لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قیام 15 خرداد
فاجعه حمله به فیضیه گامی اساسی در فرآیند نهضت امام خمینی (ره)
عموما نقطه عزیمت چالش میان روحانیت و نظام حاکم در نخستین سال های دهه 40 شمسی را به دلیل رویکرد هیات حاکمه به انجام اصلاحاتی می دانند که کارگزاران نظام در جریان آن اصلاحات، پا را از دایره قانون اساسی مشروطه و قواعد شریعت فراتر نهاده و خلاف آن دو عمل کردند. از این رو بر اساس یکی از اصول متمم قانون اساسی که بر مجتهدان تراز اول عصر حق نظارت بر قوانین و مصوبات مجلس را اعطا می کرد، آنان درصدد برآمدند از این حق قانونی خود سود جسته و با فراخوانی نیروهای مذهبی و عناصر سیاسی، به مبارزه علیه هیات حاکمه بپردازند.
وقوع فاجعه مدرسه فیضیه قم، قریب چند ماه بعد از شروع نهضت روحانیت، یکی از مراحل اساسی این مبارزه است که این واقعه با موضعگیری قاطع مراجع مختلف ایران و عراق و به خصوص امام خمینی (ره) مواجه شد و از همین رو، نقش مهمی در تثبیت رهبری سیاسی امام برجا گذاشت.
در عصر روز دوم فروردین 1342 به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) در حالی که شیخ انصاری، واعظ معروف قم، در مجلس سوگواری منعقده از سوی آیت الله گلپایگانی در مدرسه فیضیه به روضه خوانی مشغول بود، جمعی از حاضران با فرستادن صلوات های بی جا درگیری ساختگی ایجاد کرده و با سلاح های سرد به طرف طلاب و روحانیون حاضر در مجلس حمله ور شدند. در این تهاجم تعداد زیادی از طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمی شدند و یک تن از آنها نیز به شهادت رسید.
بازکاوی کلی این واقعه و به خصوص معرفی ماهیت مهاجمان مذکور نه تنها در خاطرات به جای مانده از روحانیون حاضر در آن مراسم سوگواری به دست می آید؛ بلکه اسناد ساواک و حتی یادمانده های برخی از مقامات امنیتی وقت نیز بازگو کننده ابعاد و زوایای مختلف آن فاجعه است. زمینه های واقعه مدرسه فیضیه قم به مبارزات 6 ماهه مراجع و روحانیت در جریان لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و همچنین تحریم های دوگانه رفراندم و عید نوروز از سوی برخی از مراجع برمی گردد.
بررسی تفصیلی این دوره از مبارزات به فرصتی دیگر موکول می شود؛ ولی در اینجا به مناسبت بحث، این نکته مورد اشاره قرار می گیرد که محمدرضا شاه و هیات حاکمه در آن سال ها و از چندی پیش به دنبال پیروزی جان اف کندی و حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و فشار آنها بر ایران برای ایجاد فضای باز سیاسی و اعمال اصلاحات خاص در ساختار جامعه، درصدد برآمده بودند که با تصویب لوایحی، اصلاحات مورد نظر خود را اجرا کنند. این اصلاحات صرف نظر از منشاء خارجی آن، گاه از لحاظ قانونی (قانون اساسی مشروطه) و شرعی دچار اشکال بود. از این رو کارگزاران نظام که تصور می کردند بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، مرجع تقلید وقت شیعیان جهان، تمرکز و در نتیجه اقتدار مرجعیت از دست رفته است، درصدد تصویب لوایحی از آن نوع برآمدند؛ اما اندکی بعد از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در مهرماه 1341، خود را دچار آن چنان چالشی با روحانیت و هواداران نوگرای آنها یافتند که تنها راه برون رفت از آن لغو لایحه بود.
