انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد از سقیفه تا قتل عثمان 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

از سقیفه تا قتل عثمان

سرشت حق‌جوی انسان

حس حق‌خواهی انسان، مهمترین تضمین کننده بقای انسانیت است. پافشاری شگفت‌انگیز گروه‌های انسانی و بسیاری از دانشمندان جهان بر مسایلی چون جانشینی پیامبر اکرم(ص) نشان دهنده آن است که:

انسان در پی اثبات و توجیه باورهای خویش است و همه نیروهای حیاتی را بسیج می‌کند تا گذشت قرن‌ها گرد فراموشی بر موضوع مورد اعتقادش نپاشد.

حق بدان علت که حق است، هرچند جنبه اعتقادی نیز نداشته باشد، مورد دفاع جدی نوع انسان است، تا آنجا که بسیاری از متفکران ملل غیرمسلمان در موضوع خلافت و «بیان حق» و شخصیت مردان صحنه خلافت، با اندیشه، منطق و استدلال وارد میدان مطالعه، تحقیق و اظهارنظر شده‌اند، چنانکه همه انسان‌های آگاه هنوز از حکم نادرست علیه سقراط، گالیله و ... تاسف می‌خورند.

در مسایل تاریخی،‌ آنچه از اصل پژوهش اهمیت دارد، جلوگیری از حاکمیت احساسات در نتیجه‌گیری از تحقیق و استفاده ناروا از پژوهش است. بی‌تردید تکیه بر منابع اصلی و مورد قبول در مسایل اخلاقی مورد پژوهش و بهره‌گیری از روش علمی و بررسی جوانب مساله در تحلیل‌ها و استنتاج‌ها، بسیاری از حساسیت‌ها را کاهش می‌دهد و راه استفاده ناروای دوستان نادان و دشمنان حیله‌گر را مسدود می‌سازد.

در بررسی واقع‌بینانه، رخدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص)، به طور طبیعی بازگشت به گذشته و طرح چند پرسش مناسب است:

ضرورت و انگیزه نیاز به جانشین چیست؟

انتظار خردپسند از پیامبر(ص) در این زمینه چه بوده است؟

معنای پیشوایی امت در جانشینی و وظایف ولی امر مسلمانان بعد از پیامبر(ص) چیست؟

هرچند علم کلام عهده‌دار پاسخ به چنین پرسش‌هایی است، اشاره‌ای کوتاه بدین پاسخ‌ها ضروری است. زیرا: ‌این مباحث در تبیین ورود صحیح به مطالب اصلی این فصل نقشی تعیین کننده دارد.

برخی از دلایل نیاز به جانشینی پیامبر(ص) عبارت است از:

دلایل و فلسفه بعثت پیامبران(ص)، مانند قانون ثابت و ضروری هدایت عمومی؛

نیاز جامعه به زمامدار؛

لزوم ارتباط بین عالم ربوبی و عالم انسانی؛

تفسیر و بیان اصول کلی دین و آیات قرآنی؛

تاکیدهای قرآن بر نقش جانشین پیامبر(ص) در تکمیل دین و اتمام نعمت.

سیره مستمر پیامبر(ص) چنان بود که در سفرهای کوتاه مدت یا چند روزه، برای خود جانشین تعیین می‌کرد. پس چگونه ممکن است در سفر طولانی و بدون بازگشت (مرگ) امت را بدون راهنما و رهبر رها سازد؟ آیا معقول است شخصیتی که عقل کل به شمار می‌آید، دین را نسخه شفابخش بشر در همه زمان‌ها می‌دارند،‌ از خود آنان مهربان‌تر بوده، برای سعادت و هدایتشان سخت‌ترین آزارها را به جان خریده است، در به ساحل نجات رساندن امت و ثمربخش کردن دین تدبیری نیاندیشیده باشد؟! آیا ساحت مقدس شخصیت والا و ممتاز نبی اکرم(ص) چنین کوتاهی را بر می‌تابد؟!

