انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

آشنایی با بعضی از فنون داستان نویسی (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

آشنایی با بعضی از فنون داستان نویسی

مقدمه

اما شاید هیچکس نتواند به سؤال چگونه می توان داستان نویس موفقی شد، پاسخ کاملی بدهد. زیرا همه کم و بیش با این حقیقت کنار امده اند که نویسندگی اموختنی نیست. ولی مأیوس نشوید. اگر استعداد نویسندگی در خود سراغ دارید می توانید و باید، راه و روش بهتر نوشتن را نیز بیاموزید. اما یادتان باشد که معلم و کتابِ راهنما جز اینکه مجموعه ای از فنون قراردادی وغیر قراردادی راهمچون ابزاری دردستانتان بگذارند،کار دیگری نمی توانند بکنند.

هدف از گرداوری این مقاله اشنایی با برخی از فنون داستان نویسی از دید چند تن از داستان نویسان غربی و ایرانی و همچنین اشنایی با سرگذشت داستان نویسی ایران و مطالعه ای مختصر دربارۀ چند داستان معروف ایرانی است.

امیدوارم این مطالب بتواند شما را در خلق اثاری ماندنی تر و بهتر یاری کند.

طبقه بندی داستانها

(( نخستین سؤال دربارۀ داستان اینست که: چرا باید رنجی بر خود تحمیل کنیم و داستان بخوانیم؟ با زندگی ای بدین کوتاهی، با اینهمه نیازهای مبرم و روزافزون، و با درک این حقیقت که چه بسیار کتابهای مختلف پیرامون مسائل اموزشی و مباحث متنوع وجود دارد که هنوز نخوانده ایم، چرا باید اوقات گرانبهای خود را صرف خواندن اثاری تخیلی کنیم؟

به این سؤال می توان دو پاسخ اساسی داد: برای «لذت وتفریح» وبرای «درک وفهم بیشتر».

اگر بخواهیم زیاد طول و تفصیل ندهیم، داستان کمک می کند تا زندگی کمتر برای ما خسته کننده و یکنواخت باشد. ونیزکمک می کند تا اوقات ما با خوشی و سرعت بیشتری بگذرد. با این دلایل واضح، مطمئناً دیگر نیازی به توصیه بیشترنسبت به خواندن داستان نیست.

لذت- ولذت بیشتر- نخستین مقصود و ابتدایی ترین توجیه برای خواندن داستان است. ولی اگر داستان چیزی بیشتر از لذت به ما نمی داد، به سختی می توانست خودش را به عنوان مبحثی برای « مطالعات دانشگاهی» مطرح کند.

داستانها را می توانیم به دو بخش عمده طبقه بندی کنیم:

الف) ادبیات داستانی تفریحی

ب)ادبیات داستانی تحلیلی

ادبیات داستانی تفریحی صرفاً بدین منظور نوشته می شود تا ما اوقاتمان را بطور دلپذیر و مطبوع بگذرانیم.

اما ادبیات داستانی تحلیلی نوشته می شود تا اگاهی ما را از زندگی گسترش داده، عمق و حساسیت بیشتری بدان ببخشد.

ادبیات داستانی تفریحی ما را ازجهان واقعی دور می کند. ما را قادر می کند تا موقتاً دردها و رنجهای خویش را بدست فراموشی بسپاریم.

ادبیات داستانی تحلیلی دست ما را می گیرد و به یاری تخیلمان وامی دارد تا بیشتر به درون جهان واقعی برویم. به ما توان می بخشد تا درد و رنجهایمان را به درستی بفهمیم.

ادبیات داستانی تفریحی در نهایت به هدف و مقصود خود یعنی لذت ختم می شود.

ادبیات داستانی تحلیلی علاوه بر لذت،درک و بصیرت را نیز به همراه دارد.))

راه پر پیچ و خم تجربه

پل انگگل

((نوشتن مثل عشق ورزیدن است.وقتی که می بینیم این غریزۀ پاک وبی الایش(البته اگر پاک وبی الایش باشد) تا کجا ما را با خود می برد شگفت زده می شویم. به علاوه نکاتی دربارۀ این اّشکال غنایی بیانی یعنی نویسندگی و عشق ورزیدن موجب نیل ان به کمال خواهد شد. نکته بسیار مهم دربارۀ نویسندگی این است که اولا چیزی به نام مصالح نویسندگی به خودی خود وجدا ازنوع نگرش نویسنده به ان، نحوۀ احساس ان و شکل اندام وار و بیانی در قالب کلمات دادن بدان، وجود ندارد.از نظر نویسنده شکل بخشی از محتواست ضمن اینکه بر روی ان اثرمی گذارد وصورتی واقعی به ان می دهد. هنری جیمزمی نویسد تجربه «حساسیتی شدید ونوعی تارعنکبوت بسیار بزرگ ازلطیف