نزدیک به 40 روز بعد از لغو لایحه، این بار هیات حاکمه درصدد اجرای مقاصد خود از طریق برگزاری رفراندم برآمد. هرچند رفراندم از سوی طیفی از مراجع تحریم شد؛ ولی گنجانیدن اصولی به نفع کارگران، کشاورزان و … در زمره اصول شش گانه رفراندم، تا حدودی مراجع و علما را از اتخاذ مواضع قاطع و هماهنگ خلع سلاح کرد؛ ولی در مجموع چالش حاصله میان طرفین در وقایع مرتبط با رفراندم نظیر سفر ناکام شاه به قم برای جلب نظر مراجع، واقعه مسجد حاج سید عزیزالله تهران و هتک حرمت آیت الله سید احمد خوانساری، دستگیری و بازداشت بعضی از مبارزان سیاسی به دلیل مخالفت با اصلاحات و رفراندم مذکور و … وسیعتر شد.
بر این اساس مرجعیت سیاسی و نوگرا نظیر امام خمینی (ره) و آیت الله میلانی طی مذاکرات و هماهنگی های لازم عید نوروز را تحریم کردند و عموم متدینان را نیز به انجام این راهکار سیاسی فراخواندند.
چنین به نظر می رسد که تکاپوهایی از این نوع و متعاقب تشدید مبارزات مراجع و روحانیت، هیات حاکمه را واداشت که با اتخاذ تصمیمی ناشیانه، تعداد زیادی از نیروهای امنیتی خود را به قم گسیل داشته و در پوشش لباس کشاورزی و دهقانی به مجلس سوگواری مدرسه فیضیه قم هجوم آورد و با ضرب و شتم طلاب درصدد زهر چشم گرفتن از مراجع و روحانیون مبارز برآید. ناگفته پیداست که هدف اصلی از این اقدام، ایجاد رعب و وحشت در میان علما و واداشتن آنها به عقب نشینی از موضع مخالفت با اصلاحات مورد نظر نظام حاکم بود.
فاجعه مدرسه فیضیه قم به روایت اسناد ساواک و خاطرات
تیمسار حسن پاکروان، رئیس ساواک در تاریخ 28 اسفند ماه، با ارسال دستورالعملی به کلیه شعب ساواک کشور تصریح کرد: ]چون[ احتمال دارد در منطقه آن ساواک بعضی از وعاظ در مساجد، هنگام وعظ با توجه به این که روز جمعه دوم فروردین که مصادف با رحلت امام جعفر صادق (ع) است، مطالبی بر خلاف مصالح کشور ایراد ] کنند[ و اذهان عمومی را مشوب سازند، دستور فرمایید از هم اکنون با تشریک مساعی ماموران و مسوولان انتظامی محل، همه گونه پیش بینی های لازم معمول ]گردد[، حتی در صورت وجود احتمال این گونه عملیات مخالف، مجالس باشکوه تر در مخالفت با این گونه اظهارات تشکیل داده و در مقابل بیانات وعاظ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
پیشگفتار:
انسان در نگاه تاریخی خود ،به دنبال مشابه سازی مبان آن جیزی است که به عنوان اصل پذیرفته،با آن چیزهای که در حال رخ دادن است ،حادثه و شخصیتی را که به عنوان اسوه پذیرفته و اعتبار ویژه ای برای آن قائل است . آنچه برای شیعه اهمیت داشته اینست که این اسوه را به گونه ای حفظ کند .که سخت در خاطره بماند و نه تنها حضور زبانی ، که حضور واقعی در خط مش تاریخی یک شیعه داشته باشد . رابطه میان شیعه با این بخش تاریخ باید هر لحظه تجدید شود و خاطره آن بماندو برابر وصول به این مقصد راه هایی وجود دارد که این ارتباط را می تواند نیرومند کند . از جمله تحقیق علمی از زاویه های مختلف می باشد. این روش می تواند روش خوبی برای انتقال آن به نسل جوان و دنیای اسلام باشد.
قبل از هر چیز خوب است نگاه اجمالی به این تحقیق داشته باشیم . ابتدا به بررسی چگونگی و عوامل قیام امام حسین (ع) و پس از آن به سیاست هایی که امام حسین در پی این قیام به دنبال داشت و سپس به برسی اهدافی که امام حسین برای این قیام خدایی داشته است . و سپس به بحث و برسی عاشورا و آثاری که قیام امام حسین (ع) در حکومت و ملت های در بر داشته و همچنین آثاری که برجامعه شیعه و بر انقلاب اسلامی ودر نهایت در جبهه و جنگ تحمیلی ( هشت سال دفاع مقدس ) در بر داشته است و عبرتهای عینی و واقعی از این قیام مقدس و خدایی که گرفته شده است .