با عنایت باینکه سیره دیگران پیامبران(ص) نیز بر انتصاب جانشین شایسته دللت دارد، آیا نادیده گرفتن این امر از سوی پیامبر خاتم(ص) کوتاهی در انجام رسالت شمرده نمی‌شود؟! راستی پیام نص قرآن که با تاکید «بلغ» و تهدید «ان لم تفعل» و تضمین و تامین «والله یعصمک» ثمره 23 سال تلاش و تبلیغ را در گرو آن قرار می‌دهد، چیست؟

هر پژوهشگر منصف و مسلمان حق‌طلب جا دارد از خود بپرسد: ماموریتی که اگر پیامبر(ص) انجام نمی‌داد، همه دستاوردهای رسالتش نابود می‌شد، چه بود؟

بی‌تردید اموری چون ابلاغ توحید، معاده، روزه، قوانین اقتصادی، اتحاد سیاسی و مرزبندی اعتقادی با کفار نمی‌تواند پاسخ این پرسش به شمار رود، زیرا همه این موارد بیشتر در آیات متعدد بیان شده بود. از سوی دیگر، حتی اعلان محبت به یکی از یاران فداکار و با اخلاص پیامبر(ص) نیز نمی‌تواند پاسخ این پرسش باشد. چون این مساله به مقدمه اعتراف گرفتن از مردم به عنوان «اولی به تصرف» نیازمند نیست.

در موقعیتی که:

منافقان اندیشه کودتا در سر دارند؛

گروهی با ادعای دروغین نبوت در اطراف مدینه طبل نافرمانی و ارتداد می‌کوبند؛

پیامبر(ص) مسافر سرای دیگر است.

جز تعیین جانشین، کدام مساله انتظار می‌رود؟ جز ابلاغ رسمی و عمومی امامت و رهبری، چه چیز می‌تواند همسنگ رسالت و نبوت قرار گیرد؟ در حالی که عایشه، ابوبکر و عمر و عبداله (فرزند عمر) به لزوم تعیین جانشین و سرپرست برای جانشینان بعد از پیامبر تاکید داشته‌اند، آیا می‌توان گفت که پیامبر(ص) ـ‌ با توجه به شناختی که از اصحاب داشته و اهمیتی که برای دین و لزوم استواری و ماندگاری آن به دور از تحریفات و انحرافات قائل بوده است ـ به ضرورت تعیین جانشین پی نبرده باشد؟ چنانکه خواهد آمد، ابوبکر طی وصیتی برای بعد از خود جانشینی را تعیین و معرفی کرد؛ عمر نیز با اذعان به ضرورت انتخاب جانشین، جانشینی یکی از شش نفر از اعضای انتخابی‌اش را پذیرفت.

عبداله بن عمر به پدرش گفت: مردم می‌گویند تو نمی‌خواهی کسی را جانشین خود سازی؟!‌ اگر تو ساربان یا چوپانی می‌داشتی، او نزد تو می‌آمد و شتران یا گوسفندانت را همین گونه رها می‌کردی،‌ بی‌تردید می‌گفتی چوپان مقصر است. اگر کسی را برای سرپرستی بندگان خدا بجای خویش تعیین نکنی، چون نزد خدا روی، چه پاسخ می‌دهی؟!

این ابی‌الحدید معتزلی، هنگامی نقل گفتگوی خود با نقیب علوی درباره مساله خلافت و رویداد سقیفه می‌گوید: به نقیب گفتم دلم راضی نمی‌شود بگویم اصحاب پیامبر(ص) گناه کردند و برخلاف گفته او گام برداشته، نص «غدیر» را زیر پا نهادند. نقیب در جواب گفت: دل من راضی نمی‌شود بگویم: «پیامبر(ص) اهمال کار بود و امت را همین گونه بی‌سرپرست رها کرد و رفت». چگونه ممکن است برای پس از مرگش کسی را امیر مسلمانان قرار ندهند.

عایشه ـ همسر پیامبر(ص) ـ به عبدالله بن عمر گفت: پسرم، سلام مرا به پدرت برسان و بگو: امت محمد(ص) را بی‌سرپرست رها مکن. کسی را در میان آنان جانشین خود ساز ... می‌ترسم آشوب برپا شود.

با عنایت به آنچه اشاره شد، آیا می‌توان گفت که سقیفه منشاء و زیرساخت‌های تاریخی دارد و بازیگران آن برای رسیدن به اهداف خود از نظریه «قرآن بسندگی» بهره برده‌اند. بر این اساس، تاکید پیامبر(ص) بر امر پیشوایی امت بعد از خود در مواضع و زمان‌های مختلف نیز به سبب همین تحرکات پشت پرده بوده است.

سوال این است: وقتی چنین افرادی لزوم تعیین جانشین رهبر را دریابند، چگونه ممکن است پیامبر اکرم(ص) ضرورت و اهمیت کار در نیابد و در این خصوص چاره‌ای نیاندیشید؟!