خرید و دانلود  آشنایی با بعضی از فنون داستان نویسی (تحقیق)


مقاله درمورد تاریخ ایران زمین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

گزینوفون می‌نویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره می‌آموزند.  معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان به‌تمرین می‌گذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوه‌خواری و تغلب‌کاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق می‌افتد را برضد برخی از دانش‌آموزان مطرح می‌کنند و از دانش‌آموزانِ دیگر می‌خواهند تا دربارۀ آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. آنها همچنین یاد می‌گیرند که به‌کسانی که اتهام ناروا به‌دیگران می‌زنند نیز کیفر دهند. درنتیجۀ چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولیۀ عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا می‌شوند و می‌کوشند که خودشان را به‌بهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی می‌آموزند که کسی‌که توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری می‌ورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا می‌شمارند، و ناشکری را درخور کیفر می‌دانند. این از آن‌رو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفه‌اش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال می‌کند؛ و کسی‌که در انجام وظیفه‌اش اهمال کند انسان بی‌شرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس به‌کودکان داده می‌شود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین به‌کودکان می‌آموزند که چه‌گونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ به‌همین جهت، دانش‌آموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا می‌خورند، و این غذا را نیز آنها از خانه‌هایشان با خودشان می‌آورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبین‌افکنی می‌آموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی به‌کودکان و نوجوانان داده می‌شود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی می‌شوند و چیزهائی به‌آنها آموخته می‌شود که مخصوص بزرگسالان است افلاطون می‌نویسد: بزرگ‌زادگان ایرانی در هفت‌سالگی اسب‌سواری می‌آموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها گماشته می‌شوند. خردمندترینِ آموزگار شیوه‌های خداپرستی و امور حکومتگری را از روی اوستا (به‌تعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) به‌آنها آموزش می‌دهد؛ درستکارترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که در همۀ زندگی راست‌گو و راست‌کردار باشند؛ خوددارترین آموزگار شیوه‌های حکومت بر خویشتن را به‌آنها می‌آموزد؛ و دلیترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که دلیر و بی‌باک باشند هرودوت در سخن ازخصلتهای ایرانیان می‌نویسد که ایرانیان دروغ را بزرگ‌ترین گناه می‌دانند، و وامداری را ننگ می‌شمارند، و می‌گویند وامداری از این‌رو بد و ناپسند است که کسی‌که بدهکار باشد مجبور می‌شود که دروغ بگوید؛ از این‌رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می‌پرهیزند. ایرانیان به‌همسایگان احترام بسیار می‌گزارند، هرچه همسایه نزدیک‌تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین‌تری از احترام متقابل قرار دارند. ایرانیان هیچ‌گاه در حضور دیگران آب دهان نمی‌اندارند و این کار را بی‌ادبی به‌دیگران تلقی می‌کنند؛ آنها هیچ‌گاه در حضور دیگران پیشاب نمی‌کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. در میگساری تعادل را مراعات می‌کنند و هیچ‌گاه چنان زیاده‌روی نمی‌کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند. ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می‌شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا می‌کنند و سفره‌های گوناگون می‌کشند، گاو و گوسفند سرمی‌برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می‌کنند (خیرات و صدقه می‌دهند). آنها هیچ‌گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمی‌کنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی‌اندازند؛ و اینها را از آن‌رو که سبب آلوده شدن آب جاری می‌شود گناه می‌شمارند هرودوت می‌نویسد که ایرانیان معبد نمی‌سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی‌سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می‌کنند و میترا و اَناهیتا‌ و همچنین زمین و آب و آتش را می‌ستایند. آنها حیوانات را در جاهای پاک قربانی می‌کنند و گوشت قربانی را در میان مردم تقسیم می‌کنند و عقیده ندارند که باید چیزی از آن را به‌خدا داد، زیرا می‌گویند که آنچه به‌خدا می‌رسد و خشنودش می‌سازد روح قربانی است نه گوشت او. وقتی می‌خواهند قربانی بدهند حیوان را به‌جائی که فضای باز است می‌برند، آنگا به‌درگاه خدا دعا می‌کنند. در دعاکردن نیز رسم نیست که حسنات را برای شخصِ خود بطلبند، بلکه برای پادشاه و همۀ مردم کشور دعا می‌کنند و خودشان را نیز یکی از اینها می‌شمارند زرتشت می‌گوید: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را به‌نیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور به‌آنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق ارادۀ آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغ‌آموز و راست‌آموز، یعنی هم آنکه نمی‌داند و هم آنکه می‌داند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش به‌بانگ بلند تعلیم می‌دهد و مردم را به‌سوی خویش فرامی‌خوانَد. انسان نیک‌اندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را به‌او می‌بخشد تا راه درست را برگزیند انسانِ‌ باخردی که خردِ اندیشه‌ورِ خویش را به‌کار می‌گیرد با گفتار و کردارش عدالت‌خواهی و راست‌کرداری و نیک‌اندیشی را گسترش می‌دهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.  کسی‌که با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزندۀ اندیشۀ نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است به‌بهترین وجهی شناخته است.  هرکه به‌وسیلۀ اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و به‌نیکی بگرایند ارادۀ اهورَمَزدا را به‌نحو خوشنودگرانه‌ئی تحقق بخشیده است. کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی به‌ما نشان دهد به‌بهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا است یک کاهن بزرگ بابلی دربارۀ کوروش بزرگ چنین نوشته است:  در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت… کوروش به‌خاطر باشندگانِ بابل امانِ همگانی اعلان کرد.… او دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش برای این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ دیوار شهر کرد.… پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا، همه را به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن‌گاهشان دور کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را به‌ایشان بازگرداند.… اکنون به‌همۀ مردم بابل روحیۀ نشاط و شادی داده شده است. آنها مثل زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. همۀ مردم از اینکه او (یعنی کوروش) شاه است خشنودند. کاهن بزرگ مصر دربارۀ داریوش بزرگ چنین نوشته است: شاهنشاه داریوش، شاهِ همۀ کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به‌من فرمان داد که به‌مصر برگردم و تأسیسات حیات‌بخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. … آن‌گونه که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از این‌زمین به‌آن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را به‌خدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیشۀ پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته به‌آنها تحویل داده شود تا پیشۀ خود را به‌خوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به‌فضیلت این علم واقف بود. او می‌خواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود**********************************

