن چشمانتان را به شگفتی های فضا بگشاید. شما ضمن مطالعه این کتاب در می یابید که چرا اجسام به سمت پایین سقوط می کنند و چه زمانی بهترین موقع برای دیدن باران شهاب سنگهاست.
مریخ
مریخ نزدیک ترین سیاره به زمین پس از سیاره ونوس است. این سیاره از نظر جو وطول دوره شبانه روز، شبیه ترین سیاره به زمین است. مریخ به سیاره قرمز مشهور است، زیرا آهن اکسید شده زیادی بر سطح آن وجود دارد که ظاهری قرمز رنگ به این سیاره می دهد.
رشته کوه آتشفشانی اولمپوس در مریخ بلندترین رشته کوه این سیاره است که به برابر مرتفع تر از قله اورست در زمین است.
در سال 1880 میلادی یک ستاره شناس آمریکایی، خط سیاه و عمیقی را بر روی مریخ مشاهده کرد. این ناحیه دره « مارینه » نام دارد که شبیه دره « گراندکانیون » در روی کره زمین است.
یافته های فعلی در مورد سیاره مریخ مربوط به اطلاعاتی است که کاوشگر وایکینگ به زمین ارسال کرده است. بر این اساس معلوم شد که سنگواره کوچکی بر روی یکی از صخره های مریخ وجود دارد. آیا این سنگواره دلیل وجود حیات بر مریخ است؟ یا قبلا زندگی بر سطح این سیاره وجود داشته است؟ ماموریت های فضایی آینده به این پرسش ها پاسخ خواهد داد.
دانشمندان علوم فضایی به شواهدی دست پیدا کرده اند که بر اساس آنها معلوم شده است مریخ در گذشته دارای آب و گرما بوده است. هر چند آنها نمی دانند مقدار آب و درجه گرما چه اندازه بوده است.
مریخ دو قمر کوچک به نام های « فوبوس » و « دیموس » در اطراف خود دارد. فوبوس 27 کیلومتر و دیموس 15 کیلومتر طول دارند. هر دو دارای مقداری شتاب جاذبه نیز هستند.
«نور در فضا»
نور سریع ترین چیزی است که در عالم حرکت می کند. سرعت نور به صورت دقیق 458/792 /299 متر در هر ثانیه است. نور به خط راست حرکت می کند و رنگ ها از طول موج های مختلف نور حاصل می شوند.
نور ستاره ها، از فاصله های بسیار و به وسیله گیرنده حساسی به نام CCD ثبت می شود. نور از راه رسیده به صورت بسته های کوچک پر انرژی به نام فوتون دریافت می شوند. تصویر ستاره نیز از این نور تشکیل می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
دستور زبان فضا، در معماری مساجد مجموعه آرامگاهی جام
معماری زبانی دارد که بر اساس یک دستور شکل گرفته است. مهمترین عناصر معماری، فضا است؛به نحوی که معمار، هدف اصلی خود را در فضا متجلی می کند. لذا لازم است که برای نزدیک شدن به هنرمند و درک معانی مورد نظر وی، بیشتر در فضا و دستور زبان آن تامل نمود. مقاله حاضر با احساس چنین ضرورتی به بررسی زبان فضا در مسجد عتیق و مسجد کرمانی، از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام می پردازد و طی آن با اشاره ای به مفهوم فضا و مقیاس، ضمن مقایسه ویژگیهایی همچون تزئینات، بافت، رنگ، و تناسبات؛ سعی در استخراج زبان فضا از بطن ویژگیهای فضا دارد.
بر اساس مطالعه صورت گرفته، چنین به نظر می رسد که مسجد کرمانی با تزئینات بسیار و سطوح صیقلی و درخشان، و نسبتهای نزدیک به حالت ایستاده، فضایی است که برای عبادت جمعی، طراحی و ساخته شده است. در مقابل، فضای مسجد عتیق با تزئینات کم، بافت زبر و مات، و نسبتهای نزدیک به حالت نشسته، برای عبادت شخصی و خلوت کردن با معبود مناسب است.
واژگان کلیدی: معماری، فضا، مقیاس، مجموعه شیخ احمد جام، تربت جام، مسجد عتیق، مسجد کرمانی
مقدمه
معماری اجتماعی ترین هنر بشری و ظرف زندگی انسانها است . برای ارتباط برقرار کردن با معماری باید زبان آن را شناخت . علاوه بر اصول و مبانی حاکم بر معماری ایرانی ، لازم است که در معانی و مفاهیم معماری دقت بیشتری نماییم . یکی از موارد مهمی که باید در بررسیهای معماری به آن توجه شود ، مفهوم و دستور زبان فضا است . فضای معماری ایرانی دارای دستور زبانی است که با شناخت بهتر آن می توان به هدف هنرمند از خلق فضا ، نزدیکتر شد .