آیا می‌توان گفت انکار تعیین جانشین از جانب پیامبر(ص)، به نگرش منکران به شان معنوی و شخصیت سیاسی و اجتماعی پیامبر اکرم(ص) بازگشت می‌کند؟! اگر کسی یا گروهی معتقد بود «پیامبر(ص) فقط در تلقی وحی و حداکثر ابلاغ آن عصمت دارد و سخن او نیز فقط در مسایل اخروی حجت است و مردم عادی در امور دنیا از او عالم‌ترند»، مجالی برای قبول



خرید و دانلود تحقیق در مورد از سقیفه تا قتل عثمان 20 ص


تحقیق درباره؛ بررسی عنصر مادی جرم قتل عمدی در حقوق کیفری ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

بررسی عنصر مادی جرم قتل عمدی در حقوق کیفری ایران

قتل از نظر لغوی به معنای سلب حیات است اعم از اینکه سلب حیات از انسان باشد یا حیوان . احترام به جان و بدن انسان اقتضاء می کند که وجود انسان از هر گونه خطر محافظت شود و ضمن توجه به سلامت تن خود نسبت به تن دیگری نیز این حق را رعایت کرده و ستم نکند . دین مقدس اسلام نیز جان و عرض مسلمان را محترم دانسته و تعرض به جان را از گناهان کبیره شمرده است .

قتل در آیات و روایات و احادیث :

1 – در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که دلالت بر حرمت قتل نفس دارد :

الف = (( و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا )) آیه 33 از سوره مبارکه بنی اسرائیل .

نفسی را که خداوند محترم ساخته است به نا حق مکشید ، کسی که به ستم کشته شود برای ولی او سلطه ای خاص قرار داده ایم ، پس اسراف در قتل نخواهد کرد . زیرا او ( ولی دم ) از جانب شریعت الهی یاری شده است .

ب = ومن قتل نفسابغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعا

"هرکس بکشدتنی نه برابرتنی باتبکاری درزمین مانندآنست که بکشدمردم راهمگی ."

ج – من اجل ذلک کتبناعلی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعااومن احیاها الناس جمیعا ( آیه 32 ازسوه مبارکه مائده )

"از جهت قتلی که واقع شدمابرفرزندان اسرائیل مقررداشتیم که هرکس نفس محترمی رابه ناحق وبی آنکه مرتکب فساددرروی زمین شده باشدبکشدچنان است که همه راکشته باشدوهرکه نفسی راحیات بخشدمثل آنست که تمام مردم راحیات بخشیده است ."

2- احادیث بسیاری ازرسول خدا( ص) نقل شده که دلالت برحرمت قتل نفس داردازجمله :

الف – " لاتقتل نفس ظلماالاکان علی ابن آدم الاول کفل من دمها لانه اول من سن القتل . "

" هرکس به ستم کشته شودبهره ای ازخون اوبرعهده فرزندنخست آدم است  که اونخستین کسی است ،که قتل رابنیادگذاشت ."

ب- اول مایقضی بین الناس یوم القیامه الدماء . "

" نخستین چیزی که ازمردم درقیامت موردرسیدگی وداوری قرارمی گیرد، خون است . "

" لایحل دم امرامسلم شهیدان لااله الاالله . وانی رسول الله . الاباحدی ثلاث : النفس بالنفس والتیب الزانی : والمارق من الدین التارک الجماعه . "

" خون هیچ مردمسلمانی حلال نیست مگربه سه چیز: قتل نفس ،زنای محصنه، خروج ازدین ( ارتداد) وترک جماعت ."

د- لن یزال المومن فی فسحه من دینه . مالم یصب دماحراما."

" همواره مومن ازدین خوددرگشایش است ، تاوقتی که خونی رانریخته باشد. "

ه – " لاترجعوابعدی کفارایصرب بعضکم رقاب بعض . "

" شماپس ازمن ، به کفربرنگردید، وبعضی ازشماگردن بعضی دیگررانزند.،

و- الزوال الدنیااهون علی الله من قتل مومن بغیرحق ."

" نابودشدن دنیابرای من آسانتروبی اهمیت تراست ازاینکه مومنی به ناحق کشته شود."

ازتمام آیاتی که دراین خصوص نازل شده واحادیث بسیاری که ازرسول خداروایت شده می توان نتیجه گرفت که احترام به جان ومال انسان همواره موردتوجه اسلام بوده وقوانین اسلام برای حفظ حیات انسان وضع شده است .