مقدمه :
امام حسین علیه السلام یکی از کانونهای اصلی توجه شیعه در نگاه شیعه در نگاه شیعه به تاریخ دینی و مقدسش بوده و است . در حقیقت گزینش یک حادثه در تاریخ و تکرار ان تفسیری است که از تاریخ صورت می گیرد ، برای شیعه نهضت امام حسین علیه السلام تفسیر تاریخ است . یعنی همه عناصری که در بهره گیری از تاریخ لازم است در این حادثه نهفته است . همه ما می دانیم که یک هدف اساسی و مهم در تاریخ اصل عبرت است ، عبرت یعنی بهره مند شدن از قانون مندی تاریخ و طتبیق ان به سایر موارد .
این قانون مندی متبنی بر داشتن فلسفه ای است از حق و باطل ، تعامل این دو در گذر تاریخ و در نهایت سرنوشت نهایی هریک از انها بدان گونه که در نگرش قرانی حق و باطل کف روی اب است .
نکته دیگر ، اسوه یابی در تاریخ است ، انسان در تاریخ به دنبال اسوه های اساسی می گردد ، درست مانند انقلاب اسلامی ایران که امام خمینی ( ره) بعنوان رهبر و الگوی ان مورد توجه می باشد . در قران کریم اسوه های ا صلی و محوری ، انبیاء و اولیاء هستند و در راس انها حضرت محمد (ص) است .
در تاریخ مقدس شیعه از لحاظ ساختار سیاسی ویژه اش امام حسین علیه السلام یک الگوی تمام عیار در استمرار حرکت پیامبر (ص) در تاریخ است ، شیعه برای حفظ این الگو تلاش فراوانی کرده است . از سوی دیگر تکرار تاریخ و تجربه ان بسیار اهمیت دارد . در نگاه تاریخی ، به دنبال مشابه سازی میان ان چیزی است که بعنوان اصل پذیرفته ، با ان چیزهایی که در حال رخ دادن است .حادثه و شخصیتی را که بعنوان اسوه پذیرفته و اعتبار ویژهای برای ان قائل است ، مرتب به خاطر می اورد و ملاک و معیار و محک سایر رخدادها قرار می دهد . حادثه کربلا برای شیعه نوعی ملاک در تکرار تاریخ است ، تکرار بخشی از تاریخ که بسیاری از چیزها را می اموزد این تکرار دوباره بخشهای دیگر هم صورت می گیرد .
قدردانی و تشکر :
با سپاس و تشکر از زحمات بی دریغ استاد ارجمند اقای نیل ساز و تمام کسانی که در تهیه و تنظیم این اثر با من همکاری لازم را مبذول داشتند .
دوسته زاده بهار 85
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قیام 15 خرداد
فاجعه حمله به فیضیه گامی اساسی در فرآیند نهضت امام خمینی (ره)
عموما نقطه عزیمت چالش میان روحانیت و نظام حاکم در نخستین سال های دهه 40 شمسی را به دلیل رویکرد هیات حاکمه به انجام اصلاحاتی می دانند که کارگزاران نظام در جریان آن اصلاحات، پا را از دایره قانون اساسی مشروطه و قواعد شریعت فراتر نهاده و خلاف آن دو عمل کردند. از این رو بر اساس یکی از اصول متمم قانون اساسی که بر مجتهدان تراز اول عصر حق نظارت بر قوانین و مصوبات مجلس را اعطا می کرد، آنان درصدد برآمدند از این حق قانونی خود سود جسته و با فراخوانی نیروهای مذهبی و عناصر سیاسی، به مبارزه علیه هیات حاکمه بپردازند.
وقوع فاجعه مدرسه فیضیه قم، قریب چند ماه بعد از شروع نهضت روحانیت، یکی از مراحل اساسی این مبارزه است که این واقعه با موضعگیری قاطع مراجع مختلف ایران و عراق و به خصوص امام خمینی (ره) مواجه شد و از همین رو، نقش مهمی در تثبیت رهبری سیاسی امام برجا گذاشت.