 

 

 

از ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمی‌شد، بلکه تقدس خاص خدا و ایَزدان و فضایل ملکوتیِ هفتگانه بود که ضمن سخن از زرتشت شاختیم. به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، نه برای مغان و نه آتَروَنان و نه هیربدان، ساخته نشد. و از همین‌رو است که واژه‌هائی معادل «عصمت» و همچنین «زیارت» به مفهوم مذهبیش



خرید و دانلود مقاله درمورد تاریخ ایران زمین


فنون تفسیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 50 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فنون تفسیر

Interpretive techniques

توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن،1975؛ گری؛ بلک من، 1994؛ دورپات، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب می‌کنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری که بکار می‌برند، جلب کند.

به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیل‌گری از دسته درمانهایی هستند که در آها محتوا وزمان اظهارات درمانگر، از جمله مؤلفه‌های فنی درمان به شمار می‌روند. روان تحلیلگران معمولاً، در بخشی از درمان مراجعین به اقداماتی تحت عنوان "تفسیر" دست می‌زنند.

مداخلات ("تفسیری") تحلیلی

راهنمائی و برقراری اتحاد درمانی

راهنمائی درمانی را می‌توان در جلسه دوم یا زمانی که ارزیابی اولیه تکمیل شد و تصمیم به آغاز درمان صورت گرفت به مراجع ارائه کرد. معمولاً برخی از مراجعین در آغاز درمان متوجه نیستند که دقیقاً باید چه کاری انجام دهند. شرح فرایند درمانی به ویژه برای مراجعینی که در جلسات هفتگی شرکت دارند، درمان را تسهیل می‌کند. از جمله راهنمائیهای درمان "صحبت کردن درباره افکار و احساسهای مربوط به مشکل اصلی به بهترین وجه ممکن با درمانگر" است. مراجعین همجنین لازم است افکار و احساساتی را که در روابط مهم زندگی گذشته و حال داشته‌اند را بازگو کنند. هر خواب‌دیده و رویاپردازی روزانه‌ای که می‌توانند به خاطر بیاورند را مطرح کنند. نکته مهمتر این است که بایستی بسیار باید از واکنشهای reaction مثبت و منفی را که نست به گفته‌‌های درمانگر و نیز ؟؟؟؟ درمان دارند منعکس کنند. خیالپردازی‌های مراجع درباره درمانگر و یا هر فکری حتی اگر نامرتبط هم باشند در زمان مراجعه به محل درمان می‌تواند مفید باشد.