تعریف قتل عمدی

اکثرفقهاء منجمله مرحوم محقق حلی درموردقتل موجب قصاص چنین گفته اند:

" وهوازهاق النفس المعصومه المکافئه عمدأ وعدوانأ ."

" خارج کردن جان محترم وبرابر، ازتن ، عمدأ وبه ناحق ."

ازهاق نفس یعنی خارج کردن نفس ، منظورازمعصومه این است که تلف کردن آن جایزنباشد. این کلمه از" عصم " به معنای منع وجلوگیری است .

مکافئه یعنی مساوی بودن مقتول وقاتل ، دراسلام ف آزادی وغیره . عدوان به معنی حرام ونارواست . شرط دیگری که دربرخی ازتعریف هادیده میشودآن است که قاتل بدون اجازه قانونی مبادرت به قتل کند.

شهیدثانی می فرماید: عمدمحقق میشودباقصدقتل ازسوی شخص بالغ وعاقل  باوسیله ای که غالبأ کشنده باشد. اگرقصدکندباوسیله ای که بندرت کشنده باشدوقتل هم روی دهد. اشبه قصاص است. یعنی قتل عمداست .

امام خمینی ( ره) نیزقتل عمدراچنین تعریف کرده است :

" وهوازهاق النفس المعصومه عمدامع الشرائط الاتیه "

" وآن بیرون کردن روح معصوم ( محترم ومحفوظ ) ازبدن انسان است عمدأباشرایطی که می آید"

عمدمحض به فصدکشتن باآنچه که می کشد، ولوبه ندرت وبه فصدفعلی که غالبأ به آن کشته میشود. اگرچه فصدقتل رابه آن ننماید تحقق پیدامیکند. عمدگاهی به مباشرت است وگاهی به تسبیب . صاحب جواهربعدازبیان شرایط قتل مستوجب قصاص می فرماید:

یتحقق العمدبقصدالبالغ العاقل الی القتل ، ظلمابماتقتل غالباف بل وبقصده الضرب بمایقتل غالبأ عالمابه وان لم یقصدالقتل لان القصدالی الفعل المزبورکالقصدالی الفعل "

" عمدتحقق پیدامیکندباقصدانسان بالغ عاقل به کشتن شخص ، ازروی ظلم وستم ( بناحق ) به وسیله ای که غالبأ کشنده است . وتحقق پیدامیکندبقصدزدن باآنچه که غالبأ کشنده است ( بدون قصدقتل ) ازروی آگاهی . اگرچه قصدقتل نداشته باشد، زیراقصدفعل ( باوسیله ای که غالبأکشنده است ) مانندقصدقتــــــــــــــــــــــل ( قصدکشتن ) است ."

 

واضافه می نماید:



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ بررسی عنصر مادی جرم قتل عمدی در حقوق کیفری ایران


تحقیق؛ بررسی عنصر مادی جرم قتل عمدی در حقوق کیفری ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

بررسی عنصر مادی جرم قتل عمدی در حقوق کیفری ایران

قتل از نظر لغوی به معنای سلب حیات است اعم از اینکه سلب حیات از انسان باشد یا حیوان . احترام به جان و بدن انسان اقتضاء می کند که وجود انسان از هر گونه خطر محافظت شود و ضمن توجه به سلامت تن خود نسبت به تن دیگری نیز این حق را رعایت کرده و ستم نکند . دین مقدس اسلام نیز جان و عرض مسلمان را محترم دانسته و تعرض به جان را از گناهان کبیره شمرده است .

قتل در آیات و روایات و احادیث :

1 – در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که دلالت بر حرمت قتل نفس دارد :

الف = (( و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا )) آیه 33 از سوره مبارکه بنی اسرائیل .

نفسی را که خداوند محترم ساخته است به نا حق مکشید ، کسی که به ستم کشته شود برای ولی او سلطه ای خاص قرار داده ایم ، پس اسراف در قتل نخواهد کرد . زیرا او ( ولی دم ) از جانب شریعت الهی یاری شده است .

ب = ومن قتل نفسابغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعا

"هرکس بکشدتنی نه برابرتنی باتبکاری درزمین مانندآنست که بکشدمردم راهمگی ."

ج – من اجل ذلک کتبناعلی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعااومن احیاها الناس جمیعا ( آیه 32 ازسوه مبارکه مائده )

"از جهت قتلی که واقع شدمابرفرزندان اسرائیل مقررداشتیم که هرکس نفس محترمی رابه ناحق وبی آنکه مرتکب فساددرروی زمین شده باشدبکشدچنان است که همه راکشته باشدوهرکه نفسی راحیات بخشدمثل آنست که تمام مردم راحیات بخشیده است ."