در عصر روز دوم فروردین 1342 به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) در حالی که شیخ انصاری، واعظ معروف قم، در مجلس سوگواری منعقده از سوی آیت الله گلپایگانی در مدرسه فیضیه به روضه خوانی مشغول بود، جمعی از حاضران با فرستادن صلوات های بی جا درگیری ساختگی ایجاد کرده و با سلاح های سرد به طرف طلاب و روحانیون حاضر در مجلس حمله ور شدند. در این تهاجم تعداد زیادی از طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمی شدند و یک تن از آنها نیز به شهادت رسید.
بازکاوی کلی این واقعه و به خصوص معرفی ماهیت مهاجمان مذکور نه تنها در خاطرات به جای مانده از روحانیون حاضر در آن مراسم سوگواری به دست می آید؛ بلکه اسناد ساواک و حتی یادمانده های برخی از مقامات امنیتی وقت نیز بازگو کننده ابعاد و زوایای مختلف آن فاجعه است. زمینه های واقعه مدرسه فیضیه قم به مبارزات 6 ماهه مراجع و روحانیت در جریان لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و همچنین تحریم های دوگانه رفراندم و عید نوروز از سوی برخی از مراجع برمی گردد.
بررسی تفصیلی این دوره از مبارزات به فرصتی دیگر موکول می شود؛ ولی در اینجا به مناسبت بحث، این نکته مورد اشاره قرار می گیرد که محمدرضا شاه و هیات حاکمه در آن سال ها و از چندی پیش به دنبال پیروزی جان اف کندی و حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و فشار آنها بر ایران برای ایجاد فضای باز سیاسی و اعمال اصلاحات خاص در ساختار جامعه، درصدد برآمده بودند که با تصویب لوایحی، اصلاحات مورد نظر خود را اجرا کنند. این اصلاحات صرف نظر از منشاء خارجی آن، گاه از لحاظ قانونی (قانون اساسی مشروطه) و شرعی دچار اشکال بود. از این رو کارگزاران نظام که تصور می کردند بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، مرجع تقلید وقت شیعیان جهان، تمرکز و در نتیجه اقتدار مرجعیت از دست رفته است، درصدد تصویب لوایحی از آن نوع برآمدند؛ اما اندکی بعد از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در مهرماه 1341، خود را دچار آن چنان چالشی با روحانیت و هواداران نوگرای آنها یافتند که تنها راه برون رفت از آن لغو لایحه بود.
نزدیک به 40 روز بعد از لغو لایحه، این بار هیات حاکمه درصدد اجرای مقاصد خود از طریق برگزاری رفراندم برآمد. هرچند رفراندم از سوی طیفی از مراجع تحریم شد؛ ولی گنجانیدن اصولی به نفع کارگران، کشاورزان و … در زمره اصول شش گانه رفراندم، تا حدودی مراجع و علما را از اتخاذ مواضع قاطع و هماهنگ خلع سلاح کرد؛ ولی در مجموع چالش حاصله میان طرفین در وقایع مرتبط با رفراندم نظیر سفر ناکام شاه به قم برای جلب نظر مراجع، واقعه مسجد حاج سید عزیزالله تهران و هتک حرمت آیت الله سید احمد خوانساری، دستگیری و بازداشت بعضی از مبارزان سیاسی به دلیل مخالفت با اصلاحات و رفراندم مذکور و … وسیعتر شد.
بر این اساس مرجعیت سیاسی و نوگرا نظیر امام خمینی (ره) و آیت الله میلانی طی مذاکرات و هماهنگی های لازم عید نوروز را تحریم کردند و عموم متدینان را نیز به انجام این راهکار سیاسی فراخواندند.
چنین به نظر می رسد که تکاپوهایی از این نوع و متعاقب تشدید مبارزات مراجع و روحانیت، هیات حاکمه را واداشت که با اتخاذ تصمیمی ناشیانه، تعداد زیادی از نیروهای امنیتی خود را به قم گسیل داشته و در پوشش لباس کشاورزی و دهقانی به مجلس سوگواری مدرسه فیضیه قم هجوم آورد و با ضرب و شتم طلاب درصدد زهر چشم گرفتن از مراجع و روحانیون مبارز برآید. ناگفته پیداست که هدف اصلی از این اقدام، ایجاد رعب و وحشت در میان علما و واداشتن آنها به عقب نشینی از موضع مخالفت با اصلاحات مورد نظر نظام حاکم بود.