برخی از مراجعین در درمان بصورت خودانگیخته شروع می‌کنند و بلافاصله به شما [درمانگر] اعتماد کرده و اقدام به تداعی می‌کنند. معمولاً آنها نیازمند راهنمائی نیستند. اگر درمان از نوعی است که درمانگر مراجع را برای مثال 3 تا 5 بار (همچنان که در روان تحلیل‌گری مرسوم است) در هفته ملاقات می‌کند، تا زمانی که مقاومت به مسئلة قابل توجهی تبدیل نشده و تداعی آزاد به عنوان هدف اصلی به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد که مجاورت افکار و نیز محتوای آنها را در مراجع بررسی می‌کند، می‌توان از مطرح کردن راهنمائی درمانی چشم پوشید.

مفهوم اتحاد بین شما [درمانگر] و مراجعین تحت درمان شما از دو مفهوم تشکیل شده است، راهنمائی "چهارچوب" درمانی که معمولاً باید در جلسه دوم ارائه شوند و نیز ابعاد روابط درمانی که ذیلاً به آنها می‌پردازیم:

اتحاد کاری (گرین سن، 1965). نقش هر مراجع در درمان عبارت است از:

* حضور در جلساتی که شما تعیین کرده‌اید؛

* بر اساس آنچه توافق کرده‌اید و به شیوه‌ای که شما مشخص کرده‌اید، هزینه درمان را پرداخت کنند؛

* صحبت کنند؛

* این مسئله را به رسمیت بشناسد که به دلیل مشکلات خاصی که داشته‌اند شما را ملاقات می‌کنند، و بنابراین وظیفة نقش شما ارائه راهکارهایی به آنهاست با این امید که به آنها درشناخت بهتر خودشان کمک کند.

پیمان درمانی (استون، 1961؛ زتزل، 1956) افراد مورد درمان بایستی:

* در تعامل با شما [درمانگر] همدلی متقابلی شکل دهد و یا در تعامل با درمانگر به برقراری همدلی متقابل کمک کند.

* به تفسیرهای دفاعی نخستین مربوط به مقاومت، با حسن نیت پاسخ دهد.

در صورتی که هر یک از نکاتی که ذکر شد، نقض شود، باید نسبت به آن- و معنی دفاعی آن- توجه کافی مبذول شود و این اقدام، پیش از آنکه به فهم پویایی‌های مرضی پرداخته شود انجام گیرد.

کاوش

هدف از طرح سئوالها، به امید یافتن مکانیزمهای دفاعی جهت تفسیر آنها هستید. برای مثال با بیان جمله‌ای نظیر "شما گفتید که همسرتان خانه را با عصبانیت ترک کرد و به منزل خواهرش رفت/ بین شما قبل از اینکه همسرتان منزل را ترک کند، چه اتفاقی افتاد؟" هر چند مکانیمهای دفاعی این مراجع را که شامل ابهام Vagueness و Suppression و فرونشانی است نادیده گرفته، اما به دنبال مکانیزمهای دفاعی مخرب‌تری نظیر خصومت، Provocation of Punishment و بیمارانگاری دیگران gas lighting هستید.

کانزر(1953) معتقد تهیه است که درمانگر گاهی سئوالهایی می‌پرسد تا زندگی "اکنون حال مراجع را در درمان بازسازی کند"، به ویژه اگر او دچار واپس روی شده باشد. دوپات(2000) به عبارتی خاطر نشان می‌کند که "کاوش" افراط در "بررسی" بیش از حد می‌تواند از درمانگر یک "نفش تمام عیار" بسازد؛ که پویائی‌های ناهشیار آزارگری- آزارپذیری را به راه اندازد- و باعث ایجاد این احساس در مراجع شود که باید به نقش پاسخگویی به سئوالات را بپذیرد. گری(1994) معتقد است که افراط در بررسی کاوش منجر به نادیده گرفتن مقاومت مراجعین نظیر ابهام، فرونشانی، فعل‌پذیری و کم حرفی reticence می‌شود، در حالی که مواجه ساختن آنها با این مکانیزمها می‌تواد مفید واقع شود و در جلسات اولیه شناسایی شود.