2- احادیث بسیاری ازرسول خدا( ص) نقل شده که دلالت برحرمت قتل نفس داردازجمله :

الف – " لاتقتل نفس ظلماالاکان علی ابن آدم الاول کفل من دمها لانه اول من سن القتل . "

" هرکس به ستم کشته شودبهره ای ازخون اوبرعهده فرزندنخست آدم است  که اونخستین کسی است ،که قتل رابنیادگذاشت ."

ب- اول مایقضی بین الناس یوم القیامه الدماء . "

" نخستین چیزی که ازمردم درقیامت موردرسیدگی وداوری قرارمی گیرد، خون است . "

" لایحل دم امرامسلم شهیدان لااله الاالله . وانی رسول الله . الاباحدی ثلاث : النفس بالنفس والتیب الزانی : والمارق من الدین التارک الجماعه . "

" خون هیچ مردمسلمانی حلال نیست مگربه سه چیز: قتل نفس ،زنای محصنه، خروج ازدین ( ارتداد) وترک جماعت ."

د- لن یزال المومن فی فسحه من دینه . مالم یصب دماحراما."

" همواره مومن ازدین خوددرگشایش است ، تاوقتی که خونی رانریخته باشد. "

ه – " لاترجعوابعدی کفارایصرب بعضکم رقاب بعض . "

" شماپس ازمن ، به کفربرنگردید، وبعضی ازشماگردن بعضی دیگررانزند.،

و- الزوال الدنیااهون علی الله من قتل مومن بغیرحق ."

" نابودشدن دنیابرای من آسانتروبی اهمیت تراست ازاینکه مومنی به ناحق کشته شود."

ازتمام آیاتی که دراین خصوص نازل شده واحادیث بسیاری که ازرسول خداروایت شده می توان نتیجه گرفت که احترام به جان ومال انسان همواره موردتوجه اسلام بوده وقوانین اسلام برای حفظ حیات انسان وضع شده است .

تعریف قتل عمدی

اکثرفقهاء منجمله مرحوم محقق حلی درموردقتل موجب قصاص چنین گفته اند:

" وهوازهاق النفس المعصومه المکافئه عمدأ وعدوانأ ."

" خارج کردن جان محترم وبرابر، ازتن ، عمدأ وبه ناحق ."

ازهاق نفس یعنی خارج کردن نفس ، منظورازمعصومه این است که تلف کردن آن جایزنباشد. این کلمه از" عصم " به معنای منع وجلوگیری است .

مکافئه یعنی مساوی بودن مقتول وقاتل ، دراسلام ف آزادی وغیره . عدوان به معنی حرام ونارواست . شرط دیگری که دربرخی ازتعریف هادیده میشودآن است که قاتل بدون اجازه قانونی مبادرت به قتل کند.

شهیدثانی می فرماید: عمدمحقق میشودباقصدقتل ازسوی شخص بالغ وعاقل  باوسیله ای که غالبأ کشنده باشد. اگرقصدکندباوسیله ای که بندرت کشنده باشدوقتل هم روی دهد. اشبه قصاص است. یعنی قتل عمداست .

امام خمینی ( ره) نیزقتل عمدراچنین تعریف کرده است :

" وهوازهاق النفس المعصومه عمدامع الشرائط الاتیه "

" وآن بیرون کردن روح معصوم ( محترم ومحفوظ ) ازبدن انسان است عمدأباشرایطی که می آید"

عمدمحض به فصدکشتن باآنچه که می کشد، ولوبه ندرت وبه فصدفعلی که غالبأ به آن کشته میشود. اگرچه فصدقتل رابه آن ننماید تحقق پیدامیکند. عمدگاهی به مباشرت است وگاهی به تسبیب . صاحب جواهربعدازبیان شرایط قتل مستوجب قصاص می فرماید:

یتحقق العمدبقصدالبالغ العاقل الی القتل ، ظلمابماتقتل غالباف بل وبقصده الضرب بمایقتل غالبأ عالمابه وان لم یقصدالقتل لان القصدالی الفعل المزبورکالقصدالی الفعل "

" عمدتحقق پیدامیکندباقصدانسان بالغ عاقل به کشتن شخص ، ازروی ظلم وستم ( بناحق ) به وسیله ای که غالبأ کشنده است . وتحقق پیدامیکندبقصدزدن باآنچه که غالبأ کشنده است ( بدون قصدقتل ) ازروی آگاهی . اگرچه قصدقتل نداشته باشد، زیراقصدفعل ( باوسیله ای که غالبأکشنده است ) مانندقصدقتــــــــــــــــــــــل ( قصدکشتن ) است ."