اگرچه تاکنون مطالب مفصل و بعضاً مقالاتی درباره فضای معماری نوشته شده است ، اما کمتر تلاشی برای یافتن دستور زبان فضا صورت گرفته است . این مقاله به صورت موردی به بررسی دستور زبان فضا در دو مسجد ( مسجد عتیق و مسجد کرمانی ) از مجموعه آرامگاهی شیخ احمد جام ، واقع در شهرستان تربت جام ، می پردازد .
فضا، در معماری ایرانمعماریایران به عنوان وجهی از فعالیت اقوامایرانی برای شکل دهی فضاهای عمومیو خصوصی با قبول چهارچوبهای فرهنگایرانی و به منظور تحکیم و تعالی ارزشهای همان فرهنگ عمدتا با تکیه در ماده جوهری آن یعنی فضا، بیان میشود.این ویژگیها به دو دوره معماریایران یعنی دوران باستان و دوران اسلامیتعلق دارند. سازماندهی فضا در معماری ایران براساس حضور و درک یک شبکه سه بعدی نامرئی تنیده در درون تمامی فضاهای خرد و کلان صورت میگرفته که طیف گستردهای از تمامیفعالیتهای آدمی از فکر کردن و تماشای گل و گیاه گرفته تا برگزاری مراسم پرجمعیت بوده است.وی افزود: در هر دوره بسیار طولانی معماری و در تمامی بناها شهرهایایرانی ساخته شده در عصر باستانی و عصر اسلامی سه گونه فضا در اشکال و ابعاد مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.این سه نوع فضا شامل فضاهای باز، فضاهای پوشیده و فضاهای بسته است.این سه نوع فضا همواره با هم شکل میگرفتند و به صورت توامان در نظر اقوام ایرانی مطرح بودند. الگوی نوعی اطاق،ایوان، حیاط که به ترتیب مصادیق فضاهای بسته، پوشیده و بازهستند.حائری در ادامه فضا را به عنوان ماده جوهری معماریایران در تمامیشهرها و مجموعه بناها عنوان کرد وگفت: در معماریایران فضا در هر مقیاس از تعریف برخوردار بوده است. تعریف فضا در این معماری براساس میزان پوشیدگی آن صورت میگرفته است. میزان پوشیدگی یا درجه محصوریت به چگونگی حضور سقف، کف و دیوارها مربوط بوده است. نقش متنوع و خلاق این سه عنصر در تعریف و محصور کردن هر یک از فضاها به ایجاد طیف گستردهای از انواع فضاهای باز، بسته و پوشیده منجر شده است که در عین برخورداری از هماهنگی هر یک دارای تشخص نیز بودهاند.وی در ادامه به ویژگیهای معرفی فضا در معماری ایران اشاره کرد که شامل فضاهای باز، فضاهای سرپوشیده و فضای بسته میشود.حائری در بحث فضاهای سرپوشیده، ایوان را یکی از مهمترین دستاوردهای معماری ایران دانست که در اولین بناهای دوران باستان جلوه گر شد و تا امروز از اعتبار معمارانه برخوردار است.ایوان پاسخی فضایی است برای حد فاصل بیرون و درون.ایوان نوعی فضای سرپوشیده است که به طور عمده از سقف و کف تشیل شده و در مسیر تحول معماریایران، جلوههای مختلفی به خود گرفته است. ایوان ازجمله مشارکتهای فرهنگ ایران در باور کردن معماری جهان است. جایی است برایایجاد آگاهی فضایی که چون از آن بگذریم به تدریج حس گذار و حریم از بیرون به درون و بالعکس را تجربه و درک میکنیم.وی در ادامه به چگونگی سازماندهی فضا برای معماران معاصر ایران اشاره کرد و گفت: دانش جامعه معماران ایران آگاهی یافتن بر ویژگیهای آن است. اما حتی با آگاهی یافتن بر این ویژگیها نمیتوان معماری آینده ایران را پیریزی کرد. با اهمیت ترین ویژگی این معماری پذیرش اجتماعی آن است آگاهی شرط لازم تحقق است اما شرط کافی، پذیرش اجتماعی است.