کاوش تکنیک مؤثری است، اما مراقب باشید که به طرح سئوالات بسیار زیاد منجر نشود، در واقع سعی کنید که واکنشهای مراجع تحت درمان خود را مشاهده کنید- که نه



خرید و دانلود  فنون تفسیر


فنون درمان حمایتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فنون درمان حمایتی

صرف نظر از هر رویکرد درمانی، توجه به مکانیزم‌های دفاعی بسیار مهم است. اگر چه، پس از تشخیص مکانیزم‌های دفاعی، آنچه شما در درمان به کار می‌برید از موردی به مورد دیگر متفاوت است؛ اما در صورتی که افراد دچار اختلال‌های جدی در انتزاع، انسجام تلفیق یا اعتماد بنیادی باشند، معمولاً بهتر است از فنون درمان حمایتی استفاده کنید (استورات و لوین، 1967؛ بلک من، 1994). در این فصل به فنون حمایتی مبتنی بر نظریه‌های تحلیلی و برخی از مکانیزم‌های دفاعی مربوط پرداخته می‌شود.

بازسازی کارکردهای من

زمانی که مشخص شد یک یا تعدادی از کارکردهای من مستقل مختل شده، سعی کنید حداقل برخی از ابعاد آنها را برای فرد فراهم کنید تا بتواند در شخصیت فرد ادغام شود. در ذیل به برخی از قواعد کلی اشاره می‌شود که شما می‌توانید از آنها در فنون درمانی افرادی که کارکردهای من مستقل در آنان مختل شده، استفاده کنید.

عملکرد انسجام بخشی (تلفیقی)

اختلال این عملکرد به تفکر مماسی، حاشیه پردازی، انسداد، ناتوانی در مفهوم پردازی و سازمان نایافتگی‌های دیگری نظیر تکرار مهملات، فقدان تداعی‌ها و پرش افکار منجر می‌شود.

* داروهای ضد پسیکوتیک (ضد جنون) تجویز کنید (در موارد اختلال شخصیت مرزی با دز پایین دارو تجویز کنید).

* گفتار سازمان نایافته بیمار را با قطع محبت آنان متوقف کنید.

* جلسات را طوری سازماندهی کنید که بر مشکلات خاص متمرکز باشید.

انتزاع

اختلال این عملکرد به غیبت گرایی افکار منجر می‌شود.

* در درمان معانی روابط، وقایع و سایر مطالبی که فرد متوجه آنها نمی‌شود را توضیح دهید: معانی ضمن مطالب را توضیح دهید. Read between lines

* در مورد معنایی که رفتارهای مردم می‌تواند داشته باشد و دلایل وضع قوانین، آداب و رسوم صحبت کنید و آنان را متقاعد کنید.

واقعیت آزمایی

بر اساس شناختی که از واقعیت رویدادهای مختلف طبق گزارش افراد به دست آورده‌اید، به تغییر مجدد واقعیت برای آنان بپردازید.

* داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کرده و یا برای دارو درمانی ارجاع دهید.

* در باره رفتارهای دیگران فرضیات احتمالی را پیشنهاد کنید.

* برای راحت تر کردن فهم اتفاقاتی که در دنیا رخ می‌دهد، قیاس‌هایی ارائه کنید.

* هر نوع نتیجه گیری نادرست را باطل/خنثی کنید.

گفتار

* کاربرد عبارات phrases فرد را تصیح کنید.

* به فرد شیوه گفتاری را پیشنهاد کنید که می‌تواند در موقعیت‌های دشوار و مختلف به کارببرد، از الگوبرداری نیز می‌توانید استفاده کنید.

مراقبت نفس preservation

* فرد را با تمایلات خود تخریبگری‌‌اش رویاروی کنید (برای مثال، توضیح دهید که بی اشتهایی عصبی، به نوعی از بین تخریب بردن خود است.) (ویلسون، هاگان و مینتز، 1992).

* روش‌‌‌های مناسبتری را برای حل مسئله توصیه کنید.

* از "تفسیرهای" عقلانی برای پویایی‌ها استفاده کنید.

* فرد را بستری کنید و / یا داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کنید.

سازگاری

به خاطر داشته باشید که سازگاری می‌‌‌تواند خود ناهمخوان * (دستکاری محیط) یا خود همخوان ** (همسازکردن خود با محیط) باشد.

* رفتارهای سازگارانه‌‌‌تری را به فرد توصیه کرد و او را به انجام آنها ترغیب کنید.

* درمان را با برنامه‌‌هایی برای فعالیت پیش ببرید.

* برای به وجود آوردن شرم در فرد، منطق بیاورید.

پیش بینی (ایجاد انتظار)

* دربارة موقعیت‌‌ ها، قضاوت شخصی خود را پیشنهاد کنید.

مداخله کنید

* ظرفیت فرد را برای مداخلات ارزیابی کنید.



خرید و دانلود  فنون درمان حمایتی