 

واضافه می نماید:



خرید و دانلود تحقیق؛ بررسی عنصر مادی جرم قتل عمدی در حقوق کیفری ایران


اشتباه در قتل 19 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

اشتباه در قتل

همانگونه که قبلا اشاره شد عنصر اصلی در توجه مسئولیت کیفری ، قصد بزهکار است هرگاه این قصد مخدوش شود به میزان خدشه دار شدن قصد تام از میزان مسئولیت کاسته خواهد شد ، بنابراین عدم تحقق قصد تام موجب خواهد شد که در میزان مسئولیت مرتکب تغییر ایجاد شود . این عنوان ( عدم تحقق قصد تام ) در حقوق جزا تحت واژه اشتباه مورد بحث قرار گرفته است که مصادیق آن عبارتند از :

الف – اشتباه در هویت مقتول ب – اشتباه در هدف

ج – اشتباه در قصد د – عدم تحقق قصد که در تعبیر خاص ، اکراه در قتل نامیده می شود

الف ) اشتباه در هویت مقتول

به موجب مقررات ( ماده 206 ق.م.ا ) هرگاه کسی به قصد کشتن دیگری او را مورد صدمه قرار دهد یا با عمل کشنده ( بدون قصد قتل ) شخص را مورد حمله قرار دهد اعم از آنکه کشنده بودن عمل مربوط به نفس عمل باشد ( مانند زدن با چوب بر گیجگاه ) یا مربوط به ابزار باشد ( مانند زدن با چاقو به پهلو ) یا به خاطر وضعیت خاص مقتول باشد ( مانند بیماری ، پیری و کودکی ) در هر حال برای تحقق قتل عمد ، مقصود بودن مقتول شرط اصلی است ، اعم از آنکه مقصود تعیینی باشد مانند آنکه الف به سوی ب تیراندازی می کند برای اینکه او را به قتل برساند ، یا لا علی التعیین باشد مثل آنکه یکی از دانش آموزان به طرف شاگردان یک کلاس تیراندازی کند و یک نفر از آنان به قتل برسد ، لذا باید گفت مقصود بودن مقتول قابل تردید نیست . بحث در آن است که آیا اشتباه در هویت مقتول تأثیری در میزان مسئولیت مرتکب ( عمدی بودن یا غیر عمدی بودن قتل ) دارد یا خیر ؟ مثلا اگر کسی به قصد کشتن الف وارد منزل او شود و شخصی را به تصور اینکه الف است به قتل برساند بعداً معلوم شود که مقتول ، الف نبوده بلکه شخصی به نام ب بوده است ، آیا این قتل عمد و موجب قصاص است یا خیر ؟

جمعی بر آنند که چنین قتلی عمد محسوب نمی شود و استناد این دسته به سه چیز است :

1 – قاعده معروف " ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع " یعنی کشتن ب که الان واقع شده است مقصود مرتکب نبوده و کشتن الف که مقصود بوده واقع نشده است و قتل عمد نیز مرتبط با قصد می باشد .

2 – رأی اصراری دیوان عالی کشور در پرونده ای که شخصی دختری را ربوده و به مدت 24 ساعت در مخفیگاهی نگه داشته و پس از 24 ساعت او را رها نموده است . دختر به پزشکی قانونی معرفی شد ، گواهی پزشک مبنی بر سالم بودن وی واصل گردید . پدر و برادر دختر با این ادعا که به حیثیت آن ها لطمه خورده است به قصد کشتن رباینده به کارگاه او مراجعه کردند ، پس از دق الباب سرایدار کارگاه اعلام نمود که شخص مورد نظر ( متهم ) حضور ندارد و شب مراجعت خواهد کرد . پدر و برادر دختر شب به درب کارگاه رفتند و پس از دق الباب بلافاصله برق کارگاه را قطع کرده و شخصی را که پشت درب آمده بود کشتند ، بعدا معلوم شد مقتول همان سرایدار بوده نه رباینده . دادگاه کیفری 1 وقت ، قتل را عمدی تشخیص و حکم قصاص صادر کرد . پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد ، دیوان عالی با این استدلال که " ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع " تحقق قصد را مخدوش دانسته ، نوع قتل را شبه عمد اعلام کرد . پرونده به شعبه دیگر دادگاه کیفری 1 ارسال شد ، دادگاه اخیر نیز مانند دادگاه قبلی نظر به قتل عمد داده و حکم قصاص صادر کرد . پرونده به دیوان عالی کشور اعاده شد و به عنوان رأی اصراری در هیئت عمومی دیوان عالی کشور مطرح شد . هیئت عمومی دیوان عالی در تاریخ 7 / 7 / 71 با همان استدلال شعبه دیوان عالی کشور و با استناد به فتاوی دو تن از مراجع تقلید ( مقام معظم رهبری (حفظه الله) و آیت الله گلپایگانی (ره) ) قتل را غیر عمد اعلام و استحقاق دیه را اعلام نموده است .