فاجعه مدرسه فیضیه قم به روایت اسناد ساواک و خاطرات
تیمسار حسن پاکروان، رئیس ساواک در تاریخ 28 اسفند ماه، با ارسال دستورالعملی به کلیه شعب ساواک کشور تصریح کرد: ]چون[ احتمال دارد در منطقه آن ساواک بعضی از وعاظ در مساجد، هنگام وعظ با توجه به این که روز جمعه دوم فروردین که مصادف با رحلت امام جعفر صادق (ع) است، مطالبی بر خلاف مصالح کشور ایراد ] کنند[ و اذهان عمومی را مشوب سازند، دستور فرمایید از هم اکنون با تشریک مساعی ماموران و مسوولان انتظامی محل، همه گونه پیش بینی های لازم معمول ]گردد[، حتی در صورت وجود احتمال این گونه عملیات مخالف، مجالس باشکوه تر در مخالفت با این گونه اظهارات تشکیل داده و در مقابل بیانات وعاظ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فلسفه قیام مختار
مختار کیست؟
مختار بن ابى عبیدة بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن قسى بن هنبة بن بکر بن هوازن؛(1) از قبیله ثقیف؛ کـه قبیله مشهـور و گستردهاى از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، میباشد.(2) کنیهاش ابواسحاق(3)؛ و لقـبش کـیـسـان بود که فـرقـه کـیـسـانیه منسوب به او است. کیسان به معناى زیرک و تیزهوش است.(4)
طبق روایتى، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین مىگوید: "لقب کیس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد."(5)
پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـى است که در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاکن شد.(6) وى یکى از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش کـسـرى(ایـران) در زمـان عمر بود. (7) ماجراى رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.(8)
مـادر مـخـتـار دومـه است که از زنـان بـا شخصیت بـود و او را صـاحـب عقل و راى و بلاغت و فصاحت دانستهاند.(9)
وى ادب و فضائل اخلاقى را از مکتب اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) آموخت،(10) و در آغاز جوانى، هـمراه با پدر و عموى خود براى شرکت در جنگ با لشکر فُرس به عراق آمد و خاندان او همانند بسیارى از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و کوفه ماندند. مختار در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـراى مدتى کوتاه به بصره آمد و در آنجـا سـاکـن شد.(11)
علامه مجلسى(ره) مىفرماید:
مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اکرم را بیان مىکرد و حتى مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را براى مردم منتشر مىساخت و معتقد بود که خاندان پیامبر از هر کس براى امامت و حکومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از مصـایـبى کـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.(12)
خاندان مختـار از شیعیان مخلص و علاقهمنـدان بـه اهل بیت رسالت(علیهم السلام) بودند.
یارى رسانی به مسلم بن عقیل
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـرى، پـس از آن کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامى داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانى کرد.(13)
مختار به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدى که من قیام کردهام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهى شهید مظلوم و مقتـول سرزمین کربلا و فرزند پیامبر خدا - حسین بن على(علیهماالسلام) - قیام کرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."
بلاذرى مىنویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(14) اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـى بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند.
مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه براى جمع آورى افراد و گرفتن بیعت براى مسلم حرکت کرد. اما با دگرگونى اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.
ابن زیـاد دسـتور داد که دعوت کنندگان امام حسین(علیه السلام) و حامیان مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیـر و اعدام مىشوند. ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیرى مسلم و هانى، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شـنـیـد، بـا جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح ابن زیاد بـرخـورد کـرد و در پـى یـک گـفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.(15)
ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانى، به شدت در جست و جوى مختار بـود و براى دستگیرى او جایزهاى معیّن کرد.(16)
دستگیرى مختار توسط ابن زیاد
یکى از دوستان مختار بـه نـام هانى بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده ابن زیاد رفت و ماجراى مخفى شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به