3 – فتاوی مرحوم آیت الله گلپایگانی و مقام معظم رهبری . آیت الله گلپایگانی در پاسخ به سؤال مزبور فرمودند : " در فرض فوق ، قتل عمد محسوب نمی شود و الله العالم " و مقام معظم رهبری نیز فرمودند : " تطبیق عنوان قتل موجب قصاص ، بر این مورد خالی از اشکال نیست بلکه عدم صدق عمد ، بعید



خرید و دانلود  اشتباه در قتل 19 ص


تحقیق در مورد توطئه قتل نادرشاه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

توطئه قتل نادرشاه

قبل از قتل نادرشاه برادرزاده اش علیقلی میرزا حکمران سیستان و مضافات آن بود و محصلین مالیات، برای سیستان و مضافات یکصد و پنجاه هزار نادری مالیات تعیین کرده بودند و آن مبلغ را از علیقلی میرزا میخواستند. علیقلی میرزا با این که مردی متکبر و خودخواه بود باتکای این که نادرشاه، عمویش میباشد و او میتواند از وی بخواهد که آن مالیات را تخفیف بدهد نامه ای به عم نوشت و در آن گفت امسال وضع محصول سیستان و مضافات بد بود و زارعین از عهده پرداخت یکصد و پنجاه هزار نادری برنمیآیند و بهتر است که وی آن مبلغ را به پنجاه هزار نادری تخفیف بدهد. نادرشاه ددر جواب برادرزاده اش نامه ای تند نوشت و گفت آیا تو این قدر جسور شده ای که بر مالیاتی که از طرف محصیلن من وضع شده است ایراد کمیگیری؟ و اگر بیدرنگ یکصد و پنجاه هزار نادری را به محصلین مالیات پرداختی و مفاصاحساب گرفتی فبها و گرنه تو و مردم سیستان چشم ها را از دست خواهید داد.

علیقلی میرزا گرفتار محظوری شد که چهار سال قبل از آن تاریخ محمدحسن خان رئیس طائفه اشاقه باش برای رفع آن محضور بحضورش رسید و او با نخوت و آنگاه خشونت و دشنام او را از بارگاه خود راند. برادرزاده نادرشاه که از وضع سیستان و مضافاتش مطلع بود میدانست که وی اگر تمام زارعین را بقتل برساند نمیتواند یکصد و پنجاه هزار نادری فراهم کند. و از طرف دیگر میدانست که دستور شاه در مورد مالیات باید اجرا شود و اگر خود نادر مودیان مالیات را ببخشاید محصلین مالیات، آنچه را که به ثبت رسانیده اند از مودیان دریافت خواهند داشت و هرگاه حاکم محل بطرفداری از مودیان برخیزد سرش را خواهند برید. علیقلی میرزا میدانست که اگر یکصد و پنجاه هزار نادری فراهم نکند و به محصلین مالیات ندهد بقتل خواهد رسید. و لذا از مامورین وصول مالیات ده روز مهلت خواست و آنگاه بدون اطلاع آنها براه افتاد و خود را به مشهد (پایتخت ایران) رسانید. از لحظه ای که علیقلی میرزا از سیستان براه افتاد منظورش کشتن نادر بود و روز و شب بدون درنگ و استراحت راه پیمود و بعد از پنج روز خود را به مشهد رسانید و معلوم است که روز و شب در راه اسب عوض کرد. از سیستان تا مشهود یکهزار و هشتاد کیلومتر راه بود و علیقلی میرزا برای این که پنج روزه خود را به مشهد برساند. در هر شبانه روز دویست و شانزده کیلومتر راه طی نمود و بطور متوسط ساعتی 9 کیلومتر، امروز هزار و هشتاد کیلومتر راه در نظر ما که در عصر اتومبیل و هواپیما زندگی میکنیم بدون اهمیت است و یک اتومبیل که در جاده های مسطح با سرعت ساعتی یکصد کیلومتر حرکت کند

آن مسافت را در یازده ساعت طی میکند.

ولی در آن موقع هزار و هشتاد کیلومتر راهی طولانی بود و هر کس نمیتوانست آن مسافت را در پنج روز طی کند و خود را به مشهد برساند. وقتی علیقلی میرزا بمشهد رسید شنید که نادرشاه بطرف (قوچان) رفته تا از آنجا به (کلات) برود و گنج خود را که در کلات قرار داشت از نظر بگذراند. علیقلی میرزا قبل از اینکه از سیستان براه بیفتد با عده ای از درباریهای نادرشاه همدست بود و آنها فکر قتل نادرشاه را کردند وقتی علیقلی میرزا به مشهد رسید با این که مدت پنج شبانه روز بر پشت زین اسب بود بیش از چهار ساعت استراحت نکرد و ناشناس براه افتاد و خود ر ا باردوی نادرشاه که در فتح آباد قوچان اتراق نموده بود رسانید اما وارد اردو نشد بلکه بدوستان و همدستانش اطلاع داد که در خارج اردو یعنی در بیابان باو ملحق شوند و آنها چهار نفر بودند باین اسم.

صالح بیک افشار – محمد بیک قاجار ایروانی – موسی بیک افشار قوچه بیک افشار اورموی. بطوریکه بعد معلوم شد هر یک از این چهار نفر همدستانی داشتند و سران توطة آن چهار تن بودند و علیقلی میرزا برادرزاده نادرشاه بود.

علیقلی میرزا روز شنبه چهاردهم ماه جمادی الثانیه سال 1160 هجری قمری آن چهار نفر را در خارج از اردوی نادری، در بیابان دید و گفت که همین امشب کار باید یکسره بوشد. و من پنج روزه خود را از سیستان به مشهد و از آنجا باین جا رسانیدم که بشما بگویم تاخیر جایز نیست چون اگر شما امشب کار را یکسره نکنید فردا نادر وارد قوچان خواهد شد و در ارک آنجا سکونت میکند و دیگر دست شما باو نمیرسد.

صالح بیک افشار گفت ما در راه بین قوچان و کلات هم فرصت داریم که کار را یکسره کنیم علیقلی میرزا گفت نه برای این که تا آن موقع نادر از حضور من در این ئحدود مطلع خواهد شد و خواهد فهمید کاسه ای زیر نیم کاسه هست و احتیاط را برای محافظت خود بیشتر خواهد کرد. من از سیستان تا اینجا مثل باد حرکت کرده ام و سعی نمودم که هیچ کسی از من جلو نیفتد و کوشیدم کسی مرا نشناسد. ولی در بعضی چاپارخانه ها برای این که زود اسب مرا عوض کنند ناچار بودم خودم را معرفی و برخی از روسای چاپارخانه ها هم مرا شناختند و در مشهد هم بدون تردید شناخته شده ام لذا خبر عزیمت من از سیستان و ورودم بمشهد اگر فردا بدست نادر نرسد پس فردا خواهد رسید و دیگر کاری از ما ساخته نخواهد بود. من امیدوارم که فردا نادر از آمدن من باینجا مطلع نشود ولی بطوریکه میدانید فردا او در ارک قوچان سکونت خواهد کرد و دست ما باو نمیرسد و بعد از آن هم خواهد فهمید کم با باینجا آمده دام (قوچه بیک افشار اورموی) گفت در اینصورت امشب آمدن باردوگاه خطرناک است علیقلی میرزا گفت من باردوگاه نمیآیم چون در آنجا همه مرا می شناسند و بیدرنگ نادر را از ورود من مطلع میکنند. آن چهار نفر گفته علیقلی میرزا را تصدیق کردند. و برادرزاده نادر گفت اگر شما امشب کار را یکسره نکنید دیگر نخواهد توانست بمقصود برسید بعد علیقلی میرزا میدانست دو نفر از آن چهار نفر از افسران ارشد قراولان خاصه (یعنی مستحفظین مخصوص نادرشاه) هستند پرسید امشب کشیک فرماندهی قراولان خاصه با کیست؟ (قوچه بیک



خرید و دانلود تحقیق در مورد توطئه قتل نادرشاه